اخبار لفور
✳️ قصیده شهدای لفور : 🔵 قسمت اول : ســلام ای والـدين ســرفــرازان سـلام سـازنـدگان اين شهيـدان
✳️ قصیده شهدای لفور :
🔵 قسمت دوم :
#قباداسماعیلی را روزی ديدم
ز پــستــی زمـان از او شنـيـدم
به گفـت دنيا نمـی ارزد به کاهی
شـهـادت هست نمـای بی ريائی
#قبادی را که بــود ممـلو ز ايمـان
تـولـد گشـت روستـای #دهـکلان
#شهيـدقاسمی در دفتــر کـار
شـده درگيـر بمب قــوم بـدکـار
ز تيـر و تـرکـش او ترسی نـدارد
شهيـد است و زمرگ ترسی ندارد
شهيد مجلـس اسـت بر او مبارک
شـده چشـمـان او باز در #لفـورک
#گُلی دائم به فکـر جبـهه ها بـود
ولـی بـود و لبـش ذکـر خدا بود
شـده #چنگوله درگيــر با ستمکار
خـريـداری شـده خونش به بازار
#گُلی دانـشـجــوی آن شهدا بـود
قـبـول از مـردم #پـاشـاکـلا بـود
#داودصادقی اهــل وفـا بـود
ز جـانبـازی شـهـيـد کربلا شد
داود در #نفـتچال آمـد به دنيـا
شـهـادت را خـريد بر اهـل دنيا
#عمران_قربانی هم يک جوان بود
تـوی #ماهـوت او يک قهرمان بود
نـمـوده جـان خـود را آنجا اهداء
خـداونـدا بـيـامـرزش خـدايــا
جـوان مـه جبين نســل گالش
شـهـادت را بـخـون داده نوازش
#صادق_قاسمی هـم بود خستـه
شهيـدش کرده اند مرز #شلمچه
#لفـورک بـوده اسـت منزلـگه او
سخنهايش چو درويشان به ياهو
#ابوالحسن_افشار يــاورش بـود
سـرِپل ذهـاب همسنگرش بود
شهيد شد بوالحسن در نوجوانی
ز #لــفــور آمـده و از #بـورخـانـی
#قلی_اکبری شـد قطعه قطعه
دم صبــح در کنـار شرق دجله
#قُلی #پـاشــاکلا آمـد بـه دنـيـا
نشـد تسليـم زرق و بـرق دنيا
#نصراله_ناصری می گفت يا رب
يقين او خواند نماز عصر يا شب
#نصـراله از #کفـاک آمد به ميدان
به دشمن کرد هجوم تا دادنِ جان
که در #گيلانغـرب گرديد خامـوش
هماغوش است با افشـار هماغوش
دگـر پيـری ابـوذر وار مـرام است
ورا #حسن_مرادی نيـز نـام است
ميـان #فـاو او مجـروح گـرديـد
همانجـا طاقت او هم تمام است
به همراهش دو شير و دو پسر داشت
دو تا گـوش جـگـر نـور بصـر داشت
#مصطفی در سنندج گشت پرپر
#علیِ_اکبرش در هــور شنـاور
نه در #هـورالـهـويزه اکبـری داشت
نه عين #مصطفی خود ياوری داشت
سـه مرد جنگـجو سه مرد سرحال
مـرادی هـا شـهيـدان #نفـتچـال
#نظررستمی خـط #مريـوان
شـده آمـاج تيـر قـوم عـدوان
ز شهر #فاو پرواز کـرده ايـن نام
شهيـد تشنـه کـام #تقیِ_آشام
#رضــای_هـاشـمی خـط #هويزه
سبـوئی از شهـادت سر کشيده
نـظر و تـقـی و رضا هاشمی
سـه ديـگـر از محـلـی مـرادی
#عليرضامفیدی نـام بــوده
که در #هورالعظيم قدش خميده
#مفيدی از شهميرزاد آمـد اينجا
#لفـورش شد قبـول در توی دنيا
ز #لاکـوم آمـده #محسن_شعبانی
#مـريـوان عمر او شـد جـاودانی
از آن #سومار کـه هردم ياد کردی
مـحـل قتـل #خیراله_عبادی
زمـانـی بــاز تـو فـاو را يـاد آور
#سعیدکلاگر را يــاد آور
شـهيـد شهـرک #فـاو بسـيارنـد
#سعيـدکـلاگـرها از آن ديارنـد
#مهردادخلیلی مأمـور حق بود
شهيد صادق بیِ زرق و برق بود
دگـر برگشته ام من خط #سومار
که تا دشمن ببينم ذلت و خوار
#نوراله_روح_اله_پور را نديدم
به عشق #کربلا از عشق سـرودم
#خيراله و #سعيد ، #مهـرداد ، #نوراله
شهيـد از #نفتچالنـد نيز اينها
#عبداله_مسلمی نامش بياد است
شهيد ديگری از شهر #فـاو است
🔵 ادامه دارد.....
#دهکلان_لفور #لفورک #نفتچال #بورخانی
#کفاک #نفتچال #لاکوم #شهدای_لفور
#عباسعلی_محرابی #شاعر_قصیده_شهدای_لفور
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
📝 شعری در وصف شهدای لفور:
⭐️ قسمت دوم و پایانی ⭐️
خاطر #عمران_قربانی بماند
چهره زیبا و نورانی بماند
راز را باید ز دل بیرون کنم
خویش را دیوانه وَش مجنون کنم
#صادقی را تا که یاد آوردهام
یاد آن مرد جهاد آوردهام
خواهم از صادق بگویم یک کلام
آن صدیق بی بدیل این قیام
#قاسم_آرایی و #دادمهرها
سینه ها لبریز شد از مهرها
#مسلمی، #درزی، #امیری، #رستمی
#هاشمی، #درزی، #کلاگر ، #قنبری
#خبره و #افشار و #میرزائی سه یار
آه می سوزم ز هِجرت اَی بِرار
یاد آن پیر طریقت را بگو
#حاج_حسن مرد حقیقت را بگو
او مُراد و او مُرید و او پدر
#مصطفی با اکبرش در این سفر
گرچه هر جا پیش رو باشد پدر
زین سفر او رفته در پی ، پسر
#خسروی ، #درزی رفیق یادمان
#مُسلمی وقت خطر امدادمان
گویم از #مهردادگمنام و غریب
#مهرعلی_رحمانی آن یار حبیب
از #سعید و از #رضا باید شنید
#کیقباد بی ریا باید شنید
باز این دل بی بهانه پر کشید
خویش را تا خانه دلبر کشید
گفت مردان خدایی را ببین
عاشقان کربلایی را ببین
هر یکی از دیگری خوشنام تر
در میان خاکیان گمنام تر
من نمی دانم که اینان کیستند؟
یا ملائک یا فرشته چیستند؟
نیک نام نامیشان ماندگار
گشتهاند بر بام عالم یادگار
#ناصری، #عبدی، #روح_اله_پور
چهرهها خندان و مست و غرق نور
نام #ادیانی رشید و قهرمان
مرد تقوی و عمل با صد نشان
#نوذری ، #مظلومی و #آشام بین
#محسن_شعبانی آرام بین
از #عبادی و #نجفی ها دو تن
از #فرجی چون بگویم من سخن
مرد مظلوم دیار جبههها
از #امیری عاشق بی ادّعا
از #علیزاده چه گویم ای خدا
از #رضائی ، #احمدی بی ریا
از #کجوری بیش از این باید شنید
راز مردان متین باید شنید
مرد آزاد از هیاهوی جهان
او پرید از چوبه تن ناگهان
یاد #داودی مرا آتش بجان
آن سرافراز آن امیر کاروان
از #رضائی و #امینی رشید
از شهیدان بیش از این بايد شنید
از #ولیپور و #رضا یادی کنم
از #حبیبی قصد امدادی کنم
می ببخشیدم که اینجا آمدم
با اجازت از شماها آمدم
آمدم تا راز را افشا کنم
از یکی مرد خدا انشا کنم
یادی از #عبدالوهاب_قاسمی
سرسبدِ گُلهای باغ عاشقی
او چراغ راه این مردان حق
#رهنما فرمانده گردان حق
با همه اوصاف ماها ماندهایم
همرهان رفتند و ما جا ماندهایم
از میان خاک و خون کردیم گُذر
مادران را بعد از آن کردیم خبر
نعش های پاک یاران آمدند
یک یکِ آن سربداران آمدند
آمدند و ما تماشا کردهایم
رفتهاند و ما تماشا کردهایم
ماندهایم ما و تماشا می کنیم
ترسم از روزی که حاشا می کنیم
#شعری_در_وصف_شهدای_لفور
#شاعر_نامدارعموزاده_آرائی
🔰 به کانال اخبار #لفور بپيونديد 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید
📗 #داستان
👈ماجرای گریه امام خمینی بر علی اکبر علیهالسلام
🔹بنقل از مرحوم استاد علی دوانی
🔷 آقای کوثری برای اینجانب نقل می کرد ـ ولابد برای بسیاری دیگر هم نقل کرده است ـ می گفت:
«وقتی امام در نجف اشرف بودند، من سفری برای زیارت به کربلا رفتم.
در کربلا عدهای از فضلای شاگردان امام که در قم با هم آشنایی داشتیم مرا دیدند و گفتند، آقای کوثری، به داد امام برس!
گفتم: موضوع چیست؟
گفتند: می دانی که آقای حاج آقا #مصطفی فرزند دانشمند امام به طرز مرموزی جان داده است. کسی گریه امام را در مرگ او ندیده است.
یکی دوبار که طلاب در منزل امام یا در سر تربت حاج آقا مصطفی روضه ایشان را خواندهاند، نه تنها امام گریه نکرده، بلکه طلاب را هم منع کرده و گفته اند بروید مشغول کارتان شوید.
میگفت: «آنها گفتند، شما زودتر به نجف بروید و خدمت امام برسید و طبق معمول که اجازه می گرفتید و در حضورشان روضه می خواندید، روضه ای بخوانید و اسم حاج آقا مصطفی را ببرید، بلکه بتوانید امام را در مصیبت فرزندشان بگریانید که عقده ایشان خالی شود، و خدای نکرده صدمه ای نبینند.
می گفتند، مرگ حاج آقا مصطفی حوزه نجف را عزادار کرده است، لابد ایران و قم نیز همینطور است، ولی خود امام را کسی ندیده که متأثر باشد و گریه کند».
آقای کوثری افزود: «وارد نجف شدم و پس از زیارت، خدمت امام رسیدم، و بعد از تسلیت و مختصر احوالپرسی عرض کردم اجازه می دهید طبق معمولم در حضورتان روضه ای بخوانم؟
فرمودند: بفرمایید!»
پس از مقدمه کوتاهی، هرچه راجع به حاج آقا مصطفی می دانستم که چقدر مورد علاقه امام بود و شخصیتی ممتاز داشت، بیان کردم، و با تکیه به صوت گفتم، حضرت آیت الله! آجرک الله در مرگ فرزند عزیزی همچون حاج آقا مصطفی، چه فرزندی، فرزند دانشمند لایقی...
در تمام این مدت، این امام بدون تغییر حال گوش می دادند و کوچک ترین اثری برای گریستن در ایشان پیدا نشد. هرچه به این در و آن در زدم بلکه امام در مرگ فرزند اشکی بریزند نتیجه نداشت.
ناچار گریز زدم به کربلا و آمدن امام حسین ـ علیه السلام ـ به بالین حضرت علی اکبر.
همین که گفتم، قربان غریبیت یا اباعبدالله!
وقتی آمدی به بالین فرزند رشیدت علی اکبر،
امام دستمال از جیب درآوردند و به قدری گریستند که تا آن موقع کمتر دیده بودم.
#محرم
#امام_حسین علیه السلام
🔰 به کانال اخبار #لفور بپيونديد 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید
📝 شعری در وصف شهدای لفور:
⭐️ قسمت دوم و پایانی ⭐️
خاطر #عمران_قربانی بماند
چهره زیبا و نورانی بماند
راز را باید ز دل بیرون کنم
خویش را دیوانه وَش مجنون کنم
#صادقی را تا که یاد آوردهام
یاد آن مرد جهاد آوردهام
خواهم از صادق بگویم یک کلام
آن صدیق بی بدیل این قیام
#قاسم_آرایی و #دادمهرها
سینه ها لبریز شد از مهرها
#مسلمی، #درزی، #امیری، #رستمی
#هاشمی، #درزی، #کلاگر ، #قنبری
#خبره و #افشار و #میرزائی سه یار
آه می سوزم ز هِجرت اَی بِرار
یاد آن پیر طریقت را بگو
#حاج_حسن مرد حقیقت را بگو
او مُراد و او مُرید و او پدر
#مصطفی با اکبرش در این سفر
گرچه هر جا پیش رو باشد پدر
زین سفر او رفته در پی ، پسر
#خسروی ، #درزی رفیق یادمان
#مُسلمی وقت خطر امدادمان
گویم از #مهردادگمنام و غریب
#مهرعلی_رحمانی آن یار حبیب
از #سعید و از #رضا باید شنید
#کیقباد بی ریا باید شنید
باز این دل بی بهانه پر کشید
خویش را تا خانه دلبر کشید
گفت مردان خدایی را ببین
عاشقان کربلایی را ببین
هر یکی از دیگری خوشنام تر
در میان خاکیان گمنام تر
من نمی دانم که اینان کیستند؟
یا ملائک یا فرشته چیستند؟
نیک نام نامیشان ماندگار
گشتهاند بر بام عالم یادگار
#ناصری، #عبدی، #روح_اله_پور
چهرهها خندان و مست و غرق نور
نام #ادیانی رشید و قهرمان
مرد تقوی و عمل با صد نشان
#نوذری ، #مظلومی و #آشام بین
#محسن_شعبانی آرام بین
از #عبادی و #نجفی ها دو تن
از #فرجی چون بگویم من سخن
مرد مظلوم دیار جبههها
از #امیری عاشق بی ادّعا
از #علیزاده چه گویم ای خدا
از #رضائی ، #احمدی بی ریا
از #کجوری بیش از این باید شنید
راز مردان متین باید شنید
مرد آزاد از هیاهوی جهان
او پرید از چوبه تن ناگهان
یاد #داودی مرا آتش بجان
آن سرافراز آن امیر کاروان
از #رضائی و #امینی رشید
از شهیدان بیش از این بايد شنید
از #ولیپور و #رضا یادی کنم
از #حبیبی قصد امدادی کنم
می ببخشیدم که اینجا آمدم
با اجازت از شماها آمدم
آمدم تا راز را افشا کنم
از یکی مرد خدا انشا کنم
یادی از #عبدالوهاب_قاسمی
سرسبدِ گُلهای باغ عاشقی
او چراغ راه این مردان حق
#رهنما فرمانده گردان حق
با همه اوصاف ماها ماندهایم
همرهان رفتند و ما جا ماندهایم
از میان خاک و خون کردیم گُذر
مادران را بعد از آن کردیم خبر
نعش های پاک یاران آمدند
یک یکِ آن سربداران آمدند
آمدند و ما تماشا کردهایم
رفتهاند و ما تماشا کردهایم
ماندهایم ما و تماشا می کنیم
ترسم از روزی که حاشا می کنیم
#شعری_در_وصف_شهدای_لفور
#شاعر_نامدارعموزاده_آرائی
🔰 به کانال اخبار #لفور بپيونديد 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید
✳️ قصیده شهدای لفور :
🔵 قسمت دوم :
#قباداسماعیلی را روزی ديدم
ز پــستــی زمـان از او شنـيـدم
به گفـت دنيا نمـی ارزد به کاهی
شـهـادت هست نمـای بی ريائی
#قبادی را که بــود ممـلو ز ايمـان
تـولـد گشـت روستـای #دهـکلان
#شهيـدقاسمی در دفتــر کـار
شـده درگيـر بمب قــوم بـدکـار
ز تيـر و تـرکـش او ترسی نـدارد
شهيـد است و زمرگ ترسی ندارد
شهيد مجلـس اسـت بر او مبارک
شـده چشـمـان او باز در #لفـورک
#گُلی دائم به فکـر جبـهه ها بـود
ولـی بـود و لبـش ذکـر خدا بود
شـده #چنگوله درگيــر با ستمکار
خـريـداری شـده خونش به بازار
#گُلی دانـشـجــوی آن شهدا بـود
قـبـول از مـردم #پـاشـاکـلا بـود
#داودصادقی اهــل وفـا بـود
ز جـانبـازی شـهـيـد کربلا شد
داود در #نفـتچال آمـد به دنيـا
شـهـادت را خـريد بر اهـل دنيا
#عمران_قربانی هم يک جوان بود
تـوی #ماهـوت او يک قهرمان بود
نـمـوده جـان خـود را آنجا اهداء
خـداونـدا بـيـامـرزش خـدايــا
جـوان مـه جبين نســل گالش
شـهـادت را بـخـون داده نوازش
#صادق_قاسمی هـم بود خستـه
شهيـدش کرده اند مرز #شلمچه
#لفـورک بـوده اسـت منزلـگه او
سخنهايش چو درويشان به ياهو
#ابوالحسن_افشار يــاورش بـود
سـرِپل ذهـاب همسنگرش بود
شهيد شد بوالحسن در نوجوانی
ز #لــفــور آمـده و از #بـورخـانـی
#قلی_اکبری شـد قطعه قطعه
دم صبــح در کنـار شرق دجله
#قُلی #پـاشــاکلا آمـد بـه دنـيـا
نشـد تسليـم زرق و بـرق دنيا
#نصراله_ناصری می گفت يا رب
يقين او خواند نماز عصر يا شب
#نصـراله از #کفـاک آمد به ميدان
به دشمن کرد هجوم تا دادنِ جان
که در #گيلانغـرب گرديد خامـوش
هماغوش است با افشـار هماغوش
دگـر پيـری ابـوذر وار مـرام است
ورا #حسن_مرادی نيـز نـام است
ميـان #فـاو او مجـروح گـرديـد
همانجـا طاقت او هم تمام است
به همراهش دو شير و دو پسر داشت
دو تا گـوش جـگـر نـور بصـر داشت
#مصطفی در سنندج گشت پرپر
#علیِ_اکبرش در هــور شنـاور
نه در #هـورالـهـويزه اکبـری داشت
نه عين #مصطفی خود ياوری داشت
سـه مرد جنگـجو سه مرد سرحال
مـرادی هـا شـهيـدان #نفـتچـال
#نظررستمی خـط #مريـوان
شـده آمـاج تيـر قـوم عـدوان
ز شهر #فاو پرواز کـرده ايـن نام
شهيـد تشنـه کـام #تقیِ_آشام
#رضــای_هـاشـمی خـط #هويزه
سبـوئی از شهـادت سر کشيده
نـظر و تـقـی و رضا هاشمی
سـه ديـگـر از محـلـی مـرادی
#عليرضامفیدی نـام بــوده
که در #هورالعظيم قدش خميده
#مفيدی از شهميرزاد آمـد اينجا
#لفـورش شد قبـول در توی دنيا
ز #لاکـوم آمـده #محسن_شعبانی
#مـريـوان عمر او شـد جـاودانی
از آن #سومار کـه هردم ياد کردی
مـحـل قتـل #خیراله_عبادی
زمـانـی بــاز تـو فـاو را يـاد آور
#سعیدکلاگر را يــاد آور
شـهيـد شهـرک #فـاو بسـيارنـد
#سعيـدکـلاگـرها از آن ديارنـد
#مهردادخلیلی مأمـور حق بود
شهيد صادق بیِ زرق و برق بود
دگـر برگشته ام من خط #سومار
که تا دشمن ببينم ذلت و خوار
#نوراله_روح_اله_پور را نديدم
به عشق #کربلا از عشق سـرودم
#خيراله و #سعيد ، #مهـرداد ، #نوراله
شهيـد از #نفتچالنـد نيز اينها
#عبداله_مسلمی نامش بياد است
شهيد ديگری از شهر #فـاو است
🔵 ادامه دارد.....
✍ عباسعلی محرابی
🔷 نشر بمناسبت هفته دفاع مقدس
#دهکلان_لفور #لفورک #نفتچال #بورخانی
#کفاک #نفتچال #لاکوم #شهدای_لفور
#عباسعلی_محرابی #شاعر_قصیده_شهدای_لفور
⭐️ به کانال اخبار #لفور بپیوندید 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹