eitaa logo
اخبار سریش آباد
3.8هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
3.2هزار ویدیو
104 فایل
فعالیت های شهر سریش آباد معرفی نخبگان،هنرمندان، کارآفرینان، موسیقی سنتی، زندگینامه شهداء، مطالبه گری از مسئولین، اعلام مراسمات،برگزاری پویش با جایزه و.. ارتباط با ما👇 @yaheydarmadade @zdd1234 . . . . 👇آیدی ادمین #تبليغات 👇 @Tueh7069
مشاهده در ایتا
دانلود
✊ او ایستاد پای امام زمان خویش سالگرد آسمانی شدن شهید تیمور ضیایی گرامی باد 🕊🕊🕊🕊🕊 متولد: ۱۳۳۳/۱/۱۰ تاریخ عروج: ۱۳۵۹/۸/۱۱ معراج: کنجان چم ایلام وضعیت: متاهل(یک دختر) نحوه ی شهادت: اصابت تیر قناسه تک تیر انداز دشمن به پیشانی مبارک ❤️روز تشییع و خاکسپاری مصادف با ۱۳ آبان ۱۳۵۹ تو چه می‌دانی تگرگ و برگ را غرق خون خویش،‌ رقص مرگ را تو چه می‌دانی که رمل و ماسه چیست رد چیست تو چه می‌دانی سقوط «پاوه» را «عاصمی» را «باکری» را «کاوه» ‌را هیچ می دانی «مریوان» چیست؟‌ هان! هیچ می‌دانی که «چمران» ‌کیست؟ هان! هیچ می‌دانی بسیجی ؟ هیچ می‌دانی 《دوعیجی》در کجاست؟ این صدای بوستانی پرپر است این زبان سرخ نسلی بی سر است @akhbareserishabad
اخبار سریش آباد
#خاطرات پاسدار شجاع و سرافراز سپاه اسلام شهید تیمور ضیایی 👇👇👇👇👇 🔹قسمت اول🔹 🌹سال ۱۳۵۸ در قروه مشغول
شهید گرانقدر تیمور ضیایی 👇👇👇👇👇 🔹قسمت دوم🔹 🌸پایان🌸 🌹به تیمور می گفتم:( تیمور جان! کمتر به جبهه برو تو تنها پسرمان هستی اگر اتفاقی برایت بیفتد من چه کنم؟) گفت: مادر جان! شما نمی دانید چه دارد آن هنگام که بر زمین می اُفتی، مجروح می شوی و خونت بر زمین جاری می شود. هرکس در این راه قدم بردارد راضی به بازگشت نمی شود. او همیشه را سر وقت می خواند و به من هم سفارش می کرد نمازت را سر وقت بخوان و سعی کن نمازت را در مسجد و به جماعت بخوانی. شهید بود، ترس و وحشت در وجود او معنا نداشت. آن گونه بود که شب ها به به مواضع دشمن نفوذ می کرد و ما ساعت ها از او بی اطلاع می بودیم، تا اینکه ناگهان تیمور پیدایش می شد آن هم با فراوانی که از دشمن به دست آورده بود. 🌹اکثر اوقات تنها بود، سنگر مخصوصی داشت که تیمور نام گرفته بود، آن سنگر مُشرف به نیروهای عراقی بود، طوری که از داخل سنگر به راحتی، دشمن قابل مشاهده بود، سنگر تیمور بسیار با صفا بود، هرکس به آنجا می رفت اصلا دلش نمی خواست برگردد، آن سنگر محل عبادت تیمور بود. روزی شهید تیمور،  آرپی جی به دست برخواست و به طرف دشمن بعثی نشانه رفت، ناگاه گلوله ی ای در میان دو اَبروی او نشست و او که چون سَرو ، بلند قامت و آزاده بود بر زمین اُفتاد و بالهایش از پریدن باز ماند. روحش شاد 📚منبع: کتاب عاشورائیان @akhbareserishabad