✊ او ایستاد پای امام زمان خویش
سالگرد آسمانی شدن شهید تیمور ضیایی گرامی باد
🕊🕊🕊🕊🕊
متولد: ۱۳۳۳/۱/۱۰
تاریخ عروج: ۱۳۵۹/۸/۱۱
معراج: کنجان چم ایلام
وضعیت: متاهل(یک دختر)
نحوه ی شهادت: اصابت تیر قناسه تک تیر انداز دشمن به پیشانی مبارک
❤️روز تشییع و خاکسپاری مصادف با ۱۳ آبان ۱۳۵۹
تو چه میدانی تگرگ و برگ را
غرق خون خویش، رقص مرگ را
تو چه میدانی که رمل و ماسه چیست
#بین_ابروها رد #قناسه چیست
تو چه میدانی سقوط «پاوه» را
«عاصمی» را «باکری» را «کاوه» را
هیچ می دانی «مریوان» چیست؟ هان!
هیچ میدانی که «چمران» کیست؟ هان!
هیچ میدانی بسیجی #سر_جداست؟
هیچ میدانی 《دوعیجی》در کجاست؟
این صدای بوستانی پرپر است
این زبان سرخ نسلی بی سر است
@akhbareserishabad
اخبار سریش آباد
#خاطرات پاسدار شجاع و سرافراز سپاه اسلام شهید تیمور ضیایی 👇👇👇👇👇 🔹قسمت اول🔹 🌹سال ۱۳۵۸ در قروه مشغول
#خاطرات شهید گرانقدر تیمور ضیایی
👇👇👇👇👇
🔹قسمت دوم🔹
🌸پایان🌸
🌹به تیمور می گفتم:( تیمور جان! کمتر به جبهه برو تو تنها پسرمان هستی اگر اتفاقی برایت بیفتد من چه کنم؟) گفت: مادر جان! شما نمی دانید چه #لذتی دارد آن هنگام که بر زمین می اُفتی، مجروح می شوی و خونت بر زمین جاری می شود. هرکس در این راه قدم بردارد راضی به بازگشت نمی شود. او همیشه #نمازش را سر وقت می خواند و به من هم سفارش می کرد نمازت را سر وقت بخوان و سعی کن نمازت را در مسجد و به جماعت بخوانی.
شهید #دریادل بود، ترس و وحشت در وجود او معنا نداشت. آن گونه بود که شب ها به #تنهایی به مواضع دشمن نفوذ می کرد و ما ساعت ها از او بی اطلاع می بودیم، تا اینکه ناگهان تیمور پیدایش می شد آن هم با #اطلاعات فراوانی که از دشمن به دست آورده بود.
🌹اکثر اوقات تنها بود، سنگر مخصوصی داشت که #سنگر تیمور نام گرفته بود، آن سنگر مُشرف به نیروهای عراقی بود، طوری که از داخل سنگر به راحتی، دشمن قابل مشاهده بود، سنگر تیمور بسیار با صفا بود، هرکس به آنجا می رفت اصلا دلش نمی خواست برگردد، آن سنگر محل عبادت تیمور بود.
روزی شهید تیمور، آرپی جی به دست برخواست و به طرف دشمن بعثی نشانه رفت، ناگاه گلوله ی #قناسه ای در میان دو اَبروی او نشست و او که چون سَرو ، بلند قامت و آزاده بود بر زمین اُفتاد و بالهایش از پریدن باز ماند.
روحش شاد #صلوات
📚منبع: کتاب عاشورائیان
@akhbareserishabad