زبان اولین عضوی است که در سکرات موت از کار می افتد
«دست و پایشان سست میگردد یعنی نمی تواند در آن لحظه کاری بکند و رنگهایشان دگرگون شود. آنگاه رفته رفته مرگ در ایشان نفوذ کند و مانع از سخن گفتن آنان شود». حضرت میفرمایند: اولین چیزی که انسان موقع مُردن از دست میدهد زبان اوست. گوشش میشنود؛ چشمش هم میبیند؛ از دنیا فهم هم دارد؛ ارتباطش با دنیا قطع نشده: میبیند همه داد و بیداد میکنند؛ گریه میکنند؛ اما زبانش بند آمده است؛ نمیتواند چیزی بگوید. سکرات مرگ اولین کاری که میکند، زبان انسان را بند آورده و قدرت تکلم را از انسان میگیرد. بارها شده که گفتهاند، بیایید فلانی دارد میمیرد؛ بیایید به او تلقین و شهادتین بکنید. وقتی میروی، میبینی زبانش باز نمیشود. هر چه میگویی و تلقین میکنی بگو:«اشهد أن لا إله إلا الله»، ولی زبان قادر نیست.
محتضر در میان خانوادهی خود با دیدهاش مینگرد؛ یعنی چشمش کار میکند و همه را میبیند که دارند گریه میکنند، اما برای چه کسی؟ آیا برای او گریه میکنند؟ زن گریه میکند که من بیشوهر میشوم. مرد گریه میکند که من بیزن میشوم. بچهها گریه میکنند که پدر و پشتیبانمان میمیرد، همه به فکر خودشان هستند. یعنی اگر هم بالای سر طرف گریه میکنند، برای خود گریه میکنند. میگویند تکلیف ما بعد از این چه میشود. همه به فکر خودشان هستند. کسی فکر نمیکند، این الآن چه وضعیتی دارد؟ این بنده خدا الآن در چه گرفتاری است؟
«و با گوشش میشنود، اما نمیتواند حرفی بزند. عقلش هنوز سالم و فکرش بر جای است». دعواهایی که سر ارث و میراث میکنند، او همه را میشنود. حالتهای اطرافیان را کاملا میبیند. ولی بدن سست شده زبان هم بند رفته کاری نمیتواند بکند. ولی میتواند فکر بکند، حال به چه فکر میکند؟ حضرت میفرماید: «میاندیشد که عمر خویش را در چه راهی تباه ساخته». او فکر میکند که من چه کار کردم، چگونه زندگی کردم. این زندگی بود، ما کردیم؟ ما حتما باید به این حالت بیفتیم تا فکرمان کار کند. هر چه به ما میگویند: این که مُرد از تو جوانتر بود، از این عبرت بگیر، بنشین فکر کن که عمرت را چگونه باید بگذرانی.
May 11
ما به مُردن فقط علم داریم، نه باور
ما مُردن را باور نداریم. عقلا میگوییم: مرگ حق است. همه میمیرند. شتری است که در خانه همه خوابیده است. ولی باور نداریم. شما به هزار دانشجو و هر فرد تحصیل کردهای بگویید: «مُرده با آدم کار دارد یا نه؟» میگویند: «نه». حال بگوییم: «شب تشریف بیاورید، برویم گورستان یک شب را با یک مُرده آنجا باشید یا به یک مرده دست بزنید»، تمام آن اطلاعات و علمها رنگ میبازند، چون باوری وجود ندارد. ولی مرده شور باور دارد، حتی اگر بیسواد یا دیپلم یا زیر دیپلم باشد، خیلی باور دارد. اطلاعات و علم به دردمان نمیخورد، باید ایمان و باور بیاید. میگویند: مرگ؛ میگوییم: حق است. اما وقتی که میگویند تو هم خواهی مرد، باورمان نمیشود. شدت مستی مرگ به قدری است که بعضیها وقتی این حالت هم سراغشان میآید تن نمیدهند. یعنی الآن به احتضار افتاده، هیچ کاری هم نمیتواند بکند، باور هم نمیکند که دارد میمیرد. عزرائیل(علیهالسلام) را هم میبیند، ولی به معشوقههای خودش فکر میکند و این دلبستگیها خیلی انسان را خوار و ذلیل میکند.
امام جماعتی میگفت: شخصی بود که 30 سال در مسجد نماز جماعت میخواند. صف اول نماز هم میایستاد. چند روزی دیدم که مسجد نمیآید. حالش را پرسیدم، گفتند: در حال احتضار است و دارد میمیرد. هر چه تلاش کردهایم زبانش باز نشده که شهادتین بگوید و به من گفتند: شما بیایید، چون با شما رفیق است و شما هم روحانی هستید، شاید تحت تاثیر روحانیت شما و رفاقت با شما زبانش باز شود. من رفتم و هر کاری کردم زبانش باز نشد و شهادتین نگفت. یک دفعه یادم آمد که او سه میلیون تومان پول دست من دارد. گفتم: «میخواهی سه میلیون پولی که دست من دارید را برای باقیات صالحات شما سرمایه گذاری کنیم که ثوابش به شما برسد؟» تا این جمله را شنید، زبانش باز شد و گفت: نه، نه، نه و مُرد. ببینید! دل کجاست.
میخواهم بگویم کیلویی نیست؛ همینطوری کسی بمیرد در حالی که یک عمر قطع ارتباط با خدا و اهل بیت (علیهمالسلام) بوده، یک دفعه زبانش باز شود و بگوید:« اشهد أن لا إله الا الله». اصلا اینطور نیست. همه آن چیزی که قرار است، آنجا ظهور کند و انسان آنجا بگوید:« اَشهَدأن لا اِلهَ اِلَّا الله، اَشهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسولُ الله» باید اینجا با آن زندگی کرده باشد.
👈پر حسرتترین آدم ها در روز قیامت
در حدیث داریم، یکی از پرحسرتترین آدمها در روز قیامت، آدمی است که اموالی را جمع کرده و داده لذتش را کس دیگری برده و عذابش را او میکشد.
«شخص محتضر میاندیشد که عمر خویش را در چه راهی تباه ساخته و روزگارش را در چه مسیری گذرانده است». چون اینها را سئوال میکنند. جزء سئوالهای آن طرف است. «اموالی را به یاد میآورد که گرد آورده و در به دست آوردنش از حلال و حرام چشم پوشیده است و میبیند وبال اموالی که گرد آورده، دامنگیرش شده و اکنون او از دارائیهایش جدا میشود و آن را برای وارثان خود باقی میگذارد. اینان با آن ارثیه خوش میگذرانند و از آن بهرهمند میگردند. پس عیش و خوشی آن ثروت برای دیگری و بار سنگین مسئولیتش بر دوش اوست و او گروگان آن خواهد بود».
شما تصور کنید، قیامت و قبری که «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى= و هیچ باربردارندهاى بار [گناه] دیگرى را برنمىدارد»، یعنی کسی حاضر نیست بار کسی را تحمل بکند و قرآن میفرماید: آنجا پدر و مادر و فرزند به همدیگر رحم نمیکنند. اصلا از هم فرار میکنند:«یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِیهِ = روزى كه آدمى از برادرش؛ و از مادرش و پدرش؛ و از همسرش و پسرانش مىگریزد». هیچ کس حاضر نیست کوچکترین کمکی به دیگری بکند، همه میگویند ما خودمان محتاجیم. در این موقعیت به یک نفر بگویند: شما محکوم شدی به صدها سال جهنم، بخاطر اموالی که جمع کرده بودی. میگوید: من چیزی از آن مصرف نکردم، وراث مصرف کردند و خوردند. گفته میشود: عاملش تو بودی، جهنمش را شما برو. چقدر زور و چقدر حسرت دارد. در دنیا اگر به یک نفر چنین پیشنهادی بدهی قبول نمیکند بگوید آقا شما بفرمایید زحمت بکشید ما بخوریم.
«و اکنون هنگام مرگ وقتی حقیقت امر بر او آشکار شود از پشیمانی و حسرت دست به دندان بگزد و از آنچه در طول زندگانی خویش شیفته و خواهانش بوده بیزار میگردد». میگوید: لعنت بر این مال، تف به این دنیا، حتی از خانواده خودش هم متنفر میشود.
معصوم (علیهالسلام) میفرماید: «یکی از مصیبتهای انسان این است که انسان مالی را بدست بیاورد، اگر حلال باشد باید حسابش را پس بدهد. حرام باشد باید عقاب شود» حساب حلالش هم معطلی دارد. عین حماقت است که آدم مال جمع کند و بگوید شما بخورید، جهنمش را من میروم. تازه مگر اینگونه تمام میشود؟ میفرماید: نه. آن مال حرامی که دادی اینها خوردند و عشق و کیفش را کردند، اگر آن مال حرام آثاری داشته باشد، آثارش را باز هم پای تو مینویسند. یعنی قضیه به همین جا ختم نمیشود. آنها همان روش غلط تو را ادامه میدهند. نزولخوری و نزول دادن و مفاسد و مصرف در راه حرام و معصیت و مخالفت با خدا، پول تو گناه تولید میکند جوابش را باید بدهی. در سوره یس فرمود:«نَحْنُ نُحْیِ الْمَوْتى وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ= ما هر چه کسی انجام بدهد مینویسیم و آثارش را هم مینویسیم».
«و آرزو میکند که ای کاش کسی که به حال او غبطه میخوردم و به او حسد میورزیدم آن ثروت را فراهم ساخته بود و نه من». در آن لحظه میگوید: من در دنیا که بودم نسبت به خیلیها حسادت میکردم، چرا اینها بخورند، ما نخوریم. چرا اینها داشته باشند ما نداشته باشیم. رقابتها چشم و هم چشمیها که یک بیماری بسیار فراگیر و وسیعی است. بخصوص در مسائل تجملات زندگی همه هم به نحوی درگیرش هستند. در مخارج زندگی و تجملات زندگی اتومبیل، فرش، تلفن، تلفن همراه، لوستر، مبلمان، غذا و غذا خوردن و مسافرت کجا برویم کجا نرویم. این محتضر در آن لحظه میگوید: ای کاش دشمن من، آن که همیشه با او رقابت داشتم آن که همیشه حسادتش در دلم بود کاش این پولها مال او بود و برای من نبود. کاش که من الآن فقیر بودم.....
May 11
❌❌❌❌❌❌❌❌باسلام وخیر مقدم به بزرگوارانی که جدید باما همراه شدند .لطفا پیام سنجاق شده وشرح گروه را مطالعه بفرمایید .درخدمت شما هستیم .
متشکرم .
اساسنامه گروه آخرت اندیشان ۲
🌺این گرروه با هر تعدادکه باشد فعالیت خود را انجام می دهد .
🌺همه اعضای گروه باید به خانواده خود جریان این گروه را بگویند وشماره مدیر گروه را بدهند، تا در صورت فوت یکی از اعضاء،( بعد از۱۲۰ سال) خانواده او ، مدیر گروه را مطلع کند.
🌺خبر توسط مدیر گروه وسرگروهها به همه اعضاء میرسد.
🌺در اولین شب همه اعضاء برای عضو مرحوم نماز لیله الدفن میخوانند.
🌺تا چهلم مرحوم فرصت هست برای
🌺 خواندن یک شبانه روز نمازقضاء
🌺 یک نماز آیات
🌺،سوره هایی از قرآن توسط همه اعضاء
🌺 یک روزه
🌺هرروز توسط اعضاء ۱۴ صلوات به نیت ۱۴ معصوم فرستاده میشود.
👈👈توجه 👈❌❌❌ اگر تمایل به ثبت با روزه دارید ولی به هر دلیل نمی توانید روزه بگیرید می توانید 3 روز نماز قضاء را جایگزین یک روز روزه نمایید .❌❌❌
لینک گروه👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1214840976C41b97ae3c4