eitaa logo
کانال اخلاق و معرفت در قرآن و روایات
1.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
103 ویدیو
3 فایل
@H_G_54 ارتباط با مدیر، نظرات، پیشنهادات
مشاهده در ایتا
دانلود
هر آن کس ذکر او گوید بحال خود غمی جوید مشو خسته ز ذکر او که بر غم آتشی روید اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً (۴۱_احزاب) ✍حسین جعفری خویی (تخلص نایر خویی) 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
فرجام رهی که آخرش بُستان است تردید مکن روز و شب ات بِستان است او لاف به نادانی و تزویر کند هر کس که بگوید این رَهی آسان است وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّـهِ أَكْبَرُ إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا رَجْماً بِالْغَيْبِ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ ✍حسین جعفری خوی (نایر خویی) 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
گر یار تو را خواهد بیدار تو را خواهد در روح و دلت هر دم بیمار تو را خواهد هرگز ز علاماتش رنجور مشو ای دل از غیر خودش هر چیز بیزار تو را خواهد تَتَجافی‌ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً فَقالَ إِنِّي سَقِيمٌ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلاً ✍حسین جعفری خویی (نایر خویی) 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
🌟غزل بار ابروی یار چون دور شوی از من، من را نبود طاقت چون دون شوی بر من، من را ببَری راحت شمع و پَر پروانه تمثیل به این عشق است از ذکر تو اَم سرشار هر لحظه و هر ساعت ای صاحب هر ثروت، وی حافظ هر مِکنت این عشق مرا بر خود ایمن کن از هر آفت از آتش نفس و دیو پرهای مرا برگیر تا رشد دهی جانم در مکتب و در راهت هر نعمت تو جانا در آتش وصل توست در آتش وصل تو چیزی نشود حاجت گر پَر به تن ام سوزد، چشم ام به لب ات دوزد تا امر تو را از جان بی پَر بکنم طاعت در آتش وصل تو من را سر اگر سوزد در پای تو افتم من ای سرو، تو را قامت در نام تو شد مجموع هم ذکر و همی نسیان هر نام رود از هوش وقتی که برم نام ات یکبار اگر هر کس بر کام تو شد وصل اش کام اش نشود هرگز شیرین تر از آن کامت ابروی تو را باری است سنگین به تن و جانم بر من مددی فرما تا نیک برم بارت گر تور کنی نایر در طور به سینایت راضی نشود هرگز بِرهانی از آن دامت ✍حسین جعفری خویی (نایر خویی) 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
یا ربّ قوجا وقتی منی سن قویما دُشَح دَ عاجز اِلَمَ اللریمی آیری اَتَح دَ قِیتَرمَ اوشاخ لخ چاغ می سن قوجا وقت دَ اُلدور‌‌ منی سن قویما منی بیر دَ بَلَح دَ مضمون شعر آن که، خدایا! در سن پیری کودکی مرا بر من برمگردان تا ذلیل ام کنی. ✍حسین جعفری خویی (نایر خویی) 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
در سینه مرا بادی است طوفان بکند بر پا هر جا بدم ام آن را آشوب کند آنجا ای سینه اگر سوزی به ز آنکه بسوزانی کس را نبود فهم اش خود را منما رسوا حسین جعفری خویی (نایر خویی) 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
سَرای زن (غزل) بس زن که سرای خود سیراب نشد از مِهر در چشم و دل مردان دنبال سرا گردد با ناز و اداء گشتن با خنده سخن گفتن با پوشش جوراجور دنبال ثنا گردد هم صحبتی مردان کار و هنرش گردد از قید حیاء و حجب هر روز جدا گردد مسرور شود از حُمق محبوب کسی گشته غافل که در این وادی روزی به فنا گردد زن را اگرش وزنی است در خانه خود باشد با رفتن از خانه بی ارج و بهاء گردد در خانه بمیرد زن بی قُوت و عطش تشنه بهتر که برون بیت دنبال غذا گردد بس گرگ ز مردان است با پوشش یک بره از پنجه آن گرگان سخت است رها گردد نایر سخن ات کوتاه بنما و سکوت افزا گاهی است سخن گفتن بر تو به بلاء گردد حسین جعفری خویی (نایر خویی) 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
کاشانۀ هم کیشان کاشانۀ ما باشد چون راه خدا رفتن پیمانۀ ما باشد هر کس به ضمیری صاف در وصل خدا کوشد بَربَر ، سیه و زنگی دردانۀ ما باشد ✍حسین جعفری خویی (نایر خویی) 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
فرو مایه را مایه ای نیست دست بجز ضربه و شیطنت، کار پست اگر قول بر کار نیکی دهد بکن کفش بر پای، بُدو هر چه هست ✍حسین جعفری خویی (نایر خویی) 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
چه  سعادت  آن  کسی  را  که  به رنگ ات،  رنگ اش آید دل  آن  انیس  مِهرت  همه  جا  به  تنگ اش  آید به  کسی  که  شد  غلام ات،  به  خفا  کند  غلامی که  غلام  کوی  وصل ات، ز  نشان  ننگ اش  آید ✍حسین جعفری خویی (نایر خویی) 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
توانگری که توان اش ز ناتوانی توست توانگری ز وجودش دست خواهد شُست بدان که خالق او در کمین اوست شب و روز بنای ظلم، بنای عنکبوت است بنا شده سست مراد از مصرع اول، یعنی برخی توانگری شان از استعداد و تلاش شان نیست از ناتوانی برخی در دفاع از حق و حقوق شان است که توانگر شده اند. (مصداق مستکبر و مستضعف) فِدا، یعنی معاوضه یک شئ با شئ دیگر که امکان پذیر نباشد. ✍حسین جعفری خویی (نایر خویی) 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
🌟🌟🌟غزل خلوت مزار هر  کس  به  مزار  ما  به  حاجتی  می آید بر  ماندن  خود  به  ساعتی  می آید ما  را  که  خموش  و  بی صدا  تنهاییم با  آمدن اش  به  ما  بشارتی  می آید با  پای  خود  آمدی، به  پای  خود  چون  بروی ما  را  طمعِ  سیاحتی  می آید افسوس  و  صد  افسوس  اسیریم  بدین  سینه  خاک از  حمد  تو  بویی  ز  شفاعتی  می آید ما  را  که  نشد  بهره  به  قبر  از  دنیا از  فوت  زمان  جراحتی  می آید در  گور  همه  چشم  به  دست  وراث شاید  که  زکاتی  به  نیابتی  می آید در  راحتی  و  عیش  به  دنیا  خفتیم گفتیم  که  مرگ  هم،  به  راحتی  می آید ما  خواب  نِی ایم  و  همه بیدار،  همه  منتظریم شاید  که  کسی  زیارتی  می آید با  دست  تهی  چو  مفلسی  در  بازار ما  را  نه  کسی   اجابتی  می آید نایر  مشو  مغرور  به  این  صُومُ  و  صَلاة آنجا  نه  قرابت  و  رفاقتی  می آید ✍حسین جعفری خویی (نایر خویی) 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی