eitaa logo
عکس فیلم( بایگانی نه تایید)
34 دنبال‌کننده
15.2هزار عکس
11.1هزار ویدیو
427 فایل
آنچه ارسال می شود صرفا جهت بایگانی است و صحت آنها نیازمند بررسی است.
مشاهده در ایتا
دانلود
5.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم کوتاه و جالب The Black Hole ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ خدواند در آیات قبل از این آیه می فرماید وسایل زندگی را از هر نظر برای او فراهم ساختم ولی بازهم طمع داشت و بیشتر می خواست. فرد طمع کار هر چه به او نعمت بدهند سیر نمی شود و باز هم بیشتر می خواهد و خداوند در مقابل چنین درخواستی او را دشمن خود معرفی می کند و وعده سختی را به او می دهد... 🇮🇷🚥اخبار صریح و دقیق🔽 @SarihNews ✅عضویت مستقیم:🔵💎 http://eitaa.com/joinchat/1112211456C1932d2effb
7.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قابل توجه اونایی که با پراید نمیتونن پارک دوبل کنن😅 پروانه توربین بادی که باهاش برق تولید می‌کنن Maahh_titi ‌ ‌ ✍ @tanzotwitt 🧐
♨️ پرداخت ماهانه ۳۰۰ دلار به ازای هر فرزند به خانواده‌های آمریکایی 🔹 دولت آمریکا باهدف کمک به کاهش مشکلات ناشی از همه گیری کرونا، در ۶ ماه دوم سال ۲۰۲۱ میلادی، ماهانه ۳۰۰ دلار به ازای هر فرزند زیر ۶ سال و ۲۵۰ دلار به ازای هر فرزند ۶ تا ۱۷ سال به خانواده آن‌ها پرداخت می‌کند. 🔹 علاوه بر این پس از پر کردن فرم مالیاتی نیز ۱۸۰۰ دلار به ازای هر فرزند زیر ۶ سال و ۱۵۰۰ دلار به ازای هر فرزند ۷ تا ۱۷ سال به خانواده آن‌ها پرداخت میشود. http://masireqtesad.ir/121343 ✅ کانال واحد سلامت مؤسسه مصاف (سلام) @masaf_salam
هدایت شده از موسسه مصاف
ابتکار نگران شور شدن آب اقیانوس‌ها، مردم تشنه بمانند/بهانه‌های بنی‌اسرائیلی_محیط‌زیستی که آب و برق مردم را فدا کرد 🔻ابتکار در ۱۳۹۴/۳/۱۷: استفاده از آب‌شیرین‌کن‌ها، تهدیدی برای خلیج فارس است. 🔸جالبه بدانید ایران طولانی‌ترین خط ساحلی و مرز آبی را با خلیج فارس دارد، با این حال طبق آمارهای سال ۹۷ روزی ۲۲ میلیون مترمکعب آب خلیج فارس توسط کشورهای منطقه شیرین می‌شود، که سهم ایران فقط یک درصد است. 🔹در این آمار نشان می‌دهد که اماراتی‌ها روزانه چیزی حدود ۱۰ میلیون مترمکعب، آب شور خلیج فارس را شیرین می‌کنند و در بخش شرب، کشاورزی و صنعت به مصرف می‌رسانند که رقم بسیار قابل تأملی است. 🔹این رقم زمانی عجیب‌تر می‌شود که بدانیم این میزان آب، سه برابر حجم آب مصرفی تهران در هر شبانه روز است؛ یعنی اگر جمعیت تهران در آن سال را ۱۰میلیون تَن تصور کنیم، اماراتی‌ها از طریق شیرین کردن آب شور دریا، برای نزدیک به ۳۰ میلیون تَن در هر شبانه روز آب شیرین تولید می‌کنند. 🔺عربستان، آمریکا، امارات و کویت بزرگترین ظرفیت آب شیرین‌کن‌های جهان را در اختیار دارند و جالب است که در آنجا کسی نگران آب‌ بی‌انتهای متصل به اقیانوس‌ها نیست. 🆔 @Masaf
هدایت شده از توییتا
‏دوست فرانسویم گفت: بهتر نبود اسم گل‌ها رو کوچه‌هاتون می‌ذاشتید. گفتم: اتفاقا ما دقیقا اسم گل‌هامونو گذاشتیم رو کوچه‌هامون. "میم مثل نادر" @twiita
هدایت شده از توییتا
‏طلبه پژوهشگر مجاهد دکتر محمدحسین فرج نژاد به همراه همسر و فرزندانش در تصادفی مشکوک آسمانی شدند. از کتابش در موضوع صهیونیست حمایت نکردند. ماشینش رو فروخت و خودش هزینه کرد و برای تردد موتور خرید. حالا خودرویی با نهایت سرعت در قم بهشون زده و تمام. همه‌‌ی خانواده سوار موتور بودند. 😔 "جواد تاجیک" @twiita
هدایت شده از توییتا
‏خیلی عجیبه اگه یه خواستگار پولدار باشه ولی اخلاق ناپسند داشته باشه، دوروبریا میگن تو زندگی درست میشه و باهم حل میکنید ولی اگه اخلاقش میزون باشه و وضع مالیش ضعیف باشه کسی نمیگه عیب نداره کم‌کم وضعتون خوب میشه! "حامین مدیا" @twiita
هدایت شده از تاملات
⚫️از بس که حسین زنده بود، الان همه مرزها و تعریف هایمان از مرگ و زندگی جابجا شده است. هر وقت خسته میشدیم، هر وقت در هزارتوی نظریه ها و فلسفه ها گیر می افتادیم، آستینهای بالای حسین اعجاز می کرد. هیچ راهی برای او بن بست نبود، هیچ کاری نشد نداشت. ⚫️سال هشتاد و چهار نخستین دیدار ما در تحریریه فرهنگ پویا به سردبیری حسن طاهری اتفاق افتاد. حسین خلاق بود، جهت گیری بدیع و مومنانه ای به موضوعات داشت. بیش از بقیه تحریریه به چشم می آمد. ‌ ⚫️همان سالها به خانه اش، محل پژوهش و مطالعه اش که میزی در گوشه زیرزمینی اجاره ای بود رفتم. آثاری دست بافت و دست ساخت از همسر هنرمندش با سادگی چشم نوازی فضای خانه را زینت کرده بود. همان وقت گفت هر هفته با جمعی از بچه های میبد و یزد برنامه مطالعه جمعی و آموزش روش پژوهش دارد. چادری میانه سالن خانه را به بخش مردانه و زنانه منزلش تقسیم کرده بود. ⚫️سال هشتاد وشش سردبیر ماهنامه طوبی در مرکز پژوهشهای صدا و سیمابودم. حسین از اولین دوستانی بود که برای شورای تحریریه دعوتش کردم. نظر می داد، بدیع، انقلابی و با جزییات. چه چیز بهتر از این برای یک سربیر؟ مقاله اش درباره سبک زندگی و فیت فود که در طوبی منتشر شده بود بسیار در فضای مجازی دست به دست گردید. ⚫️هشتاد و هشت من دیدار آشنا را دست گرفته بودم و حسین باز در جلسات تحریریه و با قلم توانایش برکت مجله بود. پس از آن در هر مجله دیگری که بودم از اندیشه و قلم حسین بهره مند می شدم. ⚫️حسین به تکثر موضوعات و مناظر اعتقاد داشت. در هر حوزه ای وارد میشد می توانست اظهار نظر فاضلانه ای داشته باشد. آچار فرانسه انقلاب بود. از جلسات علمی و آکادمیک تا با نوجوانان جویای حقیقت جلسه و مصاحبت داشت. همه این جلسات را یا با ترک موتور دوستی می‌رفت یا با موتور سیکلت خودش...کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری اقتصاد و فلسفه و حکمت هنر دینی خوانده بود. همه اینها جعبه ابزاری بود برایش در رسالت طلبگی و انقلابی اش. به تمام معنا یک طلبه ی مجاهد بود و با بالاترین حد از رعایت زی طلبگی. ⚫️چند کتاب جمعی با دانشجویانش نوشت. دوستان زیادی را زیر خیمه اخلاص و فضیلتش تربیت کرد. زندگی اش پیوسته در حرکت و جهاد بود. چند بار گفتم حسین سر پیری و معرکه گیری، اخوی یک پراید بخر، می گفت ندارم. واقعا نداشت...اما می‌توانست داشته باشد، حقش بود خیلی بیشتر از امثال ما داشته باشد اما نخواست و نمی خواست داشته باشد. ⚫️در امور نظری اختلاف‌هایی طی بحث‌های طلبگی پیش می‌آمد اما همیشه می‌گفتم بین دوستان و با خودم، که از اخلاص و فضیلت حسین بعید نیست در همه این اختلاف نظر‌ها، حق به جانب او باشد... چون در عمل و در ما. هر جا کنار حسین می‌ایستادی آنجا حتما طریق جهاد و رستگاری بود. ⚫️کم نظیر نه، بی‌نظیر... از بس که زنده بود و زنده است، نمی‌توان درباره رفتنش سخنی بر زبان آورد. به قول سیدمرتضی آوینی حقیقت این است که زمان ما را برده و حسین با ابدیت ماندگار شده است. ⚫️با سفر او، یک اربعین زودتر به استقبال اقامه عزای محرم و سیدالشهدا و یاران صدیقش رفته‌ایم. زمین بی تو چقدر تنگ و تاریک است مرد... دلمان تا ابد برای آن خنده‌ها، برای آن لهجه شیرین یزدی، برای آن عصبانیت‌های خالصانه، برای تو بی‌نظیر و بی‌مانند و بزرگ تنگ خواهد شد. دیدار به قیامت رفیق ⚜️ @Taammolat74
هدایت شده از پونز
6.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 بلند شو و صدایم کن 📌 @ponezs
هدایت شده از تاملات
🔳 قسمت من بود تا لباس آخرت را به تن کنم حالی برای نوشتن نیست اما یک بند از من برای تو به اصرار ... ▪️ خیلی سخت است که آخرین دیدار با را در غسالخانه داشته باشی، آخرین تصویر از پیکرت را نگویم، بوی خونت را چه کنم؟ روی سربند علی رضا یا زهرا نوشتم و روی سربند محمدرضا یاحسین ▪️ خودت گفته بودی که فرزندانت را برای شهادت در راه اسلام و انقلاب تربیت می‌کنی، چگونه این تصویر را فراموش کنم که روی کفن‌ات با ماژیک مشکی یادگاری بنویسم و امروز وصیت می‌کنم که همان یادگاری را روی کفنم بنویسند تا شاید نشانه‌ای باشد تا در سرای دیگر پیدایت کنم و یک بار دیگر بگویی حاج اصغر آقا مرد شو تا جانم آرام گیرد که دیگر میلی به ماندن ندارد. ▪️ مشهد که بودیم، بعد از افطار به اتاقم آمدی و وقتی دیدی برای افطار و سحری به توصیه‌ات عمل نکردم و هندوانه نگرفتم، چه پس گردنی زدی که خودت گفتی، به هیچ کسی نزدی، آخرش برای اینکه از دلم دربیاوری تا صبح برایم از ضرورت انقلابی بودن گفتی و ازم خواستی حلالت کنم، حلالت نمیکنم تا شاید بهانه‌ای شد تا دم پل صراط دیدمت و دستانت را بوسیدم. ▪️روزی که اولین سیاهه را به نام یادداشت به تو دادم، بود، چقدر از نوشته‌ام تعریف کردی، اما جلسه بعد با دو صفحه پاورقی و اشکال، نوشته‌ام را تحویل دادی و گفتی که می‌توانم. ▪️ چقدر برای ازدواجم تلاش کردی، برای همسرم تو از سختی‌های زندگی با من گفتی و همین جمعه بود که وسط مراسم عروسی، تو به امیررضا گفتی که کِل بکشد و بچه‌ها را تشویق کردی که دست بزنند، حالا چگونه دوباره این فیلم‌ها را ببینم. دلنوشته یکی از شاگردان استاد فرج‌نژاد ⚜️ @Taammolat74
هدایت شده از تاملات
این زن و شوهر، نمونه خونواده‌ای بودن که با هم می‌ساختن. همسر حسین (خانم بابایی) خیلی علاقه‌مند بود به هنر و کار فرهنگی. حسین برای هر دو علاقه‌ی همسرش کاملا شرایط رو آماده می‌کرد. تعریف می‌کرد که چه هزینه‌هایی کرده تا همسرش کلاس‌های هنری مورد علاقه‌ش رو شرکت کنه یا لوازم این کار رو بخره، بااینکه درآمد خیلی بالایی نداشت. البته همسرش هم هنرجوی صرفا مصرف‌کننده نبود. با فروش تولیدات هنری‌ش یه مبلغ اندکی به دخل و خرج خونه کمک می‌رسوند. کمی بعدتر، علائق همسرش در تربیت و آموزش نونهالان شدت گرفت و دوست داشت مربی مهد یا دبستان باشه. حسین در این مقطع، برخلاف تصویر رایج از یک مرد جهادی در ایران، نصف روز در خونه می‌موند، مطهره‌ی کم‌سن‌وسال رو با دو تا داداشای شیطونش نگه می‌داشت تا مامانِ خونه بتونه دوره‌های آموزشی و آزمایشی مربی مهد و معلم دبستان رو بگذرونه. این برش‌ها از زندگی حسین رو دیگران نگفتن و لذا وادار شدم اشاره کنم. این زن‌وشوهر نمونه جالبی برای یه خونواده ساده و بی‌دنگ‌وفنگ ایرانی بودن. بالاخره مثل همه زن‌وشوهرا سر یه مسائلی بحثشون می‌شد، اما با هم می‌ساختن. تحمل کردنِ شرایطِ مردی با گستردگی فعالیت حسین فرج‌نژاد کار آسونی نیست، اما خانم بابایی شرایط رو کاملا فراهم می‌کرد. اگه این همکاری زنانه و مادرانه نبود، امکان نداشت حسین بتونه حسین فعلی باشه و متقابلا، حسین کاملا در خدمت خونواده بود. علاوه بر همراهی کامل در راستای اشتغال خانم بابایی، برای بچه‌ها بابا بود، نه یه فعال جهادی که نمی‌شناسنش. تمام طول هفته شاید تا نصفه شب جلسه رسمی و خونگی برای کار انقلاب داشت، اما همیشه بهم می‌گفت عصر جمعه‌ها رو هیچ کاری قبول نمی‌کنم تا جایی که بتونم. این چند ساعت مال بچه‌هاست. ساده‌ترین کاری هم که می‌کردن این بود: با این موتورِ علیه‌ماعلیه می‌رفتن تو بیابونای پردیسان و جاده کهک و اینجاها، آتیش «بزرگ» درست می‌کردن. تأکیدم داشت که آتیششون خیلی بزرگه، چون بچه‌ها بیشتر کیف می‌کنن. الان که می‌نویسم حالم دگرگون شده، بیشتر نمی‌تونم ادامه بدم. اما گفتن از «حسین فرجنژاد در متن خونواده» رو یه ضرورت می‌دونم،‌ درحالی‌که دختر و پسر انقلابیِ ما خوب نمیتونه خونواده‌داری کنه، از زندگی مشترک به خدا برسه و بهشت بخره. در شرایطی که آمار طلاق و تنش بین خونواده‌های مذهبی نگران‌کننده داره میشه، باید این جنبه‌ها رو هم گفت. اونایی که قلم شیوا و صدای رسا دارید و می‌خواید از حسین فرج‌نژاد یه الگو در جبهه‌ی انقلاب بسازید، این جنبه‌ها هم ضرورته. فعل‌ ماضی چقدر بده، وقتی داری به عزیزانت نسبت میدی: بود، می‌گفت، می‌رفت... این افعال ماضی بر حسب احوال ماست که خودمون رو زنده و اونا رو درگذشته و ناپیدا فرض می‌کنیم، در حالی‌که برعکسه. به قول آوینی، حقیقت اینه که زمان ما رو برده و اونا با ابدیت ماندگار شدن. ما از اون لحظه‌ی ابدیت درگذشتیم و به سوی اجل خودمون در حرکتیم. اونا هستن. بیشتر از ما هستن.‌ در سکوت و بهت فرو رفتم. گفتنی زیاده. هر وقت بتونم، خواهم گفت؛ از باقیات صالحات او، شیوه تفکرش، افقی که برای آینده حزب‌اللهی‌های امروز گشوده و رسم انقلابی زیستن . ⚜️ @Taammolat74 ⚜️ @toward_IRAN_1440
هدایت شده از تاملات
⚫️از بس که حسین زنده بود، الان همه مرزها و تعریف هایمان از مرگ و زندگی جابجا شده است. هر وقت خسته میشدیم، هر وقت در هزارتوی نظریه ها و فلسفه ها گیر می افتادیم، آستینهای بالای حسین اعجاز می کرد. هیچ راهی برای او بن بست نبود، هیچ کاری نشد نداشت. ⚫️سال هشتاد و چهار نخستین دیدار ما در تحریریه فرهنگ پویا به سردبیری حسن طاهری اتفاق افتاد. حسین خلاق بود، جهت گیری بدیع و مومنانه ای به موضوعات داشت. بیش از بقیه تحریریه به چشم می آمد. ‌ ⚫️همان سالها به خانه اش، محل پژوهش و مطالعه اش که میزی در گوشه زیرزمینی اجاره ای بود رفتم. آثاری دست بافت و دست ساخت از همسر هنرمندش با سادگی چشم نوازی فضای خانه را زینت کرده بود. همان وقت گفت هر هفته با جمعی از بچه های میبد و یزد برنامه مطالعه جمعی و آموزش روش پژوهش دارد. چادری میانه سالن خانه را به بخش مردانه و زنانه منزلش تقسیم کرده بود. ⚫️سال هشتاد وشش سردبیر ماهنامه طوبی در مرکز پژوهشهای صدا و سیمابودم. حسین از اولین دوستانی بود که برای شورای تحریریه دعوتش کردم. نظر می داد، بدیع، انقلابی و با جزییات. چه چیز بهتر از این برای یک سربیر؟ مقاله اش درباره سبک زندگی و فیت فود که در طوبی منتشر شده بود بسیار در فضای مجازی دست به دست گردید. ⚫️هشتاد و هشت من دیدار آشنا را دست گرفته بودم و حسین باز در جلسات تحریریه و با قلم توانایش برکت مجله بود. پس از آن در هر مجله دیگری که بودم از اندیشه و قلم حسین بهره مند می شدم. ⚫️حسین به تکثر موضوعات و مناظر اعتقاد داشت. در هر حوزه ای وارد میشد می توانست اظهار نظر فاضلانه ای داشته باشد. آچار فرانسه انقلاب بود. از جلسات علمی و آکادمیک تا با نوجوانان جویای حقیقت جلسه و مصاحبت داشت. همه این جلسات را یا با ترک موتور دوستی می‌رفت یا با موتور سیکلت خودش...کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری اقتصاد و فلسفه و حکمت هنر دینی خوانده بود. همه اینها جعبه ابزاری بود برایش در رسالت طلبگی و انقلابی اش. به تمام معنا یک طلبه ی مجاهد بود و با بالاترین حد از رعایت زی طلبگی. ⚫️چند کتاب جمعی با دانشجویانش نوشت. دوستان زیادی را زیر خیمه اخلاص و فضیلتش تربیت کرد. زندگی اش پیوسته در حرکت و جهاد بود. چند بار گفتم حسین سر پیری و معرکه گیری، اخوی یک پراید بخر، می گفت ندارم. واقعا نداشت...اما می‌توانست داشته باشد، حقش بود خیلی بیشتر از امثال ما داشته باشد اما نخواست و نمی خواست داشته باشد. ⚫️در امور نظری اختلاف‌هایی طی بحث‌های طلبگی پیش می‌آمد اما همیشه می‌گفتم بین دوستان و با خودم، که از اخلاص و فضیلت حسین بعید نیست در همه این اختلاف نظر‌ها، حق به جانب او باشد... چون در عمل و در ما. هر جا کنار حسین می‌ایستادی آنجا حتما طریق جهاد و رستگاری بود. ⚫️کم نظیر نه، بی‌نظیر... از بس که زنده بود و زنده است، نمی‌توان درباره رفتنش سخنی بر زبان آورد. به قول سیدمرتضی آوینی حقیقت این است که زمان ما را برده و حسین با ابدیت ماندگار شده است. ⚫️با سفر او، یک اربعین زودتر به استقبال اقامه عزای محرم و سیدالشهدا و یاران صدیقش رفته‌ایم. زمین بی تو چقدر تنگ و تاریک است مرد... دلمان تا ابد برای آن خنده‌ها، برای آن لهجه شیرین یزدی، برای آن عصبانیت‌های خالصانه، برای تو بی‌نظیر و بی‌مانند و بزرگ تنگ خواهد شد. دیدار به قیامت رفیق ⚜️ @Taammolat74