.
[#قطعات_نور✨]
[ در هواپیما مجله ای برداشتم و به ورق زدن آن پرداختم. چشمم به غزلی افتاد که از آن خوشم آمد. من عادت داشتم که هر شعری را می پسندیدم، در دفتر خاصی که سفینه ی غزل نامیده بودم مینوشتم.💌
دیدم دو مأمور همراه من از دو طرف گردن میکشند تا ببینند من چه مینویسم. بدون توجه به فضولی آنها به نوشتن ادامه میدادم آنها هم به نگاه کردن ادامه میدادند.👀
وقتی شعر را نوشتم، ذیل آن این عبارت را هم افزودم این ابیات را در هواپیمایی که مرا به همراهی دو مأمور خوش اخلاق از زاهدان به جای نامعلومی میبرد، نوشتم .! 🌿
این عبارت اثر مثبتی بر هر دوی آنها گذاشت.💖
•از کتاب:
[خون دلی که لعل شد📚]
___________________
💌~
آقای ما پیامبرگونه، در راه حق، از هر فرصتی برای تالیف قلب ها بهره میبردند✨
آقای ما، در اوج سختی ها و حتی تبعید به جایی نامعلوم ، روحیه ای قوی دارند که از ایمانی سرشار نشئت میگیرد...❣️
ایشان که خود بیت الغزلند، در همان حال شعر های مورد پسندشان را در سفینه غزل مینویسند...
سایهتان مستندام آقا جان...🌸
___________________
دعا میکنیم برای سلامتی آقا امام زمان ارواحنافداه و نائب برحقشون:
#روز_نهم
[ متن کامل ← دعا برای امام زمان ارواحنافداه💚 ]
+ به نیت پیروزی های روزافزون جبهه مقاومت✨
#یادگاری_امامرضا
#دعا_برای_سلامتی_نائب_الامام
#دعا_برای_نصرت_مقاومت