هدایت شده از بایگانی
بایگانی:
#کفایه_مباحث_أمارات_۳۶؛
#و_قد_أستدل_ص_۶۹؛
1⃣ برای اثبات حجیت خبر واحد عادل به قرآن و سنت و اجماع و عقل تمسک شده است.
2⃣ از بین آیات به پنج آیه برای اثبات حجیت خبر واحد تمسک شده است، که عبارتند از:آیه نبأ، آیه نفر، آیه کتمان، آیه سؤال، آیه أذن.
3⃣ آیه نبأ:إن جاءکم فاسق بنبأ فتبینوا لأن لا تصیبوا قوما بجهاله فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین (اگر فاسقی خبر آورد جستجو کنید تا با قومی بر خورد غیر علمی نکنید و بر کرده خود پشیمان نشوید) سوره حجرات/آیه ۶ .
4⃣ از هشت جهت در آیه نبأ برای إثبات حجیت خبر واحد عادل استفاده شده است، مانند:مفهوم شرط (ان جاءکم) ، مفهوم وصف (فاسق)، تعلیل (لأن لاتصیبوا) و . . . .
🔹منطوق آیه نبأ:اگر فاسق خبر آورد جستجو کنید.
🔹مفهوم آیه نبأ:اگر عادل خبر آورد جستجو نمی خواهد و خبر واحد عادل حجت است.
⚡️اشکال اول به مفهوم داشتن آیه نبأ؛ شیخ انصاری:شرط هایی که به موضوع بر می گردد و برای بیان تحقق موضوع است مفهوم ندارد، و شرط در این آیه هم برای تحقق موضوع است و مفهوم ندارد.
@alafzal1400
هدایت شده از بایگانی
#کفایه_مقدمه_۳۱؛
(بخش دوم)
#و_قد_استدل_ص_۴۹؛
✅ وجوه مربوط به استدلال اعمی ها:
1⃣ تبادر:از شنیدن الفاظ عبادات، اعم از صحیح و فاسد به ذهن تبادر می کند، و تبادر نشانه حقیقت است، پس الفاظ عبادات برای اعم از صحیح و فاسد وضع شده اند.
⚡️اشکال:تبادر معنی به ذهن نیاز به وضوح و روشنی دارد، و شما اعمی ها نتوانستید قدر جامع (معنی) را تصور کنید، و با این عدم وضوح و اجمال در تصویر قدر جامع، چگونه ادعای تبادر می کنید!؟!
2⃣ عدم صحت سلب:نام عبادت را از عمل فاسد نمی توان سلب کرد و این عدم صحت سلب یکی از نشانه های حقیقت است، پس الفاظ عبادات برای اعم از صحیح و فاسد وضع شده اند.
⚡️اشکال:بله لفظ عبادت بالعنایه و بالمجاز از عمل فاسد سلب نمی شود، ولی بالمداقه از عمل فاسد سلب می شود؛ و مبحث وضع بر محور دقت می چرخد نه بر محور مجاز.
3⃣ صحت تقسیم:اینکه صحیح است عبادت را به عبادت صحیحه و فاسده تقسیم کرد، نشانه وضع الفاظ عبادات برای اعم می باشد، و قانون تقسیم این است که مقسم (صلوه) باید در همه اقسام (صحیح) و (فاسد) وجود داشته باشد و الا باعث تقسیم شیء به خودش و غیر خودش می شود و هذا باطل؛ پس هم فرد صحیح صلوه است و هم فرد فاسد صلوه است.
⚡️ اشکال:
🔹بله صحت تقسیم نشانه و شاهد بر وضع الفاظ برای اعم می باشد، به شرطی که دلیلی به نفع صحیحی وجود نداشته باشد، و حال آنکه فهمیدی ادله محکمی به نفع صحیحی وجود دارد.
🔹پس این تقسیم به ملاحظه مقام استعمال و معنای مستعمل فیه است نه به ملاحظه مقام وضع و معنای موضوع له، و استعمال هم اعم از حقیقت و مجاز می باشد، پس این تقسیم هم تقسیم بالعنایه و مجاز است نه تقسیم حقیقی.
@alafzal1400