هدایت شده از کشکولعلمی|حمیدفخیمی
16.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📖کتاب (السقایَه فی ترجمه البَدائه) ترجمه و تلخیص کامل فارسی بدائه النحو(آیت الله صفایی بوشهری)
✒به قلم: امید محمدی سروش.یونس گرجی
📝با مقدمه:حجت الاسلام والمسلمین دکتر مصطفی سلیمانیان
🏫مرکز پخش:
همدان:کتابفروشی روبه روی حوزه آیت الله آخوند
قم:کتابفروشی دارالشفای فیضیه(کنار مدرسه فیضیه)
✅ @kashkoolfn
هدایت شده از بایگانی
#کفایه_مقدمه_۲۷؛
(بخش اول)
#خامسها_أن_یکون_ص_۴۵؛
✅ پنجمین پیشنهاد تصویر قدر جامع بنابر اعمی:
🔹أسماء عبادات مانند أسماء مقادیر و اوزان است.
🔹در اوزان واضع مقدار خاصی را در نظر می گیرد و سپس لفظ را برای اعم از آن مقدار و ناقص از آن مقدار و زاید بر آن مقدار وضع می کند.
🔹مثلا واضع ۱۰۰۰ گرم را برای یک کیلو در نظر می گیرد و سپس لفظ کیلو را برای اعم از ۹۹۹ گرم و ۱۰۰۰ گرم و ۱۰۰۱ گرم وضع می کند.
🔹گاهی هم واضع مقدار خاصی را در نظر می گیرد و لفظ را برای خصوص آن مقدار وضع می کند و سپس آنقدر آن لفظ در مقدار زاید و ناقص استعمال می شود که بر اثر وضع تعینی و کثرت استعمال، در مقدار زاید و ناقص هم حقیقت می شود.
⚡️اشکال:قیاس اسماء عبادات به اسماء اوزان و مقادیر، قیاس مع الفارق است؛ زیرا در اوزان و مقادیر یک مقدار مشخص واحد به عنوان معیار حد وسط وجود دارد تا زاید و ناقص با توجه به آن سنجیده شود، ولی نمازهای صحیح از نظر تعداد اجزاء اختلاف فاحشی با هم دارند و یک مقدار مشخص واحد به عنوان قدر جامع و حد وسط بین همه نمازهای صحیح نمی توان پیدا کرد تا سپس لفظ برای اعم از آن وضع شود.
👈 نتیجه آنکه هر پنج پیشنهاد برای قدر جامع اعمی، اشکال دارد و صحیحی توانست قدر جامع را تصویر کند، ولی اعمی نتوانست قدر جامع را تصویر کند.
@alafzal1400
هدایت شده از بایگانی
#کفایه_مقدمه_۲۷؛
(بخش دوم)
#و_منها_أن_الظاهر_ص_۴۶؛
✅ مقدمه چهارم مبحث صحیح و اعم:
1⃣ ظاهرا در الفاظ عبادات هم وضع عام است و هم موضوع له عام می باشد؛ یعنی واضع در ابتداء معنای عامی را لحاظ کرده و سپس لفظ را برای همان معنی عام وضع کرده است.
2⃣ پس الفاظ عبادات، مشترک معنوی می باشند که یک لفظ برای یک معنی وضع شده است و آن معنی دارای افراد و اصناف و مصادیق مختلفی می باشد.
3⃣ از آنجا که موضوع له الفاظ عبادات عام است، پس هم صحیحی و هم اعمی باید یک قدر جامع کلی و عام بین همه افراد عبادت پیدا کنند تا آن قدر جامع نمایانگر ماهیت و مسمای لفظ عبادت باشد.
4⃣ در برخی روایات قطعا الفاظ عبادات در طبیعت کلی و در قدر جامع عبادت به کار رفته است، حال اگر موضوع له الفاظ عبادات خاص باشد، مستلزم آن است که استعمال الفاظ عبادات در جامع افراد صلوه یا مجاز باشد و یا ممنوع باشد، و التالی باطل فالمقدم مثله فی البطلان.
🔹مجازیت:اگر لفظ عبادت برای خصوص برخی از مراتب عبادت وضع شده باشد، استعمال آن لفظ در قدر جامع مجاز خواهد شد، زیرا استعمال لفظ در غیر ما وضع له می باشد؛ و مجازیت نیاز به قرینه دارد و قرینه ای در این استعمالات یافت نمی شود؛ علاوه بر آنکه آن روایات ظهور در استعمال حقیقی دارند نه استعمال مجازی.
🔹ممنوعیت:اگر لفظ عبادت برای خصوص برخی مراتب وضع شده باشد، باید استعمال آن لفظ را در جامع منع کرد و غلط دانست، و حال آنکه ظاهر این روایات استعمال لفظ در طبیعت و جامع می باشد.
@alafzal1400
هدایت شده از بایگانی
#کفایه_مقدمه_۲۸؛
#و_منها_أن_الثمره_ص_۴۶؛
✅ پنجمین مقدمه مبحث صحیح و اعم درباره ثمره این مبحث می باشد.
✅ محقق خراسانی سه ثمره را برای این مبحث ذکر می کند و ثمره اول را می پذیرد و ثمره دوم را نمی پذیرد و ثمره سوم را به عنوان ثمره می پذیرد ولی آنرا ثمره اصولی حساب نمی کند.
✅ ثمره اول:اگر در جزییت یا شرطیت یک شی برای مأمور به شک شود:
🔹 بنابر نظر صحیحی خطاب مولی مجمل می شود و صحیحی برای نفی جزییت یا شرطیت نمی تواند به اصالت الاطلاق مراجعه کند، زیرا احتمال دخالت آن شیء در مسمی وجود دارد.
🔹اما بنابر نظر اعمی خطاب مولی مجمل نشده و اعمی برای نفی جزییت یا شرطیت شیء مشکوک می تواند به اصالت الاطلاق تمسک کند، به شرطی که احتمال دخالت آن شیء در مسمی داده نشود و به شرطی که مولی در مقام بیان باشد.
✅ در مواردی که صحیحی و اعمی به خاطر نبودن شرایط نتوانند به اصالت الاطلاق تمسک کنند، باید به اصل براءت یا اشتغال مراجعه کنند بر اساس اختلافی که در مسأله دوران امر بین اقل و اکثر ارتباطی وجود دارد.
✅ ثمره دوم بحث صحیحی و اعمی آن است که وقتی خطاب مجمل یا مهمل می شود، صحیحی باید اشتغالی شود و اعمی باید براءتی شود.
⚡️اشکال:این ثمره قبول نیست، زیرا خیلی از صحیحی ها براءتی هستند و برخی از اعمی ها اشتغالی هستند؛ پس مراجعه به اشتغال یا براءت به صحیحی یا اعمی شدن وابسته نیست.
@alafzal1400
هدایت شده از بایگانی
#کفایه_مقدمه_۲۸؛
(بخش دوم)
#تبیین_اجمال_خطاب؛
✅ وقتی مولی ما را خطاب کرده و می فرماید (اقیموا الصلوه) در صورتی می توان به اطلاق این خطاب تمسک کرد که خطاب مجمل نباشد.
✅ به عبارت دیگر در ابتداء باید عنوان (الصلوه) احراز شود و سپس به اطلاق (الصلوه) تمسک شود، پس تا وقتی که عنوان (الصلوه) بر عمل انجام شده تطبیق نکند به اطلاق آن هم نمی شود تمسک کرد.
✅ حال اگر صحیحی که معتقد است لفظ صلوه فقط برای صلوه صحیحه وضع شده است، اگر شک کند که آیا سوره جزء نماز است یا نه؟ در اصل شک دارد که آیا عمل بی سوره صحیح است یا نه؟ و آیا عمل بدون سوره عنوان (صلوه) دارد یا نه؟ پس عنوان (صلوه) احراز نشده تا بخواهد به اطلاق آن تمسک کند، پس تطبیق خطاب (الصلوه) بر این عمل واضح نیست و مجمل است.
✅ اما از آنجا که اعمی معتقد است لفظ صلوه برای اعم از صحیح و فاسد وضع شده است، پس معتقد است عمل بدون سوره هم عنوان صلوه دارد، زیرا عمل فاسد را هم نماز می داند، پس تطبیق عنوان صلوه را بر عمل بی سوره احراز کرده و می تواند به اطلاق آن تمسک کند؛ زیرا خطاب برای وی مجمل نیست.
@alafzal1400
هدایت شده از بایگانی
#کفایه_مقدمه_۲۹؛
(بخش اول)
#و_ربما_قیل_ص_۴۷؛
✅ ثمره سوم مبحث صحیحی و اعمی:
✅ شخصی نذر کرده که به یک فرد نمازخوان، یک درهم هدیه بدهد، در این صورت:
🔹اعمی می تواند درهم را به شخصی بدهد که نمازش فاسد است، و در این صورت ناذر به نذرش عمل کرده و بریء الذمه شده است، زیرا اعمی معتقد است لفظ صلوه برای اعم از صحیح و فاسد وضع شده است، پس نماز فاسد هم نماز نام دارد.
🔹اما صحیحی باید درهم را به شخصی بدهد که نماز صحیح می خواند، و در صورتی که درهم را به شخصی بدهد که نمازش فاسد است، بریء الذمه نشده است، زیرا صحیحی معتقد است لفظ صلوه برای صلوه صحیحه وضع شده و عمل فاسد نماز نام ندارد.
⚡️اشکال:این ثمره، ثمره به حساب می آید اما ثمره مسأله اصولی نیست؛ زیرا ثمره مسأله اصولی باید امر کلی باشد که نتیجه آن در طریق استنباط واقع شود؛ و حال آنکه ثمره ای که ذکر شد فقط یک مسأله فقهی جزیی است.
🔹فافهم:
1⃣ شما مبحث صحیح و اعم را در مقدمه کفایه آوردید و آنرا مسأله اصولی حساب نکردید، پس از آن انتظار ثمره اصولی نداشته باشید.
2⃣ مبحث صحیح و اعم، موضوع مسأله فقهی نذر را تنقیح کرد و یکی از ثمرات مباحث اصولی، تنقیح موضوعات فقهی می باشد.
3⃣ نذر این ناذر ربطی به مبحث صحیح و اعم ندارد و به نیت خود نذر کننده مربوط است، پس اگر نیت کرده به فردی درهم بدهد که نمازش صحیح است، باید همین کار را انجام دهد و اگر فقط نماز خوان بودن برایش مهم بوده و صحت و فساد نماز برایش مهم نبوده، می تواند درهم را به فردی بدهد که نمازش فاسد است.
@alafzal1400
هدایت شده از بایگانی
#کفایه_مقدمه_۲۹؛
(بخش دوم)
#و_کیف_کان_ص_۴۷؛
✅ محقق خراسانی معتقد است الفاظ عبادات برای عبادت صحیحه وضع شده اند و ایشان به چهار وجه برای اثبات نظر صحیحی ها تمسک می کند:
1⃣ تبادر:از شنیدن الفاظ عبادت، عبادت صحیح به ذهن تبادر می کند؛ پس الفاظ عبادات برای عبادت صحیحه وضع شده اند.
⚡️اشکال:تبادر معنی به ذهن نیاز به وضوح و روشنی دارد و حال آنکه در بحث ثمره صحیحی و اعمی گفته شد که خطاب برای صحیحی مجمل است؛ حال با وجود اجمال در خطاب، نمی توان ادعای تبادر کرد، زیرا بین اجمال و تبادر منافات وجود دارد.
💠 جواب:بله اگر خطاب از همه جهت مجمل باشد، تبادر حاصل نمی شود؛ اما اگر خطاب از بعضی جهات مجمل و از بعضی جهات مبین باشد، منافاتی با ادعای تبادر ندارد و تبادر حاصل می شود.
2⃣ صحت سلب:می توان نام عبادت را از عمل فاسد سلب کرد و این صحت سلب نشانه آن است که لفظ عبادت برای عبادت صحیحه وضع شده و برای عبادت فاسده وضع نشده است.
🔹بالمداقه لفظ صلوه از عمل فاسده سلب می شود و می گوییم (هذا العمل لیس بصلوه) اما بالمجاز و بالعنایه می توان آنرا صلوه دانست و گفت (هذا العمل صلوه)
@alafzal1400
هدایت شده از بایگانی
#کفایه_مقدمه_۳۰؛
#ثالثها_الاخبار_ص_۴۸؛
3⃣ سومین وجه برای صحیحی دو گروه از اخبار مثبته و نافیه می باشند که ظهور دارند الفاظ عبادات برای عبادت صحیحه وضع شده اند.
✅ اخبار مثبته:
🔹صغری:اخباری مثل (الصلوه معراج المؤمن) برخی از ویژگی ها را برای طبیعت و مسمای صلوه ثابت می کنند.
🔹کبری:ویژگیهای بیان شده در روایات، فقط در صلوه صحیحه وجود دارد.
🔹نتیجه:پس مسمای لفظ صلاه، صلوه صحیحه می باشد.
✅ اخبار نافیه:روایاتی مانند (لا صلوه الا بفاتحه الکتاب) ظهور در نفی ماهیت صلوه به مجرد نبود یکی از اجزاء دارند، زیرا در چنین ترکیب هایی (لا) برای نفی جنس است؛ در نتیجه عمل ناقص و فاسد از جنس صلوه نیست و نام و ماهیت صلوه ندارد؛ پس لفظ صلوه برای صلوه صحیحه وضع شده است.
⚡️اشکال:لفظ صلوه برای اعم وضع شده است، پس:
🔹در روایات مثبته لفظ (صحیحه) در تقدیر است، یعنی (صلوه صحیحه معراج مومن است).
🔹در آن روایات نافیه هم (لا) برای نفی جنس و ماهیت نیست و استعمال ترکیب (لا ...الا...) در نفی صحت و کمال و صفت شیوع دارد، مانند (لا صلوه لجار المسجد الا فی المسجد) که برای نفی کمال است، یعنی نماز وی در منزل کامل نیست.
🔹روایت (لا صلوه الا بفاتحه الکتاب) هم برای نفی جنس نیست و برای نفی صحت و کمال است، پس لفظ صحیحه در تقدیر است، یعنی (لا صلوه صحیحه الا بفاتحه الکتاب).
💠 جواب:
1⃣ در تقدیر بودن لفظ (صحیحه) بر خلاف ظاهر است و نیاز به قرینه دارد، زیرا بر اساس اصالت الحقیقه، اصل در استعمالات عدم تقدیر است.
2⃣ ترکیب های مانند (لا صلوه الا . . .) برای نفی جنس و ماهیت است نه برای نفی صفت و کمال؛ زیرا جمله (لا صلوه لجار المسجد الا فی المسجد) یک جمله مبالغه ای است و مبالغه با نفی ماهیت حاصل می شود نه با نفی صحت و کمال؛ البته این نفی ماهیت مجازی است و حقیقی نمی باشد، زیرا نماز همسایه مسجد در منزل صحیح است و باطل نیست.
🔹فافهم:اصل عدم تقدیر و اصالت الحقیقه، اصولی است که برای فهم مراد گوینده به کار می روند نه برای فهم وضع؛ و حال آنکه بحث ما در وضع است که آیا الفاظ عبادات برای صحیحه وضع شده اند یا برای اعم.
@alafzal1400