تصویر باز شود👆👆👆
یاد شهید با صلوات🌷🌸
#حاج_قاسم_سلیمانی
🏴 @alamdarehosein
رفاقت خوبه
ختم به خیر شه..
یه خیری مثل #شهادت
🏴 @alamdarehosein
متن و تصویرِ دستنوشته سردارسلیمانی خطاب به جوانان لُر را مشاهده میکنید که حاوی نکتهای جالب است و نشان میدهد سردار سلیمانی دارای نَسَب لر هست.
«بسمه تعالی
دست تمام لرها مخصوصا بسیجیان را میبوسم و افتخار میکنم نَسَب لُر دارم. التماس دعا»
🏴 @alamdarehosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 آواز شنیدنی شرکتکننده بختیاری #عصر_جدید برای سردار قاسم سلیمانی
🏴 @alamdarehosein
🔔خاطره جالب سعید اوحدی رئیس محترم جدید بنیاد شهید از دوران اسارتش در زمان صدام ملعون:
کاظم! مأمور صدام! از شکنجه اسرای ایرانی تا شهادت به عنوان مدافع حرم در سوریه!
خبرگزاری فارس:
آقای سعید اوحدی خاطره جالبی هم از اسارت دارد که اینگونه روایت می کند: «سال ۶۷ و در دوران اسارت، ما را محاکمه کردند و به مسیری فرستادند که آن را نمیشناختیم. در نهایت به زندان الرشید بغداد با سلولهای ۸ متری بدون پنجره رسیدیم که شرایط سختی داشت. پس از مدتی از سلول آزاد شدیم و به اردوگاه تکریت زادگاه صدام رفتیم. وارد اتاق شدیم و دیدم ۹۰ نفر در اردوگاه هستند که شناسایی و دستچین شده بودند. حجتالاسلام ابوترابی سید آزادگان نیز در این اردوگاه بودند که وجودشان نعمت بود. دو نگهبان به نامهای حسین و کاظم در آنجا بودند که کاظم بدترین رفتار را با ما داشت. گاهی آقای ابوترابی را چنان کتک میزد که ایشان تا مرز شهادت میرفت. آرزوی ما این بود که کاظم مرخصی برود.
یک هفته رفت مرخصی، ولی دو روز زودتر به اردوگاه برگشت و دیگر یک آدم دیگر شده بود. دیدیم کنار روشویی چند دقیقه با آقای ابوترابی صحبت میکرد. از ایشان پرسیدیم کاظم چه میگفت؟ ایشان گفتند کاظم میگفت سر صبحانه با مادرم نشسته بودم که پرسید تو در اردوگاه اسرا آنها را شکنجه میکنی؟ کاظم تعجب میکند. دوباره مادرش میپرسد آیا سیدی در بین اسرا هست که تو او را شکنجه کرده باشی؟ دیشب حضرت زینب (س) را در خواب دیدم که میگفت چرا فرزندت اسیری از قافله اسرای ما را آزار و اذیت میکند؟ مادرش میگوید شیرم حلالت نیست اگر آنها را اذیت کنی. کاظم متحول و از این رو به آن رو شد.
جنگ تمام شد و پس از سقوط صدام، کاظم به ایران آمد و از تکتک ۹۰ نفر اسیران حلالیت طلبید. به مشهد رفت و سر خاک آقای ابوترابی از ایشان حلالیت خواست. در جنگ سوریه، کاظم به عنوان مدافع حرم به سوریه رفت و در حرم حضرت زینب (س) با تیر مستقیم دشمن به شهادت رسید.»______
🏴 @alamdarehosein
کانال رزمندگان فاطمیون نوشت:
🔺امروز عکسی منتشر شد از ارادت یک ملت به ملت؛
عکسی که مطمئن باشیم در بسیاری از رسانههای داخلی و خارجی نمیبینیم، چون بنا نیست چنین اتفاقاتی دیده شود.
عکسِ دستهایی از #ارتش و #سپاه را نشان میدهد که برای تبرک جستن به تابوت شهید #افغانستانی از هم سبقت میگیرند!
تابوتی که نسیم را در خود جای داده؛
سالهاست کجسلیقگی عدهای قلیل با پشتیبانی رسانهای و آتش افروزی اشخاص معلوم الحال چهرهای سرد از دو ملت نشان میدهد که عمومیت ندارد!
نسیم با پرچم #افغانستان وارد #ایران شد و سردار باقرزاده کلاه نسیم را به سر کرد و زیر تابوتش را گرفت.
هرچه قلبهای دو ملت بیشتر بههم نزدیک میشود بعضیها احساس خطر بیشتری میکنند، آنهایی که نانشان در اختلافاندازی است امروز از میدانداری #نسیم_افغانی به وحشت افتاده اند!!
🏴 @alamdarehosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥«مجیده نگراوی» شیرزنی که با چوب دستی بعثی ها را اسیر کرد؛ به رحمت خدا رفت
🔹رهبر انقلاب در سفرشان به خوزستان از این زن شجاع، قدردانی کردند.
@jaarchi
🌹زیارت مجازی مزار مطهر شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی
♦️از اینجا به گلزار شهدای کرمان وارد شوید👇
soleimany.ir/tour/
🏴 @alamdarehosein
یه دنیا عاشق حاج قاسمُ
یه حاج قاسم عاشقِ سید علےِ💚
انقلابےباشیم ..
📸 بهمن ۹۳
بازدید حاجی از منطقه عملیاتی کفر نساج، شمالغربی درعا؛
ابوحامد درباره عکس به شوخی گفت:
«شهدا به ترتیب!»
🔺به ترتیب از سمت راست شهید شدند:
#علی_سلطان_مرادی
#حاج_عباس_عبداللهی
#ابوحامد
#حسین_بادپا
#حاج_قاسم_سلیمانی
حیران تو گردد آن کس که بِدیدَت
آن دَم چو برفتی صد بار شهیدت...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بشارت بسیار شنیدنی از حاج قاسم سلیمانی💔
به روایت حاج مهدی سلحشور
#آن_روز_خیلی_خندید.
گاهی پیش میومد که همراه حاج قاسم به اهواز میرفتیم
یکبار در سال 63 قرار بود با حاجی به اهواز برویم.
محل سکونت ما باغین بود.
حاجی به ما زنگ زدند و گفتند یک صبحانه آماده کن ما میآییم آنجا می خوریم و بعد حرکت کنیم.
حاج قاسم به خانه ما آمدند با هم صبحانه خوردیم
مادرم که زن ساده ای بود.به ایشان گفت.
نمیشود پسر مرا همراه خود نبرید.⁉️
حاج قاسم گفت. ایشان رئیس ما هستند و باید همراه ما باشند.
مادرم هم رو به من کرد و گفت.:
اجازه بده به بچه مردم تا بره به خانه شان برسه.
آن روز حاج قاسم خیلی خندیدند.
📗( بر گرفته از کتاب سردار دلها )
#صلواتی جهت شادی روح #حاج_ قاسم عزیزمان.
🔰 وقتی خبردار شد حسین را گرفته اند،یک نفس خودش را رساند ژاندارمری.
_داداش اینجا چه کار میکنی؟
_ژاندارمری یه تعداد نیرو می خواسته،واردآوردن اینجا که بریم سربازی.همه چیز زیر سر خان روستا بود.از مذهبی جماعت خوشش نمی آمد. دسیسه کرده بود چندتا از جوان هارا ببرند خدمت که یکی از آنها پسر بزرگ خانواده سلیمانی بود.حسین تازه ازدواج کرده بود.
قاسم پچ پچی درِگوش برادر بزرگش کردو فرستادش خانه.خودش مانده بود توی صف تابه جای برادر تازه دامادش برود سربازی.
دار و دسته خان که حسین را دیدند،دوباره فرستادند دنبال ژاندارمری که بیایند اورا بگیرند.آن موقع کرمان صد سرباز می خواست؛دوباره همه را به صف کر ند.حسین ایستاده بود جلوی برادرش قاسم.اسامی صدنفر راخواندند که ببرند کرمان، بقیه جوان ها هم معاف زیر پرچم شدند.قاسم خوش شانس بود که معاف شد؛اما دوباره رفت پیش حسین.
_داداش فرار کن برو،من به جات هستم.
قاسم،آخرهم به اسم حسین رفت خدمت سربازی.
🔸 راوی:سرهنگ خلیلی ،فرمانده اسبق ناحیه سپاه بم