هدایت شده از عُـرف
گرمای عشق ات بر سرمای برف در حرمت میچربد
بی دلیل نیست این همه عاشق در حرم
الفلاممیم
*استراق سمع درددل زائرا کنار ضریح
پیرمرده تهرانی بود، جلو ضریح زیر لب گفتش قبلا جا سوزن انداختن نبود بعد بغضی که خفتش کرده بود ترکید؛ بیصدا اشک میریخت.
الفلاممیم
*استراق سمع درددل زائرا کنار ضریح
اومده بود اون جلو بلند زار میزد: آقا به خدا ششمین باره اومدم، آقا دخترم، آقا جون جوادت.