eitaa logo
الف‌لام‌میم
504 دنبال‌کننده
265 عکس
53 ویدیو
1 فایل
أنت، لک و منک الف لام میم eitaa.com/playalm https://t.me/HarfChatBot?start=5600864962cd
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شاید‌یه‌ریحانه⁶¹⁰!
*کباب‌ترکیای‌موکب110 *عکس‌گرفتن‌باستون‌تاریخ‌تولدمون *انتهاۍشارع‌القبله *عمودهای‌قرارکه‌اخرش5داشت *عمود118،عمودِقرارِامام‌حسنی‌ها *سرویس‌بهداشتیای‌بدون‌شلنگ:| *وای‌فای‌مجاناً *اَه‌کانکت‌نمیشه *شهربدون‌شهرداری‌و پلیس‌راهنمایی‌رانندگی *کوه‌خرماوارده‌وکنجد *گرمای‌پدرومادرداربعداذون‌ظهر *گیت‌ورودی‌موکب‌صاحب‌الزمان *مبیت‌للنساء *پلی‌لیست‌اربعین
هدایت شده از - الحَنیـن -
*زیارت وداع *کوله های آویزان روی حصار های بین ‌الحرمین *شای عراقی *موتورهای مسافربری *پریدن روی فضای خالی کابین و محل بار کامیون *چادر های گِلی *لَب لبی *هلا بیکم بالزوار ابو سجاد
هدایت شده از عُـرف
*قبر شهید ذوالفقاری تو وادی السلام *قهوه های نصف شب *دو راهی آخر که همه میمونن بین عمود سبزا و قرمزا *موکب امام رضا *موکب 780 که سد مجید میخوند *کباب ترکی بزرگه که بعد 785بود *عود های بزرگی که تو وادی السلام میسوزوندن *طناب قهوه‌ای ها که پیرزنا میفروختن *اون بچه ها که عطر میزدن
همین‌ها، این‌ها، نمی‌بینی‌شان؟ تو نمی‌بینی؟ همه هستند، همه هستند، نمی‌بینی‌شان؟ کفن و قمقمه. نگاه کن، نگاه کن! «تشنه‌ای، تو تشنه‌ای برادرم. بنوش آب!» نگاه کن، نگاه کن! چه رستخیز روشنی! منم، تویی و دیگران. تویی، منم و دیگران. چه رستخیز روشنی. کلاه‌خود و چکمه و یراق. یکی به آفتاب می‌دهد سلام، یکی به آب. یکی به آسمان نیاز می‌برد، یکی به خاک. یکان یکان بروز می‌کنند، از پناه خاک، از شکَفت‌های دره هلاک، از حوالی و حدود تپه‌های تاک، تپه‌ها و تنگه‌های کهنه و عمیق، پوده و عتیق، از درون خاک، از مغاک‌ها، مثل رویش و شکفتنِ عجیب سنگ‌ها و خارها. پوست پوست‌های خاک می‌شکَفت و می‌شکُفت از آن کسی - تنی. تنی که با کفن، تنی که بی کفن. بیرقی به دست یا نشانه‌ای به نوک نیزه‌ای. تکه پاره‌ای نشانِ رایتی - پاره‌ژنده‌ای؛ ژنده‌ای سیاه، ژنده‌ای سپید، ژنده‌ای کبود، سبز، ارغوانی و بنفش و سرخ و هرچه رنگ؛ رنگ‌ها پریده‌رنگ... |محموددولت‌آبادی،طریق‌بسمل‌شدن|
در کتابی راجع به این مامور سانسور که به نظرم نامش محرم علی خان بود، می‌خواندم که مقارن همان ایامی که حزب کمونیست فعال شده بودند، کلمه‌ی «کارگر» را هر جایی که آمده بود خط می‌زد و به جای آن «عمله» می‌نوشت. بعد در رمانی عشقی آمده بود که «نگاه معشوق در دل عاشق کارگر افتاد» و او در این جمله هم کارگر را خط زده و به جای آن عمله نوشته بود:)) |احمدآرام،‌کتاب‌گوهرعمر|
*عطرش رو از اینجام می‌شه فهمید!
درِ دیر می‌زدم من، ز درون صدا برآمد که تو در برون چه کردی؟ که درون خانه آیی به قمارخانه رفتم، همه پاک‌باز دیدم چو به صومعه رسیدم، همه زاهدِ ریایی!
https://eitaa.com/haj_fidel/726 جدیدا البته فیلما رو سانسور نمی‌کنن، زوم می‌کنن:|
×حواستون باشه شوخیاتون با همه‌چی لحن و رنگ و بوی حرفای براندازا رو نگیره×
آهای شما که حواستون پرتِ های و هویِ ساحرای فرعون بود! عصایِ موسی که اژدها شده رو نظاره کنید. *نشه ساحرا خودشون ایمان بیارن و ما شک کنیم تو حق!