eitaa logo
العلم المصبوب (عج)
1هزار دنبال‌کننده
124 عکس
145 ویدیو
13 فایل
📖 این سخن بزرگان است که اگر دلتنگ امام زمان شدید #قرآن بخوانید. به حکم حدیث ثقلین امام زمان از قرآن جدا نیست. لذا راه رسیدن به #امام‌زمان، #قرآن است. اینجا پاتوقی است برای دم زدن از گوهر درخشان #قرآن تا اندکی از حرارت دلتنگیها بکاهیم! @alip245
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 اثر یک کظم غیظ حاج آقا قرائتی: من نشسته بودم یکدفعه به دلم برات شد پاشم برم همدان. نمیدونم حالا چطور به فکر همدان افتادم. مقدمات رو جور کردیم و سریع رفتیم همدان منزل مرحوم آیت الله موسوی که امام جمعه همدان بود. غروب بود یه پیرمردی اومد گفت: آقای قرائتی من سالهاست توی تلویزیون شما رو می‌بینم امشب مهمون ما باش. گفتم: خیلی ممنون. گفت: نه ممنون چیه؟ باید بیای! من پدر دو شهیدم میگم بیا، پس بیا. گفتم: آقا من همراه دارم خونه ی امام جمعه ام. امام جمعه هم همراه داره. باید با اجازه ایشون بیام. گفت:امام جمعه هم بیاد همراهاش هم بیان. یه جوری ایشون با ما صحبت کرد که به هر حال ما رو قلاب کرد از این ور همدان ما رو برد اون ور همدان. یه خونه ی خیلی کوچیک داشت و دو اتاق داشت و نشستیم و از دو تا پسر شهیدش خاطره نقل کرد و ما نشسته بودیم گوش میدادیم. همین طور که گوش میدادیم یه پیرمرد ریش سفید اومد توی اتاق. ما رو بغل کرد و روبوسی کرد و بغل من و امام جمعه نشست. گفت: آقا میخوام یه خاطره نقل کنم. گفتم:خب بگو. گفت: من بچه هایم همه دخترند یه پسر بیشتر ندارم. این پسر من معلم بود یه ته‌ریشی هم داشت. توی بسیج مسجد و سر بحث کوپن و این حرف ها یه کسی یه جسارتی به این پسر معلمم میکنه و یه آب‌دهنی هم پرت میکنه به صورتش. بچه های بسیج میخوان بزننش که این میگه: والکاظمین الغیظ. الان جوونا جبهه میرن حالا ایشون یه فحش داد یه آب‌دهنی هم پرت کرد منم الان این دستمال رو برمیدارم پاک میکنم، تموم شد و رفت. اون طرف شوک شود و هر چی اینا(بسیجیا) میخوان بزننش میگه: والکاظمین الغیظ. این معلمی که ته ریشی داشت و بهش آب دهن پرتاب کردند و خودشو نگه داشت نفسش رو کنترل کرد رفت جبهه و بعدشم شهید شد. اون بنده خدایی که آب دهن پرتاب کرده بود ناراحت شد گفت: عجب من توی صورت کسی تف انداختم که رفت جبهه و شهید شد. اومد پهلوی پدرش عذرخواهی که آقا من یه غلطی کردم پسر تو هم عکس‌العمل نشان نداد ولی خواهش میکنم حالا که شهید شده فهمیدم از اولیای خدا بوده منو حلال کن. منم حلاش کردم. الحمدالله چه پسری داشتم هی داشت میگفت الحمدالله الحمدالله تا اینکه یه دفعه این پیرمرد نفسش بند اوند و همونجا مرد. من و بقیه شوکه شدیم. چطور شد من از تهران اومدم همدان؟ این خونه کی بود؟ این پدر دو شهید چیکار داشت؟ اومد ما رو قلاب کرد برد اون ور همدان؟ سومیه پیرمرده کی بود که دوید حرفا رو قیچی کرد حرفای خودشو زد؟ اصلا ما موندیم و تا صبح من نمیتونستم بخوابم! فکر میکردم اگه کسی به صورت من آب‌دهن پرتاب کنه من میگم والکاظمین الغیظ؟ یا نه فقط تفسیرشو مینویسم! خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و اینو اومدم توی تلویزیون گفتم. این قصه شاید مال بالای بیست سال باشه. من اینو توی تلویزیون گفتم یه پیرمردی اومد فرداش گفت: این معلم همدانی که آب دهن بهش پرتاب کردن گفت و الکاظمین الغیظ چقدر من براش گریه کردم. این جوان ها رو امام خمینی باهاشون چیکار کرد جنگ باهاشون چیکار کرد؟ اینا کجا بودن؟ چه دانشکده ای راه افتاده توی ایران؟ چه فارق التحصیل هایی داره؟ اینا به کجا رسیدن؟ کدوم یکی از فارق التحصیل های حوزه و دانشگاه حاضرن بهشون جسارت بکنن و اینا بگن و الکاظمین الغیظ؟ من هیچ کاری نکردم هشتاد سالمه دستم خالیه میخوام بمیرم ولی این جوون ها تا کجا رفتن و ما عقب موندیم و من میخوام تمام اموال رو وقف کنم. حالا منم رئیس سواد آموزی بودم. گفتم: شما خمس دادی؟ گفت: نه گفتم:خمس یعنی بیست درصد.شما بیست درصد مالتو بده به مرجع همه ی مالتم حلاله میری بهشت اما اگه ندی همه مالتم وقف کنی میری جهنم. گفت:شما نمیگیری؟ گفتم: نه شما بیست درصد مالتو بده به هرکی که مقلدش هستی بعد اگه میخوای بیا وقف کن اگرم هم که نمیخوای نکن وقف مستحبه ولی خمس واجبه. گفت: من وضعم خوبه ها باغ دارم طلا دارم ماشین دارم. گفتم:هر چی میخوای داشته باش. وقتی رفت دوستان ما توی نهضت گفتن آقای قرائتی آخه مشتری به این خوبی! شکار میکردی دیگه ! گفتم:من شکارچی نیستم.من اینو نیاوردم اون والکاظمین الغیظ آورده. اخلاص اون معلم و اون شهید اینو ورداشته آورده. بنده هر چقدر هم صحبت کنم این پانمیشه بیاد. اونی که تحت تاثیرشه اون معلم با فضیلته. یه بار دیگه دیدیم باز برگشت. گفت: حالا من میخوام هم خمس بدم هم وقف کنم. گفتم:اول خمس بده. خمسش مبلغ سنگینی بود. گفتم:من حساب کردن بلد نیستم. نه مجتهدم نه نماینده مراجع.برو برات حساب کنن. رفت خونه ی یکی از مراجعو خمسش رو داد و دوباره برگشت. گفت:حالا وقف کن. گفتم:حالا مالت پاک شده میگیرم. ❌ ادامه در پست بعد. 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) @alelm_almasboob
❌ادامه پست قبل : اون آقای مرجع که خمس رو گرفته بود، یه پولی به من داد. چون من واسطه بودم! من برگردوندم گفتم: من وضعم خوبه یعنی فقیر نیستم. گفت: پهلوت باشه یه جایی خرج کن. گفتم: باشه. یه بنده خدایی میخواست بره یکی از کشورای خارج که برزیل بود ظاهرا. یه هشت نُه ماه اونجا بود و ضمنا آدم دانشمندی هم بود. میگفت: به اساتید دانشگاه بگید من اسلام شناسم هر سوالی دارید راجع به اسلام بپرسید من جواب میدم.زمان جنگ هم نیم کیلو طلا برای جبهه کمک جمع کرد و سی چهل نفر مسیحی ها رو به اسلام دعوت کرد. ما این پول رو دادیم برای هواپیمای این بنده خدا. وقتی این بنده خدا این خاطره رو نقل کرد گفت: در یکی از این جلسات یکی از استاد دانشگاه ها اومد چند جلسه از ما سوالاتی در مورد اسلام داشت ما جواب دادیم.دور سوم چهارم مذاکرات بود تقریبا که این استاد نیومد. گفتیم: چرا این استاد نیومد؟ گفتن: بیمار شده رفته بیمارستان. رفتیم بیمارستان سر تختش و پاشد نشست و ادامه مذاکرات. همونجا گفت حالا اسلام رو قبول دارم. چطور مسلمان بشم؟ گفتم: بگو اشهد ان لا الله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله مسلمون میشی. دروازه اسلام اینه. مسلمون شد و اونم استاد دانشگاه توی تخت خواب بیمارستان برزیل مرد. من گفتم: خدایا چه میکنی تو؟ یک آب دهن به ریش یک معلم میفته.معلم برای خدا میگه و الکاظمین الغیظ.خودشو نگه میداره.به سر من میندازی از تهران برم همدان.به سر اون پدر دو شهید میندازی که منو از این محله قلاب کنه ببره اون محله.به سر پدر اون معلم شهید میندازی که بدو اگه یواش میومد میمرد.دوید و حرفا رو قیچی کرد و گفت.من تحت تاثیر قرار گرفتم توی تلویزیون گفتم.این پیرمرد آمد خمسشو داد و اموالشو وقف نهضت کرد.بعد از این اموال بخشی از این پول هواپیمای کسی شد که استاد دانشگاه توی کشور برزیل مسلمان شد. 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) @alelm_almasboob
🟢 جاءَ رَجُلٌ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقالَ لَهُ: أتَأذَنُ لي أن أتمنَّى المَوتَ، فَقالَ صلى الله عليه و آله: المَوتُ شَيءٌ لابُدَّ مِنهُ، 🔵شخصى نزد رسول اللّه صلى الله عليه و آله آمد و گفت: آيا به من اجازه مى دهيد آرزوى مرگ كنم؟ حضرت فرمودند: مرگ كه چاره اى ندارد و حتمی است ❌در آیات قرآن هم بارها به این مطلب اشاره کرده: 🕋کلُّ نَفْسٍ ذَآئِقَةُ الْمَوْتِ 🕋أَینََما تَکونُوا یدْرِککمُ الْمَوْتُ وَلَوْ کنتُمْ فِی بُرُوجٍ مُّشَیدَةٍ 🕋قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَقِیکمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَی عَلِمِ الْغَیبِ وَ الشَّهَدَةِ فَینَبِّئُکم بِمَا کنتُمْ تَعْمَلُونَ 🕋إِنَّک مَیتٌ وَ إِنَّهُم مَّیتُونَ 🟢 وسَفَرٌ طَويلٌ يَنبَغي لِمَن أرادَهُ أن يَرفَعُ عَشرَ هَدايا، 🔵 و سفر طولانى است و كسى كه مرگ مى خواهد، بايد ده تحفه با خود ببرد. ❌ آمادگی مرگ ❌ 🔵 فَقالَ: وما هِيَ؟ قالَ صلى الله عليه و آله: 1⃣هَدِيَّةُ عِزرائيلَ، 2⃣ وهَدِيَّةُ القَبرِ، 3⃣ وهَدِيَّةُ مُنكَرٍ ونَكيرٍ، 4⃣ وهَدِيَّةُ الميزانِ، 5⃣ وهَدِيَّةُ الصِّراطِ، 6⃣ وهَدِيَّةُ مالِكٍ (نگهبان جهنم) 7⃣ وهَدِيَّةُ رِضوانَ (نگهبان بهشت) 8⃣ وهَدِيَّةُ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله، 9⃣ وهَدِيَّةُ جَبرَئيلَ، 🔟 وهَدِيَّةُ اللّهِ تَعالى. 💠 أمّا هَدِيَّةُ عِزرائيلَ فَأربَعَةُ أشياءَ: 💠رِضاءُ الخُصَماءِ، (رضایت طلبکاران) () 💠وقَضاءُ الفَوائِتِ، (قضاى واجباتى كه ترك شده اند.) 💠 وَالشَّوقُ إلَى اللّهِ، (شوق به خدا) 💠 وَالتَّمَنّي لِلمَوتِ (تمنای مرگ داشته باشد،یعنی آماده مرگ باشه. شهادت طلبی شاید) ❌کسی که آماده مرگ باشه؛ شوق به خدا هم داشته باشه. حق الناس و حق الله هم نداشته باشه ، از دیدن ملک‌الموت خوشحال میشه دیگه ! 🔻وهَدِيَّةُ القَبرِ أربَعَةُ أشياءَ: 🔻تَركُ النَّميمَةِ (ترك ) 🔻 وَاستِبراؤُهُ مِنَ البَولِ، (استبراء از ادرار) 🔻وقِراءَةُ القُرآنِ (تلاوت ) 🔻 وصَلاةُ اللَّيلِ () 📎 وهَدِيَّةُ مُنكَرٍ ونَكيرٍ أربَعَةُ أشياءَ: 📎 صِدقُ اللِّسانِ (راستگويى) 📎 وتَركُ الغيبَةِ (ترك ) 📎 وقَولُ الحَقِّ. (سخن حق) 📎 وَالتَّواضُعُ لِكُلِّ أحَدٍ (فروتنى در برابر همه) 🔰وهَدِيَّةُ الميزانِ أربَعَةُ أشياءَ: 🔰 كَظمُ الغَيظِ، (فروبردن خشم) 🔰و وَرَعٌ صادِقٌ، (پرواى واقعى) 🔰وَالمَشيُ إلَى الجَماعاتِ، (رفتن به جماعت) 🔰وَالتَّداعي إلَى المَغفِراتِ. ( دعوت یکدیگر براى مغفرت.) 🔗وهَدِيَّةُ الصِّراطِ أربَعَةُ أشياءَ: 🔗 إخلاصُ العَمَلِ، () 🔗وحُسنُ الخُلُقِ، () 🔗وكَثرَةُ ذِكرِ اللّهِ، (ذکر زیاد) 🔗 وَاحتِمالُ الأَذى. (تحمل اذیت) 📍وهَدِيَّةُ مالِكٍ أربَعَةُ أشياءَ: 📍 البُكاءُ مِن خَشيَةِ اللّهِ، (گریه از خشیت پروردگار) 📍وصَدَقَةُ السِّرِّ، ( و صدقه پنهانی) 📍وتَركُ المَعاصي، (ترک گناه) 📍 وبِرُّ الوالِدَينِ. (نیکی به ) 🛑 وهَدِيَّةُ رِضوانَ أربَعَةُ أشياءَ: 🛑 الصَّبرُ عَلَى المَكارِهِ، ( بر رنج ها) 🛑 وَالشُّكرُ عَلى نِعَمِه ِ، ( بر نعمت ها) 🛑 وإنفاقُ المالِ في طاعَتِه ِ، ( مال در طاعت خدا) 🛑 وحِفظُ الأَمانَةِ فِي الوَقفِ. ( در وقف) ✳️ وهَدِيَّةُ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله أربَعَةُ أشياءَ: ✳️ مَحَبَّتُهُ، ( رسول خدا) ✳️ وَالاِقتِداءُ بِسُنَّتِه ِ، (اقتدا به سنت او) ✳️ ومَحَبَّةُ أهلِ بَيتِه ِ، ( اهل بیت) ✳️ وحِفظُ اللِّسانِ عَنِ الفَحشاءِ. (نگهدارى از گناهان.) 💢 وهَدِيَّةُ جَبرَئيلَ أربَعَةُ أشياءَ: 💢 قِلَّةُ الأَكلِ، (کم خوری) 💢 وقِلَّةُ النَّومِ، (کم خوابی) 💢 ومُداوَمَةُ الحَمدِ، (مداومت حمد) 💢 وقِلَّةُ الكَلامِ. (کم گویی) 🔲 وهَدِيَّةُ اللّهِ تَعالى أربَعَةُ أشياءَ: 🔲 الأَمرُ بِالمَعروفِ، () 🔲 وَالنَّهيُ عَنِ المُنكَرِ، (نهی از منکر) 🔲 والنَّصيحَةُ لِلخَلقِ، (خیرخواهی برای مردم) 🔲 وَالرَّحمَةُ عَلى كُلِّ أحَدٍ. (مهربانی و دلسوزی برای همه) 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) @alelm_almasboob
8.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استاد شهریار: همه بت‌های زندگیم از جمله صوفی گری و موسیقی را شکستم ... در عوض به من قرآن را دادند 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) @alelm_almasboob
🔻خيانت نکن ولو به مرجئه 🟢 عَنْ أَبِي تَمَامَةَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی‌ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي رَجُلٌ أُرِيدُ أَنْ أُلاَزِمَ مَكَّةَ وَ عَلَيَّ دَيْنٌ لِلْمُرْجِئَةِ فَمَا تَقُولُ قَالَ قَالَ اِرْجِعْ إِلَی‌ مُؤَدَّی‌ دَيْنِكَ وَ اُنْظُرْ أَنْ تَلْقَی‌ اَللَّهَ تَعَالَی‌ وَ لَيْسَ عَلَيْكَ دَيْنٌ فَإِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لاَ يَخُونُ . 🔵محضر مبارك حضرت ابو جعفر عليه السّلام رسيده و عرضه داشتم:فدايت شوم،من مردی‌ هستم كه می‌‌خواهم ملازم مكّه شده و آن جا بمانم و در عهده‌ام دينی‌ می‌‌باشد كه صاحبش شخصی‌ است از فرقه مرجئه چه می‌‌فرماييد. حضرت فرمودند: نزد دهنده قرض برو و صبر و تأمّل كن تا دين او را پرداخته آنگاه بدون اين كه در عهده‌ات قرض باشد خدا را ملاقات كنی‌ چه آنكه مؤمن خيانت نمی‌‌كند. 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) @alelm_almasboob
💢 مرصاد 🟢 عَنِ اَلصَّادِقِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: اَلْمِرْصَادُ قَنْطَرَةٌ عَلَی‌ اَلصِّرَاطِ ، لاَ يَجُوزُهَا عَبْدٌ بِمَظْلِمَةِ عَبْدٍ. 🔵 مرصاد (کمینگاه) جایگاه رفیعی است بر روی پل صراط که (فردا) هیچ بنده ای که حق و مظلمه ای از مظالم عباد به گردنش باشد از آن عبور نخواهد کرد 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) @alelm_almasboob
💢حق الناس مانع استجابت دعا 🟢 إذا أرَادَ أحدُكُم أن يُستَجابَ لَهُ فَليُطَيِّبْ كَسبَهُ و لْيَخرُجْ مِن مَظالِمِ الناسِ ، و إنَّ اللّه َ لا يُرفَعُ إلَيهِ دُعاءُ عبدٍ و في بَطنِهِ حرامٌ أو عندَهُ مَظلِمَةٌ لِأحَدٍ مِن خَلقِهِ 🔵 امام صادق عليه السلام : هر يك از شما كه مى خواهد دعايش مستجاب شود درآمد خود را پاك كند و حقّ مردم را بپردازد . دعاى هيچ بنده اى كه مال حرامى در شكمش باشد يا مظلمه كسى به گردنش باشد ، به درگاه خدا بالا نمى رود 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) @alelm_almasboob
💢خون شهید هم حق الناس را از بین نمیبرد 🟢 عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: أَوَّلُ قَطْرَةٍ مِنْ دَمِ اَلشَّهِيدِ كَفَّارَةٌ لِذُنُوبِهِ إِلاَّ اَلدَّيْنَ فَإِنَّ كَفَّارَتَهُ قَضَاؤُهُ . 🔵اوّلین قطره خون شهید کفاره گناهان او است مگر قرض و بدهکاری او که کفاره اش ادا کردن آن است 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) @alelm_almasboob
💢 هر چه بیشتر خوش بگذرد ؛ خاطراتش بعدا غم انگیز تر خواهد بود! دنیا عبارتست از کارخانه تولید غم ! 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) @alelm_almasboob
مباني تربیتی ج۱.mp3
زمان: حجم: 35.8M
💢 مبانی تربیتی در تفسیر المیزان 🔻نگاهی به آیه ۵۷ سوره یونس 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) @alelm_almasboob
📍 مقصود از نظام احسن چیست؟ فرض کنید هنوز چیزی خلق نشده و خداوند می‌خواهد دست‌به‌کار خلقت شود و چیزهایی را بیافریند. از آن رو که افعال خدا اختیاری، و منوط به خواست اوست، آنچه در باره مناط خواست خداوند می‌دانیم (حب ذات و در پی آن، حب آثار ذات) به کار می‌گیریم و می‌کوشیم مهندسی نظام خلقت را تا حدی تصور کنیم. بی‌شک موجودات بی‌شماری را می‌توان فرض کرد که هر یک امکان وجود دارند و افزون بر این، می‌توانند همه با هم موجود شوند. مناط مزبور مقتضی آن است که همه آنها آفریده شوند. اما چنین نیست که همه اموری که هر یک به‌تنهایی امکان وجود دارند، با هم نیز بتوانند موجود باشند. از باب مثال، یک درخت را در زمان و مکان خاص و نیز یک انسان را در همان زمان و مکان در نظر می‌گیریم. روشن است که هر یک در صورت وجود، کمالی خواهد داشت که از آثار و لوازم کمال مطلق است. اما بی‌شک وجود هر دو با هم ممکن نیست. درخت و بدن انسانی که فرض کردیم، دو جسم‌اند و هر دو نیازمند زمان و مکان واحدی هستند، در حالی که دو جسم در یک زمان، در مکان واحد نمی‌گنجند. اصطلاحاً می‌گویند این دو شیء تزاحم دارند؛ یعنی هر دو با هم ممکن نیست موجود باشند؛ اما هر یک به‌تنهایی می‌تواند موجود باشد. بر این اساس، آیا از لوازم کمال مطلق این است که دو شیء متزاحم با هم موجود باشند؟ بنا بر مناط مزبور، و پس از توجه به اینکه آنچه فرض کردیم دو امر متزاحم‌اند و از این رو، وجودشان با هم ممکن نیست، وجود هر دو از لوازم کمال مطلق نیست و موجود نمی‌شود. اما اگر هیچ فرض دیگری را در کار نیاوریم، در باره وجود این دو امر متزاحم، دو فرض دیگر باقی است که هر دو ممکن به نظر می‌رسند: اول آنکه فقط درخت موجود باشد، و دوم آنکه فقط انسان موجود باشد. طبعاً مناط مزبور از میان دو فرض باقی‌مانده، مقتضی آن است که از میان انسان و درخت همان موجود شود که در صورت وجود، کمال بیشتری دارد. با فرض اینکه انسان مفروض نسبت به درختی که فرض کردیم، کمال بیشتری داشته باشد، مناط مزبور مقتضی آن است که آن انسان موجود باشد و آن درخت معدوم باشد. بدین ترتیب، معلوم می‌شود در مثالی که آوردیم، همه آنچه در بدو امر به نظر می‌رسید امکان وجود دارد، در واقع امکان وجود ندارد؛ یعنی با توجه به مناط خواست خداوند، از میان فرض‌های سه‌گانه وجود درخت و انسان، وجود درخت تنها، و وجود انسان تنها، در مثال مزبور، تنها فرض «وجود انسان تنها» حقیقتاً امکان دارد. البته این فرض، بسیار محدود و ساده است؛ زیرا افزون بر آنکه به جای انسان و درخت مزبور، بسیاری چیزهای دیگر نیز می‌توان فرض کرد، هر یک از این مفروض‌ها پیامدهایی نیز دارد که باید هنگام تعمیم محاسبات، مورد توجه قرار گیرند. مثلاً ممکن نیست به جای همه درخت‌ها همواره انسان موجود شود؛ زیرا درخت بخشی از نیازمندی‌های انسان را تأمین می‌کند. اما آنچه در این نمونه فرضی بیان کردیم، می‌تواند ما را به یک قاعده کلی در باره مناط خواست خداوند در امور متزاحم راهنمایی کند: مناط خواست خداوند این است که از میان امور متزاحم، یعنی چیزهایی که با هم نمی‌توانند موجود شوند، آنچه کمال بیشتری دارد موجود شود. ⬅️ادامه دارد: 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) @alelm_almasboob
🔻نظام احسن‌ (قسمت دوم) 💢 اکنون مجموعه‌ای از مخلوقات فرضی را با همه شرایط و روابطی که با یکدیگر دارند در نظر می‌گیریم. می‌توانیم این مجموعه را یک «نظام» بنامیم. پیداست که نظام‌های مختلف و متنوعی را می‌توان فرض کرد. مثلاً نظامی که در آن، تنها موجوداتی وجود داشته باشند که همه کمالات خود را همواره داشته باشند یک نظام فرضی است، و مجموعه‌ای که در آن، افزون بر این گونه موجودات، موجوداتی باشند که بتوانند کمالات اختیاری را کسب کنند، نظام فرضی دیگری است. پیداست که نظام نوع دوم، با توجه به انواع موجودات آنها، تعداد، روابط، زمان و مکان وجودشان و...، خود به بی‌نهایت صورت قابل فرض است. اگر در هر یک از نظام‌های فرضی، تمام لوازم را در نظر بگیریم، وجود هر یک از این نظام‌ها به‌تنهایی ممکن است. با توجه به اینکه همه فرض‌های مختلفی که می‌توان برای نظام خلقت در نظر گرفت با هم تحقق‌پذیر نیستند و به عبارت دیگر، نظام‌های فرضی با یکدیگر تزاحم دارند، خداوند آن نظامی را می‌خواهد و موجود می‌کند که بیشترین کمال ممکن از آن حاصل شود. چنین نظامی را «نظام احسن» می‌نامند. نتیجه آنکه خداوند از میان همه نظام‌های قابل فرض، نظام احسن را به خواست خود می‌آفریند و هر چه موجود می‌شود یا معدوم می‌شود، بخشی است از طرح کلی نظام احسن، و بسیاری از چیزهایی که به نظر می‌رسد امکان وجود دارند، به‌تنهایی چنین‌اند؛ اما با در نظر گرفتن طرح کلی نظام احسن، در واقع، آنها امکان وجود ندارند. روشن است که دستیابی به جزئیات طرح نظام احسن و شناسایی برترین نظام ممکن، متوقف بر این است که تمام نظام‌های قابل فرض را با تمام جزئیات و لوازمشان بررسی کنیم و برایند کمالات هر یک را محاسبه کنیم. بی‌شک این کار در توان اندیشه محدود ما نیست؛ اما خداوند که علم مطلق دارد، جزئیات همه نظام‌های قابل فرض و از جمله نظام احسن را می‌شناسد و از میان همه آنها، نظام احسن را بر اساس اراده و اختیار مطلق خود می‌خواهد و با خواست خود ایجاد می‌کند. 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) @alelm_almasboob