eitaa logo
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
5.9هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
924 ویدیو
118 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم من را نگاهِ تو اگر از یاد بُرده بود چیزی نداشتم همه را باد بُرده بود دیوانه‌ی حسینم از آن دَم که مادرم من را کنارِ پنجره فولاد بُرده بود ما را رضا به کرببُلا بُرد و قبل از آن ما را حسین صحنِ گوهرشاد بُرده بود ما را حسین دست گرفته تمامِ عُمر ما را وَگَرنَه این همه بیداد بُرده بود از شیر مادرم نه که پیش از تولدم دل را حسین ، خانه‌اش آباد بُرده بود مجلس تمام می‌شود و مادر تو را از هوش ، روضه‌هایِ پُر از داد بُرده بود - - - مدیون زینب است امامت وَگَرنَه غَم جان از وجودِ حضرتِ سجاد بُرده بود "زینب فرشته بود و پَرِ خویش وا نکرد... پَر می‌گشود اگر همه را باد بُرده بود" (حسن لطفی ۹۴/۰۷/۲۵) @aleyasein
بسم‌الله الرحمن الرحیم ناله‌هایت میرسد تا مشقِ زینب می‌کنم اشکهایت می‌چکد تا گریه هرشب می‌کنم دستمالِ گریه‌ات را رویِ چشمم میکِشی؟ تا ببینی چشم خود از خون لبالب می‌کنم عشق هم از جانبِ لیلاست مجنون شهره شد دوست می‌میرد برایم من فقط تَب می‌کنم میزنی رویِ سرت تا یاد آن سَر میکُنی میزنم رویِ لبم تا یادِ آن لب می‌کنم بر کفن هِی مینویسم  دوستت دارم حسین این  لباسِ عشق را غرق مُرَکَب می‌کنم میرسم در روضه‌ها و چای میریزم فقط گرچه بی چیزم خودم را اهلِ منصب می‌کنم مجلسِ روضه گره از زندگی وا میکند بچه‌هایم را در این روضه مودب می‌کنم بر گلو شام غریبان دست دارد می‌کشد گفت رگهای گلویت را مرتب می‌کنم (حسن لطفی۹۵/۰۷/۱۴) @aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم جذبه و جاذبه و جلوه‌ی اعظم حسن است علی و عالی و علامه و اعلم حسن است به خداوند بهشتش حسن آباد خداست شرف‌الشمس خداوندِ دو عالم حسن است بنویس از نفَسش فاطمه را می‌فهمند بسکه آئینه‌یِ پیغمبر اکرم حسن است از حسن جانِ علی بِینِ جمل فهمیدم دومین حیدرِ این قوم  مُسَلم حسن است چهارده تَن همه اوصافِ حسن را دارند دو حسن هست ولیکن همه از دَم حسن است بیشتر داد به هر کَس که اهانت کردَش بسکه بخشید که گفتیم خدا هم حسن است او حسین است و حسین است حسن پس خوب است بنویسیم که در هر دو مجسم حسن است بارها گفت حسین اینکه کریم این آقاست بارها گفت حسین اینکه مقدم حسن است کیست او قبله‌ی اصحابِ اباعبدالله نقشِ پُر جذبه ی هفتادو دو پرچم حسن است شیخ عباس قمی ، مُنتهی الآمالش گفت در کرببلا سیلِ دمادم حسن است شش شهیدند از او ، پس به محرم سوگند صاحبِ بیشترین سهم در این غم حسن است کاش می شد که بگویم به ضریحِ حرمش اینهمه غم حسن است اینهمه ماتم حسن است ابن طاووس بخوان  آه مُقَرَم بنویس روضه‌ی غربتِ شبهای محرم حسن است (حسن لطفی ۹۷/۰۶/۲۴)   @aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم شبی ای کربلایی پیشِ ما باش میونِ گریه‌ها و روضه‌ها باش شبی شالی بکِش روی چشمامون شبی هم جایِ ما کرببلا باش تو این شبها ببین داغونم ای داد میونِ روضه سرگردونم ای داد می‌دونم این روزا لب تشنه هستی به یادت از عطش می‌خونم ای داد برای گریه هاتون گریه کردیم برا اشکِ چشاتون گریه کردیم دو شب صاحب عزامون یه غریبه برا دردش براتون گریه کردیم رفیقم هم رفیقای قدیمی رفاقت خوبه اما با   کریمی بیا امشب غریبونه بخونیم یتیمی آی یتیمی آی یتیمی خدا میدونه بی تو ما یتیمیم اگه بابا داریم اما یتیمیم بزار امشب یتیمونه بخونم بیا آقا بیا آقا یتیمیم مزاری محترم می‌سازیم آقا برا صاحب کرم می‌سازیم اقا برای حضرت قاسم مدینه ورودی حرم می‌سازیم آقا (حسن لطفی ۹۷/۰۶/۲۴) @aleyasein
یاحسین بر من بتاب و جان مرا غرق نور کن از مشرق دلم به نگاهی ظهور کن چشم امید من به دوتا قطره اشک بود این چشمه خشک مانده، تو آن را نمور کن هرشب بساط ساز من آماده بوده است امشب بساط سوز مرا جفت و جور کن فرزند هیاتی مرا زیر پرچمت از چشم شور مردم بی روضه دور کن ما مُرده ایم بی تو و بی کربلای تو فکری به حال مردم اهل قبور کن کردی سفارش آن دو ملک را ولی حسین گاهی هم از کنار مزارم عبور کن پرونده ام پُر است از اعمال بد ولی تو صفحه های نوکریم را مرور کن @aleyasein
بسم‌الله الرحمن الرحیم بَس‌کُن رُباب نیمه‌ای از شب گذشته است دیگر بخواب نیمه‌ای از شب گذشته است کم خیره شو به نیزه ، علی را نشان نده گهواره نیست دستِ خودت را تکان نده با دست‌های بسته مَزَن چنگ بر رُخَت با ناخنِ شکسته مَزَن چنگ بر رُخَت بَس‌کُن رُباب حرمله بیدار می‌شود اینجا دوباره حلقه‌یِ انظار می‌شود تَرسم که نیزه دار کمی جابِجا شود از رویِ نیزه راسِ عزیزت رها شود یک شب ندیده‌ایم که با غم نیامده حتی هنوز زخمِ گلو هَم نیامده گرچه امیدِ چشمِ تَرَت نااُمید شد بَس‌کُن رُباب یک شبه مویت سپید شد پیراهنی که تازه خریدی نشان مده گهواره نیست دستِ خودت را تکان مده با خنده خواب رفته تماشا نمی‌کند مادر نگفته است و زبان وا نمی‌کند اینجا به نیزه کودکِ تو خواب می‌کنند فرقی نمیکند که چه پرتاب می‌کنند بر نیزه‌های قافله سنگی اگر خورَد هر سر که کوچک است بر او بیشتر خورَد بَس‌کُن رُباب زخمِ گلو را نشان مده گهواره نیست دستِ خودت را تکان مده (حسن لطفی) @aleyasein
بسم‌الله الرحمن الرحیم دست و پا میزنی انگار بغل می‌خواهی یاکه جایِ من از این تیر عسل می‌خواهی می‌شُد ای کاش به جایش که عبا اندازم بغلت گیرم و با خنده هوا اندازم لااَقَل بَر لبِ من قند بده پیشِ رُباب به لبت حالتِ لبخند بده پیشِ رُباب عمه‌ات نَشنود این را : کَمَرم درد گرفت چقَدَر دورِ گلویت پسرم درد گرفت تیر اِی کاش به سویِ پدرت می‌آمد صبر می‌کرد که دندانِ تو در می‌آمد صبر می‌کرد که یک جرعه دلِ سیر خوری صبر می‌کرد که این دفعه کَمی شیر خوری به لبت حداقل آب ندادند که هیچ به رویِ دست تو را تاب ندادند که هیچ خواستی تا بخوری آب پریدی بابا ناگهان تیر زد از خواب پریدی بابا خونِ سُرخی به رُخِ زرد گرفتی ای جان محکم انگشتِ من از درد گرفتی ای جان مادرَت بر درِ خیمه نگرانِ من و توست نَشَود فاشِ کسی آنچه میانِ من و توست همه بر خواهشِ بابا چه کنم خندیدند به همه رو زدم اما چه کنم خندیدند هِلهله زودتر از من خبرت را می‌بُرد من نبودم لبه‌ی تیر سَرَت را می‌بُرد بی تعادل شدم از زین پدَرَت می‌اُفتد وای اگر خَم کُنَمَت زود سَرت می‌اُفتد بوسه بر حلقِ تو باید که از این پس بدهم کارِ من نیست که قنداقِ تو را پَس بدهم بندِ قُنداقِ تو را سرخ ندیده بودیم پیرهن هایِ تو را تازه خریده بودیم عاقبت دادِ مرا تیر در آورد اِی وای حجمِ حلقومِ تو را حرمله پُر کرد اِی وای نَفَسِ بی رمقت کار به دستم داده حرمله نیزه‌ای انگار به دستم داده درد داری که پُر از چین شده‌ای بابا‌جان؟ با سه‌شعبه تو چه سنگین شده‌ای بابا‌جان تیر چرخی زَد و با خویش پَرت را چرخاند خواستم بوسه بگیرم که سَرَت را چرخاند به لبت حالتِ لبخند بده حِس دارد می‌روم خیمه ولی زخمِ تو خِس خِس دارد روضه‌هایِ تو مَهیب است زبان‌بسته چه‌شد استخوانِ تو ظریف است زبان بسته چه شد یِک سَرِ تیر گلویِ پسرم را سوزاند دو سرِ دیگر آن هم جگرم را سوزاند ضَربَش آنقَدر شدید است که پاشید علی تارِ صوتیِ تو را تیر تراشید علی مادرت دید به رویِ تو عبا اُفتاده استخوان‌های گلویَت به صدا اُفتاده نَفَس از حنجره‌یِ پاره کشیدن سخت است پابرهنه عقبِ بچه دویدن سخت است (حسن لطفی) @aleyasein
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین ای خفته در مزار سر از خاک کن برون احوال چاکران تو بعد از تو در هم است از دجله و فرات گذر کن به ملک پارس کاین‌جا برآن جناب رفاهی فراهم است بنشین به ذوالجناح و عنان بر عنان بیا با اکبرت که حاصل اولاد آدم است ور خود نبود میل شریفت به ملک پارس هرجا کنی جلوس همان‌جا مکرم است لیکن نمان به ملک عراق و مکان نگیر جایی که دختران تو را غم روی غم است بر دیده رعیت مسکین قدم گذار کین رود بر فرات هماره مقدم است مقصود از این مکالمه عرض نیاز بود ور نه همیشه رای تو بر قوم، اقدم است اما حدیث تنگدلی را کجا برم تا وصل رخ نماید، قتلم مسلم است @aleyasein
به جرم گفتن احلی من العسل قاسم شبیه موم عسل خانه خانه ات کردند @aleyasein
هرکس که جمل را به حسن باخته بود دقّ دلی اش را سر قاسم آورد.... @aleyasein
قبل از شروع ذكر رجز مشكلي نبود گفتم كه بچه‌ی حسنم بيشتر زدند... @aleyasein
جانم قاسم نعره ی اِن تَنکُرونی فَانَابنُ الحسنت رعشه انداخت به جان همه لشگریان @aleyasein