امام زمان(عج) - ولادت
بسمِ ربِّ النّور آقا جان بیا
درد دارم حضرت درمان بیا
حیف از خوبیِ تو یابن الحسن
عاشقت من باشم و امثال من
تو همیشه حاضری من غائبم
چون تو را گُم کرده ام بی صاحبم
خود مدد فرما که بارم بار نیست
بین درگاهت برایم کار نیست؟
از خودم ناراحتم دل با تو نیست
دل که جای هیچکس إلا تو نیست
با هزاران عاشق پر مدعا
ساکن کوه و بیابانی چرا؟
با ریا دل را هوایی میکنم
با تو دارم خود نمایی میکنم
در تکاپوی همین جشن عظیم
از شما غافل شدیم ابن الکریم
در خیابان ها چه غوغایی شده
بی حیایی ها تماشایی شده
رقص و آواز و ترانه هست و بس
نیمهء شعبان بهانه است و بس
من نمیگویم که چادر سر کنند
یا که قرآن را همه از بر کنند
لیک روی شیعیان کردی حساب
روی زهرا پیشگانِ با حجاب
ما که عمری چشم بر دین بسته ایم
بهرتان یک شهر آذین بسته ایم
این شبیه جشن میلاد تو نیست
غرق شادی هیچ کس یاد تو نیست
با خودم گفتم چرا دف میزنیم؟
با دو صد شور اینچنین کف میزنیم؟
این برای توست یا نفس خودم؟
باز هم شرمندهء آقا شدم...
گرچه بر ما خنده هدیه میکنی
لاغری از بس که گریه میکنی
غصهء من پیرتان کرده ببخش
نوکرت بازی درآورده ببخش
مهربانیت وقیحم کرده است
آه آقا نوکرت شرمنده است
«أیُّها المُنذَر» مرا بیدار کن
بار دیگر بهرم استغفار کن
معنی والشمس بر قلبم بتاب
در شب تاریک دل کن انقلاب
روزه دارم با غمت لیل و نهار
روزگارم بی تو یعنی شام تار
زینت دنیا أنا المهدی بگو
حضرت آقا أنا المهدی بگو
از غلاف آن تیغ را بیرون بکش
آن دو تا زندیق را بیرون بکش
در مدینه پیش چشمان همه
زان دو بستان انتقام فاطمه
سرترین سر ها فدائیه سرت
چشم بر راه تو مانده مادرت
#عماد_بهرامی
#امام_زمان_عج_ولادت
@aleyasein
امام زمان(عج) - ولادت
خبر رسید به دریا خدا گوهر داده
به شاخ و برگ ولا باز برگ و بر داده
به خانواده ی زهرا اگر پسر داده
دعای نیمه شب مادری ثمر داده
پیامی از طرف حق ز آسمان آمد
دهید مژده ز ره صاحب الزمان آمد
رسید و نقل محافل شد و چه زیبا شد
دمید و با نفسش عاشقش مسیحا شد
همینکه غنچه ی لعلِ لبش شکوفا شد
میان سینه ی عاشق هم عشق پیدا شد
ندا رسید که لیلای عاشقان آمد
دهید مژده ز ره صاحب الزمان آمد
زَمامِ عالم امکان هماره در دستش
دل هزار پیمبر یکی یکی مستش
وجودِ کون و مکان بود و هست، از هستش
ندیده گشته ام بی اختیار پابستش
چکیده ی وجنات پیمبران آمد
دهید مژده ز ره صاحب الزمان آمد
ندیده هیچ کسی اینچنین دل آرایی
به این شگفتی و زیبایی و تماشایی
بهشت، مست، از این بوی یاس زهرایی
که هست این گل زهرا به این مصمایی
شکوفه های گل نرگس از جنان آمد
دهید مژده ز ره صاحب الزمان آمد
دخیل دامن این نازدانه جبرائيل
تکان دهنده ی این گاهواره میکائیل
اسیرِ خنده ی زیبای اوست اسرافیل
به دست اوست، اگر جان بگیرد عزرائیل
به روح مرده ی ما شاه انس و جان آمد
دهید مژده ز ره صاحب الزمان آمد
تمام ایل و تبارش یکی یکی لیلا
گرفته دست توسل به دامنش دریا
به اذن خالق مناّن ز عالم بالا
به پای بوسیش عیسی رسیده با موسی
که نور مطلق یزدان به ارمغان آمد
دهید مژده ز ره صاحب الزمان آمد
شنید عالم بالا تا صدایش را
فرشته آمد و بوسید دست و پایش را
گرفت حاتم طائي نخِ عبایش را
خود انتخاب نمود از ازل گدایش را
سحر شد و ز سما ماه جمکران آمد
دهید مژده ز ره صاحب الزمان آمد
تمامیِ سکناتش شبیه پیغمبر
نگاه نافذ او مثل ساقیِ کوثر
چه کوثری که خودِ اوست جلوه ی کوثر
و اولین سخنش بود ذکر یاحیدر
بشارت آمد و ماهی ز کهکشان آمد
دهید مژده ز ره صاحب الزمان آمد
نوشته نام علی را به روی بازویش
کشیده عرش برین را زمین، به ابرویش
عسل عسل چکد از کنج لعل دلجویش
به مصطفی و علی رفته خُلق نیکویش
به بی زبانیِ هر بی زبان، زبان آمد
دهید مژده ز ره صاحب الزمان آمد
#رضا_باقریان
#امام_زمان_عج_ولادت
@aleyasein
امام زمان(عج) - ولادت
این من و این حالِ پریشانی ام
عابرِ این کوچه یِ بارانی ام
موجم و بر صخره سَری میزنم
من زِ تو لبریزم و طوفانی ام
آی جنون زود نجاتم بده
مانده در این حیرت و حیرانی ام
دست به رقص آمده ام با قلم
تا تو شدی شمعِ غزل خوانی ام
نام تو را گفتم و آتش شدم
شهر شده پُر ِزِ چراغانی ام
شهپرِ جبریل در آورده ام
شام شما هست و سَر آورده ام
بَه چه شبی عشق سحر کرده است
پشتِ درِ میکده سر کرده است
عقل اگر رفت به غارت چه باک
عشق از این کوچه گذر کرده است
آمده جبریل و زمین را خودش
با گُل و آئینه خبر کرده است
پشتِ درِ خانه یِ سادات باز
صحبتِ یک ماه پسر کرده است
بر درِ این خانه گدا قیمتیست
هرکه گدا هست نظر کرده است
قبله ای از سمتِ خدا آمده
شکر خدا صاحبِ ما آمده
مانده ام این جلوه تویی یا حسین
ای سَر و پا وقتِ تماشا حسین
این قدمِ توست که دل میبَرَد
یا که حسین آمده دنیا حسین
بر سرِ این کوچه بیا تا دَمی
شهر ببیند شده پیدا حسین
می وَزَد از گیسویِ تو بویِ سیب
ای نَفَست عطرِ حسن با حسین
تا که شبیه تو شَوَم ساخته
در دلِ من کرب و بلا را حسین
ما همه در سایه ی دِینِ توییم
تا به ابد مستِ حسین توییم
ماتِ تو گر هست کسی یک کلام
حضرتِ زهراست علیه السلام
مَجمعِ مجموعِ ائمه بیا
جلوه نما جلوه ی زهرا تمام
جلوه نما تا که ببیند زمین
تکیه به پشتت زده بیت الحرام
منتظر نعره ی تو ذوالفقار
چشم به راه تو بُوَد در نیام
بر سر ما بیرقِ تو سر بلند
بر سر ما سایه یِ تو مستدام
بانگ بزن حضرتِ صاحب عَلم
تا بدرد سینه یِ خود را حرم
وقت ظهورت که مقدر شود
وقت رَجَز خوانی حیدر شود
لرزه بیافتد به همه کائنات
حیدر کرار مکرر شود
هر که جگر داشت جگر میدَرَد
هر که سَری داشته بی سر شود
وقت تقاص از دو نفر میرسد
وای از آن نعره زمین کَر شود
پایِ رکاب تو ابوفاضل و
بوسه زنِ تیغِ تو اکبر شود
ناله یِ اَین اَلمَفَر از کارزار
میرسد از شش جهتِ ذوالفقار
کاش که همسایه ی ما میشدی
حیف تویی از همه محجور تر
حیف تو را دیدم و نشناختم
وای منم از همگان کور تر
آه که ما غایب و تو حاضری
از همه پیدا تر و مستور تر
کاش سلامت دهم و بشنوم
آمده ای از همه منصور تر
ما همه محتاجِ تو یابن الحسن
تشنه یِ امواجِ تو یابن الحسن
من به تو نزدیک تر از هر کجا
در حرمم در حرمِ کربلا
حسِ حضورت دلِ ما میبرَدَ
گوشه یِ شش گوشه و پایینِ پا
حسِ حضورت همه جا با من است
صحنِ نجف یا سحرِ سامرا
یا که به مشهد دَمِ بابُ الجواد
یا وسطِ سایه یِ ایوان طلا
در همه جا رفته ام و خوانده ام
باز به یاد تو و مولا رضا
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی زِ گناهم بده
#حسن_لطفی
#امام_زمان_عج_ولادت
@aleyasein
امام زمان(عج) - ولادت
ما را در این شبها تمنا می نویسند
مجذوب وصف و وصل لیلا می نویسند
من قطره ای ناچیزم اما مطمئنم
آخر مرا هم پای دریا می نویسند
اصلا چه بهتر که مرا هم چند سالی
کلب نگهبان همین جا می نویسند
ایل و تبارم را که نوکر می نویسند
ایل و تبارت را که آقا می نویسند
امشب برای ما کمی باران بخواهید
هر آنچه می گویی همان را می نویسند
این طاق نصرت ها که بالا رفته ما را
پروازهای رو به بالا می نویسند
جمعی شما را رب ماها می نویسند
جمعی شما را جای بابا می نویسند
چشم من و دست کریمت مهربانا
امشب صدایت می زنم من یا ابانا**
موجم که دارم میل طوفانی شدن را
حین شعف پاره گریبانی شدن را
با سائلت بودن دگر از یاد بردم
من آرزوهای سلیمانی شدن را
مثل تمام کوچه ها این قلب ما هم
دارد تمنای چراغانی شدن را
اصلا مرا هم پای این ریسه ببندید
دارم سرِ آیینه بندانی شدن را
آقا به جان خاک پایت قصد کردم
از نو بنا سازم مسلمانی شدن را
از نیمه ی شعبان و مهمانت گرفتیم
اذن دخول ماه مهمانی شدن را
حتی به شوق لیله القدرش ندادیم
این حال خوبِ نیمه شعبانی شدن را
تو لیله القدری و خورشید زمینی
تو آخرین تیر امیرالمومنینی**
وقتی تو اینجایی بیا معنا ندارد
آقا کجا هستی کجا معنا ندارد
بیماری ما غفلت از یاد نگار است
دور از طبیبان هم دوا معنا ندارد
من که گناهم را کمی هم کم نکردم ...
در معصیت این حرفها معنا ندارد
تو وعده صدق خدا هستی و اینقدر
آقا بیا ... آقا نیا ... معنا ندارد
ای مهربانتر از پدر مادر چه گویم
بی تو رسیدن به خدا معنا ندارد
باید که نوکر سوی اربابش بیاید
از ما به تو لفظ بیا معنا ندارد
وقتی تو از دست دلم راضی نباشی
یا ربنا یا ربنا معنا ندارد
نگذار بین غفلت کبری بمانیم
باید میان غیبت کبری بمانیم**
باید فراق و سوختن باشد همیشه
در به دری از مرد و زن باشد همیشه
پیغمبرانه دلبری کن مثل اینکه
باید اویسی در قرن باشد همیشه ...
آواره ی صحرا نماییدم چه باک است
مجنون اگر دور از وطن باشد همیشه
ای کاش نامم عبد تو باشد همیشه
ای کاش نامت رب من باشد همیشه
بی یوسفش تا کی دمادم چشم یعقوب
دلخوش به بوی پیرهن باشد همیشه
من خواستم ذکر نمازم تادم مرگ ...
یا بن الحسن یا بن الحسن باشد همیشه
اصلا میان ما دو تا باید همیشه
حرف حسینِ بی کفن باشد همیشه
امشب سخن از جمکران جایی ندارد
جز کربلا این دل تمنایی ندارد**
#محمد_جواد_پرچمی
#امام_زمان_عج_ولادت
@aleyasein
امام زمان(عج) - ولادت
تا که گردیدم آشنای سحر
شددلم وادی صفای سحر
بین سجاده تربتم گل شد
بانم اشک وگریه های سحر
دست خالی نمی رود هرگز
آن کسیکه شده گدای سحر
تو امام شکسته دلهایی
صاحب سفره عطای سحر
بوی وصل تو میکنم احساس
از نفسهای جان فزای سحر
چشم امید ما گنه کاران
بوده بر سوز یک دعای سحر
ریشه مشکلات ما این است
دلمان نیست مبتلای سحر
گره از کار واکند بی شک
ناله های گره گشای سحر
شب شب همزبانی یار است
درد ما غفلت از تو دلدار است
بی جهت نیست درنوایی تو
ماچه کردیم ؟ تا بیایی تو
این نشد رسم انتظار فقط
نعره ها میزنم کجایی تو
تو زاجداد خود غریب تری
بیکس و یار و آشنایی تو
بارها سرزدی به غفلت ما
شاهد کوه ادعایی تو
دست مارا گرفتی و رفتی
چون کریم و گره گشایی تو
همچونان مادرت تمام شب
تاسحر دست بردعایی تو
بر گنه کارها دعا کردی
بسکه آقا و با وفایی تو
شک ندارم که هر شب نیمه
زائر دشت کربلایی تو
تحت قبه چه ناله ها بکنی
خودبرای فرج دعا بکنی
جلوات پیمبری داری
ازهمه خلق برتری داری
بین اولاد حضرت زهرا
دلربایی دیگری داری
نقش بازوی توست جاءالحق
تابگویی چه محوری داری
ذوالفقار از تو جان بگیر باز
چون تجلی حیدری داری
کرم تو گدا نواز بود
دست اکرام مادری داری
ازتمام پیمبران خدا
یک نشان بهر رهبری داری
از همه برگزیدگان خلق
در رکابت تو لشگری داری
تو کجا و عزیز مصر کجا
چون خداوند مشتری داری
تویی حسن ختام اهل بیت
دست بوست تمام اهل بیت
سامرا از تو آبرو دارد
حرف ناگفته در گلو دارد
درودیوار خلوت سرداب
با نم اشک تو وضو دارد
کاسه چشم مانده بر راهت
باده ای ناب در سبو دارد
تو گل نرگسی و عرش دلم
با نفسهات رنگ وبو دارد
چه کنم ؟ این دل گرفتارم
دیدن رویت آرزو دارد
بین محراب نیمه های شب
دل من با تو گفتگو دارد
نیمه شد ماه ، ماه من برگرد
رحم بنما به آه من برگرد
پسر ناز حضرت نرجس
قبله راز حضرت نرجس
روزی خویش بردم عمری از
سفره باز حضرت نرجس
ذکر تسبیحتان به گهواره
بال پرواز حضرت نرجس
بارها دیده ام به زندگی ام
دست اعجاز حضرت نرجس
خواستگاری فاطمه سندی است
بهر اعجاز حضرت نرجس
آمد از عرش تک کنیز خدا
تاکشد ناز حضرت نرجس
روح توحید جلوه ای بنمود
گاه ابراز حضرت نرجس
مادرت همردیف لیلا شد
آخرین نوعروس زهرا شد
نیمه شب بود یا که وقت سحر
مادر آمد به دیدگان تر
چند روزیست گشته مانوس
لب گرم تو سینه مادر
امد و دید بین گهواره
جای تو خالی است ای دلبر
روبه سوی امام کرده و گفت :
پسرم نیست چاره ای آخر
پاسخ امد که غم مخور نرجس
گشته مهمان حضرت داور
بال جبریل بالش سر اوست
در طوافش ملائکه یک سر
جای او امن و کام او پر شیر
االسلام علی «علی اصغر»
مادری بین خیمه می چرخید
دست برروی سر دل مضطر
هاجر کربلا چه چاره کند
سینه بی شیر...انتظار پسر
ناگهان در حرم به خود لرزید
میکند از چه هلهله لشگر
چونکه هر بار هلهله کردند
به هدف خورده تیر های سه پر
دختری زد صدا رباب بیا
پشت خیمه به پاشده محشر
وقتی آمد که قبر حاضر بود
غرق خون طفل روی دست پدر
#قاسم_نعمتی
#امام_زمان_عج_ولادت
@aleyasein
امام زمان(عج) - ولادت
دور زمان به نيمه شعبان رسيده است
اندوه و درد و غصّه به پايان رسيده است
بر جسم مُرده ي همگان جان رسيده است
از آسمان ، خليفه ي رحمان رسيده است
تابيدن ستاره ي مجلس مبارك است
ميلاد ماه پاره ي نرجس مبارك است
اين صاحب كمال كه از راه آمده ست
اين وجه ذوالجلال كه از راه آمده ست
اين حُسنِ بي زوال كه از راه آمده ست
اين مُصصطفي خِصال كه راه آمده ست
بُـرهان قاطع همه ي دوستان ماست
نصّ حديث گفته ، عليّ زمان ماست
اين نورسيده ماه شبستان نرجس است
اين سوره ي تبارك قـرآن نرجس است
اين زينتي كه بركت دامان نرجس است
روح امام يازدهم ، جـان نرجس است
فرمانبري از او به همه خلق گشته فرض
جايي كه هست جزو صِفتهاش"ربّ أرض"
از هيبتش بفهــم كه فرزند عسكري ست
لبخند او به خاطر لبخندِ عسكري ست
لبهاي او عسل كه نگو ، قندِ عسكري ست
دلبند و دلپسند و خوشايندِ عسكري ست
اين حرف جز به وصف تو انشا نمي شود
((هر يوسفي كه يوسف زهرا نمي شود))
دل در هواي وصل تو بي تابِ سامراست
چشمم در انتظار شب و خوابِ سامراست
يادت كليدِ اصليِ ابــوابِ سامراست
راه وصالت از دل سردابِ سامراست
احساس مي كنيم كه فردا از آن ماست
وقتي دعا براي تو ورد زبان ماست
شيعه به انتظار تو بايد بأيستد
وقتي كه اسم خاص تو آيد بأيستد
پاي كسي به جز تو نشايد بأيستد
تا پيش خصم رُخ بنمايد بأيستد
با اينكه سيره ات چو مُحمّد، مُحبّت است
دلهاي دشمنان تو مغلوبِ وحشت است
بايد كه ذوالفقار بگيري به دستِ خود
روي فَرَس ، مهار بگيري به دستِ خود
با جبر ، اختيار بگيري به دستِ خود
از دشمنت قرار بگيري به دستِ خود
بينند چون كه خلق ، علمداريِ تو را
اقــرار مي كنند علي واريِ تو را
آقا بيا و بر سـَلَفي ها عِـتــاب كن
قدري پيِ هلاكتِ داعش شتاب كن
با دست خويش آن دو نفر را عذاب كن
ما را شريك اين همه فعل ثواب كن
از خون تمام معركه را رنگ مي كني
وقتي به شيوه ي پدري جنگ مي كني
اي قتله گاهْ ديده ي ما زودتر بيا
اي پير اشكِ كرب و بلا زودتر بيا
جان شهيدِ دستْ جدا زودتر بيا
يارا ! به خاطر اُسرا زودتر بيا
جدّت صدات مي زند از منبر سنان
"عجّل عليٰ ظهوركَ يا صاحب الزّمان"
#محمد_قاسمی
#امام_زمان_عج_ولادت
@aleyasein
امام زمان(عج) - ولادت
ما خاک بوس آستان اهل بیتیم
شکر خدا از نوکران اهل بیتیم
مانوس، با پیر و جوان اهل بیتیم
دلدادگان دودمان اهل بیتیم
ما زیر دین خانِدان جود هستیم
ما در پناه مهدی موعود هستیم
ما اهل ایران امت صاحب زمانیم
هر روز و شب در خدمت صاحب زمانیم
شکر خدا که رَعْيت صاحب زمانیم
یک عمر زیر منت صاحب زمانیم
آقاتر از مولای ما دنیا ندارد
جز او کسی دیگر هوای ما ندارد
آقا سلام ، عرض ادب ، عرص ارادت
بار دگر در حق ما کردی محبت
مثل همیشه داده ای ما را خجالت
در مجلس میلاد تو گشتیم دعوت
با مهربانی سوی خود ما را کشاندی
هر خوب و بد را پای این سفره نشاندی
تو مثل زهرا مادرت مشکل گشایی
در شادی و غم یار هر شاه و گدایی
تو تکیه گاه و محرم اسرار مایی
دیدیم از تو مهربانی ، با وفایی
لطف تو از دل برده کل غصه ها را
دست دعای تو گرفته دست ما را
ای دلشکسته از غریب و آشناها
ای غیبتت زیر سر امثال ماها
خیلی به درد تو نخورد این ادعاها :
آقا بیا آقا بیا آقا بیاها
ما جان خود را هدیه بر جانان نکردیم
ما لطف بسیار تو را جبران نکردیم
بر این شب دنیا بتاب ای ماه پنهان
درد است در دل ها ولی کو راه درمان؟
پر گشته این عالم ز غم های فراوان
عید و عزا بی تو ندارد فرق چندان
خیری نمی بینیم از دورانِ بی تو
بس نیست آقا نیمه ی شعبانِ بی تو؟
گم شد بدون تو در عالم مهربانی
کم می شود پیدا دل صاحب زمانی
آقای من اینجا نه پیری نه جوانی
چون مهزیار از تو نمی گیرد نشانی
جای شهیدان جای انصار تو خالیست
آقا ببخش اینجا کسی فکر کسی نیست
آقا بیا و حال دنیا را عوض کن
این روزگار سرد اینجا را عوض کن
هویی بکش ، بی بال و پرها را عوض کن
آقا به جان مادرت ما را عوض کن
وقتش شده با گوشه چشمی یا دعایی
مثل خودت ما را ابالفضلی نمایی
ای که شده قلبت پریشان ابالفضل
ذکر لبت هر روز و شب، ای جان ابالفضل
ای بی قرار داغ دستان ابالفضل
گریه کن لب های عطشان ابالفضل
از روضه او هر دلی در التهاب است
قبر عمویت هم قد طفل رباب است
#محمد_حسین_رحیمیان
#امام_زمان_عج_ولادت
@aleyasein
مژده، ای منتظران مقصد و مقصود رسید
معدن رحمت و خیر و کرم و جود رسید
کاش روزی برسد تا که ببینیم همه
از سوی کعبه ی حق مهدی موعود رسید
#محمدجواد_شیرازی
#امام_زمان_عج_ولادت
@aleyasein
#امام_زمان_عج_ولادت
ای شیعه چه زوداست رسدصبح نجات
روشن بشود این شب غرق ظلمات
تا امر فرج شود مهیا بفرست
نذر قدم مهدی زهرا #صلوات
***
شد #نیمه_شعبان و زمین پُر برکات
از عرشِ خدا به فرش ریزد حسنات
از دامن نرجس گل زهرا آمد..
بر نرجس و، بر نو گل زهرا #صلوات
@aleyasein
#امام_زمان_عج_ولادت
خورشیدِ امید، جلوه گر آمده است
میلاد امامِ منتظَر آمده است
با اینکه دو روز مانده تا فروردین
امسال بهار زودتر آمده است
@aleyasein
قسم به آب..، به روز نخستِ پیدایِش
قسم به باد..، به طوفانِ عاصیِ سَرکِش
قسم به خاک..، به آن کوههای بی جنبش
قسم به شعلهی خورشید، وقت هر تابش
دلیل خلقت ربّانی جهان آمد
بگو به اهل زمین، صاحبَ الزَّمان آمد
زبان گشودی و تا عرش ذکر «یارب» رفت
قلم به دست گرفتی، دل مُرَکَّب رفت
نفس کشیدی و بادصبا..، مؤدَّب رفت
دمی که پرده گرفتی ز چهرهات..، شب رفت
به یُمن طَلعَت رویِ تو میکنم خیرات
به آخرین سحرِ آلِ صُبحدم صلوات
نسیم، عطر تو را هر کجاست، میجوید
تو آن گُلی که زمانِ بهار میروید
خوشا مشامِ تَری که «وصال» میبوید
به قول خواجهی شیرازمان که میگوید:
«به حُسن و خُلق و وَفا کس به یار ما نرسد
به یارِ یکجهتِ حقگزارِ ما نرسد»
چه یوسفیست که هجرش کشیدنی باشد!
غم فراق ظهورت چشیدنی باشد
چِقَدر ناز نگاهت خریدنی باشد
علی علیِ لب تو شنیدنی باشد
به عشق ذکر تو، ذاکر شویم..، میچسبد
نجف کنار تو زائر شویم میچسبد
نیازِ اهل یقین را شکوه ناز، تویی
برای قبلهی توحیدیان نماز، تویی
دری که سمت خداوند گشته باز، تویی
قسم به بیتِ خدا، فارس الحجاز تویی
به کعبه تکیه بده صبح روز سروریات
سرم فدای دم ذوالفقار حیدریات
تمام میشود این هجر ناتمام آقا
به احترام تو دنیا کند قیام آقا
فقیر سفرهی تو میشوم مدام آقا
کریم زادهی نسل حسن، سلام؛ آقا
شبیه جد کریمت، سخاوتت علنی است
کرامت تو به قرآن کرامتِ حسنی است
کلام نافذ تو واژه واژه بی همتاست
نگاه آبیِ تو بی کرانهی دریاست
فقیر کوی تو بودن عروج هرچه گداست
محبت تو شبیه محبت زهراست
شبیه فاطمه پُر دامنه است شوکت تو
چقدر حضرت زهرایی است خصلت تو
صدای بانگ اذانِ چهارده معصوم
تپش..، تپش..، ضربانِ چهارده معصوم
ای آخرین جریانِ چهارده معصوم
عزیزِ فاطمهجانِ چهارده معصوم
تویی که منتقم خون فاطمه هستی
به داستان خداوند، خاتمه هستی
برای نوح، دمت ساحلی به دریا شد
مسیح، ذکر تو را بُرد..، کور بینا شد
خلیل با مدد تو بلای بتها شد
ولایت تو عصایی به دست موسی شد
شروع نقطهی توحید هر قیام، تویی
رسولهای اولوالعزم را امام تویی
به شعله میکشدم آن غم شبافروزم
شبیه شمع، سحرهای هجر میسوزم
هنوز چشم به فصل وصال میدوزم
تویی مُحول الاَحوالِ عید نوروزم
نوید آمدن تو پیام امّید است
برای شیعه زمان ظهور تو..، عید است
برای قفل ظهورت، کلید بودم کاش
میان لشکر عشقات، شهید بودم کاش
منم همان که به یارش رسید بودم کاش
شبیه شیخِ مفیدت، مفید بودم کاش
چقدر دل به هوسها سپرد نوکر تو
به درد فصل ظهورت نخورد نوکر تو
برای دفع بلا هر زمان که لازم هست
به سوی لشکر کـُفـّار صد مهاجم هست
هنوز سینهی سنگین من مقاوم هست
میان شاهرگم خون حاج قاسم هست
اگرچه رفت علمدار..، این علم برجاست
به روی شانهی ما بیرق خدا بالاست
چه سالها که بدون تو بی بهار گذشت
چه هفتهها که به ما در فراق یار گذشت
چه روزها که به این عاشق تو زار گذشت
تمام جمعهی عمرم در انتظار گذشت
بس است دوریِ از ما..، بس است..، خسته شدیم
به فاطمه قسم آقا..، بس است..، خسته شدیم
برای بُردَن نام خوشات دهان برسان
لبی بساز برایم سپس زبان برسان
به دست سینهزنِ من کمی توان برسان
مرا به کرببلای «حسین جان» برسان
تو را به جان رقیه..، مخواه غم باشم
فقط اجازه بده اربعین حرم باشم
چقدر آه کشیدی ز دست این اقبال
غروب روز دهم طبق سُنَّت هرسال
شنیدهایم..، تو دیدی چه شد در آن گودال...
همان دمی که ز گریه تو میروی از حال؛
بهم زند اثر نالهی تو هیئت را
حسین میکِشی و میکُشی جماعت را
رسید نیمهی شعبان..، دلم پُر آشوب است
نگاه کن به دلی کز گناه معیوب است
چقدر گریه به پای فراق مطلوب است
مرا سحر برسانی به جمکران..، خوب است
میان مسجد تو روضهای به پا بکنیم
برای مشک علمدار، گریهها بکنیم
خبر رسید به ایمان، ستون دین افتاد
وقارِ بیرق شاهَنشَهی زمین افتاد
امید تشنگیِ خیمه در کمین افتاد
بلندمرتبه سقّا ز صدر زین افتاد
کسی که چشم ندارد..، کمین خورَد سخت است
کسی که دست ندارد..، زمین خورد سخت است
#بردیا_محمدی
#امام_زمان_عج_ولادت
#نیمه_شعبان #حاج_قاسم_سلیمانی
#مربع_ترکیب
#ThePromisedSaviour
@aleyasein