#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم
#محسن_زعفرانیه
شمشیر می زنی و سپاهی برابرت
طوفان شده به برقِ نگاهِ دلاورت
چندین هزار نامه نوشتند و عاقبت
نا مردمانِ کوفه نبودند یاورت!
نامِ حسین وردِ زبان هایشان ولی
در قلبِ کورِ خویش، نکردند باورت
در ازدحام نیزه و باران سنگ ها
صد زخم اضافه شد به جراحاتِ پیکرت
انگار که گلویِ پُر از لَختِه های خون
بدجور بسته راهِ نفس هایِ آخَرَت
خوردی زمین، به وقتِ هجومِ حرامیان
در پیش چشم های پُر از اشکِ خواهرت
زینب، دوباره زینبِ سابق نمی شود!
تا اینکه دید، پیکرِ در خون شناورت
بی تابی رقیه امانش نمی دهد...
وقتی که می رود به سَرِ نیزه ها، سَرَت
@aleyasein
﷽
کاش که در باغ اضطراب نیفتد
روی زمین شیشه ی گلاب نیفتد
چشم ابوالفضل در حرم نگران است
پای علی اکبر از رکاب نیفتد
میرود ارباب مثل باز شکاری
شیر حرم از روی عقاب نیفتد
کرده کمین نیزه ای به قصد تقرب
نقشه کشیدهست از ثواب نیفتد!
آمده شیطان ز صحنه عکس بگیرد
حرمله نزدیک شد ز قاب نیفتد
فاطمه ی کربلاست حضرت زینب
آمده تا باز ابو تراب نیفتد
خیمهی لیلا غریق اشک حرم شد
خانهی کس اینچنین در آب نیفتد
گفت که از ما گذشت کاش خدایا
ولوله در خیمه ی رباب نیفتد
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#سید_میلاد_حسنی
@aleyasein
﷽
غرقِ حماسه است طلوعِ پگاه تو
خورشید میدمد ز تماشای ماه تو
دلتنگ میشویم برای پیامبر
وقتی كه نیست آیهٔ فجر نگاه تو
با اشکهای خویش فرستادهام تو را
آبی نبود تا كه بپاشم به راه تو...
جایی برای بوسه به جسمت نمانده است
از بس که تیر، خیمه زده در پناه تو
صبح آشنای مدّ اذان تو بودهایم
حالا چرا بریده بریدهست آهِ تو؟!
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#جواد_محمدزمانی
@aleyasein
﷽
تنها اگر ماندم ندارم غم علی دارم
حتی اگر باشد سپاهم کم، علی دارم
شکر خدا که قلب اهل خیمه آرام است
وقتی که هم عباس دارم هم علی دارم
شکر خدا که پرچمم در دست عباس است
از دست او افتاد اگر پرچم، علی دارم
آری عصای دست دارم، قامتم روزی
از داغ عباسم اگر شد خم علی دارم
با خویش میگفتم اگر روزی نباشم هم
زنها نمیمانند بیمحرم، علی دارم
دور و برم کمکم شد از اصحاب هم خالی
اما دلم خوش بود میگفتم علی دارم
میخواستم عالم پر از نام علی باشد
حالا به روی خاک یک عالم علی دارم
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#سیدمحمدمهدی_شفیعی
@aleyasein
﷽
نه كسی دیده دلی بی سر و سامانتر از این
نه شنیدهست كسی دیدۀ گریانتر از این
دیدۀ ابری یعقوب و دلسوختهاش
نه بیابانتر از این بوده، نه بارانتر از این...
«زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم»
مپسندم كه شوم بیتو پریشانتر از این
اَشبهُالناس تویی خَلقاً و خُلقاً به رسول
یک نفر نیست بگوید كه مسلمانتر از این؟
تو رجز خواندی و در یاد ندارد جنگی
که سپرها شده باشند هراسانتر از این
هیچكس چون تو نرفتهست سراپا با شوق
جانب مرگ خودش با لبِ خندانتر از این
بیتو از حال دل سوختهام پرسیدند
خیمۀ شعلهوری گفت كه سوزانتر از این...
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#سیده_تکتم_حسینی
@aleyasein
﷽
چگونه جمع کند پارههای جانش را؟
به خیمهها برساند تن جوانش را
شکفت روی لبانش: علی عَلَی الدنیا...
همین که غرق به خون دید پهلوانش را
علی، همان که جهان محو در شمایل اوست
ندیده هیچکجا، هیچکس نشانش را
همان که در شب میلاد او پدر فهمید
پیمبر آمده زیبا کند جهانش را
به آنکه تشنۀ معنای «قاب قوسَین» است
بگو نظاره کند ابروی کمانش را
میان سجده خدا را فقط صدا میزد،
جهان کفر، اگر میشنید اذانش را
چقدر زخم مصور، چقدر مصرع سرخ
خبر دهید جوانان نوحهخوانش را
به هر طرف که نظر کرد اکبرش را دید
خبر دهید ندارد دگر توانش را...
به خیمه آمدن او دوباره ممکن نیست
نگیرد عمه اگر زیر بازوانش را
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#فائزه_زرافشان
@aleyasein
﷽
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
دل زِ قُرصِ قَمَرِ خویش کشیدن سخت است
نازها از پسرِ خویش کشیدن سخت است
سَرِ زانو کُمَکَم کرد که پیدات کنم
وَر نه کار از کَمَرِ خویش کشیدن سخت است
مشکل این است؛ بغل کردنِ تو مشکل شد
تکّه ها را به بَرِ خویش کشیدن سخت است
خواستی این پدرِ پیر خَضابی بکند
خونِ دل را به سَرِ خویش کشیدن سخت است
نیزه بیرون بکشم از بدنت می میرم
خار را از جگرِ خویش کشیدن سخت است
گر چه چشمم به لبِ توست ولی لخته یِ خون
از دهانِ پسرِ خویش کشیدن سخت است
تکّه های جگرم هر طرفی ریخته است
همه را دور و برِ خویش کشیدن سخت است
بِه، که از گردنِ من دفنِ تو برداشته شد
دست از بال و پر خویش کشیدن سخت است
علی اکبر لطیفیان
@aleyasein
﷽
شعر روضه حضرت علی اکبر علیه السلام
شب هشتم محرم
می رسم با سر زانو به سر پیکر تو
لشکر شام چه آورده علی بر سر تو
باورم نیست تو آن اکبر سابق باشی
لشکری ریخته انگار علی بر سر تو
چه کنم گریه کنم یا بدنت را ببرم
پدرت خورده به حال چه کنم در بر تو
نیزه افتاده به جانت به گمانم بابا
که چنین در هم و بر هم شده بال و پر تو
زخم پهلوی تو انگار نفس گیر شده
فرق کرده ست چرا زمزمه ی آخر تو
سرِ پیری به من و گریه ی من می خندند
هلهله می کند این قافله دور و برِ تو
من که مَردم غم تو زار و زمین گیرم کرد
چه کند با غم تو، خواهر تو، مادر تو
وحید محمدی
#علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم
@aleyasein
﷽
مناجات و گریز به روضه حضرت علی اکبر ع
دست من را ول نکن، دنیا خرابم می کند
در هیاهو، زیر دست و پا خرابم می کند
بین هیئت، وقت روضه گرم تسبیح توام
دور از گرمای تو، سرما خرابم می کند
غیبت و تهمت شده کارم حواسم نیست که
آخرش این حرف ها، یکجا خرابم می کند
جرم هایم را که تو می بخشی و خط می زنی
آه، پیش چشم تو امّا خرابم می کند
اشک هایم را بگیر و معصیت ها را ببخش
شرم این بار گنه، فردا خرابم می کند
دل پریشانم از اینکه معصیت های زیاد
پیش چشم حضرت زهرا خرابم می کند
دست من را بین دست مهدی زهرا گذار
هرکسی غیر از خود آقا خرابم می کند
قصه ی لب تشنگی و آب، آبم می کند
روضه ی بی دستیِ سقا خرابم می کند
های هایِ گریه ی جانسوز آقایم حسین
بر سر نعش گل لیلا خرابم می کند
وحید محمدی
#مناجات
#علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم
@aleyasein
.
پیکرش درگیر شد با عقده هایِ آتشین
شد علي اکبر(ع) اسیرِ کینه هایِ غاصبین
بر تنش میخورْد هر سرنیزه با ذکرِ علی(ع)
بلکه با ذکرِ اذان، بی شک و شبهه، با یقین
بر زمین افتاد لب-تشنه! به قران هیچکس
غرقِ خون شهزاده ای هرگز ندیده اینچنین
بوسه میزد پشتِ هم بر صورتش گرد و غبار
رفت و آمد بود و شد با خاک، موهایش عجین
رو به شمرِ پست(لع)شاید گفته باشد حرمله(لع)
تا صدایش دَرنیاید تیرِ بهتر برگزین
شد گلویش تیرباران! سینه اش را خون گرفت
کار دستش داد آخر آن صدایِ خوش طنین
شد عمیق و باز شد در ازدحام ِ دور و بر
زخم ِ شمشیری که افتاده ست بر رویِ جبین
از گلویش لحظه لحظه آه می آمد به گوش
در نفس هایِ سراسر خون و سختِ آخرین
منتظر شد گرمی ِ آغوش بابا را فقط
آمد اما قد خمیده حضرتِ حصنِ حصین
زار میزد در کنارِ پیکرش هر آن؛ حسين(ع)
بی رمق شد پایش و بد خورد با زانو زمین
وای از آن ساعت که با گریه عبا را پهن کرد
تکه تکه جمع کرد از خاک؛ جانش را حزین!
#شب_هشتم_محرم
#مرضیه_عاطفی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
تنت را نیزهها بوسیده بودند
به روی خاکها پاشیده بودند
نشد کاری کنم وقتی رسیدم
تو را با اسبها کوبیده بودند...
#شب_هشتم_محرم
#شب_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حضرت_علی_اکبر
#حضرت_ام_لیلا
#امام_حسین
@aleyasein
عمّارِ رهبرمون بود ؛
علمدار بود ؛
حاج منصور یه چیز دیگه هم گفتن :
مثل علی اکبر شده بود ، ارباً ارباً ...
😭💔
#شب_هشتم_محرم
#رئیسی_عزیز
#شهیدخدمت
@aleyasein