#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#شب_پنجم #شب_ششم
#حسن_لطفی
سوختیم از هق هقت از گریه هایت سوختیم
دور از دیدار امّا در هوایت سوختیم
باز با چشمانِ خود گشتیم دنبالِ شما
باز گم كردیم عطرِ ردِّ پایت سوختیم
ابنِ طاووس از مناجاتِ تو در سرداب گفت
رو زدن هایت شنیدیم از دعایت سوختیم
می چكد از دستمالِ گریه ات خون آبه تا
مادرت از هوش رفت از های هایت سوختیم
چَشم زخم و چهره سرخ و جامه هایت خاكیند
یك دهه شرمنده از حالِ عزایت سوختیم
كربلا یك روز ما را قسمتِ خود می كند
كربلا دیدی كه از طفلی به پایت سوختیم
دست هامان را گرفته دست های یك یتیم
باز هم با روضه های مجتبایت سوختیم
@aleyasein
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#شب_پنجم #شب_ششم
#حسن_لطفی
كاش سردیِ زمستان بگذرد
تلخیِ شبهایِ هجران بگذرد
دستِ ما كوتاه و خرما بر نخیل
وای اگر آن سبز دامان بگذرد
دیدمش در روضه خاکآلودروی
با همان زلفِ پریشان بگذرد
اشکهایم را ز چشمم میبرد
باد وقتی از خراسان بگذرد
میشود ای مردِ صحرا گردِ من؟
محملت از این بیابان بگذرد
عید ما، جاندادنِ ما، جان بگیر
پیش از آنكه عید قربان بگذرد
كاش میمُردیم در این چند شب
تا مگر شامِ غریبان بگذرد
میكشی از سینه وقتی یا حسین
كارم از چاک ِ گریبان بگذرد
میروی و گریه میآید مرا
اندكی بنشین كه باران بگذرد
مادرت میآید امشب باز هم
از لبم تا یک حسنجان بگذرد
@aleyasein
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی #شب_پنجم
#مناجات_اول_مجلس
#حسن_لطفی
شبیهِ زُلفِ شما روز و حالِ ما شده است
ببین چقدر پریشان خیال ما شده است
خراب بی تو شدیم و نشد که برخیزیم
خراب تر چقدر ماه و سال ما شده است
پرِ پریدنِ ما را دوباره پس بدهید
عجیب شانه ی خالی وَبالِ ما شده است
بیا به خیمه یِ ما با شما نفس بکشیم
بس است اینکه"کجایی"سوال ما شده است
مریض بودم و از چای روضه نوشیدم
که چایِ روضه شرابِ حلالِ ما شده است
فقط برای شفاعت به حال ما کافی است
کتیبه های سیاهی که شال ما شده است
بخوان به سنگ مزارم حسین زنده شوم
حسین راه خدا تا کمالِ ما شده است
خدا کند در این خانه زندگی بکنیم
نه اینکه نام شما قیل و قال ما شده است
گَهی به سمتِ حسین و گَهی به سمتِ حسن
هوایِ این دو حرم رزقِ بالِ ما شده است
@aleyasein
#حضرت_عبدالله
#گودال_قتلگاه
#گودال
#شب_پنجم
دست اگر از پوست آویزان شود
خوش تر است از این که بار جان شود
جان اگر در مقتلت قربان شود
مرگ در آغوش تو آسان شود
با تو در این بحر هم رنگم عمو
با گلو و دست میجنگم عمو
نیزه ها رفتند بین پهلویت
سنگ جا خوش کرده روی ابرویت
چنگی افتاده به موج گیسویت
دست من قربان دست و بازویت
با خودم آوردم آنچه هست را
پس پذیرا باش از من دست را
مادرت هم دست داده پای یار
من چرا بی بهره باشم یک کنار
تیر ها و تیغ های آبدار
ساقی جسمت شدند ای شهسوار
داری ای شه خانه خانه میشوی
چون اناری دانه دانه میشوی
ای به قربان قد و بالای تو
کاش در گودال باشم جای تو
میکشم این نیزه را از نای تو
تا ته این قصه هستم پای تو
با تو تا اعماق این غم میروم
زیر سُمّ اسبها هم میروم
لحظه ای این قوم کور شب پرست
برنمیدارند از جان تو دست
استخوان هایت شبیه نی شکست
نیزه ای راه گلو را بسته است
آمدم آغوش وا کن جان من
آمده گودال بابایم حسن
دشمنم با هر که با تو بد کند
کاش دستم از تو دردی رد کند
کار سرو امروز کوته قد کند
کاش تیری حنجرم را سد کند
کیف کن از غیرتم دور از وطن
حرمله زانو زده در نزد من
#محمد_علی_بقایی
@aleyasein
علی فانی1_5155235667.mp3
زمان:
حجم:
8.41M
#چله_زیارت_عاشورا تا اول محرم
به نیت سلامتی و ظهور
امام زمان (عج) ،
سلامتی و طول عمر مقاممعظمرهبری،
شادی روح شهدا،مخصوصا حاج قاسم سلیمانی عزیزو آمرزش اموات،
شفای مریضان ،رفع گرفتاری ها،
رفع مشکل وگرفتاری جوانان،
عاقبت بخیری مردم کشورمون ...
#شب_پنجم
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
@aleyasein
﷽
#محرم_۱۴۰۲
#شب_پنجم
بستم به اختیار خودم دست جبر را
من کِی نظاره میکنم این قتل صبر را؟
کِی دامن تو را زِ سر ترس میدهم؟
می آیم و به اهل جنون درس میدهم
خود را مثل برای هر آزاده میکنم
دست و گلو برای تو آماده میکنم
قربان آن نگاه به سمت خیام تو
از زیر نیزه نیست مقدر قیام تو
اصلا مهم تویی نگران حرم نباش
دلواپس شکستن بال و پرم نباش
این دستها فدای سر مویی از سرت
قربان یک نخ از سر جَلباب خواهرت
ای تشنه ، تشنه لب ، لب دریا نبینمت
مظلوم فاطمه تک و تنها نبینمت
با زخم تیغ و نیزه از اینجا سفر مکن
با دست و پا زدن همه را خون جگر مکن
(ای کشته ی فتاده به هامون) من آمدم
(ای صید دست و پا زده در خون)من آمدم
از طعم بوسه ها ی تو اعجاز کرده ام
این دست را به شوق بغل باز کرده ام
زیبنده نیست بسته شود دست من عمو
دست مرا بگیر و به زخمی بزن عمو
دست من از مدینه به اینجا رسیده است
همراه آه سینه به اینجا رسیده است
از پیکر فتاده ات اینان چه میبَرند
دارند ذره ذره به هر دشنه میبَرند
ناقابل است گر بپذیری از این صغیر
دستم برای تیغ و گلویم برای تیر
قبل از تو جان سپردن من لذت من است
خونم به پات ريخته این عزت من است
#محمد_علی_بقایی
@aleyasein