eitaa logo
الحَقُّ الجَدید(معارف مهدویت)
2.6هزار دنبال‌کننده
931 عکس
462 ویدیو
98 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: اُكْتُبْ وَ بُثَّ عِلْمَكَ فِي إِخْوَانِكَ فَإِنْ مِتَّ فَأَوْرِثْ كُتُبَكَ بَنِيكَ فَإِنَّهُ يَأْتِي عَلَى اَلنَّاسِ زَمَانُ هَرْجٍ لاَ يَأْنَسُونَ فِيهِ إِلاَّ بِكُتُبِهِمْ. مفضل گويد: امام صادق سلام الله علیه به من فرمود: بنويس و علمت را در ميان دوستانت منتشر ساز و چون مرگت رسيد آنها را به پسرانت ميراث بده زيرا براى مردم زمان فتنه و آشوبی مي رسد كه آن هنگام جز با كتاب هایشان انس نگيرند. 📚الکافي ج ۱، ص ۵۲ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
🔻عَنْ عَلِيِّ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ: كُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ رَجُلٌ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ اَلْحَسَنِ يَقُولُ مَا لَنَا فِي هَذَا اَلْأَمْرِ مَا لَيْسَ لِغَيْرِنَا فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بَعْدَ كَلاَمٍ أَ مَا تَعْجَبُونَ مِنْ عَبْدِ اَللَّهِ يَزْعُمُ أَنَّ أَبَاهُ عَلِيّاً لَمْ يَكُنْ إِمَاماً وَ يَقُولُ إِنَّهُ لَيْسَ عِنْدَنَا عِلْمٌ وَ صَدَقَ وَ اَللَّهِ مَا عِنْدَهُ عِلْمٌ وَ لَكِنْ وَ اَللَّهِ وَ أَهْوَى بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ إِنَّ عِنْدَنَا سِلاَحَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَيْفَهُ وَ دِرْعَهُ وَ عِنْدَنَا وَ اَللَّهِ مُصْحَفُ فَاطِمَةَ مَا فِيهِ آيَةٌ مِنْ كِتَابِ اَللَّهِ وَ إِنَّهُ لَإِمْلاَءٌ مِنْ إِمْلاَءِ رَسُولِ اَللَّهِ وَ خَطَّهُ عَلِيٌّ بِيَدِهِ وَ اَلْجَفْرُ وَ مَا يَدْرُونَ مَا هُوَ مِسْكُ شَاةٍ أَوْ مِسْكُ بَعِيرٍ. على بن سعيد گفت: خدمت حضرت صادق سلام الله علیه نشسته بودم شخصی عرض کرد: فدايت شوم عبد اللّٰه بن حسن مي گويد آنچه در اختيار ما است از امر امامت در نزد ديگرى نيست. امام صادق سلام الله علیه پس از سخنانى فرمود از عبد اللّٰه تعجب نمى‌كنيد؟ خيال مي كند پدرش على امام نبوده مي گويد علمى نزد ما نيست، به خدا قسم راست مي گويد، او علمى ندارد ولى به خدا سوگند -اشاره به سينه خود كرد- نزد ما است اسلحه پيامبر صلی الله علیه و آله، زره و شمشيرش نزد ما است، سلام الله علیها كه يك آيه از قرآن در آن نيست گفتارى از پيامبر اكرم است كه على سلام الله علیه با خط‍‌ خود نوشته است نزد ما است. جفر نيز پيش ما است، كه نمي دانند جفر چيست، پوست گوسفند يا شتر نيست. 📚بحار الأنوار ج ۴۷، ص ۲۷۱ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
🔻ماجرای آیت الله رحمه الله علیه ...قصد داشتم از نجف اشرف پیاده، به مشهد مقدّس برای زیارت حضرت علیّ بن موسی الرّضا سلام الله علیه بروم. فصل زمستانی بود که حرکت کردم و وارد ایران شدم. کوه‌ها ودرّه‌های عظیمی سر راهم بود وبرف هم بسیار باریده بود. یک روز نزدیک غروب آفتاب که هوا هم سرد بود وسراسر دشت را برف پوشانده بود، به قهوه خانه‌ای رسیدم؛ که نزدیک گردنه‌ای بود، با خودم گفتم: «امشب در میان این قهوه خانه می‌مانم، صبح به راه ادامه می‌دهم». پس وارد قهوه خانه شدم، دیدم جمعی از کرد‌های ایزدی در میان قهوه خانه نشسته ومشغول لهو ولعب وقمار هستند، با خودم گفتم: «خدایا چه بکنم؟! این‌ها را که نمی‌شود نهی از منکر کرد، من هم که نمی‌توانم با آن‌ها مجالست نمایم، هوای بیرون هم که فوق العاده سرد است». همینطور که بیرون قهوه خانه ایستاده بودم وفکر می‌کردم و کم کم هوا تاریک می‌شد، صدائی شنیدم که می‌گفت: «محمّد تقی! بیا اینجا». بطرف آن صدا رفتم، دیدم شخصی باعظمت زیر درخت سبز وخرّمی نشسته ومرا بطرف خود می‌طلبد. نزدیک او رفتم واو سلام کرد وفرمود: «محمّد تقی آنجا جای تو نیست». من زیر آن درخت رفتم، دیدم، در حریم این درخت، هوا ملایم است وکاملاً می‌توان با استراحت در آنجا ماند وحتّی زمین زیر درخت، خشک وبدون رطوبت است، ولی بقیّه صحرا پُر از برف است وسرمای کُشنده‌ای دارد. به هر حال شب را خدمت حضرت ولیّ عصر ارواحنا فداه که با قرائنی متوجّه شدم او حضرت بقیّة الله ارواحنا فداه است بیتوته کردم وآنچه لیاقت داشتم استفاده کنم از آن وجود مقدّس استفاده کردم. صبح که طالع شد ونماز صبح را با آن حضرت خواندم، آقا فرمودند: «هوا روشن شد، برویم». من گفتم: «اجازه بفرمائید من در خدمتتان همیشه باشم وبا شما بیایم». حضرت فرمود: «تو نمی‌توانی با من بیائی». گفتم: «پس بعد از این کجا خدمتتان برسم؟» حضرت فرمود: «در این سفر دوبار تو را خواهم دید ومن نزد تو می‌آیم. بار اوّل قم خواهد بود ومرتبه دوّم نزدیک سبزوار تو را ملاقات می‌کنم». ناگهان آن حضرت از نظرم غائب شد. من به شوق دیدار آن حضرت، تا قم سر از پا نشناختم وبه راه ادامه دادم، تا آنکه پس از چند روز وارد قم شدم وسه روز برای زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها و وعده تشرّف به محضر آن حضرت در قم ماندم، ولی خدمت آن حضرت نرسیدم. از قم حرکت کردم وفوق العاده از این بی توفیقی وکم سعادتی متأثّر بودم، تا آنکه پس از یک ماه به نزدیک شهر سبزوار رسیدم. همین که شهر سبزوار از دور معلوم شد با خودم گفتم: «چرا خُلف وعده شد؟! من که در قم آن حضرت را ندیدم، این هم شهر سبزوار باز هم خدمتش نرسیدم». در همین فکر‌ها بودم، که صدای پای اسبی شنیدم، برگشتم دیدم حضرت ولیّ عصر ارواحنا فداه سوار بر اسبی هستند وبطرف من تشریف می‌آورند وبه مجرّد آنکه به ایشان چشمم افتاد ایستادند وبه من سلام کردند ومن به ایشان عرض ارادت وادب نمودم. گفتم: «آقا جان! وعده فرموده بودید که در قم هم خدمتتان برسم، ولی موفّق نشدم؟!» 👈حضرت فرمود: «محمّد تقی! ما در فلان ساعت وفلان شب نزد تو آمدیم، تو از سلام الله علیها بیرون آمده بودی، زنی از اهل تهران از تو مسأله‌ای می‌پرسید، تو سرت را پائین انداخته بودی وجواب او را می‌دادی، من در کنارت ایستاده بودم وتو به من توجّه نکردی، من رفتم» . 📚 گنجینه دانشمندان کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
سلام الله علیها 🔻آیت الله شیخ مرتضی حائری رحمه الله علیه: شبى خواب دیدم كه سه‏ نفر از مردمان بیابان ‏گشته كه یكى از آن سه بزرگوار - در عالم خواب معلوم بود كه عجّل‏ اللَّه‏ تعالى‏ فرجه ‏الشّریف بود، در پشت سر حضرت، رو به قبله در طرف سر مبارک (ضریح سلام الله علیها) ایستاده‏ اند و به حسب ظاهر زیارت مى‏ كنند، یعنى معلوم بود كه براى زیارت ایستاده ‏اند، ولى من كلمات آنها را نمى‏ شنیدم. بعداً من به روایت سعد، كه دلیل بر زیارت آن وجود مبارك است مراجعه كردم. دیدم "عند الرأس ‏مستقبل‏ا لقبلة" دارد؛ یعنى نزد سر و جانب سر، رو به ‏قبله و "فوق الرأس" ندارد كه معنى آن "بالاى سر" باشد. و نزد سر، روبه قبله، با توجه به عرفیّت سلام كه باید رو به جانب جسد مطهّر باشد منطبق بر همان موضع مى باشد كه در عالم خواب امام عصر سلام الله علیه و دو نفر از یاران آن بزرگوار ایستاده بودند. 📚یادداشت هاى مرحوم آقاى حایرى، ص ۱۱۸ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
💥 فروش مجازی کتاب (آداب و مراحلِ درایت در روایات اهل‌بیت علیهم السلام) 📝 اثر استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری 📚 198 صفحه (35هزار تومان) ⚡️ با ارسال پُستیِ رایگان 📜 امام باقر(ع) فرمودند: «يَمُصُّونَ الثِّمَادَ وَ يَدَعُونَ‏ النَّهَرَ الْعَظِيمَ» (مردم، با اشتها، از آب راکدِ برکه می‌مکند و نهر عظیم را رها می‌کنند!). سؤال شد نهر عظيم چيست؟ فرمودند: وجود مقدس رسول‌‌الله(ص)، که همه علوم و معارف الهی يکجا به ایشان عطا شده است، نهر عظيم هستند. سپس فرمودند هر علمی که خداي متعال به نبي‌اکرم(ص) عنایت فرمود، نبی‌اکرم(ص) به اميرالمؤمنين(ع) عطا کردند. بنابراين، اميرالمؤمنين (ع) و يک‌یکِ ائمه(ع) نهر عظيم‌اند و دیگران ثمادند. اين روایت، هشداری به همۀ ماست که مصداقِ «يَمُصُّونَ الثِّمَادَ وَ يَدَعُونَ‏ النَّهَرَ الْعَظِيمَ» نشویم. 🌀 لینک خرید آسان: 🌐 https://ppng.ir/d/KSog 🌀 پیام در شبکه‌های مجازی: 🆔 @tamaddonnovin 🌀 شماره تماس: ☎️ 09104646212
کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
15.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹حکایت جوانی که شیعه شده بودند و بی بی سلام الله علیها در حقشان عنایات ویژه نمودند. کانال "صحیفه فاطمیه" سلام الله علیها https://eitaa.com/joinchat/2268332106C5fd4ea9b05
🔻عَلِيٌّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَيْرٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ غَالِبٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ سلام الله علیه يَا إِسْحَاقُ كَمْ تَرَى أَهْلَ هَذِهِ الْ‏آيَةِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ يَسْخَطُونَ قَالَ ثُمَّ قَالَ هُمْ أَكْثَرُ مِنْ ثُلُثَيِ النَّاسِ‏. اسحاق بن غالب گوید: امام صادق سلام الله علیه به من فرمود: به نظر تو چقدر مردم اهل این آیه هستند: [اگر از آن صدقات به آنها داده شود خوشنود شوند و اگر به آنها داده نشود از آن ناگهان خشم کنند]؟ توبه ، ۵۸ گوید: (خود) آن حضرت فرمود: آنان بیش از دو سوم مردم هستند. 📚اصول کافى ج ۴ ص ۱۳۸ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
🔻عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ صلوات‌الله‌علیهم‌ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی‌الله‌علیه‌وآله: یَأْتِی عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ یَذُوبُ فِیهِ قَلْبُ الْمُؤْمِنِ فِی جَوْفِهِ کَمَا یَذُوبُ الْآنُکُ فِی النَّارِ یَعْنِی الرَّصَاصَ وَ مَا ذَاکَ إِلَّا لِمَا یَرَی مِنَ الْبَلَاءِ وَ الْإِحْدَاثِ فِی دِینِهِمْ لَا یَسْتَطِیعُ لَهُ غِیَراً. امام صادق صلوات‌الله‌علیه از لسان مبارک رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله روایت فرمود: روزگاری بر مردم فرا می‌رسد که در آن، دل مؤمن (از شدّت غصّه) مانند سُرب در آتش ذوب می‌شود؛ و این تنها به سبب بلاها و بدعت‌هایی است که در دینشان می‌بیند، ولی قدرت ندارد و نمی‌تواند (در جامعه) تغییری ایجاد کند. 📚 الأمالی للطوسی ، ص ۵۱۸ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
🔻عَنْ أَبِي اَلصَّبَّاحِ اَلْكِنَانِيِّ قَالَ: نَظَرَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَمْشِي فَقَالَ تَرَى هَذَا هَذَا مِنَ اَلَّذِينَ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى اَلَّذِينَ اُسْتُضْعِفُوا فِي اَلْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ اَلْوٰارِثِينَ». ابى الصباح می گويد: امام باقر سلام الله علیه به امام صادق سلام الله علیه نگاه كرد كه راه مي رفت، فرمود: اين را ميبينى‌؟ اين از كسانى است كه خداى عز و جل فرمايد: [ما ميخواهيم بر آن كسان كه در زمين ناتوان شمرده شده‌اند منت نهيم و پيشوايشان سازيم و وارث زمينشان كنيم]. 📚الکافي ج ۱، ص ۳۰۶ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
▫️امام رضا سلام الله علیه: يُطَهِّرُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ مِنْ كُلِّ جَوْرٍ وَ يُقَدِّسُهَا مِنْ كُلِّ ظُلْمٍ ... فَإِذَا خَرَجَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِهِ وَ وَضَعَ مِيزَانَ الْعَدْلِ بَيْنَ النَّاسِ فَلَا يَظْلِمُ أَحَدٌ أَحَداً 💬 خدا به وسیله او (حضرت مهدی سلام الله علیه) زمین را از هرگونه ستمی مطهر می‌کند و از هر ظلمی پاکیزه می‌سازد... پس هنگامی که قیام کند زمین با نور او روشن می‌شود و او ترازوی عدالت را بین مردم قرار می‌دهد، ✨ آن وقت دیگر احدی بر دیگری ظلم نخواهد کرد. 📚 کمال الدین ج ۲ ص ۳۷۲ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
🔻عَنْ سَدِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ: إِنَّ فِي اَلْقَائِمِ سُنَّةً مِنْ يُوسُفَ قُلْتُ كَأَنَّكَ تَذْكُرُ خَبَرَهُ أَوْ غَيْبَتَهُ فَقَالَ لِي وَ مَا تُنْكِرُ هَذِهِ اَلْأُمَّةُ أَشْبَاهُ اَلْخَنَازِيرِ أَنَّ إِخْوَةَ يُوسُفَ كَانُوا أَسْبَاطاً أَوْلاَدَ أَنْبِيَاءَ تَاجَرُوا يُوسُفَ وَ بَايَعُوهُ وَ هُمْ إِخْوَتُهُ وَ هُوَ أَخُوهُمْ فَلَمْ يَعْرِفُوهُ حَتَّى قَالَ لَهُمْ أَنَا يُوسُفُ وَ هٰذٰا أَخِي فَمَا تُنْكِرُ هَذِهِ اَلْأُمَّةُ أَنْ يَكُونَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي وَقْتٍ مِنَ اَلْأَوْقَاتِ يُرِيدُ أَنْ يَسْتُرَ حُجَّتَهُ عَنْهُمْ لَقَدْ كَانَ يُوسُفُ يَوْماً مَلِكَ مِصْرَ وَ كَانَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ وَالِدِهِ مَسِيرَةُ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ يَوْماً فَلَوْ أَرَادَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْ يُعَرِّفَهُ مَكَانَهُ لَقَدَرَ عَلَى ذَلِكَ وَ اَللَّهِ لَقَدْ سَارَ يَعْقُوبُ وَ وُلْدُهُ عِنْدَ اَلْبِشَارَةِ فِي تِسْعَةِ أَيَّامٍ إِلَى مِصْرَ فَمَا تُنْكِرُ هَذِهِ اَلْأُمَّةُ أَنْ يَكُونَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَفْعَلُ بِحُجَّتِهِ مَا فَعَلَ بِيُوسُفَ أَنْ يَكُونَ يَسِيرُ فِيمَا بَيْنَهُمْ وَ يَمْشِي فِي أَسْوَاقِهِمْ وَ يَطَأُ بُسُطَهُمْ وَ هُمْ لاَ يَعْرِفُونَهُ حَتَّى يَأْذَنَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ أَنْ يُعَرِّفَهُمْ نَفْسَهُ كَمَا أَذِنَ لِيُوسُفَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ حِينَ قَالَ لَهُمْ هَلْ عَلِمْتُمْ مٰا فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَ أَخِيهِ إِذْ أَنْتُمْ جٰاهِلُونَ قٰالُوا أَ إِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قٰالَ أَنَا يُوسُفُ وَ هٰذٰا أَخِي. سدير از امام صادق سلام الله علیه روايت می كند كه فرمود: در سلام الله علیه سنّتى از حضرت يوسف است. عرض کردم: گويا خبر او يا غيبت او را ذكر مى‌كنيد؟ حضرت فرمود: اين مردم خوك صفت منكر نيستند كه برادران يوسف اسباط‍‌ و اولاد پيامبران بودند، با يوسف كه برادرشان بود و آنها هم برادر وى بودند تجارت كرده و داد و ستد نمودند و وى را نشناختند تا آنگاه كه گفت: من يوسفم و اين هم برادر من است! پس چرا منكر مى‌شوند كه خداى تعالى در روزگارى بخواهد حجّتش را از آنها پنهان كند؟ حضرت يوسف روزى پادشاه مصر بود و بين او و پدرش هجده روز فاصله بود و اگر خداى تعالى مى‌خواست كه مكان وى را به او بنماياند مى‌توانست، به خدا سوگند وقتى به يعقوب و فرزندانش مژده رسيد، نه روزه خودشان را به مصر رسانيدند، چرا اين مردم منكرند كه خداى تعالى با حجّت خود همان كند كه با يوسف كرد؟ (حضرت مهدی سلام الله علیه) در بين آن ها رفت و آمد می كند و در بازارهاى آنها راه می رود و بر فرش های آن ها قدم می گذارد و آن ها او را نمی شناسند تا آنگاه كه خداى تعالى به او اذن دهد كه خود را به آن ها معرّفى سازد، همان گونه كه به يوسف اذن داد آنگاه كه به ايشان گفت: آيا مى‌دانيد آنگاه كه نادان بوديد چه بر سر يوسف و برادرش آورديد؟گفتند: آيا تو خودت يوسف نيستى‌؟گفت: من يوسفم و اين هم برادر من است! 📚کمال الدين و تمام النعمة ج ۱، ص ۱۴۴ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49