eitaa logo
الحَقُّ الجَدید(معارف مهدویت)
2.4هزار دنبال‌کننده
844 عکس
399 ویدیو
96 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻آیت الله العظمی صافی گلپایگانی حفظه الله تعالی: از جمله شخصيت‏هاى بزرگى كه دين خود را بر امام زمان خود عرض نمود، ابوالقاسم بن عبدالله بن على بن الحسن بن زيد بن السبط الاكبر الامام ابى محمد الحسن المجتبى عليه ‏الصلاة و السلام است. اين بزرگوار يكى از اعاظم ذريه‏ ى رسول و فرزندان مرتضى و بتول سلام الله عليهم اجمعين و از شخصيت ها و معاريف علماى اهل بيت و بزرگان صحابه‏ ى حضرت جواد و حضرت هادى سلام الله علیهما و محارم اسرار ائمه سلام الله علیهم اجمعین است و على الظاهر چون با حضرت رضا عليه‏ السلام در سلسله‏ ى نسب به حضرت‏ اميرالمؤمنين و حضرت زهرا سلام الله علیهما در يك طبقه بوده است- چنان كه برخى از علما رجال فرموده اند از اصحاب آن حضرت نيز بوده است. و اگر چه برحسب روايتى كه خواهيم آورد، عصر امامت امام عسكرى سلام الله علیه را درك نكرده است، ولى احتمال اينكه درك خدمت آن حضرت را كرده باشد قوى است‏. 📚شرح حديث عرض دين حضرت عبد العظيم حسنى عليه السلام، ص: ۴۲ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
الحَقُّ الجَدید(معارف مهدویت)
#عرض_دین_به_امام_زمان 🔻آیت الله العظمی صافی گلپایگانی حفظه الله تعالی: از جمله شخصيت‏هاى بزرگى ك
🔻آیت الله العظمی صافی گلپایگانی حفظه الله تعالی: از جمله رواياتى كه بر فضل و علم اين شريف بزرگوار دلالت دارد، روايتى‏ است منقول از حضرت هادى سلام الله علیه كه به يكى از شيعيان رى مى فرمايد: «إِذا أَشْكَلَ عَلَيكَ شَي‏ءٌ مِنْ أَمْرِ دِينِكَ بِناحِيتِكَ فَسَلْ عَنْهُ عَبْدَ الْعَظيمِ بْنِ عبدِاللّهِ الحَسَني و اقْرَأْهُ مِنّي السَّلامَ» هرگاه چيزى از امر دين تو بر تو مشكل شد، در ناحيه‏ى خودت در مورد آن از عبدالعظيم بن عبدالله الحسنى سؤال كن و از من به او سلام برسان. از اينكه چنين شخصيتى در مقام عرض دين خود برآمده است، اهميت تصحيح عقايد، اعم از آنچه واجب الاعتقاد يا فراتر و بيشتر از آن است، معلوم مى شود. امور واجب الاعتقاد امورى است كه برحسب ارشادات كتاب و سنت، همه بايد به آنها به مفهوم و تعريفى كه از كتاب و سنّت براى آنها شده، معتقد باشند تا اطلاق مسلم و مؤمن بر آنها صحيح باشد. و آنچه فراتر و گسترده تر از اين امور است كه عدم التفات و عدم اعتقاد به آنها مضر به اسلام و ايمان نيست، اعتقاد به آنها به عنوان يك امر دينى و مربوط به دين نيز بايد با دليل معتبر از كتاب و سنت اخذ شده باشد؛ چنان كه عدم اعتقاد به آنها با وجود دليل كافى از كتاب و سنت و التفات به آن دليل، عدم ايمان به نبوت است. 📚شرح حديث عرض دين حضرت عبد العظيم حسنى عليه السلام، ص: ۴۴ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
الحَقُّ الجَدید(معارف مهدویت)
#عرض_دین_به_امام_زمان 🔻آیت الله العظمی صافی گلپایگانی حفظه الله تعالی: از جمله رواياتى كه بر فضل
🔻قال: دَخَلْتُ عَلى سيدي عَلي بنِ محمّدِ عليهماالسلام فلمّا بَصُرَ بي، قالَ لِي: مَرْحَباً بِكَ يا أَبَا الْقاسِمِ! أَنْتَ وَلينا حَقّاً فرمود: بر آقایم امام هادى سلام الله علیه وارد شدم، پس چون نظرش بر من افتاد به من فرمود: مرحبا به تو يا اباالقاسم، تو حقاً دوست مايی. قالَ: فَقُلْتُ لَهُ: يابْنَ رَسُولِ اللهِ! إِنّي أُريدُ أَنْ أَعْرِضَ عَلَيكَ دِينِي فَإنْ كانَ مَرضِياً ثَبَتُّ عَلَيهِ حَتّي أَلْقَى اللهَ عَزّ وَ جَلّ‏ عبدالعظيم فرمود، عرض كردم: اى پسر رسول خدا، من مى خواهم كه اگر مرضى و پسنديده (شما) باشد، بر آن ثابت بمانم تا خداى عزوجل را ملاقات كنم. فَقالَ: هاتِ يا أَباالْقاسِمِ‏ حضرت فرمود: بیان کن ای ابالقاسم. ۱-فَقُلْتُ: إِنّي أَقُولُ: إنّ الله تَبارَكَ وَ تَعالى واحِدٌ لَيسَ كَمِثْلِهِ شَي‏ءٌ پس عرض کردم: همانا من مى‏ گويم: به راستى خداوند تبارک و تعالى يگانه‏ اى است كه چيزى همانند او نيست. ۲-خارِجٌ عَنِ الْحَدَّينِ حَدِّ الْابْطالِ وَ حَدِّ التَّشْبيهِ‏ و ذات او خارج از دو حد ابطال و تشبيه است. ۳-وَ إِنَّهُ لَيسَ بِجِسْم وَ لا صُورَة و لا عَرَض وَ لا جَوْهَر او نه جسم است و نه صورت و نه عرض و نه جوهر. ۴-بَلْ هُوَ مُجَسِّمُ الأجْسامِ وَ مُصَوّرُ الصُّوَرِ وَ خالِقُ الأَعْراضِ و الْجَواهِرِ خداوند مجسم اجسام و صورت بخش صورت‏ ها و آفريننده ‏ى اعراض و جواهر است. ۵-وَ رَبُّ كِلِّ شَي‏ء وَ مالِكُهُ وَ جاعِلُهُ وَ مُحْدِثُهُ‏ و رب هر چيزى و مالک و جاعل و محدث آن است. ۶-وَ انَّ محمّداً صلى ‏الله عليه وآله و سلم عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ خاتَمُ النَّبيينَ فَلا نَبي بَعْدَهُ إِلى يوْمِ القِيامَةِ و إِنَّ شَريعَتَهُ خاتمةُ الشَّرايع فَلا شَريعَةَ بَعْدَهْا إِلى يوْمِ القِيامَةِ اين است كه من مى گويم، حضرت محمد صلى‏ الله عليه وآله بنده‏ ى خدا و فرستاده ‏ى او و خاتم پيامبران و انبيا است، پس بعد از او پيامبرى نيست تا روز قيامت، و شريعت او خاتمه و پايان بخش شرايع است؛ پس شريعتى بعد از آن تا روز قيامت نخواهد بود. ۷-وأَقُولُ: إِنَّ الإِمامَ وَ الْخَليفَةَ وَ ولى الأَمْرَ بَعْدَهُ أميرالمؤمنين على بن أبى طالب ثُمَّ الحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَينُ، ثُمَّ عَلى بنُ الحسين، ثُمَّ مُحمّد بن على، ثُمّ جعفرُ بنُ محمد، ثُمَّ موسى بنُ جعفر ثمّ على بنُ موسى، ثمّ محمّدُ بن على ثم أنت يا مولاى. فقال عليه ‏السلام وَ مِنْ بَعدى الْحَسَنُ ابْنى فَكَيفَ لِلنّاسِ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ؟ فَقُلْتُ: فَكَيفَ ذاكَ يا مَولاى؟ قال: لأَنَّهُ لا يرى شَخْصُهُ وَ لا يحلُّ ذِكْرُهُ بِاسْمِهِ حتّى يخْرُجَ فَيمْلَا الأرْضَ قِسْطاً وَ عدلًا كما مُلِئَتْ جَوراً و ظلماً مى گويم (اقرار مى كنم) كه امام، خليفه و ولى امر بعد از پيغمبر صلى ‏الله عليه وآله، اميرالمؤمنين على بن ابى طالب، سپس حسن و پس از او حسين و پس از او على بن الحسين و سپس محمد بن على و بعد جعفر بن محمد و بعد موسى بن جعفر و سپس على بن موسى و پس از او محمد بن على و پس از او تو اى مولاى من (امام، خليفه و ولى امر هستى) آنگاه امام فرمود: بعد از من حسن پسر من (امام، خليفه و ولى امر است). پس چگونه است حال مردم نسبت به خلف بعد او؟ من عرض كردم: چگونه است اين؟ فرمود: براى اينكه شخص او ديده نمى شود و بردن نام او حلال نيست تا بيرون آيد. پس پر كند زمين را از قسط و عدل چنان كه از ظلم و جور پر شده باشد. ۸-قال فَقُلتُ: أَقْرَرْتُ و أقُولُ: إِنَّ وَلِيهُمْ وَلى اللّهِ وَ عَدُوَّهُمْ عَدُوُاللّهَ و طاعَتَهُمْ طاعَةُاللّهِ و مَعْصِيتَهُمْ مَعْصِيةُ اللّهِ. حضرت عبدالعظيم عرض کرد: اقرار كردم و مى گويم كه ولى ايشان (يعنى ائمه عليهم ‏السلام) ولى خدا است و دشمنشان دشمن خداست و طاعت ايشان طاعت خداست و معصيت ايشان معصيت خداست. ۹-وَ أَقُولُ: إِنَّ المِعْراجَ حقٌّ و المُسائَلَةَ فِى القَبْرِ حَقٌّ و إِنَّ الجَنَّةَ حَقٌّ و النارَ حَقٌّ و الصراطَ حقٌّ و الميزانَ حَقٌّ و إَنَّ الساعَة آتيةٌ لا رَيبَ فيها و إِنَّ اللّهَ يبْعَثُ مَنْ فِى القبورِ و مى ‏گويم كه به راستى معراج حق است و سؤال قبر حق است و بهشت حق است و جهنم حق است و صراط حق است و ميزان حق است و به درستى كه ترديدى در روز قيامت نيست و به حقيقت خداوند هر كس را كه در قبرهاست برمى‏ انگيزاند. ۱۰-وأقولُ: إِنَّ الفَرائِضَ الواجِبَةَ بعدَ الوِلايةِ: الصّلاةُ و الزكاةُ و الصومُ و الحجُّ و الجهادُ و الامرُ بالمعروفِ و النّهي عَنِ المنكَرِ و مى گويم به درستى كه فرائض واجبه بعد از ولايت، عبارت‏ند از: نماز، زكات، روزه، حج، جهاد و امر به معروف و نهى از منكر. 📚بحار الأنوار ج ۶۶، ص ۱
🔻آیت الله العظمی صافی گلپایگانی حفظه الله تعالی: از جمله شخصيت‏هاى بزرگى كه دين خود را بر امام زمان خود عرض نمود، ابوالقاسم بن عبدالله بن على بن الحسن بن زيد بن السبط الاكبر الامام ابى محمد الحسن المجتبى عليه ‏الصلاة و السلام است. اين بزرگوار يكى از اعاظم ذريه‏ ى رسول و فرزندان مرتضى و بتول سلام الله عليهم اجمعين و از شخصيت ها و معاريف علماى اهل بيت و بزرگان صحابه‏ ى حضرت جواد و حضرت هادى سلام الله علیهما و محارم اسرار ائمه سلام الله علیهم اجمعین است و على الظاهر چون با حضرت رضا عليه‏ السلام در سلسله‏ ى نسب به حضرت‏ اميرالمؤمنين و حضرت زهرا سلام الله علیهما در يك طبقه بوده است- چنان كه برخى از علما رجال فرموده اند از اصحاب آن حضرت نيز بوده است. و اگر چه برحسب روايتى كه خواهيم آورد، عصر امامت امام عسكرى سلام الله علیه را درك نكرده است، ولى احتمال اينكه درك خدمت آن حضرت را كرده باشد قوى است‏. 📚شرح حديث عرض دين حضرت عبد العظيم حسنى عليه السلام، ص: ۴۲ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
🔻آیت الله العظمی صافی گلپایگانی حفظه الله تعالی: از جمله رواياتى كه بر فضل و علم اين شريف بزرگوار دلالت دارد، روايتى‏ است منقول از حضرت هادى سلام الله علیه كه به يكى از شيعيان رى مى فرمايد: «إِذا أَشْكَلَ عَلَيكَ شَي‏ءٌ مِنْ أَمْرِ دِينِكَ بِناحِيتِكَ فَسَلْ عَنْهُ عَبْدَ الْعَظيمِ بْنِ عبدِاللّهِ الحَسَني و اقْرَأْهُ مِنّي السَّلامَ» هرگاه چيزى از امر دين تو بر تو مشكل شد، در ناحيه‏ى خودت در مورد آن از عبدالعظيم بن عبدالله الحسنى سؤال كن و از من به او سلام برسان. از اينكه چنين شخصيتى در مقام عرض دين خود برآمده است، اهميت تصحيح عقايد، اعم از آنچه واجب الاعتقاد يا فراتر و بيشتر از آن است، معلوم مى شود. امور واجب الاعتقاد امورى است كه برحسب ارشادات كتاب و سنت، همه بايد به آنها به مفهوم و تعريفى كه از كتاب و سنّت براى آنها شده، معتقد باشند تا اطلاق مسلم و مؤمن بر آنها صحيح باشد. و آنچه فراتر و گسترده تر از اين امور است كه عدم التفات و عدم اعتقاد به آنها مضر به اسلام و ايمان نيست، اعتقاد به آنها به عنوان يك امر دينى و مربوط به دين نيز بايد با دليل معتبر از كتاب و سنت اخذ شده باشد؛ چنان كه عدم اعتقاد به آنها با وجود دليل كافى از كتاب و سنت و التفات به آن دليل، عدم ايمان به نبوت است. 📚شرح حديث عرض دين حضرت عبد العظيم حسنى عليه السلام، ص: ۴۴ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
🔻آیت الله العظمی صافی گلپایگانی حفظه الله تعالی: از جمله شخصيت‏هاى بزرگى كه دين خود را بر امام زمان خود عرض نمود، ابوالقاسم بن عبدالله بن على بن الحسن بن زيد بن السبط الاكبر الامام ابى محمد الحسن المجتبى عليه ‏الصلاة و السلام است. اين بزرگوار يكى از اعاظم ذريه‏ ى رسول و فرزندان مرتضى و بتول سلام الله عليهم اجمعين و از شخصيت ها و معاريف علماى اهل بيت و بزرگان صحابه‏ ى حضرت جواد و حضرت هادى سلام الله علیهما و محارم اسرار ائمه سلام الله علیهم اجمعین است و على الظاهر چون با حضرت رضا سلام الله علیه در سلسله‏ ى نسب به حضرت‏ اميرالمؤمنين و حضرت زهرا سلام الله علیهما در يك طبقه بوده است- چنان كه برخى از علما رجال فرموده اند از اصحاب آن حضرت نيز بوده است. و اگر چه برحسب روايتى كه خواهيم آورد، عصر امامت امام عسكرى سلام الله علیه را درك نكرده است، ولى احتمال اينكه درك خدمت آن حضرت را كرده باشد قوى است‏. 📚شرح حديث عرض دين حضرت عبد العظيم حسنى عليه السلام، ص: ۴۲ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه @alhaghgholjadid
🔻آیت الله العظمی صافی گلپایگانی حفظه الله تعالی: از جمله رواياتى كه بر فضل و علم اين شريف بزرگوار دلالت دارد، روايتى‏ است منقول از حضرت هادى سلام الله علیه كه به يكى از شيعيان رى مى فرمايد: «إِذا أَشْكَلَ عَلَيكَ شَي‏ءٌ مِنْ أَمْرِ دِينِكَ بِناحِيتِكَ فَسَلْ عَنْهُ عَبْدَ الْعَظيمِ بْنِ عبدِاللّهِ الحَسَني و اقْرَأْهُ مِنّي السَّلامَ» هرگاه چيزى از امر دين تو بر تو مشكل شد، در ناحيه ‏ى خودت در مورد آن از عبدالعظيم بن عبدالله الحسنى سؤال كن و از طرف من به او سلام برسان. از اينكه چنين شخصيتى در مقام عرض دين خود برآمده است، اهميت تصحيح عقايد، اعم از آنچه واجب الاعتقاد يا فراتر و بيشتر از آن است، معلوم مى شود. امور واجب الاعتقاد امورى است كه برحسب ارشادات كتاب و سنت، همه بايد به آنها به مفهوم و تعريفى كه از كتاب و سنّت براى آنها شده، معتقد باشند تا اطلاق مسلم و مؤمن بر آنها صحيح باشد. و آنچه فراتر و گسترده تر از اين امور است كه عدم التفات و عدم اعتقاد به آنها مضر به اسلام و ايمان نيست، اعتقاد به آنها به عنوان يك امر دينى و مربوط به دين نيز بايد با دليل معتبر از كتاب و سنت اخذ شده باشد؛ چنان كه عدم اعتقاد به آنها با وجود دليل كافى از كتاب و سنت و التفات به آن دليل، عدم ايمان به نبوت است. 📚شرح حديث عرض دين حضرت عبد العظيم حسنى عليه السلام، ص: ۴۴ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه @alhaghgholjadid
🔻قال: دَخَلْتُ عَلى سيدي عَلي بنِ محمّدِ عليهماالسلام فلمّا بَصُرَ بي، قالَ لِي: مَرْحَباً بِكَ يا أَبَا الْقاسِمِ! أَنْتَ وَلينا حَقّاً فرمود: بر آقایم امام هادى سلام الله علیه وارد شدم، پس چون نظرش بر من افتاد به من فرمود: مرحبا به تو يا اباالقاسم، تو حقاً دوست مايی. قالَ: فَقُلْتُ لَهُ: يابْنَ رَسُولِ اللهِ! إِنّي أُريدُ أَنْ أَعْرِضَ عَلَيكَ دِينِي فَإنْ كانَ مَرضِياً ثَبَتُّ عَلَيهِ حَتّي أَلْقَى اللهَ عَزّ وَ جَلّ‏ عبدالعظيم فرمود، عرض كردم: اى پسر رسول خدا، من مى خواهم كه اگر مرضى و پسنديده (شما) باشد، بر آن ثابت بمانم تا خداى عزوجل را ملاقات كنم. فَقالَ: هاتِ يا أَباالْقاسِمِ‏ حضرت فرمود: بیان کن ای ابالقاسم. ۱-فَقُلْتُ: إِنّي أَقُولُ: إنّ الله تَبارَكَ وَ تَعالى واحِدٌ لَيسَ كَمِثْلِهِ شَي‏ءٌ پس عرض کردم: همانا من مى‏ گويم: به راستى خداوند تبارک و تعالى يگانه‏ اى است كه چيزى همانند او نيست. ۲-خارِجٌ عَنِ الْحَدَّينِ حَدِّ الْابْطالِ وَ حَدِّ التَّشْبيهِ‏ و ذات او خارج از دو حد ابطال و تشبيه است. ۳-وَ إِنَّهُ لَيسَ بِجِسْم وَ لا صُورَة و لا عَرَض وَ لا جَوْهَر او نه جسم است و نه صورت و نه عرض و نه جوهر. ۴-بَلْ هُوَ مُجَسِّمُ الأجْسامِ وَ مُصَوّرُ الصُّوَرِ وَ خالِقُ الأَعْراضِ و الْجَواهِرِ خداوند مجسم اجسام و صورت بخش صورت‏ ها و آفريننده ‏ى اعراض و جواهر است. ۵-وَ رَبُّ كِلِّ شَي‏ء وَ مالِكُهُ وَ جاعِلُهُ وَ مُحْدِثُهُ‏ و رب هر چيزى و مالک و جاعل و محدث آن است. ۶-وَ انَّ محمّداً صلى ‏الله عليه وآله و سلم عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ خاتَمُ النَّبيينَ فَلا نَبي بَعْدَهُ إِلى يوْمِ القِيامَةِ و إِنَّ شَريعَتَهُ خاتمةُ الشَّرايع فَلا شَريعَةَ بَعْدَهْا إِلى يوْمِ القِيامَةِ و حضرت محمد صلى‏ الله عليه وآله بنده‏ ى خدا و فرستاده ‏ى او و خاتم پيامبران و انبيا است، پس بعد از او پيامبرى نيست تا روز قيامت، و شريعت او خاتمه و پايان بخش شرايع است؛ پس شريعتى بعد از آن تا روز قيامت نخواهد بود. ۷-وأَقُولُ: إِنَّ الإِمامَ وَ الْخَليفَةَ وَ ولى الأَمْرَ بَعْدَهُ أميرالمؤمنين على بن أبى طالب ثُمَّ الحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَينُ، ثُمَّ عَلى بنُ الحسين، ثُمَّ مُحمّد بن على، ثُمّ جعفرُ بنُ محمد، ثُمَّ موسى بنُ جعفر ثمّ على بنُ موسى، ثمّ محمّدُ بن على ثم أنت يا مولاى. فقال عليه ‏السلام وَ مِنْ بَعدى الْحَسَنُ ابْنى فَكَيفَ لِلنّاسِ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ؟ فَقُلْتُ: فَكَيفَ ذاكَ يا مَولاى؟ قال: لأَنَّهُ لا يرى شَخْصُهُ وَ لا يحلُّ ذِكْرُهُ بِاسْمِهِ حتّى يخْرُجَ فَيمْلَا الأرْضَ قِسْطاً وَ عدلًا كما مُلِئَتْ جَوراً و ظلماً مى گويم (اقرار مى كنم) كه امام، خليفه و ولى امر بعد از پيغمبر صلى ‏الله عليه وآله، اميرالمؤمنين على بن ابى طالب، سپس حسن و پس از او حسين و پس از او على بن الحسين و سپس محمد بن على و بعد جعفر بن محمد و بعد موسى بن جعفر و سپس على بن موسى و پس از او محمد بن على و پس از او تو اى مولاى من (امام، خليفه و ولى امر هستى) آنگاه امام فرمود: بعد از من حسن پسر من (امام، خليفه و ولى امر است). پس چگونه است حال مردم نسبت به خلف بعد او؟ من عرض كردم: چگونه است اين؟ فرمود: براى اينكه شخص او ديده نمى شود و بردن نام او حلال نيست تا بيرون آيد. پس پر كند زمين را از قسط و عدل چنان كه از ظلم و جور پر شده باشد. ۸-قال فَقُلتُ: أَقْرَرْتُ و أقُولُ: إِنَّ وَلِيهُمْ وَلى اللّهِ وَ عَدُوَّهُمْ عَدُوُاللّهَ و طاعَتَهُمْ طاعَةُاللّهِ و مَعْصِيتَهُمْ مَعْصِيةُ اللّهِ. حضرت عبدالعظيم عرض کرد: اقرار كردم و مى گويم كه ولى ايشان (يعنى ائمه عليهم ‏السلام) ولى خدا است و دشمنشان دشمن خداست و طاعت ايشان طاعت خداست و معصيت ايشان معصيت خداست. ۹-وَ أَقُولُ: إِنَّ المِعْراجَ حقٌّ و المُسائَلَةَ فِى القَبْرِ حَقٌّ و إِنَّ الجَنَّةَ حَقٌّ و النارَ حَقٌّ و الصراطَ حقٌّ و الميزانَ حَقٌّ و إَنَّ الساعَة آتيةٌ لا رَيبَ فيها و إِنَّ اللّهَ يبْعَثُ مَنْ فِى القبورِ و مى ‏گويم كه به راستى معراج حق است و سؤال قبر حق است و بهشت حق است و جهنم حق است و صراط حق است و ميزان حق است و به درستى كه ترديدى در روز قيامت نيست و به حقيقت خداوند هر كس را كه در قبرهاست برمى‏ انگيزاند. ۱۰-وأقولُ: إِنَّ الفَرائِضَ الواجِبَةَ بعدَ الوِلايةِ: الصّلاةُ و الزكاةُ و الصومُ و الحجُّ و الجهادُ و الامرُ بالمعروفِ و النّهي عَنِ المنكَرِ و مى گويم به درستى كه فرائض واجبه بعد از ولايت، عبارت‏ند از: نماز، زكات، روزه، حج، جهاد و امر به معروف و نهى از منكر. 📚بحار الأنوار ج ۶۶، ص ۱
🔻آیت الله العظمی صافی گلپایگانی حفظه الله تعالی: از جمله شخصيت‏هاى بزرگى كه دين خود را بر امام زمان خود عرض نمود، ابوالقاسم بن عبدالله بن على بن الحسن بن زيد بن السبط الاكبر الامام ابى محمد الحسن المجتبى عليه ‏الصلاة و السلام است. اين بزرگوار يكى از اعاظم ذريه‏ ى رسول و فرزندان مرتضى و بتول سلام الله عليهم اجمعين و از شخصيت ها و معاريف علماى اهل بيت و بزرگان صحابه‏ ى حضرت جواد و حضرت هادى سلام الله علیهما و محارم اسرار ائمه سلام الله علیهم اجمعین است و على الظاهر چون با حضرت رضا سلام الله علیه در سلسله‏ ى نسب به حضرت‏ اميرالمؤمنين و حضرت زهرا سلام الله علیهما در يك طبقه بوده است- چنان كه برخى از علما رجال فرموده اند از اصحاب آن حضرت نيز بوده است. و اگر چه برحسب روايتى كه خواهيم آورد، عصر امامت امام عسكرى سلام الله علیه را درك نكرده است، ولى احتمال اينكه درك خدمت آن حضرت را كرده باشد قوى است‏. 📚شرح حديث عرض دين حضرت عبد العظيم حسنى عليه السلام، ص: ۴۲ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه @alhaghgholjadid
🔻آیت الله العظمی صافی گلپایگانی حفظه الله تعالی: از جمله رواياتى كه بر فضل و علم اين شريف بزرگوار دلالت دارد، روايتى‏ است منقول از حضرت هادى سلام الله علیه كه به يكى از شيعيان رى مى فرمايد: «إِذا أَشْكَلَ عَلَيكَ شَي‏ءٌ مِنْ أَمْرِ دِينِكَ بِناحِيتِكَ فَسَلْ عَنْهُ عَبْدَ الْعَظيمِ بْنِ عبدِاللّهِ الحَسَني و اقْرَأْهُ مِنّي السَّلامَ» هرگاه چيزى از امر دين تو بر تو مشكل شد، در ناحيه ‏ى خودت در مورد آن از عبدالعظيم بن عبدالله الحسنى سؤال كن و از طرف من به او سلام برسان. از اينكه چنين شخصيتى در مقام عرض دين خود برآمده است، اهميت تصحيح عقايد، اعم از آنچه واجب الاعتقاد يا فراتر و بيشتر از آن است، معلوم مى شود. امور واجب الاعتقاد امورى است كه برحسب ارشادات كتاب و سنت، همه بايد به آنها به مفهوم و تعريفى كه از كتاب و سنّت براى آنها شده، معتقد باشند تا اطلاق مسلم و مؤمن بر آنها صحيح باشد. و آنچه فراتر و گسترده تر از اين امور است كه عدم التفات و عدم اعتقاد به آنها مضر به اسلام و ايمان نيست، اعتقاد به آنها به عنوان يك امر دينى و مربوط به دين نيز بايد با دليل معتبر از كتاب و سنت اخذ شده باشد؛ چنان كه عدم اعتقاد به آنها با وجود دليل كافى از كتاب و سنت و التفات به آن دليل، عدم ايمان به نبوت است. 📚شرح حديث عرض دين حضرت عبد العظيم حسنى عليه السلام، ص: ۴۴ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه @alhaghgholjadid