eitaa logo
الحَقُّ الجَدید(معارف مهدویت)
2.4هزار دنبال‌کننده
851 عکس
402 ویدیو
96 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
از لسان مبارک ارواحنا فداه در مورد صلوات الله علیه ⚪️ رضوان الله عليه به قصد تشرف به سامرا تنها به راه اُفتاد ، در بين راه راجع به اين مسئله كه گريه بر آقا امام حسين سلام الله علیه گناهان را مي‎آمرزد فكر مي‎كرد ، همان وقت متوجه شد كه شخص عربي ، سوار بر اسب به او رسيد و سلام كرد بعد پرسيد : « جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرو رفته‎اي ؟ و در چه انديشه‎اي ؟ اگر مسئله علمي است بفرمائيد شايد من هم اهل باشم؟ سيد بحر العلوم عرض كرد در اين باره فكر مي‎كنم كه چطور مي‎شود خدايِ تعالي اين همه ثواب به زائرين و گريه كنندگان حضرت سيد الشهداء سلام الله علیه مي‎دهد ، مثلاً در هر قدمي كه در راه زيارت برمي‎دارند ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملشان مي‎نويسند و براي يك قطره اشك تمام گناهان صغيره و كبيره‎شان آمرزيده مي‎شود. آن سوار عرب فرمود: تعجّب نكن ! من براي شما مثالي مي‎آورم تا مشكل حل شود. 🔻سلطاني به همراه درباريان خود به شكار مي‎رفت ، در شكارگاه از لشكريان دور شد و به سختي فوق العاده‎اي اُفتاد و بسيار گرسنه شد ، خيمه‎اي را ديد ، وارد آن خيمه شد ، در آن سياه چادر ، پير زني را با پسرش ديد ، آنها در گوشة خيمه بُز شيردهي داشتند و از راه مصرف شير اين بز زندگي خود را مي‎گذراندند ، وقتي سلطان وارد شد او را نشناختند ولي به خاطر پذيرائي از مهمان ، آن بز را سر بريدند و كباب كردند ، چون چيز ديگري براي پذيرائي نداشتند . سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد از ايشان جدا شد و هر طوري بود خودش را به درباريان رساند و جريان را براي اطرافيان نقل كرد ، در نهايت از ايشان سؤال كرد ؛ اگر من بخواهم پاداش ميهمان نوازي پيرزن و فرزندش را داده باشم چه عملي بايد انجام بدهم ؟ يكي از حضّار گفت : به او صد گوسفند بدهيد ؟ ديگري كه از وزراء بود گفت : صد گوسفند و صد اشرفي به او بدهيد و يكي ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد . سلطان گفت: هر چه به آنها بدهم كم است ، اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده‎ام ، چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند ، من هم بايد هر چه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود.🔺 بعد سوار عرب به سيد فرمود : حالا جناب بحر العلوم حضرت سيد الشهداء سلام الله علیه هر چه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت ، همه را در راه خدا داد . پس اگر خداوند به زائرين و گريه‎ كنندگان آن حضرت اين همه اجر و ثواب بدهد نبايد تعجب كرد. چون خدا كه خدائي‎اش را نمي‎تواند به سيد الشهداء سلام الله علیه بدهد ، پس هر كاري كه مي‎تواند آن را انجام مي‎دهد ، يعني با صرف نظر از مقامات عالي خودِ امام حسين سلام الله علیه به زوّار و گريه كنندگان آن حضرت هم درجاتي عنايت مي‎كند ، در عين حال اينها را جزاي كامل براي فداكاري آن حضرت نمي‎داند. وقتي شخص عرب اين مطالب را فرمود ، از نظر سيد بحر العلوم غائب شد و بعد ايشان متوجه مي‎شود كه آن سيد عرب آقا امام زمان ارواحنا فداه بوده است. 📚العبقریّ الحسان ج ۱، ص ۱۱۹ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
از لسان مبارک ارواحنا فداه در مورد صلوات الله علیه ⚪️ رضوان الله عليه به قصد تشرف به سامرا تنها به راه اُفتاد ، در بين راه راجع به اين مسئله كه گريه بر آقا امام حسين سلام الله علیه گناهان را مي‎آمرزد فكر مي‎كرد ، همان وقت متوجه شد كه شخص عربي ، سوار بر اسب به او رسيد و سلام كرد بعد پرسيد : « جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرو رفته‎اي ؟ و در چه انديشه‎اي ؟ اگر مسئله علمي است بفرمائيد شايد من هم اهل باشم؟ سيد بحر العلوم عرض كرد در اين باره فكر مي‎كنم كه چطور مي‎شود خدايِ تعالي اين همه ثواب به زائرين و گريه كنندگان حضرت سيد الشهداء سلام الله علیه مي‎دهد ، مثلاً در هر قدمي كه در راه زيارت برمي‎دارند ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملشان مي‎نويسند و براي يك قطره اشك تمام گناهان صغيره و كبيره‎شان آمرزيده مي‎شود. آن سوار عرب فرمود: تعجّب نكن ! من براي شما مثالي مي‎آورم تا مشكل حل شود. 🔻سلطاني به همراه درباريان خود به شكار مي‎رفت ، در شكارگاه از لشكريان دور شد و به سختي فوق العاده‎اي اُفتاد و بسيار گرسنه شد ، خيمه‎اي را ديد ، وارد آن خيمه شد ، در آن سياه چادر ، پير زني را با پسرش ديد ، آنها در گوشة خيمه بُز شيردهي داشتند و از راه مصرف شير اين بز زندگي خود را مي‎گذراندند ، وقتي سلطان وارد شد او را نشناختند ولي به خاطر پذيرائي از مهمان ، آن بز را سر بريدند و كباب كردند ، چون چيز ديگري براي پذيرائي نداشتند . سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد از ايشان جدا شد و هر طوري بود خودش را به درباريان رساند و جريان را براي اطرافيان نقل كرد ، در نهايت از ايشان سؤال كرد ؛ اگر من بخواهم پاداش ميهمان نوازي پيرزن و فرزندش را داده باشم چه عملي بايد انجام بدهم ؟ يكي از حضّار گفت : به او صد گوسفند بدهيد ؟ ديگري كه از وزراء بود گفت : صد گوسفند و صد اشرفي به او بدهيد و يكي ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد . سلطان گفت: هر چه به آنها بدهم كم است ، اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده‎ام ، چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند ، من هم بايد هر چه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود.🔺 بعد سوار عرب به سيد فرمود : حالا جناب بحر العلوم حضرت سيد الشهداء سلام الله علیه هر چه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت ، همه را در راه خدا داد . پس اگر خداوند به زائرين و گريه‎ كنندگان آن حضرت اين همه اجر و ثواب بدهد نبايد تعجب كرد. چون خدا كه خدائي‎اش را نمي‎تواند به سيد الشهداء سلام الله علیه بدهد ، پس هر كاري كه مي‎تواند آن را انجام مي‎دهد ، يعني با صرف نظر از مقامات عالي خودِ امام حسين سلام الله علیه به زوّار و گريه كنندگان آن حضرت هم درجاتي عنايت مي‎كند ، در عين حال اينها را جزاي كامل براي فداكاري آن حضرت نمي‎داند. وقتي شخص عرب اين مطالب را فرمود ، از نظر سيد بحر العلوم غائب شد و بعد ايشان متوجه مي‎شود كه آن سيد عرب آقا امام زمان ارواحنا فداه بوده است. 📚العبقریّ الحسان ج 1، ص 119 کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
از لسان مبارک ارواحنا فداه در مورد صلوات الله علیه ⚪️ رضوان الله عليه به قصد تشرف به سامرا تنها به راه اُفتاد ، در بين راه راجع به اين مسئله كه گريه بر آقا امام حسين سلام الله علیه گناهان را مي‎آمرزد فكر مي‎كرد ، همان وقت متوجه شد كه شخص عربي ، سوار بر اسب به او رسيد و سلام كرد بعد پرسيد : « جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرو رفته‎اي ؟ و در چه انديشه‎اي ؟ اگر مسئله علمي است بفرمائيد شايد من هم اهل باشم؟ سيد بحر العلوم عرض كرد در اين باره فكر مي‎كنم كه چطور مي‎شود خدايِ تعالي اين همه ثواب به زائرين و گريه كنندگان حضرت سيد الشهداء سلام الله علیه مي‎دهد ، مثلاً در هر قدمي كه در راه زيارت برمي‎دارند ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملشان مي‎نويسند و براي يك قطره اشك تمام گناهان صغيره و كبيره‎شان آمرزيده مي‎شود. آن سوار عرب فرمود: تعجّب نكن ! من براي شما مثالي مي‎آورم تا مشكل حل شود. 🔻سلطاني به همراه درباريان خود به شكار مي‎رفت ، در شكارگاه از لشكريان دور شد و به سختي فوق العاده‎اي اُفتاد و بسيار گرسنه شد ، خيمه‎اي را ديد ، وارد آن خيمه شد ، در آن سياه چادر ، پير زني را با پسرش ديد ، آنها در گوشة خيمه بُز شيردهي داشتند و از راه مصرف شير اين بز زندگي خود را مي‎گذراندند ، وقتي سلطان وارد شد او را نشناختند ولي به خاطر پذيرائي از مهمان ، آن بز را سر بريدند و كباب كردند ، چون چيز ديگري براي پذيرائي نداشتند . سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد از ايشان جدا شد و هر طوري بود خودش را به درباريان رساند و جريان را براي اطرافيان نقل كرد ، در نهايت از ايشان سؤال كرد ؛ اگر من بخواهم پاداش ميهمان نوازي پيرزن و فرزندش را داده باشم چه عملي بايد انجام بدهم ؟ يكي از حضّار گفت : به او صد گوسفند بدهيد ؟ ديگري كه از وزراء بود گفت : صد گوسفند و صد اشرفي به او بدهيد و يكي ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد . سلطان گفت: هر چه به آنها بدهم كم است ، اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده‎ام ، چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند ، من هم بايد هر چه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود.🔺 بعد سوار عرب به سيد فرمود : حالا جناب بحر العلوم حضرت سيد الشهداء سلام الله علیه هر چه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت ، همه را در راه خدا داد . پس اگر خداوند به زائرين و گريه‎ كنندگان آن حضرت اين همه اجر و ثواب بدهد نبايد تعجب كرد. چون خدا كه خدائي‎اش را نمي‎تواند به سيد الشهداء سلام الله علیه بدهد ، پس هر كاري كه مي‎تواند آن را انجام مي‎دهد ، يعني با صرف نظر از مقامات عالي خودِ امام حسين سلام الله علیه به زوّار و گريه كنندگان آن حضرت هم درجاتي عنايت مي‎كند ، در عين حال اينها را جزاي كامل براي فداكاري آن حضرت نمي‎داند. وقتي شخص عرب اين مطالب را فرمود ، از نظر سيد بحر العلوم غائب شد و بعد ايشان متوجه مي‎شود كه آن سيد عرب آقا امام زمان ارواحنا فداه بوده است. 📚العبقریّ الحسان ج ۱، ص ۱۱۹ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
از لسان مبارک ارواحنا فداه در مورد صلوات الله علیه ⚪️ رضوان الله عليه به قصد تشرف به سامرا تنها به راه اُفتاد ، در بين راه راجع به اين مسئله كه گريه بر آقا امام حسين سلام الله علیه گناهان را مي‎آمرزد فكر مي‎كرد ، همان وقت متوجه شد كه شخص عربي ، سوار بر اسب به او رسيد و سلام كرد بعد پرسيد : « جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرو رفته‎اي ؟ و در چه انديشه‎اي ؟ اگر مسئله علمي است بفرمائيد شايد من هم اهل باشم؟ سيد بحر العلوم عرض كرد در اين باره فكر مي‎كنم كه چطور مي‎شود خدايِ تعالي اين همه ثواب به زائرين و گريه كنندگان حضرت سيد الشهداء سلام الله علیه مي‎دهد ، مثلاً در هر قدمي كه در راه زيارت برمي‎دارند ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملشان مي‎نويسند و براي يك قطره اشك تمام گناهان صغيره و كبيره‎شان آمرزيده مي‎شود. آن سوار عرب فرمود: تعجّب نكن ! من براي شما مثالي مي‎آورم تا مشكل حل شود. 🔻سلطاني به همراه درباريان خود به شكار مي‎رفت ، در شكارگاه از لشكريان دور شد و به سختي فوق العاده‎اي اُفتاد و بسيار گرسنه شد ، خيمه‎اي را ديد ، وارد آن خيمه شد ، در آن سياه چادر ، پير زني را با پسرش ديد ، آنها در گوشة خيمه بُز شيردهي داشتند و از راه مصرف شير اين بز زندگي خود را مي‎گذراندند ، وقتي سلطان وارد شد او را نشناختند ولي به خاطر پذيرائي از مهمان ، آن بز را سر بريدند و كباب كردند ، چون چيز ديگري براي پذيرائي نداشتند . سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد از ايشان جدا شد و هر طوري بود خودش را به درباريان رساند و جريان را براي اطرافيان نقل كرد ، در نهايت از ايشان سؤال كرد ؛ اگر من بخواهم پاداش ميهمان نوازي پيرزن و فرزندش را داده باشم چه عملي بايد انجام بدهم ؟ يكي از حضّار گفت : به او صد گوسفند بدهيد ؟ ديگري كه از وزراء بود گفت : صد گوسفند و صد اشرفي به او بدهيد و يكي ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد . سلطان گفت: هر چه به آنها بدهم كم است ، اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده‎ام ، چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند ، من هم بايد هر چه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود.🔺 بعد سوار عرب به سيد فرمود : حالا جناب بحر العلوم حضرت سيد الشهداء سلام الله علیه هر چه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت ، همه را در راه خدا داد . پس اگر خداوند به زائرين و گريه‎ كنندگان آن حضرت اين همه اجر و ثواب بدهد نبايد تعجب كرد. چون خدا كه خدائي‎اش را نمي‎تواند به سيد الشهداء سلام الله علیه بدهد ، پس هر كاري كه مي‎تواند آن را انجام مي‎دهد ، يعني با صرف نظر از مقامات عالي خودِ امام حسين سلام الله علیه به زوّار و گريه كنندگان آن حضرت هم درجاتي عنايت مي‎كند ، در عين حال اينها را جزاي كامل براي فداكاري آن حضرت نمي‎داند. وقتي شخص عرب اين مطالب را فرمود ، از نظر سيد بحر العلوم غائب شد و بعد ايشان متوجه مي‎شود كه آن سيد عرب آقا امام زمان ارواحنا فداه بوده است. 📚العبقریّ الحسان ج ۱، ص ۱۱۹ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
از لسان مبارک ارواحنا فداه در مورد صلوات الله علیه ⚪️ رضوان الله عليه به قصد تشرف به سامرا تنها به راه اُفتاد، در بين راه راجع به اين مسئله كه گريه بر آقا امام حسين سلام الله علیه گناهان را می‎آمرزد فكر می‎كرد ، همان وقت متوجه شد كه شخص عربی، سوار بر اسب به او رسيد و سلام كرد بعد پرسيد : « جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرو رفته‎ای؟ و در چه انديشه‎ای؟ اگر مسئله علمی است بفرمائيد شايد من هم اهل باشم؟ سيد بحر العلوم عرض كرد در اين باره فكر مي‎كنم كه چطور مي‎شود خدایِ تعالی اين همه ثواب به زائرين و گريه كنندگان حضرت سيد الشهداء سلام الله علیه می‎دهد، مثلاً در هر قدمی كه در راه زيارت برمي‎دارند ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملشان می‎نويسند و برای يك قطره اشك تمام گناهان صغيره و كبيره‎شان آمرزيده می‎شود. آن سوار عرب فرمود: تعجّب نكن ! من برای شما مثالی می‎آورم تا مشكل حل شود. 🔻سلطانی به همراه درباريان خود به شكار می‎رفت ، در شكارگاه از لشكريان دور شد و به سختی فوق العاده‎ای اُفتاد و بسيار گرسنه شد ، خيمه‎ای را ديد، وارد آن خيمه شد، در آن سياه چادر ، پير زنی را با پسرش ديد، آنها در گوشه خيمه بُز شيردهی داشتند و از راه مصرف شير اين بز زندگی خود را مي‎گذراندند، وقتی سلطان وارد شد او را نشناختند ولی به خاطر پذيرائی از مهمان، آن بز را سر بريدند و كباب كردند، چون چيز ديگری برای پذيرائی نداشتند . سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد از ايشان جدا شد و هر طوری بود خودش را به درباريان رساند و جريان را برای اطرافيان نقل كرد، در نهايت از ايشان سؤال كرد؛ اگر من بخواهم پاداش ميهمان نوازی پيرزن و فرزندش را داده باشم چه عملی بايد انجام بدهم؟ يكي از حضّار گفت: به او صد گوسفند بدهيد؟ ديگری كه از وزراء بود گفت: صد گوسفند و صد اشرفی به او بدهيد و يكی ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد . سلطان گفت: هر چه به آنها بدهم كم است، اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده‎ام، چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند، من هم بايد هر چه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود.🔺 بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب بحر العلوم حضرت سيد الشهداء سلام الله علیه هر چه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت، همه را در راه خدا داد . پس اگر خداوند به زائرين و گريه‎ كنندگان آن حضرت اين همه اجر و ثواب بدهد نبايد تعجب كرد. چون خدا كه خدائی‎اش را نمی‎تواند به سيد الشهداء سلام الله علیه بدهد ، پس هر كاری كه می‎تواند آن را انجام می‎دهد ، يعنی با صرف نظر از مقامات عالی خودِ امام حسين سلام الله علیه به زوّار و گريه كنندگان آن حضرت هم درجاتی عنايت می‎كند ، در عين حال اينها را جزای كامل برای فداكاری آن حضرت نمی‎داند. وقتي شخص عرب اين مطالب را فرمود ، از نظر سيد بحر العلوم غائب شد و بعد ايشان متوجه مي‎شود كه آن سيد عرب آقا امام زمان ارواحنا فداه بوده است. 📚العبقریّ الحسان ج ۱، ص ۱۱۹ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49