eitaa logo
کانال | علی محمدی هوشیار
3.4هزار دنبال‌کننده
190 عکس
124 ویدیو
13 فایل
🎫دانش آموخته سطح چهار فقه و اصول حوزه علمیه ▪️عضو گروه جریان شناسی مهدویت ٫ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ✍️پاسخگوی سوالات: @hoshyar_ali 🙌تبادل: @admin_ostad_hoshyar درباره مباحث مهدویت درباره مسائل اجتماعی درباره فرقه های انحرافی
مشاهده در ایتا
دانلود
🗣شگرد تبلیغی فرقه: اُبهت مبلّغ ✍️علی محمدی هوشیار / یادداشت یکی از کاربردی‏ترین روش‏های تغییر اندیشه مخاطبین فرقه ها، محوریت یافتن شخصیت مبلّغ فرقه است. وقتی مبلّغ، جزو کسانی باشد که دیگران او را در مقام انسانی کم خطا و موفق بدانند، در این صورت می‏تواند بر اندیشه سایرین تأثیر گذاشته و آنان را به جریان‏ها و فرقه‏ها دعوت کند. عموماً انسان‏های پرتلاش و موفق، انسان‏های جذابی هستند و این نوع از جذابیت، دیگران را به مراوده و آشنایی با آنها ترغیب می‏کند. از دید عموم مردم، این تیپ افراد، کم خطا قلمداد شده و بسیاری از گفته‏های آنان را بدون مطالبه سند و مدرک می‏پذیرند، اگرچه آن سخن در حوزه تخصصی او (فرد موفق) نباشد. بنابراین اگر یک پزشک موفق یا یک تاجر موفق، قصد تبلیغ یک اندیشه دینی را داشته باشد، آنگاه خواهید دید که با سهولت تمام، دیگران را تحت تأثیر قرار خواهد داد. بسیار مشاهده شده است که مردم، سفارشات اخلاقی و حتی اعتقادی را از برخی پزشکان شنیده و بر آن باورمند می‏شوند بدون آنکه متوجه عدم تخصص او در این امور باشند و علت این تبعیت را در موفق پنداری آن پزشک و کم خطا دانستن او می‏دانند. یا اگر کسی در امور اقتصادی موفق باشد، او را در تمامی امور عاقل و مورد اعتماد دانسته و سخنان او را می‏پذیرند. در موارد متعددی مشاهده می‏شود که جذب افراد نخبه به منظور استفاده محوری از او به عنوان یک کنشگر و مبلّغ یک جریان، بسیار مرسوم است، چراکه آورده زیادی برایشان خواهد داشت. به عنوان نمونه؛ عباس ، دانش آموخته فلسفه است که به خاطر تیز هوشی و فعالیت‏های علمی، مورد توجه برخی موسسات آموزشی و پژوهشی قرار گرفت. وی به حسب اتفاق، به جریان انحرافی احمداسماعیل بصری پیوست و از سال 1394 تاکنون جزو مبلّغین طراز اول جریان به شمار می‏رود. نکته قابل توجه درباره او این است که به علت برخی موفقیت‏های علمی که در سنین جوانی به دست آورده بود، به جایگاه ابهت مبلّغ دست یافته و در همان آغاز امر، موفق به جذب برخی از دوستان نزدیک خود به جریان مذکور شد. آنچه با مطالعه زندگی‏نامه آن تعداد از دوستان عباس فتحیه به دست می‏آید این است که؛ این افراد نه تنها جذب گفته‏ها و تعالیم احمد اسماعیل نشدند، بلکه به طور ناخواسته مقهور ابهت کسی شدند که او را انسانی کم خطا و عالم می‏دانستند. آنان بدون آنکه متوجه شوند، از شخصیتی پیروی کردند که او پیرو شخصیت دیگری شده بود و نوع اندیشه جدید در کنار گذاشتن اندیشه قبلی آنان مداخله نداشته است. به عبارتی اگر عباس فتحیه آنان را به وهابیت یا بهائیت دعوت می‏کرد، احتمال پذیرفتن و تبعیت وجود داشته است. طبق این مبنا، آمدن و رفتن این افراد به ماندگاری مبلّغ مذکور بستگی دارد و چنانچه پس از مدتی، به دین و آیین دیگری وارد شود، دیگران نیز از او متأثر شده و راه خود را به سوی او تغییر می‏دهند. البته ممکن است اتفاق دیگری هم در این میان بیافتد. با توجه به اینکه جذب شدگان به جریان، به خاطر قوت و هیبت علمی و اجتماعی مبلّغ، تغییر اندیشه داده‏اند؛ چنانچه مبلّغ مذکور قوت خود را از دست داده و نشانه‏های ضعف در او پیدا شود، مریدان او نیز متزلزل شده و امکان بازگشت آنان به اندیشه سابق وجود خواهد داشت. بنابراین، استبصار آنان، استبصار روانشناختی است و اگر دلیل و استدلالی برای استبصار آنان مطالبه شود، پاسخی جز توجیه نخواهند داشت. نمونه‏های فراوانی برای این مقوله می‏توان مثال زد که ابهت مبلّغ، تنها عامل جذب و تغییر اندیشه در اطرافیان بوده است. عباسعلی کیوان قزوینی از جمله دانش آموختگان حوزه علمیه نجف بود که از محضر میرزا محمد حسن و میرزا حبیب‌الله و لطف‌الله لاریجانی مازندرانی بهره گرفت. قزوینی برای فراگرفتن فلسفه، علوم ریاضی، حکمت و کلام به تهران آمد. وی ضمن تحصیل به منبر می‌رفت و به سبب رونق مجالس وعظش به واعظ قزوینی شهرت یافت و چون به زبان فارسی، عربی، و مسلط بوده و با زبان عبری نیز آشنایی داشت، بر جذابیت او می‏افزود. کیوان قزوینی بر اثر مطالعۀ کتابهای ، طریقۀ اصولی یا مسلک را هدایت کننده ندانست و از این رو، به سلسله‌ صوفیان روی آورد. ابتدا در تهران، دست ارادت به صفی علیشاه داده و از وی اجازۀ ارشاد گرفت. پس از چندی عازم شد و در بیدخت به طریقت گنابادیه پیوست. کیوان به بیش‌تر مناطق ایران و کشورهای اسلامی سیاحت کرد و مریدان بسیار یافت. گفته شده که وی در گسترش سلسلۀ گنابادیه نقش مهمی داشته و حتی به سبب تبلیغ عقاید این سلسله چنان شهرتی یافته است که مردم او را قطب سلسلۀ گنابادی می‌پنداشتند. کیوان قزوینی به جهت ابهتی که یافته بود، نام و آوازه او نیز برخی را تحت تأثیر قرار میداد و به عقیده او در می‏آمدند، بدون اینکه او را دیده یا با او سخنی گفته باشند. @ali_m_hoshyar
هدایت لحظه ای؛ کلید پذیرش القاءات و دستورات علی یعقوبی ✍علی محمدی هوشیار یعقوبی در بحث انواع هدایت می گوید: «هدایت از طریق افراد هم خب وجود دارد، اما این معمولاً در لحظه نیست. مثلاً هدایت از طریق امام علیه السّلام، 1300 سال پیش مطالبی فرمودند، در قالب احادیث ثبت شده است. خب، الان من کدام یکی از آنها را انتخاب کنم؟ یک نیازی که در جامعه پیدا می‌کنم کدام یکی از احادیث امام صادق علیه السّلام را اعتنا کنم؟ این هدایت‌ها معمولاً در لحظه نیست و اینکه در این موضوع مدنظر این حدیث را انتخاب کنم یا آن حدیث را، خیلی وقت‌ها باعث اشکال و اختلاف بین دانشمندان می‌شود. ضمن اینکه در موضوعاتی مثل فقه چون به زمان خاصی ارتباط ندارد و در هر زمانی، در هر مکانی شما باید را انجام دهید، این هدایت در لحظه نیاز ندارد و می‌توانید استفاده کنید. یا در معارف، مثلاً مباحث توحیدی هدایت در لحظه نیاز ندارد، چه از طریق قرآن، چه از طریق اهل‌بیت علیهم السّلام شما می‌توانید استفاده کنید، منتها کردن، هدایت در لحظه نیاز دارد». ۱۴۰۲٫۷٫۱۵ ظاهر این سخن شاید برای برخی افراد مورد پسند باشد، اما تأمل در کُنه سخن مشخص می‌نماید که این سخن به معنای کنار گذاشتن روایات اهل بیت علیهم السلام و توجه مریدان به ابدائات هدایتی علی است. هدایت لحظه ای همانند «گوش دادن به ندای درون» در عرفان های و «تبعیت محض از سخن قلب» در است و هر کدام از فرقه ها این مفهوم را در قالب اصطلاحات گوناگون به مریدان خود القاء کرده اند تا با این بهانه آنان را از هدایت اهل بیت علیهم السلام بی نیاز جلوه دهند! @ali_m_hoshyar
رهبر فرقه نُصیریه(نُمیریه) محمد بن نُصیر، به ربوبیت امام علی علیه السلام معتقد بود. وی و رابطه جنسی با محارم را جایز می دانست و بر این باور بود که کسی که مفعول واقع می شود، نشان از تواضع او دارد. المقالات و الفرق، ص۱۰۰. باورهای مشابهی در جهله وجود دارد که ذیل واژه گفتگو شده است. اکنون گروهی در با تابلوی غلات نصیریه، البته با مقداری افزودنی و تغییر فعالیت می کنند. @ali_m_hoshyar
اطاعت محض از استاد ✍علی محمدی هوشیار از منظر فرقه های انحرافی، اطاعت محض از استاد واجب است و هر آنچه از سوی او صادر شود، باید بدون چون و چرا اجراء شود. به عنوان نمونه؛ دکتر جواد نور بخش، قطب طریقت نعمت اللهی می‏گوید: «چون طالب طریقت پیر و مراد خود را یافت و تسلیم او شد جای چون و چرا باقی نمی ماند، زیرا پیر از اسراری آگاه است که مرید را آگاهی نیست بنابر این اگر از پیر رفتاری سر بزند که موافق طبع او نیست نباید سوالی از او سر بزند باید ایمان داشته باشد که پیر او از او بهتر می داند، همچنین مجاز نیست که پیر را امتحان کند تا رخنه در ارکان عبادت وی افتد». چهل کلام و سی پیام، ص ۷۶. همچنین در کتاب مجرد آمده است: «عامل حركت سالك بعد از رسیدن به استاد خبیر، همان محبّت خالص و ارادت تامّ او به استاد بوده و از لوازم این محبّت، تبعیّت محضه و بدون چون چراست. سالك در برابر استاد باید اراده و اختیار را از خود سلب كند و عبد باشد». نور مجرد، ج ۱، ص ۵۴۷ و عین القضات همدانی می‏‎‏گوید: «مرید کسی است که خود را به ببازد، ابتدا دین را از دست بدهد و پس از آن خود را. دین باختن یعنی اگر پیر خلاف دین به او امر کند، او باید اطاعت کند، زیرا اگر خلاف دین خود نرود، او هنوز مرید دین خود است و نه مرید پیر». تمهیدات، ص۹۸. @ali_m_hoshyar
زنبور و فرقه ✍علی محمدی هوشیار هر کدام از زنبورهای داخل کندو، چه کارگر و چه ملکه، جزء گروه محسوب می‌شوند و سایر زنبورها به آنها حمله نمی‌کنند. این رفتار ناشی از یک حس اجتماعی پیچیده درباره هم‌نوعان خود در کندو است. برای درک این ماجرا میتوانید به سرزمین زنبورها در شهرستان قم رفته و با قرار گرفتن در داخل کندویی بزرگ، بی تفاوتی زنبورها را نسبت به خودتان مشاهده کنید‌. خواهید دید که شما را نمی زنند! در جوامع انسانی نیز، مشابه این رفتار را در مسئولین و مردم، نسبت به فرقه‌های انحرافی می توان یافت. آنان ممکن است به‌طور ناخودآگاه، گروه‌های داخلی را «خودی» به حساب آورند اما در مقابل تهدیدات آشکار خارجی، اهتمام داشته باشند. 🔸شباهت‌های زیادی می‌توان بین رفتار زنبورها در کندو و بی‌تفاوتی مسئولین و مردم را نسبت به فرقه‌های انحرافی پیدا کرد: ۱. عدم تشخیص خودی از بیگانه: همان‌طور که زنبورها تنها به «بیگانه‌ها» حمله می‌کنند و افراد خودی را به‌عنوان جزء گروه می‌شناسند، مسئولین ممکن است گروه‌ها یا افرادی را که تهدیدی به‌طور مستقیم برای جامعه به‌ شمار نمی‌آیند، به‌عنوان «خودی» محسوب کنند و به آنها بی‌توجهی کنند. در عین حال، گروه‌هایی که به‌طور آشکار تهدید محسوب می‌شوند را بیش از حد تحت نظارت و کنترل قرار دهند. ۲. عدم‌ ارزیابی تهدید: درست مانند زنبورها که تنها در صورتی نیش می‌زنند که تهدید واقعی احساس کنند، مسئولین نیز ممکن است تا زمانی که فرقه‌ای تهدیدی جدی و آشکار برای و امنیت اجتماعی ایجاد نکند، نسبت به آن بی‌تفاوت باشند. این ارزیابی اشتباه می‌تواند منجر به گسترش تهدیدات و بحران‌های اجتماعی در آینده شود. ۳. غفلت و بی‌توجهی: مسئولین و مردم، مانند زنبورها، ممکن است به‌دلیل نداشتن اطلاعات یا ناتوانی در تشخیص تهدیدات پنهان، به‌تدریج به فرقه‌های انحرافی اجازه دهند که رشد کنند، تا جایی که خود را به‌ طور آشکار نشان دهند و دیگر نتوان از آنها چشم‌پوشی کرد. @ali_m_hoshyar