eitaa logo
عقل یشمی خال‌خال پشمی
248 دنبال‌کننده
706 عکس
34 ویدیو
75 فایل
☑️ کسی که حرفای این کانال را جدی بگیره، خره. 😇✌ @ebrahimpour
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ دیروز روز جهانی خر بود. به منظور عدم فراموشی و توجه به خدمات چند هزار ساله اين چارپای زحمت‌کش به انسان روز هشتم ماه می به عنوان روز جهانی خر نامگذاری شده است.
عقل یشمی خال‌خال پشمی
#پیام_شما سلام و ارادت برادر عزیزم من که همه چاپ‌های #صحیفه_کامله_سجادیه را دقیق بررسی نکردم. یک چ
📌 یک کار لازم برای این است که مراکز معتبر، صحیفه را مستند به نسخه منتشر کنند. مثلا مرکز چاپ و نشر قرآن یا مرکز تخصصی صحیفه سجادیه یا چاپ اسوه. تا نشرهای بازاری هم به تبعیت از آن‌ها این خط را دنبال کنند. یعنی چی؟ مثلا الان ( ) موجود است؛ پیدا شده و نیز یافت شده. حال کسی که می‌خواهد چاپ کند، محقق تصریح کند که این چاپ، بر اساس فلان است. @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh
📌 فیلسوف است [ - ۱] یک مدتی است که به فراخور هویت خودم، ذهنم درگیر است و به این فکر می‌کنم، جوهره هویت طلبگی چی است؟ امروز وسط کلاس، به فراخور کرّوفرّ استاد، یک حالتی به ذهنم رسید که به خاطر اینکه یادم نره و منکرش نشم، دوست دارم زودتر بنویسمش. طلبگی، تفلسف است. طلبه فیلسوف است. فیلسوف به معنای طالب فهم حق و حقیقت. من مدت‌ها به حکمت و فلسفه مشغول بودم؛ فلسفه‌ای که به دنبال شناخت حقیقت است؛ اما احیانا با روش تعقلی. اما طلبگی، یکجور تفلسف متعالی است؛ یعنی به لحاط روش‌شناختی، گشاده و باز عمل می‌کند و تمام ظرفیت‌های انسانی را به کار می‌گیرد تا حقیقت را کماهوهو درک کند. غیر از اینکه از عقل و حس استفاده می‌کند، دست‌نیافتی‌ترین منبع یعنی معارف آسمانی را محور قرار می‌دهد. اما نه فقط اینها؛ که سلوک و پدیدار خود و جامعه‌اش را هم دخیل می‌کند. این یعنی بهره‌گیری از تمامی ظرفیت‌های انسانی به معنای واقعی کلمه. و چون فیلسوف واقعی است؛ منحصر در شناخت نیست؛ در حد فهم و توان و ظرفیت، به سمت و هم حرکت می‌کند. تعبیر "به‌سمت" هم دقیق نیست: اساسا اصل شناخت هم با سلوک گره خورده. لذا بینش و کنش اش از هم جدا نیست. @aliebrahimpour_ir ١٤٠٣.٠٢.٢٦
📌 خارج از زمان است [- ۲] گاهی برای کلاس و کاری، می‌رفتیم تهران یا استادی از تهران برایمان می‌آمد. یک چیزی که توجهم را خیلی به خودش جلب می‌کرد، اینه که سرعت همه چیز در تهران خیلی زیاده؛ همه با سرعت میرن و میان؛ با سرعت هم به نتیجه می‌رسن و سریع هم اجرا می‌کنن. ولی در قم، نسبت به تهران، همه چیز اسلوموشنه. آرام. هیچ عجله‌ای در کار نیست. مثلا یک مسئله علمی رو که مرتبط با رویدادهای روز باشه، تو تهران سریع جمع‌بندی میشه، ولی تو قم چندماه هم کمشه. اصلا دنبال قضاوت درباره این ماجرا نیستم؛ اصل اش مهمه. حالا می‌خوام بگم اصلا لازمه اینجور تفلسف‌ که کار طلبگیه، خروج از زمان ه؛ یعنی به جز این نمی‌شه! طلبه، در یک زمانِ بی‌زمانی؛ در زمان معلق؛ در زمان هپروت، زیست می‌کنه. یک سال ممکنه روی یک جمله بایسته و تامل کنه. روز و شب، پشت یک در زانو بزنه و در رو بکوبه. شاید باز بشه، شاید هم نشه. اصلا برای او مهم نیست! و مهم نیست که کسی فکر کنه، این کارش، احمقانه است! طلبگی، هویت در زمان نداره؛ بر زمانه. @aliebrahimpour_ir ١٤٠٣.٠٢.٢٦
📌 تلاش مذبوحانه برای فهم یک نقشه گنج قدیمی [ - ۳] فرض کنید یک نقشه گنج به دست شما رسیده که یک قسمت‌هاییش کنده شده، یک قسمت‌هایی سوخته، یک‌قسمت‌هایی مبهم شده و یک قسمت‌هایی هم خط‌خوردگی داره. اما شما مطمئنید که این نقشه، قطعا نقشه یک گنج پر از طلاست. این نقشه طی یک نامه میراثی، به شما رسیده. حال شما چطوریه؟ - شما می‌تونید ادعا کنید، طلا دارید؟ بله. - آیا واقعا طلا دارید؟ هم بله. چون نقشه‌اش رو در دستتون دارید. هم خیر! چون طلا در دستتون نیست. - آیا می‌ارزه روش وقت بزارید؟ همه می‌گن بله. - آیا واقعا با وقت‌گذاشتن، به نتیجه می‌رسه؟ هیچی معلوم نیست! با این‌حال، وقت گذاشتن براش ارزشمنده. وقتی را ذره‌بین دارید حالت‌های مختلف اون نقشه رو بررسی می‌کنید تا یک قسمت کوچیکش رو کشف کنید، ممکنه چند ماه وقت بزارید و به نتیجه نرسید! اون تلاش مذبوحانه شما چه حسی داره؟ ⚡️به نظر من، این، وضعیت کار یک برای استخراج معارف ناب اسلامی است. 🤕 @aliebrahimpour_ir
22.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 " رو سفید " 👤 حاج عبدالرضا هلالی و از شما دعوت می‌کنم این نماهنگ بسیار زیبا و خوش مضمون و دلبرانه را ببینید و به آقا متوسل بشید. 💖 حتما دعای / نیمه شبای تو حرم امام رضا یه روز میگیره حیفه یه خادم / بعد یه عمری شبیه آدمای معمولی بمیره شهید زندگی کنی شهید می‌شی امام رضایی باشی رو سفید می‌شی کی چی می‌خوادش تو حرم / فرقی نداره پنجره فولاد رضا نه نمیاره 🥰 امام رضا منم بخر 💚 بین زمین و آسمون منم ببر امام رضا راه بده 💖 تو آغوشت منم پناه بده بازم یه خادم / موقع خدمت بختش شبیه سر و صورتش سفید شد من غبطه خوردم / به هر کسی که بالاخره یه روز تو زندگیش شهید شد. کاش تنمو میون پرچما بزارن / تابوتمو واسه وداع حرم بیارن یه کاری کن منم براتمو بگیرم / برای بچه‌های فاطمه بمیرم @aliebrahimpour_ir
📌 برنامه کل عالم [ - ۴] غیر از یک عده یهودی، چه کسی را در کل عالم می‌شناسید که افق فکرش، باشد؟ نه الکی؛ واقعی. فقط‌وفقط طلبه‌ها چنین ظرفیتی دارند! هرکسی، یک افق خاصی را در دستور کارش می‌بیند. یکی دکتر بیماری خاصی است. یکی مشکل امروز شهرش، مسئله فکری‌اش است. یکی استاد تاریخ است و درباره یک جامعه می‌اندیشد. در عمیق‌ترین اتاق‌های فکر استراتژیک آمریکا هم که حساب کنی، درباره آینده متعالی مدینه فاضله آمریکا می‌اندیشند؛ یعنی یک جامعه محدود. شاید درباره کل عالم استراتژی طراحی کند، اما از زاویه دید محدود خودش. حتی نویسنده‌ها و شاعرها. رمانی نوشته که تئوری برای کل انسان‌ها داده‌. اما چقدر فکرش واقعی بوده؟ او آرزو کرده. اتوپیا طراحی کرده. نقاشی کرده. حکم نداشته. اما طلبه به خاطر ظرفیت خاصی که از افق اندیشه شیعی کسب کرده، نه فقط توان، بلکه خود را مسئول اندیشیدن درباره کل عالم و کل بشریت از ابتدا تا انتها و طراحی آینده بشریت می‌بیند! نه الکی و هپروتی؛ واقعی! امام، محور عالم هستی و مامور عمران و آبادانی و اقامه حق است؛ و طلبه، خود را مامور می‌بیند، استقراب مقامی به او پیدا کند. می‌کوشد طرح امام معصوم را بیابد و بفهمد و نام و یاد و عَلَم او را زنده نگه دارد. حالا تو بگو تلاش او برای دستیابی به این طرح، مذبوحانه و نافرجام است. اشکالی ندارد. اما ذاتا تلاش معنادار و دارای حکم است. هپروت نیست. منطبق با نظام هستی است. برای این کار دستور دارد. آرزو نیست. یک حقیقت واقعی و نفس‌الامری است. جالب نیست؟ فقط طلبه این ظرفیت را دارد! فقط طلبه و طلبگی. هرچند این کار را نکند و هرچند به سرانجام مشت‌پرکن نرسد و هرچند عملا کارخرابی کند؛ ولی تنها اوست که این ظرفیت را دارد به طرح کل عالم به‌صورت واقعی بیندیشد. @aliebrahimpour_ir
- ت چیه؟ - صحیفه ؛ اصول کافی می‌خوانم؛ نهج البلاغه می‌خوانم؛ قرآن می‌خوانم؛ مثنوی می‌خوانم؛ گلستان می‌خوانم؛ حافظ می‌خوانم. یا حداقل نگاهشان می‌کنم؛ بهشان ابراز علاقه می‌کنم؛ و می‌گویم که دوست دارم که بخوانم‌تان، و اینکه ممنونم: پیشم هستید و با شما دمخورم و دوست دارم با شما محشور باشم. @aliebrahimpour_ir
📌 - ۱ حدود شش ماهی است که در مسیر تاملات خال‌خال‌پشمیِ شوریده‌سری‌ام درباره خودم و عالم و هویتم و ام، به این سوال فکر می‌کنم و شعبه‌های مختلفی ازش هی بیرون می‌زند: معنا چیست و کجاست؟ 🌺 [۱.] معنا مثل گل است: ۱.هویتش حالت چسبنده است؛ مثل گل که به صورت قلمبه پیدا نمیشه؛ همیشه متصل به شاخه است. معنا هم برای شخص است؛ منحاز نیست. افراز شده‌اش فقط اعتباری است. معنای واقعی، همیشه چسبیده به شخص است. بنابراین معنا همیشه منحصر به فرد است. ۲.معنا از درون باید بجوشد. مثل گل که از جان یک شاخه می‌جوشد. نمی‌شود معنا را با تُف و سریش چسباند. البته می‌شود مثل دسته‌گل، پشت یک گل دسته‌کشی کرد و پُزش را داد؛ ولی خب یک تکان که بدهی، سبزه‌ها از شاخه گل جدا می‌شن. @aliebrahimpour_ir
📌 معنا کجاست؟ [ - ۲ ] 🌺 معنا در کجا شکل می‌گیرد؟ ۱.در من: خودم می‌نشینم و در درون خودم یک معنا می‌یابم یا می‌سازم. مثلا اشتهایی در درونم دارم؛ اصلا مهم نیست که بیرون چه خبر است و کسی درباره آن چه می‌گوید؛ این اشتها هست و مال من است. ۲.در نفس‌الامر: یک معنایی هست و من می‌روم -با هزار مصیبت و چه‌بسا با تلاش‌های و نافرجام- آن را می‌یابم و می‌گیرم و آن را از آنِ خودم می‌کنم. مثلا گردویی در دست من است. من آن را از بالای درخت چیده‌ام. اصلا مهم نیست که کل عالم به من بگوید پشکل ماده الاغ (عنبرنسارا) است، نه گردو. من خودم این را برداشته‌ام و حرف دیگران، گردوی من را پشکل نمی‌کند و بالعکس. ۳.در قبیله (جامعه): قبیله یک چیزی را معنا می‌دهد؛ چیزی که به واسطه آن یک قبیله، قبیله شده و از قبیله دیگر، جدا شده. منم چون عضوی از قبیله هستم یا دوست دارم عضوی از آن قبیله قرار بگیرم (و از جداشدن از قبیله می‌ترسم)، معنا را در درونم قلمه و گره می‌زنم و با این کار، پشت دسته‌ی قبیله، سینه می‌زنم. مثلا اگر یقه‌شیخی بپوشم، راحت می‌توانم از در حوزه وارد شوم؛ ولی اگر آستین‌کوتاه باشد، راهم نمی‌دهند؛ برای اینکه عضوی از دسته‌سینه باشی، باید مثل آن‌ها و با ریتم و حالت آن‌ها دسته بزنی. پاکستانی سینه نمی‌زنی، برو آن طرف. @aliebrahimpour_ir