🌺 [ #حرفای_خدا ] 🌺
📌 #انفاق_مرغوب
🔸يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا
🔸أنْفِقُوا مِنْ طَيِّباتِ ما كَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ
🔸و لا تَيَمَّمُوا الْخَبيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذيهِ إِلاَّ أَنْ تُغْمِضُوا فيهِ
🔸و اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَميدٌ (267-بقره)
🔹آی مسلمانان،
🔹از دسترنجتان و از محصولات و معادنی که برایتان از دل خاک بیرون آوردهایم، #مرغوبش را برای زکات و صدقه بدهید؛
🔹نه اجناس بُنجُلی را که حتی خودتان هم با بیمیلی و از روی ناچاری حاضرید قبول کنید!
🔹بدانید خدا بینیازِ ستودنی است. (ترجمه #علی_ملکی )
▪️پ.ن: انفاق فقط در جنس نیست؛ در #وقت و #اعصاب و #حوصله هم هست. 🙂
▪️پ.ن2: از مشکلات هلالاحمر در کرمانشاه، حجم عظیم لباسهای مستعمل دپو شده بود و هست! سرچ کنید و عکسهایش را ببینید.
[ #قرآن | #تامل | #حرف_خدا | #جنس_بنجل]
[ #آیه_تصویری | #تصویر_سازی_قرآن ]
[ #ترجمه_خواندنی #پیام_رسان #باقرآن ]
[ #صاد #ذی_الذکر #بی_واسطه_با_خدا ]
🌐 @aliebrahimpour_ir
📜 #نامه جالب #علامه طباطبایی به آیت الله #جوادی آملی
📨دربارهی تدریس #فلسفه در مدرسه علمیه #حقانی
📋 eitaa.com/aliebrahimpour_ir/261 [متن نامه]
🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خالخال پشمی
📜 #نامه جالب #علامه طباطبایی به آیت الله #جوادی آملی 📨دربارهی تدریس #فلسفه در مدرسه علمیه #حقانی
📌متن نامه #علامه طباطبایی به آیتالله #جوادی آملی دربارهی تدریس #فلسفه در مدرسه #حقانی
☑️خدمت ذی شرافت فخرالاعلام و زبدةالمحققین العظام حجتالاسلام آقای جوادی دامتبركاته مشرف آید.
▪️به عرض شریف میرساند، امیدوارم که قرین عافیت و موفقیت بوده و پیوسته از عنایات عالیه حق (عز اسمه) و توجهات سامیه حضرت ولی عصر ارواحنافداه بهرهمند میباشید.
▪️با حذف مقدمات عرض میشود که آقایان متصدّیان امور مدرسه حقانی در خصوص درس فلسفه كه از جنابعالی توقع داشتند و دارند به تصوّر اینكه بنده #زورم به جنابعالی میرسد! و اگر جدّاً خواهش كنم، رد نخواهید كرد، بنده را #تحت_فشار قرار دادهاند و حقّا هم اگر جنابعالی نپذیرید، این درس متروك خواهد شد.
▪️لذا جدّا خواهشمندم از هر راه امكانپذیر اگر چه كم و زیاد خالی از مشقّت نباشد، این مسئله را پذیرفته یك ساعتی برای این تدریس اختصاص بدهید و ضمنا ما را نیز از #فشار_آقایان ، #نجات_دهید .
▪️إن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُركُم وَ يُثَبِّت أَقدامَكُم
▪️والسلام علیکم و رحمه الله
▪️محمدحسین طباطبایی
📨 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/260 [تصویر نامه]
🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خالخال پشمی
📜 #نامه جالب #علامه طباطبایی به آیت الله #جوادی آملی 📨دربارهی تدریس #فلسفه در مدرسه علمیه #حقانی
باسمه
📌 بعدی از ابعاد نامه #علامه به آیتالله جوادی
🍁این نامه، ابعاد متفاوتی دارد که دقت در هر کدام میتواند جالب باشد. مثلا تعبیری که علامه دربارهی آقای جوادی به کار میبرند، نشان از قدرت علمی ایشان دارد؛ یا مثلا لحنی که علامه در تخاطب با شاگردشان دارند، بسیار صمیمی و دارای جنبهای طنزگونه است. یا... دربارهی همهی اینها میشود گفتوگو کرد. مثلا همین مورد آخری که اشاره کردم، شبیهاش را در نامه علامه به شهید مطهری هم میبینیم. آنجا که به شهید مطهری میگویند (نقل به مضمون) "من پول را دوست دارم، اما شما را بیشتر از پول دوست دارم"! دراینباره اگر توفیقی باشد، بعدا دوست دارم چیزی بنویسم.
🍁اما چیزی که الان میخواهم به آن اشاره کنم، بُعدی از ابعاد این نامه است که شاید کمتر مورد توجه باشد! خب در این نامه، نویسندهای وجود دارد که #علامه طباطبایی -بزرگ فیلسوف قرن- است و مخاطبی دارد که آقای جوادی -یکی از بزرگترین شاگردان فلسفی علامه است- و محتوایی که در نامه مکتوب شده است. بُعد ناپیدا، آن شخصیت یا شخصیتهایی است که موجبات نوشتن چنین نامهای را فراهم کردهاند!
🍁علامه، کتاب #بدایه و #نهایه -که امروزه متن آموزشی فلسفه اسلامی در حوزه و دانشگاه است- را به درخواست مدیریت مدرسه #حقانی نوشت. به این نکته دقت کنید: مدیریت یک مدرسه علمیه کوچک، آنقدر تلاش و پیگیری میکند که بزرگترین فیلسوف قرن، متن آموزشی واحد درسی مدرسهاش را برایش بنویسد!
🍁و البته داستان در این نقطه به پایان نمیرسد. بعد از نوشتن متن درسی، به مبرزترین شاگرد موجود علامه در قم (یعنی آقای جوادی) مراجعه میکنند و از ایشان میخواهند این واحد درسی را تدریس کنند. باز هم داستان تمام نمیشود؛ به علامه فشار میآورند که آقا، شما بگو تا ایشان قبول کند. اینکه علامه مینویسد "ما را از #فشار_آقایان #نجات_دهید " به صراحت نشانگر اصرار زیادی است که به علامه آوردهاند.
🍁و این تازه بخشی از تلاش مدیریت آن مدرسه کوچک بوده؛ تلاشی که برای درس فلسفه انجام داده است. بماند ادبیات عرب و ادبیات فارسی و فقه و اصول و فلسفه غرب و اقتصاد و... .
🍁این، نقش مدیر است! مدیری که نقشهی کاملی از کاری که میخواهد بکند دارد و برای اجرای آن، از هیچ تلاشی فروگذار نیست. لازمهی چنین مدیری قاعدتا این است که ذهن منسجمی داشته باشد تا بتواند برنامه ریزی کند و از طرفی آنقدر خودش #عزت_نفس و #قدرت_علمی داشته باشد که با حضور اساتید مبرز، جای خودش را تنگ نبیند!
🍁متاسفانه #گاهی مشاهده میشود، افرادی که صندلیهای گردانِ مدیریتهای آموزشی را میگیرند، نهتنها به دنبال اساتید خوب نیستند، بلکه اگر ببینند استادی خوشبیان و خوشتقریر است؛ بر درس مسلط است؛ شاگرد را سر ذوق میآورد و... ، نهتنها او را حفظ نمیکنند، عذرش را میخواهند و ترجیح میدهند سطح آموزشی را در حد متوسطی حفظ کنند. با دلایل مختلفی مثل اینکه مدیر میترسد طلبهاش، طعم استاد خوب را بچشد و به اساتید متوسط و ضعیف راضی نشود یا اینکه -خدایی نکرده- جای خودش را تنگ میبیند در برابر استاد وزین و پُرمایه!
🍁تلاشهای آیتالله #قدوسی و #بهشتی رحمهماالله بود که باعث شد مدرسه #حقانی تاریخساز شود! همین تلاشهایی که نمونهاش را در این نامه علامه میبینیم. متاسفانه شرایط بعد از انقلاب، اجازه نداد طرح این دو شهید، ادامه پیدا کند و تکمیل شود؛ طرحی که هنوزهمکههنوز است، دقیق و حرفهای و حساب شده است. همان مقدار نیروی حداقلی که در آن سالها پرورش پیدا کرد، همگی شدند ارکان و نیروهای جدی جمهوری اسلامی در بعد از انقلاب! از #کرباسچی و #پورمحمدی گرفته تا #حسینیان و #آقاتهرانی و... .
🍁حقانیّت ِ حقانی، به مدیریت حسابشدهی قدوسی و #بهشتی بود...
🍁«ملولم و "قدوسی"م آرزوست»
🗓 نگارش در: 16 آذر 1396
[ #یادداشت #یادداشت_آزاد #نظام_آموزشی #حقانی #مدیریت #جفا ]
📨 eitaa.com/aliebrahimpour_ir/260 [تصویر نامه]
📋 eitaa.com/aliebrahimpour_ir/261 [متن نامه]
🌐 @aliebrahimpour_ir
📌پروژه شکستخورده فیلم #محمد ص
🎥قرار بود فیلمهای سهگانه محمد، دنیا را تکان دهد. کل کشور امکاناتش را در تمامی مراحل بسیج کرد. شخص رهبر، از شهرک بازدید کرد و تشویقشان کرد. برای #فیلم ، شهرکی بزرگ ساختند! دست مجیدی برای انتخاب عوامل خارجی کاملا باز بود. از تصویربردار گرفته تا موسیقی و... (تصویربردار و موزیسین کار، هر دو اسکاری بودند). همه جور خرجی برای فیلم صورت گرفت تا صاحب عنوان پرهزینهترین و بزرگترین پروژه فیلمسازی تاریخ سینمای ایران شود. (هزینهٔ تولید این فیلم حدوداً ۲۰ برابر پرهزینهترین فیلم ایرانی تا قبل از این است) حتی قسمتی از فیلم در آفریقا تصویربرداری شد. سالیان طولانی (8سال)، ساخت قسمت اول طول کشید. در مرحله اکران، کل سینماهای کشور باز هم بسیج شد و تا مدتها، تنها فیلمی بود که نمایشش میدادند. فیلم آنقدر از لحاظ فنی پیشرفته بود که سینماهای ایران قدرت پخش صوت واقعی فیلم را نداشتند.
🎥 تصور این بود که با فرستادنش به اسکار و اکرانهای جهانی، پیامی متفاوت از سینمای ایران به جهانیان ارسال میشود؛ اما فیلم نه در اسکار توفیقی آورد و نه اکران جهانی قابل توجهی داشت. حتی بعضی از علمای اهل سنت، تحریمش کردند...
🎥شاید تنها لطف فیلم، این بود که عدهای را با سینما آشتی داد و اقبالی از بدنه جامعه برای دیدن فیلم در سینما شکل گرفت. مجیدی از ساخت قسمتهای بعدی، انصراف داد. مشغول فیلمی #موزیکال هندی در بالیوود شد. جدیدا اعلام کرده فیلم بعدی اش را هم در هندوستان میخواهد بسازد!
🎥پروژه سهگانه محمد ص شکست خورده محسوب میشود و باید این مسئله را قبول کنیم و از آن درس بگیریم. بفهمیم اینگونه نیست که با پول زیاد و عوامل درجهیک، همیشه بتوان فیلم فاخر ساخت. فیلمی که جریان ساز باشد، #کار_مطالعاتی جدی میخواهد و فکر و نظریهپردازی. با میزانسنها و قصهپردازیهای هالیوودی، نمیشود پیامبر اسلام را آنگونه که باید معرفی کرد. نهایتا ما که عاشقانه پیامبرمان را دوست داریم، دوساعت و نیم هم که باشد، مینشینیم و با فیلمنامهای ضعیف و کشدار و خستهکننده، از نقاشیهای هنرمندانه مجیدی در در قاب تصویر لذت میبریم؛ چون پیامبرمان را دوست داریم و البته این سطح از فن سینمایی را در سینمایمان ندیده ایم. آن ور آبیها که ندیده نیستند؛ پدر جدِّ این شلنگ و تخته انداختنهای فنی را بارها و بارها دیدهاند...
🎥 نهایتا هم فیلم، قاچاق شد و برای اینکه از دستشان در نرود، قرار است در شبکه خانگی توزیع شود.
🎥 به نظرم اگر همت کنند، یک مینیسریال 7-8 قسمتی خوب از دل فیلم میتوانند در بیاورند و سریال #محمد ص را هم به جمع سریالهای ثابت تلویزیون -یعنی #جومونگ ، #مختار و #یوسف - اضافه کنند.
🗓 نگارش در: 17 آذر 1396
[ #فیلم #نقد #سینما #نقد_فیلم_سینمایی #رزومه #یادداشت #نقدفیلم #نقدسینما #گزارش #یادداشت_آزاد #محمد_رسول_الله ]
🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 قاعده #نفی_سبیل
🍁 امروز کلیپی در گروه ها به دستم رسید که قسمتی از صحبت های آیت الله خامنه ای درباره ی وحدت جهان اسلام و توطئه دشمنان علیه کشورهای اسلامی بود. ابتدا تصورم این بود که محتوا مربوط به دیدار اخیر (در 17 ربیع) است؛ اما با جست و جو متوجه شدم مربوط به دیدار #آقا با مسئولان و دست اندرکاران حج بود؛ آن هم در تاریخ 31/5/94 .
🍁 محتوای این فراز، به شرح ذیل است: «کشورهای اسلامی، امروز با توطئه مواجهند؛ این را میفهمیم یا نه؟ امروز نه علیه شیعه، نه علیه ایران، نه علیه فلان مذهب خاص، [بلکه] علیه اسلام توطئه است. چون قرآن مال اسلام است؛ آن مرکزی و کانونی که فریاد میزند «لن يجعل الله للكافرين علي #المسلمین سبيلا» که تشیّع نیست؛ آن #قرآن است، آن اسلام است؛ لذا با آن مخالفند. با هر مرکزی، با هر حنجرهای که مردم را و ملّتها را بیدار کند مخالفند؛ با هر دستی که با استکبار دربیفتد مخالفند و آن دست دست اسلام است، آن حنجره حنجرهی اسلام است؛ [لذا] با اسلام مخالفند.»
🍁 در کلیپ مذکور، فراز «لن يجعل الله للكافرين علي المسلمین سبيلا» را دستمایه شیطنت قرار داده و اینطور نشان داده بود که رهبری برای توجیه نظر خود و برای تثبیت موقعیت جهان اسلامی خود (!) دست به دامن #تحریف آیه شده اند. چرا که در آیه 141 سوره نساء، می فرماید «لَن یَجعَلَ اللهُ لِلکٰفِرینَ عَلَی المُؤمنینَ سَبیلاً»، نه «المسلمین».
🍁 اما واقعیت آن است که تحریف و اشتباهی در بین نیست. در واقع ایشان به قاعده فقهیه «نفی سبیل» که قاعده ای قرآنی محسوب می شود اشاره کرده اند؛ نه آیه 141 سوره نساء که از ادلّه ی قاعده ی مذکور است.
🍀 توضیح اینکه یکی از قواعد فقهی مشهور نزد فقیهان مسلمان، قاعده ی «نفی سبیل» است. مفاد این قاعده، نفی سلطه و جعل سبیل کافران بر مسلمانان است.[1] بسیاری از فقها و اصولیون معتقد به اجماع قطعی برای این قاعده هستند و در ابواب مختلف فقه #شیعه و #اهل_سنت، کاربرد فراوان و گسترده دارد. هرچند برای این قاعده، دلیل های متعدد عقلی و نقلی و اجماع وجود دارد، اصلی ترین سند آن، آیه شریفه 141 سوره نساء است. سندبودن این آیه برای قاعده مذکور به حدی است که برای عنوان و اسم قاعده، از الفاظ به کار رفته در آیه استفاده شده است. در گزارش ها، آثار و افواه، از این قاعده گاهی با تعبیر «نفی السبیل للکافرین علی #المومنین » و گاهی با تعبیر «نفی السبیل للکافرین علی #المسلمین » یاد می شود.[2]
🍁 بنابراین، تعبیر مورد استفاده رهبری، اشاره به این قاعدهیِ مشهورِ فقهیِ برآمده از قرآن بوده؛ نه آیهی 141 سورهی نساء که اصلیترین دلیل آن محسوب میشود.
[1] مصطفوى، محمدكاظم، القواعد الفقهية، قم، چاپ اول، 1426 ق، ج1 ، ص293 ؛ بجنوردى، حسن، القواعد الفقهية ،قم، چاپ اول، 1377 ش، ج1 ، ص187.
[2] همان؛ فقه و حقوق قرارداد ها (ادله عام قرآنی)، ابوالقاسم علیدوست، ص409-410.
[ #فقه #شبهه #قرآن #قاعده_فقهیه #یادداشت #یادداشت_آزاد #آقا ]
🌐 @aliebrahimpour_ir [96.9.18]
عقل یشمی خالخال پشمی
✅ انواع جملات در پاراگراف پشتیبان #جزوه #یادداشت_شخصی #نویسندگی / #پاراگراف_نویسی / #مقاله / #مقال
📌توضیحی درباره #پاراگراف_نویسی
🖊اصل و قاعده اولیه در نوشتن #پاراگراف_ساختارمند، این است که هر #پاراگراف ، موضوع جزئی و مشخصی دارد و درباره ی آن موضوع جزئی، محتوایی را بیان می کند. موضوع و محتوای بیان شده درباره ی آن، در جمله ی به نام « #جمله_موضوع » قرار می گیرند.
🖊جمله موضوع، عموما در ابتدای پاراگراف قرار می گیرد. اما جمله موضوع نیاز به بسط و توضیح دارد.
🖊جملاتی که جمله موضوع را #بسط و توضیح می دهند، « #جملات_پشتیبان » نامیده می شوند. گاهی خود این جملات پشتیبان، نیازمند توضیح هستند. اینجاست که « #جملات_پشتیبان_فرعی (پشتیبان پشتیبان)» نوشته می شوند.
🖊در پایان نیز، « #جمله_نتیجه » قرار می گیرد و محتوای پاراگراف را با تعبیری متفاوت، بازنویسی می کند.
✅ سه نکته:
🔸این قاعده ی اولیه در پاراگراف است. مثل تمامی هنرها، در اینجا هم نویسنده بعد از اینکه مسلط بر قاعده اولیه شد، می تواند در ساختار دست ببرد. اما در نوشته های علمی، تا آنجا که می شود، باید ساختار اصلی را حفظ کرد.
🔸اینکه چگونه می توان جمله موضوع را #بسط داد، روش های مشخص شده ای دارد و قابل آموزش است. جزوه ی مربوط به روش های بسط پاراگراف را هم قبلا در کانال قرار داده بودم.
🔸کسی که نوشتن #پاراگراف_ساختارمند را یاد بگیرد، تا نوشتن مقالات کوتاه، راهی ندارد.☺️👌
[ #آموزشی | #آموزش_نویسندگی |#نویسندگی / #پاراگراف_نویسی / #مقاله / #مقاله_نویسی / #آموزشی / #نگارش / #آموزش / #آموزشی ]
🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 #مهندسی_معکوس_کتاب
[ #ادبیات #کودک_و_نوجوان ]
🔰مشخصات #کتاب :
🔸 «برگ» / کتاب شکوفه (انتشارات امیرکبیر) / نویسنده: بنیاد هنر دینی الرضا / مخاطب: سری الف /24 صفحه
🔰دو خطی #داستان :
🔸برگ پاییزی که با ناراحتی به خاطر باد شدید از درخت (مادرش) جدا شده، فکر می کند مفید نیست؛ اما می فهمد سایر برگ ها، دارند کارهای مفیدی انجام می دهند. به دنبال کار مفید می گردد و می فهمد جنگلبان مریض، هیزم ندارد. با دوستانش، خودشان را در آتش می اندازند تا اتاق گرم شود.
🔰 #تحلیل ساختاری و #طرح_داستان :
🔸 0-مقدمه: باد با بی رحمی برگ ها را می کند.
🔸 1-عدم تعادل و گره اول: برگ جدا می شود و درخت می گوید: «خدایا خودت مراقب بچه ام باش و سرنوشت خوبی برایش در نظر بگیر.» [تعادل در پیش مادر بودن تعریف می شود؛ پس جدا شدن از درخت، عدم تعادل است.]
🔸 2-اتفاق: بر اثر اتفاق (یعنی بدون علت مشخص) بر اثر حرکت باد، به جایی می رود و با برگ های دیگر آشنا می شود.
🔸 3-گره دوم: «حس مفید نبودن» => گریه برگ و بیان مشکلش: «ما بدون مادر (درخت) به درد نمی خوریم و خشک و نابود می شویم.»
🔸 4-مخالفت برگ های دیگر و بیان اینکه هر کدامشان چه کارهای مفیدی انجام داده اند (برگ توت، چنار، انگور و بید)
🔸 5-خود مفیدپنداری برگ و گشتن به دنبال کار مفید.
🔸 6-اتفاق: پیدا نکردن کار مفید و دیدن اتفاقی کلبه جنگبان مریض با اجاق تقریبا رو به خاموشش.
🔸 7- راه حل رسیدن به تعادل: پیشنهاد به دوستان دیگرش مبنی بر سوختن جمعی و جبران کردن محبت های جنگلبان با مادرمان.
🔸 8-رسیدن به تعادل: همگی خود را می سوزانند و از نسیم می خواهند کارشان را به بقیه خبر دهد که "همیشه و همه جا می توانند مفید باشند و دیگران را خوشحال کنند."
🔸 9-پایان بندی: جنگل بوی برگ های سوخته را می گیرد و درخت (مادرها) خوشحال می شوند و آرزو می کنند بهار بیاید تا دوباره پُر برگ شوند.
🔰نقد و ملاحظات:
🔸 1.گره های اصلی داستان، با «اتفاق» حل می شود (ضعف پیرنگ)
🔸 2.ادبیات و نوع واژه گزینی، قطعا مناسب سری الف نیست.
🔸 3.دیالوگ ها -خصوصا دیالوگ های اصلی- به شدت ضعیف و غیرکارشناسی طراحی شده اند.
🔸 4.مشخص نیست چرا به کرّات در داستان، از «باد» به بدی یاد می شود: خودخواه، بی رحم، مغرور.
🔸 5.برگ ها خودشان را می سوزانند؛ اما مشخص نیست چرا از عبارت «از بین بردن» استفاده می کند. این در حالی است که در صفحه ی بعد، از کار آنها به صراحت به عنوان «ایثار و فداکاری» یاد می شود.
🔸 6.برگ کوچولو در توجیه دوستانش می گوید: «همه شما کارهای مفیدی انجام داده اید که کسی جز خودتان ندیده، الان بهترین فرصت است که همگی با سوزاندن خودمان، در اجاق جنگلبان، او را از سرما نجات دهیم.» با توجه به مرحله ی «رسیدن به تعادل» که از نسیم می خواهد داستان سوختنشان را به گوش بقیه برساند، مشخص نیست که چرا «اعلام کار خوب و مفید به دیگران» خوب انگاشته شده و «عدم اطلاع دیگران از کار مفید» بد القا می شود.
🔸 7.تلاش نویسنده، برای تقریر مضمونی سخت و پیچیده در قالب داستانی کودک، واقعا قابل ستایش است.
🔸 8.داستان را می شود بر مضامین متفاوتی منطبق کرد: قوس صعود و نزول در عرفان، شهادت در راه وطن، ضرورت مفید بودن و...
🗓 نگارش در: 20 آذر 1396
🔗 https://www.instagram.com/p/BcdN0FDgq9l
🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 #مهندسی_معکوس_کتاب
[ #ادبیات #کودک_و_نوجوان ]
🔰مشخصات #کتاب :
🔸 «دم مارمولک» / نوشته شهلا بارفروش / شکوفه (امیرکبیر) / رده سنی ب، ج /32ص.
🔰دو خطی #داستان :
🔸 مار آبی می خواهد مارمولک را بخورد؛ مارمولک فرار می کند ولی دمش کنده می شود و ناراحت. پروانه با کمک حشرات دیگر سراغ خاله کفشدوزک می روند تا از او کمک بگیرند که دم مارمولک را بدوزد. اما به آنها میگوید لازم نیست، چون دم جدیدی برایش در می آید.
.
🔰 #تحلیل ساختاری و #طرح_داستان:
🔸 0-مقدمه: مار آبی به دنبال خوردن قورباغه است؛ اما دستش نمی رسد و سراغ مارمولک می آید.
🔸 1-گره اول (عدم تعادل): خودش را نجات می دهد، ولی دمش کنده می شود. [کنده شدن دم => ناراحت شدن]
🔸 2-پیشنهاد برای حل مسئله: پروانه به کمکش می آید که بروند پیش کفشدوزک.
🔸 3-گره دوم: مارمولک بدون دمش نمی تواند راه برود.
🔸 4-پروانه تنهایی می رود. در باغ سنجاقک را می بیند؛ از او می پرسد؛ با هم به گلزار می روند.
🔸 5-زنبور را می بینند؛ شب را در گلزار استراحت می کنند؛ فردا صبح سه تایی به چمنزار می روند.
🔸 6-ملخ را می بینند؛ ملخ می گوید که سوسک، دیروز در گندمزار، کفشدوزک را دیده؛ با هم به گندمزار می روند.
🔸 7- در گندمزار، کفشدوزک را می بینند؛ از او می خواهند که بیاید و دمش را بدوزد.
🔸 8-راه حل برای رسیدن به تعادل: می گوید لازم نیست. خدا طوری مارمولک را آفریده که دوباره دم در می آورد.
🔸 9-شب را آنجا می خوابند و صبح حرکت می کنند.
🔸 10-ملخ در چمنزار می ماند و به مارمولک سلام می رساند.
🔸 11-شب را در گلزار می مانند. زنبور سلامش را می رساند
🔸 12-صبح به باغ سیب می روند. سنجاقک می ماند و سلام می رساند.
🔸 13-پروانه تنها به برکه بر می گردد.
🔸 14-حل مسئله: می بیند مارمولک خوشحال است و دارد بازی می کند. چون دم در آورده.
🔸 15- پایان بندی: پروانه جریان سفر را تعریف می کند. مارمولک خوشحال می شود چون هم دم در آورده و هم چند دوست جدید پیدا کرده. پروانه هم خوشحال می شود و می خوابد.
🔰نقد و ملاحظات:
🔸 در طرح، از عنصر تکرار و چرخش استفاده شده.
🔸 داستان زیادی کش آمده.
🔸 پایان بندی بسیار ساده است.
🔸 (نتیجه از سه مورد قبلی) => داستان مناسب سری الف است؛ نه ب یا ج.
🔸 مضمون: دوستی و رفاقت و کمک/ ساختار بدن مارمولک(!) / آموزش جایگاه هر حیوان در جنگل (اما مگر جایگاه پروانه در کنار برکه است؟ قاعدتا باید سنجاقک در کنار برکه می بود!)
🔸 وقتی به کفشدوزک می گویند «خاله»، توقع نداریم او بقیه را «دوستان» خطاب کند. قاعدتا باید بگوید «بچه ها».
🔸 کتاب شماره صفحه ندارد.
🔗 https://www.instagram.com/p/Bcf4qEhgBn4 [96.9.20]
🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 #مهندسی_معکوس_کتاب
[ #ادبیات #کودک_و_نوجوان ]
🔰مشخصات #کتاب :
🔸 «خسیس و سکه هایش» [قصه هایی از بوستان] / مژگان شیخی / قدیانی / رده سنی ب،ج / 12ص.
🔰دو خطی #داستان :
🔸 تاجر خسیسی که پول هایش را خارج شهر انبار می کند. یک شهب پسرش با دنبال کردن او، جای سکه های طلا را می فهمد و در فرصت مناسب همه را برمیدارد و خرج خانواده می کند. پدر بعدا متوجه می شود و با ناراحتی به خانه آمده از کار پسرش مطلع می شود و برای آبروی رفته اش، گریه می کند.
🔰 #تحلیل ساختاری و #طرح_داستان:
🔸 1-مقدمه و عدم تعادل: مرد تاجری که خسیس بود و خانواده اش با بدبختی هرچه تمام تر زندگی می کردند. مرد همیشه به خانواده می گوید که هیچ پولی برای خرید ندارد.
🔸 2- مرد حتی یک روز کفشش را می فروشد تا مقداری گوشت بخرد.
🔸 3-پسر از ناراحتی، شب خوابش نمی برد.
🔸 4-می بیند که نیمه شب، پدر از خواب بیدار شده و بیرون می رود.
🔸 5-او را تعقیب می کند و می بیند در خرابه ای، مقدار زیادی سکه در دیگ مخفی کرده است.
🔸 6-راه حل: به خانه بر می گردد و تا صبح فکر می کند
🔸 7-فردا شب سراغ دیگ می رود و کل طلاها را بر می دارد و جایش سنگ می گذارد.
🔸 8-کل سکه ها را در مدت کوتاهی، خرج لوازم و نیازهای خانواده می کند و به پدر و مادرش می گوید که پول ها را قرض گرفته.
🔸 9-نقطه اوج: چند روز بعد، پدر سراغ سکه ها می رود و جای طلا، سنگ را می بیند و با گریه به خانه بر می گردد.
🔸 10-به سر و صورت می زند و می گوید همه زندگی ام از دستم رفت.
🔸 11-پسر به پدر می گوید، وقتی پول را خرج نکنی، چه فرقی بین طلا و سنگ است؟
🔸 12-پایان بندی: پدر، می فهمد قرضی در کار نبوده. خانواده هم دروغ پدر را متوجه می شوند. مرد فقط گریه می کند به خاطر طلاها و آبروی رفته اش پیش خانواده.
🔰نقد و ملاحظات:
🔸 جملات اضافه و تکرار در عبارات، زیاد است.
🔸 قصه حکمت آموز است؛ به داستان تبدیل نشده.
🔸 ریتم داستان در ابتدا کش دار و آرام ولی ناگهان در صفحه آخر تند و شدید می شود!
🔰بررسی نهایی:
🔸 اصل حکایت را در بوستان پیدا کردم. حکایت 20 از باب دوم. کاملا مشخص است که داستان سازی نویسنده از این حکایت، به هیچ وجه قابل قبول نیست. زیرا متن نگارش شده، صرفا بازنویسی متن بوستان نیست که بتوانیم از ضعف ساختاری آن چشم پوشی کنیم. بلکه اثر به عنوان بازطراحی برگرفته از بوستان نگارش شده. در چنین بازطراحی ای باید ساختار و قوام داستانی به اثر داد. پایان بندی داستان شدیدا ضعیف است. نکات اضافه ای هم که در بالا اشاره شد، نمونه ای از تلاش نوشته برای قرار دادن اجباری معانی ابیات در متن داستان است و باعث خراب شدن داستان شده.
🔸 حتی از غنای ادبی خود عبارات بوستان، برای داستان استفاده نکرده است. مثلا در متن صرفا به سنگ و طلا اشاره می کند؛ در حالی که سعدی تشبیه زیبایی دارد و طلای زیرخاک را به طلای درون معدن که هنوز استخراج نشده تشبیه می کند: «زر اندر کفِ مرد دنیا پرست/ هنوز ای برادر به سنگ اندر است.»
🔗 https://www.instagram.com/p/BclB5mBgBMr [96.9.21]
🌐 @aliebrahimpour_ir
🌺 [ #حرفای_خدا ] 🌺
📌 #دوس_داری_اینطوری_بشه؟
🔸أ يَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخيلٍ وَ أَعْنابٍ 🍇
🔸تجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ 🌊
🔸لهُ فيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ 🍑🍎🍓🍋 😋
🔸و أَصابَهُ الْكِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفاءُ 👨👧👦
🔶فأَصابَها إِعْصارٌ فيهِ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ ؟!؟ 🌪🔥😳
🔸كذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ 🤔 (266-بقره)
🔹 هیچکدامتان دوست دارد باغ خرما و انگوری داشته باشد 🍇
🔹که زیر درختاناش جویها روان است 🌊
🔹و برایش در آن باغ میوه های دیگری هم هست 🍑🍎🍓🍋😋
🔹وآنوقت، درحالیکه دوران پیریاش فرا رسیده و بچههایی ناتوان دارد، 👨👧👦
🔷ناگهان #گردبادی_سوزان آن باغ را نابود کند؟!؟ 🌪🔥😳
🔹خدا آیات و احکامش را اینطور برایتان توضیح میدهد تا به #فکر فرو بروید. 🤔 (ترجمه #علی_ملکی )
✅ پ.ن: کسی هم که کمکهای خود به دیگران را با #خودنمایی و #آزار همراه کند، اعمالش را نابود ساخته است و دیگر راه جبرانی ندارد. 🏻♂️
[ #قرآن | #تامل | #حرف_خدا ]
[ #آیه_تصویری | #تصویر_سازی_قرآن ]
[ #ترجمه_خواندنی #پیام_رسان #باقرآن ]
[ #صاد #ذی_الذکر #بی_واسطه_با_خدا ]
🌐 @aliebrahimpour_ir