eitaa logo
عقل یشمی خال‌خال پشمی
249 دنبال‌کننده
707 عکس
34 ویدیو
75 فایل
☑️ کسی که حرفای این کانال را جدی بگیره، خره. 😇✌ @ebrahimpour
مشاهده در ایتا
دانلود
ادعیه علما برای بیماری.jpg
809.5K
📥 #دانلود #تصویر مخصوص پرینت A5 📌 برخی از سفارش‌های عالمان ربانی برای در امان ماندن از بلاها و #بیماری ها براساس روایات معصومان #عکس #کرونا 🌐 @aliebrahimpour_ir
کرونا به زبان آدمی‌زاد در هفته پیش‌رو - دکتر حمیدرضا قادری.pdf
6.92M
📌 به زبان آدمی‌زاد در هفته پیش‌رو ✅ مجموعه استوری‌های آقای دکتر میر حمیدرضا قادری ( ) (@drhamidqaderi) که به نوعی جمع‌بندی همه نکاتی است که این‌طرف و آن‌طرف خوانده‌ایم. 🔺پی‌نوشت: دکتر قادری از معدود افراد عاقلِ معتدلِ فهیمِ هوشمندی است که می‌شناسم. ، و در این متن مشهود است. 🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 ☑️ دعا وقت مهمات و رنج و اندوه 🌐 @aliebrahimpour_ir
❇️یکی از عکس‌العمل‌هایی که در برابر پاسخ به مطرح می‌شود، استناد به «الباطِلُ يَمُوت بِتَرك ذِكرِه؛ با ترک یادآوری‌اش، می‌میرد» است. بر اساس این روایت در برابر خیلی از اشکالات و افراد اصلا نباید پاسخ داد، همین که پاسخی داده نشود، خودش برطرف می‌شود. این نقد به بسیاری از مباحث از جمله نیز وارد می‌شود. در جریان‌شناسی جریانات باطل شناسایی و معرفی می‌شوند؛ در حالی که خود این باطل‌شناسی، نوعی ذکر باطل است؛ در حالی که مرگ باطل، با ترک ذکر است! ✳️این عبارت را از جنبه‌های مختلف می‌توان بررسی کرد. من در اینجا بدون نظارت به محتوا، از جنبه‌ی «روایت‌بودن» گزارشی از جست‌وجویم را ارائه می‌دهم: برای تحقیقات، خواستم این نقد و روایت را بیاورم و بررسی‌اش کنم. در جامع‌الاحادیث جست‌وجو کردم. در هیچ یک از کتب روایی، این عبارت یافت نشد. تنهاوتنها موردی که این تعبیر یافت شد، در عبارات مرحوم علی دوانی در مقدمه ترجمه جلد51 بحارالانوار بود. وی در این مقدمه، یکی از عوامل پیدایش، بقا و تقویت بهائی‌گری را، عدم توجه علمای شیعه به فتنه باب و بهاء و سهل‌گرفتن کار آن‌ها به دلیل «الباطِلُ يَمُوت بِتَرك ذِكرِه» می‌داند. (ص172) ✅ در گروهی متشکل از جمعی اساتید تاریخ و حدیث، منبع را پرس‌وجو کردم. نتیجه جالب بود: 🔻در مجامع روایی شیعه، چنین چیزی وجود ندارد. 🔻تنها نقلی شبیه به این عبارت از عمر بن خطاب (خلیفه دوم) نقل شده است که کاندهلوی در کتاب حیاة‌الصحابه (ج5:ص135) به نقل از ابونعیم اصفهانی در حلیة‌الاولیاء، (ج1:ص55) آورده است. 🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 آقای مقدم، کجایی؟ / آقای الوند، روحت شاد! 🌟 1. بعد از کلی انتظار از اول عید شروع شد. اما متفاوت‌تر از هر پایتخت و تناب‌نده‌تر از همیشه. مزیت نسبی پایتخت چی بود؟ یک سریال صددرصد ایرانی با مایه‌های بسیار قوی هویت و ارزش‌های دینی. در همان گیروداری که برخی مازندرانی‌ها با ساخت سریال مخالفت کردند و ساخت فصل4 تقریبا لغو شده بود، جمله «یک فیلم ایرانیِ کامل و درست است» آقا بود که نگاه مسئولین را تغییر داد. آقا به سیروس مقدم گفته بود «پایتخت‌ها را پیگیری کرده‌ام و روابط سالم بین خانواده‌های ایرانی و شئونات یک خانواده ایرانی در این سریال‌ها رعایت شده است. به مسئولان صداوسیما هم گفته‌ام که این سریال‌ها الگوی خوبی برای سریال‌سازی است.» 🌹 2. ، شهره بود به نمایش یک خانواده کاملا معمولی از طبقه متوسط، اما با روابط حسنه و اخلاق خوب. چه کسی هست که گریه نقی سر قبر مادر را یادش نیاید؟ سکانس دوپینگ نقی با همسرش شب قبل از کشتی در سالن را فراموش کرده باشد؟ همه اعضای خانواده بدی داشتند، ولی خوبی‌ها و صفای باطن‌شان بدی‌ها را پوشش می‌داد. کمک هم بودند و همراه. هر قسمت هم یک دردسر جدیدی که سریال را هیجان‌انگیز می‌کرد. ما عشق می‌کردیم ببینیم این خانواده چطور مشکلات بیرون را به کمک همراهی درون، حل می‌کنند. 🎥 3. هرچه پایتخت جلوتر آمد، نقش کم و کمتر شد. این اواخر، خبرگزاری‌ها اخبار پایتخت را نه از قول غفوری (تهیه‌کننده) و نه حتی مقدم، بلکه از نقل می‌کنند. در پشت‌صحنه پایتخت5، تناب‌نده بیشتر از بقیه در حال مدیریت عوامل پشت صحنه بود. خصوصا در دو فصل اخیر، دیگر خبری از نماهایِ خاصِ ابژکتیوِ معروف به «سیروس‌مقدمی» هم نیست! سیروس مقدم، به کارخانه سریال‌سازی تلویزیون معروف است. مردم را خوب می‌شناسد. کارنامه‌اش این را اثبات می‌کند؛ اما پایتخت6 را چه شده؟ آیا سیروس مقدم واقعا در پشت صحنه پایتخت6 بوده؟؟ 🕷 4.اوج از تناب‌نده رو دست خورد. پایتخت5 شد تبلیغ ترکیه. فیلم سینمایی «قسم» هم افتضاحی شد که اوجی‌ها تا جایی شد سعی کردند بپوشانندش! همین یک ماه پیش هم مهناز افشار افشا کرد که تناب‌نده در توییت‌ها و موضع‌گیری‌هایش –از آن طلبه بیچاره تا همین اخیر- نقش کلیدی داشته و درخواست کرده بود نگذارند همین‌طور پاک‌وپاکیزه جاخالی کند. تا توانست دوشید. وسط پایتخت6 هم که نتوانست از خوردن این لقمه چرب دل بکند، با پررویی گفت، بعد از پایتخت6 دیگر با صداوسیما همکاری نمی‌کنم. 🎭 5.اتمسفر پایتخت6 حال آدم را بد می‌کند. شیرازه از هم پاشیده. بچه‌ها پشت بزرگترها بدگویی می‌کنند و با ادبیات بدی با هم حرف می‌زنند. حتی تک‌تک کاراکترها هم شیرینی همیشگی را ندارند. مثلا برای من فهیمه از همه نقش‌ها، بانمک‌تر بود، مخصوصا دیالوگ گفتنش. اما در 6 اینقدر غیرطبیعی سانتال شده، آدم کهیر می‌زند. از نظر داستانی هم داغان است. پایان هر قسمت، بدون هیچ درام و تنشی تمام می‌شود! نمایش دردها و واقعیت‌ها جای خود را به صحنه‌های لودگی بی‌منطق داده: وسط یک مراسم تکریم و اینطور رقص و خوانندگی؟! 🏴 6.اگر می‌خواهید نقش یک متغیر را بدانید، آن را حذف کنید و وضعیت را با قبل مقایسه کنید. پایتخت6 اما در فقدان مرحوم ، از همیشه بیشتر، تناب‌نده‌تر شده. اگر در این شک دارید، «گینس» (اولین فیلم سینمایی تنابنده) را ببینید تا متوجه شوید عمق بی‌مایگی داستان و دیالوگ‌های زشت پایتخت6 بیشتر از همه از چه کسی آب می‌خورد. روحت شاد خشایار الوند! نبودت بدجوری حس می‌شود. روحت شاد. 🌐 @aliebrahimpour_ir 1399.01.03
، سریعتر از تمام کانال‌های خبری (آخرین خبر و خبرفوری و...)، نامه بچه‌های برای اعزام گروه‌های جهادی به آمریکا و اروپا را پوشش خبری می‌دهد! 📎 https://t.me/IranintlTV/50171 🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 مربی د[و]ر[ان] گذشته و بحران پیله ناامیدی 🔸 من در کلاس نویسندگی، متن مرحوم را مشق نوشتن می‌کردم. شاگرد شاگردان او در نویسندگی محسوب می‌شوم. در کلاس‌ها و گفت‌وگوهایم هم همیشه کتاب او را معرفی و توصیه کرده‌ام و می‌کنم. (هرچند با عموم اظهارعقیده‌هایی که ورای اصول نویسندگی در متن بروز می‌دهد، هم‌دل نبوده و نیستم) 🔸 اما معتقدم متاسفانه او جزو آن مربیانی بود که -به‌قول دیالوگ معروف آژانس‌شیشه‌ای- "دوره‌اش گذشته". نه فقط بابایی، درباره رسول جعفریان هم همین نظر را دارم. این بزرگواران، دورانی را به تامل و مطالعه گذراندند ولی در نهایت چون نتوانستند خودشان راه به جایی پیدا کنند، یک‌سر از عقیده و آرمان‌شان گذشتند و فرمان چرخاندند و نسبت به کل مسیر ابتدا و سپس شدند. از آن زمان هم در پیله خود خزیدند و مشغول شدند به بازتولید مکرر این ناامیدی و بدبینی در یادداشت‌های روزانه و هفتگی و واگویه‌ی آن در قالب تطبیق بر نمونه‌های روزمره. نه مسئله‌ای را حل کردند، نه تقریر جدیدی از مسائل ارائه دادند و نه حتی پرسش قابل‌توجهی بر پرسش‌های پیشین افزودند. 🔶 تجربه‌ی میدانی نشان می‌دهد این بحرانِ برای تمامی افراد در اواسط عمر رخ می‌دهد. بحران کمرشکنی است که تصورش هم برایم واهمه ایجاد می‌کند. فعلا تنها امیدم، "إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي" است. 🔻پی‌نوشت: خبر درگذشت استاد رضا بابایی را شنیدم. قلم استواری داشت؛ سرمشق، معیار و الگو بود. خواندن متن کتاب اش -جدای از محتوا- خودش سلوک بهتر نوشتن است؛ ان‌شاءالله باقیات‌الصالحاتی برایش باشد. حیف که سرطان و ، روحش را آنقدر آزرد که جسمش تاب نیاورد... روحش شاد. 🔖آخرین یادداشت او که تبلور تامی از روح ناامید اوست:👇 t.me/rezababaei43/1269 eitaa.com/aliebrahimpour_ir/722 🌐 @aliebrahimpour_ir ۱۳۹۹.۰۱.۱۸
🖌درس بزرگ من در فقدان مربی نویسندگی، استاد رضا بابایی: eitaa.com/aliebrahimpour_ir/722
📌 «آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد» 📍 در خبر آمد رئیس با دستور ویژه جهت بررسی حواشی نوشته: «لازم است بررسی شود که این اقدام حاصل اشتباه، بی‌توجهی و است یا نتیجه عملیات مرموز و فتنه‌انگیز فرهنگی دشمن». ❎محل این خبر ورای مضمونش، بیش‌ازپیش لزوم بررسی وادادگی یا ستون‌پنجم را روشن می‌کند! دقت کنید: دلیل نوشتن این نامه، حواشی «"قسمت آخر" "پایتخت"» است! 🔰یعنی چه؟ رئیس صداوسیما، آنچه را که به چشمش آمده، نه اصل سریال‌های با مضامین فاضلابی و نه حتی و دوم همین پایتخت است (که چرخش 180 درجه‌ای نسبت به کلان‌مضامین مثبت فصول پیشین داشت). بلکه او تنها آخرین سکانس از آخرین قسمت سریال را دیده! سکانس آخر پایتخت، دهن‌کجی کاملا مشخص بود به عنوان مهر پایان یک فصل عقبگرد. سکانسی که البته صریح بود و رو بازی کرد. الحق محتوای نامناسبی هم نداشت! ❇️ اگر وادادگی یا نفوذی هم هست، در آن اذهان یخ‌زده است که سکانس آخر را می‌بیند ولی کاری با سریال‌های پی‌درپی ندارد! در ، یا دوست‌دختربازی در . مگر نه تنابنده که وضعیت و سابقه و موضع‌اش کاملا روشن است! ✅ مشکل اینجاست آشپزباشی دیگ آشی که درونش سگ افتاده را نمی‌بیند، ولی به دستگیره شکسته‌اش گیر می‌دهد! 🤦🏻‍♂️ 🔸 پی‌نوشت: تصویری از دقایق پایانی سریال سرنوشت؛ خود میزانسن دلالت روشنی دارد؛ آنجا که در ادامه‌ی یک فصل رابطه، دخترک و پسرک با واژگان صریحی که اختصاص به روابط دخترپسری دارد (من فک کردم دیگه باهام ) قهرشان را آشتی می‌کنند. 🌐 @aliebrahimpour_ir