💢آیتاللهالعظمی صافی گلپایگانی ره، مثال نقضی بر «مسئلهی تعارض منافع»!💢
🔹خداوند روح بلند آیتالله العظمی صافی گلپایگانی را غریق رحمت و قرین ارواح اولیاء معصومینش علیهمالسلام قرار دهد.🤲
🔹امسال در یک حلقه مباحثاتی با چند نفر از دوستان، به مناسبت بررسی #عنصر_مصلحت به عنوان یکی از عناصر مهم اصول فقه احکام حکومتی، مروری داشتیم به ماجراهای اختلاف شورای نگهبان به ریاست مرحوم آیتالله صافی گلپایگانی و مجلس شورای اسلامی؛ به ریاست جناب آقای هاشمی رفسنجانی و همچنین حضرت امام ره بر سر «قانون اراضی شهری» در سال 1360 و همچنین بر سر «قانون کار» در سال 1366.
🔹در مورد اول ایشان با اینکه تطبیق عناوین ثانویه بر مصادیق به مجلس شورای اسلامی واگذار شود مخالف بود و در مورد دوم نیز، حق شرط گذاری دولت، در عقود فی مابین کارفرما و کارگر را به بهانهی استفاده کارفرما از امکانات عمومی کشور، نادرست میدانست و این گونه شروط را که در شرایط اضطراری یا شبه اضطراری بر کارفرما تحمیل میشود، موجب از دست رفتن نظامات اصلیه و مستقیم اقتصاد اسلامی میدانست.
🔹این درحالی است که در هر دو مورد، حضرت امام ره، موافقت خود را اعلام کرده بود و با این حال، حرف ایشان این بود که اگر فرمایش حضرت امام ره، از باب حکم حکومتی است، شورای نگهبان آن را به دیده منت میگذارد و تبعیت میکند، ولی اگر این دیدگاههای ایشان صرفاً نگاه اجتهادی حضرت امام ره است، برای ایشان حجت نیست و ایشان و برخی دیگر از فقهای شورای نگهبان و حتی برخی از اعضای جامعه مدرسین قم با آن مخالفند و اجتهادی دیگر دارند.
🔹همین اختلافات و برخی حادثه های دیگر مانند انشعاب جامعه روحانیون مبارز و ماجراهای تقلبهای صورت گرفته در مجلس سوم شورای ملی، در نهایت در تیرماه 67 منجر به استعفای ایشان از دبیری شورای نگهبان و پذیرش استعفای ایشان توسط حضرت امام ره شد.
🔹اختلاف آیتالله صافی گلپایگانی رحمتاللهعلیه با برخی دیدگاههای حضرت امام ره، نماد یک #نوعِ_مبارک از اختلاف در نظامات اسلامی است که میتوان از آن به #اختلافات_اجتهادی نام برد. اختلافاتی که ریشهی آن به هیچ وجه به #تعارض_منافع برنمی گردد، بلکه اتفاقاً اگر آیت الله صافی رحمت الله علیه می خواست منافع خود را تأمین کند، در آن بحبوحهی انقلاب و اتوریته معنوی حضرت امام ره، موافقت با امام خمینی ره و دست برداشتن از اختلاف نظر، خیلی معقولتر و موجهتر به نظر میرسید. ولی ایشان با ایستادگی معقول و منطقی بر موضع علمی خود و همچنین قرار دادن باب حکم حکومتی به منظور همراهی عملی با ولیأمر جامعه مسلمین، نوعی اصیل و الگوسازانه از اختلافات فکری جامعه دینی و همچنین امکان همکاریها و تعاونها در عین همان اختلافات، را به نمایش گذاشتند که حقاً و انصافاً نیازمند مقیاسی رفیع از استقرار علمی، صلابت روحی و روحیهی حریت، تواضع و حقطلبی است .
🔹عدم توجه به این سنخ از اختلاف بزرگان و اعاظم حوزههای علمیه با رهبران انقلاب اسلامی و سیاست رسمی جمهوری اسلامی، امکان فهم درست منطقِ رفتاریِ بسیاری از بزرگان حوزههای علمیه را از قشر جوانتر و پرشورتر انقلابی و به خصوص حوزوی سلب کرده است و عملاً منجر به شکل گیری کلیشههای غلط صفر و صدی در برچسب گذاری «انقلابیگری» و منتهی به قرارگیری برخی از علما و بزرگانی که دارای اختلاف اجتهادی هستند، در دسته ضد انقلابیون و یا ساکتین و فارغ دلان نسبت به نظام اسلامی گردیده است، در حالیکه بسیاری از سکوتها و همراهیهای عملی این بزرگواران اگر درست #روایت و #تبیین میشد، آنگاه عظمت روحی و عیار بالای تقوایی و حزماندیشی آنها در پرهیز از تضعیف نظام اسلامی در عین اختلاف اجتهادی، برهمگان روشن می گردید.
🔹اگر کسی میخواهد این سنخ از اختلافات را که مختص جامعه دینی است و در جامعهی مبتنی بر ایده بازار، خبری از آن نیست را بیشتر بفهمد، حتماً و حتماً نامه بینظیر حضرت امام ره موسوم به #منشور_برادری را که حوالی همان حوادث سال 67 صادر شده است، با دقت بخواند ...
🔹نکته آخر اینکه این نوع از اختلاف، راهش تأمین منافع همه ذینفعان و بازیگران در یک طرح به اصطلاح بُرد ـ بُرد نیست، بلکه تنها چارهاش #توسعه_تفاهم_اجتماعی است...
#آیتالله_صافیگلپایگانی
#عقلانیت_انقلابی
#اختلاف_جامعه_دینی
#علمای_انقلابی
#تعارض_منافع
#توسعه_تفاهم_اجتماعی
#جهاد_تبیین
#نهضت_روایت
✳️تاریخ نگارش: 1400/11/12
https://eitaa.com/alimohammadi1389/564
https://t.me/alimohammady1389/68
4️⃣ متنی منتشر شد با نام «عالَم نو؛ منظری متفاوت در تحلیل رویدادهای اخیر» که تحلیلی بود از فرمایشات اخیر حضرت آقا درباره حوادث اخیر.
در نقد این متن نوشتم:👇
🔹خواندم و تحلیلی بسیار خطرناک برای کنشگری امروز جامعه ایمانی بود انصافاً.
🔹توضیح مختصر اینکه جناب آقای .... دامت افاضاته:
ـ آیا به نظرتان درخواستهای مکرر حضرت آقا در خصوص کرسی های آزاداندیشی محقق شده است؟
ـ آیا به نظرات شریف ایشان در خصوص لزوم تحول فقاهت از فقاهت فردی به فقاهت حکومتی محقق شده است؟
ـ آیا به نظرتان تغییر محسوسی درباره سبک زندگی ایرانیان افتاده است؟؛ همان سبک زندگی ای که حضرت آقا در بجنورد در سال 91 فرمودند که ما در بخش نرم افزاری تمدن که بخش اصلی محسوب می شود، پیشرفت چشمگیری در انقلاب نداشته ایم.
ـ آیا اسلامیت علوم انسانی ربطی به تحقق تمدن نوین اسلامی دارد یا نه؟
ـ آیا تحول حوزه و دانشگاه تحقق یافته است؟
ـ آیا در فضای مجازی کار شاقی انجام داده ایم؟
ـ آیا در الگوی مشارکت مردمی توانسته ایم الگوسازی و مدل سازی کنیم؟
ـ و دهه ها «آیای دیگر» ....
🔹به صراحت عرض می کنم که همه اینها را با این اعتقاد می نویسم که حرکت تکاملی و بالنده انقلاب اسلامی در این بیش از چهار دهه هیچگاه تعطیل نشده است. و اساساً انقلاب اسلامی در مسیر بالنده خود توانسته از دامهای اصلی جریان رقیب تمدنی خود مانند ترور، جنگ، تهاجم فرهنگی، تحریم، انقلاب مخملی سربلند بیرون بیاید و ان شاء الله اکنون نیز از «جنگ رسانه ای و شناختی» با موفقیت بیرون خواهد آمد.
ولی #خطرناکترین تحلیل در حال حاضر، ارضاء ذهنی امت حزب الله است که در نهایت به او بگویی که چون تو خیلی خوبی، اینقدر مورد حمله ای !!
انقلاب اسلامی در حال بالندگی است و همین سطح و شدت درگیری با تمدن مستقر کنونی را افزایش داده است
و اتفاقا این تشدید درگیری است که ضعفهای ما را بیشتر هویدا میسازد و تحت فشار خود، #سرِ_زخمهای کهنه را باز میکند.
این انگیزه های متراکم و توجه های صیقل یافته را نباید با تحلیلهایی که فقط به #مگس و #مگسشناسی و #تبیین آن معطوف است، بی ثمر کرد!
🔹امروز مهمترین عرصه درگیری با تمدن رقیب، توجه به درگیری سه گانه «توسعه»، «تحجر» و «پیشرفت» است.
هر تحلیلی که این انرژی جمع شده را در غیر این عرصه تخلیه کند، به شدت خطرناک و انحرافی است.
ما در معرض یک جنگ تمام عیار هستیم.
ضعفهای ما در این درگیری در حال آشکار شدن است.
دشمن رشد ما را نمی تواند ببیند و با تمام قوا به میدان آمده است.
این فرصتی تاریخی ما برای فهم #مراکز__اضطرار مان است...
مراقبت کنیم که با خودارضایی روانی، فرصت سوزی نکنیم .....
5️⃣ دوست فرهیخته و دوستداشتنیای برام نوشت:
«پاسخ کمی بلندتر؛
مقرر متن، همچنان تصور میکند، متن بالا خلاصه سخنرانیهای اخیر رهبری در ایام آشوب است؛
ایشان به صراحت آشوب فعلی را برخاسته از نقطه ضعف ندانسته، بلکه واکنشی به قوت منطق جمهوری اسلامی میدانند که در یکسال اخیر در قالب زندگی با نشاط مومنانه رخ نموده است و حسب این نگاه به دولت دستور میدهند «حواستان پرت نشود» و همچنین در طبقهبندی ششگانه خود از بازیگران، به گونهی «معترض» اشاره ندارند.
انگیزه نگارش متن بالا این است، آیا این استراتژی میتواند الگویی برای کنشگری طلاب جهت عبور از بحران و یا تبدیل آن به فرصت باشد یا نه؟ یا طلاب وظیفهای غیر از شتابدهی پیشرفت به سوی زندگی بانشاط و مومنانه دارند که خود حاصل همان تحلیل است.
بر این اساس پاسخ نامتعارف شما میتواند برخاسته از درک سه خطا باشد؛
یک. خطای #مقرر؛ مقرر راهبرد موجود در سخنرانیهای اخیر ناظر به حوادث را به درستی خلاصه نکرده است؛ پاسخ درخور این خطا، استناد به فیشهای موجود در متن و تلاش در تصحیح این خلاصهسازی است.
دو. خطای #مفسر؛ راهبرد رهبری در تاویل حوادث با نقصان روبرو است؛ پاسخ درخور و بهشدت ضروری این است که خطای در تاویل موجود در بیان رهبری را در قالب متنی مستند و مستدل کنیم و به عنوان منظر نخبگان حوزوی، در اختیار ایشان قرار دهیم، چرا که تدبیر اجرایی و امنیتی کشور هم اکنون با راهبرد ایشان تنظیم میشود، کما اینکه، دستورات ایشان به دولت و نهاد امنیتی در متن حاضر ذکر شده است.
سه. خطای #ما؛ در اتخاذ راهبرد متفاوت و تفسیر مغایر رویدادها؛ پاسخ درخور آن است که تلاش کنیم مقدمات نظری دریافت راهبرد رهبر انقلاب برای خود، متولیان و کنشگران را تحصیل کنیم، تا زودتر به لایه تنظیم کنش نائل آییم.»
در جواب ایشان نوشتم:👇
🔹چه بگویم برادر خوبم، در برابر این همه روشنی و واضحات؟!
چه بگویم که عاجز از سخنم در برابر این هم آشکارگی و بدیهیات؟!
ماجرا در فهم اقتضائات زمانه است.
ماجرا در فهم شرایط عسرت است و امکان های مقاومت و پایداری است.
ماجرا در نفهمیدن معنای «تاب آوری» است که مورد تأکید رهبری است.
ماجرا در لقلقه کردن این معانی است، بدون اینکه حقیقتا اهل دردی باشیم و زیر فشاری.
ادبیات ما حزب الهیها خیلی پر است.
همه چیز روشن است و واضح.
همه چیز تحت کنترل است و ما مُشرف.
بویی از اضطرار و دردکشیدن در میان نیست.
جواب همه پرسشها مشخص است و هم سوالات در حکم شبهه.
ما قابلیت هم دردی مان از بخش زیادی از جامعه را از دست داده ایم .
وقتی همدرد نباشی، همسخن هم نیستی .
همسخنی، فرع بر همدردی است.
ما #تبیین را هم همین گونه فهمیده ایم؛ بریده از اضطرابها و اضطرارهای آخرالزمانی.
🔹در گیری ما با طاغوت زمانه، امروز ما را به نقطه #ضرورت_تفاهم__اجتماعی رسانده است.
نه اینکه تا کنون تفاهم اجتماعی نداشته ایم.
انقلاب اسلامی اگر متفاهم بین #ما نبود، 300 هزار نفر از بهترین هایمان را پایش نمی دادیم.
ولی امروز جنگ بالا گرفته و اضطرارهای جدیدی آشکار شده است.
فشار مضاعف جنگ، وحدت اجتماعی را نشانه رفته است؛
آن هم از طریق آشفته سازی ذهنیتها ...
ما امروز بیش از هر کنشی، باید «عزیزُ علیه ما عنتم» شویم.
باید تجافی کنیم و همنشینی کنیم.
باید گوش دهیم و کمتر حرف بزنیم.
سپس باید با تبیین، آشنا بودن دردها را نشان دهیم.
رنجها و دردها را به رسمیت بشناسیم و از این درد فقدانها، با تکیه بر دارایی ها، حرکت و انقلاب و قیام خلق کنیم.
رنج و درد، محمل تفاهم است و همدردی، اولین گام تفاهم .
🔹بدترین تقریر از پیشرفت و حرف آقا این است که بگوییم این اعتراضها هیچ نیست و ما باید به پیشرفت مان برسیم .
مگر می توان به پیشرفت رسید بدون ارتباط و اتصال با جانها و ارادهها؟!
این جدا کردن پیشرفت از جان و نفوس مردمان و ملتِ سرزمینِ اسلام است.
این نادیده انگاشتن جامایه پیشرفت است؛ این ندیدن اراده ملی است.
این به مسلخ بردن بیانیه گام دوم است.
این انکار نقشه راه جمهوری اسلامی؛ یعنی «مردم سالاری دینی» است.
احساس اعتراض نسل کنونی، مهمترین سرمایه انگیزشی مشارکت این نسل در فرآیند بالنده انقلاب اسلامی است.
مساهمت در تغییر موازنه جهانی به نفع اسلام، بدون مشارکت این نسل امکان پذیر نیست.
بزرگترین اشتباه راهبردی امروز حزب الله، فرونشاندن و ارضای کاذب این احساس اعتراض است؛ ولو با شعار مقدسی به نام «تببین».
.... ادامه دارد ...👇
💢به ایده ائتلاف "انسجام" چه نقدی دارم؟💢
🔹اینکه میزان مشارکت مردم در انتخابات از سال 98 به بعد دچار افت معناداری شده است، به نظرم جای شک و شبهه ندارد.
🔹ریشه این مشکل هم نه صرفاً در شیوه رد صلاحیتهاست که اصلاحطلبها بخواهند از پشم آن کلاهی برای خود دست و پا کنند و نه صرفاً در مشکلات معیشتی است که اصولگرایان بخواهند گردن این و آن بیندازند.
🔹مشکل اصلی همانطور که قبلاً گفتهام در #نمایندگی_امر_سیاسی است. نمایندگی مجلس، منصب وکالت و نمایندگی از مردم است و اینکه در مردمسالاری دینی باید نماینده از مردم باشد و با مردم باشد و در مردم باشد، از آنروست که مسئلهها را بفهمد و به دیگرانی بفهماند و پیچیدگیها و هزینه فایدهها را هم برای مردم #تبیین کند.
🔹ولی چه میتوان کرد که منصب سیاسی نمایندگی مجلس، خواه ناخواه موقعیت برخورداری از ارتباطات فراتر از دائره موکلین و قرار گرفتن در مناسبات سیاسی و اقتصادی گسترده است. همین جاست که محیط نماینده به تدریج از محیط موکلین جدا میشود و در مناسبات قدرت و ثروتی قرار میگیرد که در بهترین وضعیت در کنار نمایندگی مردم، نمایندگی امور دیگر هم بر او بار می شود!
🔹راهکاری که #ائتلاف_انسجام برای رفع این #نانمایندگی در پیش گرفته است، برون رفتن از «رویههای عادی» و «خلق مشارکت واقعی در ذیل تصویری روشن از آینده» از طریق «ایجاد پیمان سیاسی جدید حول شکستن انحصار محافل کنونی قدرت» است.
خب سوال اساسی این است که «تصویر روشنی که میفرمایید کجاست؟» و بر فرض هم که این تصویر هم ترسیم شده است؛ «با چه راهبردهای عملیاتی میخواهید این تصویر آینده را محقق کنید؟» این پرسش دوم از پرسش اول هم مهمتر است، چرا که اتفاقاً در مقام پیگیری این راهبردهای عملیاتی است که تزاحمها رخ می نماید و تعارض منافع آشکار می شود؛ دقیقاً در چنین موقعیتی است که مصلحتسنجیها و سبک سنگین کردنها باب توجیه همه چیز را می گشاید و هر کوتاه آمدنی را برچسب نرمش قهرمانه میزند!
🔹از اینرو به طور مشخص اشکالم به ائتلاف انسجام و هر مجموعه دیگری مانند مجمع همافزایی جوانان قم و امثالهم این است که از طریق طرح پیمان جدید سیاسی و یا با طراحی فرآیندهای شناسایی کاندیداها با شاخصهایی مانند ولایی بودن و مدیر بودن و انقلابی بودن و صادق بودن و ... نمی توان جلوی نانمایندگی سیاسی را گرفت. نانمایندگی سیاسی، راه مهارش مشخص شدن محتوای سیاست در دوگانه توسعه و پیشرفت در مسئله های اساسی مردم است، وگرنه ممکن است خروجی ارزیابیها بزرگواری مانند حاج آقای ذوالنوری بشود که با آن همه سوابق درخشان، کمر یکی از پیشروترین طرحهای تحولی و تمدنی ایران یعنی طرح احیاء ساخت خانههای ویلایی را قربة الی الله بشکند و بکند آنچه را نباید بکند ....
#عقلانیت_انقلابی
#نمایندگی_امر_سیاسی
#طرح_اداره
#محتوای_سیاست
https://eitaa.com/alimohammadi1389/1635