eitaa logo
تفسیر المیزان
8.9هزار دنبال‌کننده
167 عکس
38 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 تفسیر آیه4⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فـمـن لم يـجـد فـصـيـام شـهـريـن مـتـتـابـعـيـن مـن قـبـل ان يتماسا...4⃣ 🔸ايـن جـمـله بـيـانـگـر خـصـلت دوم از خـصـال سـه گـانـه كـفـاره است كه مترتب بر خصلت اول است، يعنى كسى اين وظيفه را دارد كه قدرت بر آزاد كردن برده نداشته باشد، چنين كسى است كه مى تواند به جاى آن، دو ماه پى در پى روزه بگيرد كه بعد از دو ماه روزه، جـمـاع بـرايـش حـلال مـى شـود. در ايـن جـمـله هـم بـراى بـار دوم قـيـد (مـن قبل ان يتماسا) را آورده تا كسى خيال نكند اين قيد مخصوص ‍ خصلت اولى است. (فـمـن لم يـستطع فاطعام ستين مسكينا) - جمله خصلت سوم را بيان نموده مى فرمايد: اگـر ظـهـار كـنـنـده نـتـوانست برده آزاد كند، و در مرحله دوم نتوانست دو ماه روزه بگيرد، در مـرحـله سـوم شـصـت مـسـكـيـن را طـعـام دهـد كـه تـفـصـيـل هـر يـك از ايـن خصال سه گانه در كتب فقه آمده است. (ذلك لتومنوا باللّه و رسوله) - يعنى اين كه چنين حكمى تشريع نموده، و اين كه چـنـين كفاره هايى واجب كرديم، و به اين وسيله رابطه همسرى را حفظ نموديم، تا هر كس بخواهد بتواند به همسر خود برگردد. و از سوى ديگر اين كه او را به كفارات جريمه كرديم تا ديگر به سنت هاى دوران جاهليت برنگردد، همه اينها براى اين است كه شما به خدا و رسولش ايمان آورده، رسوم جاهليت را كنار بگذاريد. (و تلك حدود اللّه و للكافرين عذاب اليم ) - كلمه  در هر چيزى به معناى آن نـقـطـه اى اسـت كـه آن چـيـز بـدان مـنـتـهى مى شود. و از آن فراتر نمى رود، اين كلمه در اصـل بـه مـعـنـاى مـنـع بـوده. و مـنـظـور از جـمـله مـورد بـحـث ايـن اسـت كـه خصال سه گانه بالا را بدين جهت واجب كرديم ، و يا طور كلى احكامى كه در شريعت مقرر نـمـوديـم هـمـه حدود خدايند و با مخالفت خود از آن تعدى نكنيد، و كفار كه حدود ظهار و يا همه حدود و احكام تشريع شده ما را قبول ندارند عذابى دردناك دارند. و ظـاهـرا مراد از كفار، همان كسانى هستند كه حكم خدا را رد مى كنند و ظهار را به عنوان يك سـنت موثر و مقبول مى پذيرند. مؤ يد اين ظهور جمله (ذلك لتومنوا باللّه و رسوله ) است كه مى فرمايد: اين سخن را بدان جهت گفتيم تا اذعان و يقين كنيد، كه حكم خدا حق است، و رسول او صادق و امين در تبليغ است، علاوه بر تاكيدى كه كرده و فرموده: (وتلك حـدود اللّه). البـته احتمال هم دارد كه مراد از كفر، كفر عقيدتى نباشد، بلكه كفر عملى يعنى نافرمانى باشد. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه5⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ان الذيـن يـحـادون اللّه و رسـوله كـبـتـوا كـما كبت الذين من قبلهم ...5⃣ 🔸كلمه  مصدر فعل  است به معناى ممانعت و مخالفت است. و كلمه  به معناى اذلال و خوار كردن است. و اين آيه شريفه و آيه شريفه بعدش هر چند ممكن است مطلبى جديد و از نو بوده باشد، و بـخـواهـد بـفـهـماند كه مخالفت خدا و رسول او چه عواقبى در پى دارد، و ليكن از ظاهر سـيـاق بـرمـى آيـد كـه بـه آيـه قـبـل نـظـر دارد و مـى خـواهـد ذيـل آن را تعليل نموده، بفهماند كه اگر از مخالفت و تعدى از حدود خدا نهى كرديم، و دسـتـور داديـم كـه بـه خـدا و رسـول ايـمان بياوريد، براى اين بود كه هر كس با خدا و رسـول مـخـالفـت كـنـد ذليـل و خـوار مـى شـود هـمـچـنـان كـه امـت هـاى قبل از اين امت، به همين خاطر ذليل شدند. آنگاه مطلب را با جمله (و قد انزلنا ايات بينات و للكافرين عذاب مهين ) تاكيد نموده، مـى فـرمـايـد: هـيـچ شـكـى در ايـن نـيـسـت كـه ايـن دسـتـورات از ناحيه ما است، و اين كه رسول ما در تبليغ رسالت ما صادق و امين است و آنهايى كه اين دستورات را رد مى كنند عذابى خوار كننده دارند __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 6⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰يوم يبعثهم اللّه جميعا فينبئهم بما عملوا...6⃣ 🔸كـلمـه  ظـرف اسـت بـراى جـمله (و كافران عذابى اليم دارند) يعنى در چنين روزى اين عذاب را دارند، در روزى كه خدا مبعوثشان مى كند كه روز حساب و جزاء است، و آنگاه آنان را از حقيقت همه آنچه كرده اند با خبر مى سازد. 🔸(احـصـيـه اللّه و نـسـوه ) - كلمه  معناى احاطه داشتن به عدد هر چيز است، بـه طـورى كـه حـتـى يك عدد از آن از قلم نيفتد. راغب مى گويد: احصاء به معناى به دست آوردن عـدد واقـعـى هـر چـيـز اسـت، مـى گـويـنـد (احـصـيـت كـذا). و اصل اين كلمه از ماده  است كه به معناى سنگريره است. و اگر شمردن را از اين ماده ساخته اند، براى اين بوده كه عرب در شمردن هر چيزى به سنگريره اعتماد مى كرده، همچنان كه ما با انگشتان خود چيزى را مى شماريم. (و اللّه عـلى كـل شـى ء شـهـيـد) - ايـن جـمـله تـعـليـل اسـت بـراى جـمـله  مـى فـرمـايـد: اگـر گـفـتـيـم خـدا عمل آنان را شمرده دارد، و خود آنان فراموش كرده اند، براى اين است كه خدا ناظر و شاهد بر هر چيز است. و ما در تفسير آخر سوره حم سجده معناى شهادت خدا بر هر چيز را بيان كرديم __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بحث روایتی سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بحث روايتى 🔸رواياتى درباره شأن نزول آيات مربوط به ظهار 🔸در كتاب الدر المنثور است كه: ابن ماجه، ابن ابى حاتم، و حاكم - وى حديث را صحيح دانـسـتـه - و ابـن مـردويـه، و بيهقى از عايشه روايت آورده اند كه گفت: بزرگ است آن خـدايـى شـنوائيش به وسعت جهان وسيع است، و هر چيزى را مى شنود، من آن روز كه خوله دختر ثعلبه به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم مراجعه كرده بود كلامش را مى شنيدم - اما در عين حال همه اش را نفهميدم - داشت درباره همسرش به آن جناب شكايت مى كـرد، عرضه مى داشت: يا رسول اللّه ! شوهرم از جوانى من استفاده كرد، و من رحم خود را در اخـتـيـارش گـذاشتم، تا اين كه امروز كه پير شدم و ديگر فرزند نمى آورم مرا ظهار كرده، خدايا، مـن از دسـت او نـزد تـو شـكـايـت مـى آورم. هـنـوز از جـا بـرنـخـاسـتـه بـود كـه جـبـرئيـل ايـن آيـات را آورد: (قـد سمع اللّه قول التى تجادلك فى زوجها) و همسرش اوس بن صامت بود. مؤلف: البـتـه روايـاتـى كـه در شأن نـزول ايـن آيـات از طـرق اهـل سـنـت رسـيـده بـسـيار زياد است، و در اين كه نام آن زنو نام پدرش و نام همسر و پدر هـمـسـرش چـه بوده اختلاف دارند. از همه معروف تر همين است كه نام او خوله و نام پدرش ثـعـلبـه و نـام هـمـسـرش اوس ‍ بـن صـامـت انـصـارى بـوده. قـمـى هـم اجـمـال داسـتـان را در تـفـسـيـر خـود آورده، البـتـه روايـت ديـگـرى نقل كرده كه به زودى از نظرتان خواهد گذشت. و در مـجـمـع البـيان در تفسير آيه شريفه (و الذين يظاهرون من نسائهم ثم يعودون لما قـالوا) گـفـتـه: و اما نظريه ائمه اهل بيت عليهم السلم اين است كه مراد از برگشتن به آنچه گفته اند،است بخواهند با همين زن همخوابگى نموده، ظهارى را كه كرده بودند نـقـض كـنـنـد، چـون وطـى چـنـيـن زنـى قـبـل از كـفـاره جـائز نـيـسـت، و حـكـم ظـهـار بـاطـل نـمـى شـود مـگـر بعد از كفاره. و در تفسير قمى آمده كه : على بن الحسين براى ما حـديـث كـرد و گفت : محمد بن ابى عبداللّه، از حسن بن محبوب از ابى ولاد از حمران از امام بـاقـر عليه السلام بـرايـم نـقـل كـرد كـه فـرمـود: زنـى از مـسـلمـانـان نـزد رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله وسـلم رفـت و عـرضـه داشـت : يـا رسـول اللّه ! فـلانـى همسر من است كه عمرى رحم خود را در اختيارش گذاشتم، و در امور دنـيـا و آخـرتـش يـاريـش كـردم ، و هـيـچ نـامـلايمى از من نديده مى خواهم از او شكايت كنم. فـرمـود: از چـه شكايت كنى؟ عرضه داشت: به من گفته تو بر من حرامى، همان طور كه پـشـت مـادرم حـرام اسـت، و مـرا از خـانـه ام بـيـرون كـرده، حـال در كـار مـن چـاره اى بينديش. حضرت فرمود: خداى تعالى درباره اين مسأله آيه اى نازل نفرموده تا طبق آن ميان تو و شوهرت حكم كنم، و من نمى خواهم از كسانى باشم كه پاسخ روشن نمى دهند. زن شروع كرد به گريه كردن، و شكوه نمودن به درگاه خداى عزوجل، و از نزد رسول خدا بيرون رفت. راوى مـى گـويـد: خـداى تـعـالى گـفـتـگـوى او بـا رسـول خـدا صلى اللّه عليه و آله و سلم و شكايتش در امر شوهرش را شنيد، و اين آيات را نـازل كـرد: (بـسـم اللّه الرحـمـن الرحـيـم قـد سـمـع اللّه قول التى تجادلك فى زوجها - تا جمله - و ان اللّه لعفو غفور). سـپـس اضـافـه كـرده اسـت: رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله وسـلم فـرسـتـاد بـه دنـبـال آن زن، و به وى فرمود برو شوهرت را بياور. زن شوهرش را آورد. حضرت به او فرمود: آيا تو به همسرت چنين و چنان گفته اى؟ عرضه داشت : بله گفته ام تو بر من حرامى همانطور كه پشت مادرم حرام است. رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود خـداى تـعـالى دربـاره كـار تـو و هـمـسـرت، قـرآنـى نـازل كـرده، و آيـات را بـرايـش خـوانـد: (بـسـم اللّه الرحـمـن الرحـيـم قـد سـمـع اللّه قول التى تجادلك فى زوجها - تا جمله - ان اللّه لعفو غفور). بنابر اين همسرت را به خانه ببر، زيرا تو سخنى منكر و نامشروع گفته اى، و خدا از جرمت گذشت، و ديگر چنين كارى را تكرار مكن. راوى مـى گـويد: مرد برگشت، در حالى كه از آن چه همسرش گفته بود پشيمان بود، و خداى تعالى براى اين كه مؤمنين دچار چنين ندامتى نشوند، اين آيه را فرستاد: (كسانى كـه هـمـسـر خود را ظهار مى كنند، و پشيمان مى شوند...) يعنى از اين به بعد، و بعد از آنـكـه ايـن مـرد چـنـيـن كرد و خدا او را عفو فرمود، اگر كسى چنين كند، بر او واجب مى شود قـبل از همخوابگى با همسرش برده اى آزاد كند. (ذلكم توعظون به و اللّه بما تعملون خـبـيـر)، و اگـر كـسـى نـمـى تـوانـد بـرده آزاد كـنـد، قـبـل از تـمـاس دو مـاه پـى در پى روزه بگيرد، و كسى كه استطاعت اين را هم ندارد شصت مـسكين را طعام دهد.
🔸ادامه مباحث بحث روایتی 🔹آنگاه فرمود: خداى تعالى عقوبت كسى را كه بعد از اين نهى ظهار كند ايـن خـصـال قـرار داده و فـرمـوده: (ذلك لتـومنوا باللّه و رسوله و تلك حدود اللّه) يعنى اين است حد ظهار - تا آخر حديث. مؤلف: اين آيه با در نظر گرفتن سياقش و مخصوصا مضمون جمله آخرش كه مسأله عفو و مـغـفـرت را آورده، بـا مـضـمـون ايـن حـديث بهتر مطابقت دارد، و حديث از حيث سند هم عيبى نـدارد، چـيـزى كه هست با ظاهر خود عبارت آيه مى فرمايد: (و الذين يظاهرون من نسائهم ثـم يـعـودون لمـا قـالوا) سـازگـار نـيـسـت، بـراى ايـن كـه از ظاهر آيه برمى آيد كه شـوهـرش پـشـيـمان شده، و روايت مى گويد: شوهرش پشيمان نشد، بلكه زن او اعتراض كرده. __________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات7⃣الی3⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ترجمه آيات 🔸مـگر نمى دانى كه خدا آنچه را كه در آسمان ها و زمين مى داند. هيچ نجواى سه نفرى نيست مـگـر آنـكـه او چـهـارمـيشان است وهيچ پنج نفرى نيست مگر اين كه او ششمى آنها است و هيچ كـمـتـر و بـيـشترى نيست مگر اين كه او با ايشان است هر جا كه باشند. آنگاه در روز قيامت ايشان خبر مى دهدكه چه كردند، چون خدا به هر چيزى دانا است7⃣ 🔸آيا نديدى كسانى را كه از نجوى نهى شدند و باز بدانچه نهى شدند برگشتند و به گناه و دشمنى و نافرمانى رسول نجوى كردند و چون نزدت مى آيند تحيتى به تو مى دهـنـد كـه خـداى تـعـالى آن طـور تـحـيـتـى بـه تـو نـداده و در دل خـود و يـا نـزد هـمفكران خود اظهار دلواپسى مى كنند كه نكند خدا جرم آنچه مى گوييم عـذابـمـان كـنـد، ايـشـان را مـگـر هـمـان جـهـنـم چـاره كـنـد و در آن خـواهـنـد افـتـاد و چـه بـد محل بازگشتى است8⃣ 🔸هـان! اى كـسـانـى ايـمـان آورده ايد وقتى با يكديگر نجوى مى كنيد به گناه و دشمنى و نـافـرمـانـى رسـول نـجـوى مكنيد بلكه به احسان و تقوا نجوى كنيد و از خدايى كه به سويش محشور مى شويد بترسيد9⃣ 🔸نـجـوى تـنـهـا و تـنها از ناحيه شيطان است تا كسانى كه ايمان آورده اند اندوهگين شوند ولى هـيـچ ضـررى بـه ايـشـان نـمـى زنـد مـگـر بـه اذن خـدا و مؤمنـيـن بـايـد بـر خـدا توكل كنند🔟 🔸هـان ! اى كسانى كه ايمان آورده ايد وقتى به شما گفته مى شود در مجالس به يكديگر جـا بـده يـد جـا دهـيـد تـا خـدا هم جاى شما را در بهشت وسعت دهد، و وقتى هم گفته مى شود بـرخـى زيـد تـا شخص محترمى بنشيند برخيزيد خداى تعالى مؤمنين را به يك درجه، و علم داده شدگان را به چند درجه برترى داده و خدا بدانچه مى كنيد با خبر است1⃣1⃣ 🔸اى كـسـانـى كـه ايـمـان آورده ايـد وقـتـى بـا رسـول نـجـوى مـى كـنـيـد قـبـلا صـدقـه بـدهيد اين براى شما بهتر و به پاكى نزديكتر است، حال اگر نداشتيد خدا آمرزگار رحيم است2⃣1⃣ 🔸گـويـا از دادن صـدقـه قـبـل از هـر نـوبـت نـجـوى دريـغ داشـتـيـد حـال صـدقـه نمى دهيد و خدا هم از نافرمانيتان گذشت پس به نماز و زكات و اطاعت خدا و رسول بپردازيد و خدا از آنچه مى كنيد با خبر است3⃣1⃣ __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺بیان آیات7⃣الی3⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بيان آيات 🔸اين آيات راجع به نجوى و پاره اى آ داب مجالست است __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
غنچه ای دیگر عیان شد در گلستان ولا شد مدینه نور باران و زمین شد با صفا جشن میلاد نقی آن مظهر پاکی و صدق هم ولی الله هستی هم امام و مقتدا 🎉ولادت امام هادی(ع) مبارک باد 🎉
🌺 تفسیر آیه7⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ7⃣ 🔸استفهام در اين آيه انكارى است. و منظور از رويت، علم يقينى است، كه بر اساس استعاره آن را رويـت خـوانـده. و ايـن جـمـله مـقـدمـه اى اسـت كـه مـضـمـون جـمـلات بـعـدى را تـعـليـل مـى كـنـد. و حـاصـل مـجـمـوع آيـه ايـن اسـت كـه: اگـر گـفـتـيـم اهـل نجوى هر چند نفر باشند خدا هم يك نفر است با ايشان، براى اين است كه خدا آنچه را در آسمان ها و زمين است مى داند. 🔸مـقـصـود از چـهـارمـى بـودن خـدا بـراى سـه نـجوى كننده و ششمى بودن او براى پنج نجوى كننده 🔰مـا يـكون من نجوى ثلثة الا هو رابعهم و لا خمسة الا هو سادسهم... 🔸كلمه  مـصـدر و بـه مـعـنـاى يـعـنـى با يكديگر بيخ گوشى سخن گفتن است. و ضـمـيـرهـاى مـفـرد در آيه همه خداى سبحان برمى گردد. و مراد از دو جمله  و   كسى است كه با شركت خود عدد سه را چهار و عدد پنج راشش مى سازد. مى فـرمـايـد: اگـر اهـل نـجـوى سـه نـفر باشند چهارميشان خدا است، و اگر پنج نفر باشند شـشـمـى آنـهـا خـدا اسـت، چـون خـدا با ايشان و عالم به اسرار ايشان است. همان طور كه گفتيم در اول آيه مسأله آگاهى خدا را ذكر كرد، و فرمود: (الم تر ان اللّه يعلم...)، و در آخـر آيـه بـراى بـار دوم مـى فـرمـايـد: (ان اللّه بكل شى ء عليم ). 🔰و لا ادنى من ذلك و لا اكثر 🔸يعنى و نه كمتر از اينها و نه بيشتر. با آوردن اين دو كـلمـه اطـلاقـى بـه كـلام داد كـه شـامـل تـمـامـى اعـداد اهـل نـجـوى بـگـردد. امـا كـلمـه  شـامـل كـمـتـر از سـه نـفـر يـعـنـى دو نـفـر و شـامـل كـمـتـر از پـنـج نـفـر يـعـنـى چـهـار نـفـر مـى شـود. 🔸و امـا كـلمـه  شامل عدد شش و بالاتر مى شود. و از لطف سياق اين آيه آن است كه با آوردن عدد سه، چهار، پنج، و شش، ترتيب اعداد را رعـايت كرده، بدون اينكه يكى از آنها را تكرار كرده باشد، چون ممكن بود بفرمايد: هيچ نجواى سه نفرى نى ست مگر آنكه خدا چهارمى آنان است، و هيچ نجواى چهار نفرى نيست، مـگـر آنكه او پنجمى آنان است، و هيچ نجواى پنج نفرى نيست، مگر آنكه او ششمى ايشان است. 🔰الا هـو معهم اين ما كانوا 🔸 منظور از (با ايشان بودن خدا) با ايشان بودن از حيث عـلم و آگـاهـى بـه سـخـنانى است كه بيخ گوش ‍ يكديگر مى گويند، مى فرمايد: خداى تعالى در اين نجوى شريك ايشان است. 🔸بـا ايـن بـيـان روشـن مـى شـود كـه مـنـظـور از چـهـارم بـودن خـدا بـراى سـه نـفـر اهـل نجوى و ششم بودن براى پنج نفر اهل نجوى همين است كه: خدا با ايشان است در علم، و مشترك با آنان است در اطلاع بر سخنان سرى آنها، نه اين كه خداى تعالى عدد سه نفر آنان را به صورت يك انسانى مجسد چهار نفر كند، زيرا خداى سبحان منزه از جسميت و برى از ماديت است. 🔸تـوضـيح اين كه: مقتضاى وحدت سياق اين است كه: منظور از دو استثناى (الا هو رابعهم) و (الا هـو سـادسـهـم ) يـك چـيـز بـاشـد، و در هـر دو بـخواهد بفهماند چيزى بر خدا پـوشـيده نيست. پس در حقيقت برگشت معناى اين دو استثناء به يك استثناء است، و آن  اسـت. و ايـن مـعـيـت يـا مـعـيـت عـلمـى اسـت، و مـعـنـايـش اين است كه: خدا در هر حـال مـشـارك ايـشـان اسـت در آگـاهـى. و يا معيت وجودى است، و معنايش اين است كه: هر جا قـومـى فـرض شـود مـشـغـول نـجـوى هستند، خداى تعالى همانجا هست، و شنوا و داناى به سخنان ايشان است. 🔸و مـنـظـور از جمله (اين ما كانوا) اين است كه مطلب را از نظر مكان عموميت دهد، و بفهماند وقـتـى مـعيت خدا با اهل نجوى معيت علمى است، نه نزديكى جسمانى، ديگر تفاوت نمى كند كه آن مكان نزديك باشد يا دور. پس هيچ مكانى از خداى سبحان خالى نيست، در عين اين كه او در مكان نمى گنجد. 🔸از آنچه گذشت اين معنا هم روشن مى شود كه مفاد آيه مورد بحث - يعنى چهارمى بودن خدا بـراى سـه نـفـر اهـل نـجـوى، و شـشـمـى بـودنـش بـراى پـنـج نـفـر اهـل نـجـوى - مـنافاتى با آيه شريفه (لقد كفر الذين قالوا ان اللّه ثالث ثلثة ) كـه مـى فـرمايد: (آنها كه معتقدند خدا سومى سه خدا است كافر شدند) ندارد، چون در ذيـل ايـن آيه مفصلا بيان كرديم كه منظور صاحبان اين عقيده اين بوده كه خدا واحدى عددى كـه بـا انـضـمـام دو خـداى ديـگـر مـى شـونـد سـه خـدا، و حـال آنـكـه وحـدت خـدا عـددى نـيـسـت، او احـدى الذات اسـت، و مـحـال اسـت چـيزى غير او با او فرض شود تا دوم او باشد. پس مراد از چهارمى بودن خدا بـراى سـه نـفر اهل نجوى و ششمى بودنش ‍ براى پنج نفر، همين است كه گفتيم: او عالم بـه سـخـنـان سـرى ايـشـان اسـت. آنـچـه از نـظـر آنـان سـرى شـمرده مى شود براى خدا عـزوجـل مـكـشـوف و ظـاهـر اسـت.
⏮ادامه تفسیر آیه7⃣ 🔸مـنـظـور ايـن اسـت، نـه ايـن كـه خـدا مـانـنـد اهـل نـجـوى وجـودى مـحـدود دارد، وجـودى كه دومى و سومى هم برايش ‍ فرض مى شود، تا بـپـرسـى چـرا در آيـه سـوره مـائده گـويـندگان به اين خدا ثالث ثلاثة است را كافر خـوانـده، و آنـگـاه خـودش را در ايـن آيـه چـهـارمـى سـه نـفـر اهل نجوى، و ششمى پنج نفر آنان معرفى كرده است. 🔰ثـم يـنـبـئهـم بـمـا عـمـلوا يـوم القـيـمـه  🔸 يـعـنـى روز قـيـامـت اهل نجوى را به حقيقت هر عملى كه كرده اند - كه يكى از آنها نجوى است - خبر مى دهد. 🔰ان اللّه بـكـل شى ء عليم  🔸اين جمله، جمله قبلى را تعليل مى كند، و نيز علم خدا را به آنچه كه در آسمان ها و زمين است - كه در اول آيه مورد بحث بود - تأكيد مى نمايد. و نيز تأكيد مى كند كه چگونه خدا با اهل نجوى است. 🔸ايـن آيـه مـى تـوانـد در عـيـن تـايـيـد و تأكيد مـطـالب قـبـل تـمـهـيـد و زمـيـنـه چـيـنـى بـراى آيـات بـعـد هـم بـاشـد، و ذيل آن كه لحنى شديد دارد بى ارتباط با آيات بعد كه در مقام مذمت وتهديد است نباشد. _____________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه8⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰أَ لَمْ تَرَ إِلى الَّذِينَ نهُوا عَنِ النَّجْوَى ثمَّ يَعُودُونَ لِمَا نهُوا عَنْهُ ...8⃣ 🔸سياق آيات دلالت دارد بر اين كه در بين جمعى از منافقين و بيماردلان از مؤمنين نجوى كردن عليه رسول خدا ص و مؤمنين حقيقى شايع شده بوده، و سخنان بيخ گوشيشان پيرامون گناه و دشمنى و نافرمانى از آن جناب بوده تا به اين وسيله مؤمنين واقعى را آزار دهند، و آنها را محزون كنند، و گويا بر اين عمل اصرار هم مى ورزيدند، حتى از نهى خدا هم منتهى نشدند، لذا اين آيات نازل شد. بنابراين ، آيه مورد بحث مذمت و توبيخ غيابى از ايشان است، و در آن روى سخن را متوجه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم كرد، و مستقيما با خود آنان سخن نگفت، تا بيشتر تحقيرشان كرده باشد و بفهماند اهل نجوى لياقت آن را ندارند كه به شرف همكلاسى و خطاب خدا مشرف شوند، و امرشان هم آنقدر اهميت ندارد كه خداى تعالى خاطر آن روى سخن با ايشان كند. 🔸و معناى آيه اين است كه: آيا نديدى چگونه آنها كه از نجوى نهى شدند دوباره عمل نكوهيده خود را تكرار كردند، و همچنان مؤمنين را محزون مى كنند. و در اين كه فرمود: - برمى گردند و به صيغه مضارع تعبير آورد براى اين است كه استم رار را برساند، و اگر با اين ممكن بود بفرمايد (يعودون اليها) دوباره از نجوى تعبير به موصول و صله آورد، براى اين است كه به علّت مذمت و توبيخ خود اشاره كرده باشد، و بفهماند اگر ايشان را مذمت مى كنم به خاطر اين است كه عملى را تكرار مى كننداز آن نهى شده بودند. 🔰يتناجون بالاثم و العدوان و معصيت الرسول 🔸 مقابله اى كه در اين آيه شريفه بين اثم و عدوان و معصيت رسول واقع شده مى فهماند كه منظور از آن قسم اعمالى است كه اثر سوء دارد، ولى اثر سوئش از مرتكب آن به ديگران تجاوز نمى كند، نظير ميگسارى و قمار و بى نمازى كه صرفا مربوط به حق الله است. و منظور از كلمه آن اعمال زشتى است كه ضررش دامن گير ديگران مى شود و گناهان مربوط به حق الناس است كه مردم از آن متضرر و متاذى مى شوند. و اين دو قسم هر دو از موارد معصيت اللّه است. و سومى كه معصيت الرسول باشد عبارت است از اعمالى كه مخالفت با خدا نيست، اعمالى كه از نظر شرع جائز است، و رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم از طرف خداى تعالى درباره آنها نه امرى فرموده و نه نهيى كرده، ليكن از طرف خودش و به منظور تأمين مصالح امت دستورى صادر فرموده، مانند نجوايى مشتمل بر معصيت خدا نيست، ليكن رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم ولى امت است، و از خود امت اختياراتش در امور مربوط به امت بيشتر است، دستور داده كه از آن اجتناب ورزند. بنابراين، نجوى دو قسم مى تواند باشد، يكى اصل اين عمل، صرف نظر از اين كه معصيت خدا باشد يا نباشد، كه آيه شريفه (الذين نهوا عن النجوى ثم يعودون لما نهوا عنه) مرتكبين آن را مذمت و توبيخ مى كرد، و مى فرمود كه مسلمين از اين عمل نهى شده اند. و دوم آن نجوايى كه مشتمل بر انواعى از گناهان باشد كه آيه مورد بحث از آن نهى و مرتكبين آن را مذمت و توبيخ مى كند، و اين مرتكبين عبارتند از منافقين و بيماردلان از مؤمنين كه بسيار نجوى مى كردند، و با اين عمل خود مؤمنين را ناراحت و اندوهگين مى ساختند. 🔸بعضى از مفسرين گفته اند: منافقين با يهوديان نجوى و رازگويى مى كردند، و با اين عمل خود مؤمنين را اندوهگين، و ايجاد دلهره و فزع مى نمودند، و در تصميم هاى آنان وهن و سستى ايجاد مى كردند. اما به نظر ما اين نظريه درست نيست، براى اين ظاهر آيه (الذين نهوا عن النجوى ...)، اين است كه منظور مسلمين هستند، كه از نجوى نهى شده اند. 🔰و اذا جاوك حيوك بما لم يحيك به اللّه 🔸 يعنى و چون نزد تو مى آيند درودى به تو مى فرستند كه خدا آنطور درودى به تو نفرستاده، چون درود و تحيت خدا سلام است، كه تحيتى است مبارك و طيب، ولى آنها سلام نمى كردند، وقتى نزد رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم مى آمدند مى گفتند (السام عليك ) و كلمه (سام ) به معناى مرگ است، و طورى وانمود مى كردند كه گفته اند: (السلام عليك) - اين نظريه جمعى از مفسرين است. ولى با ظاهر آيه خيلى سازگار نيست، براى اين ضمير جاوك و به موصولى برمى گردد كه در جمله (الذين نهوا عن النجوى ) است، و خواننده توجه فرمود كه اين جمله به روشنى نمى تواند شامل يهود باشد.
⏮ادامه تفسیر آیه8⃣ 🔰و يقولون فى انفسهم لو لا يعذبنا اللّه بما نقول 🔸 اين جمله عطف است بر جمله ، و ممكن است حال باشد. و از ظاهر آن برمى آيد كه اين گفتار، گفتار زبانى ايشان نبوده، بلكه حديث نفس بوده كه در دل با خود مى گفتند، و اين جمله تحريك است به صورت طعنه (مثل اين كه به كسى كه تهديدت مى كند مى گويى همين حالا بزن چرا نمى زنى ؟). پس اين سخن از منافقين انكار رسالت رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم بر اساس كنايه است، و معنايش اين است كه: اينان به تو تحيتى مى دهند كه خدا چنان تحيتى به تو نفرستاده، و در دل با خود مى گويند كه: تو پيامبر خدا نيستى، اگر بودى ايشان را به خاطر آن تحيت عذاب مى كردى. 🔸بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از جمله (و يقولون فى انفسهم ) اين نيست كه در دل با خود مى گفتند، بلكه اين است كه در بين خود و براى يكديگر مى گفتند، و اين معنا كمى از سياق آيه به دور است. 🔰لو لا يعذبنا اللّه بما نقول 🔸 خداى تعالى اين احتجاج منافقين را با جمله (حسبهم جهنم يصلونها فبئس المصير) پاسخ داده، مى فرمايد: منافقين در اين كه عذاب خدا را انكار كردند اشتباه كردند، و طور قطع به آن عذابى كه به آن تهديد شده اند خواهند رسيد، و آن عذاب جهنم است كه داخلش خواهند شد، و حرارتش را خواهند چشيد، و همين جهنم براى عذابشان بس است. گويا همين منافقين و بيماردلان بودند كه بعد از آنكه از مناهى و گناهان خدا دست برنداشتند آيه سوره احزاب درباره شان نازل شد مى فرمايد: (لئن لم ينته المنافقون و الذين فى قلوبهم مرض و المرجفون فى المدينه لنغرينك بهم ثم لا يجاورونك فيها الاملعونين اين ما ثقفوا اخذوا و قتلوا تقتيلا). _____________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه9⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِذَا تَنَجَيْتُمْ فَلا تَتَنَجَوْا بِالاثْمِ وَ الْعُدْوَنِ وَ مَعْصِيَتِ الرَّسولِ ...9⃣ 🔸سياق آيات خالى از اين دلالت نيست كه آيه شريفه در مقام تخفيف و رخصت نازل شده، و در آن خطاب را متوجه مؤمنين واقعى كرده، مى فرمايد: شما مى توانيد نجوى كنيد، به شرطى كه نجوايتان توام با اثم و عدوان و معصيت رسول نباشد، بلكه تناجى به بر و تقوا باشد. منظور از بر تمامى كارهاى خير است كه در مقابل كلمه قرار گرفته، و منظور از آن عملى است كه نباشد. آنگاه مطلب را با امر به مطلق تقوا و تهديد از قيامت نموده، مى فرمايد: (و اتقوا الله الذى اليه تحشرون ). _____________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🔸ان شاءالله همه عزیزان برای اعتلای نام بلند اسلام، قرآن، و مکتب اهل بیت در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران می دهیم
🌺 تفسیر آیه0⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشيْطنِ لِيَحْزُنَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ لَيْس بِضارِّهِمْ شيْئاً إِلا بِإِذْنِ اللَّهِ ...0⃣1⃣ 🔸مراد از  - به طورى كه از سياق استفاده مى شود - نجوايى است كه آن روز در بـيـن مـنـافـقين و بيماردلان جريان داشته، نجوايى كه از ناحيه شيطان بوده. به اين مـعـنـا كه شيطان عمل را در دلهايشان جلوه داده بود و تشويقشان كرده بود كه با يكديگر نـجـوى كـنـنـد تـا مـسـلمـانـان را انـدوهـگـيـن و پـريـشـان خـاطـر كـنـنـد، تـا خيال كنند مى خواهد بلايى بر سرشان بيايد. 🔸خـداى سـبـحـان بـعـد از آنكه نجوى را با آن شرايط براى مؤمنين تجويز كرد، مؤمنين را دلگـرم و خـاطـر جـمع كرد كه اين توطئه ها نمى تواند به شما گزندى برساند، مگر بـه اذن خـدا، چـون زمـام امـور هـمـه بـه دسـت خـدا اسـت، پـس بـر خـدا تـؤ كـل كـنـيـد، و از ضـرر نـجواى منافقين اندوهگين نشويد كه خدا تصريح كرده به اين كه: (و مـن يـتـوكـل عـلى اللّه فـهـو حـسـبـه) و وعـده داده كـه هـر كـس بـر او تـؤ كـل كـنـد خـدا بـرايـش كـافـى اسـت، و بـا ايـن وعـده وادارشـان مـى كـنـد بـر تـؤ كل و مى فرمايد: كه تؤ كل از لوازم ايمان مؤمن است، اگر به خدا ايمان دارند بايد بر او تـؤ كـل كنند كه او ايشان را كفايت خواهد كرد. اين بود معناى (و ليس بضارهم شيئا الا باذن الله و على اللّه فليتوكل المومنون). _________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه1⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسحُوا فى الْمَجَلِسِ فَافْسحُوا يَفْسح اللَّهُ لَكُمْ ...1⃣1⃣ 🔸مصدر   به معناى فراخى است. همچنين كلمه # فسح  و كلمه جمع  است كه به معناى مكان جلوس است. و منظور (از فراخى دادن در مجالس) اين است كه آدمى خود را جمع و جور كند تا جاى آن ديگرى فراخ شود، و (فسحت دادن خدا به چنين كس) به اين معنا است كه جاى او را در بهشت وسعت دهد. 🔸ايـن آيـه شـريـفـه ادبـى از آداب مـعـاشـرت را بـيان مى كند، و از سياق آن برمى آيد كه قـبل ازدستور وقتى اصحاب در مجلس رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم حاضر مى شدند، بـه صـورتـى مـى نـشـسـتـند كه جا براى سايرين نمى گذاشتند، و واردين جايى براى نـشـسـتن نمى يافتند كه آيه شريفه ايشان را ادب آموخت. البته اين دستور اختصاص به مـجـلس رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله وسـلم ندارد، هر چند آيه شريفه در آن مورد نازل شده، ليكن دستور عمومى است. 🔸و مـعـناى آيه اين است كه: اى كسانى ايمان آورده ايد وقتى به شما گفته مى شود جمع و جـور بـنـشـينيد و جا بدهيد تا ديگران هم بتوانند بنشينند، وسعت بدهيد تا خدا هم در بهشت به شما وسعت دهد. 🔰و اذا قـيل انشزوا فانشزوا 🔸اين جمله متضمن يك ادب ديگر است. كلمه  - بـه طـورى كـه گفته اند - به معناى بلند شدن از سر چيزى و برگشتن از آن است، و نـشوز از مجلس به اين است آدمى از مجلس برخيزد تا ديگرى بنشيند، و بدين وسيله او را تواضع و احترام كرده باشد. 🔸و مـعـنـاى جـمـله ايـن است كه: اگر به شما پيشنهاد مى شود كه از جاى خود برخيزيد تا ديگرى كه افضل و عالم تر و باتقواتر از شما است بنشيند، بپذيريد و جاى خود را به او بدهيد. 🔰يـرفـع اللّه الذين امنوا منكم و الذين اوتوا العلم درجات  🔸 در اين معنا هيچ ترديدى نيست كه لازمه ترفيع خدا درجه بنده اى از بندگانش را باعث زيادتر شدن قرب او خداى تـعـالى اسـت، و ايـن خـود قرينه و شاهدى است عقلى بر اين كه مراد از اينهايى كه موهبت عـلمـشـان داده اند، علمايى از مؤمنين است. بنابر اين، آيه شريفه دلالت مى كند بركه مؤمنـيـن دو طـايـفه هستند، يكى آنهايى كه تنها مومنند، دوم آنهايى كه هم مومنند و هم عالم، و طـايـفـه دوم بـر طـايـفـه اول بـرتـرى دارنـد، هـمـچـنـان كـه در جـاى ديـگـر فـرمـوده : (هل يستوى الذين يعلمون و الذين لا يعلمون ). 🔸بـا ايـن بـيان روشن گرديد كه مسأله بالا بردن درجاتى كه در آيه شريفه مورد بحث آمـده، مـخـصـوص علماى از مؤمنين است. آنها هستند كه كلمه  درجات در موردشان صـادق اسـت، و امـا بـقيه مؤمنين ارتقائشان به چند درجه نيست، بلكه تنها به يك درجه اسـت. بـنـابـر اين، تقدير آيه شريفه چنين است: (يرفع اللّه الذين امنوا منكم درجه و يـرفـع الذيـن اوتـوا العلم منكم درجات) و در آيه شريفه تعظيم و احترامى از علماى امت شـده كـه بـر هـيچ كس پوشيده نيست. و جمله (و اللّه بما تعلمون خبير) مضمون آيه را تاكيد مى كند _________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه2⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِذَا نَجَيْتُمُ الرَّسولَ فَقَدِّمُوا بَينَ يَدَى نجْوَاشْ صدَقَةً ...2⃣1⃣ 🔸منظور از جمله (وقـتـى بـا رسـول نـجـوى مـى كـنـيـد)، (وقـتـى مـى خـواهـيـد بـا رسول نجوى كنيد) است. مى فرمايد: هر وقت خواستيد با آن جناب گفتگوى سرى بكنيد، قبل از آن صدقه اى بدهيد. 🔰ذلك خـيـر لكـم و اطـهـر - ايـن جـمـله عـلّت تـشـريـع صـدقـه قـبـل از نـجـوى را بـيـان مـى كـنـد، نـظـيـر جـمـله (و ان تـصـومـوا خـيـر لكـم) مـطـالب قـبـل خـود را تعليل مى كند. و در اين كه منظور از جمله مورد بحث خير بودن و اءطهر بودن بـراى نـفـوس و قـلوب است، هيچ شكى نيست، و شايد وجهش اين باشد كه ثروتمندان از مـسـلمين زياد با رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم نجوى مى كردند، و مى خواستند اين را براى خود نوعى امتياز و تقرب به رسول به حساب آورده، در برابر فقراء خود را از خـصـيـصـيـن رسـول وانـمـود كـنـنـد، در نتيجه فقراء از اين بابت ناراحت مى شدند، و دلهـايـشان مى شكست، لذا خداى تعالى به آنها دستور داد هر وقت خواستند با آن جناب در گـوشـى سـخـن بـگـويـنـد، قـبـلا بـه فـقـراء صـدقـه دهـنـد، كـه ايـن عـمـل بـاعـث مى شود اولا دلها به هم نزديك شود و ثانيا حس رحمت و شفقت و مودت و پيوند دلها بيشتر گشته، كينه ها و خشم هاى درونى زدوده گردد. 🔸در كلمه   التفاتى به كار رفته، چون قبلا خطاب به عموم مؤمنين بود، و در ايـن كـلمـه خـطـاب را مـتـوجـه شـخص رسول (صلى اللّه عليه و آله و سلم) كرد، و با اين تـغـيـيـر لحـن، تـجـليلى لطيف از آن جناب نمود، چون حكم صدق مربوط به نجواى با آن جناب بود، و اگر التفات را متوجه آن حضرت كند، افاده عنايت بيشترى نسبت به آن جناب مى كند. 🔰فـان لم تـجـدوا فان اللّه غفور رحيم   🔸 يعنى اگر چيزى نيافتيد كه آن را صدقه دهـيـد، در اين صورت تكليف صدقه قبل از نجوى ساقط مى شود، و خداى تعالى به شما رخـصـت مـى دهـد كـه بـا آن جـنـاب نـجوى كنيد، و از شما عفو كرد كه او غفور و رحيم است. 🔸بنابر اين بيان، جمله (فان اللّه غفور رحيم ) از باب به كار بردن سبب در جاى مسبب است، (زيرا مسبب كه بايد در آيه ذكر مى شد اين بود كه بفرمايد: (فان لم تجدوا عفى اللّه عـنـكـم و غـفـر لكـم و رحـمـكم ) ولى مسبب را ذكر نكرد، سبب را كه همان غفور و رحيم بودن خدا است ذكر نمود). 🔸در اين آيه شريفه دلالتى هست براين كه تكليف دادن صدقه مخصوص توانگران است و بـى نـوايـان مـكـلف بـدان نـيـستند، همچنان كه همين معنا قرينه است بر اين كه منظور از وجوب در  وجوب صدقه بر توانگران است. _________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه3⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ءَ أَشفَقْتُمْ أَن تُقَدِّمُوا بَينَ يَدَى نجْوَاشْ صدَقَتٍ ...3⃣1⃣ 🔸این آیه شریفه حـكـم صـدقـه در آيه قبلى را نسخ كرده، و در ضمن عتاب شديدى به اصـحـاب رسـول خـدا صـلى اللّه عليه و آله و سلم و مؤمنين فرموده كه به خاطرن دادن صـدقـه بـه كـلى از نـجـواى بـا رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله و سلم صرفنظر كـردنـد، و بـه جـز عـلى بـن ابـى طالب احدى صدقه نداد و نجوى نكرد، و تنها آن جناب بـود كـه ده نـوبـت صـدقـه داد و نـجـوى كـرد. و بـه هـمـيـن جـهـت ايـن آيـه نازل شد، و حكم صدقه را نسخ كرد. 🔸كـلمـه   بـه مـعـنـاى تـرس اسـت، و جـمـله  تـقـدمـوا مـفـعـول ايـن كـلمـه است، و معناى آيه اين است كه: آيا ترسيديد صدقه دهيد كه نجوى را تـعـطـيـل كـرديـد؟ احتمال هم دارد كه مفعول كلمه مذكور حذف شده و تقدير كلام (ءاشفقتم الفقر...) باشد، يعنى آيا از فقر ترسيديد كه به خاطر صدقه ندادن نجوى نكرديد. بـعضى از مفسرين گفته اند: اگر كلمه صدقه را به صيغه جمع آورد و فرمود صدقات براى اين است كه ترس صحابه از يكبار صدقه دادن نبود، چون يكبار صدقه دادن كسى را فقير نمى كند، بلكه ترسشان از دادن صدقات بسيار براى نجواهاى بسيار بوده. 🔰فـاذ لم تـفـعـلوا و تـاب اللّه عـليـكـم فـاقـيـموا الصلوه و اتوا الزكوه... 🔸 يعنى حـال كه از عمل بدانچه مكلف شديد سر باز زديد، و خدا هم از اين سرپيچيتان صرفنظر نـمـوده، بـه عـفـو و مـغـفـرت خـود بـه شـمـا رجـوع نمود، اينك رجوع او را غنيمت شمرده در امتثال ساير تكاليفش چون نماز و روزه كوشش كنيد. 🔸بنابراين، جمله (و تاب اللّه عليكم) دلالتى بر اين معنا هم دارد كه ترك نجوى به خاطر ندادن صدقه گناه بوده، چيزى كه هست خداى تعالى ايشان را آمرزيده. 🔸و در اين كه جمله (فاقيموا الصلوة) را با آوردن حرف فاء بر سرش، متفرع كرد بر جـمـله (فـاذ لم تـفـعـلوا...) دلالتـى اسـت بـر ايـن كـه حـكـم وجـوب صـدقـه قبل از نجوى نسخ شده. 🔸و در جـمـله (و اطـيـعـوا اللّه و رسـوله) دلالتـى هست بر عموميت حكم اطاعت نسبت به اين تكليف و ساير تكاليف، و اين كه اطاعت به طور مطلق واجب است. و در جمله (و اللّه خبير بـمـا تـعـمـلون) نـوعـى تـشـديـد هـسـت كـه حـكـم وجـوب اطـاعـت خـدا و رسول را تأكيد مى كند. _____________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بحث روایتی آیات7⃣تا3⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بحث روايتى 🔸روايـاتـى در ذيـل آيـات مربوط به نجوى، تحيت مغرضانه منافقين بر پيامبر(ص)، و رفع درجات علماء در مـجـمـع البـيـان آمده كه: حمزه و رويس روايت كرده اند كه: يعقوب آيه را به صورت   و بـقـيه قاريان به صورت  قرائت كرده اند. شاهد قرائت حمزه كلام رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم است، كه درباره على عليه السلام در پـاسـخ كسانى كه پرسيدند: چرا با على تناجى مى كنى و با ما نمى كنى ؟ فرمود: (مـا انـا انـتـجـيـتـه، بـل اللّه انتجاه ) من به دستور خود با او نجوى نكردم، بلكه خدا دستور داد نجوى كنم. 🔸و در الدر المـنـثـور اسـت كـه احمد، عبد بن حميد، بزار، ابن منذر، طبرانى، ابن مردويه، و بـيـهقى در - كتاب شعب الايمان - به سندى خوب از ابن عمر روايت آورده اند كه گفت: يهوديان همواره به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم مى گفتند: (سام عليك ) و مـنـظـورشـان نـاسـزاگـويـى بـه آن جـنـاب بـود، آنـگـاه در دل و در بـيـن خـودشـان اظـهـار نگرانى مى كر دند كه نكند خدا خاطر اينگونه سلام كردن عـذابـمان كند. در اين زمينه بود كه آيه شريفه (و اذا جاوك حيوك بما لم يحيك به اللّه ) نازل شد. و در هـمـان كـتـاب اسـت كـه عبدالرزاق، ابن ابى حاتم، و ابن مردويه از ابن عباس روايت كـرده كـه دربـاره آيـه مـذكـور گـفـتـه اسـت: مـنـافـقـيـن وقـتـى بـه رسـول خـدا مـى رسـيـدنـد، مـى گـفـتـنـد (سـام عـليـك ) و بـديـن جـهـت آيـه نازل شد. 🔸مؤلف: روايـت بـه بـاور كـردن، نـزديـك تـر از روايـت قـبـلى اسـت، بـراى ايـن كه در تفسيرش گفتيم اين آيات آن طور كه بايد شامل يهود نمى تواند باشد. و در روايت قمى كـه در تـفـسـيـر خـود آورده آمـده كه به جاى (السلام عليك ) صبح ها مى گفتند (انعم صـبـاحـا) و بـعـد از ظـهـرهـا مـى گـفـتـنـد (انـعـم مـسـائا) و ايـن تـحـيـت مـشـركـيـن و اهل جاهليت بود. 🔸و در مجمع البيان در تفسير آيه (يرفع اللّه الذين امنوا منكم والذين اوتوا العلم درجات) گـفـتـه اسـت: در حـديـث ايـن مـعـنـا هم آمده كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود: عالم يك درجه بر شهيد برترى دارد، و شهيد يك درجه بر عابد، و نبى يك درجه بـر عـالم. و بـرترى قرآن بر ساير گفتارها نظير برترى خدا بر ساير مخلوقاتش است. 🔸و بـرترى عالم بر ساير مردم نظير برترى من بر پست ترين آنان است. اين روايت را جابر بن عبداللّه از آن جناب نقل كرده. 🔸مؤلف: ولى ذيل روايت خالى از اشكال نيست، براى اين كه ظاهر جمله (اءدناهم - پست ترين آنان ) اين است كه ضمير به كلمه (ناس - مردم) برگردد، و ظاهر برگشتن ايـن اسـت كـه روايـت خـواسـتـه بـراى مـردم مـراتـبـى قائل شود، بعضى در بلندترين مرتبه ، و بعضى در مرتبه اى متوسط، و بعضى پست، و بـعـضى پست تر، و وقتى برترى عالم بر ساير مردم - با فرض اين كه در بين آنان دارندگان بلندترين مرتبه نيز هست - نظير برترى پيغمبر بر پست ترين مردم بـاشـد، نـتـيـجـه اش ايـن مـى شـود كـه عـالم از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم افـضـل بـاشـد، بـراى ايـن كـه بـه حـكـم ايـن حـديـث رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله وسـلم از پـسـت تـريـن مـردم افـضل است، و عالم از همه مردم چه پست ترين و چه بلند مرتبه ترين آنان. و اين قطعا درست نيست. مگر آنكه بگوييم: منظور از كلمه  پست ترين نيست، بلكه نزديك ترين است، نزديك ترين مردم به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم كه قهرا همان علماء خواهند بود، همچنان كه از جمله (و پيغمبر از عالم يك درجه برترى دارد) نيز همين معنا استفاده مـى شـود، در نـتـيجه مفاد روايت مى شود كه: فضل عالم بر سائر مردم نظير برترى من است بر نزديكترين مردم به من، كه همان عالم باشد. 🔸چند روايت حــاكـى از ايـنـكـه امـيرالمؤمنين عليه السلام تنها كسى بود كه به حـكـم صـدقـه دادن قـبـل از نـجـوى بـا پـيـامـبـر (ص) عمل نمود و در الدر المـنـثـور اسـت كه سعيد بن منصور، ابن راهويه، ابن ابى شيبه ، عبد بن حميد، ابـن مـنذر، ابن ابى حاتم، ابن مردويه، و حاكم - وى حديث را صحيح دانسته - از على بـن ابـى طـالب روايـت كـرده انـد كـه گـفـت : در كـتـاب خـدا آيـه اى اسـت كـه احـدى قـبل از من و بعد از من به آن آ يه عمل نكرده، و نمى كند، و آن آيه (يا ايها الذين امنوا اذا نـاجـيـتـم الرسول فقدموا بين يدى نجويكم صدقه ) است، كه من يك دينار داشتم، آن را بـه ده درهـم فـروخـتـم، هـر بـار كه با رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم نجوى كـردم قـبـل از نـجـوى يك درهم صدقه دادم، و بعد از آن آيه نسخ شد، پس احدى به جز من بـه آن عـمـل نـكـرد، و آيـه شـريـفه (ءاشفقتم ان تقدموا بين يدى نجويكم صدقات...) نازل شد، و حكم صدقه را نسخ كرد.
⏮ادامه بحث روایتی 🔸ودر تفسير قمى به اسنادى كه به ابى بصير دارد از حضرت ابى جعفر عليه السلام روايـت كـرده كـه گـفـت: مـن از آن جـنـاب از كـلام خـداى عـزوجـل پـرسـيـدم، كـه مـى فـرمـايـد: (اذا نـاجـيـتـم الرسول فقدموا بين يدى نجويكم صدقه) فرمود: على بن ابى طالب عليه السلام تـنـهـا كـسى بود كه قبل از نجوى صدقه داد، و پس از آن به وسيله (ءاشفقتم ان تقدموا بين يدى نجويكم صدقات ) نسخ شد. 🔸مؤلف: در اين معنا روايات ديگرى نيز از طرق شيعه و سنى وارد شده است. _____________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 ترجمه آیات 4⃣1⃣الی2⃣2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ترجمه آیات 🔸آيا نديدى مردمى را كه روى از حق گرداندند و خدا بر آنان نه از شمايند و نه از ايشان سوگند به دروغ مى خودند با اينكه مى دانند4⃣1⃣ 🔸خـداى تـعـالى براى آنان عذابى سخت آماده كرده چون اعمالى را كه انجام مى دهند بد است 5⃣1⃣ 🔸سـوگـنـدهاى خود را سپر قرار داده از راه خدا جلوگيرى كردند به همين عذابى خوار كننده دارند6⃣1⃣ 🔸مـالهـا و فرزندان (به اندازه خردلى ) از خدا بى نيازشان نمى كند ايشان ياران دوزخ و در آن جاودانند 7⃣1⃣ 🔸روزى كه خدا همگيشان را مبعوث مى كند براى او هم سوگند مى خورند همانطور كه براى شما سوگند مى خوردند و گمان مى كنند كه تكيه گاهى محكم دارند آگاه باشيد كه آنان دروغگويند8⃣1⃣ 🔸شـيـطـان بـر آنـان مـسـلط شـده ياد خدا را از دلهايشان برده اينان حزب شيطانند آگاه كه حزب شيطان زيانكارند9⃣1⃣ 🔸بـه طـور قـطـع كـسـانـى كـه بـا خـدا و رسـولش مـخـالفـت و دشـمـنـى مـى كـنند در زمره خوارترينند 0⃣2⃣ 🔸خـداى تعالى چنين تقدير كرده كه من و رسولانم سرانجام غالبيم، آرى خدا قوى و عزيز است1⃣2⃣ 🔸هـيـچ قـومـى نـخـواهـى يـافـت كـه ايـمـان بـه خـدا و روز جـزاء داشـتـه بـاشـد و در عـيـن حـال بـا كـسـانـى كـه بـا خـدا و رسـولش دشـمنى مى كنند دوستى كند هر چند دشمن خدا و رسـول پـدران و يـا فـرزندان و يا برادر انشان و يا قوم و قبيله شان باشد، براى اين كـه خـداونـد در دلهـايـشـان ايـمـان را نوشته و به روحى از خودش تأييدشان كرده و در جناتى كه نهرها در زير درختانش جارى است داخلشان مى كند تا جاودانه در آن باشند خدا از ايشان راضى شد و ايشان از خدا راضى شدند اينان حزب خدايند، آگاه ! تنها حزب خدا رستگارند2⃣2⃣ _________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بیان آیات 4⃣1⃣الی 2⃣2⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بيان آيات 🔸ايـن آيـات سرگذشت دسته اى از منافقين را ذكر مى كند كه با يهوديان دوستى و مودت و بـا خـدا و رسـولش دشـمنى داشتند، و ايشان را خاطر همين انحراف مذمت نموده، به عذاب و شـقاوت تهديد مى كند، تهديدى بسيار شديد. و در آخر به عنوان حكمى قطعى و كلى مى فـرمـايد: ايمان به خدا و روز جزا نمى گذارد انسانى با دشمنان خدا و رسولش دوستى كـنـد، حال اين دشمنان هر كه مى خواهند باشند. و سپس مؤمنين را مدح مى كند به اين كه از دشـمـنـان ديـن بـيـزارنـد، و ايـشان را وعده ايمان مى دهد، ايمانى مستقر در روح و جانشان، ايمانى از ناحيه خدا و نيز وعده بهشت و رضوان مى دهد. _____________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 4⃣1⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰الم تر الى الذين تولوا قوما غضب اللّه عليهم...4⃣1⃣ 🔸مـنظور از قومى كه خدا بر آنان غضب فرموده و منافقين آنان را دوست مى دارند يهود است، دربـاره شـان فـرمـوده: (مـن لعـنـه اللّه و غـضـب عـليـه و جعل منهم القرده و الخنازير و عبد الطاغوت). (مـا هـم مـنـكم و لا منهم) - ضمير  به منافقين و ضمير در  به يهود بر مى گردد، مى خواهد بفرمايد: اين منافقين به خاطر تحير و سرگردانيشان بين كفر و ايـمـان وقـتـى به شما مى رسند اظهار مسلمانى، و وقتى به يهود مى رسند اظهار دوستى مـى كنند، اينان نه از شما مسلمانان هستند و نه از يهود: (مذبذبين بين ذلك لاالى هولاء و لا الى هولاء). و ايـن صـفت منافقين بر حسب ظاهر حالشان است، و گرنه واقعيت حالشان اين است كه ملحق بـه يـهـودند، چون خداى تعالى در جاى ديگر فرموده: (و من يتولهم منكم فانه منهم ) بـنـابـرايـن منافاتى ميان (ما هم منكم و لا منهم) با جمله (فانه منهم) نيست، اولى بر حسب ظاهر حالشان است، و دومى بر حسب واقعيتشان. بعضى از مفسرين احتمال داده اند ضمير به قوم برگردد، و منظور از قوم، يهود بـاشـد، و ضـمـيـر در  بـه مـوصـول  بـرگـردد، و مـراد از مـوصـول منافقين باشد كه در اين صورت معنا چنين مى شود: آيا نمى بينى كسانى را كه دوستدار يهود شدند، با اين كه يهود از شما نيستند، چون شما مؤمنيد، و از خود منافقين هم نـيستند، بلكه اجنبى و بيزار از هر دو طائفه اند، و اين تعبير نوعى مذمت است، ولى معناى بعيدى است. (و يـحـلفـون عـلى الكـذب و هـم يـعـلمـون ) - يعنى براى شما به دروغ سوگند مى خـورنـد كـه از شـمـايـنـد، و مثل شما ايمان دارند، با اين كه خودشان خوب مى دانند كه در سوگندشان دروغ مى گويند. ________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 5⃣1⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰أَعَدَّ اللَّهُ لهَُمْ عَذَاباً شدِيداً إِنَّهُمْ ساءَ مَا كانُوا يَعْمَلُونَ5⃣1⃣ 🔸کلمه كـه مـصـدر فعل  است به معناى تهيه كردن است. و جمله (انهم سـاء...) تعليل اعداد است. و در جمله (كانوا يعملون) دلالتى هست بر اين كه منافقين در اين عمل خود مداومت و استمرار داشته اند. 🔸و مـعـنـاى آيه اين است كه: خداى تعالى براى آنان عذابى سخت تهيه ديده، به علت اين كه در عمل زشت خود مداومت دارند. _____________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه6⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰اتخَذُوا أَيْمَنهُمْ جُنَّةً فَصدُّوا عَن سبِيلِ اللَّهِ فَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ6⃣1⃣ 🔸كـلمه  - به فتح همزه - (جمع يمين ) - سوگند است. و كلمه   - به ضم جيم - به معناى پرده و پوششى است كه با آن خود را از شر حفظ مى كنند، سـپـر را هـم بـه هـمـيـن جـهـت   مـى نـامـنـد. و كـلمه   - ضم ميم - اسم فاعل از مصدر اهانت و به معناى اذلال و خوار نمودن است. 🔸و مـعـنـاى آيـه ايـن اسـت كه: منافقين سوگندهاى خود را پرده و پوشش خود كردند تا به وسيله آن، تهمت و سوءظن را از خود دفع كنند. هر جا عملى از آنان سر زد كه مؤمنين را در عـقـايـدشـان بـه شـك و تـرديـد انـداخـته آنان را مثل خود از راه خدا كه همان اسلام منصرف سـازد، و بـا سوگندهاى دروغ خود را تبرئه مى كردند، و به همين جهت عذابى خوار كننده دارند. _____________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a