eitaa logo
تفسیر المیزان
9.2هزار دنبال‌کننده
158 عکس
38 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺تفسیر آیه 1⃣1⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فيها فاكهة و النّخل ذات الاكمام1⃣1⃣ 🔸مـراد از  مـيـوه هـاى غـيـر خرما است، و كلمه  جمع  - به ضمه كاف و كسره آن و تشديد ميم - است كه منظور از آن غلاف خرما است، كه آن را طلع نـيـز مى گويند، و اما آستين پيراهن و هر جامه ديگر كه آن را نيز كم مى گويند تنها به ضمه كاف و تشديد ميم تلفظ مى شود، و به كسره كاف به اين معنا نمى آيد - اينطور گفته اند. _________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 2⃣1⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و الحب ذو العصف و الرّيحان2⃣1⃣ 🔸كـلمـه (حـب - دانـه ) عـطـف اسـت بر كلمه  و تقدير كلام (و فيها الحب و الريحان) است، يعنى در زمين دانه و ريحان نيز هست، و منظور از دانه هر چيزى است كه قـوت و غـذا از آن درسـت شـود، مـانـنـد گندم و جو و برنج و غيره، و كلمه به مـعـنـاى غـلاف و پـوسـتـه دانه هاى مذكور است، كه فارسى آن را سبوس گويند. البته بعضى آن را به برگ مطلق زراعت و بعضى ديگر به برگ خشك زراعت تفسير كرده اند، و كـلمـه بـه معناى همه گياهان معطر (چون نعناء و مرزه و ريحان فارسى و آويشن و پونه و امثال اينها) است. مخاطب در آيه: (فباى الاء ربكما تكذبان) جن و انس است _________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 3⃣1⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فباىّ الاء ربّكما تكذّبان3⃣1⃣ 🔸كـلمـه  جـمع الى (بر وزن شنى) است، كه به معناى نعمت است، و خطاب در آيه مـتـوجه عموم جن و انس است، به دليل اين كه در آيات بعد كه مى فرمايد: (سنفرغ لكم ايـّهـا الثـّقـلان ) و (يـا مـعـشـر الجـنّ و الانـس...)، و (يرسل عليكما شواظ...)، صريحا خطاب را متوجه جن و انس كرده. پس نبايد به گفته بعضى از مفسرين گوش داد كه گفته اند: خطاب در آيه متوجه مرد و زن از بنى آدم است. و يا بعضى ديگر گفته اند: خطاب در  در حقيقت دو خطاب بـه يـك طـايـفـه اسـت، و دو بـار انسان را خطاب كرده فرموده (ربّك ربّك ) يعنى اى انـسـان بـه كـدام يـك از نـعـمـت پـروردگـارت پـروردگـارت تـكـذيـب مـى كـنـى. مـثل اين كه به دو پليس دستور دهند: (اضربا عنقه - بزنيد گردنش را) كه در حقيقت به منزله آنكه گفته باشى : (اضرب عنقه اضرب عنقه). وجـه ايـنـكـه در ضـمـن شـمـارش نـعم الهى از شدائد و نقمت هاى قيامت خبر داده شده است و بـه خـاطـر هـمـيـن كـه خـطـاب را مـتـوجـه كـل جـن و انـس نـمـوده تـوانـسـتـه در خـلال بـر شـمـردن نـعـمـتـهـا و آلاى رحـمـان از شـدايـد روز قـيـامـت و عـقـوبـتـهاى مجرمين و اهـل آتـش خـبر دهد، و آنها را هم جزو نعمتها بر شمارد، آرى همين شدايد و عقوبتها وقتى با كل انس و جن مقايسه شود نعمت مى شود، چون در نظام هستى (بين دوغ و دوشاب فرق نهادن و) بـدكـاران و اهـل شـقـاوت را بـه سـرنـوشـتـى كـه مـقـتـضـاى عـمـل ايـشـان و اثر كردار خود آنان باشد سوق دادن، از لوازم صلاح و نظام عام جارى در كـل و حـاكـم بـر جـمـيـع اسـت، و خـود نـعـمـتـى نـسـبـت بـه كـل عـالم جـن و انـس اسـت، هـر چـنـد كـه نسبت به طايفه اى خاص يعنى مجرمين نقمت و عذاب باشد. و ايـن نـظـيـر هـمان سنتها و قوانينى است كه مى بينيم در جوامع بشرى جريان دارد، و همه جـوامـع در ايـن مـعـنـا اذعـان دارنـد كـه سـخـت گـيـرى دربـاره اهـل بـغـى و فـسـاد شرط قوام زندگى جامعه و بقاى آن است، و فايده اين كار تنها عايد اهـل صـلاح نـمـى شـود و هـمـچـنـيـن عـكـس قـضـيـه، يـعـنـى فـايـده مـدح و پـاداش اهـل صـلاح تـنـهـا عـايـد اهـل صـلاح نـمـى شـود، بـلكـه مـايـه قـوام زنـدگـى كل جامعه و بقاى آن است. پـس آنچه از عذاب و عقاب كه در آتش براى اهل آتش است، و آنچه از كرامت و ثواب كه در بـهـشـت بـراى اهـلش آمـاده شـده، هـر دو نـوع آلاء و نـعـمـتـهـاى خـدا اسـت بـراى كـل جـن و انـس همانطور كه خورشيد و قمر و آسمان بلند و ز مين پست و نجم و شجر و غير اينها آلاء و نعمتهايى براى اهل دنيا. و از ايـن آيـه بـر مـى آيـد كـه جـن هـم مانند انس فى الجمله از نعمتهاى مذكور بهره مند مى شود، چون اگر چنين نبود نمى بايست جن را هم در ملامتهايى كه كرده شريك انسان ها نموده، هـر دو را مـلامـت كـنـد، و از اول سـوره تـا بـه آخـر يـكسره بفرمايد: (فباى آلاء ربّكما تكذّبان ). _________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 4⃣1⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰خلق الانسان من صلصال كالفخّار4⃣1⃣ 🔸كـلمـه  به معناى گل خشكيده اى است وقتى زير پا مى ماند صدا مى كند، و كلمه  به معناى سفال است. و مـراد از  در ايـنـجـا نوع آدمى است، و منظور از (خلقت انسان از صلصالى چون سفال) اين است كه : خلقت بشر بالاخره منتهى به چنين چيزى مى شود. بعضى هم گفته اند: مراد از انسان شخص آدم عليه السلام است _________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 5⃣1⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و خلق الجانّ من مارج من نار5⃣1⃣ 🔸كلمه  به معناى زبانه خالص و بدون دود از آتش است. و بعضى گفته اند: به معناى زبانه آميخته با سياهى است. و مـراد از  نـيـز مـانـند انس نوع جن است، و اگر جن را مخلوق از آتش دانسته به اعتبار اين است كه خلقت جن منتهى به آتش ‍ است. و بـعـضـى گـفـتـه اند: مراد از كلمه جان پدر جن است، (همان طور كه گفتند: مراد از انس، پدر انسان ها، آدم عليه السلام است). _________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه7⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰رب المشرقين و رب المغربين7⃣1⃣ 🔸مـنـظـور از ، مشرق تابستان و مشرق زمستان است ، كه به خاطر دو جا بودن آن دو چهار فصل پديد مى آيد، و ارزاق روزى خواران انتظام مى پذيرد. بـعضى هم گفته اند: مراد از دو مشرق، مشرق خورشيد و مشرق ماه است، و مراد از دو مغرب هم دو مغرب آن دو است _________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیات9⃣1⃣و0⃣2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰مرج البحرين يلتقيان9⃣1⃣ 🔰 بينهما برزخ لا يبغيان0⃣2⃣ 🔸كـلمـه  - بـا سـكـون راء - كـه مـصـدر فعل ماضى  است به معناى مخلوط كردن و نيز به معناى رها و روانه كردن است، هـم مـوقـعـى كـه مـى خـواهـى بـه طـرف بفهمانى كه فلانى فلان چيز را مخلوط كرد، مى گويى ، و هم هنگامى كه مى خواهى بفهمانى فلان چيز را رها و يا روانه كرد، مـى گـويـى ، ولى در آيـه مـورد بـحـث مـعـنـاى اول روشـن تر به ذهن مى رسد و ظاهرا مراد از (بحرين - دو دريا) دريايى شيرين و گـوارا، و دريـايـى شـور و تـلخ اسـت، هـم چـنـان كـه در جـايى ديگر ازدو دريا ياد كرده فـرمـوده: (و مـا يـسـتـوى البـحـران هـذا عـذب فـرات سـائغ شرابه و هذا ملح اجاج و من كل تاكلون لحما طريا و تستخرجون حليه تلبسونها). و قابل قبول ترين تفسيرى كه درباره اين دو آيه كرده اند اين كه: مراد از دو دريا دو درياى معين نـيـسـت، بلكه دو نوع دريا است، يكى شور كه قريب سه چهارم كره زمين را در خود فرو برده، كه بيش تر اقيانوسها و درياها را تشكيل مى دهد، و يكى هم درياهاى شيرين است كه خداى تعالى آنها را در زير زمين ذخيره كرده و به صورت چشمه ها از زمين مى جوشد، و نهرهاى بزرگ را تشكيل مى دهد، و مجددا به درياها مى ريزد، اين دو جور دريا يعنى درياهاى روى زمـيـن و درياهاى داخل زمين همواره به هم اتصال دارند، هم در زير زمين و هم در روى زمين، و در عـيـن ايـن كـه (يـلتقيان - برخورد و اتصال دارند) نه اين شورى آن را از بين مى برد و نه آن شيرينى اين را، چون بين آن دو حاجز و مانعى نمى گذارد در وضع يكديگر تـغـييرى بدهند، و آن مانع، خود مخازن زمين و رگه هاى آن است، كه نه مى گذارد درياى شـور بـه دريـاى شـيـريـن تـجـاوز نـمـوده، و آن را مـثـل خـود شـور كـنـد، و در نتيجه جانداران راتهديد نمايد، و نه درياى شيرين به درياى شـور تـجـاوز نـموده بيش از اندازه از زمين بجوشد، و زياده از اندازه به دريا بريزد، و دريـا را شـيرين سازد، و در نتيجه مصلحتى را كه در شورى آب درياها است كه يا تصفيه هوا است و يا مصالحى ديگر از بين ببرد. و نـيـز به طور دائم درياهاى شور، درياهاى شيرين را از اين راه كمك مى كند، كه آب خود را بـه ابـرهـا داده، و ابـرهـا آن را بـر زمـين مى بارد، و زمين باران را در خود فرو برده مـخـازن خـود را پـر مـى كـنـنـد، و همين مخازن هم درياهاى شور را كمك نموده، همان طور كه گفتيم از زمين مى جوشد و به صورت نهرهاى كوچك و بزرگ به دريا مى ريزد. پس معناى اين دو آيه - و خدا داناتر است - اين است كه: خداى تعالى دو درياى شيرين و گوارا و شور و تلخ را مخلوط كرده، در عين اين كه تلاقى آن دو دائمى است، به وسيله مـانـعى كه بين آن دو قرار داده نمى گذارد كه يكديگر را در خود مستهلك كنند، و اين صفت گوارايى آن را از بين ببرد و آن صفت شورى اين را، و در نتيجه نظام زندگى جانداران و بقاى آن را تهديد كنند _________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 2⃣2⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰يخرج منهما اللولو و المرجان2⃣2⃣ 🔸يعنى از اين دو درياى گوارا و شور،  و  بيرون مى آيد، و اين خود يـكـى از فوايدى است كه انسان از آن بهره مند مى شود، و ما درباره تفسير اين آيه آنچه را كـه گـفـتنى است در تفسير آيه 12 از سوره فاطر گفته ايم. _________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه4⃣2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و له الجوار المنشئات فى البحر كالاعلام4⃣2⃣ 🔸كـلمـه  جمع جاريه است، كه به معناى كشتى است، و كلمه  اسم مـفـعـول از مـاده انـشـاء است، و انشاء هر چيز معناى احداث و ايجاد و تربيت آن است، و كلمه  جمع  - فتحه عين و لام - است كه به معناى كوه است. و اگر كشتى ها را ملك خداى تعالى دانسته با اين كه كشتى را انسان ها مى سازند، بدين جـهـت اسـت كـه تـمـامـى سبب هايى كه در ساختن كشتى دخالت دارند، از چوب و آهن و ساير اجـزايـى كشتى از آن تركيب مى يابد، و انسانى كه اين اجزا را تركيب مى كند، و صورت كشتى به آن مى دهد، و نيز شعور اين انسان و فكر و اراده اش همه مخلوق خدا و مملوك اوست، نتيجه عمل انسان هم كه يا كشتى است و يا چيز ديگر ملك خداى تعالى است. پـس مـنـعـم حـقيقى كشتى ها به انسان، خدا است، چون خداى تعالى به انسان ها الهام كرد چـگـونـه كـشتى بسازند و اين كه چه منافع و آثارى مترتب بر اين صنع هست، و نيز راه استفاده از منافع بسيار آن را او الهام فرمود. مراد از فناى هر كه بر زمين است و وجه اينكه آن را از جمله نعمتهاى الهى شمرده است _________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیات6⃣2⃣و 7⃣2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰كل من عليها فان6⃣2⃣ 🔰 و يبقى وجه ربك ذوالجلال و الاكرام7⃣2⃣ 🔸ضـمـيـر  بـه زمـيـن بـر مـى گـردد، و معناى آيه اين است كه: هر جنبنده داراى شـعـورى كـه بـر روى زمـيـن اسـت بـه زودى فـانـى خـواهـد شـد، و ايـن آيـه مسأله زوال و فـنـاى جـن و انـس را مـسـجـل مـى كـنـد، و اگـر فـرمـود: (كـل مـن عـليـهـا - هـر كـس بـر روى زمـيـن اسـت) و نـفـرمـود (كـل مـا عـليـهـا - هـر چـيـز كـه بـر روى زمـيـن اسـت) و خـلاصـه اگـر مسأله فنا و زوال را بـه صـاحـبـان شـعـور اخـتـصاص داد، نه از اين جهت بوده كه موجودات بى شعور فـانـى نـمـى شوند، بلكه از اين بابت بوده كه زمينه كلام زمينه شمردن نعمت هايى است كـه بـه صـاحـبان شعور ارزانى داشته، نعمتهاى دنيايى و آ خرتى، و معلوم است كه در چنين زمينه اى مناسب همان است كه درباره فناى اين طبقه سخن بگويد. در ضـمن با توجه به اين كه كلمه (فان - فانى) ظهور در آينده دارد، و سياق آيه نـيـز ظـهـور در ايـن دارد كـه از آيـنـده اى خـبـر مـى دهـد، از جـمـله (كـل مـن عـليـهـا فـان) ايـن نـكـتـه هـم بـه طـور اشـاره اسـتـفـاده مـى شـود كـه مـدت و اجـل نـشـاءه دنـيـا بـا فـنـاى جن و انس به سر مى آيد و عمرش پايان مى پذيرد، و نشاءه آخـرت طـلوع مى كند، و هر دو مطلب يعنى فناى جانداران صاحب شعور زمين، و طلوع نشاءه آخـرت كـه نـشـاءه جزا است، از نعمتها و آلاى خداى تعالى است، چون زندگى دنيا حياتى اسـت مـقـدمـى بـراى غـرض آخـرت و مـعـلوم اسـت كـه انتقال از مقدمه به غرض و نتيجه، نعمت است. بـا ايـن نـكته گفتار بعضى از مفسرين پاسخ داده مى شود كه گفته اند: فناء چه نعمتى هست كه آيه شريفه آن را از آلاء و نعمتهاى الهى شمرده ؟ و حاصل جواب اين است كه: حقيقت اين فنا انتقال از دنيا به آخرت، و رجوع به خداى تعالى است، همچنان در بسيارى از آيـات كـريـمـه قـرآن اين فناء به انتقال مذكور تفسير شده و فهمانده كه منظور از آن فناى مطلق و هيچ و پوچ شدن نيست. مقصود از وجه خدا و بقاى آن، و معناى (ذو الجلال و الاكرام) (و يـبقى وجه ربك) - وجه هر چيزى عبارت است از سطح بيرونى آن، (و از آنجايى كـه خـداى تـعـالى مـنزه است از جسمانيت و داشتن حجم و سطح، ناگزير معناى اين كلمه در مـورد خـداى تـعـالى بـعد از حذف محدوديت و نواقص امكانى عبارت مى شود از نمود خدا) و نمود خدا همان صفات كريمه او است، بين او و خلقش واسطه اند، و بركات و فيض او به وسـيـله آن صـفـات بـر خـلقـش نـازل مـى شود، و خلايق آفرينش و تدبير مى شوند، و آن صـفـات عـبـارتـنـد از عـلم و قـدرت و شـنـوايـى و بـيـنـايـى و رحـمـت و مـغـفـرت و رزق و امـثـال ايـنها، و ما در تفسير سوره اعراف در اين كه صفات خداى تعالى واسطه هاى فيض اويند بحثى گذرانديم. (ذوالجـلال و الاكـرام ) - در مـعـناى كلمه چيزى از معناى اعتلا و اظهار رفعت خـوابـيـده، البـته رفعت و اعتلاى معنوى در نتيجه جلالت با صفاتى كه در آن بويى از دفع و منع هست سر و كار و تناسب دارد، مانند صفت علو، تعالى، عظم ت، كبرياء، تكبر، احاطه، عزت، و غلبه. خـوب وقـتـى هـمه اين معانى در كلمه جلال خوابيده، بايد ديد براى كلمه  چه بـاقـى مـى ماند؟ براى اين كلمه از ميان صفات، آن صفاتى باقى مى ماند كه بويى از بـهاء و حسن مى دهد، بهاء و حسنى كه ديگران را واله و مجذوب مى كند، مانند صفات زير: عـلم، قـدرت، حـيـات، رحـمـت، جـود، جـمـال ، حـسـن، و از ايـن قـبـيـل صـفـات كـه مـجـمـوع آنـهـا را صـفـات جـمـال مـى گـويـنـد، هـمـچـن ان كـه دسـتـه اول را صـفـات جـلال مى نامند، و اسماى خدايى را به اين دو قسمت تقسيم نموده، هر يك از آنـهـا كه بويى از اعتلا و رفعت دارد صفت جلال، و هر يك كه بويى از حسن و جاذبيت دارد صفات جمال مى نامند. بـنـابـراين، كلمه (ذوالجلال و الاكرام) نامى از اسماى حسناى خدا است، كه به مفهوم خود تمامى اسماى جلال و اسماى جمال خدا را در بر مى گيرد. و مـسـمـاى بـه اين نام در حقيقت ذات مقدسه خدايى است، همچ نان كه در آخر همين سوره خود خـداى تـعـالى را بـه ايـن اسـم نـامـيـده و فـرمـوده : (تـبـارك اسـم ربـك ذى الجـلال و الاكـرام)، و ليـكـن در آيـه مـورد بـحـث نـام وجـه خـدا شـده، حـال يـا بـه خـاطـر اين بوده كه در خصوص اين جمله از معناى وصفيت افتاده، و صفت وجه واقـع نـشده، و بلكه مدح و ثناى رب قرار گرفته، و تقديرش (و يبقى وجه ربك هو ذوالجـلال و الاكـرام - و تـنـهـا وجـه پـروردگـارت كـه او دراراى جلال و اكرام باقى مى ماند مى باشد) و يا اين كه مراد از وجه همانطور كه گفتيم صفت كريمه و اسم مقدس خداى تعالى است ، و معلوم است كه برگشت اجراى اسم بر اسم، اجراى آن بر ذات است. 🔹ادامه دارد..👇
🔹ادامه آيات ۲۶و ۲۷..👇 🔸و مـعناى آيه شريفه بنابر اين منظور از وجه اسم بوده باشد، و با در نظر گرفتن اين كه بقاى اسم يعنى آن ظهورى كه اسم لفظى، از آن حكايت مى كند فرع بقاى مسمى است چـنـيـن مـى شـود: (و پـروردگـارت - عـز اسـمـه - بـا هـمـه جـلال و اكـرامـش بـاقـى مـى مـانـد، بـدون ايـن كـه فـنـاى مـوجـودات اثرى در خود او و يا دگرگونى در جلال و اكرام او بگذارد). و بـنـابـر ايـن كـه مـراد از وجـه خدا هر چيزى باشد كه ديگران رو به آن دارند كه قهرا مصداقش عبارت مى شود از تمامى چيرهايى كه به خدا منسوبند، و مورد نظر هر خداجويى واقع مى گردد، مانند انبيا و اولياى خدا و دين او و ثواب و قرب او و ساير چيزهايى كه از ايـن قـبـيـل بـاشـنـد مـعناى آيه چنين مى شود: (همه زمينيان فانى مى گردند، و بعد از فـنـاى دنـيـا آنـچـه نـزد او و از نـاحـيـه او اسـت، از قـبـيـل انـواع جزا و ثواب و قرب به او باقى مى ماند، همچنان كه در جاى ديگر فرموده: (ما عندكم ينفد و ما عنداللّه باق ). در سابق هم در تفسير آيه شريفه (كل شى ء هالك الا وجهة)، مطالبى گفتيم كه به درد اينجا هم مى خورد _________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 9⃣2⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰يسئله من فى السموات و الارض كل يوم هو فى شأن9⃣2⃣ 🔸مـنـظـور از درخـواسـت تمامى آسمانيان و زمينيان درخواست به زبان نيست، بلكه درخواست بـه احـتـيـاج اسـت، چـون احـتـيـاج خودش ‍ زبان است، و معلوم كه موجودات زمين و آسمان از تـمـامـى جـهـات وجـودشـان، مـحـتـاج خـدايـنـد، هـسـتـيـشـان بـسـتـه بـه خـدا، و مـتـمـسك به ذيـل غـنـاى وجود اويند، همچنان كه فرمود: (انتم الفقراء الى اللّه و اللّه هو الغنى) و نـيـز در ايـن كه منظور از درخواست، درخواست زبانى نيست، بلكه درخواست حاجتى است، فرموده: (و اتيكم من كل ما سالتموه ). (كـل يـوم هـو فى شان) - اگر كلمه  را در اينجا نكره يعنى بدون الف و لام آورد، بـراى ايـن بـود كـه تـفـرق و اخـتلاف را برساند درنتيجه معناى جمله چنين شود: خـداى تـعـالى در هـر روزى كـارى دارد، غـيـر آن كـارى كـه در روز قـبل داشت، و غير آن كارى كه روز بعدش دارد، پس هيچ يك از كارهاى او تكرارى نيست، و هـيچ شأنى از شؤ ون او از هر جهت مانند شأن ديگرش نيست، هر چه مى كند بدون الگو و قـالب و نـمونه مى كند، بلكه به ابداع و ايجاد مى كند، و به همين جهت است كه خود را بديع ناميده، فرموده: (بديع السموات و الارض ) البـتـه ايـن را هـم بـگـويـيـم كـه: مـنـظـور از كـلمـه  در جـمـله (كـل يـوم - هـر روز) احـاطـه خـداى تـعـالى در مـقـام فـعـل و تـدبـيـر اشـيـاء اسـت، در نـتـيجه او در هر زمانى هست ولى در زمان نيست، و در هر مكانى هست ليكن در مكان نمى گنجد، و با هر چيزى هست ليكن نزديك به چيزى نيست _________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺بحث روایتی آیات 1⃣الی 0⃣3⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بحثى روايتى (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته) 🔸در كـافـى مـى گـويـد: مـحـمـد بـن مـنكدر از جابر بن عبداللّه روايت كرده كه گفت : وقتى رسـول خـدا صـلى اللّه عليه و آله و سلم سوره الرحمن را براى مردم خواند، مردم چيزى نـگـفـتند، حضرتش فرمود: پاسخ و عكس العمل جن در برابر اين سوره بهتر بود از عكس ‍ العمل شما، براى اين كه وقتى جن اين آيه را شنيد: (فباى الاء ربكما تكذبان) گفتند: (لا و لا بشى ء من الاء ربنا نكذب - نه، به هيچ يك از آلاى پروردگارمان تكذيب نمى كنيم). مؤلف: اين معنا در الدر المنثور هم از عده اى از اصحاب حديث و صاحبان جوامع اخبار روايت شـده، و صـاحـب الدر المـنـثـور نـقـل آن را از پـسـر عـمـر از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم نقلى صحيح دانسته. و در عـيـون بـه سـنـد خـود از حـضـرت رضا عليه السلام روايت كرده كه فرمود: مردى شـامى در ضمن سوالاتى كه از على عليه السلام كرد پرسيد: نام پدر بزرگ طايفه جن چيست؟ فرمود: شومان و اين شخص همان كسى است كه خداى تعالى او را از آتشى خالص بيافريد. و در احـتـجـاج از عـلى عليه السلام روايت كرده كه در ضمن حديثى فرمود: و اما اين كه فـرمـوده: (رب المـشرقين و رب المغربين) منظور از آن مشرق زمستان عليحده، و مشرق تابستان عليحده است، آيا اين را از دورى و نزديكى خورشيد نمى شناسى؟ مؤلف: اين معنا را قمى هم در تفسير خود آورده، و ليكن سند آن را ذكر نكرده، و نام على (عليه السلام) را نبرده، بلكه فرموده : از آن جناب. دو دريـا عـلى و فـاطـمـه عـليـه السـلام و لؤلؤ و مـرجان حسن و حسين عليه السلام اند و در الدر المـنثور است كه: ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده كه در تفسير آيه (مرج البـحـريـن يلتقيان) گفته: منظور از دو دريا على و فاطمه است، و منظور از برزخ و حـائل ميان آن دو رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است، و در تفسير آيه (يخرج منهما اللولو و المرجان ) گفته است : منظور از لولو و مرجان حسن و حسين است. مؤلف: نـظير اين حديث را الدر المنثور از ابن مردويه از انس بن مالك و نيز صاحب مجمع البـيـان از سلمان فارسى و سعيد بن جبير و سفيان ثورى روايت كرده اند، چيزى كه هست بـايـد دانـسـت كـه ايـن تـفـسـيـر، تـفسير به باطن است نه اين كه بخواهد بفرمايد: معناى بحرين و برزخ و لولو و مرجان است. و در تـفـسـيـر قـمـى در ذيـل آيـه (كـل مـن عـليـهـا فـان) آمـده كـه امـام در بـيـان جـمـله (كـل مـن عـليـهـا فان ) فرموده :هر كس كه بر روى زمين قرار دارد، و در معناى جمله (و يـبـقى وجه ربك) فرموده : منظور از وجه پروردگار دين او است، و امام على بن الحسين فرموده : وجه خدا كه مردم رو به سوى آن مى آيند ماييم. و در مـنـاقب ابن شهر اشوب در ذيل آيه (و يبقى وجه ربك) آمده كه: امام صادق عليه السلام فرمود: وجه اللّه ماييم. مؤلف: و در معناى اين دو روايت رواياتى ديگر نيز هست، و ما در سابق بيانى داشتيم كه تفسير وجه اللّه، به دين و امام را توجيه مى كند. و در كـافـى در خـطـبـه اى كـه از عـلى عليه السلام نـقـل كـرده آمـده كـه فـرمـود: (الحـمـد لله الذى لا يـمـوت و لا يـنـقـضـى عـجـائبـه لانـه كل يوم هو فى شأن من احداث بديع لم يكن). و در تـفـسـير قمى در ذيل همين آيه آمده كه امام فرمود: يعنى زنده مى كند و مى ميراند زياد مى كند و كمى و نقصان مى آورد. و در مـجـمـع البـيان از ابو درداء از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم روايت آورده كـه در ذيـل جـمـله (كـل يـوم هو فى شان) فرمود: يك شأن او اين است كه گناهانى را بـيـامـرزد، يـكـى ديـگر اين كه در اندوه و گرفتارى ها فرج و گشايش دهد، يكى اين كه مردمى را بلند كند، مردمى ديگر را از بالا به پايين آورد. مؤلف: ايـن روايـت را الدر المـنـثـور هـم از آن جـنـاب نقل كرده، و در معناى آن حديثى از ابن عمر از آن جناب به اين عبارت آورده فرمود: گناهى را بيامرزد و اندوهى را برطرف سازد. _________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🔹 اللهم اجعله في درعك الحصينة التي تجعل فيها من تريد ▪️خدایا این ذریه حضرت زهرا محفوظ بدار
إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ سلام ما را به حاج قاسم برسان
هدایت شده از علامه طباطبایی ره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ ▪️در مکتب سید الشهدا ما عاشق شهادت می شویم و در این راستا چیزی جز زیبایی نمی بینیم سید مقاومت « سید حسن نصرالله» ___ 🌷کانال علامه طباطبایی ره در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880