eitaa logo
تفسیر المیزان
8.9هزار دنبال‌کننده
167 عکس
38 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 تفسیر آیه 4⃣و5⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰كلا سيَعْلَمُونَ4⃣ 🔰ثُمََّ كلا سيَعْلَمُونَ5⃣ 🔸اين جمله جلو ايشان را از تساول از قيامت مى گيرد، تساؤلى كه گفتيم منشا آن مختلف بوده. و معناى آيه اين است كه بايد دست از اين پرس و جوی ها بردارند، براى اينكه حقيقت امر به زودى برايشان كشف مى شود، و اين خبر - قيامت - واقع مى شود، آن وقت آنچه امروز نمى دانند خواهند دانست، و در اين تعبير تهديدى هم هست همان تهديدى كه در آيه (و سيعلم الذين ظلموا اى منقلب ينقلبون)، , به چشم مى خورد، و جمله (ثم كلا سيعلمون) تأكيد همان ردع و تهديد سابق است، و لحن تهديد خود قرينه است بر اينكه پرس و جوى كنندگان مشركين بوده اند، كه منكر معاد و جزائند، نه مؤمنين، و نه مشركين ازمؤمنين ومومنین از مشرکین. ______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
⏮ادامه آیات🔰 🔸علاوه بر اين ملائكه و روح قبلا نامشان به ميان نيامده بود تا ضمير به آنان برگردد، و طاغيان هم هر چند نامشان برده شده، ولى فاصله طولانى اجازه نمى دهد ضمير به آنان برگردد، پس ضمير به همه بر مى گردد، و به دليلى كه گفته شد منظور از خطاب، شفاعت و يا شبيه به آن است. 🔸و كلمه ظرف است براى جمله (لا يملكون). 🔸بعضى گفته اند: ظرف است براى جمله (لا يتكلمون) ولى با اينكه (لا يملكون) جلوتر از يوم واقع شده، بعيد است كه (يوم) ظرف باشد براى (يتكلمون) كه بعد از ظرف قرار گرفته. 🔸و مراد از مخلوقى امرى است كه آيه (قل الروح من امر ربى ) به آن اشاره دارد. 🔸و بعضى گفته اند: مراد از اشراف از فرشتگان است. 🔸بعضى ديگر گفته اند: مراد ملائكه حفظه است. و بعضى گفته اند: مراد فرشته موكل بر ارواح است. و ليكن هيچ يك از اين اقوال دليلى بر گفته خود ندارند. 🔸بعضى هم گفته اند: مراد از آن جبرئيل است. و بعضى گفته اند: ارواح مردم است، كه با ملائكه در يك صف مى ايستند، و اين در خصوص ‍ ايامى است كه نفخه اول دميده شده، و نفخه دوم دميده نشده، و ارواح به اجساد برنگشته اند. 🔸 بعضى هم گفته اند: مراد قرآن است، و منظور از ايستادن قرآن، ظهور آثار آن در آن روز است كه سعادت مؤمنين و شقاوت كفار به وسيله قرآن در آن روز ظاهر مى شود. 🔸ولى اين سه نظريه صحيح نيست، براى اينكه هر چند كه كلمه روح در كلام خداى تعالى بر هر سه معنا اطلاق شده، و ليكن در هر جا با يك قيد آمده، مثلا فرموده: (و نفخت فيه من روحى)(دمیدن در او از روحم ) ، و يا فرموده: (نزل به الروح الامين)(روح الامین به او نازل شد) و يا فرموده: (قل نزله روح القدس ) (بگو روح القدس آن را نازل کرده) و يا فرموده: (فارسلنا اليها روحنا) (پس فرستادیم به سوی او روح خود را ) _۱۷ و يا فرمود: (و كذلك اوحينا اليك روحا من امرنا)، (و این چنین ما به سویت وحی کردیم روحی از امر خود را) و ليكن در آيه مورد بحث روح مطلق آمده، علاوه بر اين دو قول اخير تحكمى است روشن. 🔸و كلمه حالى است از روح و ملائكه، و اين كلمه مصدرى است كه اسم فاعل از آن اراده شده، و حالت صافين را مى رساند، و چه بسا از مقابله اى كه ميان روح و ملائكه انداخته استفاده شود كه روح به تنهايى يك صف را، و ملائكه همگى يك صف را تشكيل مى دهند.
⏮ادامه🔰 🔸و اما روحى كه متعلق به انسان مى شود از آن تعبير كرده به (من روحى - از روح خودم )و يا (من روحه - از روح خودش)، و در اين تعبير كلمه را آورده كه بر مبدئيت دلالت دارد، و نيز از تعلق آن به بدن انسان تعبير به نفخ كرده، و از روحى كه مخصوص به مومنينش ‍ كرده به مثل آيه (و ايدهم بروح منه) و يا تعبير نموده و در آن حرف را بكار برده كه بر سببيت دلالت دارد، و روح را تأييد و تقويت خوانده، و از روحى كه خاص انبيائش كرده به مثل جمله (و ايدناه بروح القدس) تعبير نموده، روح را به كلمه اضافه نموده كه به معناى نزاهت و طهارت است، و اين را هم تأييد انبياء خوانده. 🔸و اگر آيه سوره را ضميمه اين آيات كنيم معلوم مى شود نسبتى كه روح مضاف در اين آيات با روح مطلق در سوره قدر دارد، نسبتى است كه افاضه به مفيض و سايه به چيزى كه به اذن خدا صاحب سايه شده است دارد. 🔸و همچنين روحى كه متعلق به ملائكهاست، از افاضه روح به اذن خداست، و اگر در مورد روح ملك تعبير به تأييد و نفخ نفرموده، و در مورد انسان اين دو تعبير را آورده ، در مورد ملائكه فرموده: (فارسلنا اليها روحنا) و يا فرموده: (قل نزله روح القدس ) و يا فرموده: (نزل به الروح الامين ) براى اين بود كه ملائكه با همه اختلافى كه در مراتب قرب و بعد از خداى تعالى دارند، روح محضند، و اگر احيانا به صورت جسمى به چشم اشخاصى در مى آيند تمثلى است كه به خود مى گيرند، نه اينكه به راستى جسم و سر و پايى داشته باشند، همچنان كه مى بينيم در داستان مريم عليهاالسلام مى فرمايد: (فارسلنا اليها روحنا فتمثل لها بشرا سويا) (ما روح خود را به سوی مریم فرستادیم، واو در برابر وی به صورت بشری تمام عیار مجسم شد) و ما در سابق يعنى در ذيل همين آيه بحثى درباره تمثيل داشتيم. 🔸به خلاف انسان كه روح محض نيست بلكه موجودى است مركب از جسمى مرده، و روحى زنده، پس در مورد او مناسب همان است كه تعبير به نفخ (دميدن ) بكند، همچنان كه در مورد آدم فرمود: (فاذا سويته و نفخت فيه من روحى ) . 🔸و همانطور كه اختلاف روح در خلقت فرشته و انسان باعث شد تعبير مختلف شود، و در مورد فرشته به نفخ تعبير نياورد، همچنين اختلافى كه در اثر روح يعنى حيات هست كه از نظر شرافت و خست مراتب مختلفى دارد، باعث شده كه تعبير از تعلق آن مختلف شود، يكجا تعبير به نفخ كند، و جاى ديگر تعبير به تأييد نمايد، و روح را داراى مراتب مختلفى از نظر اختلاف اثرش بداند. 🔸آرى يك روح است كه در آدميان نفخ مى شود، و درباره اش مى فرمايد: (و نفخت فيه من روحى )، و روحى ديگر به نام روح تاءييد كننده است، كه خاص مؤمن است، و در باره اش فرموده: (اولئك كتب فى قلوبهم الايمان و ايدهم بروح منه) كه از نظر شرافت در ماهيت و از نظر مرتبت و قوت اثرش شريف تر و قوى تر از روحى است كه در همه انسانهاى زنده است، به شهادت اينكه در آيه زير كه در معناى آيه سوره مجادله است مى فرمايد: (او من كان ميتا فاحييناه و جعلنا له نورا يمشى به فى الناس كمن مثله فى الظلمات ليس بخارج منها)(آیا کسی که مرده بود، وما او را زنده کردیم، وبرایش نوری قرار دادیم، تا با آن در بین مردم مشی کند،ودر مثل کسی است که در ظلمت های بسیار قرار گرفته،وخارج شدن از آن برایش نیست) . 🔸ملاحظه مى كنيد كه در اين آيه مؤمن را زنده به حياتى داراى نور دانسته، و كافر را با اينكه جان دارد مرده و فاقد آن نور مى داند، پس معلوم مى شود مؤمن روحى دارد كه كافر آن را ندارد، و روح مؤمن اثرى دارد كه در روح كافر نيست. 🔸از اينجا معلوم مى شود روح مراتب مختلفى دارد، يك مرحله از روح آن مرحله اى است كه در گياهان سبز هست، و اثرش اين است كه گياه و درخت را رشد مى دهد، و آيات داله بر اينكه زمين مرده بود، و ما آن را زنده كرديم درباره اين روح سخن مى گويد. 🔸مرحله اى ديگر از روح آن روحى است كه به وسيله آن انبيا تأييد مى شوند، و جمله (و ايدناه بروح القدس ) از آن خبر مى دهد، و سياق آيات دلالت دارد بر اينكه اين روح شريف تر است و مرتبه اى عالى تر از روح انسان دارد. 🔸و اما آيه (يلقى الروح من امره على من يشاء من عباده لينذر يوم التلاق )( روح را از عالم امر خود بر هر کس از بندگانش بخواهد القا می کند. تا او مردم را از روز تلاقی بیم دهد) و آيه (و كذلك اوحينا اليك روحا من امرنا)(واین چنین وحی کردیم به سوی تو روحی را از عالم امر خود) هم مى تواند باروح ايمان تطبيق شود، و هم با روح القدس و خدا داناتر است. 🔸اين را هم يادآورى كنيم كه ما در تفسير هر يك از اين آيات كريمه مطالبى در باره روح گذرانديم كه به درد اينجا مى خورد. ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 4⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰تَعْرُجُ الْمَلَئكةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ فى يَوْمٍ كانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْف سنَةٍ4⃣ 🔸منظور از روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است، به طورى كه از سياق آيات بعدى بر مى آيد، روز قيامت است، و مراد از اين مقدار - به طورى كه گفته اند - اين است كه اگر آن روز با روزهاى دنيا و زمان جارى در آن تطبيق شود، معادل پنجاه هزار سال دنيا مى شود،(نه اينكه در آنجا هم از گردش خورشيد و ماه سالهايى شمسى و قمرى پديد مى آيد) منظور از عروج ملائكه و روح به سوى خدا در آن روز، رجوع آنها است به سوى خداى تعالى در هنگامى كه همه عالم به سوى او بر مى گردند، چون روز قيامت روزى است كه اسباب و وسائط از بين مى رود و روابط بين آنها و بين مسبباتشان مرتفع مى گردد و ملائكه، كه وسائط موكل بر امور عالم و حوادث هستى اند هنگامى كه سببيت بين اسباب و مسببات قطع گردد و آن را خداوند زايل گرداند و همه به سوى او برگردند آنها نيز بر مى گردند و به معارج خود عروج مى كنند. و همه ملائكه پيرامون عرش پروردگارشان را فرا مى گيرند و صف مى كشند، همچنان كه فرمود: (و ترى الملئكه حافين منحول العرش) (ملائکه را می بینی که پیرامون عرش را فرا گرفته اند) 🔸و نيز فرموده: (يوم يقوم الروح و الملئكه صفا) (روزیکه ملائکه و روح به صف می ایستاد) . 🔸و از ظاهر كلام چنين بر مى آيد كه مراد از آن روحى است كه در آيه شريفه (قل الروح من امر ربى) آن را از امر خودش خوانده، و اين روح غير ملائكه است، همچنان كه از ظاهر آيه (ينزل الملئكه بالروح من امره )(ملائکه روح را از عالم أمر الهی نازل می کنند) ، اين تفاوت به روشنى استفاده مى شود، پس نبايد به گفتار بعضى از مفسرين اعتنا كرد كه گفته اند: مراد از روح، جبرئيل است. هر چند كه در آيه (نزل به الروح الامين على قلبك) ، و آيه (قل نزله روح القدس من ربك) . به جبرئيل اطلاق شده، و ليكن در اولى مقيد شده به قيد ، و در دومى به قيد ، و مطلق غير مقيد است. _____________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a