eitaa logo
تفسیر المیزان
9.4هزار دنبال‌کننده
219 عکس
44 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 تفسیر آیه3⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و الذيـن يـظـاهـرون مـن نـسـائهـم ثـم يـعـودون لمـا قـالوا فـتـحـريـر رقـبـه مـن قبل ان يتماسا...3⃣ 🔸اين كلام در معناى شرط است، و همين جهت حرف  بر سر جمله خبريه در آمده، چون در معناى جزاء است. و حاصل آن اين است: كسانى كه زنان خود را ظهار مى كنند و آنگاه اراده مى كنند به او برگردند، بايد يك برده آزاد كنند. و ايـن كـه فـرمـود: (من قبل ان يتماسا) دلالت دارد بر اين حكم در آيه، مخصوص كسى اسـت كـه ظـهـار كـرده و سـپـس اراده كـرده بـه آن وضـعـى كـه قـبـل از ظـهار با همسرش داشت برگردد، و اين خود قرينه است براينكه مراد از برگشتن به آنچه گفته اند، برگشتن به نقض ‍ پيمانى است كه با ظهار بسته اند. و معناى آيه چنين مى شود: كسانى كه بعضى از زنان خود را ظهار مى كنند و سپس تصميم مـى گـيرند بر گردند به آنچه كه به زبان آورده اند، (يعنى به كلمه ظهار)، و آن را نـقـض نـمـوده بـا هـمـسـر خـود هـمـخـوابـگـى كـنـنـد، بـايـد قبل از تماس يك برده آزاد كنند. بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از برگشتن به آنچه گفته اند ندامت از ظهار است. و اين تفسير درستى نيست، زيرا ندامت از ظهار لازمه برگشت است، نه معناى تحت اللفظى بر گشتن بدانچه گفته اند. بـعـضـى ديـگر گفته اند: مراد از برگشتن بدانچه گفته اند، برگشتن به همان صيغه ظـهـار اسـت كـه بـه زبـان جـارى كـرده اند، و منظور است بخواهند دوباره آن را به زبان بـيـاورنـد. ايـن مـعـنـا هـم درسـت نـيـسـت، براى اين كه لازمه اش اين است كه هميشه كفاره، مـخـصـوص ظـهـار دوم باشد اما ظهار اول كفاره نداشته باشد، و آيه شريفه چنين چيزى را نمى فهماند، و سنت هم صرف تحقق ظهار را باعث كفاره دانسته، نه تعدد آن را. سـپـس ايـن دنـبـاله را بـراى جـمـله مـورد بـحـث آورده كـه (ذلكم توعظون به و اللّه بما تـعـملون خبير) تا اعلام كرده باشد به اين كه دستور آزاد كردن برده توصيه اى است از خـداى تـعـالى، نـاشـى از آگـاهـى او بـه عـمـل شـمـا، چـون خـدا عـالم بـه اعمال انسان ها است. پس كفاره، اين خاصيت را دارد كه آثار سوء ظهار را از بين مى برد. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه8⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فاصحاب الميمنه ما اصحاب الميمنة8⃣ 🔸ايـن جـمـله بـه خـاطـر ايـن كـه حـرف بـر سـر دارد فـرع و نـتـيـجـه جـمـلات قـبـل اسـت، فـرعيتى بيان بر مبين دارد، پس اين آيه و دو آيه بعدش بيانگر اصناف سه گانه مذكور است. 🔹مقصود از اصحاب الميمنة 🔸و كلمه  از ماده  است كه مقابل شوم است و معنايى بر خلاف آن دارد پس اصـحـاب  و دارنـد گـان يـمـن و سـعـادتـنـد، و در مقابل آنان  هستند، كه اصحاب و دارندگان شقاوت و شئامتند. و ايـن كـه بـعـضـى از مـفـسـريـن مـيـمنه را به يمين يعنى دست راست معنا كرده و گفته اند: اصـحـاب مـيمنة نامه اعمالشان به دست راستشان داده مى شود، به خلاف ديگران، تفسير صـحـيـحـى نـيـسـت، بـراى ايـن كـه در اين آيه در مقابل اصحاب ميمنة اصحاب مشئمه قرار گـرفـتـه، و اگـر مـيـمنه به معناى دست راست بود بايد در مقابلش اصحاب ميسره يعنى طـرف دسـت چـپ قـرار گـيـرد، هـمـچـنـان كـه در آيـات بـعـدى در مقابل اصحاب يمين اصحاب شمال آمده، و نادرستى اين تفسير روشن است. كلمه  در جمله (ما اصحاب الميمنة)  استفهامى است، و مبتدايى است كه خبرش جمله (اصـحـاب المـيمنة) است، و مجموع جمله خبر است براى جمله (فاصحاب الميمنة)، و منظور ازاستفهام بزرگداشت و تعظيم شأن ايشان است. _________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 7⃣5⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰نحن خلقناكم فلولا تصدقون7⃣5⃣ 🔸سـيـاق ايـن آيـه سـيـاق گـفـتـگو درباره قيامت و جزا است، در زمينه اى سخن مى گويد كه مـشـركـيـن قـيـامـت و جـزا را انـكـار و تـكـذيب كرده بودند، و در چنين زمينه اى جمله (فلو لا تـصـدقـون ) تـحـريـك و تـشويق به تصديق مسأله معاد و ترك تكذيب آن است، و به طـورى كـه از حـرف  كـه بـر سـر جـمله مذكور درآمده استفاده مى شود جمله قبلى تـعـليـل ايـن جـمله است، و خلاصه مى فهماند اين كه شما را تشويق مى كنيم به تصديق مـعاد، و دست برداشتن از تكذيب و انكار آن، علتش اين است كه آخر ما خالق شما هستيم، (ما شما را آفريده ايم، پس چرا گفته ما را درباره معاد تصديق نمى كنيد؟). خـواهـيـد گـفت : به چه جهت خلقت خدا ايجاب مى كند كه مردم جزا و آمدن قيامت و وجود معاد را تصديق كنند؟ جواب مى گوييم به دو جهت: اول ايـن كـه : وقـتى خداى تعالى پديد آورنده انسان ها از هيچ و پوچ باشد او مى تواند بـراى بـار دوم هـم ايـشـان را خـلق كـنـد، هـمـچـنـان كه در جاى ديگر همين مطلب را آورده مى فـرمـايـد: (قـال مـن يـحـيـى العـظـام و هـى رمـيـم قـل يـحـيـيـهـا الذى انـشـاءهـا اول مرة و هو بكل خلق عليم). جـهـت دوم ايـن كـه : وقـتـى پـديـد آورنـده مـردم و مـدبر امورشان و كسى كه خصوصيات و امـرشـان را او تـقـدير و اندازه گيرى مى كند خداى تعالى است، پس او به آنچه با آنها مى كند و حـوادثـى كـه بـرايشان پيش مى آورد داناتر است، و چون داناتر است وقتى به ايشان خـبـر مـى دهـد كـه بـه زودى مـبعوثشان مى كند، و بعد از مردن بار ديگر زنده شان نموده جـزاى اعمالشان را چه خير و چه شر مى دهد، ديگر چاره اى جز تصديقش ندارند، پس هيچ عـذرى براى تكذيب كنندگان خبرهايى كه او در كتابش داده باقى نمى ماند، و يكى از آن خـبرها بعث و جزا است، همچنان كه خودش ‍ فرمود: (الا يعلم من خلق و هو اللطيف الخبير) و نيز فرموده : (كما بدانا اول خلق نعيده وعدا علينا انا كنا فاعلين ). پـس حـاصـل مـفـاد آيه اين شد كه: ما شما را خلق كرده ايم، و مى دانيم كه با شما چه مى كـنـيـم، و بـه زودى آنچه بنا داريم درباره شما انجام خواهيم داد، و اينك به شما خبر مى دهيم كه به زودى زنده تان مى كنيم، و در برابر آنچه مى كرديد جزايتان خواهيم داد، با اين حال چرا خبرهايى را كه در كتاب نازل بر شما به شما مى دهيم تصديق نمى كنيد؟ در اين آيه و آيات بعديش التفاتى از غيبت به خطاب بكار رفته، چون مردم غايب فرض شـده بـودنـد، مى فرمود: (هذا نزلهم يوم الدين -پذيرايى از ايشان است در روز جزا، ولى در ابـتـداى آيـات مورد بحث مردم مخاطب قرار گرفته اند، روى سخن به ايشان كرده مى فرمايد: ، و اين دگرگون كردن سياق براى اين بوده كه در آيات مـورد بـحـث بـنـاى تـوبـيخ آنان را داشته، و در توبيخ، خطاب موكدتر از غيبت است، و گفتن اينكه شما چنين و چنانيد موثرتر از گفتن ايشان چنين و چنانند مى باشد. _________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه3⃣8⃣الی7⃣8⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فَلَوْ لا إِذَا بَلَغَتِ الحُْلْقُومَ ... صدِقِينَ 🔸در ايـنـجـا بـا بـكـار بـردن  تـفـريـع مـى فـهـمـانـد كـه بـه اول گـفـتـار بـرگـشته، مى فرمايد: اگر شما در نفى بعث راه صحيحى رفته ايد، و در انكار اين قرآن كه شما را از بعث خبر مى دهد روش درستى داريد، جان محتضرى را كه دارد مـى مـيـرد و تا حلقوم او رسيده، به او برگردانيد، مگر جز اين است كه مى گوييد مرگ تـقـديـر خـداى تـعالى نيست؟ و مگر معناى اين گفتارتان نيست كه مسأله مرگ و مير امرى تـصـادفـى و اتـفاقى است، پس بايد بتوانيد براى يكبار هم كه شده جان يك محتضر را بـه او بـرگـردانـيـد، چـون امـر تـصـادفـى هـمـانـطـور كه پيش ‍ آمدنش تصادفى است، بـرگـشـتنش هم تصادفى است، و مى شود با چاره جويى آن را برگردانيد، و از تحققش جـلوگـيـرى كرد، و اگر نمى توانيد بگيريد، پس بدانيد كه مرگ مسأله اى است حساب شده و مقدر از ناحيه خدا، تا جان ها را به وسيله آن به سوى بعث و جزا سوق دهد. 🔸بنابراين بيان، جمله (فلولا اذا بلغت الحلقوم) تفريع بر تكذيب كفار به قرآن است، و بـه آنـچـه قـرآن از آن خـبـر داده، كـه يـكـى از آنـهـا مسأله بـعث و جزا است، و كلمه تـحـريك را مى رساند، (نظير كلمه (پس چرا) در فارسى)، البته تحريك بـه كـارى كـه شـنـونـده از عـهده آن بر نمى آيد، تا به وسيله او را وادار به تسليم در بـرابـر ادعـاى خـود كنى، و ضمير مونث در جمله نفس برمى گردد، و رسيدن جان به حلقوم كنايه است از مشرف شدن به مرگ. 🔸و معناى اين كه فرمود: (و انتم حينئذ تنظرون ) اين است كه: شما محتضر را تماشا مى كنيد دارد از دستتان مى رود و پيش رويتان مى ميرد و شـمـا هـيـچ كارى نمى توانيد بكنيد، و معناى اين كه فرمود: (و نحن اقرب اليه منكم و لكن لا تبصرون ) اين است كه: شما او را تماشا مى كنيد، در حالى كه ما از شما به وى نـزديـك تـريـم، چـون مـا به سراسر وجود او احاطه داريم، و فرستادگان ما كه مأمور قـبـض ‍ روح او هـسـتـنـد نـيـز از شـما به وى نزديك ترند، اما شما نه ما را مى بينيد و نه فرستادگان ما را. 🔸و ايـن كـه مسأله قبض روح را هم به خدا نسبت داديم و هم به فرستادگان او، به خاطر اين است كه قرآن كريم اين كار را كرده، يكجا مسأله قبض روح را به خدا نسبت داده، مى فرمايد: (اللّه يتوفى الانفس حين موتها)، و در جاى ديگر آن را به ملك الموت نسبت داده، و فـرمـوده : (قـل يـتـوفـيـكـم مـلك المـوت الذى وكل بكم )، و جاى ديگر آن را به رسولان خدا نسبت داده مى فرمايد: (حتى اذا جاء احدكم الموت توفته رسلنا). 🔸و جـمـله (فـلولا ان كـنـتـم غـير مدينين) تكرار همان  اى است كه گذشت، و اين تـكـرار بـه خـاطـر تأكيد اسـت، و كـلمـه  به معناى (مجزيين - جزا داده شـدگـان اسـت )، از مـاده (دان - يـدين ) است، كه معناى (جزى - يجزى) را مى دهد، مى فرمايد: پس چرا او را بر نمى گردانيد اگر جزايى در كار نيست و شما جزا داده نمى شويد، و ثواب و عقابى نداريد. 🔰تـرجـعـونـهـا ان كـنـتـم صـادقين  🔸 اگر راست مى گوييد و در ادعاى خود كه بعث و جـزايـى نـيـسـت، صـادقـيـد، چـرا او را بـر نمى گردانيد؟ پس معلوم شد كه در واقع جمله  مدخول (لولا) است، و تقدير كلام چنين است: (فلولا ترجعونها اذا بـلغـت الحـلقـوم، ان كـنـتم صادقين - اگر راست مى گوييد پس چرا جان او را كه حلقوم رسيده بر نمى گردانيد. ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 6⃣9⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فَسبِّحْ بِاسمِ رَبِّك الْعَظِيمِ6⃣9⃣ 🔸تفسير اين جمله گذشت، چون در چند آيه قبل هم عين اين عبارت آمده بود، تنها چيزى كه در اينجا بايد گفت نكته اى است كه حرف  آن را مى رساند، و مى فـهـمـانـد ايـن جـمله تفريع و نتيجه گيرى از بيان سابق است، كه درباره قرآن و شرح حال طوايف سه گانه در قيامت داشتيم. 🔸و مـعـنـايـش ايـن اسـت كـه: وقـتـى قـرآن داراى چـنـيـن صـفـاتـى بـود، و در آنـچـه از حـال مـردم بـعـد از مرگشان خبر مى داد صادق بود، پس ‍ پروردگارت را كه چنين كتابى بـر تـو نـازل كـرده تـسـبـيح گوى، و او را از هر عيبى منزه بدار، در حالى كه از نام او اسـتـقـامـت بجويى، و يا مظهر نام اوباشى، و از عقيده و ادعايى كه اين مكذبين و ضالين دارند اعراض نمايى. ______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 1⃣4⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰يعرف المجرمون بسيماهم فيوخذ بالنواصى و الاقدام1⃣4⃣ 🔸ايـن آيـه در مقام پاسخ از پرسشى تقديرى است، گويا كسى مى پرسد: خوب وقتى از گـنـاهـشـان پـرسـش نمى شوند پس از كجا معلوم مى شود گنهكارند؟ در پاسخ فرموده: (مـجـرمـيـن از سيمايشان شناخته مى شوند...)، و به همين خاطر جمله مورد بحث را با واو عـاطـفـه عـطـف بـه مـا قـبـل نـكـرد، و نـفـرمـود: (در آن روز كـسـى از جـن و انـس از گـنـاهش سـوال نـمـى شـود، و مـجـرمـيـن از سـيـمـايشان شناخته مى شوند) بلكه بدون واو عاطفه فـرمـود: (مـجـرمين ...) تا بفهماند اين جمله پاسخ از سوالى است كه در كلام نيامده، و منظور از سيما نشانه اى است كه از چهره مجرمين نمودار است. (فـيـوخـذ بـالنـواصـى و الاقـدام) - ايـن جـمله به خاطر اين كه حرف  بر سـرش در آمـده، فـرع و نتيجه شناسايى مذكور است، و كلمه  جمع ناصيه اسـت، كـه بـه مـعـنـاى مـوى جـلو سـر اسـت، و كـلمـه جـمـع قـدم اسـت، و جـمله  نـائب فاعل جمله  است، معناى تحت اللفظى آن (موى جلو سرها گرفته مى شود است). و مـعـنـاى آيـه ايـن است كه : احدى از گناهش پرسش نمى شود - مجرمين با علامتى كه در چـهرهاشان نمودار مى گردد شناخته مى شوند، در نتيجه موى جلو سرشان و پاهايشان را مى گيرند و در آتش مى اندازد _________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 5⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰حكمة بالغة فما تغن النذر5⃣ 🔸  به معناى كلمه حقى است كه از آن بهره بردارى شود، و كلمه  از مـاده بلوغ است كه به معناى رسيدن هر رونده اى است به آخرين حد مسافت، ولى به طور كـنـايـه در تـمـاميت و كمال هر چيزى هم استعمال مى شود، پس  آن حكمتى است كه كامل باشد، و از ناحيه خودش نقصى و از جهت اثرش كمبودى نداشته باشد. و حـرف  در جـمـله (فـمـا تـغـن النـذر) فـاى فـصـيحه است كه از حذف شدن جـزئيـاتى خبر مى دهد، جزئياتى كه گفتار متفرع بر آنها است، و كلمه نذر جمع نذير و نذير يا به معناى منذر و بيم رسان است، و يا به معناى انذار و بيم رساندن است، و هر دو معنا صحيح است، هر چند معناى اول به فهم نزديك تر است. و مـعـنـاى آيـه ايـن اسـت كـه: ايـن قـرآن و يا آنچه به سوى آن دعوت مى كند، حكمتى است بالغ، ولى آن را تكذيب كرده دنبال هواهاى نفسانى خود را گرفتند، و در نتيجه منذرين و يا انذارها سودى به حالشان نبخشيد _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه9⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰كذبت قبلهم قوم نوح فكذبوا عبدنا و قالوا مجنون و ازدجر9⃣ 🔸وجه تكرار تكذيب در آيه: (كذبت قلبهم قوم نوح فكذبوا عبدنا...) در اين آيه كلمه تكذيب دوبار آمده، اولى به منزله انجام دادن دومى است، و معنايش فعلت التكذيب است، و جمله (فكذبوا عبدنا) آن را تفسير مى كند، و اين تعبير نظير تعبير در آيـه و نادى نوح ربه فقال است، كه اول مى فرمايد نوح پروردگار خود را صدا زد، و بار دوم مى فرمايد پس بگفت... بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از تكذيب اول تكذيب مطلق پيامبران، و مراد از تكذيب دوم تـكـذيـب خـصـوص نوح است، چون از آيه شريفه (كذبت قوم نوح المرسلين ) بر مى آيـد كـه قـوم نوح مطلق پيامبران را تكذيب مى كردند، بنابراين معناى آيه مورد بحث اين اسـت كـه قوم نوح همه رسولان را تكذيب مى كردند، و در نتيجه نوح را هم تكذيب كردند، وسـخـن تـوجـيـه خـوبى است. بعضى ديگر گفته اند: مراد از اين كه با حرف  تـكـذيب دوم را متفرع بر تكذيب اول كرد، اين است كه اشاره كند به تكذيب قوم نوح يكى پـس ‍ از ديگرى و در تمامى طول زمان دعوت آن جناب بوده، هر قرنى كه از آنان منقرض مـى شـد و قرنى ديگر روى كار مى آمد، آنها نيز وى را تكذيب مى كردند. ليكن اين معنا از ظاهر آيه بعيد است. نـظـيـر ايـن تـوجـيـه در دورى از ظاهر آيه گفتار بعضى ديگر است كه گفته اند: مراد از تكذيب اول، قصد تكذيب، و از تكذيب دوم، خود تكذيب است. و اگر در چنين مقامى از جناب نوح تعبير كرد به بنده ما و فرمود: (فكذبوا عبدنا) به مـنـظـور تـجـليـل از آن جـنـاب و تـعظيم امر او، و نيز اشاره به اين نكته بود كه برگشت تـكـذيـب او به تكذيب خداى تعالى است، چون او بنده خدا بود و خودش چيزى نداشت، هر چه داشت از خدا بود. (و قالوا مجنون و ازدجر) - مراد از  اين است كه : جن او را آزار رسانده و در او اثرى از جنون است، و معنايش اين است كه : قوم نوح تنها به تكذيب او اكتفاء نكردند، بلكه نسبت جنون هم به او دادند، و گفتند او جن زده اى است كه اثرى از آزار جن در او هست، در نـتـيـجـه هيچ سخنى نمى گويد، مگر آنكه اثرى از آن حالت در آن سخنش هست، تا چه رسدكه سخنش وحى آسمانى باشد. بعضى ديگر گفته اند: فاعل فعل مجهول (ازدجر) جن نيست، بلكه قوم نوح است، كه آن جـنـاب را از دعـوت و تـبليغ زجر داده، با انواع اذيت ها و تخويف ها مانع كارش شدند، ولى معناى اول شايد روشن تر باشد. _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 6⃣2⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فراغ الى اهله فجاء بعجل سمين6⃣2⃣ 🔸كـلمـه  كـه مـصـدر فـعل ماضى است به طورى كه راغب گفته - به مـعـنـاى ايـن است كه انسان طورى از حضور حاضران برود كه نفهمند براى چه مى رود، و خـلاصـه بـا نـوعـى حـيـله بـرود. ديـگـران گـفته اند به معناى رفتن پنهانى است. ولى برگشت معناى اولى هم به همان معناى دوم است. و مـراد از (عـجـل سـمـين) گوساله چاقى است كه بريان كرده باشند، هر چند ظاهر - لفـظ هـمان گوساله چاق است، چون دنبالش ‍ آمده (فقربه اليهم) بعد از آنكه آن را نـزد مـيـهـمـانـان آوردنـد، ابـراهـيم آن را نزديك ايشان برد. ممكن هم هست حرف  را فـصـيـحـه بـگـيـريـم و بـگـويـيـم تـقـديـر كـلام (فـجـاء بـعـجل سمين فذبحه و شواه و قربه اليهم) است، يعنى پس گوساله اى چاق آورد، و آن را ذبح كرد، و سپس كباب نموده نزديك ميهمانان گذاشت. _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 8⃣2⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فاوجس منهم خيفه قالوا لا تخف...8⃣2⃣ 🔸در اين جمله كلمه  فصيحه است، و از حذف جزئياتى از كلام خبر مى دهد و تقدير كـلام چـنـيـن اسـت: (فـلم يـمـدوا اليـه ايـديـهم، فلما راى ذلك نكرهم، و اوجس منهم خيفه مـيـهـمـانان دست به سوى آن طعام دراز نكردند، و ابراهيم چون اين را بديد بدش ‍ آمد و از ايـشـان احـسـاس تـرس كـرد) و كـلمـه   كـه مـصـدر فـعـل مـاضى  است به معناى احساس در باطن قلب مى باشد. و كلمه  به معناى نوعى ترس است، و معناى جمله اين است كه: ابراهيم در باطن خود احساس نوعى ترس كرد، (كه با ترسهاى ديگر فرق داشت). (قـالوا لا تـخـف) - ايـن جـمـله بـدون واو عـاطـفـه آمـده، و بـه اصـطـلاح ادبـيات به فـصـل آمـده نـه وصـل، و ايـن بـدان جـهـت اسـت كـه در حقيقت در معناى جواب از سؤ الى است تـقـديـرى، گـويـا كـسـى پـرسـيـده: خوب، بعد از آنكه احساس ترس كرد چه شد؟ در پاسخ مى گويد: فرشتگان گفتند مترس، و او را به فرزندى دانا مژده دادند، و ترسش را مـبـدل بـه امـنـيـت و سـرور كـردنـد. و مـراد از (غـلام عـليـم) اسـمـاعـيـل و يـا اسـحـاق اسـت كـه اخـتـلاف در آن در جـلدهـاى ديـگـر ايـن كـتـاب نقل شد _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه5⃣3⃣ الی7⃣3⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فاخرجنا من كان فيها من المؤمنين... العذاب الاليم5⃣3⃣الی7⃣3⃣ 🔸حـرف  كـه بـر سـر آيـه آمـده، فـصـيـحه است ؛ يعنى مى فهماند جزئياتى از داسـتـان در ايـنـجـا حـذف شـده، تـا بـا اتكاء به فهم خواننده رعايت كوتاه گويى شده باشد، و آن جزئيات اين است كه : ملائكه بعد از بيرون شدن از محضر ابراهيم به سوى قوم لوط رفتند، و به خانه خود او در آمده. مردم لوط كه جوانانى زيباروى ديده بودند، بـه خـانـه لوط حـمـله ور شـدنـد، تـا آنـجـا كـه فـرشـتـگـان، اهل خانه را از قريه بيرون بردند تفصيل اين داستان در چند جاى قرآن آمده. آيتى كه خداوند با عذاب قوم لوط و هلاكتشان بر جاى گذاشت - مـلائكـه در ايـن جـمـله مـقـدمـات كـار را شرح مى دهند. و ضمير در كلمه  به قريه برمى گردد، هر چند كه كلمه  قبلا در آيه نيامده بود، و ليـكـن از مفهوم سياق فهميده مى شود. و منظور از جمله (بيت من المسلمين) خانه لوط است كـه در آن قـريـه تـنـهـا ايـن خانه مسلمان بودند.  (و تركنا فيها آيه ) بعد از بيرون كـردن اهـل آن يـك خـانه، يك آيت در آن قريه به جاى گذاشتيم. و اين جمله اشاره است به هـلاكـت همه اهل قريه و زير و رو شدن سرزمينشان و مراد از جمله  بطور كنايه اين است كه آثارى از اين عذاب را در آن قريه باقى گذاشتيم. و مـعـنـاى آيـه اين است كه : وقتى فرشتگان به قريه لوط رسيدند، و آن حوادث در آنجا پيش آمد (اخرجنا من كان فيها من المؤمنين). خواستيم هر چند نفرى كه داراى ايمان بودند از قـريه بيرون كنيم، و غير از يك خانوار (من المسلمين) از مسلمانان در آنجا نيافتيم، و آن خـانـواده لوط پيغمبر بودند، (و تركنا فيها) و ما در سرزمين ايشان با زير و رو كـردن آن سـرزمين، و نابود كردن مردم  يك آيت و نشانه اى از ربوبيت خود و از بـطـلان شـركـاء، در آنـجا باقى گذاشتيم، يك آيت (للذين يخافون العذاب الاليم) براى مردمى كه از عذاب اليم بيمناكند، و ايشان را به ربوبيت ما رهنمون مى شود. _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیات8⃣1⃣و9⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فعلم ما فى قلوبهم فانزل السكينه عليهم و اثابهم فتحا قريبا8⃣1⃣ 🔰و مغانم كثيره ياخذونها و كان اللّه عزيزا حكيما9⃣1⃣ 🔸ايـن آيـه بـه دليـل ايـنـكـه در آغـازش تفريع آمده نتيجه گيرى از جمله (لقد رضى اللّه...) است، و مراد از (ما فى قلوبهم) حسن نيت و صدق آن در بيعتشان است ، چـون عـمـلى مرضى خداى تعالى واقع مى شود كه نيت در آن صادق و خالص باشد، نه اينكه صورتش زيبا و جالب باشد. پـس مـعـنـاى آيـه مـورد بحث اين است كه : خداى تعالى از صدق نيت و خلوص آنها در بيعت كردنشان با تو آگاه است. ولى بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از (ما فى قلوبهم) ايمان و صحت آن و حب دين و حـرص بـر آن اسـت. بـعـضـى ديگر گفته اند: غيرت و تصميم بر نشان ندادن نرمى در بـرابـر مـشـركـين و صلح با ايشان است. و سياق آيه با هيچ يك از اين دو وجه سازگار نيست و اين بر كسى پوشيده نمى باشد. توضيحى راجع به تفـريع جمله : (فعلم ما فى قلوبهم) بر قلبش: (لقد رضى الله...) حـال اگـر بـگـويـى: مـراد از (مـا فـى قلوبهم) مطلق آنچه در دلهايشان بوده نيست، بـلكـه مـراد نـيت صادق و خالص آنان در خصوص بيعت است، كه قبلا هم گفته شد، و علم خـداى تعالى به چنين نيت صادقانه و خالصانه باعث خشنودى او شده ، نه اينكه رضا و خـشـنـودى او باعث و سبب علم او باشد، و لازمه اين حرف آن است كه رضايت را تفريع بر عـلم كـرده و فـرمـوده بـاشـد: (لقد علم ما فى قلوبهم فرضى عنهم) نه اينكه علم را متفرع بر رضايت كرده باشد همانطور كه در آيه كرده است. در پـاسـخ مـى گـويـيـم : هـمـان طـور كه مسبب متفرع بر سبب است، از اين جهت كه وجودش مـوقـوف بـه وجـود آن اسـت، هـمـچـنـيـن سـبـب هـم مـتـفـرع بـر مـسـبـب هـسـت، حـال چـه سـبـب تام و چه ناقص از اين جهت كه انكشاف و ظهور سبب به وسيله مسبب است، و رضايت همانطور كه در سابق گفتيم صفت فعلى خداى تعالى است كه از مجموع علم خدا و عمل صالح عبد منتزع مى شود. بايد عبد عمل صالح بكند تا رضايت خدا كه همان ثواب و جـزاى او اسـت مـحقق شود. و آنچه در مقام ما رضايت از آن انتزاع مى شود مجموع علم خدا است بـه آنـچـه در دلهـاى مؤمنين است، و به انزال سكينت بر آن دلها، و به ثوابى كه به صورت فتح قريب و مغانم كثيره به آنان داد، رضايت از مجموع اينها انتزاع شده. پس جمله (فعلم ما فى قلوبهم فانزل السكينه...)، متفرع است بر جمله (لقد رضى اللّه عـن المؤمنين) تا كشف كند حقيقت آن رضايت چيست، و دلالت كند بر مجموع امورى كه با تحقق آنها رضايت متحقق مى شود. و آنگاه جمله (فانزل السكينه عليهم ) متفرع شده است بر جمله (فعلم ما فى قلوبهم ) و همچنين جمله معطوف بر آن، يعنى جمله (و اثابهم فتحا قريبا...). و مراد از (فتح قريب) فتح خيبر است - اين طور از سياق استفاده مى شود - و همچنين مـراد از (مـغـانـم كـثـيـره ياخذونها)، غنائم خيبر است . بعضى هم گفته اند: مراد از فتح قريب، فتح مكه است. ولى سياق با اين قول مساعد نيست. و جـمـله (و كـان اللّه عزيزا حكيما) به اين معنا است كه خدا در آنچه اراده مى كند مسلط و غالب است، و نيز آنچه را اراده مى كند متقن انجام مى دهد نه گزافى و كدره اى. _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a