🌺بيان آيات سوره #البلد از تفسير شریف المیزان
🔸حقيقتى درباره خلقت انسان كه سوره مباركه بلد بيان مى كند
🔸اين سوره بيانگر اين حقيقت است كه خلقت انسان بر اساس #رنج و مشقت است، هيچ شانى از شوون حيات را نخواهى ديد كه توام با تلخى ها و رنج ها و خستگى ها نباشد، از آن روزى كه در شكم مادر روح به كالبدش دميده شد، تا روزى كه از اين دنيا رخت بر مى بندد هيچ راحتى و آسايشى كه خالى از تعب و مشقت باشد نمى بيند، و هيچ سعادتى را خالص از شقاوت نمى يابد، تنها خانه آخرت است كه راحتى اش آميخته با تعب نيست.
🔸بنا بر اين، چه بهتر به جاى هر تلخى و ناكامى و رنج، سنگينى تكاليف الهى را تحمل كند، در برابر آنها صبر نمايد صبر بر اطاعت و بر ترك معصيت، و در گسترش دادن رحمت بر همه مبتلايان كوشا باشد، كسانى را از قبيل ايتام و فقرا و بيماران و امثال آنها كه دچار مصائب شده اند مورد شفقت خود قرار دهد، تا جزو (اصحاب ميمنه ) شود، وگرنه آخرتش هم مثل دنيايش خواهد شد، و در آخرت از (اصحاب مشئمه ) خواهد بود كه #نار_موصده مسلط بر آنان است و سياق آيات اين سوره شبيه به سياق سوره هاى #مكى است، و همين سياق مكى بودن آن را تأييد مى كند.
و اينكه بعضى آن را #مدنى دانسته اند، با سياق آن نمى سازد.
بعضى اين احتمال را هم داده اند كه همه سوره به جز #چهار آيه اول آن مدنى باشد، و به زودى تفصيل قول در بحث روايتى آينده خواهد آمد ان شاء اللّه تعالى.
_______________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
@all_mizan1001
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیرآیه 1⃣سوره الاعلی از تفسير شریف المیزان
🔰سبح اسم ربك الاعلى1⃣
🔸در اين آيه به رسول خدا دستور مى دهد اسم پروردگار خود را تقديس و تنزيه كند، و از اينكه نفرمود پروردگارت را تنزيه كن، فرمود اسم پروردگارت را تنزيه كن - و ظاهر لفظ اسم كلمه اى است كه بر مسمى دلالت كند - و كلمه هم جايش در زبان است، مى فهميم كه منظور اين است كه: هر وقت نام پروردگارت را به زبان مى آورى نام چيز ديگرى از قبيل #آلهه و #شركا و شفعا كه خدا از آن منزه است با آن كلمه به زبان ميار، و نسبت ربوبيت به آنها مده يعنى امورى كه از شوون ربوبيت است و مختص به خداى تعالى است، از قبيل خلقت، ايجاد، رزق، احياء، اماته، و امثال آن را بغير خدا نسبت مده.
🔸و يا معنايش اين است كه: امورى كه لايق ساحت مقدس خداى تعالى نيست از قبيل عجز، جهل، ظلم، غفلت و نظائر آن از هر صفت نقص و عيب را به خدا منسوب مكن.
🔸و كوتاه سخن اينكه: تنزيه نام خدا اين است كه وقتى سخن از خدا مى رود بايد كلام از ذكر امورى كه مناسب با ذكر او نيست خالى باشد، اين تنزيه خدا در مرحله زبان و سخن است كه بايد با تنزيه او در مرحله عمل موافق باشد و لازمه اين تنزيه توحيد كامل و نفى شرك جلى است، و شرك جلى درست عكس توحيد است، و شخص مشرك نه تنها خداى تعالى را منزه از نواقص مذكور نمى داند، بلكه از شنيدن نام خدا به تنهايى ناراحت مى شود، و دو آيه زير بر اين معنا ناطق است: (و اذا ذكر اللّه وحده اشمازت قلوب الذين لا يومنون بالاخره و اذا ذكر الذين من دونه اذا هم يستبشرون )، (و اذا ذكرت ربك فى القران وحده ولوا على ادبارهم نفورا).
🔸و در اينكه اسم را اضافه كرد به كلمه #رب و رب را اضافه كرد به كاف خطاب نكته اى است كه بيان قبلى ما را تأييد مى كند، چون معناى آن چنين مى شود: منزه بدار نام پروردگارت را كه تو او را پروردگار خود گرفته اى، و مردم را به ربوبيت و الوهيت او مى خوانى، پس ديگر در كلام خود آنجا كه نام او را به ربوبيت مى برى، نبايد نام غير او به طورى ذكر شود كه با ربوبيت خداى تعالى كه خودش نيز خود را بدان ناميده منافات داشته باشد.
كلمه #الاعلى به معناى كسى است كه بر فراز هر بلندى كه تصور شود در آمده، و بر هر چيزى قاهر و چيره باشد، و اين كلمه صفت #ربک است، نه صفت #اسم، و همين صفت حكم آيه را تعليل مى كند، و مى فهماند كه چرا گفتيم نام پروردگارت را منزه بدار، براى اينكه او از هر علوى كه تصور شود عالى تر است.
🔸مفسرين درباره اين جمله #چهار قول دارند:
اقوال مختلف در اين باره بعضى گفته اند: معناى (سبح اسم ربك الاعلى) اين است كه: بايد بگويى (سبحان ربى الاعلى)، نقل از ابن عباس. البته اين نسبت را هم به وى داده اند كه گفته معنايش اين است كه نماز بخوان.
🔸بعضى گفته اند: مراد از كلمه #اسم، مسمى، يعنى خود خداى تعالى است، و معناى آيه اين است كه: خدا را از هر فعل و صفتى كه لايق به ساحت قدس او نيست منزه بدار.
🔸بعضى گفته اند: منظور از آوردن كلمه #اسم تعظيم مسمى است، و استشهاد شده به گفته لبيد شاعر كه گفته است :
(الى الحول ثم اسم السلام عليكما - تا سر يكسال و سپس اسم سلام بر شما دو نفر باد)، يعنى سلام بر شما باد، در اينجا هم معنايش: (سبح ربك الاعلى ) است.
🔸و بعضى گفته اند: مراد تنزيه اسماى خداى تعالى است از هر رفتارى كه لايق به ساحت قدس او نباشد، مثلا اگر لفظى از اسماى خدا عمومى باشد، هم به خداى تعالى اطلاق شود، هم به غير او، مانند عالم و قادر و امثال آن، در مورد خداى تعالى آن را تاءويل نكند (و با اسماى خدا بازى ننمايد) و اگر لفظى باشد كه معناى اصلى و لغوى آن در مورد خداى تعالى صادق نباشد، كلمه را بر معناى اصليش باقى نگذارد، و آن را تاءويل نمايد مانند (و جاء ربك - پروردگار تو آمد) كه حتما بايد تاءويل شود، و اگر كلمه اى است كه جز در مورد خداى تعالى اطلاق نمى شود، مانند كلمه #الله بايد آن را بر غير خداى تعالى اطلاق نكند، و در جاهاى نامناسب از قبيل مستراح آن را به زبان نياورد، و به همين قياس رعايت ادب را درباره اسم خدا بنمايد.
و ليكن معنايى كه ما ارائه داديم هم عمومى تر و وسيع تر است، و هم با سياق آيات بعدى كه مى فرمايد: (سنقرئك فلا تنسى ) و (نيسرك لليسرى فذكر) مناسب تر است، چون سياق اين آيات سياق تحريك و تشويق به تبليغ رسالت، و تذكر دادن و بيدار كردن مردم است، و لذا نخست دستور مى دهد كه آن جناب كلام خود را اصلاح كند و از هر چيزى كه بويى از شرك جلى و يا شرك خفى دارد پاك نمايد، و اسم پروردگارش را منزه بدارد، و در مرحله دوم او را وعده مى دهد به اينكه آنقدر وحى را برايش بخواند كه ديگر چيزى از آن را فراموش نكند، و در مرحله سوم وعده اش مى دهد كه طريقه تبليغ را بر او آسان سازد، و در آخر دستور مى دهد مردم را تذكر دهد و تبليغ كند، (دقت بفرماييد).
مظاهر تدبير الهى: خلقت، تسويه، تقدير، هدايت، و...
🌺تفسیر آیه8⃣1⃣ و 9⃣1⃣ سوره #الاعلی از تفسير شریف المیزان
🔰ان هذا لفى الصحف الاولى8⃣1⃣
🔰 صحف ابراهيم و موسى9⃣1⃣
🔸كلمه #هذا اشاره است به مطلبى كه از آيه (قد افلح من تزكى ) تا تمام #چهار آيه بيان مى كرد، مى فرمايد آنچه گفته شد در صحف اولى هم گفته بوديم.
🔸ولى بعضى از مفسرين گفته اند كلمه مذكور اشاره است به مضمون آيه اخرى كه مى فرمود:
آخرت بهتر و باقى تر است.
🔸بعضى از مفسرين در اين آيه گفته اند قرآن كريم نخست فرموده اين مطالب در صحف اولى بود، و بعد آن را بيان نموده، مى فرمايد:
منظورم صحف ابراهيم و موسى است، و اينكه اين اجمال و تفصيل احترام و بزرگداشتى از آن صحف است بر كسى پوشيده نيست.
___
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
@all_mizan1001
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 7⃣ و 8⃣ و 9⃣ و 🔟سوره #المطففین از تفسير شریف المیزان
🔰كلا ان كتاب الفجار لفى سجين7⃣
🔰و ما ادريك ما سجين8⃣
🔰 كتاب مرقوم9⃣
🔰ويل يومئذ للمكذبين🔟
🔸اين آيه - به طورى كه بعضى ها گفته اند - ردع و انكار عمل زشت كم فروشى و غفلت از روز بعث و حساب است.
🔸توضيح مفردات و جملات آيات: (كلا ان كتاب الفجار لفى سجين...)
(ان كتاب الفجار لفى سجين...) - بطورى كه دقت در سياق اين #چهار آيه و مقايسه آنها با يكديگر، و نيز آنچه از مقايسه مجموع اين چهار آيه با مجموع چهار آيه اى كه با جمله (كلا ان كتاب الابرار...) شروع مى شود آنچه به دست مى آيد اين است كه: مراد از كلمه #سجين چيزى است كه مقابل و مخالف #عليين باشد، و چون معناى عليين علو روى علو ديگر و يا به عبارتى علو دو چندان است، معلوم مى شود منظور از سجين هم سفلى روى سفلاى ديگر، و يا به عبارتى پستى دو چندان و گرفتارى در چنان پستى است، همچنان كه آيه (ثم رددناه اسفل سافلين) بدان اشاره مى كند، پس از هر معنا نزديك تر به ذهن اين است كه اين كلمه مبالغه در #سجن -حبس باشد، همچنان كه كلمه #سكير و #شريب مبالغه در (سكر - مستى ) و (شرب - نوشيدن ) است ، در نتيجه معناى آيه - همانطور كه ديگران هم گفته اند - اين است كه كتاب فجار در حبس و زندانى است كه هر كس در آن بيفتد بيرون شدن برايش نيست.
كلمه #كتاب به معناى مكتوب است، آن هم نه از كتابت به معناى قلم دست گرفتن و در كاغذ نوشتن، بلكه از كتابت به معناى قضاى حتمى است، و منظور از #كتاب_فجار سرنوشتى است كه خدا براى آنان مقدر كرده، و آن جزايى است كه با قضاى حتميش اثبات فرموده.
🔸پس حاصل آيه اين شد: آنچه خداى تعالى به قضاى حتميش براى فجار مقدر و آماده كرده در سجين است كه سجنى بر بالاى سجنى ديگر است، به طورى كه اگر كسى در آن بيفتد تا ابد و يا تا مدتى بس طولانى در آن خواهد بود.
🔸و جمله (و ما ادريك ما سجين ) چيز تازه اى ندارد، جز اينكه مى خواهد مردم را از سجين بترساند، و بفهماند آنقدر سخت است كه با زبان بشرى نمى توان معرفيش كرد.
🔸 #كتاب_مرقوم - اين جمله بر روى هم خبرى است براى مبتدايى كه حذف شده، و آن ضميرى است كه به كلمه #سجين بر مى گردد، و مجموع (هو كتاب مرقوم ) بيانگر آن است و كلمه #كتاب در اينجا نيز به معناى مكتوب است از كتابت، و به معناى قضاء و اثبات مى باشد، و كلمه #مرقوم از ماده رقم است، كه راغب گفته به معناى خط درشت است. و بعضى گفته اند به معناى نقطه گذارى هر نوشته است، و در آيه #كتاب_مرقوم هر دو احتمال هست.
ولى به نظر ما معناى دوم با مقام مناسب تر باشد، در آن صورت جمله مورد بحث اشاره اى به اين معنا خواهد بود كه آنچه براى آنان مقدر شده كاملا روشن است، و هيچ ابهامى در آن نيست، به اين معنا كه حتمى و مشخص است و تخلف پذير نيست
🔸در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه: در اين چند آيه كتاب ظرف شده براى كتاب، چون فرموده كتاب فجار در سجين است كه آن نيز كتابى است مرقوم، و اين معقول نيست كه چيزى ظرف خودش باشد؟
🔸در جواب مى گوييم: هيچ عيبى ندارد چون از باب ظرف شدن كل براى جزء است، و هيچ اشكالى هم ندارد، پس سجين كتابى است جامع كه در آن خيلى سرنوشت ها نوشته شده و از آن جمله كتاب و سرنوشت فجار است.
🔸و جمله (ويل يومئذ للمكذبين ) نفرينى بر فجار و خبر مرگ ايشان است، و در آن فجار را تكذيب گران خوانده، و كلمه #يومئذ به حسب معنا ظرف است براى جمله (ان كتاب الفجار لفى سجين)، مى فرمايد هلاك شوند فجار - كه همان تكذيب گران باشند - در روزى كه آنچه خدا برايشان مقدر كرده و جزايى كه قضايش را رانده محقق شود، و عذابى كه برايشان فراهم ساخته بر سرشان بيايد.
🔸اين بود آن معنايى كه گفتيم دقت در مجموع #چهار آيه به دست مى دهد، و اين چهار آيه داراى سياقى واحد و #متصل و اجزايش با هم سازگار است.
اقوال مفسرين در بيان مراد از مفردات و جملات اين آيات ليكن مفسرين در مفردات اين چهار آيه اقوالى متفرق دارند: مثلا گفته اند: كتاب در جمله (ان كتاب الفجار) به معناى مكتوب است، و مراد از آن نامه هاى اعمال است. و بعضى گفته اند: كتاب مصدر و به همان معناى مصدرى - كتابت - است، و در كلام مضافى است كه حذف شده، و تقدير كلام (ان كتابه عمل الفجار لفى سجين - كتابت اعمال فجار در سجين است ) مى باشد.
🌺بحث روایتی سوره #الحاقه از تفسير شریف المیزان
🔸بحث روايتى
(رواياتى راجـع به حمله عرش در قيامت، كسانى كه كتابشان به دست راست يا چپ داده مى شود،....)
در الدر المـنـثـور اسـت كـه ابـن جـريـر، از ابـن زيـد روايـت كـرده كـه گـفـت : رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله وسـلم در مـعـنـاى آيـه (و يـحـمـل عـرش ربـك فـوقـهـم يـومـئذ ثـمـانـيـه ) فـرمـود: امـروز عـرش خـدا را #چـهار نفر حمل مى كنند، و روز قيامت #هشت نفر.
مؤلف: در ايـنـكـه خداى تعالى حاملين عرش را در آيه شريفه مقيد كرده به (يومئذ - امروز) اشعار و بلكه ظهور روشنى است در اينكه هشت نفر بودن حاملان مخصوص آن روز است.
و در تـفـسـيـر قـمـى آمـده كه امام عليه السلام در حديثى ديگر فرمود: عرش را هشت نفر حمل مى كنند، چهار نفر از اولين و چهار نفر از آخرين، اما چهار نفر اولين عبارتند از نوح و ابـراهـيـم و موسى و عيسى عليهماالسلم، و اما چهار نفر آخرين عبارتند از محمد و على و حسن و حسين عليهماالسلم.
مؤلف: در روايـات بـسـيارى آمده كه هشت نفر مخصوص روز قيامت است، و در بعضى آمده كه حاملين عرش خدا - با در نظر گرفتن اينكه عرش خدا همان #علم او است - چهار نفر از ما هستند و چهار نفر از هر كس كه خدا بخواهد.
و در تـفـسـيـر عـيـاشى از ابى بصير از امام صادق عليه السلام روايت آمده كه فرمود: چـون روز قيامت بشود هر دسته از مردم به نام امامشان خوانده مى شوند، امامى كه در عصر آن امـام مـرده انـد، اگـر نام امام خود را بدانند و او را به امامت شناخته باشند نامه عملشان بـه دسـت راسـتـشـان داده مـى شـود، بـراى ايـنـكـه خـداى تـعـالى فـرمـوده : (يوم ندعوا كـل انـاس بـامامهم فمن اوتى كتابه بيمينه فاولئك يقرون كتابهم ) و كلمه #يمين بـه مـعـنـاى مـعـرفت و اثبات امام است، چون كتاب او همان امام او است، كه مى خواند - تا آنـجـا كـه امـام فـرمـود - و كـسـى كـه امـام خـود را نـشـنـاسـد، از اصـحـاب شـمـال اسـت، هـمـان كـسـانـى كـه خـداى تـعـالى دربـاره شـان فـرمـوده : (و اصـحـاب الشـمـال مـا اصـحـاب الشـمـال فـى سـمـوم و حـمـيـم و ظل من يحموم...).
_________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a