eitaa logo
تفسیر المیزان
8.9هزار دنبال‌کننده
167 عکس
38 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺متن سوره المجادله _ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
PRHIZ058.mp3
2.39M
🌺 ترتیل سوره 🎙 استاد پرهیزگار ⏳زمان: ۹:۵۶ دقیقه _ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 ترتیل وترجمه سوره 🎙 استاد پرهیزگار ⏳زمان : ۹:۴۸ دقیقه __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 ترجمه آيات 1⃣الی 6⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ترجمه آيات 🔸بـه نـام خـداى رحـمـان و رحـيـم. 🔸خـداى تـعـالى سخن آن كس را كه با تو در مورد همسرش مـجـادله مـى كـرد وخدا شكايت مى برد شنيد و خدا گفتگوى شما را مى شنود كه خدا شنواى دانا است1⃣ 🔸كـسـانـى از شـما كه زنان خود را ظهار مى كنند (و به ايشان مى گويند: تو نسبت هستى ) به صرف اين گفتار همسرانشان، مـادر ايـشـان نـمى شوند. مادران تنها همانهايند كه ايشان را زاييده اند و اين مردان سخنى ناپسند و خلاف حقيقت مى گويند و خدا داراى عفو و مغفرت است2⃣ 🔸و كـسـانـى كـه بعضى از زنان خود را ظهار مى كنند و سپس از آنچه گفته اند پشيمان مى شـونـد كفاره عملشان آزاد كردن يك برده قبل از تماس با زنان است. اين اندرزى است كه با آن موعظه مى شويد و خدا بدانچه مى كنيد با خبر است3⃣ 🔸حـال اگـر كـسـى نـتـوانـسـت بـرده آزاد كـنـد كـفـاره اش دو مـاه روزه پـشـت سـر هـم و قـبـل از تـمـاس با آن همسر است. پس اگر كسى توانايى اين را هم نداشت كفاره اش اطعام شصت مسكين است و اين بدان جهت است كه به خدا و رسولش ايمان آوريد. و آنچه گفته شد حدود خدا است و كافران عذابى دردناك دارند4⃣ 🔸بـطـور يـقـيـن كـسـانـى كـه بـا خـدا و رسـولش مـخـالفـت مـى كـنـنـد خـوار و ذليـل مـى شـونـد هـمـچـنـان كـه پيشينيان آنان ذليل شدند چون با اين كه ما آياتى روشن نازل كرديم هيچ بهانه اى براى مخالفت ندارند و كافران عذابى خوار كننده دارند5⃣ 🔸و اين عذاب در روزى است كه خدا همه آنان را مبعوث مى كند و بدانچه كرده اند خبر مى دهد چـون خـدا اعـمـال آنـان را شـمـرده و خود آنان فراموش كرده اند و خدا بر هر چيزى ناظر و گواه6⃣ __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺بیان آیات 1⃣الی6⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بيان آيات 🔸ايـن سـوره متعرض مطالب گوناگون از احكام و آداب و صفات است. قسمتى از آن مربوط بـه حكم ظهار است، قسمتى هم مربوط به نجوى و بيخ گوشى سخن گفتن است. قسمتى هم مربوط به آداب نشستن در مجلس. و قسمتى راجع به اوصاف كسانى است كه با خدا و رسـولش مـخـالفـت مـى كـنـنـد، و يا با دشمنان دين دوستى مى ورزند، و كسانى را كه از دوسـتـى بـا آنـان احـتـراز مـى كـنـنـد مـعـرفـى نـمـوده، بـه وعـده اى جميل در دنيا و آخرت دلخوش مى سازد. ايـن سـوره بـه شـهـادت سـيـاق آيـاتـش در مـديـنـه نازل شده. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰قـد سـمـع اللّه قـول التـى تـجـادلك فـى زوجـهـا و تـشـتـكـى الى اللّه و اللّه يسمع تحاوركما...1⃣ 🔸در مـجـمـع البـيـان مـى گـويـد: كـلمـه  كـه مـصـدر فـعل  است، به معناى اظهار ناراحتى است، و فرقش با كلمه شكايت است كه شكايت به معناى ناملايماتى است كه ديگرى براى آدمى فراهم ساخته، و  اظهار ناراحتى هايى است كه خودش پيش آمده. و كلمه  به معناى مـراجـعـه بـه يـكـديـگـر در سخن گفتن است، كه آن را  نيز مى گويند. وقتى گفته مى شود (حاوره، محاوره ) معنايش اينكه فلانى با فلان كسى گفتگو كرد. سنت جاهــلى  و الغاء و منكر دروغ اعلام كردن آن در آيه: (الذين يظاهرون منكم...) آيـات چـهـار گـانـه و يـا شـش گـانـه اول سـوره دربـاره ظـهـار نـازل شـده، كـه در عـرب جاهليت يكى از اقسام طلاق بوده، به اين صورت كه وقتى مى خواسته زنش را بر خود حرام كند مى گفته: (انت منى كظهر امى - تو نسبت به من مانند پشت مادرم هستى). با گفتن اين كلام زنش از او جدا و تا ابد بر او حرام مى شده. بعد از ظـهـور اسـلام يـكـى از مـسلمانان مدينه همسر خود را ظهار كرد، و بعدا از كار خود پـشـيـمـان شـد. هـمـسـرش نـزد رسـول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم رفته جريان را عـرضـه داشـت، و راه چـاره اى خـواسـت تا دوباره شوهرش به او برگردد و با آن جناب مـجـادله مى كرد و به درگاه خدا شكوه مى نمود. در اينجا بود كه آيات شريفه مورد بحث نازل گرديد. و مـراد از   در جـمـله (قـد سمع اللّه) استجابت دعا و برآوردن حاجت است. و كنايه آوردن از برآوردن حاجت و استجابت دعا به كلمه   در گفتگوها شايع است. دليـل ايـن مـعنا جمله (تجادلك فى زوجها و تشتكى الى اللّه) است كه ظهورش در اين اسـت كـه زن نـامـبـرده در تـلاش پيدا كردن راهى بوده كه از شوهرش جدا نشود، اينها كه گـفـتـه شـد راجـع بـه جـمـله (قـد سـمـع اللّه) بـود. اما سمع در جمله (و اللّه يسمع تحاوركما) به همان معناى معروفش است. و مـعـنـاى آيـه ايـن اسـت كـه: خداى تعالى درخواست آن زن را كه با تو در مورد شوهرش مـجـادله مـى كـرد مـسـتـجـاب كـرد، زنـى كـه شوهرش او را ظهار كرده بود، و او از اندوه و بـدبـخـتـى خـود شـكـايت مى كرد و خدا گفتگوى تو را با او و او را با تو شنيد، كه خدا شنواى صوتها و بيناى ديدنى ها است. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰الذين يظاهرون منكم من نسائهم ما هن امهاتهم ان امهاتهم الا اللائى ولدنهم...2⃣ 🔸در ايـن آيـه مـى فـرمـايـد: كـسـانـى هـمـسـران خـود را ظـهـار مـى كـنـنـد، بـا ايـن عمل، همسرشان مانند مادرشان نمى شود. مادرشان تنها آن كسى است كه ايشان را زاييده. و بـا ايـن بـيـان، حـكـم ظهار كه در جاهليت بين مردم عرب معروف بود لغو و اثرش را كه حرمت ابدى بود نفى نموده، اثر ديگرش را كه مادر شدن همسر براى شوهر باشد انكار مى نمايد. پس معناى جمله (ما هن امهاتهم) اين است كه: از نظر اعتبار شرع همسران به مادران ملحق نگشته، و ظهار، آنان را براى ابد حرام نمى سازد. آنگاه براى تأكيد اين معنا فرموده: (ان امـهـاتـهـم الا اللائى ولدنـهـم) يـعـنى همسرانشان مادران ايشان نمى شوند، بلكه مادران تنها همان زنانى هستند كه ايشان را زاييده اند. سـپـس بـراى بـار دوم مـطـلب را بـا جـمـله (و انـهـم ليـقـولون مـنـكـرا مـن القـول و زورا) تأكيد فـرمـوده، چون سياق اين جمله سياق تأكيد است، مى فرمايد: ايـنـان كـه زنـان خـود را ظـهـار مـى كـنـنـد بـا گـفـتـار خـود (كـه پـشـت تـو مـثـل پـشت مادرم است) هم سخن ناپسندى مى گويند و هم دروغى آشكار. اما سخنشان ناپسند است، براى اين كه شرع (كه ملاك هر پسند و ناپسندى است) آن را منكر مى داند، و بدين جـهـت تـشـريـعـش نكرد، و تشريع جاهلانه مردم جاهليت را صحه نگذاشت. و اما دروغ است، براى اين كه با آنچه در خارج و واقع است مخالفت دارد، (زيرا در خارج، مادر مادر است و هـمـسـر هـمـسـر). پـس آيـه شـريـفـه مـى فـهـمـانـد كـه عـمـل ظـهـار افاده طلاق نمى كند، و با وجوب دادن كفاره منافات ندارد، زيرا ممكن است چنين زنـى مـانـنـد قـبـل از ظـهـار، زن ظـهـار كـنـنـده و مـحـرم او بـاشـد، ولى نـزديـكـى بـا وى قبل از دادن كفاره حرام باشد. جـمـله (و ان اللّه لعـفـو غـفـور) اگـر دلالتـى روشـن بـر گـنـاه بـودن عمل ظهار نداشته باشد، خالى از دلالت هم نيست، الا اين كه ذكر كفاره در آيه بعد و سپس آوردن جمله (و تلك حدود اللّه) و جمله (و للكافرين عذاب اليم ) بعد از آن چه بسا دلالت كند بر اين كه آمرزش گناه ظهار مشروط به دادن كفار است. بيان كفاره ظهار و معناى جمله (ثم يعودون لما قالوا...) __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه3⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و الذيـن يـظـاهـرون مـن نـسـائهـم ثـم يـعـودون لمـا قـالوا فـتـحـريـر رقـبـه مـن قبل ان يتماسا...3⃣ 🔸اين كلام در معناى شرط است، و همين جهت حرف  بر سر جمله خبريه در آمده، چون در معناى جزاء است. و حاصل آن اين است: كسانى كه زنان خود را ظهار مى كنند و آنگاه اراده مى كنند به او برگردند، بايد يك برده آزاد كنند. و ايـن كـه فـرمـود: (من قبل ان يتماسا) دلالت دارد بر اين حكم در آيه، مخصوص كسى اسـت كـه ظـهـار كـرده و سـپـس اراده كـرده بـه آن وضـعـى كـه قـبـل از ظـهار با همسرش داشت برگردد، و اين خود قرينه است براينكه مراد از برگشتن به آنچه گفته اند، برگشتن به نقض ‍ پيمانى است كه با ظهار بسته اند. و معناى آيه چنين مى شود: كسانى كه بعضى از زنان خود را ظهار مى كنند و سپس تصميم مـى گـيرند بر گردند به آنچه كه به زبان آورده اند، (يعنى به كلمه ظهار)، و آن را نـقـض نـمـوده بـا هـمـسـر خـود هـمـخـوابـگـى كـنـنـد، بـايـد قبل از تماس يك برده آزاد كنند. بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از برگشتن به آنچه گفته اند ندامت از ظهار است. و اين تفسير درستى نيست، زيرا ندامت از ظهار لازمه برگشت است، نه معناى تحت اللفظى بر گشتن بدانچه گفته اند. بـعـضـى ديـگر گفته اند: مراد از برگشتن بدانچه گفته اند، برگشتن به همان صيغه ظـهـار اسـت كـه بـه زبـان جـارى كـرده اند، و منظور است بخواهند دوباره آن را به زبان بـيـاورنـد. ايـن مـعـنـا هـم درسـت نـيـسـت، براى اين كه لازمه اش اين است كه هميشه كفاره، مـخـصـوص ظـهـار دوم باشد اما ظهار اول كفاره نداشته باشد، و آيه شريفه چنين چيزى را نمى فهماند، و سنت هم صرف تحقق ظهار را باعث كفاره دانسته، نه تعدد آن را. سـپـس ايـن دنـبـاله را بـراى جـمـله مـورد بـحـث آورده كـه (ذلكم توعظون به و اللّه بما تـعـملون خبير) تا اعلام كرده باشد به اين كه دستور آزاد كردن برده توصيه اى است از خـداى تـعـالى، نـاشـى از آگـاهـى او بـه عـمـل شـمـا، چـون خـدا عـالم بـه اعمال انسان ها است. پس كفاره، اين خاصيت را دارد كه آثار سوء ظهار را از بين مى برد. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
" وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ مَرَدًّا می توانید با مبالغی در حد وسع به یکی از نیازمندان که مورد تایید کانال می باشد شادی عیدتان را تقسیم کنید شماره کارت به نام‌ جعفری: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ 🔸ان شاءالله توجه بفرمایند
🌺 تفسیر آیه4⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فـمـن لم يـجـد فـصـيـام شـهـريـن مـتـتـابـعـيـن مـن قـبـل ان يتماسا...4⃣ 🔸ايـن جـمـله بـيـانـگـر خـصـلت دوم از خـصـال سـه گـانـه كـفـاره است كه مترتب بر خصلت اول است، يعنى كسى اين وظيفه را دارد كه قدرت بر آزاد كردن برده نداشته باشد، چنين كسى است كه مى تواند به جاى آن، دو ماه پى در پى روزه بگيرد كه بعد از دو ماه روزه، جـمـاع بـرايـش حـلال مـى شـود. در ايـن جـمـله هـم بـراى بـار دوم قـيـد (مـن قبل ان يتماسا) را آورده تا كسى خيال نكند اين قيد مخصوص ‍ خصلت اولى است. (فـمـن لم يـستطع فاطعام ستين مسكينا) - جمله خصلت سوم را بيان نموده مى فرمايد: اگـر ظـهـار كـنـنـده نـتـوانست برده آزاد كند، و در مرحله دوم نتوانست دو ماه روزه بگيرد، در مـرحـله سـوم شـصـت مـسـكـيـن را طـعـام دهـد كـه تـفـصـيـل هـر يـك از ايـن خصال سه گانه در كتب فقه آمده است. (ذلك لتومنوا باللّه و رسوله) - يعنى اين كه چنين حكمى تشريع نموده، و اين كه چـنـين كفاره هايى واجب كرديم، و به اين وسيله رابطه همسرى را حفظ نموديم، تا هر كس بخواهد بتواند به همسر خود برگردد. و از سوى ديگر اين كه او را به كفارات جريمه كرديم تا ديگر به سنت هاى دوران جاهليت برنگردد، همه اينها براى اين است كه شما به خدا و رسولش ايمان آورده، رسوم جاهليت را كنار بگذاريد. (و تلك حدود اللّه و للكافرين عذاب اليم ) - كلمه  در هر چيزى به معناى آن نـقـطـه اى اسـت كـه آن چـيـز بـدان مـنـتـهى مى شود. و از آن فراتر نمى رود، اين كلمه در اصـل بـه مـعـنـاى مـنـع بـوده. و مـنـظـور از جـمـله مـورد بـحـث ايـن اسـت كـه خصال سه گانه بالا را بدين جهت واجب كرديم ، و يا طور كلى احكامى كه در شريعت مقرر نـمـوديـم هـمـه حدود خدايند و با مخالفت خود از آن تعدى نكنيد، و كفار كه حدود ظهار و يا همه حدود و احكام تشريع شده ما را قبول ندارند عذابى دردناك دارند. و ظـاهـرا مراد از كفار، همان كسانى هستند كه حكم خدا را رد مى كنند و ظهار را به عنوان يك سـنت موثر و مقبول مى پذيرند. مؤ يد اين ظهور جمله (ذلك لتومنوا باللّه و رسوله ) است كه مى فرمايد: اين سخن را بدان جهت گفتيم تا اذعان و يقين كنيد، كه حكم خدا حق است، و رسول او صادق و امين در تبليغ است، علاوه بر تاكيدى كه كرده و فرموده: (وتلك حـدود اللّه). البـته احتمال هم دارد كه مراد از كفر، كفر عقيدتى نباشد، بلكه كفر عملى يعنى نافرمانى باشد. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه5⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ان الذيـن يـحـادون اللّه و رسـوله كـبـتـوا كـما كبت الذين من قبلهم ...5⃣ 🔸كلمه  مصدر فعل  است به معناى ممانعت و مخالفت است. و كلمه  به معناى اذلال و خوار كردن است. و اين آيه شريفه و آيه شريفه بعدش هر چند ممكن است مطلبى جديد و از نو بوده باشد، و بـخـواهـد بـفـهـماند كه مخالفت خدا و رسول او چه عواقبى در پى دارد، و ليكن از ظاهر سـيـاق بـرمـى آيـد كـه بـه آيـه قـبـل نـظـر دارد و مـى خـواهـد ذيـل آن را تعليل نموده، بفهماند كه اگر از مخالفت و تعدى از حدود خدا نهى كرديم، و دسـتـور داديـم كـه بـه خـدا و رسـول ايـمان بياوريد، براى اين بود كه هر كس با خدا و رسـول مـخـالفـت كـنـد ذليـل و خـوار مـى شـود هـمـچـنـان كـه امـت هـاى قبل از اين امت، به همين خاطر ذليل شدند. آنگاه مطلب را با جمله (و قد انزلنا ايات بينات و للكافرين عذاب مهين ) تاكيد نموده، مـى فـرمـايـد: هـيـچ شـكـى در ايـن نـيـسـت كـه ايـن دسـتـورات از ناحيه ما است، و اين كه رسول ما در تبليغ رسالت ما صادق و امين است و آنهايى كه اين دستورات را رد مى كنند عذابى خوار كننده دارند __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 6⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰يوم يبعثهم اللّه جميعا فينبئهم بما عملوا...6⃣ 🔸كـلمـه  ظـرف اسـت بـراى جـمله (و كافران عذابى اليم دارند) يعنى در چنين روزى اين عذاب را دارند، در روزى كه خدا مبعوثشان مى كند كه روز حساب و جزاء است، و آنگاه آنان را از حقيقت همه آنچه كرده اند با خبر مى سازد. 🔸(احـصـيـه اللّه و نـسـوه ) - كلمه  معناى احاطه داشتن به عدد هر چيز است، بـه طـورى كـه حـتـى يك عدد از آن از قلم نيفتد. راغب مى گويد: احصاء به معناى به دست آوردن عـدد واقـعـى هـر چـيـز اسـت، مـى گـويـنـد (احـصـيـت كـذا). و اصل اين كلمه از ماده  است كه به معناى سنگريره است. و اگر شمردن را از اين ماده ساخته اند، براى اين بوده كه عرب در شمردن هر چيزى به سنگريره اعتماد مى كرده، همچنان كه ما با انگشتان خود چيزى را مى شماريم. (و اللّه عـلى كـل شـى ء شـهـيـد) - ايـن جـمـله تـعـليـل اسـت بـراى جـمـله  مـى فـرمـايـد: اگـر گـفـتـيـم خـدا عمل آنان را شمرده دارد، و خود آنان فراموش كرده اند، براى اين است كه خدا ناظر و شاهد بر هر چيز است. و ما در تفسير آخر سوره حم سجده معناى شهادت خدا بر هر چيز را بيان كرديم __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بحث روایتی سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بحث روايتى 🔸رواياتى درباره شأن نزول آيات مربوط به ظهار 🔸در كتاب الدر المنثور است كه: ابن ماجه، ابن ابى حاتم، و حاكم - وى حديث را صحيح دانـسـتـه - و ابـن مـردويـه، و بيهقى از عايشه روايت آورده اند كه گفت: بزرگ است آن خـدايـى شـنوائيش به وسعت جهان وسيع است، و هر چيزى را مى شنود، من آن روز كه خوله دختر ثعلبه به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم مراجعه كرده بود كلامش را مى شنيدم - اما در عين حال همه اش را نفهميدم - داشت درباره همسرش به آن جناب شكايت مى كـرد، عرضه مى داشت: يا رسول اللّه ! شوهرم از جوانى من استفاده كرد، و من رحم خود را در اخـتـيـارش گـذاشتم، تا اين كه امروز كه پير شدم و ديگر فرزند نمى آورم مرا ظهار كرده، خدايا، مـن از دسـت او نـزد تـو شـكـايـت مـى آورم. هـنـوز از جـا بـرنـخـاسـتـه بـود كـه جـبـرئيـل ايـن آيـات را آورد: (قـد سمع اللّه قول التى تجادلك فى زوجها) و همسرش اوس بن صامت بود. مؤلف: البـتـه روايـاتـى كـه در شأن نـزول ايـن آيـات از طـرق اهـل سـنـت رسـيـده بـسـيار زياد است، و در اين كه نام آن زنو نام پدرش و نام همسر و پدر هـمـسـرش چـه بوده اختلاف دارند. از همه معروف تر همين است كه نام او خوله و نام پدرش ثـعـلبـه و نـام هـمـسـرش اوس ‍ بـن صـامـت انـصـارى بـوده. قـمـى هـم اجـمـال داسـتـان را در تـفـسـيـر خـود آورده، البـتـه روايـت ديـگـرى نقل كرده كه به زودى از نظرتان خواهد گذشت. و در مـجـمـع البـيان در تفسير آيه شريفه (و الذين يظاهرون من نسائهم ثم يعودون لما قـالوا) گـفـتـه: و اما نظريه ائمه اهل بيت عليهم السلم اين است كه مراد از برگشتن به آنچه گفته اند،است بخواهند با همين زن همخوابگى نموده، ظهارى را كه كرده بودند نـقـض كـنـنـد، چـون وطـى چـنـيـن زنـى قـبـل از كـفـاره جـائز نـيـسـت، و حـكـم ظـهـار بـاطـل نـمـى شـود مـگـر بعد از كفاره. و در تفسير قمى آمده كه : على بن الحسين براى ما حـديـث كـرد و گفت : محمد بن ابى عبداللّه، از حسن بن محبوب از ابى ولاد از حمران از امام بـاقـر عليه السلام بـرايـم نـقـل كـرد كـه فـرمـود: زنـى از مـسـلمـانـان نـزد رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله وسـلم رفـت و عـرضـه داشـت : يـا رسـول اللّه ! فـلانـى همسر من است كه عمرى رحم خود را در اختيارش گذاشتم، و در امور دنـيـا و آخـرتـش يـاريـش كـردم ، و هـيـچ نـامـلايمى از من نديده مى خواهم از او شكايت كنم. فـرمـود: از چـه شكايت كنى؟ عرضه داشت: به من گفته تو بر من حرامى، همان طور كه پـشـت مـادرم حـرام اسـت، و مـرا از خـانـه ام بـيـرون كـرده، حـال در كـار مـن چـاره اى بينديش. حضرت فرمود: خداى تعالى درباره اين مسأله آيه اى نازل نفرموده تا طبق آن ميان تو و شوهرت حكم كنم، و من نمى خواهم از كسانى باشم كه پاسخ روشن نمى دهند. زن شروع كرد به گريه كردن، و شكوه نمودن به درگاه خداى عزوجل، و از نزد رسول خدا بيرون رفت. راوى مـى گـويـد: خـداى تـعـالى گـفـتـگـوى او بـا رسـول خـدا صلى اللّه عليه و آله و سلم و شكايتش در امر شوهرش را شنيد، و اين آيات را نـازل كـرد: (بـسـم اللّه الرحـمـن الرحـيـم قـد سـمـع اللّه قول التى تجادلك فى زوجها - تا جمله - و ان اللّه لعفو غفور). سـپـس اضـافـه كـرده اسـت: رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله وسـلم فـرسـتـاد بـه دنـبـال آن زن، و به وى فرمود برو شوهرت را بياور. زن شوهرش را آورد. حضرت به او فرمود: آيا تو به همسرت چنين و چنان گفته اى؟ عرضه داشت : بله گفته ام تو بر من حرامى همانطور كه پشت مادرم حرام است. رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود خـداى تـعـالى دربـاره كـار تـو و هـمـسـرت، قـرآنـى نـازل كـرده، و آيـات را بـرايـش خـوانـد: (بـسـم اللّه الرحـمـن الرحـيـم قـد سـمـع اللّه قول التى تجادلك فى زوجها - تا جمله - ان اللّه لعفو غفور). بنابر اين همسرت را به خانه ببر، زيرا تو سخنى منكر و نامشروع گفته اى، و خدا از جرمت گذشت، و ديگر چنين كارى را تكرار مكن. راوى مـى گـويد: مرد برگشت، در حالى كه از آن چه همسرش گفته بود پشيمان بود، و خداى تعالى براى اين كه مؤمنين دچار چنين ندامتى نشوند، اين آيه را فرستاد: (كسانى كـه هـمـسـر خود را ظهار مى كنند، و پشيمان مى شوند...) يعنى از اين به بعد، و بعد از آنـكـه ايـن مـرد چـنـيـن كرد و خدا او را عفو فرمود، اگر كسى چنين كند، بر او واجب مى شود قـبل از همخوابگى با همسرش برده اى آزاد كند. (ذلكم توعظون به و اللّه بما تعملون خـبـيـر)، و اگـر كـسـى نـمـى تـوانـد بـرده آزاد كـنـد، قـبـل از تـمـاس دو مـاه پـى در پى روزه بگيرد، و كسى كه استطاعت اين را هم ندارد شصت مـسكين را طعام دهد.
🔸ادامه مباحث بحث روایتی 🔹آنگاه فرمود: خداى تعالى عقوبت كسى را كه بعد از اين نهى ظهار كند ايـن خـصـال قـرار داده و فـرمـوده: (ذلك لتـومنوا باللّه و رسوله و تلك حدود اللّه) يعنى اين است حد ظهار - تا آخر حديث. مؤلف: اين آيه با در نظر گرفتن سياقش و مخصوصا مضمون جمله آخرش كه مسأله عفو و مـغـفـرت را آورده، بـا مـضـمـون ايـن حـديث بهتر مطابقت دارد، و حديث از حيث سند هم عيبى نـدارد، چـيـزى كه هست با ظاهر خود عبارت آيه مى فرمايد: (و الذين يظاهرون من نسائهم ثـم يـعـودون لمـا قـالوا) سـازگـار نـيـسـت، بـراى ايـن كـه از ظاهر آيه برمى آيد كه شـوهـرش پـشـيـمان شده، و روايت مى گويد: شوهرش پشيمان نشد، بلكه زن او اعتراض كرده. __________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات7⃣الی3⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ترجمه آيات 🔸مـگر نمى دانى كه خدا آنچه را كه در آسمان ها و زمين مى داند. هيچ نجواى سه نفرى نيست مـگـر آنـكـه او چـهـارمـيشان است وهيچ پنج نفرى نيست مگر اين كه او ششمى آنها است و هيچ كـمـتـر و بـيـشترى نيست مگر اين كه او با ايشان است هر جا كه باشند. آنگاه در روز قيامت ايشان خبر مى دهدكه چه كردند، چون خدا به هر چيزى دانا است7⃣ 🔸آيا نديدى كسانى را كه از نجوى نهى شدند و باز بدانچه نهى شدند برگشتند و به گناه و دشمنى و نافرمانى رسول نجوى كردند و چون نزدت مى آيند تحيتى به تو مى دهـنـد كـه خـداى تـعـالى آن طـور تـحـيـتـى بـه تـو نـداده و در دل خـود و يـا نـزد هـمفكران خود اظهار دلواپسى مى كنند كه نكند خدا جرم آنچه مى گوييم عـذابـمـان كـنـد، ايـشـان را مـگـر هـمـان جـهـنـم چـاره كـنـد و در آن خـواهـنـد افـتـاد و چـه بـد محل بازگشتى است8⃣ 🔸هـان! اى كـسـانـى ايـمـان آورده ايد وقتى با يكديگر نجوى مى كنيد به گناه و دشمنى و نـافـرمـانـى رسـول نـجـوى مكنيد بلكه به احسان و تقوا نجوى كنيد و از خدايى كه به سويش محشور مى شويد بترسيد9⃣ 🔸نـجـوى تـنـهـا و تـنها از ناحيه شيطان است تا كسانى كه ايمان آورده اند اندوهگين شوند ولى هـيـچ ضـررى بـه ايـشـان نـمـى زنـد مـگـر بـه اذن خـدا و مؤمنـيـن بـايـد بـر خـدا توكل كنند🔟 🔸هـان ! اى كسانى كه ايمان آورده ايد وقتى به شما گفته مى شود در مجالس به يكديگر جـا بـده يـد جـا دهـيـد تـا خـدا هم جاى شما را در بهشت وسعت دهد، و وقتى هم گفته مى شود بـرخـى زيـد تـا شخص محترمى بنشيند برخيزيد خداى تعالى مؤمنين را به يك درجه، و علم داده شدگان را به چند درجه برترى داده و خدا بدانچه مى كنيد با خبر است1⃣1⃣ 🔸اى كـسـانـى كـه ايـمـان آورده ايـد وقـتـى بـا رسـول نـجـوى مـى كـنـيـد قـبـلا صـدقـه بـدهيد اين براى شما بهتر و به پاكى نزديكتر است، حال اگر نداشتيد خدا آمرزگار رحيم است2⃣1⃣ 🔸گـويـا از دادن صـدقـه قـبـل از هـر نـوبـت نـجـوى دريـغ داشـتـيـد حـال صـدقـه نمى دهيد و خدا هم از نافرمانيتان گذشت پس به نماز و زكات و اطاعت خدا و رسول بپردازيد و خدا از آنچه مى كنيد با خبر است3⃣1⃣ __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺بیان آیات7⃣الی3⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بيان آيات 🔸اين آيات راجع به نجوى و پاره اى آ داب مجالست است __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
غنچه ای دیگر عیان شد در گلستان ولا شد مدینه نور باران و زمین شد با صفا جشن میلاد نقی آن مظهر پاکی و صدق هم ولی الله هستی هم امام و مقتدا 🎉ولادت امام هادی(ع) مبارک باد 🎉
🌺 تفسیر آیه7⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ7⃣ 🔸استفهام در اين آيه انكارى است. و منظور از رويت، علم يقينى است، كه بر اساس استعاره آن را رويـت خـوانـده. و ايـن جـمـله مـقـدمـه اى اسـت كـه مـضـمـون جـمـلات بـعـدى را تـعـليـل مـى كـنـد. و حـاصـل مـجـمـوع آيـه ايـن اسـت كـه: اگـر گـفـتـيـم اهـل نجوى هر چند نفر باشند خدا هم يك نفر است با ايشان، براى اين است كه خدا آنچه را در آسمان ها و زمين است مى داند. 🔸مـقـصـود از چـهـارمـى بـودن خـدا بـراى سـه نـجوى كننده و ششمى بودن او براى پنج نجوى كننده 🔰مـا يـكون من نجوى ثلثة الا هو رابعهم و لا خمسة الا هو سادسهم... 🔸كلمه  مـصـدر و بـه مـعـنـاى يـعـنـى با يكديگر بيخ گوشى سخن گفتن است. و ضـمـيـرهـاى مـفـرد در آيه همه خداى سبحان برمى گردد. و مراد از دو جمله  و   كسى است كه با شركت خود عدد سه را چهار و عدد پنج راشش مى سازد. مى فـرمـايـد: اگـر اهـل نـجـوى سـه نـفر باشند چهارميشان خدا است، و اگر پنج نفر باشند شـشـمـى آنـهـا خـدا اسـت، چـون خـدا با ايشان و عالم به اسرار ايشان است. همان طور كه گفتيم در اول آيه مسأله آگاهى خدا را ذكر كرد، و فرمود: (الم تر ان اللّه يعلم...)، و در آخـر آيـه بـراى بـار دوم مـى فـرمـايـد: (ان اللّه بكل شى ء عليم ). 🔰و لا ادنى من ذلك و لا اكثر 🔸يعنى و نه كمتر از اينها و نه بيشتر. با آوردن اين دو كـلمـه اطـلاقـى بـه كـلام داد كـه شـامـل تـمـامـى اعـداد اهـل نـجـوى بـگـردد. امـا كـلمـه  شـامـل كـمـتـر از سـه نـفـر يـعـنـى دو نـفـر و شـامـل كـمـتـر از پـنـج نـفـر يـعـنـى چـهـار نـفـر مـى شـود. 🔸و امـا كـلمـه  شامل عدد شش و بالاتر مى شود. و از لطف سياق اين آيه آن است كه با آوردن عدد سه، چهار، پنج، و شش، ترتيب اعداد را رعـايت كرده، بدون اينكه يكى از آنها را تكرار كرده باشد، چون ممكن بود بفرمايد: هيچ نجواى سه نفرى نى ست مگر آنكه خدا چهارمى آنان است، و هيچ نجواى چهار نفرى نيست، مـگـر آنكه او پنجمى آنان است، و هيچ نجواى پنج نفرى نيست، مگر آنكه او ششمى ايشان است. 🔰الا هـو معهم اين ما كانوا 🔸 منظور از (با ايشان بودن خدا) با ايشان بودن از حيث عـلم و آگـاهـى بـه سـخـنانى است كه بيخ گوش ‍ يكديگر مى گويند، مى فرمايد: خداى تعالى در اين نجوى شريك ايشان است. 🔸بـا ايـن بـيـان روشـن مـى شـود كـه مـنـظـور از چـهـارم بـودن خـدا بـراى سـه نـفـر اهـل نجوى و ششم بودن براى پنج نفر اهل نجوى همين است كه: خدا با ايشان است در علم، و مشترك با آنان است در اطلاع بر سخنان سرى آنها، نه اين كه خداى تعالى عدد سه نفر آنان را به صورت يك انسانى مجسد چهار نفر كند، زيرا خداى سبحان منزه از جسميت و برى از ماديت است. 🔸تـوضـيح اين كه: مقتضاى وحدت سياق اين است كه: منظور از دو استثناى (الا هو رابعهم) و (الا هـو سـادسـهـم ) يـك چـيـز بـاشـد، و در هـر دو بـخواهد بفهماند چيزى بر خدا پـوشـيده نيست. پس در حقيقت برگشت معناى اين دو استثناء به يك استثناء است، و آن  اسـت. و ايـن مـعـيـت يـا مـعـيـت عـلمـى اسـت، و مـعـنـايـش اين است كه: خدا در هر حـال مـشـارك ايـشـان اسـت در آگـاهـى. و يا معيت وجودى است، و معنايش اين است كه: هر جا قـومـى فـرض شـود مـشـغـول نـجـوى هستند، خداى تعالى همانجا هست، و شنوا و داناى به سخنان ايشان است. 🔸و مـنـظـور از جمله (اين ما كانوا) اين است كه مطلب را از نظر مكان عموميت دهد، و بفهماند وقـتـى مـعيت خدا با اهل نجوى معيت علمى است، نه نزديكى جسمانى، ديگر تفاوت نمى كند كه آن مكان نزديك باشد يا دور. پس هيچ مكانى از خداى سبحان خالى نيست، در عين اين كه او در مكان نمى گنجد. 🔸از آنچه گذشت اين معنا هم روشن مى شود كه مفاد آيه مورد بحث - يعنى چهارمى بودن خدا بـراى سـه نـفـر اهـل نـجـوى، و شـشـمـى بـودنـش بـراى پـنـج نـفـر اهـل نـجـوى - مـنافاتى با آيه شريفه (لقد كفر الذين قالوا ان اللّه ثالث ثلثة ) كـه مـى فـرمايد: (آنها كه معتقدند خدا سومى سه خدا است كافر شدند) ندارد، چون در ذيـل ايـن آيه مفصلا بيان كرديم كه منظور صاحبان اين عقيده اين بوده كه خدا واحدى عددى كـه بـا انـضـمـام دو خـداى ديـگـر مـى شـونـد سـه خـدا، و حـال آنـكـه وحـدت خـدا عـددى نـيـسـت، او احـدى الذات اسـت، و مـحـال اسـت چـيزى غير او با او فرض شود تا دوم او باشد. پس مراد از چهارمى بودن خدا بـراى سـه نـفر اهل نجوى و ششمى بودنش ‍ براى پنج نفر، همين است كه گفتيم: او عالم بـه سـخـنـان سـرى ايـشـان اسـت. آنـچـه از نـظـر آنـان سـرى شـمرده مى شود براى خدا عـزوجـل مـكـشـوف و ظـاهـر اسـت.
⏮ادامه تفسیر آیه7⃣ 🔸مـنـظـور ايـن اسـت، نـه ايـن كـه خـدا مـانـنـد اهـل نـجـوى وجـودى مـحـدود دارد، وجـودى كه دومى و سومى هم برايش ‍ فرض مى شود، تا بـپـرسـى چـرا در آيـه سـوره مـائده گـويـندگان به اين خدا ثالث ثلاثة است را كافر خـوانـده، و آنـگـاه خـودش را در ايـن آيـه چـهـارمـى سـه نـفـر اهل نجوى، و ششمى پنج نفر آنان معرفى كرده است. 🔰ثـم يـنـبـئهـم بـمـا عـمـلوا يـوم القـيـمـه  🔸 يـعـنـى روز قـيـامـت اهل نجوى را به حقيقت هر عملى كه كرده اند - كه يكى از آنها نجوى است - خبر مى دهد. 🔰ان اللّه بـكـل شى ء عليم  🔸اين جمله، جمله قبلى را تعليل مى كند، و نيز علم خدا را به آنچه كه در آسمان ها و زمين است - كه در اول آيه مورد بحث بود - تأكيد مى نمايد. و نيز تأكيد مى كند كه چگونه خدا با اهل نجوى است. 🔸ايـن آيـه مـى تـوانـد در عـيـن تـايـيـد و تأكيد مـطـالب قـبـل تـمـهـيـد و زمـيـنـه چـيـنـى بـراى آيـات بـعـد هـم بـاشـد، و ذيل آن كه لحنى شديد دارد بى ارتباط با آيات بعد كه در مقام مذمت وتهديد است نباشد. _____________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه8⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰أَ لَمْ تَرَ إِلى الَّذِينَ نهُوا عَنِ النَّجْوَى ثمَّ يَعُودُونَ لِمَا نهُوا عَنْهُ ...8⃣ 🔸سياق آيات دلالت دارد بر اين كه در بين جمعى از منافقين و بيماردلان از مؤمنين نجوى كردن عليه رسول خدا ص و مؤمنين حقيقى شايع شده بوده، و سخنان بيخ گوشيشان پيرامون گناه و دشمنى و نافرمانى از آن جناب بوده تا به اين وسيله مؤمنين واقعى را آزار دهند، و آنها را محزون كنند، و گويا بر اين عمل اصرار هم مى ورزيدند، حتى از نهى خدا هم منتهى نشدند، لذا اين آيات نازل شد. بنابراين ، آيه مورد بحث مذمت و توبيخ غيابى از ايشان است، و در آن روى سخن را متوجه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم كرد، و مستقيما با خود آنان سخن نگفت، تا بيشتر تحقيرشان كرده باشد و بفهماند اهل نجوى لياقت آن را ندارند كه به شرف همكلاسى و خطاب خدا مشرف شوند، و امرشان هم آنقدر اهميت ندارد كه خداى تعالى خاطر آن روى سخن با ايشان كند. 🔸و معناى آيه اين است كه: آيا نديدى چگونه آنها كه از نجوى نهى شدند دوباره عمل نكوهيده خود را تكرار كردند، و همچنان مؤمنين را محزون مى كنند. و در اين كه فرمود: - برمى گردند و به صيغه مضارع تعبير آورد براى اين است كه استم رار را برساند، و اگر با اين ممكن بود بفرمايد (يعودون اليها) دوباره از نجوى تعبير به موصول و صله آورد، براى اين است كه به علّت مذمت و توبيخ خود اشاره كرده باشد، و بفهماند اگر ايشان را مذمت مى كنم به خاطر اين است كه عملى را تكرار مى كننداز آن نهى شده بودند. 🔰يتناجون بالاثم و العدوان و معصيت الرسول 🔸 مقابله اى كه در اين آيه شريفه بين اثم و عدوان و معصيت رسول واقع شده مى فهماند كه منظور از آن قسم اعمالى است كه اثر سوء دارد، ولى اثر سوئش از مرتكب آن به ديگران تجاوز نمى كند، نظير ميگسارى و قمار و بى نمازى كه صرفا مربوط به حق الله است. و منظور از كلمه آن اعمال زشتى است كه ضررش دامن گير ديگران مى شود و گناهان مربوط به حق الناس است كه مردم از آن متضرر و متاذى مى شوند. و اين دو قسم هر دو از موارد معصيت اللّه است. و سومى كه معصيت الرسول باشد عبارت است از اعمالى كه مخالفت با خدا نيست، اعمالى كه از نظر شرع جائز است، و رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم از طرف خداى تعالى درباره آنها نه امرى فرموده و نه نهيى كرده، ليكن از طرف خودش و به منظور تأمين مصالح امت دستورى صادر فرموده، مانند نجوايى مشتمل بر معصيت خدا نيست، ليكن رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم ولى امت است، و از خود امت اختياراتش در امور مربوط به امت بيشتر است، دستور داده كه از آن اجتناب ورزند. بنابراين، نجوى دو قسم مى تواند باشد، يكى اصل اين عمل، صرف نظر از اين كه معصيت خدا باشد يا نباشد، كه آيه شريفه (الذين نهوا عن النجوى ثم يعودون لما نهوا عنه) مرتكبين آن را مذمت و توبيخ مى كرد، و مى فرمود كه مسلمين از اين عمل نهى شده اند. و دوم آن نجوايى كه مشتمل بر انواعى از گناهان باشد كه آيه مورد بحث از آن نهى و مرتكبين آن را مذمت و توبيخ مى كند، و اين مرتكبين عبارتند از منافقين و بيماردلان از مؤمنين كه بسيار نجوى مى كردند، و با اين عمل خود مؤمنين را ناراحت و اندوهگين مى ساختند. 🔸بعضى از مفسرين گفته اند: منافقين با يهوديان نجوى و رازگويى مى كردند، و با اين عمل خود مؤمنين را اندوهگين، و ايجاد دلهره و فزع مى نمودند، و در تصميم هاى آنان وهن و سستى ايجاد مى كردند. اما به نظر ما اين نظريه درست نيست، براى اين ظاهر آيه (الذين نهوا عن النجوى ...)، اين است كه منظور مسلمين هستند، كه از نجوى نهى شده اند. 🔰و اذا جاوك حيوك بما لم يحيك به اللّه 🔸 يعنى و چون نزد تو مى آيند درودى به تو مى فرستند كه خدا آنطور درودى به تو نفرستاده، چون درود و تحيت خدا سلام است، كه تحيتى است مبارك و طيب، ولى آنها سلام نمى كردند، وقتى نزد رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم مى آمدند مى گفتند (السام عليك ) و كلمه (سام ) به معناى مرگ است، و طورى وانمود مى كردند كه گفته اند: (السلام عليك) - اين نظريه جمعى از مفسرين است. ولى با ظاهر آيه خيلى سازگار نيست، براى اين ضمير جاوك و به موصولى برمى گردد كه در جمله (الذين نهوا عن النجوى ) است، و خواننده توجه فرمود كه اين جمله به روشنى نمى تواند شامل يهود باشد.
⏮ادامه تفسیر آیه8⃣ 🔰و يقولون فى انفسهم لو لا يعذبنا اللّه بما نقول 🔸 اين جمله عطف است بر جمله ، و ممكن است حال باشد. و از ظاهر آن برمى آيد كه اين گفتار، گفتار زبانى ايشان نبوده، بلكه حديث نفس بوده كه در دل با خود مى گفتند، و اين جمله تحريك است به صورت طعنه (مثل اين كه به كسى كه تهديدت مى كند مى گويى همين حالا بزن چرا نمى زنى ؟). پس اين سخن از منافقين انكار رسالت رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم بر اساس كنايه است، و معنايش اين است كه: اينان به تو تحيتى مى دهند كه خدا چنان تحيتى به تو نفرستاده، و در دل با خود مى گويند كه: تو پيامبر خدا نيستى، اگر بودى ايشان را به خاطر آن تحيت عذاب مى كردى. 🔸بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از جمله (و يقولون فى انفسهم ) اين نيست كه در دل با خود مى گفتند، بلكه اين است كه در بين خود و براى يكديگر مى گفتند، و اين معنا كمى از سياق آيه به دور است. 🔰لو لا يعذبنا اللّه بما نقول 🔸 خداى تعالى اين احتجاج منافقين را با جمله (حسبهم جهنم يصلونها فبئس المصير) پاسخ داده، مى فرمايد: منافقين در اين كه عذاب خدا را انكار كردند اشتباه كردند، و طور قطع به آن عذابى كه به آن تهديد شده اند خواهند رسيد، و آن عذاب جهنم است كه داخلش خواهند شد، و حرارتش را خواهند چشيد، و همين جهنم براى عذابشان بس است. گويا همين منافقين و بيماردلان بودند كه بعد از آنكه از مناهى و گناهان خدا دست برنداشتند آيه سوره احزاب درباره شان نازل شد مى فرمايد: (لئن لم ينته المنافقون و الذين فى قلوبهم مرض و المرجفون فى المدينه لنغرينك بهم ثم لا يجاورونك فيها الاملعونين اين ما ثقفوا اخذوا و قتلوا تقتيلا). _____________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a