eitaa logo
تفسیر المیزان
8.9هزار دنبال‌کننده
167 عکس
38 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺تفسیر آیه 2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰وانت حل بهذا البلد2⃣ 🔸اين جمله حال است از كلمه  در آيه قبل، و با اينكه مى توانست به آوردن ضمير آن اكتفا نموده، بفرمايد:  لا اقسم بهذا البلد و انت حل بها  چنين نكرد، و دوباره خود كلمه بلد را ذكر كرد، براى اين بود كه به عظمت شأن آن، و اعتنايى كه به امر آن دارد اشاره كرده باشد، چون بلد مذكور با ساير بلاد فرق دارد، اين بلد حرام است، و كلمه  مانند كلمه  به معناى اقامت و استقرار در مكان است، و مصدر در اينجا به معناى اسم فاعل است. 🔸و معناى دو آيه اين است كه (هر چند قسم لازم ندارد ولى) سوگند مى خورم به اين شهر، شهرى كه تو در آن اقامت دارى، و اين تعبير توجه مى دهد به اينكه مكه به خاطر اقامت آن جناب در آن و تولدش در آن شرافت يافته. 🔸سه وحه در معناى آيه:  و انت حلّ بهذا البلد بعضى گفته اند: جمله (و انت حل بهذا البلد) جمله اى است معترضه كه بين سوگند و متعلق سوگند فاصله شده، و مراد از كلمه حل حلول و اقامت نيست، بلكه مراد كسى است كه مردم پاس حرمتش را نگه ندارند. 🔸در تفسير كشاف گفته : جمله معترضه اى كه بين قسم و متعلق آن قرار گرفته (و انت حل بهذا البلد) مى باشد، يعنى بعد از آنكه به شهر مكه سوگند خورد، به عنوان جمله معترضه مى فرمايد در دشمنى مشركين با تو همين بس كه مثل تو پيامبرى با عظمت و حرمتى كه دارى، و مكه به حرمت تو حرمت يافته، و سكنه آن به خاطر آن حرمت، صيد را شكار نمى كنند، و برگ درخت را براى چريدن حيوانات خود نمى ريزند در آن شهر حرمت ندارى، شكار را حرام مى دانند، ولى بيرون كردن تو و كشتنت را حلال مى دانند، (نقل از شرحبيل راوى حديث ) و در اين جمله معترضه علاوه بر معرفى كه به كفار مكه شده، رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم را هم به ثبات قدم وا مى دارد، و آن جناب را تشويق مى كند به اينكه دشمنى هاى اهل مكه را تحمل كند، و هر شنونده را وادار مى كند به اينكه از شدت دشمنى آنان شگفتى كند. 🔸آنگاه مى گويد: ممكن هم هست بگوييم : نخست با سوگند خوردن به مكه، شهر ولادت پيامبر او را تسليت داده، خاطرنشان ساخته كه هيچ انسانى خالى از تحمل شدايد نيست، و آنگاه به عنوان جمله معترضه و به منظور تكميل تسليت و تخفيف اندوه آن جناب فرموده: و انت حل بهذا البلد) يعنى تو به زودى در اين شهر رحل اقامت مى افكنى، در حالى كه هر بلايى كه بخواهى بر سر دشمنان مى آورى، هر كه را بخواهى مى كشى، و يا اسير مى كنى، (تا آخر بيانى كه اين مفسر آورده )، و حاصلش اين است كه كلمه  را در مقابل  بگيريم، و چون حل به معناى اسم فاعل است، قهرا معنايش   (با ضمه ميم و كسره حاء) در مقابل  خواهد بود، و معنايش اين مى شود كه ما به زودى در فتح مكه اين بلد حرام را براى مدتى محل قرار مى دهيم، تا بتوانى با كفار مقاتله نموده، هر كه را بخواهى به قتل برسانى. بيان اينكه سوگند (و والد و ما ولد) سوگند به ابراهيم و اسماعيل عليهما السلم است ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 3⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و والد و ما ولد3⃣ 🔸از آنجا كه از نظر ادبيت رعايت تناسب بين سوگند و بين چيزى كه مى خواهيم با سوگند اثبات كنيم لازم است، لذا بايد بگوييم مراد از (والد و ما ولد) كسى است كه بين او و بين بلدى كه مورد سوگند واقع شده نسبت روشنى بوده، و اين معنا با ابراهيم خليل عليه السلام و فرزندش اسماعيل عليه السلام منطبق است، كه سبب اصلى در بناى اين شهر و بانيان خود بيت الحرام بودند، و خداى تعالى درباره آنان فرمود:  (و اذ يرفع ابراهيم القواعد من البيت و اسمعيل )، و ابراهيم عليهم السلام بود كه از خداى تعالى درخواست كرد مكه را شهر امن قرار دهد:  و اذ قال ابراهيم رب اجعل هذا البلد امنا. 🔸و نكره آوردن كلمه (والد - پدرى ) به منظور تعظيم و بزرگداشت آن پدر بوده، و اگر نفرمود: (و والد و من ولد - و پدرى و فرزندى كه پديد آورد)، و به جايش فرمود:  و والد و ما ولد - و پدرى و آنچه پديد آورد. براى اين بود كه آن فرزند را مدح نموده، بفهماند فرزندى عجيب بوده، نظير آيه (و اللّه اعلم بما وضعت ) كه در پاسخ به مادر مريم كه گفت من دختر زاييدم فرمود: خدا بهتر مى دانست كه چه زاييده، با اينكه مى توانست بفرمايد: خدا بهتر مى داند كه دختر زاييده، ولى عبارت چه زاييده عظمت و اهميت آن طفل را مى رساند. 🔸و معناى آيه مورد بحث هم اين است كه: سوگند مى خورم به پدرى عظيم الشان كه ابراهيم باشد، و به آنچه برايش متولد شد، يعنى پسرى عجيب كه امرى شگفت آور و اثرى مبارك داشت، و آن اسماعيل پسرش بود، سوگند به اين دو تن كه بانيان اين شهر بودند، در نتيجه مفاد آيات سه گانه سوگند به مكه معظمه و به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم است، كه در آن شهرى زيست، و به ابراهيم و اسماعيل است، كه بنيانگذار آن شهر بودند. چند قول ديگر درباره مراد از (والد و ما ولد) ولى بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از ، ابراهيم عليه السلام و مراد از  تمامى اولاد عرب او است، ولى اين نظريه درست نيست، براى اينكه بسيار بعيد است كه خداى تعالى پيغمبر اسلام و ابراهيم عليهما السلم را با امثال ابو لهب و ابو جهل و ساير پيشوايان كفر در سوگند خود جمع نموده، در سياقى واحد به همه سوگند ياد كند، با اينكه خود ابراهيم عليه السلام از كسانى كه پيرويش نكنند و دين توحيد را نپذيرند بيزارى جسته بود، و به حكايت قرآن كريم از خداى تعالى درخواست كرده بود كه (و اجنبنى و بنى ان نعبد الاصنام رب انهن اضللن كثيرا من الناس فمن تبعنى فانه منى و من عصانى فانك غفور رحيم ). پس كسى كه منظور از  را اولاد ابراهيم گرفته ناگزير است كلام خود را تخصيص بزند، و بگويد منظورم از اولاد ابراهيم خصوص مسلمانان از ايشان است، همچنان كه خود ابراهيم و اسماعيل در دعايى كه هنگام ساختن كعبه كردند، بنا به حكايت قرآن كريم گفتند:  🔸ربنا و اجعلنا مسلمين لك و من ذريتنا امه مسلمه لك و ارنا مناسكنا و تب علينا. 🔸بعضى ديگر گفته اند: مراد از (والد و ماولد) آدم عليه السلام و همه ذريه او است به اين بيان كه اين آيات مى خواهد به خلقت انسان در رنج سوگند ياد كند، و خداى تعالى در ابقاى وجود اين نوع يعنى نوع انسانى سنت ولادت را مقرر فرموده، در اين آيات به محصول اين سنت كه همان پدرى و فرزندى است سوگند خورده ، به اينكه انسان در تلاش و تعب و رنج است، و اين مقتضاى نوع خلقت او از زمان ولادت تا روز مرگ است. 🔸و اين وجه فى نفسه وجه بدى نيست، و ليكن صاحب اين نظريه بايد به اين سوال پاسخ دهد كه مناسبت ميان سنت ولادت با شهر مكه چيست؟ با اينكه تمامى مولودهاى عالم داخل در سوگند هستند؟ بعضى گفته اند: مراد آدم، و صلحاى از ذريه او است، و گويا اين هم خواسته همان نظر قبلى را بگويد، با اين تفاوت كه اشكال قبلى ما را هم رفع كرده باشد، كه گفتيم چگونه ممكن است خداى تعالى به صالحان و صالحان يكجا سوگند ياد كند. بعضى ديگر گفته اند: مراد از آن دو همه پدران و همه فرزندان است. بعضى ديگر گفته اند: مراد از ، متولد و از  غير متولد است و قائل اين وجه كلمه  را نافيه گرفته، نه موصوله. بعضى مراد از  را رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) و مراد از  را امت او دانسته اند، به اين دليل كه آن جناب به منزله پدر امت است، ولى همه اين وجوه از نظر لفظ و سياق، وجوه بعيدى است. خلقت انسان در  آميخته بودن حيات او با رنج و خستگى. ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
✅تفسیر آیه4⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰لقد خلقنا الانسان فى كبد4⃣ 🔸كلمه  به معناى رنج و خستگى است، و جمله مورد بحث جواب قسم است، و اين تعبير كه (خلقت انسان در كبد است ) به ما مى فهماند كه رنج و مشقت از هر سو و در تمامى شوون حيات بر انسان احاطه دارد، و اين معنا بر هيچ خردمندى پوشيده نيست، كه انسان در پى به دست آوردن هيچ نعمتى بر نمى آيد، مگر آنكه آن را مى خواهد. خالص از هر و دردسر، و خالص در خوبى و پاكيزگى، ولى هيچ نعمتى را به دست نمى آورد مگر آميخته با ناملايماتى كه عيش ‍ او را منغص مى دارد، و نعمتى مقرون با جرعه هاى اندوه و رنج، علاوه بر مصائب دهر كه حوادث ناگوارى كه چون شرنگى كشنده كام جانش را تلخ مى كند. ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
✅تفسیر آیه5⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ايحسب ان لن يقدر عليه احد5⃣ 🔸اين آيه به منزله نتيجه حجتى است كه آيه قبل اقامه كرده بود، به اين بيان كه بعد از آنكه گفتيم خلقت انسان بر پايه رنج است، و ظرف وجودش تعب، و تعب مظروف او است هيچ چيزى به دست نمى آورد مگر كمتر و ناقص تر و ناخالص تر از آنچه توقعش را دارد، و نتيجه گرفتيم كه پس انسان در اصل خلقتش طورى آفريده شده كه خواستش همواره مغلوب و شكست خورده، و همه امورش ‍ مقهور مقدرات است، و آن كس كه اراده او را شكست مى دهد و از هر سو و در هر جهت از جهات و شوون زندگيش دخل و تصرف مى كند خداى سبحان است كه از هر جهت بر او قادر است، پس او حق دارد كه در انسان به هر نحو كه بخواهد تصرف كند، و هر وقت خواست او را به عذاب خود بگيرد. 🔸پس انسان نمى تواند اين پندار را به خود راه دهد كه احدى بر او قادر نيست، و اين پندار او را وادار كند به اينكه بر خدا تكبر بورزد، و از عبادت او عارش آيد، و يا در بعضى از دستوراتش اطاعتش بكند، مثلا در راه رضاى او انفاق بكند، ولى انفاق خود را زياد پنداشته، بر خداى تعالى منت بگذارد، و يا عملى را كه در باطن به عنوان ريا و خودنمايى انجام داده به خيال خود خدا را فريب دهد و وانمود كند كه به خاطر رضاى خدا انجام داده، آنگاه بگويد:  اهلكت مالا لبدا - من مال بسيارى را نفله كردم. 🔸حكايت منت گذارى كسى كه مقدارى از مال خود را انفاق نموده، مى گويد:مال هنگفتى را تلف كردم ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
✅تفسیر آیه6⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰يقول اهلكت مالا لبدا6⃣ 🔸كلمه  به معناى بسيار است، سياق اين آيه و ساير آيات تا آخر سوره چنين مى رساند كه در آن روزها شخصى اظهار اسلام و يا تمايل به اسلام نموده، مقدارى از مال خود را هم انفاق نموده و آن را بسيار دانسته، و منت نهاده و گفته (اهلكت مالا لبدا)، و در پاسخ اين منت كه نهاده آيات مورد بحث نازل شده، و سخن او را چنين رد كرده كه: 🔸 رستگارى و رسيدن به حيات طيب و ميمون دست نمى دهد، مگر با تحمل سختى انفاق در راه خدا، و دخول در زمره كسانى كه به راستى ايمان آورده يكديگر را به صبر و مرحمت سفارش مى كنند، با اين بيان رواياتى كه ان شاء اللّه در بحث روايتى آينده مى آيد تأييد مى شود. رد و انكار لازمه سخن كسى كه انفاق از مال بر او گران آمده گفت: اهلكت مالا لبدا ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
✅تفسیر آیه 7⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ايحسب ان لم يره احد7⃣ 🔸اين آيه انكار لازمه گفتار و پندار انسان است،كه مى گويد:  (اهلكت مالا لبدا) 🔸و آن را با لحن كنايه انكار مى كند، و حاصل معناى آن اين است كه: لازمه اينكه انسان مى گويد مالى بسيار نفله كردم، اين است كه او خيال كرده باشد ما از انفاق او غافل و جاهليم، و او در اين خيال خطا كرده، چون خداى سبحان آنچه را او انفاق كرده ديده ولى اين مقدار انفاق در رسيدن به آن رستگارى و به ميمنت حيات كافى نيست، بلكه كسى كه چنين زندگى را طالب باشد، بايد از مشقت عبوديت بيش از آن را تحمل كند، و از گردنه هاى دشوارترى عبور كند و در مجاهداتى كه مؤمنين دارند گام به گام با ايشان باشد. ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
✅تفسیر آیه سوره از تفسير شریف المیزان 🔰الم نجعل له عينين8⃣ 🔰و لسانا و شفتين9⃣ 🔰و هديناه النجدين🔟 🔸كلمه  به معناى راهى است به سوى بلندى، و مراد از  راه خير و راه شر است و اگر راه خير و شر را نجد خوانده، براى اين بوده كه هر دو مستلزم رنج و مشقت است. 🔸ولى بعضى از مفسرين آن را به دو پستان مادر تفسير كرده اند، كه از ظاهر لفظ به دور است. (الم نجعل له عينين) - يعنى آيا بدن او را مجهز به دو دستگاه عكاسى كه همه ديدنى ها را ببيند نكرديم؟ تا بدين وسيله آن علم به ديدنى ها با آن وسعت كه دارد برايش حاصل شود، (و لسانا و شفتين ) يعنى آيا ما برايش زبان و دو لب قرار نداديم، تا به وسيله آنها تواناى بر سخن گفتن شود، آن هم با وسعت دامنه اى كه دارد و به وسيله سخن گفتن هر يك بر باطن و ضمير ديگرى آگاه گردد، علم خود را به او منتقل كند، و آن ديگرى از اين راه به امورى كه غايب از ديدگان است راه يابد. 🔸(و هديناه النجدين) - يعنى ما راه خير و شر را با الهامى از خود به او تعليم داديم، در نتيجه او به خودى خود و به الهام ما خير و شر را تشخيص مى دهد، پس آيه مورد بحث در معناى آيه زير است كه مى فرمايد:  (و نفس و ما سويها فالهمها فجورها و تقويها). 🔸در خلال اين آيات سه گانه حجتى نهفته است بر اثبات مضمون آيه ايحسب ان لم يره احد)، و آن مضمون اين است كه خداى تعالى اعمال بندگان و ضمائر آنان را مى بينند، خير آن را از شرش، و حسنه آن را از سيئه اش تشخيص مى دهد. 🔸و حاصل حجت مذكور اين است كه خداى سبحان كسى است كه ديدنى ها را به وسيله دو چشم - يا به عبارتى دو عدسى - به انسانها نشان داد، و چگونه تصور مى شود كه هر ديدنى را به انسان نشان بدهد، ولى خودش آنها را نبيند، و نيز خداى تعالى كسى است كه هر انسانى را از راه سخن گفتن به منويات انسانهاى ديگر آگاه مى كند، و چگونه تصور دارد كه خود او از باطن بندگانش آگاه نباشد، و چگونه ممكن است براى بندگانش پرده از اسرارى بردارد كه براى خودش مستور باشد، و خداى عزوجل كسى است كه با الهام خود به انسان تشخيص خير و شر را داده، و آيا ممكن است با اين حال خود او خير و شر و حسنه و سيئه را تشخيص ندهد؟ معناى  و وجه تفسير آن به  و اطعام در روز قحطى ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
✅تفسیر آیه1⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فلا اقتحم العقبه1⃣1⃣ 🔸كلمه   به معناى داخل شدن به سرعت و با فشار و شدت در چيزى است، و كلمه به معناى راه سنگلاخى و دشوار است كه به طرف قله كوه منتهى مى شود، و  اشاره است به انفاقهايى كه براى انفاقگر بسيار دشوار باشد، كه بعدا هم به اين معنا تصريح مى كند. 🔸ولى بعضى گفته اند: (نمى خواهد بفرمايد انسان نامبرده راه دشوار انفاق را نمى رود، بلكه ) نفرين بر او است، كه مى گفت: مال بسيارى را از دست دادم. ولى اين وجه درستى نيست. ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
همراهان محترم برای نشر معارف ناب قرآن کریم به کمک های مالی شما عزیزان با توجه به قیمت های بالای تبلیغات نیاز داریم. اگر مایل بودید برای خادم کانال جعفری ارسال نمایید. شماره کارت حقیر جهت واریز شما عزیزان: 5892101308157268
تفسیر آیه2⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و ما ادريك ما العقبه2⃣1⃣ 🔸تعبير اينكه تو نمى دانى، كنايه است از عظمت شان عقبه، همانطور كه اين تعبير در هر جا همين معنا را افاده مى كند. ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
✅تفسیر آیه 3⃣1⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فك رقبه3⃣1⃣ 🔸يعنى آزاد كردن برده، ممكن هم هست تقدير كلام (هى فك رقبه) باشد، يعنى عقبه عبارت است از آزاد كردن برده، پس ‍ مراد از عقبه، خود آزاد كردن است كه عملى از اعمال آدمى است، و مراد از اين عمل، آوردن آن است، و معلوم است كه آوردن عمل همان عمل است. 🔸با اين بيان فساد گفتار بعضى از مفسرين روشن مى شود كه گفته اند: فك رقبه، اقتحام عقبه است، نه خود عقبه، پس بايد مضافى در اينجا حذف شده باشد، كه ضميرى به آن برگردد، و خلاصه تقدير كلام (و ما ادريك ما اقتحام العقبه، هو - اى الاقتحام - فك رقبه - و تو نمى دانى اقتحام عقبه چيست، آن - يعنى اقتحام عقبه - عبارت از بنده آزاد كردن است) مى باشد. و تفسير كردن  به  و (اطعام در روز قحطى ) جنبه مثال دارد، نه اينكه عقبه تنها اين دو باشد، بلكه اين دو به خاطر اهميتى كه دارد اختصاص به ذكر يافته، همچنان كه ذكر فك رقبه قبل از آن ديگرى، باز به خاطر مهم تر بودن آن بوده، چون خداى تعالى به اين عمل خير عنايت بيشترى دارد ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
✅تفسیر آیات 4⃣1⃣ ، 5⃣1⃣ ،6⃣1⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰او اطعام فى يوم ذى مسغبه4⃣1⃣ 🔰 يتيما ذا مقربه5⃣1⃣ 🔰 او مسكينا ذا متربه6⃣1⃣ 🔸كلمه  به معناى گرسنگى و قحطى است، و كلمه  به معناى قرابت نسبى است، و كلمه  از ماده  خاك گرفته شده و معنايش خاك نشينى از شدت فقر است. 🔸و معناى آيه اين است كه: انسان مورد بحث به هيچ عقبه اى قدم ننهاد، نه بنده اى آزاد كرد، و نه در روز قحطى طعامى داد، نه به يتيمى خويشاوند، و نه به مسكينى خاک نشين ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
✅تفسیر آیه 7⃣1⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ثم كان من الذين امنوا و تواصوا بالصبر و تواصوا بالمرحمة7⃣1⃣ 🔸كلمه  مصدر ميمى از ماده رحمت است، و كلمه  از مصدر  است، و (تواصى به صبر) سفارش كردن اين به آن و آن به اين به صبر كردن در برابر اطاعت خدا است، و نيز سفارش كردن يكديگر به ترحم كردن بر افراد فقير و مسكين است. 🔸و جمله (ثم كان...) عطف است بر جمله ، و تقدير كلام (فلا اقتحم العقبه و لا كان من الذين امنوا... نه در عقبه اى قدم نهاد، و نه از كسانى بود كه ايمان آوردند...) است، و مفسرين ديگر در باره اين جمله و اينكه به كجا عطف مى شود سخنان بى فايده اى گفته اند كه به همين جهت از نقلش خوددارى مى شود. ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
✅تفسیر آیه8⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰اولئك اصحاب الميمنه8⃣1⃣ 🔸كلمه  از ماده يمن، ضد شوم است، و اشاره  به كسانى است كه سياق آيات قبل بر آنان دلالت دارد. و معناى آيه اين است كه: اينان كه به هر عقبه دشوارى قدم نهادند، و از كسانى بودند كه به خدا ايمان آورده، يكديگر را به و سفارش كردند، مردمى صاحب يمن و شگونند، و ايمان و اعمال صالحى كه از پيش براى آخرت خود مى فرستند چيزى به جز شگون و مباركى و زيبا و مرضى نمى دانند. ولى بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از  طرف دست راست است، و اصحاب دست راست كسانى هستند كه در قيامت نامه اعمالشان به دست راستشان داده مى شود، ولى اين سخن درست نيست، زيرا در مقابل اصحاب ميمنه به اين معنا اصحاب مشئمه قرار نمى گيرد. ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
✅تفسیر آیه9⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و الذين كفروا باياتناهم اصحاب المشئمه9⃣1⃣ 🔸آيات موجود در خارج وجود انسان در پهناى جهان و آيات موجود در داخل ذات انسان آيات و ادله اى است كه بر يگانگى او در ربوبيت و الوهيت و لوازم اين يگانگى دلالت مى كند، و رد اين ادله كفر به آيات خدا و به خود خدا است، و نيز كفر به قرآن كريم و آيات شريفه آن است، و نيز كفر به هر حكمى است كه از طريق رسالت نازل شده و ظاهرا مراد از آيات، مطلق آيات است، و  ضد ميمنت است. ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
✅تفسیر آیه0⃣2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰عليهم نار موصده0⃣2⃣ 🔸يعنى آتشى مستولى بر آنان است كه از هر سو احاطه شان مى كند. ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺بحث روایتی سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بحث روايتى🌺 🔸رواياتى درباره قسم به شهر مكه، مراد از ( والد و ما ولد) در مجمع البيان در تفسير آيه (و انت حل بهذا البلد) نقل مى كند كه بعضى گفته اند معنايش اين است كه: تو در اين شهر محل (به ضمه ميم در مقابل محرم ) هستى، و مراد اين است كه براى تو حلال است كه هر كس را كه از كفار بخواهى به قتل برسانى، و اين فرمان مربوط به روز فتح مكه است كه آن جناب مأمور به قتال با كفار بود، و خداى تعالى قتال و كشتن كفار را برايش حلال كرد، و خود آن حضرت فرمود: اين عمل براى احدى قبل از من حلال نبود، و براى احدى بعد از من نيز حلال نخواهد شد، و براى من نيز بيش از ساعتى از روز حلال نشده، (نقل از ابن عباس و مجاهد و عطاء). 🔸و نيز در ذيل همين آيه نقل كرده كه بعضى گفته اند: معناى آيه (لا اقسم بهذا البلد و انت حل بهذا البلد) اين است كه: من ديگر به اين شهر سوگند نمى خورم كه تو در آن حلال و بى حرمت شدى، و با اينكه مردمش پاس حرمت عرض تو را نگه نداشتند، ديگر اين شهر هم حرمتى ندارد، (نقل از ابى مسلم). و نيز از امام صادق عليه السلام روايت شده. سپس مى گويد: قريش احترام مكه را رعايت مى كردند، ولى حرمت محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم را پاس نمى داشتند، و بدين جهت بود كه خداى تعالى فرمود: (لا اقسم بهذا البلد و انت حل بهذا البلد)، و منظورش اين است كه مردم اين شهر تو را در اين شهر بى حرمت كردند، رسالتت را تكذيب نموده دشنامت گفتند، با اينكه اگر كسى پدرشان را مى كشت آن قاتل را تعقيب و دستگير نمى كردند، قاتلان شاخه اى از درخت حرم را به گردن مى انداختند و از خطر انتقام ايمن مى شدند، و ليكن رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم را (كه حرمت مكه به طفيل وجود او بود)، بى احترامى مى كردند آن هم به نحوى كه با هيچ كس آنطور بى حرمتى روا نمى داشتند، و لذا خداى تعالى اين رفتار را بر آنان خرده گرفت. باز در همان كتاب در تفسير آيه (و والد و ما ولد) نقل كرده كه بعضى گفته اند: منظور از والد حضرت آدم، و از  همه انبياء و اوصياى انبياء و پيروان ايشان است، (نقل از امام صادق (عليه السلام). 🔸مؤلف: چند معنايى كه نقل شد از طرق اهل سنت هم در احاديثى موقوف روايت شده است. و قمى هم دو معناى اخير را در احاديثى كه نه سند دارد و نه نام امام برده شده آورده است. و نيز در تفسير قمى در ذيل آيه (يقول اهلكت مالا لبدا) گفته: كلمه  به معناى مجتمع است. و در مجمع البيان در تفسير همين آيه از مجاهد نقل كرده كه گفته است: صاحب اين سخن حارث بن نوفل بن عبد مناف بود، و قصه چنين بود كه گناهى را مرتكب شد و از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم راه چاره پرسيد، حضرت فرمود تا كفاره دهد. حارث گفت اى واى از روزى كه بدين محمد در آمدم همه اموالم در كفارات و انفاقات از بين رفت. رواياتى در ذيل (هديناه النجدين) و درباره اطعام مسكين و آزاد كردن برده و باز در مجمع البيان است كه شخصى به امير المؤمنين عليه السلام عرضه داشت بعضى پنداشته اند كه منظور از كلمه  در آيه (و هديناه النجدين ) دو پستان مادر است فرمود: نه چنين نيست بلكه منظور خير و شر است. 🔸ادامه🔰
🔸ادامه🔰 و در اصول كافى به سند خود از حمزه بن محمد از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه از آن جناب پرسيدم : 🔸معناى (و هديناه النجدين ) چيست ؟ فرمود: راه خير و راه شر. مؤلف: در الدر المنثور هم اين معنا به چند طريق از على عليه السلام و انس و ابى امامه و ديگران از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم نقل شده. و قمى هم آن را در تفسير خود آورده، اما بدون سند و بدون ذكر امام. و در كافى به سند خود از جعفربن خلاد روايت كرده كه گفت: امام ابو الحسن رضا عليه السلام را رسم چنين بود كه وقتى غذا مى خورد ظرفى در كنار سفره اش مى گذاشت، و نخست از بهترين طعامى كه برايش آورده بودند بر مى داشت و در آن ظرف مى گذاشت، آنگاه دستور مى داد آن را به مسكينان بدهند، بعد اين آيه را مى خواند:  فلا اقتحم العقبه. و سپس مى فرمود: خداى عزوجل مى دانست كه همه مردم قادر بر بنده آزاد كردن نيستند، و لذا راه ديگرى به سوى بهشت برايشان باز كرد، و آن مسكين است. و در مجمع البيان روايتى رسيده كه اوائل سندش ذكر نشده، و آخر سندش براء بن عازب است كه گفته: مردى عرب نزد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) شد و عرضه داشت: يا رسول اللّه مرا علمى بياموز كه داخل بهشتم كند. فرمود: اگر من كمتر سخن گفتم و منبر را زود ختم كردم تو در عوض مسأله خود را پرسيدى، يا بنده اى را آزاد كن و يا رقبه اى را فك كن. عرضه داشت : مگر اين دو يكى نيستند؟ فرمود: نه، رقبه اين است كه انسان همه بهاى آن را خودش به تنهايى بپردازد، و فك رقبه اين است كه ديگرى را در پرداختن بهايش كمك كند. و سوم آشتى كردن با كسى كه از است و به تو ستم كرده. و اگر اين هم نشد گرسنه اى را سير و تشنه اى را سيراب كنى، امر به معروف و نهى از منكر كنى، اگر اين را هم نتوانستى زبانت را باز بدارى مگر از . و در تفسير قمى در ذيل آيه (او مسكينا ذا متربه ) مى گويد: يعنى مسكينى كه جامه خوابى ندارد كه او را از آلودگى به خاك نگه بدارد. ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
تفسیر سوره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺ترجمه آيات سوره از تفسير شریف المیزان به نام خداوند بخشنده مهربان. 🔸 سوگند به صبحدم1⃣ 🔸و به شبهاى دهگانه2⃣ 🔸و به زوج و فرد3⃣ 🔸و به شب وقتى كه پشت مى كند4⃣ 🔸آيا اين سوگندها براى يك خردمند كافى نيست ؟5⃣ 🔸آيا نديدى كه رفتار پروردگارت با قوم عاد چگونه بود؟6⃣ 🔸همان قوم ارم، شهرى كه بناهاى ستوندار داشت7⃣ 🔸و نظيرش در هيچ سرزمينى ساخته نشده بود8⃣ 🔸و با قوم ثمود كه صخره هاى بيابان را مى بريدند9⃣ 🔸و با فرعون كه مردم را چار ميخ مى كرد🔟 🔸اينها اقوامى بودند كه در بلاد طغيان كردند1⃣1⃣ 🔸و در نتيجه طغيان خود، فساد را در بلاد بگستردند2⃣1⃣ 🔸پس پروردگارت تازيانه عذاب را بر سر آنها فرود آورد3⃣1⃣ 🔸آرى پروردگار تو همواره در كمين است4⃣1⃣ 🔸اما انسان چنين طبعى دارد كه وقتى پروردگارش امتحانش كند و در محيط زندگيش ارجمندش كند و نعمتش بدهد گويد: پروردگارم ارجمندم كرده است5⃣1⃣ 🔸و اما چون امتحانش كند و روزى او را تنگ بسازد گويد: پروردگارم خوارم كرده است 6⃣1⃣ 🔸هرگز چنين نيست، (نه ارجمند نشانه گرامى بودن آدمى نزد خداست و نه فقر نشانه خوارى است، بلكه هر دو امتحان است تا معلوم شود چقدر مال را دوست مى داريد و معلوم شد آنقدر دوست مى داريد كه ) شما براى يتيم حرمتى قائل نيستيد!7⃣1⃣ 🔸و يكديگر را بر اطعام مسكين تشويق نمى كنيد8⃣1⃣ 🔸و ارث يتيم را مى بلعيد9⃣1⃣ 🔸و مال را به مقدار افراط دوست مى داريد0⃣2⃣ 🔸نه، در روزى كه زمين متلاشى شود1⃣2⃣ 🔸و ملائكه صف به صف امر پروردگارت را بياورند2⃣2⃣ 🔸و جهنم را حاضر سازند (مال ) دردى از شما را دوا نمى كند، در آن روز انسان همه چيز را مى فهمد اما چه وقت فهميدن است ؟! 3⃣2⃣ 🔸مى گويد اى كاش براى امروز چيزى از پيش فرستاده بودم4⃣2⃣ 🔸آرى عذاب آن روز آنچنان سخت است كه هيچ كس دشمن خود را به چنان عذابى شكنجه نكرده5⃣2⃣ 🔸و كنده و زنجير آن را به پاى كسى نبسته6⃣2⃣ 🔸تو اى جان با ايمان7⃣2⃣ 🔸خشنود و پسنديده به سوى پروردگارت باز گرد8⃣2⃣ 🔸و به صف بندگان من درآى9⃣1⃣ 🔸و به بهشت من در آى0⃣3⃣ ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🔸بيان آيات سوره از تفسير شریف المیزان 🌺مضامين سوره مباركه فجر   🔸در اين سوره تعلق به دنيا بدان جهت كه طغيان و كفران به دنبال دارد، مذمت شده، و اهل دنيا را به شديدترين عذاب دنيا و آخرت تهديد نموده، روشن مى سازد كه انسان به خاطر كوتاه فكريش خيال مى كند اگر خدا به او نعمتى داده به خاطر آن است كه نزد خدا كرامت و احترامى دارد، و آنكه مبتلا به فقر و فقدان است ، به خاطر اين است كه در درگاه خدا خوار و بى مقدار است، ولى به خاطر پندار غلطش هر فساد و طغيانى را مرتكب مى شود، و آن پندار غلط را روپوش و رفوى خطاهاى خود مى كند، و دومى هم به خاطر آن پندار غلطش كفر مى گويد (و به هر ذلتى تن مى دهد ) و حال آنكه امر بر او مشتبه شده، بلكه اگر قدرت و ثروت دارد و اگر مبتلا به فقر و تنگى معاش است، همه به منظور امتحان الهى است، تا روشن كند چه چيز از دنيايش براى آخرتش از پيش مى فرستد. پس قضيه به آن صورت كه انسان توهم مى كند و به زبان هم جارى مى سازد نيست، بلكه به صورتى است كه به زودى در قيامت كه حساب و جزا به پا مى شود، روشن مى سازد كه آنچه به او رسيد چه فقر و ناتوانى و چه ثروت و قدرت همه امتحان بود، كه او مى توانست از دنيايش براى آخرتش گرفته، از پيش بفرستد، ولى نفرستاد، و عذاب آخرت را بر ثوابش ترجيح داد، پس از ميان همه مردم دنيا كسى به سعادت زندگى آخرت نمى رسد، مگر نفس مطمئنه و كسى كه دلش به پروردگارش گرم است و تسليم امر او است ، و در نتيجه بادهاى كننده گرفتاريها، او را از جاى نمى كند و در او تغيير حالت پديد نمى آورد، و اگر ثروتمند شد طغيان نمى كند و اگر فقير شد كفران نمى ورزد، و سوره مورد بحث به شهادت سياق آياتش در مكه نازل شده. _______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیات 1⃣ و 2⃣ و3⃣ و 4⃣ و 5⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و الفجر1⃣ 🔰و ليال عشر2⃣ 🔰و الشفع و الوتر3⃣ 🔰و الليل اذا يسر4⃣ 🔰هل فى ذلك قسم لذى حجر5⃣ 🔸  به معناى صبح، و  به معناى جفت است. راغب مى گويد: شفع به معناى ضميمه كردن چيزى به مثل آن است، و به اين دو مثل هم شفع مى گويند. و در جمله (و الليل اذا يسر) كلمه  مضارع از مصدر  است، كه به معناى رفتن شب، و پشت كردن آن است، و كلمه  به معناى عقل است، پس در اين آيه به صبح، و شبهاى دهگانه و شفع و وتر و شب، وقتى پشت مى كند، سوگند ياد شده. وجوه مختلف درباره مراد از ، ) و (شفع و وتر) كه بدانها سوگند ياد شده است 🔸و چه بسا بتوان ادعا كرد كه ظاهر سوگند به  قسم به همه صبح ها باشد، و بعيد هم نيست كه منظور از آن تنها صبح روز عيد قربان دهم ذى الحجه باشد. 🔸و بعضى گفته اند: مراد صبح ذى الحجه است. بعضى ديگر گفته اند: صبح ، يعنى اول سال قمرى است. و بعضى گفته اند: صبح روز جمعه است بعضى ديگر گفنه اند: فجر شب مزدلفه است. و بعضى مراد از آن را نماز صبح دانسته اند. بعضى منظور از آن را همه روز يعنى از صبح تا شام دانسته اند و بعضى گفته اند: منظور شكافته شدن و جوشيدن چشمه سارها از لاى سنگها است، و از اين قبيل سخنان كه هيچ مدركى بر آن دلالت ندارد زياد گفته اند. 🔸 (و ليال عشر) - چه بسا مراد از آن از اول تا دهم ذى الحجه باشد، و اگر كلمه  را نكره آورده خواسته است به عظمت آن اشاره كند، نه اينكه عموميت آن را برساند. 🔸بعضى گفته اند: منظور دهه آخر ماه رمضان است. يكى ديگر گفته : دهه اول رمضان است. سومى گفته دهه اول محرم است چهارمى گفته : اگر مراد از فجر نماز صبح باشد مراد از شبهاى دهگانه هم عبادت در آنها است. 🔸(و الشفع و الوتر) - اين جمله با روز ترويه - هشتم ذى الحجه - و روز قابل انطباق هست، مخصوصا اين تطبيق در صورتى كه مراد از فجر و ليالى دهگانه فجر ذى الحجه و شبهاى دهه اول آن باشد مناسب تر است. ولى بعضى گفته اند: مراد دو ركعت نماز معروف به  و يك ركعت نماز معروف به  است، كه در آخر شب خوانده مى شود. بعضى ديگر گفته اند مراد مطلق نمازها است، كه بعضى شفع - دو ركعتى و چهار ركعتى - و بعضى ديگر وتر - يك ركعتى و سه ركعتى - است. بعضى ديگر گفته اند: شفع، روز قربان و وتر، روز عرفه نهم ذى الحجه است. و بعضى گفته اند: شفع تمام انسانها است، به دليل اينكه فرموده: (و خلقناكم ازواجا)، و وتر خداى تعالى است، كه تك است، و بر طبق هر يك از اين اقوال رواياتى هم رسيده، كه به زودى در بحث روايتى آينده از نظر خواننده خواهد گذشت ان شاء الله . بعضى ديگر گفته اند: منظور جفت و طاق از هر عددى است، و اگر به شفع و وتر سوگند ياد كرده در حقيقت به عدد قسم خورده، چون هر اندازه و مقدارى به وسيله عدد حساب و ضبط مى شود، و اين نعمت عدد خود از بزرگترين نعمت هاى خداست. بعضى هم گفته اند: شفع و وتر همه مخلوقات است، براى اينكه هر چيزى كه تصور كنى يا طاق است و يا جفت. بعضى ديگر گفته اند: وتر آدم و شفع همسر او است. بعضى گفته اند شفع شبها و روزها است، و وتر تنها آن روزى است كه دنبالش شب نيايد، و آن روز قيامت است. بعضى ديگر گفته اند: شفع صفا و مروه، و وتر بيت الحرام است. بعضى گفته اند: مراد از كلمه  روزهاى قوم عاد، و منظور از وتر شبهاى آن است. و بعضى گفته اند: شفع درهاى بهشت است، كه جفت است، چون هشت در است، و وتر درهاى دوزخ است كه هفت در است، و از اين قبيل اقوال بسيارى كه بعضى از مفسرين تا سى و شش قول شمرده اند و اكثر آنها بدون دليل است. 🔸(و الليل اذا يسر) - يعنى شب در هنگامى كه مى گذرد و اين جمله در معناى آيه (و الليل اذ ادبر) است، و ظاهرش اين است كه لام در آن براى جنس باشد، پس مراد از  مطلق و همه آخر شبها است. 🔸و بعضى گفته اند: مراد از آن شب مزدلفه است، كه همان شب عيد قربان است، كه حاجيان از عرفات وارد مزدلفه مى شوند، و در آنجا همگى به عبادت خدا مى پردازند، تا صبح شود، آنگاه از آنجا به منى كوچ مى كنند. ولى اين وجه صحيح نيست، و مخصوصا بنا بر اينكه مراد از شبهاى ده گانه، دهه اول ذى الحجه باشد درست در نمى آيد، چون شب مزدلفه هم جزو آن ده شب است، كه بدان سوگند ياد شده، ديگر معنى ندارد به آن سوگند خورده باشد. ادامه🔰