eitaa logo
💓💓مــــُـــــحَنــــــــــــّٰٓــــــــــا💓💓
2هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
8.1هزار ویدیو
479 فایل
فعلا مادر شش فرزند، مشاور، نویسنده، مسیول خوابگاه دختران، علاقه‌مند به خوشبختی همه، اینجاباهم از زندگی، به حیات می‌رسیم استفاده از مطالب کانال بلااستثنا آزاد است. بگو تابگم @barannejat https://eitaa.com/joinchat/1763180548Cdca1fa9741
مشاهده در ایتا
دانلود
«طناب» بسم الله حال و هوای عجیبی دارم انگار لحظه به لحظه از طنابی به طناب دیگر پرت می‌شوم. پایین پایم دره ای است هولناک ودر مقابلم تنها طناب هایی که امید دارم مرا به آن سوی دره برسانند. هربار تلاش می کنم خودم را روی طناب نگه دارم اما دست هایم خسته می‌شوند. خوابم می گیرد تا مرز سقوط پیش می روم و دوباره به طناب بعدی، دست می اندازم. اما.. دراین میان یک طناب است جنسش با همه‌ی آنچه سراغ داشتم، متفاوت است. محکم است وپرشکوه‌. دستم را که به آن می گیرم انگار آن هم دستم را می‌گیرد ومی فشرد، دستم بی تاب نمی شود. دستم لای گره های محکم درهم تنیده اش می‌پیچد و انگار خودش مرا تاب می دهد وتا آن سوی دره، پیش می‌برد. می رسم آن سوی دره و تازه می بینم چقدر به طناب های کوتاه وحقیری، دست آویخته بودم. انگار ازاول نباید به هیچ طنابی امید می بستم. از اول راه،امید همین بوده، همین طناب باوفا، مهربان، قدرتمند. همین عروه الوثقیِ محبتِ حسین(علیه السلام)... وامشب شب علی اصغر حسین است و ربابِ عاشقانه های حسینـ..ـ محکم بگیر رشته ی قنداقه اش بدست، باب الحوائج است.اگرشیرخواره است. @zedbanoo
بسم الله «گهواره» رباب را مادرها بهتر می فهمند. بعد به یاد لحظه لحظه ی مادرانه ی باعلی اصغربودن رباب، اشک ببارد. حس مادرانه ای که از حیطه ی مردانگی خارج است و مخصوص مادران است. شیر خشک شده، لمس گردن شش ماهه، بزرگ شدن وشیرین کاری های ماه به ماه کودک، دل پر از آرزوی هرمادر،برای طفلش.. و غروب یازدهم وشیر و گهواره ای که حسرت دوباره خوابیدن علی اصغر رویش، بردلش ماند... وحسرت بردل مانده ی رباب: بزرگ میشد کاش، میدونی چی میشد شبیه پیغمبر، مثل علی میشد.. @zedbanoo
روضه هم نرفتید، بنشینید بخوانید واشک ببارید و دعا کنید🌹 ارباً اربا شده چون برگ خزان می‌ریزی ... ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان مثل تیری که رها می‌شود از دست کمان خسته از ماندن و آماده‌ی رفتن شده بود بعد یک عمر رها از قفس تن شده بود مست از کام پدر بود و لبش سوخته بود مست می‌آمد و رخساره برافروخته بود روح او از همه دل کنده، به او دل بسته بر تنش دست یدالله حمایل بسته بی‌خود از خود، به خدا با دل و جان می‌آمد زیر شمشیر غمش رقص‌کنان می‌آمد یاعلی گفت که بر پا بکند محشر را آمده باز هم از جا بکند خیبر را آمد، آمد به تماشا بکشد دیدن را معنی جمله‌ی «در پوست نگنجیدن» را بی امان دور خدا مرد جوان می‌چرخید زیر پایش همه‌ی کون و مکان می‌چرخید بارها از دل شب یک تنه بیرون آمد رفت از میسره از میمنه بیرون آمد آن طرف محو تماشای علی حضرت ماه گفت: لا حول و لا قوة إلّا بالله مست از کام پدر، زاده‌ی لیلا، مجنون به تماشای جنونش همه دنیا مجنون آه در مثنوی‌ام آینه حیرت زده است بیت در بیت خدا واژه به وجد آمده است رفتی از خویش، که از خویش به وحدت برسی پسرم! چند قدم مانده به بعثت برسی نفس نیزه و شمشیر و سپر بند آمد به تماشای نبرد تو خداوند آمد با همان حکم که قرآن خدا جان من است آیه در آیه رجزهای تو قرآن من است ناگهان گرد و غبار خطر آرام نشست دیدمت خرم و خندان قدح باده به دست آه آیینه در آیینه عجب تصویری داری از دست خودت جام بلا می‌گیری زخم ها با تو چه کردند؟ جوان‌تر شده‌ای به خدا بیش‌تر از پیش پیمبر شده‌ای پدرت آمده در سینه تلاطم دارد از لبت خواهش یک جرعه تبسّم دارد غرق خون هستی و برخواسته آه از بابا آه، لب واکن و انگور بخواه از بابا گوش کن خواهرم از سمت حرم می‌آید با فغان "پسرم وا پسرم" می‌آید باز هم عطر گل یاس به گیسو داری ولی این بار چرا دست به پهلو داری؟! کربلا کوچه ندارد همه جایش دشت است یاس در یاس مگر مادر من برگشته‌ست؟! مثل آیینه‌ی در خاک مکدّر شده‌ای چشم من تار شده؟ یا تو مکرّر شده‌ای؟! من تو را در همه‌ی کرب‌وبلا می‌بینم هر کجا می‌نگرم جسم تو را می‌بینم ارباً اربا شده چون برگ خزان می‌ریزی کاش می‌شد که تو با معجزه‌ای برخیزی مانده‌ام خیره به جسمت که چه راهی دارم باید انگار تو را بین عبا بگذارم باید انگار تو را بین عبایم ببرم تا که شش گوشه شود با تو ضریحم پسرم... دعا @zedbanoo
«عاشقی» بعضی ها سنخ عاشقی شان فرق می کندـ اصلا اگر قرار بود ازهرعشق ومحبتی آبی گرم شود، ابن ملجم کارش نمی رسید به آن جا که رسید. مگرهمو نبود که فکر می کرد بند بند وجودش پر ازعشق به علی (علیه السلام) است. اما بعضی ها همه ی وجود واستعدادشان را می گذارند پای معشوق. از عقل، درایت، قلب، دل. همان موقعی که با خیلی ها سراینکه دریک قلب دومحبت جانمی شود، چانه می زنی، عده ای همه ی وجودشان را مخصوص معشوق می کنند. آن وقت این قدر پر ازعطر وبوی جانان می شوند که معشوق در او حلول می کند؛ مثل علی که عین الله بود واذن الله ویدالله. وقتی کسی تمام استعداد وجودیش را محض یار کند، آن وقت یار هم عاشق او میشود.مثل ابالفضل العباس علیه السلام که پر ازعشق حسین بود. همه چیزش حتی اجتهادش، معرفتش،ادبش، جنگاوریش، برادریش، عموبودنش. همه را تقدیم حسین کرد. بی جهت نبود اگر لحظه ی وصال، مهربرادری را ازفاطمه (سلام الله علیها)، گرفت. بی جهت نبود اگر حسین با رفتن عباس، کمرش شکست... خداکند ابوفاضلی، برای مهدی فاطمه، عاشقی کنیم. @zedbanoo
بسم الله «عطر عصر عاشورا» دررا که باز میکنی یا عطر خوش آش داغ و نعنا توی مشامت می پیچد یا پلوقیمه ای عاشورایی یا.. نوش جانت. این روزها درهمه ی خانه ها نذری می برند. هرچند حالا درحال وهوای کرونا، نذری دادن هم حال وهوای دیگری پیدا کرده. باید هم همین باشد. آخر کسی دست ودلش به اشپزی برای خانه نمی رود.حتی شاید بعضی خانه ها، خالی هم باشند نه از نداری...ازهمان توصیه به نخریدن و انباشت نکردن در خانه به خاطر تاسوعا وعاشورا. همان روزهایی که بنی امیه لعنت الله علیهم، عید می دانستند، بریزوبپاش می کردند، روزه می گرفتند و مناسبت روزهای دیگر سال را به آن می بستند تا دلیلی برای عید گرفتنشان باشد. آخر اول سال بود وسیزدهشان را باسر حسین،در تنور خولی بدر کرده بودند... حالا این روزها من وتو، می گذاریم کمی خانه مان رنک وبوی یتیمی بگیرد. شام عاشورا بالشت نمی گذاریم. دخترانمان گوشواره ندارند. کمی خاکی می شویم وباکی ازخاک نداریمـ. شاید اینـطور کمی قلبهایمان رنگ وبوی عاشورا بگیـرد. اما فرق است من وتو که تلاش می کنیم کمی هوای عاشورا بگیریم با امام زمانمان که قلبش پر از درد است پر ازتصویر عاشورا. پر از بندهای زیارت ناحیه. کمی برای قلب آزرده اش صدقه کنار بگذار.خداکند این آخرین عاشورایی باشد که بدون او به سر میرسد... @zedbanoo
borgei_144760.mp3
2.19M
به نام نامی سر بسمه تعالی سر که پر شدست جهان ازحسین ع سر‌تاســر @zedbanoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مثــلا تو رو تابـــــــــ مے دم مثــلا به تو آبـــــــــــ مے دم مثــلا تــــــــــو صدام کردے مــن با خنده جوابــــ مے دم... @zedbanoo
باران نجاتی: بسم الله «قانون پایستگی حسین» معلم فیزیک، از قانون پایستگی انرژی، می گویدـ و من این اصل را به جان می فهمم. چون حالا بعد ۱۴٠٠سال، جوانانی را می بینم که ندای «هل من ناصر ینصرنی» امام طرید فرید وحیدم را، با «لبیک یا حسین»، پاسخ می دهند. @zedbanoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نامه‌های | قسمت ششم 🔹ماریه میگه تعداد آدم بدها انقدر زیاد شده که همه دشت رو پر کرده، ولی قاسم که برادرزاده آقای امام حسین می‌شه بهش گفته ما تا وقتی عمو عباس رو داریم نباید از هیچ چیزی بترسیم. @zedbanoo
« غبطه ی مادرانه » خوش به حال ام البنین. اول که وارد خانه ی علی شد، شاید خودش هم باور نمی کرد چه حماسه هایی بسازد. اما شیرزنانه، جوانهایش را نذر علی وزهرا کرد، وقتی به همه شان یاد داد اگر شیر بیشه اند، در دفاع از علی واولادش هستند، اگر جوانمردند،زیر سایه ی اولاد علی هستند و اگر در علم واجتهاد وادب،دستی بر آتش دارند،از نمک سفره ی علی علیه السلام است. شاید هنوز هم باورش نمی شد عباسش چه حماسه ها بیافریند وبا وجود جنگاوری کم مانند او، بازهم حسین میان دوشط آب،به خصمانه ترین حالت، کشته شود. نمی دانم در نگاه ام البنین مادر، عباس چقدر با عثمان وجعفر و عبدلله، تفاوت میکرد اما به حکم تلالؤ نور عباس در گستره ی تاریخ، نیک می دانم که عباس چیز دیگری بود وطور دیگری درخشید. وقتی به تاریخ پرتکاپوی زندگی این دختر خاندان شیر دلان،می نگرم، در فصل فصل زندگی او، شراب غبطه می نوشم اما فراتر ازهمه،در آیینه ی بازگشت اسرا به مدینه، به او غبطه می خورمـ. خوش به حال ام البنین اگر چه همسر امیر المومنین بود و همنشین او ومادر فرزندان جوانمردش، اما به گمان من، هیچ کدام اینها به قدر اینکه حیالش راحت است که هرچه داشته تقدیم امامش کرده، پر افتخار ولذت بخش نیست. چه آن لحظه که پر چهره ی غمگین و شکسته ی بی بی، خبر چهار جوان رشیدش را دریافت میکند و چه هنگامی روی صورت قبرچهار جوانش، زار میزند و می گوید دیگر مرا ام البنین نخوانید. فقط نمی دانم کسی برایش گفته بود در صورت قبرها، قامت عباس را،کوتاه بکشد😭 @zedbanoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 حمله به سه مداح ایرانی به‌خاطر حضور در مشهورترین حسینیه بصره 🔹میثم مطیعی، محمود کریمی و مجید بنی‌فاطمه به دعوت شیعیان بصره در مشهورترین حسینیه این شهر نوحه‌خوانی کردند. 🔹برخی رسانه‌ها در نقد حضور مداحان ایرانی در این حسینیه با توجه به شرایط کرونایی می‌گویند که چرا مطیعی در ایران جلسه خود را لغو کرد یا چرا کریمی در جلسه خود اعلام کرد اگر دستورالعمل‌ها رعایت نشود، مداحی را قطع می‌کند، اما در بصره با این شرایط مداحی می‌کنند. 🔹باید گفت دستورالعمل‌های وضع شده برای عزاداری محرم از سوی ستاد کرونای ایران و برگزاری مراسم در داخل کشور بود. در عراق هیچ دستورالعملی برای برپایی مراسم وجود ندارد و مداحان ایرانی، تابع قوانین کشوری‌اند که مهمان آنها هستند. 🔸با این حال این سه مداح با فاصله‌ای زیاد نسبت به عزاداران نشسته‌اند و با رعایت فاصله از یکدیگر نوحه‌سرایی می‌کنند. علاوه بر این هر سه واکسن هم زده‌اند(به صورت داوطلب تست واکسن ایرانی وشرایط سنی) @zedbanoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله «حسین ساختگی» حسرت اربعین، روی قلبت چنگ می‌زند. اسم حسین فاطمه که می آید، سبزی دیوارها ی قشنگ حرم که پیش چشمت می‌آید، مروارید اشک روی گونه هایت می بارد. می دانم. اگر اربعین حتی یکبار هم رفته باشی، لحظه به لحظه وموکب به موکب جلوی چشمانت نقش می بنددو تو باخودت می خوانی؛ چشماتو ببند، خیال کن کربلایی. البته اگر هنوز حسرت زده باشی، تصویر مبهم وغبار آلودی از آن همه شلوغی وهمهمه و پذیرایی عربها، از ذهنت می گذرد... می‌دانم وقت وبی وقت پای روضه، اشک میباری واگر دست وپایت بسته باشد، پادکست و ترک مداحی یکی پس از دیگری، اشک را مهمانت می‌کند. اما.. بیا جوردیگری به این قصه ی عاشقی تگاه کنیم. چقدر مطمئنی اگر همین الآن اورا ببینی، از پای عاشقانه هایت بلندت نکند و نگوید:«حرف بس است، نوبت عمل رسیده، راستش رابگو، عشق سرجایش، چقدر معرفت به حسین فاطمه داری؟!! غیر از مظلومیتش در دشت بلا، چه شناختی از او داری؟!!!» اشک رابریز. هروله ات رابکن. حسرتت را بکش... اما فراموش نکن گاهی مابرای حسینهای ساختگی مان اشک می‌ریزیم، حسینی که تنها هنرش مظلومیتش بود. واین حسین، حسینی نیست که عالم همه پروانه ی اوست. @zedbanoo
بسم الله «اشک مفید،اشک بی فایده» گاهی ما شیعه ها، ما سینه چاک ها، ما که بی حسین فاطمه، نفسمان بالا نمی آید، همین ما، حسین فاطمه را بی جهت میان دو نهر آب کشته فرض می کنیم. و یادمان می رود او مثل ده خورشید درخشان دیگر، قرار بوده قلب و روح ما را جلا بدهد و هم نشین ملائک کند. یادمان میرپد او قرا است مثل خود اسلام، مثل قرآن،برای لحظه لحظه ی زندگیمان، برنامه بریزد. گاهی یادمان می‌رود اشک براو، اگر جهنم را خاموش می‌کند، همان اشکی است که از فکر برآید. همان اشکی که پشت بندش سوال شود، چرا و چگونهـ؟؟؟ واز کجا معلوم سرنوشت من رو به روی امام ایستادن نباشد. والبته که این اشک همان است که بیش از آنکه بر غربت حسین ببارد، بر ترس از امام نشناسی ما می بارد.. و بی شک این اشک مثل نردبام، مثل معراج، عمل می‌کند. مراقب اشک های مفیدمان باشیمــ.. ♥ @zedbanoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨محرمانه ها و جمعیت ❌ سقوط با وعده چند دلار 🔸 لزوم جریان شناسی جهت عبرت گیری ❗️نقش سیاسیون در فاجعه جمعیتی 🔶 جهت دریافت بیش از ۲۰۰ محتوای جمعیتی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3788177457C1c24ab6741 💠 معاونت رسانه موسسه اندیشه کوثر 📞 09104441412 @zedbanoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
افشای نامه شاه ایران به پادشاه عربستان درباره مدرن شدن ایران ⁉️ حکومت از حجاب چه سودی می‌برد؟ 💢 عبرت گرفتن از تجربه و شکست کشورهای غربی! ‼️ سود یا ضرر در برهنگی برای حکومت؟! ‼️ ۴۰۰‌‌هزار بطری مصرف روزانه آب جو تهران! ⁉️ ایران، در رتبه ۴ کاباره برتر دنیا! ___________________ 🔹برشی از سخنرانی حجت‌ الاسلام راجی اندیشکده راهبردی سعداء @soada_ir @almohanaa