eitaa logo
💓💓مــــُـــــحَنــــــــــــّٰٓــــــــــا💓💓
2هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
8.1هزار ویدیو
480 فایل
فعلا مادر شش فرزند، مشاور، نویسنده، مسیول خوابگاه دختران، علاقه‌مند به خوشبختی همه، اینجاباهم از زندگی، به حیات می‌رسیم استفاده از مطالب کانال بلااستثنا آزاد است. بگو تابگم @barannejat https://eitaa.com/joinchat/1763180548Cdca1fa9741
مشاهده در ایتا
دانلود
دشمنان در مقابل سخاوت او سر تعظیم فرود آوردند سخاوت ایشان صرفا به دوستان و نزدیکان نبود بلکه دشمنان آن حضرت نیز از خوان نعمت آن عالم ربانی استفاده می‌کردند. این سخاوت به حدی بود که دشمنان کینه توز آن حضرت را مجبور به اقرار به فضیلت وبرتری بلکه امامت ایشان نمود. نقل کرده‌اند مردى بود در مدینه از اولاد عمر بن خطاب، حضرت موسى بن جعفر علیهما السّلام را مى‏آزرد و هر گاه آن حضرت را می‌دید به او دشنام می‌داد و به علی علیه السّلام ناسزا می‌گفت، روزى برخى از یاران و همنشینان آن حضرت عرض کردند: اجازه فرمائید ما این مرد تبهکار بد زبان را بکشیم؟ حضرت به سختى با این کار مخالفت کرد و آنان را از انجام این عمل بازداشت، و حال آن مرد را پرسید؟به آن جناب عرض کردند: جایى در اطراف مدینه بکشت و زرع مشغول است. حضرت سوار شده به مزرعه آن مرد آمد و هم چنان که سوار الاغش بود وارد کشت و زرع او شد، آن مرد فریاد زد: کشت و زرع‏ ما را پامال نکن، حضرت همچنان سواره پیش رفت تا بنزد او رسیده پیاده شد و نزد آن مرد نشست و با خوشروئى شروع به شوخى و خنده با او کرد و به او فرمود: چه مبلغ خرج این کشت و زرع کرده‏اى؟ گفت: صد دینار، فرمود: چه مبلغ امید دارى که از آن به دستت رسد و عایدت گردد؟ گفت: من علم غیب ندارم (که چه اندازه عایدم مى‏شود)! حضرت فرمود: من گفتم: چه مبلغ امید دارى به تو برسد (و نگفتم: چه مبلغ به تو خواهد رسید)؟ گفت: امید دارم دویست دینار از این مزرعه عاید من شود، حضرت کیسه در آورد که سیصد دینار در آن بود، و فرمود: این را بگیر و کشت و زرع تو نیز به همین حال براى تو باشد و خدا آنچه امید دارى از آن عایدت گرداند. راوى گوید: آن مرد برخاست و سر حضرت را بوسه زد و درخواست نمود از بی‌ادبی‌ها و بدزبانی‌های او درگذرد، موسى بن جعفر علیه السّلام لبخندى زده بازگشت، (این جریان گذشت تا اینکه روزى) حضرت به مسجد رفت و آن مرد هم نشسته بود، همین که نگاهش به آن حضرت افتاد گفت: «خدا میداند رسالت خویش را در چه خاندانى قرار دهد» رفقاى آن مرد بسرش ریخته گفتند: داستان چیست؟ تو که جز این درباره این مرد می‌گفتی؟ (و هر گاه او را می‌دیدی دشنام و ناسزا می‌گفتی چه شد که اکنون یکسره عوض شدى و او را مدح و ستایش می‌کنی؟) گفت: همین است که اکنون گفتم و جز این چیزى نگویم و شروع کرد به دعا کردن در باره موسى بن جعفر علیهما السّلام آنان با او به بحث و گفتگو پرداختند و او به همان گونه پاسخشان می‌داد، همین که حضرت به خانه بازگشت به آن کسانى که از او اجازه کشتن آن مرد را خواسته بودند فرمود: کدام یک از این دو راه بهتر بود آنچه شما می‌خواستید یا آنچه من انجام دادم؟ من کار او را با آن مقدار پولى که میدانید سر و صورت داده و بدان وسیله خود را از شر او آسوده ساختم». ارشاد-ترجمه رسولى محلاتى ج‏2 227 باب (17) @almohanaa
♻️متن زیارت آقا امام موسی کاظم علیه السلام ♻️ 🍀@mafatholjenan🍀 ✨*السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللّٰهِ وَابْنَ وَلِیِّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللّٰهِ وَابْنَ حُجَّتِهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا صَفِیَّ اللّٰهِ وَابْنَ صَفِیِّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمِینَ اللّٰهِ وَابْنَ أَمِینِهِ، ✨السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللّٰهِ فِی ظُلُماتِ الْأَرْضِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا إِمامَ الْهُدىٰ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَلَمَ الدِّینِ وَالتُّقىٰ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا خازِنَ عِلْمِ النَّبِیِّینَ، ✨ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا خازِنَ عِلْمِ الْمُرْسَلِینَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نائِبَ الْأَوْصِیاءِ السَّابِقِینَ‌السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَعْدِنَ الْوَحْیِ الْمُبِینِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا صاحِبَ الْعِلْمِ الْیَقِینِ، ✨السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَیْبَةَ عِلْمِ الْمُرْسَلِینَ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْإِمامُ الصَّالِحُ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْإِمامُ الزَّاهِدُ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْإِمامُ الْعابِدُ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْإِمامُ السَّیِّدُ الرَّشِیدُ، ✨السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمَقْتُولُ الشَّهِیدُ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ وَابْنَ وَصِیِّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَکاتُهُ؛ ✨أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ عَنِ اللّٰهِ مَا حَمَّلَکَ، وَحَفِظْتَ مَا اسْتَوْدَعَکَ، وَحَلَّلْتَ حَلالَ اللّٰهِ، وَحَرَّمْتَ حَرامَ اللّٰهِ، وَأَقَمْتَ أَحْکامَ اللّٰهِ، وَتَلَوْتَ کِتابَ اللّٰهِ، وَصَبَرْتَ عَلَى الْأَذىٰ فِی جَنْبِ اللّٰهِ، ✨وَجاهَدْتَ فِی اللّٰهِ حَقَّ جِهادِهِ حَتَّىٰ أَتَاکَ الْیَقِینُ، وَأَشْهَدُ أَنَّکَ مَضَیْتَ عَلَىٰ مَا مَضىٰ عَلَیْهِ آباؤُکَ الطَّاهِرُونَ وَأَجْدادُکَ الطَّیِّبُونَ الْأَوْصِیاءُ الْهادُونَ الْأَئِمَّةُ الْمَهْدِیُّونَ، لَمْ تُؤْثِرْ عَمىً عَلَىٰ هُدىً، ✨وَلَمْ تَمِلْ مِنْ حَقٍّ إِلىٰ باطِلٍ وَأَشْهَدُ أَنَّکَ نَصَحْتَ لِلّٰهِ وَ لِرَسُولِهِ وَلِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، وَأَنَّکَ أَدَّیْتَ الْأَمانَةَ، وَاجْتَنَبْتَ الْخِیانَةَ، وَأَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَیْتَ الزَّکَاةَ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ، ✨ وَعَبَدْتَ اللّٰهَ مُخْلِصاً مُجْتَهِداً مُحْتَسِباً حَتَّىٰ أَتَاکَ الْیَقِینُ، فَجَزاکَ اللّٰهُ عَنِ الْإِسْلامِ وَأَهْلِهِ أَفْضَلَ الْجَزاءِ وَأَشْرَفَ الْجَزاءِ؛ أَتَیْتُکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ زائِراً، عارِفاً بِحَقِّکَ مُقِرّاً بِفَضْلِکَ، ✨مُحْتَمِلاً لِعِلْمِکَ، مُحْتَجِباً بِذِمَّتِکَ، عائِذاً بِقَبْرِکَ، لائِذاً بِضَرِیحِکَ، مُسْتَشْفِعاً بِکَ إِلَى اللّٰهِ، مُوالِیاً لِأَوْلِیائِکَ، مُعادِیاً لِأَعْدائِکَ، مُسْتَبْصِراً بِشَأْنِکَ وَبِالْهُدَى الَّذِی أَنْتَ عَلَیْهِ، عالِماً بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَکَ وَبِالْعَمَى الَّذِی هُمْ عَلَیْهِ* ✨ *بِأَبِی أَنْتَ وَأُمِّی وَنَفْسِی وَأَهْلِی وَمالِی وَوَلَدِی یَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ أَتَیْتُکَ مُتَقَرِّباً بِزِیارَتِکَ إِلَى اللّٰهِ تَعَالىٰ، وَ مُسْتَشْفِعاً بِکَ إِلَیْهِ فَاشْفَعْ لِی عِنْدَ رَبِّکَ لِیَغْفِرَ لِی ذُنُوبِی، وَ یَعْفُوَ عَنْ جُرْمِی، وَیَتَجاوَزَ عَنْ سَیِّئاتِی، وَ یَمْحُوَ عَنِّی خَطِیئاتِی، وَیُدْخِلَنِی الْجَنَّةَ، وَیَتَفَضَّلَ عَلَیَّ بِما هُوَ أَهْلُهُ، وَیَغْفِرَ لِی وَلِآبائِی وَلِإِخْوانِی وَ أَخَواتِی وَ لِجَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِناتِ فِی مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا بِفَضْلِهِ وَجُودِهِ وَمَنِّهِ* ✨*السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ یَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللّٰهِ وَ بَرَکاتُهُ، أَشْهَدُ أَنَّکَ الْإِمامُ الْهادِی وَالْوَلِیُّ الْمُرْشِدُ، وَ أَنَّکَ مَعْدِنُ التَّنْزِیلِ، وَ صَاحِبُ التَّأْوِیلِ، وَ حَامِلُ التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ، وَالْعَالِمُ الْعَادِلُ، وَالصَّادِقُ الْعَامِلُ، یَا مَوْلایَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللّٰهِ مِنْ أَعْدائِکَ، وَأَتَقَرَّبُ إِلَى اللّٰهِ بِمُوالاتِکَ، فَصَلَّى اللّٰهُ عَلَیْکَ وَ عَلَىٰ آبائِکَ وَ أَجْدادِکَ وَ أَبْنائِکَ وَ شِیعَتِکَ وَ مُحِبِّیکَ وَ رَحْمَةُ اللّٰهِ وَ بَرَکاتُهُ* اگر یک نفر را به او وصل کردی برای سپاهش تو سردار یاری 🤲🍀 @mafatholjena @almohanaa
📌📌📌📌فرزندان سرمایه های زندگی چالش داریم چه چالشی 😃☺️ چالش 😍 به مناسبت ایام مبارک دهه ی فجر 🇮🇷 پس عجله کنید🏃 و هر چه زودتر عکس های زیباتون رو همراه با پرچم عزیز کشورمون ایران و خواهر برادرای نازنینتون💁‍♀💁 برای ادمین کانال# بچه_نگو_قند_و_ عسل بفرستید👇👇 @Madarenemooneh 🇮🇷💐🇮🇷💐🇮🇷💐🇮🇷💐 مهلت شرکت در چالش تا پایان روز ۲۲ بهمن می باشد 💖💖💖 و جوایز ۸ نفر برگزیده را روز ۲۳ بهمن تقدیم می کنیم 😊😊😊( البته به قید قرعه ) راستی شرط برنده شدن عضویت در کانال بچه نگو قند و عسل 😍 هست پس عجله کنید و اول رو لینک زیر بزنید و عضو کانال شوید https://eitaa.com/joinchat/3432055458C118b9fd926 بعد هم عکس های زیباتون رو برامون بفرستید 🔻 قرارگاه جوانی جمعیت فرمانداری دماوند 🔻 کارگروه جمعیت جبهه فرهنگی شرق تهران 🔻واحد جواني جمعیت بهداشت دماوند 🔻کارگروه جمعیت بسیج جامعه زنان دماوند 🔲جهت دریافت اطلاعات، اخبار و محتواهای جمعیتی به کانال جهاد تبیین بپیوندید: http://eitaa.com/jamiyat @almohanaa
😔 زندانیست پلکانی با سقف کوتاه عموماً تاعمق 30 الی 50 متری زمین که زندانیان باید مدت حبس خود را بر روی پله های کم عرض آن می‌گذراندند و عملاً نه قادر به نشستن بودند و نه قادر به ایستادن و باید ماه ها به حالت خمیده می ایستادند به واسطه تنگی جا نمی توانستند نماز بخوانند و نه حتی در جای خود بچرخند مولای مان امام موسی کاظم علیه السلام مدت ها در مطامیر زندانی بود. جانم فدات آقاجااان... 😭😭😭 @almohanaa
🔰با توجه به اظهارات اخیر جناب آقای شیخ طادی در جشنواره فیلم فجر جبهه مردمی زیست عفیفانه مشهد مقدس طی نامه ای سرگشاده آقای شیخ طادی را دعوت به مناظره می‌کند. متن نامه خطاب به آقای شیخ طادی به شرح زیر است👇👇 برادر عزیز جناب آقای شیخ طادی سلام علیکم اخیرا فیلمی از اظهارات شما در فضای مجازی منتشر شد که ما را دست به قلم کرد. شما از دغدغه هایت گفتی بشنو تا ما هم با تو سخن بگوییم: نگران تکه پارچه هایی بودی(کراوات) از جنس فرهنگی بی پشتوانه، که آنروز بیش از 98 درصد مردم رای به انقطاع آن دادند. طعنه ی تو بر استحاله ی همان عاملان قطع این تکه پارچه های بی ارزش بود در حالی که ازسخنان خودت بوی استحاله به مشام رسید. سخن از خسارتهایی گفتی که از فرو افکندن تکه پاره های آهن(ماهواره ها) از فراز خانه ها، اما یادی از خانواده های از هم گسیخته بعد از آزادی آن نکردی! (افزایش 40 درصدی آمار طلاق به خاطر رسوخ فرهنگ غرب در ابتدای دهه ی نود و بی تعهدی به بنیان خانواده) براستی کدام خسارت سنگیتر بود ؟ خسارت فرو افکندن آهن پاره ها یا جوانانی قربانی و فرزندانی معصوم باکوهی از عقده ها و محرومیت ها؟ آیا از سرنوشت آنها خبری داری؟ دلگیر از بگیر و ببند ها بودی اما نگفتی که شما جماعت هنری برای رواج سبک زندگی متمدنانه ی هزارساله ایرانی (که قرین با پوشش عفیفانه بود)چه کردید؟ برای معرفی اسلام و پیغمبر اخلاق و مهربانی که دم از آن می زنیدکدام آثار را ساختید؟ برای ارتقاء فرهنگ عفاف و حیا در جامعه چه کردید که حتی برخی از همکاران شما به کم ترین حد از پوشش هم پایبند نیستند! راستی بچه حزب اللهی! چه خبر از فیلم های دفاع مقدست؟ گاهی نگاهی بکن به "دفتری از آسمان" اشکی بریز بر دل سوخته ی مادران شهیدان ورقی بزن بر وصیت نامه ی فرزندانشان (شهید یعقوب ابراهیم نژاد: اگر می دانستم با هر بار که خونم ریخته می شود بی حجابی آغوش حجاب در بر می گیرد، حاضر بودم هزاران هزار بار کشته شوم.) به نظرت دخترانی سرمست از پریشانی موهایشان در معرض بادها، پرستاران خوبی برای مقاومت در "روزهای زندگی" هستند؟ کوچکی نگاه تو به اهمیت حجاب و عفاف در جامعه ، مثل ظرفیت جیبت در نگهداشتن آن روسری مقدس بود. توقعی نیست، افکار تحلیل رفته از نوع زندگی منحط غربی از درک تقدس پوشش زهرای مرضیه سلام الله علیها عاجزند. اما شما را به خدا با این ژست های روشنفکرانه تان بیش از پیش نگاه "شکارچیان شنبه" را به ناموس شیعه نگشائید. و در تریبون های تاثیر گذار پر بیننده اخلاق پیامبری که دم از آن می زنید را رعایت کنید و سنگ آزادی های ویرانگر را بر سینه نکوبید که ملت ایران عاشقانه حجاب و حیا را دوست دارند، حتی اگر گاهی بر اثر نا آگاهی در معرض جوسازی ها سبک کثیف زندگی غربی برخی سلبریتی ها قرار گیرند. هدف این نوشتار استدلال در باب اهمیت الزام جامعه به حداقل های حجاب نیست. در اینجا مجال سخن گفتن از نگاه والای اسلام به اهمیت عفت و حجاب نیست اینجا جایگاه پرداختن به تاریخ پر افتخار زنان ایرانی حتی قبل از اسلام در پوشیده داشتن خود از منظر بیگانه نیست اما شما و تیم رسانه ای تان را به مناظره با هم وطنانتان در جبهه مردمی زیست عفیفانه مشهد مقدس دعوت می کنیم. ✅منتظر پاسخ سریع و عاجل شما به این دعوت هستیم! 📌کانال اخبار جبهه مردمی زیست عفیفانه مشهد مقدس https://eitaa.com/zistafifaneh
2⃣4⃣3⃣ *وطنم ای شکوه پابرجا* «ولی من رای میدم. چون پسرم اتیسم داره.» همینکه جمله‌ام تمام شد با ترمز محکم و ناگهانی راننده، همه هُل خوردیم سمت جلو. نمی‌دانم خشونت توی ترمزش به خاطر تعجب بود یا از مخالفت صریح و قاطعم با حرف‌هایش جا خورد. مسافران در حال نچ نچ داشتند خودشان را به عقب بر می‌گرداندند که راننده پنجره‌اش را پایین کشید تا صدای «گوسفند» گفتنش به ماشین جلویی برسد. از پنجره باز شده، سوز هوای بهمن‌ماه می‌خورد توی صورتم و مرا با خودش به بهمن پارسال می‌برد؛ وقتی که توی همین تاکسی‌های سبز رنگ نشسته بودم و بین انگشت‌هایمْ کاغذ آدرس داروخانه‌ای در کوچه پس کوچه‌های جنت‌آباد شمالی را فشار می‌دادم. یک واسطه بهم اطمینان داده بود که آنجا رسپیریدون دارد؛ قرصی کوچکتر از عدس. اندازه نقطه‌ای که توی زندگی پسرم بین کلمه مرگ و زندگی فاصله می‌انداخت. پسر دو ساله من، درکی از ارتفاع نداشت. این یک نوع کم‌حسی در اتیسم است. بدون آن قرص، ممکن بود خودش را از هر بالا بلندی به پایین پرتاب کند. وقتی به مقصد رسیدیم هوا تاریک شده بود. رفتم توی داروخانه خلوت. ناخودآگاه با صدای پایین‌تر از معمول از مرد پشت شیشه پرسیدم رسپیریدون دارید؟ مرد چند ثانیه‌ای به من نگاه کرد. انگار می‌خواست از دزاژ استیصال صورتم شناسایی‌ام کند که آیا واقعا کودک اتیستیک دارم یا نه. منتظر جواب دستگاه خیالی دروغ‌سنجی‌اش نماندم. نسخه را از کیفم بیرون کشیدم و گفتم «آقا بخدا برای همین کاغذ ۳۷۰ تومن پول ویزیت روانپزشک اطفال دادم. ثبت اینترنتی هم هست. می‌تونید کدملی بچه‌مو چک کنید.» بغض اگر چهره داشت، در آن لحظه حتما شکل من بود. سراغ رایانه‌اش نرفت. فقط جوری با احتیاط و آهسته برگه قرص را روی پیشخان گذاشت که انگار داریم کوکائین رد و بدل می‌کنیم. تشکرکنان قرص را توی دستم فشار دادم. هنوز در خروجی را باز نکرده بودم که صدای مرد توی داروخانه پیچید: «خانم این آخریش بود. دیگه اینجا نیاین.» آنجا به اشک‌هایم اجازه ریختن ندادم. اما کمتر از یک هفته بعدْ دیگر دلیلی برای اختفای اضطرابم نداشتم و می‌شد راحت و رها گریه کنم. توی تاکسی بودم. قرص‌های تو برگه یا بهتر بگویم، روزهای آرامش خانه‌مان، تمام شده بود. صبح زود، کاسه‌ی چه کنم را برداشته بودم تا آن را سمت متصدی داروخانه سیزده آبان بگیرم. راننده، رادیو را برای اخبار ساعت هفت روشن کرد. گوینده اخبار، اول مطمئن‌مان کرد که اینجا تهران است؛ و صدا، صدای جمهوری اسلامی ایران. بعد جوری که انگار مخاطبش فقط خود خود من باشم متن اولین خبر را خواند: «دانشمندان ایرانی توانستند قرص رسپیریدون را بومی‌سازی کنند. ماده اولیه این دارو در لیست جدید تحریم‌ها علیه ایران قرار داشت. این دارو برای درمان و کنترل اتیسم به کار می‌رود...» نه صورتم را پوشاندم و نه صدایم را پایین آوردم. اشک شادی که پنهان کردن ندارد. شیرین‌تر این که تنها بیست روز بعد، همسرم با سه برگه رسپیریدون از داروخانه‌ی محله‌مان به خانه آمد. من رای می‌دهم چون پسرم اتیسم دارد. چون می‌دانم اگر با صندوق‌های خالی اقتدار و امنیت این مملکت خال بردارد، هزاران مادر نگران مثل من، برای یافتن داروهای ساده‌ای مثل تب‌بر و سرماخوردگی، راهی این مسیر پر رنج می‌شوند. این تنها جایی است که نمی‌خواهم هیچ مادری درکم کند‌. صدای بوق ممتد راننده مرا به بهمن ۱۴۰۲ و حوالی انتخابات برگرداند. زنی با غیظ داشت راجع به چای دبش و قیمت گوشت و شاسی‌بلندهای نماینده‌ها حرف می‌زد. پسر جوان کنارش، در تایید حرفش گفت: «آدم یه گوسفند توی مراتع سوییس باشه شرف داره به اینکه یه شهروند باشه تو این مملکت خراب شده» خواستم بگویم اتفاقا خیلی از مردمان سرزمین‌های جنگ‌زده‌ی اطرافمان رفتند سوییس؛ منتها مثل گوشت گوسفندی، قلب و چشم و کلیه‌شان با قاچاق اعضای بدن رفت توی فریزرهای اروپا، نه مراتع سرسبزش! اما نمی‌شد. چون هم به مقصد رسیده بودم و هم بعید بود پسرک خبری از آمار شهروندان ربوده شده یا مفقود شده‌ی لیبی و عراق و سوریه، در خلال جنگ‌های داخلی‌شان داشته باشد. در را که برای پیاده شدن باز کردم از راننده پرسیدم: «این عبارت *آهسته ببندید* که زیر دستگیره نوشته رو خودتون میدید بزنن یا سازمان تاکسی‌رانی برای همه ماشینا میزنه؟» راننده که انگار سر درد و دلش باز شده باشد گفت: «نه خواهر من! خودم زدم. خون دل خوردم تا این ماشینو خریدم. مردم مراعات نمی‌کنن که! باید خودم حواسم بهش باشه. به امید این و اون باشیم که کلاه‌مون پس معرکه است.» با خنده‌‌ام تاییدی نثارش کردم و گفتم: «چقدر خوبه آدم به چیزی که مال خودش می‌دونه تعلق و تعصب داشته باشه، حالا چه ماشینش باشه، چه وطنش!» ✍ 🌀 *دورهمگرام (شبکه زنان روایتگر)؛* فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید: 💠 [بله](ble.ir/dorehamgram)
بسم الله ❇️چرا که نه؟ باهم وارد مطب شدیم.از آن مطب‌ها بود که کل سالن، آدم نشسته و منتظر نوبت است. با یک حساب سرانگشتی مطمین شدم تا سه ساعت دیگر مهمان مطب هستم. نوبت قبلی در کار نبود و دکتر تازه این مطب را معرفی کرده بود. گوشی را باز کردم و دنبال کارهای عقب افتاده گشتم که بغل دستی، شروع به صحبت کرد و دلیل آمدنش را گفت و من هم گفتم. 🔹طبق معمول کاربه تعداد بچه‌ها رسید و وقتی پنج تایی بودنشان شنید،باور نکرد. 💠 کمی چپ چپ نگاهم کرد و با لحنی جدی گفت:_دلت میاد بچه بیاری توی این کشور؟ گفتم:_چرا که نه. مشکلش چیه؟ گفت:_گرونی و خیانت و اختلاس و.. گفتم:_ یعنی بقیه جاها نیست؟ گفت:_لااقل ادعا ندارن. گفتم:_بد و خوب همه جا پیدا میشه اما این همه آدم خوب و کلیت رو به بهبود کشور رو نمی، بینی؟ مثلا فکر کردی چرا اینجا نشستی و از بالا تا پایین خیابون، راحت هر دکتر و تخصصی پیدا می‌کنی؟ کمی فکر کرد. 🔹منشی دکتر در را باز کرد و یک لیست بلند بالا از اسامی خواند. دوباره ساعت را نگاه کردم. منشی رفت و ده دقیقه بعد دوباره برگشت؛ این بار اسم من و زن کنار دستی توی لیست بود.باهم داخل رفتیم. 🔹دکتر به دقت در تشخیص، معروف بود. جوانی بود همسن و سال خودم، متخصص و البته سریع کار راه می‌انداخت. 🔹زن هنوز توی فکر بود. گفتم:_ حتما از بزرگترها شنیدین که همین چهل پنجاه سال پیش، برای کمترین بیماری هم باید سراغ اطبای هندی و پاکستانی می‌رفتیم. حالا در چهل و پنج دقیقه این‌قدر راحت کارمان راه افتاده. چرا به این کشور امیدوار نباشم؟ چرا برای آینده‌اش تلاش نکنم؟ گفت:_اما به هرحال رای دادن کار بیهوده ایه. اول و آخر سرکاریم. گفتم:_ بزرگترین خوبی رای دادن اینه که فردا روز میتونی بری، یقه‌اش را بگیری و بگی:_من کاری که برای آبادانی ازم برمیومد انجام دادم؛ تو چی؟ تلاشتو کردی؟ و بعد هم ازش مطالبه کنی. قانون هم حق رو به تو میده. 🔹منشی اسم‌هایمان را خواند و جواب را توی دستمان گذاشت.به ساعت نگاه کردم. از ورود تا خروجم یک ساعت طول کشیده بود. ✍محنا @almohanaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞نماهنگ| اِمامَ الرُّسل 🔸همخوانی موزیکال به مناسبت عید سعید مبعث 📜در مدح پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله ⭕️جدیدترین اثر: 💠گروه تواشیح نوجوانان تسنیم💠 📽ضبط صدا و تدوین فیلم: 🎙استدیو تسنیم اصفهان 📺مشاهده و دریافت نسخه باکیفیت: 🌐 aparat.com/v/Iql5o 📲 @tasnim_esf @almohanaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️پاسخ دکتر رفیعی به سخنان پرویز شیخ طادی در جشنواره فیلم فجر درباره موضوع حجاب ✍اما در مورد کراوات! بدبختی اینه بعضی وقتها آدمها از روی نادانی یک کاری میکنن خودشون هم نمیدونن چکار دارن میکنن و اصلا فلسفه اون کار چی هست! طرف مسلمونه نماز میخونه و روزه میگیره اما کراوات هم میزنه!!!🤔 دیگه نمیدونه کراوات که به شکل صلیب هست، نماد مسیحیته!🙂 مثل روسری یا چادر که به واسطه واجب بودنش برای زن مسلمان در دنیا نماد زن مسلمان هم هست. یا اون کلاه بالای سر یهودیان که بهش کیپا یا کپه میگن که نماد یهودیان هست 📌 خبر فوری سراسری @fori_sarasari @almohanaa
به نیت فرج امام زمانمون. و پیروزی تیم ملی در مسابقه با قطر @almohanaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتماً حتماً ببینید تا بفهمید از کجا به کجا رسیدیم!👆😳 چقدر بدبخت بودیم؟🤔 ________________________ ◀️ میراث زخم خورده روایتی مستند از چهره واقعی در برخورد با زن برای ، رسانه باشید.👈[میراث زخم خورده] https://eitaa.com/joinchat/3099328514C4623e03da5 @almohanaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️هیچ ملتی، مثل ملت ایران از رهبران الهی بارک الله نگرفته .. 🎥صحبت‌های حاج مهدی رسولی در شب علیه السلام حرم مطهر رضوی https://eitaa.com/eslamesyasi @almohanaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞نماهنگ| اَحمَد یا حَبیبی 🌀همخوانی موزیکال به مناسبت عید سعید مبعث ⭕️اشعار عربی در مدح پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله 🔸جدیدترین اثر: 💠گروه تواشیح بین المللی تسنیم💠 🎧ضبط صدا و تدوين نماهنگ: 🎙استدیو تسنیم اصفهان 📺مشاهده و دریافت نسخه باکیفیت: 🌐 aparat.com/v/rewQv @tasnim_esf @almohanaa
الان هر برانداز دو توییت آماده کرده؛ اگر ایران ببازه اونی رو میزنه که توش نوشته آخیش تیم میلی آخوندا حذف شد! اگر ایران ببره اونی رو میزنه که توش نوشته این تیم ملی ایرانه به جمهوری اسلامی ربطی نداره! @almohanaa
دستها به دعا بلند، تخمه‌ها نشسته در دهان، حرفها نشسته بر زبان، اشکها از دیده ها روان. خدایا به حق امشب ما را به پیروزی برسان🤲 ✍محنا بانو @almohanaa