eitaa logo
المرسلات
10.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
550 ویدیو
40 فایل
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد 📌تبیین دیدگاه های امام، رهبری، علامه طباطبایی، شهید مطهری 🔰آثار و دروس استاد علی فرحانی 📌آموزش دروس حوزوی 📞 ارتباط با ادمین: @admin_morsalat
مشاهده در ایتا
دانلود
📌مبلغ موفق چه ویژگی هایی دارد؟ در چه دروسی باید قوی باشد؟ ✅ : سجاد انتظار @entezarsajjad 🔺 پاسخ این سوال رو باید در نوع نگاهمون به تبلیغ پیدا کنیم. آیا تبلیغ برای یک طلبه میتواند هدف مستقلی باشد یا اینکه تبلیغ هدفی انضمامی است؟ به تعبیر دیگر آیا ما میتوانیم به عنوان طلبه بگوییم هدف ما اجتهاد نیست بلکه مبلغ شدن است؟ 🔺 دوگانه بین اجتهاد و تبلیغ که برای برخی طلاب به عنوان اهداف حوزوی ترسیم می شود، دوگانه ای است که هم از نظر منطقی نباید شکل بگیرد و هم به صورت عینی بار ها نقض شده است؛ بزرگان امروز حوزه که ردای مرجعیت (نه صرف اجتهاد) بر تن دارند در دوران جوانی خود جز بهترین مبلغان و خطبای درجه یک بوده اند نظیر آیات عظام مطهری،بهشتی، وحید خراسانی، مکارم شیرازی، سبحانی و... 🔺 حقیقت مساله این است که این دوگانه ناصحیح امروز بهانه ای است برای عده ای تا رنج تحصیل علم را به جان نخرند، 🔺 اما چرا این دوگانه غلط است؟ تبلیغ ساحت بسیار گسترده ای است که طیف های مختلفی از مخاطبین را شامل می شود و نهادهای تبلیغی حوزه برای تعمیق بیشتر در این زمینه سعی میکنند امر تبلیغ را به سمت تخصصی شدن سوق بدهند، اما نکته ای که وجه اشتراک همه مخاطبین هست این است که: 🔹 اولا سوالات و ابهامات و احیانا شبهات هر فرد و گروهی با گروه دیگر متفاوت است؛ پس نمی توان با یادگیری فراورده های تبلیغی کسانی که در این عرصه موفق اند توانایی لازم را برای تبلیغ در شرایط مختلف کسب کرد(گرچه فایده مند بودن این مساله انکار نمیشود و استفاده از تجارب، مهارت ها یا حتی نکات ناب علمی بزرگان عرصه تبلیغ ضروری است) 🔹 ثانیا با نگاهی عمیق تر می یابیم که ریشه اساسی تفاوت طیف های مخاطبین مخصوصا در طول ادوار و زمان ها، پرسش هایی است که از درگیری بین مکاتب مختلف فکری و دینی ناشی می شود و در رتبه بالا تر پرسش هایی است که رهآورد علوم انسانی غرب به شمار می روند. 🔺نتیجه آنکه شرایط امروز جامعه اسلامی به گونه ای است که امر تبلیغ هم متوقف براجتهاد مولد علم است بنابراین مبلغ خوب کسی است که متفکر خوب و مولد خوب باشد. 🔅 در همه دروس قوی باشیم! @almorsalaat
📌این اشکها خیلی قیمت دارد 🔰مقام معظم رهبری 💢عزیزان من! برای شماها حفظ دین و تقوا آسان‌تر از امثال بنده است؛ این را شما بدانید. وقتی ما جوان بودیم، یک عالمی بود در مشهد که با پدر من خیلی دوست بود، خیلی هم پیر بود -آن‌وقت، به سن حالای ما مثلاً یا بیشتر- ما جوان بودیم، دوست میداشت ماها را، نصیحت میکرد و میگفت که قدر جوانی را بدانید که حتّی عبادت کردن هم مال جوانها است، نه مال پیرها؛ برای ما تعجّب‌آور بود، خب عبادت مال پیرها است، [امّا] او میگفت عبادت هم مال جوانها است؛ حالا این را همه حس میکنند. 💢ببینید! شما دلتان زود نرم میشود، زود نورانی میشود، اشکتان زود جاری میشود، ارتباطتان با خدا زود برقرار میشود؛ این خیلی مغتنم است. این گرایشی که امروز در محیط جوان کشور به وجود دارد، خیلی با ارزش است؛ این شبهای احیاء، این مجالس توسّل، این اعتکافها، این دعاهای کمیل، دعای ابوحمزه، این‌همه جوان، این ، این توجّه‌ها، خیلی قیمت دارد؛ اینها را نگه دارید، اینها ارزش دارد. ارزشش هم فقط برای شخص خود شما نیست؛ برای ارزش دارد؛ 💢همان‌طور که گفتم، وقتی انسان مؤمن شد و دل او باور کرد، آن‌وقت «قالوا هذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ مازادَهُم اِلّآ ایمانًا وَ تَسلیمًا»؛ در میدان جنگ هم، مثل یک گلوله‌ی آتش، در دل هدف می‌نشیند؛ این نتیجه‌ی ایمان و ارتباط با خدا است. 📚بیانات ۱۲ / ۴ / ۹۵ @almorsalaat
🔰مناجاة الذاكرين 💢بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 💢إِلٰهِى لَوْلَا الْواجِبُ مِنْ قَبُولِ أَمْرِكَ لَنَزَّهْتُكَ مِنْ ذِكْرِى إِيَّاكَ عَلَىٰ أَنَّ ذِكْرِى لَكَ بِقَدْرِى لَابِقَدْرِكَ، وَمَا عَسَىٰ أَنْ يَبْلُغَ مِقْدارِى حَتَّىٰ أُجْعَلَ مَحَلّاً لِتَقْدِيسِكَ، وَمِنْ أَعْظَمِ النِّعَمِ عَلَيْنا جَرَيَانُ ذِكْرِكَ عَلَىٰ أَلْسِنَتِنا، وَ إِذْنُكَ لَنا بِدُعائِكَ وَتَنْزِيهِكَ وَتَسْبِيحِكَ . 💢معبودم، اگر پذیرش فرمانت بر من واجب نبود هر آینه پاک نگاه می‌داشتمت از اینکه ذکر تو گویم، چه ذکر من از تو به‌اندازه کاستی من است نه برازنده کمال تو، شأن و اندازه من چقدر می‌تواند بالا رود تا ظرف تقدیس تو قرار گیرم؟ از بزرگ‌ترین نعمت‌ها بر ما جاری شدن ذکر تو بر زبان ماست و اجازه‌ات به ماست که تو را بخوانیم و تنزیه و تسبیح کنیم، 💢إِلٰهِى فَأَلْهِمْنا ذِكْرَكَ فِى الْخَلَاءِ وَالْمَلَاءِ، وَاللَّيْلِ وَالنَّهارِ، وَالْإِعْلانِ وَالْإِسْرارِ، وَفِى السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ، وَآنِسْنا بِالذِّكْرِ الْخَفِيِّ، وَاسْتَعْمِلْنا بِالْعَمَلِ الزَّكِيِّ وَالسَّعْىِ الْمَرْضِيِّ، وَجازِنا بِالْمِيزانِ الْوَفِيِّ . 💢خدایا پس ذکرت را به ما الهام کن در نهان و آشکار و شب و روز و پیدا و پنهان و در خوشی و ناخوشی و ما را به ذکر پنهان مأنوس ساز و به عمل پاکیزه و کوشش پسندیده بکار گیر و به میزان کامل پاداشمان ده، 💢إِلٰهِي بِكَ هامَتِ الْقُلُوبُ الْوَالِهَةُ، وَعَلَىٰ مَعْرِفَتِكَ جُمِعَتِ الْعُقُولُ الْمُتَبايِنَةُ؛ فَلَاٰ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ إِلّا بِذِكْرَاكَ، وَلَا تَسْكُنُ النُّفُوسُ إِلّا عِنْدَ رُؤْياكَ، أَنْتَ الْمُسَبَّحُ فِى كُلِّ مَكَانٍ، وَالْمَعْبُودُ فِى كُلِّ زَمَانٍ، وَالْمَوْجُودُ فِى كُلِّ أَوَانٍ، وَالْمَدْعُوُّ بِكُلِّ لِسَانٍ، وَالْمُعَظَّمُ فِى كُلِّ جَنانٍ، وَ أَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ لَذَّةٍ بِغَيْرِ ذِكْرِكَ، وَمِنْ كُلِّ رَاحَةٍ بِغَيْرِ أُنْسِكَ، وَمِنْ كُلِّ سُرُورٍ بِغَيْرِ قُرْبِكَ، وَمِنْ كُلِّ شُغْلٍ بِغَيْرِ طَاعَتِكَ . 💢معبودم، دل‌های عاشق، شیفته تو هستند و خردهای جدای از هم، بر معرفتت گرد آمده‌اند؛ بدین خاطر دل‌ها آرام نگیرند جز به یاد تو و جان‌ها جز به هنگام مشاهده‌ات راحتی نیابند، تو تنزیه‌شده‌ای در هرجا و تو را پرستیده‌اند در هر زمان و در هموارۀ روزگار بوده‌ای و به هر زبان خوانده شده‌ای و در هر دلی بزرگداشت شده‌ای و از هر لذّتی به جز ذکر تو و از هر آسایشی جز همدمی با تو و از هر شادمانی به غیر قرب تو و از هر شغلی جز طاعت تو پوزش می‌جویم، 💢إِلٰهِى أَنْتَ قُلْتَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ: ﴿يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللّٰهَ ذِكْراً كَثِيراً وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً﴾ وَقُلْتَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ: ﴿فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ﴾، فَأَمَرْتَنا بِذِكْرِكَ، وَوَعَدْتَنا عَلَيْهِ أَنْ تَذْكُرَنا تَشْرِيفاً لَنا وَتَفْخِيماً وَ إِعْظَاماً، وَهَا نَحْنُ ذَاكِرُوكَ كَما أَمَرْتَنا، فَأَنْجِزْ لَنا مَا وَعَدْتَنا، يَا ذاكِرَ الذَّاكِرِينَ، وَيَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. 💢خدایا تو گفتی و گفتارت حق است که: «و صبح و شام او را با تسبیح گفتن، [از هر عیب و نقصی] پاک و منزّه بدارید‌» و تو گفتی و گفتارت حق است: «[چنانچه خوش‌بختی دنیا و آخرت را می‌خواهید] مرا [به عنوان معبود حقیقی قلباً] مورد توجه قرار دهید تا [با پاداش ویژه‌ام] شما را مورد عنایت خاص خود قرار دهم» ما را به یاد کردنت فرمان دادی و وعده فرمودی که تو نیز از روی گرامی‌داشت و تمجید و بلندمرتبه شدن و بزرگ شدن، ما را یاد کنی، اکنون برابر با فرمانت تو را یاد می‌کنیم، پس تو نیز به وعده‌ات وفا کن، ای یادآور یادکنندگان و ای مهربان‌ترین مهربانان. @almorsalaat
📌اصدق کلمه قالتها العرب (صادق ترین و صحیح ترین کلام عرب...) ❇️قَالَ النبی صل الله علیه و آله أَصْدَقُ كَلِمَةٍ قَالَتْهَا اَلْعَرَبُ كَلِمَةُ لَبِيدٍ أَلاَ كُلُّ شَيْءٍ مَا خَلاَ اَللَّهَ بَاطِلٌوَ كُلُّ نَعِيمٍ لاَ مَحَالَةَ زَائِلٌ فَالْزَمْ مَا أَجْمَعَ عَلَيْهِ أَهْلُ اَلصَّفَا وَ اَلْتُّقَى مِنْ أُصُولِ اَلدِّينِ وَ حَقَائِقِ اَلْيَقِينِ وَ اَلرِّضَا وَ اَلتَّسْلِيمِ وَ لاَ تَدْخُلْ فِي اِخْتِلاَفِ اَلْخَلْقِ وَ مَقَالاَتِهِمْ فَتَصْعُبَ عَلَيْكَ وَ قَدِ اِجْتَمَعَتِ اَلْأُمَّةُ اَلْمُخْتَارَةُ بِأَنَّ اَللَّهَ وَاحِدٌ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَ أَنَّهُ عَدْلٌ فِي حُكْمِهِ يَفْعَلُ مٰا يَشٰاءُ وَ يَحْكُمُ مٰا يُرِيدُ وَ لاَ يُقَالُ لَهُ فِي شَيْءٍ مِنْ صُنْعِهِ لِمَ وَ لاَ كَانَ وَ لاَ يَكُونُ شَيْءٌ إِلاَّ بِمَشِيَّتِهِ وَ أَنَّهُ قَادِرٌ عَلَى مَا يَشَاءُ صَادِقٌ فِي وَعْدِهِ وَ وَعِيدِهِ 🌀رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله فرمود راست‌ترين جمله و صحيح‌ترين شعرى كه عرب گفته شعر لبيد است كه گويد- ألا كلّ‌ شيء ما خلا اللّٰه باطل-و كلّ‌ نعيم لا محالة زايل. -هر آنچه غير خدا و غير ارتباط‍‌ با خدا است باطل و پوچ است(خدا و آنچه براى خدا است باقى و پايدار است)و هر رقم نعمتى و لذتى كه در دنيا است بالاخره فانى مى‌شود آنچه كه اهل تقوى و پاكان بر او اجماع و اتفاق دارند از اصول دين و حقائق و راه و روش يقين و رضا و تسليم.اين گونه مطالب را بگير و عمل كن و معتقد باش و در مسائل جنجالى و اقوال مختلف و گوناگون داخل نشو كه مشكلات اعتقادى و دينى و وسوسه‌هاى درونى رخ ميدهد و البته امت اسلامى اتفاق دارند بر اينكه خدا يگانه و واحد است مثل و نظيرى ندارد و در فرمان و حكمش عادل آنچه بخواهد ميكند و مطابق اراده حكيمانه‌اش حكم مينمايد و بر هر چه اراده نمايد توانا است و در وعد و وعيدش صادق است ❇️وَ أَنَّ اَلْقُرْآنَ كَلاَمُهُ وَ أَنَّهُ مَخْلُوقٌ وَ أَنَّهُ كَانَ قَبْلَ اَلْكَوْنِ وَ اَلْمَكَانِ وَ اَلزَّمَانِ وَ أَنَّ إِحْدَاثَ اَلْكَوْنِ وَ اَلْفَنَاءِ عِنْدَهُ سَوَاءٌ مَا اِزْدَادَ بِإِحْدَاثِهِ عِلْماً وَ لاَ يَنْقُصُ بِفِنَائِهِ مُلْكُهُ عَزَّ سُلْطَانُهُ وَ جَلَّ سُبْحَانُهُ فَمَنْ أَوْرَدَ عَلَيْكَ مَا يَنْقُضُ هَذَا اَلْأَصْلَ فَلاَ تَقْبَلْهُ وَ جَرِّدْ بَاطِنَكَ لِذَلِكَ تَرَى بَرَكَاتِهِ عَنْ قَرِيبٍ وَ تَفُوزُ مَعَ اَلْفَائِزِينَ 🌀و قرآن سخن او و او اين سخنان را آفريده و خلق كرده و پيش از آفرينش و قبل از مكان و زمان بوده و آفريدن و نابود كردن نزد او يكسان و با خلقت و آفريدن اشياء چيزى بر علمش افزوده نميشود و با اعدام و نيست كردن آنها از قدرت و ملكش كم و كاست نميشود سلطنتش با عزت و عظمت و تقدس و پاكى او از نواقص امكان برتر از تصور و خيال است.بنا بر اين اگر كسى بخواهد تو را در اين عقائد متزلزل نموده و از اين اصول بكاهد نپذير و باطن و اعماق دل خود را پاك و پاكيزه بدار تا در نتيجه الطاف و بركات زودرس او را احساس نمائى و در زمره رستگاران رستگار شوى 📚مصباح الشریعه @almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| در مسیر علمی هیچ وقت دو فایل هم نام در ذهن ذخیره نکنید! 🎙استاد علی فرحانی @almorsalaat
📝| مبحث تعبدی و توصلی در بیان آخوند خراسانی 📌تقریر تدریس کفایه الاصول استاد شیخ علی فرحانی(۱۳۹۱). 🔰مقرر: احسان چینی پرداز (@Ehsan1244) ◽️مبحث تعبدی و توصلی از مباحثی است که هم از جهت فقهی و هم از جهت زبان شناسی ادله بسیار پرثمر است چه اینکه این مبحث متمرکز بر قصد قربت بوده لذا رابطه ای مستقیم با مبحث اقتضاء النهی للفساد دارد؛ مضاف به اینکه مشکل اخذ قصد قربت در متعلق احکام باید حل شود تا فهم مجتهد با لسان ادله سازگار شود زیرا از طرفی لسان ادله مصر به اتیان به قصد قربت اند در حالی که شرطیت قصد امتثال امر مستلزم توالی فاسدی است که باید حل شوند. ◽️با توجه به اینکه تعبدی و توصلی از تقسیمات واجب است باید گفت مرحوم آخوند باب مستقلی به نام تقسیمات واجب ندارد بلکه تقسیمات واجب و مبحث تعبدی و توصلی را هم از توابع صیغه افعل میداند به این صورت که امر شارع یک ماده دارد و یک صیغه. صیغه دال بر طلب است اما طلب انحاء و اقسامی دارد مانند تعبدی و توصلی و غیری و نفسی و ... لذا مبحث تعبدی و توصلی از توابع صیغه افعل است. ◽️«تعبدی و توصلی» عناوین مخترع فقهاء اند و حتی در کتب فقه روائی و عبارات فقهاء اقدمین وجود ندارد بلکه این بحث برای اولین بار در کتب فقهی، توسط «صاحب جواهر» مطرح شد. لذا تعیین معنای تعبدی نه از طریق روایات ممکن است و نه از طریق اجماع؛ بلکه باید از متن کتب فقهی استخراج شود. ◽️با توجه به این معنا، مرحوم آخوند می فرمایند تقسیم واجب به تعبدی و توصلی از ضروریات و بدیهیات فقه است و تعبدی هم به معنای واجبی است که «قصد قربت» در آن شرط شده است. به خلاف آنچه مرحوم مظفر فرمودند، این معنا از تعبدی همان معنایی است که نزد قدماء وجود داشته است. ◽️اما قصد قربت انحاء و مصادیق متعددی دارد اما آخوند می فرمایند آن مصداقی که شرط است « قصد امتثال امر» است و سائر انحاء قصد قربت مانند قصد حسن فعل و قصد مصلحت ذاتیه فعل و .... دخیل در عبادیت عبادت نیستند زیرا صرف قصد امتثال امر در امتثال تعبدیات کفایت میکند. ◽️مرحوم آخوند در تقریر اشکال تعبدی و توصلی می فرماید «فما لم تکن نفس الصلاه متعلقه للامر لا یکاد یمکن اتیانها بقصد امتثال امرها» یعنی اشکال تعبدی و توصلی این نیست که در صلاه، قصد امتثال امر نداریم و صلاه باید مجرد از قصد امتثال امر باشد تا مامور به واقع شود بلکه اشکال این است که «صلاه اگر مشروط به قصد امتثال امر باشد، قابلیت امتثال ندارد». ◽️یعنی نتیجه اشکال، این نیست که قصد امتثال امر قابل اخذ در متعلق حکم نیست بلکه نتیجه اشکال این است که چنین امری قابل امتثال نیست. ◽️لذا نقطه ثقل اشکال آخوند « امتثال عبد» است یعنی مرحوم آخوند قائل اند که مقید بودن عبادت (مانند صلاه) به قصد امتثال امر نه از جهت تصور مولا مشکلی دارد (زیرا ما هم می توانیم صلاه را بعلاوه قصد امتثال امر تصور کنیم) و نه از جهت خطاب مولا مشکل دارد (زیرا با طرقی همچون اطلاق مقامی بیان شارع هم قابل حل است) و نه از جهت قدرت عبد مشکل دارد. ◽️اشکال این است که امر به قصد امتثال امر برای هیچ کس و در هیچ زمانی قابل امتثال نیست. زیرا قصد امتثال امر، متوقف بر این است که ابتدائا خود صلاه یعنی ذات صلاه مجرد از قصد امتثال امر، متعلق امر باشد تا بعد نوبت به قصد امتثال «امرش» برسد. ◽️این در حالی است که حتی اگر قصد امتثال امر، با خطاب ثانی و خطابی مستقل که ناظر به خطاب اول(خطاب به اصل عبادت) است یعنی به شکل اطلاق لفظی بیان شود باز مشکل مرتفع نمیشود زیرا طبق سیستم مراتب حکم آخوند ولو خطاب متعدد است اما امر واحد است یعنی انشاء و فعلیت واحد بوده و ثواب و عقاب هم واحد است. ◽️با توجه به مطالب فوق، به خلاف آنچه مرحوم مظفر و سائر اصولیین تقریر می کنند، اشکال آخوند تمرکزی بر دور در مقام خطاب ندارد بلکه مبتنی بر حدوسط «الامر لا یدعوا الا الی ما یتعلق به» بوده و متمرکز بر حیث امتثال عبد است که البته منجر به لغویت بیان چنین شرطی (قصد امتثال امر) از جانب شارع میشود. ◽️مرحوم آخوند می فرمایند تصویر امر برای ذات الصلاه نه از طریق اطلاق لفظی نه از طریق اطلاق مقامی (نظریه متمم جعل) و نه از طریق نظریه امر ضمنی (انحلال امر نفسی مرکب به اجزاء و شرائط) شکل نمیگیرد. 🌀توضیح اینکه: 1️⃣اولا آخوند نظریه امر ضمنی را قبول ندارند پس اینکه محقق خوئی عبارت آخوند (یک امر دعوت میکند به همه اجزاءش) را به معنای نظریه امر ضمنی تفسیر کرده است اشتباه است. 2️⃣ثانیا اگر هم کبرویا امر ضمنی و انحلال امر را قبول کنیم اما صغرویا در ما نحن فیه، قصد امتثال امر نمی تواند امر مستقل از ذات الصلاه داشته باشد زیرا قصد امتثال امر از سنخ « قصد و اراده» است و در نگاه آخوند امور درون نفسانی، غیر اختیاری اند و هیچ امری به آنها تعلق نمیگیرد. 3⃣ثالثا اگر هم فرضا قصد امتثال امر، امر داشته باشد ذات صلاه و قصد امتثال امر، پیوسته اند و مستقل از هم نیستند تا امر مستقل به هر یک تعلق گیرد زیرا هر دویِ ذات الصلاه و قصد امتثال امر صلاه، ثبوتا و سقوطا تابع غرض واحد اند. ◽️اما راه حل اطلاق مقامی یعنی دو امری که اثباتا مستقل اند یعنی دو خطاب اند که مفسر و ناظر بر هم نیستند اما ثبوتا ملاک و غرض واحد دارند به این صورت که خطاب اول به ذات عبادت تعلق گیرد و خطاب دوم نسبت به خصوص شرطیت قصد امتثال امر باشد ❇️مرحوم آخوند هیچ اشکال کبروی به راه حل اطلاق مقامی ندارند بلکه صغرویا اشکال می کنند: 1⃣اولا با توجه به فقه، در متن فقه در باب عبادات، اوامر واحد اند و برای عباداتی همچون صلاه یک «اقیموا الصلاه» داریم و از همین امر واحد لزوم قصد قربت (تعبدیت) یا عدم اشتراط قصد قربت (توصلیت) نتیجه شده است وهیچ امر ثانی به خصوص قصد امتثال امر وجود ندارد لذا لازمه این راه حل، توصلی شدن تمام تعبدیات است. 2⃣ثانیا با توجه به اینکه راهی برای کشف واقع غیر از طریق ادله و خطابات نداریم همین که دو خطاب مستقل داشته باشیم هیچ وقت احراز نمی کنیم که ملاک و غرض آنها واحد باشد لذا هیچ گاه به دو خطاب مستقلی که غرض واحد داشته باشند پی نمی بریم. 3⃣ثالثا اگر هم فرضا از طریق دیگری غیر از خود خطابین، پی به ملاک واحد این دو خطاب بردیم، اشکال اساسی این است که امر دوم لغو است چون همین که در مقام امتثال احتمال بدهیم (نه اینکه لزوما علم داشته باشیم) که تحصیل مصلحت متوقف بر شیء دیگری (مثل قصد امتثال امر) است عقل وادی امتثال حکم به احتیاط و اتیان آن شیء ثانی می کند پس نیازی به خطاب ثانی و متمم جعل نیست بلکه متمم جعل لغو است. ❇️لذا مرحوم آخوند نتیجه میگیرند که قصد امتثال امر از شرائط عقلی طاعت است و جزء دائره شروط و اجزاء نمی باشد. قصد امتثال امر دخیل در غرض شارع است نه جعل شارع لذا شارع هم نیازی به بیان آن ندارد. کما اینکه آخوند بار دیگر در ابتدای بحث اجزاء تکرار میکند «کما تقدم من ان قصد القربه من کیفیات الإطاعة عقلا لا من قیود المأمور به شرعا» 💢یلاحظ علیه: ◽️اشکالی که به آخوند وارد است این است که شرطیت قصد امتثال امر را مدلول حکم عقل وادی امتثال دانست و نتیجه گرفت که بیان قصد امتثال امر توسط شارع، لغو است در حالی که آن عقلی که جلوی نقل را میگیرد و نقل شارع را لغو می کند، عقل سلسله علل (وادی جعل) است نه سلسله معالیل (وادی امتثال). لذا آخوند مانند سائر بخش های کفایه، در اینجا نیز بین عقل وادی امتثال و عقل وادی جعل اشتباه کرده اند. ◽️اما همانطور که گفته شد آخوند، محذور اطلاق مقامی را محذوری ثبوتی نمی داند بلکه محذوری صغروی می داند لذا می فرمایند اگر همچون صحیحه حماد بن عیسی، علی نهج اطلاق مقامی (خطابات متعددی که ناظر و مفسر هم نیستند) روایتی داشته باشیم که فارغ از ادله لفظیه، صرفا در صدد تفسیر تمام اجزاء و شرائط دخیل در غرض شارع باشد و مع ذلک قصد امتثال امر را دخیل نکند، توصلیت عبادت نتیجه میشود زیرا عقل وادی امتثال، موضوعِ حکم خود را از سلسله جعل و حکم اخذ می کند در حالی که این روایت موضوع حکم عقل بر لزوم اتیان به قصد امتثال امر را منتفی میکند. ◽️البته این سنخ خطابات منافی عقلی بودن شرط قصد امتثال امر نیستند زیرا مفروض این است که شارع در مقام بیان تمام اجزاء و شرائط دخیل در حکم است نه در مقام بیان قصد امتثال امر. ◽️با این بیان کبرویا راه بیان قصد امتثال امر توسط شارع آن هم به شکل اطلاق مقامی و با توضیحی که داده شد باز می باشد اما حال مرحوم آخوند صغرویا و از جهت فقهی می فرمایند: ◽️ولو دلیلی داشته باشیم که در مقام بیان تمام اجزاء و شرائط و تمام آنچه در غرض شارع دخیل است باشد اما چون خود عقلاء ملتفت به قصد امتثال امر هستند و آن را می فهمند یعنی قصد امتثال امر (به خلاف قصد وجه و تمییز) از شروطی است که همه یا غالب عقلاء آن را متوجه هستند در دلیل ذکر نمیشود پس صرف اینکه شارع دالی بر تعبدیت و شرط بودن قصد امتثال امر نداشته باشد، توصلیت نتیجه نمیشود. ◽️در انتهاء هم در دوران و شک بین توصلیت و تعبدیت به خاطر اینکه بیان عقلی، دلیل لبی است و نمی تواند رافع شک باشد پس باید سراغ اصول عملیه برویم اما چون تنها راه بیان قصد امتثال امر توسط شارع، اطلاق مقامی است و اطلاق مقامی بر مدار غرض شارع می باشد اجنبی از ادله اجزاء و شرائط (اقل و اکثر ارتباطی) است لذا چون اصل تکلیف معلوم است، نتیجه شک جریان احتیاط است. 📌فتحصل: 1⃣اولا اینکه در دروس خارج معهود و معروف است که مرحوم آخوند به خاطر اشکال دور هیچ راهی برای بیان قصد امتثال امر برای شارع تصویر نکرده است صحیح نیست زیرا آخوند کبرویا راه بیان شارع از طریق اطلاق مقامی باز کرده است و آنچه آخوند صغرویا نسبت به خصوص قصد امتثال امر فرمودند چه قبول شود چه انکار، هیچ ضربه ای به سیستم ایشان وارد نمی سازد. 2⃣ثانیا اشکال اساسی مرحوم آخوند در باب تعبدی و تصولی دور نیست بلکه حدوسط اشکال آخوند «الامر بالشیء لا یکاد یدعو الا الی ما تعلق به» آن هم با توضیحی که داده شد می باشد.. 3⃣ثالثا مرحوم آخوند اطلاق مقامی را به شکلی که محقق نائینی بیان کرده اند صریحا توضیح داده و به آن اشکال می کنند مضاف به اینکه اطلاق مقامی را به شکل اخیر که توضیح اش گذشت نیز تقریر کردند و آن را راه حل مشکل تعبدی و توصلی دانستند؛ فلذا تقریر دقیق آخوند از نظریه اطلاق مقامی به مراتب از تقریر سائر اصولیین جلوتر و دقیقتر بوده و به خلاف گمان مشهور، ابدا نظریه اطلاق مقامی ابداع محقق نائینی نیست. @almorsalaat
💠شعر مورد علاقه شهید مطهری 🔸علامه جعفری می فرمود: در جلسه ای با عده ای از دوستان از جمله شهید مطهری از ما سؤال شد که از چه شعری بیشتر خوشتان می آید؟ شهید مطهری این شعر را خواند: 💢آب حیات من است خاک سر کوی دوست 💢گر دو جهان خرّمیست ما و غم روی دوست 💢گر شب هجران مرا تاختن آرد اجل 💢روز قیامت زنم خیمه به پهلوی دوست 🔸وقتی این شعر را می خواند چشمهایش پر از اشک شد. مرحوم مطهری خیلی ظریف بود و بر خلاف چهره اش روح خیلی پاک و ظریفی داشت. 📚یاد یار، 160 خاطره از استاد علامه جعفری @almorsalaat
📌انقلاب اسلامی با استکبار و ظلم نمیسازد قهرا با مستکبر و ظالم هم نمیسازد/ غربی ها سه قرن، جهان را غارت کردند/ امام ملت ایران را با مفهوم مقاومت آشنا کرد 🔰رهبر معظم انقلاب‌ البتّه نقش دشمنی دشمنان هم نباید نادیده گرفته بشود. جبهه‌ی گسترده‌ی دشمن از اوّل انقلاب وارد میدان شد. بعضی خیال میکنند ما دشمنها را وادار به دشمنی کردیم؛ نه، ذات جمهوری اسلامی که میگوید با ظلم مخالف است، به طور طبیعی ظالم را با خودش مخالف میکند. مگر شما نمیگویید ما با استکبار مخالفیم، با ظلم مخالفیم؟ خیلی خب، هر کسی که مستکبر است، هر کسی ظالم است، هر دولتی که این صفات نکوهیده در او هست، با شما دشمن میشود؛ جمهوری اسلامی این است. شما میگویید ما اهل معنویّتیم، آن کسانی که با معنویّتِ آحاد مردم دشمنند، با شما مخالف میشوند. جمهوری اسلامی میگوید ما با منکرات مخالفیم، آن کسانی که با منکرات خو گرفته‌اند، دنبال منکراتند و نمیتوانند جدا بشوند از منکرات، طبعاً با جمهوری اسلامی مخالف میشوند؛ این چیز طبیعی‌ای است. جبهه‌ی دشمن و دشمنی‌ها را نباید ندیده گرفت. البتّه این دشمنی‌ها انواع و اقسامی داشت؛ همان روزهای مشرِف به پیروزی انقلاب، آمریکایی‌ها ژنرال خودشان را فرستادند تهران برای کودتا، که الحمدلله ناکام و مأیوس برگشت. در بسیاری از مسائل دیگر هم، آمریکایی‌ها و دشمنان، ناکام و مأیوس شدند؛ این فاصله‌گذاری امام، فاصله‌گذاری جدّی امام با غربی‌ها طبعاً دشمنانی را به وجود می‌آورْد؛ نمیگذاشت آنها دخالت کنند. سفارت فلسطین را، دفتر فلسطین را که [دست ] غاصب است، از او گرفتند دادند به فلسطینی‌ها که مالک فلسطینند؛ خب این طبعاً دشمنی به وجود می‌آورد؛ این قهری است. جوانهای ما این را توجّه کنند: غربی‌ها سه قرن را کردند؛ ! دنیا را غارت کردند. از شرق آسیا، از اندونزی، از فیلیپین، از نپال، از شبه‌قارّه‌ی هند بگیرید تا آسیای مرکزی و آسیای غربی و تا شمال آفریقا، بخشهای مغرب آفریقا و تا سرتاسر آفریقای سیاه؛ غربی‌ها سه قرن اینها را غارت کردند؛ به اینجا اکتفا نکردند، آمریکای جنوبی را هم دست گذاشتند، آنجا را هم غارت کردند؛ قارّه‌ی آمریکا را! قارّه‌ی آمریکا هم صاحبانی داشت، تمدّنی داشت، ملّتهایی داشت؛ اینها با حیله‌های گوناگون ــ که همه‌ی اینها در تاریخهای دقیق مشخّص است؛ کتاب بخوانید ان‌شاءالله، این حقایق را بیشتر از نزدیک درک کنید ــ فاجعه آفریدند؛ قتل، غارت، کشتار جمعی، شکنجه، فشار، برده‌گیری، برده‌داری؛ این کارها را غربی‌ها کردند. در این سه قرن، در همان حالی که غربی‌ها در عمل این جور مشغول جنایت بودند، روشنفکرانشان و متفکّرانشان برای دنیا قانون حقوق بشر کشف میکردند و وضع میکردند! یعنی این تناقض در عمل و قول، این ریاکاری غربی‌ها [مشهود است]. در عمل آن جور، در زبان این جور؛ کشورهای اروپایی، بعد هم آمریکا به معنای واقعی کلمه در سرتاسر دنیا انواع و اقسام جنایتها را انجام دادند. خب اینها شاهکارهای تمدّن غرب است؛ اینها شاهکارهای تمدّن غرب است! امام این چیزها را خوب می‌شناخت، خوب میدانست. یکی از مسائل اساسی‌ای که امام بر آن اصرار داشتند، ایجاد فاصله و ایجاد مرز بین تفکّر و و نظام اسلامی با نظامهای غربی بود که این جزو مسائل اصلی امام است. یک امتیاز بزرگ امام این بود که ملّت را با آشنا کرد. ملّتها در موارد زیادی اتّفاق می‌افتد که دنبال یک کاری هم هستند امّا قدرت مقاومت ندارند؛ وقتی فشار وارد می‌آید، عقب‌نشینی میکنند. امام ملّت ایران را این جوری بار آورد، این جوری تقویت کرد: مقاومت را، ایستادگی را به این ملّت تزریق کرد؛ لذا ملّت ایران امروز یک ملّت کاملاً مقاوم و کاملاً مستحکم است. خدا را شکر! این هم از برکات امام بزرگوار است و عنوان «مقاومت» امروز در ادبیّات سیاسی دنیا وارد شده؛ این مقاومتی که امام به ملّت ایران و به همه‌ی ما یاد داد، امروز یکی از واژه‌های برجسته‌ی در ادبیّات سیاسی دنیا است. 📚گزیده بیانات سی و سومین سالگرد امام خمینی. 14/3/1401 @almorsalaat
💢روش فقهی آیت الله بروجردی 🔰شهید آیت الله مطهری 💠يكى از مزاياى برجسته معظّم له سبك و روش فقهى ايشان بود كه شايسته است پيروى شود و فراموش نگردد. اين بنده در مدت هشت سال آخر اقامتم در قم كه مصادف بود با سالهاى اول ورود معظم له به آن شهر از درسهاى ايشان بهرهمند مى شدم و چون به روش فقاهت ايشان ايمان دارم معتقدم كه بايد تعقيب و تكميل شود. 💠اولًا همان طورى كه اشاره كردم به تاريخ فقه آشنا بود و سبك فكرهاى مختلف قدما و متأخرين را مى شناخت و بعضى را تأييد و نسبت به بعضى انتقاد داشت و آنها را عامل انحراف فقه مى دانست. 💠ثانياً بر حديث و رجال حديث تسلط كامل داشت، طبقات روات و محدّثين را كاملًا مى شناخت و خود يك طبقه بندى مخصوصى كرده بود كه بى سابقه بود. با يك نگاه به سند حديث اگر خللى در سند آن حديث وجود داشت درك مى كرد. 💠ثالثاً بر فقه ساير فرق مسلمين و روش و مسلك آنها تا اندازه اى محيط بود. كتب حديث و رجال حديث را مى شناخت. 💠معرفت رجال حديث شيعه و سنّى از يك طرف و اطلاع بر فتاوى و فقه ساير فرق اسلامى از طرف ديگر موجب مى شد كه گاه اتفاق مى افتاد حديثى طرح مى شد و ابتدا يك معنا و مفهوم از آن به نظر مى رسيد ولى بعد معظم له تشريح مى كرد كه اين شخصى كه اين سؤال را از امام كرده اهل فلان شهر يا فلان منطقه بوده و در آنجا مردم تابع فتواى فلان فقيه از فقهاى عامه بوده اند و فتواى آن فقيه اين بوده است، و چون آن شخص در آن محيط بوده و آن فتوا در آن محيط شايع بوده پس ذهن وى مسبوق به چنان سابقه اى بوده پس مقصود وى از سؤال اين بوده كه سؤال كرده و جواب شنيده. وقتى كه معظم له اين جهات را تشريح مى كرد و به اصطلاح روحيه راوى را تحليل مى كرد، مى ديديم كه معنى و مفهوم سؤال و جواب عوض مى شود و شكل ديگرى به خود مى گيرد. و يا كلمه اى در حديث بود كه در عرف عام امروز يك معناى معين داشت ولى با اظهارات معظم له معلوم مى شد كه اين كلمه در محيط خاصى كه در آن وقت محل پرورش سؤال كننده حديث بوده معنى ديگرى داشته. 💠با همه تبحرى كه در اصول فقه داشت كمتر مسائل فقهى را بر مسائل شكى اصولى مبتنى مى كرد و هرگز گرد مسائل فرضى نمى رفت. گاه به طعنه مى گفت كه آقايان طلاب منتظرند كه يك «اصل» را گير بياورند و دستاويز قرار دهند و به بحث و جدل بپردازند. 💠با قرآن و تفاسير آشنايى كامل داشت. قرآن را هرچند بتمامه حافظ نبود اما نيمه حفظ داشت، تاريخ اسلامى را ديده و خوانده و آشنا بود. در نتيجه همه اينها جوّ و محيطى را كه آيات قرآن در آن نازل شده و همچنين جوّ و محيطى را كه اخبار و احاديث در آن صدور يافته و محيطهايى كه فقه در آنجاها تدريجاً رشد كرده و پرورش يافته كاملًا مى شناخت، و بديهى است كه اين جهات به وى روشن بينى خاصى داده بود. 💠 سبك و سليقه معظم له در فكر و سليقه حوزه علميه قم زياد اثر كرد؛ تا حدّ زيادى روشها را عوض كرد و اميدواريم هرچه بيشتر سبك و روش ايشان پيروى شود و تعقيب بلكه تكميل گردد. 💠 اين نكته را هم اضافه كنم كه معظم له مكرر در ضمن اعتراف به پاره اى از محاسن كتاب حديث معروف وسائل الشيعه تأليف شيخ حرّ عاملى نواقص اين كتاب را تذكر مى داد و آرزو مى كرد كه كتابى در حديث نوشته شود كه محاسن وسائل الشيعه را داشته باشد و اما نواقص آن كتاب را نداشته باشد. بالاخره اين آرزو جامه عمل پوشيد و تحت نظر و مراقبت خود معظم له عده اى از فضلاى طلاب به اين كار مشغول شدند و در حدود ده سال طول كشيد تا بالاخره در دو سه سال قبل به اتمام رسيد و از سال گذشته به طبع آن كتاب آغاز شد. اين كتاب موسوم است به تهذيب الوسائل. خيلى موجب تأسف خواهد بود اگر خداى نخواسته طبع اين كتاب موقوف شود. من شخصاً هنوز موفق به زيارت آن كتاب نشده ام ولى از قرارى كه از اهل اطلاع شنيده ام همان طورى است كه معظم له آرزو مى كرد. 📚 مجموعه آثار شهيد مطهري (مزايا و خدمات مرحوم آيت الله بروجردى(شش مقاله))، ج20، ص: 154 @almorsalaat
📌فقط بگو روی ترکش هایم شلاق نزنند!! 🔰روایتی تکان دهنده از سردار شهید حاج عبدالکریم پور محمد حسین (جانشین معاونت اطلاعات و عملیات لشکر 7 ولیعصر(عج)) 💢چیزی از عملیات رمضان نگذشته است که حاج کریم با ماشین جیپش دارد از منطقه برمی گردد به سمت اهواز. جانشین معاونت اطلاعات و عملیات لشکر7 ولیعصر(عج) است و به تناسب توی ماشینش قطب نما و نقشه و فشنگ پیدا بشود، چیز عجیبی نیست. 💢دژبان اهوازحاج کریم را نمی شناسد و گیر می دهد به وسایل همراهش. در آن روزهای خاکی بودن آدم ها و شانه های بدون درجه ، هر چه حاجی با دژبان حرف می زند بی فایده است و حاج کریم بازداشت می شود و تحویل دادگاه و حرف های حاج کریم با قاضی هم مؤثر واقع نمی شود و قاضی هم بلافاصله به جرم خارج کردن مهمات از منطقه جنگی ،  برایش حکم شلاق می نویسد. 💢خبر به گوش حاج احمد سوداگر(شهید) می رسد و او هم بلافاصله با یکی از فرماندهان مستقر در اهواز تماس می گیرد که خودش را به حاج کریم برساند و مسئله را فیصله دهد. حاج احمد می گوید: « این کریم بنده خدا که بدنش با ترکش آبکش شده است. اگر این مسئله شلاق که به من خبر داده اند جدی باشد،  جای زخمهایش دوباره شکافته می شود» 💢فرستاده ی حاج احمد، سریع خودش را به حاج کریم می رساند و می گوید: «خدا خیرت بده! پس چرا ما رو خبر نکردی؟! » و کریم در نهایت آرامش می گوید: «قانون، قانونه! باید تبعیت کرد!» - می دونی قاضی برات شلاق نوشته؟ - آره! خب شلاق بزنن! - پس ترکش هات چی؟ 💢حاج کریم که تازه بیست بهار از عمرش گذشته است، آرام لبخند می زند و می گوید: « اونا رو که یه بار با خدا معامله کردم! حالا دوباره هم یه چیزی گیرم میاد! » 💢فرستاده ی حاج احمد خم به ابرو می آورد و می گوید: 💢«اما برای نظام جمهوری اسلامی خوب نیست که یه رزمنده، اونم یکی تو جایگاه تو رو شلاق بزنن!!  بیا و خودت رو معرفی کن! اینا زیر بار حرف ما نمی رن! » 💢و حاج کریم کمی جدی تر از قبل پاسخ می دهد: «من همه ی جمهوری اسلامی رو دوست دارم!» - حتی کتک هاشو! کتک هاشو هم دوست داری کریم؟! 💢حاج کریم خیلی جدی پاسخ می دهد:« قانونش رو قبول دارم! جنگش رو! جبهه اش رو!  هم ترکش ها شو دوست دارم و هم کتک هاشو! همه چیزش رو دوست دارم! » - ماشینت رو هم توقیف می کنن ها! 💢می خندد و می گوید: «نه دیگه! خیلی کار دارم باید برسم به کارهام! اونو خودم می تونم ترخیص کنم!» - عجب آدمی هستی؟! یعنی بزنن داغونت کنن!  اما ماشینت رو بهت بدن که بری به کارای جنگ و جبهه برسی؟! مگه فکر کردی با پنبه می زننت؟ با کابل میفتن به جونت ها! بعدش باید بری بیمارستان! 💢حاج کریم چشمانش را می دوزد به زمین و آرام می گوید: «فقط بگو روی ترکش هام نزنن! باید زودتر برم. خیلی از کارها رو زمین مونده! » 💢فرستاده ی حاج احمد که در مقابل حاج کریم کم می آورد، شماره حاج احمد را از همانجا می گیرد و می گوید: « کریم زیر بار نمی رود. حاضر نیست از خودش دفاع کند! می گوید قانون، قانون است و من نقض قانون کرده ام! بگذار طبق قانون با من رفتار کنند!» 💢 تا حاج احمد سوداگر و تعدادی دیگر از فرماندهان بخواهند خودشان را به اهواز برساند ، زخم ترکش های حاج کریم زیر شلاق ها دوباره سرباز می کند. 💢آخرین ضربه ی شلاق بر بدن حاج کریم که می نشیند، به فرستاده ی حاج احمد می گوید: « این ماجرا بین خودمان بماند! اگر بچه ها بفهمند به حکم دادگاه جمهوری اسلامی به من شلاق زده اند، ممکن است روحیه شان تضعیف شود.  آنها ممکن است ظرفیتشان به اندازه ی من نباشد، اما من حس می کنم، اینطوری بهتر دینم را به جمهوری اسلامی ادا کرده ام!» 💢شلاق ها را می خورد و ماشین را هم ترخیص می کند و در حالی که خون از زخم هایش می چکد و از درد لبهایش را می گزد، می رود دنبال کارهای لشکر! 💢و صدای حاج کریم در گوش زمان ماندگار می شود که «من همه ی جمهوری اسلامی را دوست دارم! هم قانونش را و هم ترکش ها و کتک هایش را!» 📌این شهید بزرگوار متولد 1341، در مورخ ۲۱/۱۱/۶۴ در عملیات والفجر 8 و در منطقه اروندرود به شهادت رسید @almorsalaat
❓سوال 🔸سلام عليكم و رحمة الله و بركاته 🔸چطوری یک کتاب رو مطالعه کنیم به طوری که مطالبِ مفیدش در حافظه ی طولانی مدت باقی بماند؟ 🔸ممنون از شما. ✅پاسخ مشاور 🔰 حجت الاسلام مهدی مقدسی (@m_mahdi1384) 🔹سلام علیکم 🔹قَیّدوا العلمَ بالکتابة 🔹مشکلی که غالبا در مطالعه کتب خصوصا کتب علمی مطالعه ای مانند برخی از کتب شهید مطهری داریم این است که هنگام مطالعه مطلب را کاملا متوجه می شویم؛ ولی پس از مدت کوتاهی اکثر آن مطالب را فراموش می کنیم. 🔹برای حل این مشکل شما پس از مطالعه کتاب را ببندید و آنچه از مطلب متوجه شدید به صورت انشاء با بیان خودتان بنویسید. 🔹هنگام نوشتن به کتاب مراجعه نکنید. 🔹اگرچه دفعات اول تعداد کمی از مطالب را در خاطر دارید ولی اگر این کار را تکرار کنید هنگام مطالعه دقت شما بیشتر می شود و بعد از آن مطالب بیشتری را در خاطر خواهید داشت و کم کم متن نوشته شما مقدار زیادی از محتوای کتاب را منعکس خواهد کرد. 🔹این نوشتن به قدری ضروری است که اگر بعد از مطالعه روی کاغذ باطله ای بنویسید و آن را دور بیندازید باز هم تاثیر فراوانی دارد. @almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| ضرورت علم اصول در تولید علوم انسانی اسلامی 🎙استاد علی فرحانی 📚گزیده تدریس مکاسب. سال 93 @almorsalaat
(س) 📌زینب کبری(س) از اولیاء الله است/ او اسلام را عزیز کرد 🔰مقام معظم رهبری ◽️حماسه‌ای که بی‌بی زینب کبری (سلام الله علیها) به‌وجود آورد، احیاکننده و نگه‌دارنده‌ی شد. عظمت کار زینب کبری (علیهاالسّلام) را نمیشود در مقایسه‌ی با بقیّه‌ی حوادث بزرگ تاریخ سنجید؛ باید آن را در مقایسه‌ی با خود حادثه‌ی عاشورا سنجید؛ و انصافاً این دو عِدل یکدیگرند. ◽️این انسان باعظمت، این بانوی بزرگ اسلام بلکه بشریّت، توانست در مقابل کوه سنگین مصائب، قامت خود را استوار و برافراشته نگه‌دارد؛ حتّی لرزشی هم در صدای این بانوی بزرگ از این‌همه حادثه پدید نیامد؛ هم در مواجهه‌ی با دشمنان، هم در مواجهه‌ی با مصیبت و حوادث تلخ، مثل یک قلّه‌ی سرافراز استواری ایستاد؛ درس شد، الگو شد، پیشوا شد، پیشرو شد. در بازار کوفه، در حال اسارت، آن خطبه‌ی شگفت‌آور را ایراد کرد: ◽️«یا اَهلَ‌الکوفَةِ یا اَهلَ الخَتلِ و الغَدرِ اَتَبکونَ، اَلا فَلا رَقأَتِ العَبرَةُ وَ لاهَدَأَتِ الزَّفرَةُ اِنَّما مَثَلُکُم کَمَثَلِ التِی نَقَضَت غَزلَها مِن بَعدِ قُوَّةٍ اَنکاثاً» تا آخر؛ لفظ مثل پولادْ محکم، معنا مثل آبِ روان تا اعماق جانها می‌نشیند. ◽️در آن‌چنان وضعیّتی زینب کبری مثل خود امیرالمؤمنین حرف زد؛ تکان داد دلها را، جانها را و تاریخ را؛ این سخن ماند در تاریخ؛ این در مقابل مردم در محمل اسارت. بعد هم، هم در مقابل ابن‌زیاد در کوفه، هم چند هفته بعد در مقابل یزید در شام، با آن‌چنان قدرتی سخن گفت که، هم دشمن را تحقیر کرد، هم سختی‌هایی را که دشمن تحمیل کرده بود، تحقیر کرد. شما میخواهید خاندان پیغمبر را به خیال باطل خودتان مغلوب کنید، منکوب کنید، ذلیل کنید؟ لِلّهِ العِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلمُؤِمنین. ◽️ است زینب کبری، همچنان‌که حسین بن علی (علیه‌السّلام) در کربلا، در روز عاشورا مجسّمه‌ی عزّت بود. نگاه او به حوادث با نگاه دیگران فرق دارد؛ [با] آن‌همه مصیبت، وقتی دشمن میخواهد او را شماتت کند، میگوید: ؛ آنچه دیدم زیبا بود؛ شهادت بود، داغ بود، امّا در راه خدا بود، برای حفظ اسلام بود، ایجاد یک جریانی بود در طول تاریخ تا امّت اسلام بفهمند که چه‌کار باید بکنند، چگونه باید حرکت کنند، چگونه باید بایستند. این کارِ بزرگِ حماسه‌ی زینبی است؛ این عزّتِ ولىّ خدا است. ◽️زینب کبری از است؛ عزّت او است؛ اسلام را عزیز کرد، قرآن را عزیز کرد. ما البتّه آن بلندپروازی را نداریم، آن همّت را نداریم که بخواهیم بگوییم رفتار این بانوی بزرگ الگوی ما است؛ ما کوچک‌تر از این حرفها هستیم؛ امّا باید به‌هرحال حرکت ما در جهت حرکت زینبی باشد 📚 بیانات ۲۹ / ۸ / ۹۲ (س) @almorsalaat
📌چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد 🌀گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد 🌀از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد 🌀هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست 🌀رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست 🌀پی نبردیم به یکتایی نامت زینب 🌀کار ما نیست شناسایی نامت زینب 🌀من در ادراک شکوه تو سرم می سوزد 🌀جبرئیلم همه ی بال و پرم می سوزد 🌀من در اعماق خیالم … چه بگویم از تو 🌀من در این مرحله لالم چه بگویم از تو 🌀چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است 🌀هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است 🌀چه بگویم که خداوند روایتگر تو است 🌀تار و پود همه افلاک نخ معجر توست 🌀روبروی تو که قرآن خدا وا می شد 🌀لب آیات به تفسیر شما وا می شد 🌀آمدی تا که فقط زینت مولا باشی 🌀تا پس از فاطمه صدیقه صغری باشی 🌀آمدی شمس و قمر پیش تو سو سو بزنند 🌀تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند 🌀چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد 🌀باز تکرار همان سوره ی ” اعطینا ” شد 🌀عشق عالم به تو از بوسه مکرر میگفت 🌀به گمانم به تو آرام پیمبر می گفت: 🌀بی تو دنیای من از شور و شرر خالی بود 🌀جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود @almorsalaat
📌خلقت همه موجودات یک خلقت سه ضلعی و مثلث گونه است/ دنیای کنونی این سه ضلع را مثله کرده است و با یک مرده سردخانه ای کار میکند 🔰 آیت الله العظمی جوادی آملی 🌀​​​​​​​آیت الله العظمی جوادی آملی در دیدار اخیر خود با پروفسور کارتانگارا با بیان اینکه ارزش علم به معلوم است، اظهار داشتند: 🌀تمام ارزش علم به معلوم است، اگر کسی معلوم را خوب بشناسد، علمش ارزشمند است و اگر معلوم را درست نشناسد، در علم کامیاب نیست. 🌀ایشان بیان داشتند: معلوم چه در آسمان باشد چه در زمین، چه انسان باشد چه غیر انسان، مخلوق خداست و خدا معلوم را معرفی کرده است، چون خدا معلوم را آفریده پس از حقیقت معلوم هم با خبر است. 🌀معظم له ادامه دادند: تمام معلومات چه آسمانی باشد چه زمینی، چه مربوط به انسان باشد یا مربوط به جهان و چه ارتباط بین این دو، در یک حقیقت مشترکند، هرمعلومی در سه عنصر شریک اند آن عنصرهای سه گانه عبارت از این است: قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَىٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَىٰ؛ وقتی فرعون به موسی گفت شما از طرف خدا آمدید و این خدا کیست، موسی چنین فرمود: خدای من کسی است که هر چیزی را که آفرید مثلث است، یعنی آسمان و آنچه در آسمان است، و زمین و آنچه در زمین است، موجودی است ؛ خدا همه چیز را آفرید، منظم و با حفظ همه عناصر داخلی و هدفمند خلق کرد. 🌀ایشان در توضیح این مطلب اظهار داشتند: انسان یک ضلعش است که آفریدگار اوست، این ضلع اول؛ یک است که آن را عالمانه و محققانه آفرید این ضلع دوم؛ و یک است که هدفمند آفرید، یاوه و بیهوده نیست، این ضلع سوم؛ یعنی ضلع اولش «توحید» است خدا آفرید، ضلع دومش «علم» است عالمانه آفرید، ضلع سومش «هدفمند» است، حکیمانه آفرید. 🌀آیت الله العظمی جوادی آملی با بیان اینکه هیچ موجودی نیست مگر اینکه دارای این سه ضلع است، اظهار داشتند: 🌀بشر امروز این مثلث را مثله کرده است؛ یعنی ضلع نظام فاعلی را از آن گرفت، ضلع نظام غایی که ضلع سوم است را از آن گرفت، لذا زمین را «چه کسی آفرید؟» سوال بی جوابی است، «برای چه آفرید؟» سوال بی جوابی است این مثلث مثله شده را درباره انسان هم پیاده کرد، «انسان را که آفرید؟» نه سوال می کند و نه جواب می دهد، «انسان برای چه خلق شد؟»، نه سوال می کند و نه جواب می دهد، این مثلث مثله شده ، یک مُرده ی سردخانه ای است و یک مُرده سردخانه ای، مشکل خودش را نمی تواند حل کند چه برسد به مشکل دیگران. 🌀ایشان بیان داشتند: دنیای کنونی با جهان، اینچنین برخورد می کند؛ خیلی چیزها را می فهمند اما مُرده شوی هستند، زمین مُرده را می فهمند، آسمان مُرده را می فهمند از زمین به آسمان سفر مُرده می کنند، اما نمی فهمد با دیگران چه باید کرد؟! 📚 دیدار معظم له با پروفسور کارتانگارا (استاد فلسفه اسلامی دانشگاه اسلامی جاکارتا از کشور اندونزی) 6/9/1401 @almorsalaat
📌مناجاة الرّاغبين 💢بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 💢إِلٰهِى إِنْ كانَ قَلَّ زادِى فِى الْمَسِيرِ إِلَيْكَ، فَلَقَدْ حَسُنَ ظَنِّى بِالتَّوَكُّلِ عَلَيْكَ، وَ إِنْ كانَ جُرْمِى قَدْ أَخافَنِى مِنْ عُقُوبَتِكَ، فَإِنَّ رَجائِى قَدْ أَشْعَرَنِى بِالْأَمْنِ مِنْ نِقْمَتِكَ، وَ إِنْ كانَ ذَنْبِى قَدْ عَرَضَنِى لِعِقابِكَ، فَقَدْ آذَنَنِى حُسْنُ ثِقَتِى بِثَوابِكَ، وَ إِنْ أَنامَتْنِى الْغَفْلَةُ عَنِ الاسْتِعْدادِ لِلِقائِكَ، فَقَدْ نَبَّهَتْنِى الْمَعْرِفَةُ بِكَرَمِكَ وَآلائِكَ، وَ إِنْ أَوْحَشَ ما بَيْنِى وَبَيْنَكَ فَرْطُ الْعِصْيانِ وَالطُّغْيانِ، فَقَدْ آنَسَنِى بُشْرَى الْغُفْرانِ وَالرِّضْوانِ؛ 💢معبودم، هرچند در آمدن به‌سویت توشه‌ام اندک است ولی، گمانم بر توکل به تو همواره نیکو است و هرچند گناهم مرا از عذاب تو به هراس افکنده، ولی چشم امیدم ایمنی از انتقامت را به من خبر می‌دهد و هرچند نافرمانی‌ام مرا در معرض عذابت قرار داده، ولی حُسن اعتمادم مرا به پاداشت آگاهی می‌دهد و هرچند بی‌خبری مرا از آمادگی برای دیدارت به خواب غفلت انداخته، ولی آشنایی به مهمان‌نوازی و عطاهایت مرا بیدار کرده است و اگر زیاده‌روی در گناه و سرکشی، میان من و تو را تیره ساخته ولی مژده آمرزش و خشنودی‌ات با من انس گرفته است؛ 💢أَسْأَلُكَ بِسُبُحاتِ وَجْهِكَ وَبِأَنْوارِ قُدْسِكَ، وَأَبْتَهِلُ إِلَيْكَ بِعَواطِفِ رَحْمَتِكَ، وَلَطائِفِ بِرِّكَ، أَنْ تُحَقِّقَ ظَنِّى بِما أُؤَمِّلُهُ مِنْ جَزِيلِ إِكْرامِكَ، وَجَمِيلِ إِنْعامِكَ، فِى الْقُرْبىٰ مِنْكَ وَالزُّلْفىٰ لَدَيْكَ، وَالتَّمَتُّعِ بِالنَّظَرِ إِلَيْكَ، وَهَا أَنَا مُتَعَرِّضٌ لِنَفَحاتِ رَوْحِكَ وَعَطْفِكَ، وَمُنْتَجِعٌ غَيْثَ جُودِكَ وَلُطْفِكَ، فارٌّ مِنْ سَخَطِكَ إِلىٰ رِضاكَ، هارِبٌ مِنْكَ إِلَيْكَ، راجٍ أَحْسَنَ ما لَدَيْكَ، مُعَوِّلٌ عَلىٰ مَواهِبِكَ، مُفْتَقِرٌ إِلىٰ رِعايَتِكَ 💢از تو می‌خواهم به شکوه و بزرگی‌های ذاتت و به انوار قدست و به‌سویت زاری می‌کنم به عواطف مهرت و لطایف احسانت که تحقق بخشی گمانم را در آنچه از تو آرزومندم از بزرگی رأفت و رحمتت و زیبایی مهربانی و لطفت، در راه تقرّب به تو و نزدیکی به بارگاهت و بهره‌مندی از نگاه به‌سویت، هم اینک متعرّض نسیم‌های رحمت و توّجه تو و خواهان باران جود و لطف بی‌پایان تو می‌باشم و از خشمت به‌سوی خشنودی‌ات گریزان و از تو به‌سوی خودت فراری‌ام، نیکوترین چیزی را که نزد توست امید دارم، بر بخشش‌هایت اعتماد می‌کنم، به توجّه و حمایتت نیازمندم، 💢إِلٰهِى مَا بَدَأْتَ بِهِ مِنْ فَضْلِكَ فَتَمِّمْهُ، وَما وَهَبْتَ لِى مِنْ كَرَمِكَ فَلا تَسْلُبْهُ، وَما سَتَرْتَهُ عَلَىَّ بِحِلْمِكَ فَلا تَهْتِكْهُ، وَما عَلِمْتَهُ مِنْ قَبِيحِ فِعْلِى فَاغْفِرْهُ؛ 💢معبودم، آنچه را از احسانت بر من آغاز کردی به انجام رسان و آنچه را از کرمت به من بخشیدی از من مگیر و آنچه را با بردباری‌ات بر من پوشاندی آشکار مکن و آنچه را از زشتی کردارم دانستی بیامرز؛ 💢إِلٰهِى اسْتَشْفَعْتُ بِكَ إِلَيْكَ، وَاسْتَجَرْتُ بِكَ مِنْكَ، أَتَيْتُكَ طامِعاً فِى إِحْسانِكَ، راغِباً فِى امْتِنانِكَ، مُسْتَسْقِياً وَابِلَ طَوْلِكَ، مُسْتَمْطِراً غَمامَ فَضْلِكَ، طالِباً مَرْضاتَكَ، قاصِداً جَنابَكَ، وَارِداً شَرِيعَةَ رِفْدِكَ، مُلْتَمِساً سَنِىَّ الْخَيْراتِ مِنْ عِنْدِكَ، وَافِداً إِلىٰ حَضْرَةِ جَمالِكَ، مُرِيداً وَجْهَكَ، طارِقاً بابَكَ، مُسْتَكِيناً لِعَظَمَتِكَ وَجَلالِكَ، فَافْعَلْ بِى ما أَنْتَ أَهْلُهُ مِنَ الْمَغْفِرَةِ وَالرَّحْمَةِ، وَلَا تَفْعَلْ بِى ما أَنَا أَهْلُهُ مِنَ الْعَذابِ وَالنِّقْمَةِ، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. 💢معبودم! از تو به وسیلۀ تو درخواست یاری دارم و از تو به تو پناهنده می‌شوم، با امید بسیار به احسانت به‌سوی تو آمدم، به مهربانی و محبّتت دل‌بسته‌ام، به فراوانی کرمت تشنه‌ام، ابر احسانت را خواهانم، خشنودی‌ات را خواستارم، آهنگ آستانت را دارم، به جویبار عطایت وارد شدم، برترین خیرات را از پیشگاهت خواهشمندم، به‌جانب حضرت جمالت روانم، ذاتت را اراده دارم، کوبنده دَرِ رحمتت هستم، درمانده‌ام در برابر شکوه و جلالت، با من از آمرزش و رحمت آن‌گونه کن که شایسته آنی و نه آن‌گونه که سزاوار عذاب و انتقامم، به مهربانی‌ات ای مهربان‌ترین مهربانان. @almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| «اصالت» در بیان قدماء لزوما به معنای اصل عملی نیست/ تفکیک بین اصل عملی و دلیل اجتهادی 🎙استاد علی فرحانی 📚مکاسب. جلد سوم. سال 94 (مدرسه دارالهدی) @almorsalaat
📌اهمیت و لزوم پرداختن به فلسفه 🔰 آیت الله العظمی جوادی آملی 🌀چون اصل فلسفه، جهان بینی است و ما جزئی از جهان هستیم، معرفت نفس جزء مسائل فلسفه است که من کی ام، از کجا آمده ام به کجا می روم و ره توشه من چیست، با ابدیت خودم کار دارم؛ مبدا را که است، فلسفه تعیین می کند، را که هو الآخر است فلسفه را تعیین می کند، بین آغاز و انجام وظیفه من چیست، فلسفه تعیین می کند، مسئله وحی و نوبت را فلسفه تعیین می کند، مسئله معاد را فلسفه تعیین می کند، مهم تر از همه رابطه بین انسان و جهان را که خدا تعیین کرد را هم فلسفه تعیین می کند؛ اما فلسفه را از راه قرآن باید یاد گرفت. 🌀پیشنهاد من این است که کشور شما زندگی کند، با قرآن باشد این قرآن با همه افراد در سطح آنها سخن می گوید، جهان را زنده می داند، هدفمند می داند، انسان را پاینده می داند و می گوید هیچ چیزی از بین نخواهد رفت، دستی که خلاف کرد، رشوه داد یا رشوه گرفت وقتی وارد محکمه الهی شد در روز سوال و جواب وقتی خدا به وسیله پیامبران و ماموران الهی سوال می کند که چه کردی تا می رود انکار کند، این دست شهادت می دهد، اگر این شد، اگر این دیدگاه برای انسان شکل گرفت که دست زنده است و چیز می فهمد و حفظ می کند و در این حفظ امین است و در محکمه سخنگوی خداست، جمادات می فهمند، زمین شهادت می دهد، دست و پا شهادت می دهند، چنین انسانی نه بیراهه می رود و نه راه کسی را می بنند. 📚 دیدار معظم له با پروفسور کارتانگارا (استاد فلسفه اسلامی دانشگاه اسلامی جاکارتا از کشور اندونزی) 6/9/1401 @almorsalaat
📌عرض ذاتی و موضوع علم در نگاه علامه طباطبایی ◽️استاد معظم در جلسات تدریس سال 1396، به مناسبت بعض عبارات علامه طباطبایی، وارد در بحث عرض ذاتی و مساله ملاک تبویب و‌ تمایز علوم شده و به تبیین مفصل این مطلب میپردازند. ◽️ایشان ضمن اشاره به نگاه حکماء و منطقیین و اصولیین در مورد ملاک برهانی عرض ذاتی برای تمایز و تبویب علوم، با قرائت کلمات علامه در نگاه ایشان را نسبت به این ملاک برهانی تبیین میکنند. ◽️استاد معظم در ادامه، ضمن توضیح مفصل ، نشان میدهند که علامه مبتنی بر تحقیق موضوع فلسفه، عرض ذاتی را به نحوی که در سائر علوم است در خصوص فلسفه جاری نمی دانند کما اینکه علامه سنخ براهین فلسفه را غیر از براهین متعارف منطقی (برهان إن ‌‌و لم) می دانند. ◽️ایشان در انتهاء با تبیین معنای دقیق عرض ذاتی و تجمیع شواهد متعددی از عبارات علامه، توضیح میدهند که اساسا در نگاه علامه طباطبایی، ملازمه ای بین عرض ذاتی و تمایز-تبویب نیست بلکه با نگاه صحیح به مرکب علم، باید گفت که چینش مباحث علم و تمایز آن از سائر علوم و تغییر و تحول در آن، لزوما تابع برهان نمیباشد بلکه اساسا ملاک در تبویب و تمایز علوم، است نه عرض ذاتی. ❇️ برای استماع این جلسات تدریس استاد (عرض ذاتی در نگاه علامه) به لینک زیر مراجعه کنید و حتما .👇👇 http://www.ostadfarhani.ir/morsalat/vfm/?dir=uploads/Ostad/Falsafe/araz-zati-nehaye ✍️احسان چینی پرداز @almorsalaat
هدایت شده از خبرگزاری حوزه
🔻از سوی نهادهای عالی حوزوی؛ 🔔 اجتماع بزرگ میثاق با ولایت حوزویان در مدرسه فیضیه برگزار می‌شود ◻️ اجتماع بزرگ حوزویان و مردم ولایتمدار قم با هدف تجدید میثاق با مقام عظمای ولایت و محکوم کردن توطئه‌های استکبار و دشمنان جهانی اسلام در روز سه شنبه ۱۴۰۱/۹/۱۵ ساعت ۱۰ تا ۱۲ برگزار می‌گردد. @HawzahNews
🔰 سلسله نشست‌های تخصصی مبانی نظری ناظر به حل مسئله 🔖 اعتبارات عقلایی در نظام اصول حضرت امام‌(ره) 🔹 ارائه دهندگان 1⃣ حجت‌الاسلام علی فرحانی 2⃣حجت‌الاسلام امین اسدپور 3⃣ حجت‌الاسلام سید مهدی موسوی 4⃣حجت‌الاسلام سید علی موسوی 🔰دبیر نشست: حجت‌الاسلام علی محمدی 🔸 ۱۶ آذر ساعت ۱۴ / مدرسه امام کاظم(ع)، سالن سلمان فارسی @almorsalaat
💢علوم اسلامی و فرهنگ زنده اسلام 🔰آیت الله شهید مطهری 🔸[معنای چهارم علوم اسلامی] علومي [است] که در حوزه‌‌‌‌‌هاي فرهنگي اسلامي رشد و نما يافته است اعمّ از آنکه از نظر اسلام آن علوم واجب و لازم بوده و يا نه، و اعم از آنکه آن علوم از نظر اسلام ممنوع بوده است يا نه، ولي به هر حال در جامعه اسلامي و در ميان مسلمانان راه خود را طي کرده است، مانند نجوم احکامي (نه نجوم رياضي) و بعضي علوم ديگر. 🔸مي‌‌‌‌‌دانيم که علم نجوم تا آنجا که به محاسبات رياضي مربوط است و مکانيسم آسمان را بيان مي‌‌‌‌‌کند و يک سلسله پيشگوييهاي رياضي از قبيل خسوف و کسوف دارد، جزء علوم مباح اسلامي است، و اما آنجا که از حدود محاسبات رياضي خارج مي‌‌‌‌‌شود و مربوط مي‌‌‌‌‌شود به بيان روابط مرموز ميان حوادث آسماني و جريانات زميني، و به يک سلسله غيب گويي‌‌‌‌‌ها درباره حوادث زميني منتهي مي‌‌‌‌‌شود، از نظر اسلام حرام است. ولي در دامن فرهنگ و تمدن اسلامي هر دو نجوم وجود داشته است‌‌‌‌‌. 🔸فرهنگ اسلامي خود يک فرهنگ ويژه و خاصي است در ميان فرهنگهاي جهان، با يک روح خاص و يک سلسله مشخصات مخصوص به خود. 🔸براي اين که يک فرهنگ را بشناسيم که آيا اصالت و شخصيت مستقل دارد و از روح و حيات ويژه‌‌‌‌‌اي برخوردار است و يا صرفاً التقاطي است از فرهنگهاي ديگر و احياناً ادامه و استمرار فرهنگهاي پيشين است، لازم است انگيزه‌‌‌‌‌هاي حاکم بر آن فرهنگ، جهت و حرکت، آهنگ رشد و همچنين عناصر برجسته آن را زير نظر بگيريم. اگر فرهنگي از انگيزه‌‌‌‌‌هايي ويژه برخوردار باشد، جهت و حرکت مخصوص به خود داشته باشد، آهنگ حرکتش با آهنگ حرکت ساير فرهنگها متفاوت باشد، عناصر ويژه‌‌‌‌‌اي وارد کند و آن عناصر برجستگي خاصي داشته باشد، دليل بر اين است که آن فرهنگ اصالت و شخصيت دارد. 🔸بديهي است که براي اثبات اصالت يک فرهنگ و يک تمدن، ضرورتي ندارد که آن فرهنگ از فرهنگها و تمدنهاي ديگر بهره نگرفته باشد، بلکه چنين چيزي ممکن نيست. هيچ فرهنگي در جهان نداريم که از فرهنگها و تمدنهاي ديگر بهره نگرفته باشد، ولي سخن در کيفيت بهره‌‌‌‌‌گيري و استفاده است. 🔸يک نوع بهره‌‌‌‌‌گيري آن است که فرهنگ و تمدن ديگر را بدون هيچ تصرفي در قلمرو خودش قرار دهد. اما نوع ديگر اين است که از فرهنگ و تمدن ديگر تغذي کند؛ يعني مانند يک موجود زنده آنها را در خود جذب و هضم کند و موجودي تازه به وجود آورد. 🔸فرهنگ اسلامي از نوع دوم است، مانند يک سلّول زنده رشد کرد و فرهنگهاي ديگر را از يوناني و هندي و ايراني و غيره در خود جذب کرد و به صورت موجودي جديد با چهره و سيمايي مخصوص به خود ظهور و بروز کرد و به اعتراف محققان تاريخ فرهنگ و تمدن، تمدن اسلامي در رديف بزرگ‌‌‌‌‌ترين فرهنگها و تمدنهاي بشري است. 🔸اين سلّول حياتي فرهنگي در چه محلي و به دست چه کسي و از چه نقطه‌‌‌‌‌اي [رشد خود را] آغاز کرد؟ اين سلول مانند هر سلول ديگر که در آغاز کوچک و نامحسوس است، در شهر مدينه به وسيله شخص پيامبر گرامي پايه گذاري شد. 📚 کلیات علوم اسلامی، منطق، ص 17 @almorsalaat