♨️نباید عجله کند و الا از مقصد باز می ماند.
🔰علامه طباطبایی
💠کسانی که به جذبه به مقام و یا حالی می رسند، در همان جا و حالی که دیده اند، می مانند و دیگر برای آنان ترقی نمی باشد؛ بلکه گاهی در آن حال به نابودی کشیده می شوند و از بین می روند؛ زیرا مقدمات این کار را خود تهیه نموده و شتاب زدگی در سیر را اختیار نموده اند و نتیجه اش همان نابودی می شود؛ ولی ناقص می مانند. اما کسانی که با #آرامش این راه را طی می کنند و عجله نمی نمایند، رفته رفته آمادگی برای منازل سیر را یکی بعد از دیگری پیدا می کنند.
💠معنای بیت خواجه که فرموده: (طریق عشق پر آشوب و فتنه است ای دل/ بیفتد آنکه در این راه با شتاب رود) با بیانات فوق معلوم می شود که چرا ره عشق پر آشوب و پر ابتلاست؛ زیرا اگر کسی با شتاب زردگی سیر طریق کند، از راه باز می ماند و به مقصد نمی رسد؛
💠چنان که شاگرد عرب مرحوم آخوند مولا حسین قلی که دستور ذکر یونسیه گرفته بود، در مرحله اول، ذکر را بیش از اندازه ای که استاد فرموده بود، انجام می دهد و حال جذبه ای وی را فرا می گیرد تا اینکه از خوراک می افتد و آخوند وی را نزد خود نگاه داشته و لقمه در دهنش میگذاشت و می فرمود: دوستان گمان می کنند، وی مرید من است ولی من مرید وی هستم.
💠در فتوحات ابن عربی نقل شده: یکی از مشایخ هر روز یکی از شاگردان خویش را با رنگی زرد نزد خود می بیند. روزی از علت آن سؤال می کند. شاگرد می گوید: من قرآن را از حفظ دارم و هر شب در دو رکعت نماز تمام قرآن را می خوانم. بدین جهت، خواب از من گرفته شده و به چنین زردرویی مبتلا شده ام. استاد برای آنکه خوب نتیجه بگیرد و زود به مقصد برسد، به وی می گوید: امشب چون خواستی قرآن بخوانی، مرا در نظر بگیر و بخوان؛ (گویا برای من قرآن می خوانی). وی چنان می کند؛ اما دو قسمت قرآن را بیشتر نمی تواند بخواند. چون نزد استاد می آید، جریان شب گذشته خود را می گوید. استاد شب دوم دستور می دهد که قرآن را با توجه به آنکه بر او نازل شده بخوان. چنان می کند و آن شب نصف قرآن را بیشتر نمی تواند بخواند. جریان خویش را به استاد می گوید و استاد دستور میدهد شب سوم جبرئیل را در نظر بگیرد و بر او قرائت نماید. شاگرد دو جزء قرآن را بیشتر نمی تواند بخواند. روز بعد چون خدمت استاد میرسد و جریان خویش را می گوید، استاد دستور میدهد شب چهارم خداوند متعال را در نظر بگیرد که نازل کننده قرآن است. پس از آن، دیگر آن شاگرد را سر درس نمی بیند. وقتی از دوستانش حال او را می پرسد، می گویند مريض شده است. استاد به عیادتش می رود و شاگرد می گوید: دستور شب چهارم شما را عمل نمودم؛ ولی از "إياك نعبد و إياک نستعین" نتوانستم بگذرم و تا صبح میگفتم: "إياك نعبد و ایاک نستعین". زهره ام پاره شده و می دانم خواهم مرد، مرا به خاک بسپر. چون از دنیا می رود استاد وی را در قبر گذاشته، صورتش را باز می کند. در این هنگام، شاگرد بیتی را می خواند و می گوید: "أنا حي عند حي/ لم يحاسبنی بشيء" پس از سه روز استاد نیز به رحمت الهی واصل می شود.
💠ابن عربی می گوید: اشتباه استاد سبب نابودی آن شاگرد شد؛ زیرا می خواست در عرض چهار شب، شاگرد را به اعلی درجه کمال برساند.
📚آیت الله پهلوانی، ثمرات حیات ج۱ ص۱۰۵
#عرفان #در_محضر_علامه
@almorsalaat
هدایت شده از بینش مطهر || مطهَرین
🎙 #استاد_شهید_مرتضی_مطهری :
🔰قرآن میگوید: الا بِذِکرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلوبُ بدانید که منحصراً و منحصراً ( «بِذِکرِ الله» که مقدم شده است، علامت انحصار است) با یک چیز قلب بشر آرام میگیرد و از اضطراب و دلهره نجات پیدا میکند و آن #یاد_خدا و انس با خداست.
♻️قرآن میگوید اگر بشر خیال کند که با رسیدن به ثروت و رفاه به مقامِ آسایش میرسد و از اضطراب و ناراحتی و شکایت بیرون میآید، اشتباه کرده است.
✅قرآن نمیگوید نباید دنبال اینها رفت، میگوید اینها را باید تحصیل کرد اما اگر خیال کنید اینها هستند که به بشر آسایش و آرامش میدهند و وقتی بشر به اینها رسید احساس میکند که به کمال مطلوب خود نائل شده است، اشتباه میکنید؛ منحصراً با یاد خداست که دلها آرامش پیدا میکند.
📚انسان کامل ، ص ۸۲
#آرامش #یاد_خدا
------------------•[]💠[]•---------------
@shmotahari
کانال جامع اندیشه های شهید مطهری
هدایت شده از KHAMENEI.IR
❤️ احساس درونی حضرت آیتالله خامنهای در روز ورود حضرت امام خمینی به کشور
🔻رهبرانقلاب: روز ورود امام همه خوشحال بودند، میخندیدند. بنده از نگرانی بر آنچه که برای امام ممکن است پیش بیاید، بیاختیار اشک میریختم و نمیدانستم که برای امام ممکن است چه پیش بیاید؛ چون یک تهدیدهایی هم وجود داشت.
🔹بعد رفتیم وارد فرودگاه شدیم. با آن تفاصیل امام وارد شدند. بهمجرد اینکه #آرامش امام ظاهر شد، نگرانیها و اضطراب ما بهکلی برطرف شد. یعنی امام با آرامش خودشان به بنده و شاید به خیلیهای دیگر که نگران بودند، آرامش بخشیدند.
🔹وقتیکه بعد از سالهای متمادی، امام را من زیارت میکردم آنجا، ناگهان خستگیِ این چندساله مثل اینکه از تن آدم خارج میشد. احساس میشد که همۀ آن آرزوها مجسم شده در وجود امام و با کمال صلابت و با یک تحقق واقعی و پیروزمندانه، اینجا درمقابل انسان تبلور پیدا کرده.۶۲/۱۰/۲۴
🔺در واقع «فَاِذا دَخَلتُموهُ فَاِنَّکم غالِبونَ» با ورود امام همان مطلبی که خدای متعال به اصحاب موسی فرمود، در مورد اصحاب امام بزرگوار ما تحقق پیدا کرد. وقتی وارد شد، خدای متعال غلبه را ثبت کرد و تمام شد. ۷۵/۱۱/۱۲
🌹 #دهه_فجر
💻 Farsi.Khamenei.ir