eitaa logo
المرسلات
10.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
550 ویدیو
40 فایل
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد 📌تبیین دیدگاه های امام، رهبری، علامه طباطبایی، شهید مطهری 🔰آثار و دروس استاد علی فرحانی 📌آموزش دروس حوزوی 📞 ارتباط با ادمین: @admin_morsalat
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️اصول لفظیه تعبدی نیستند/ اصالت الظهور مادر اصول لفظیه است ✅یکی از مسائلی که در مقدمه علم اصول بیان می شود، «اصول لفظیه» است. یکی از نکات مهم، فهم صحیح معنای بازگشت این اصول به اصالت الظهور است. مرحوم مظفر در تبیین نسبت اصول لفظیه با اصالت الظهور چنین می فرماید: 🔸و في الحقيقة أنّ جميع الأصول المتقدّمة راجعة إلى هذا الأصل؛ لأنّ اللفظ مع احتمال المجاز- مثلا- ظاهر في الحقيقة، و مع احتمال التخصيص ظاهر في العموم، و مع احتمال التقييد ظاهر في الإطلاق، و مع احتمال التقدير ظاهر في عدمه. فمؤدّى أصالة الحقيقة نفس مؤدّى أصالة الظهور في مورد احتمال المجاز، و مؤدّى أصالة العموم هو نفس مؤدّى أصالة الظهور في مورد احتمال التخصيص ... و هكذا في باقي الأصول المذكورة. 🔸فلو عبّرنا بدلا عن كلّ من هذه الأصول بأصالة الظهور كان التعبير صحيحا مؤدّيا للغرض، بل كلّها يرجع اعتبارها إلى اعتبار أصالة الظهور، فليس عندنا في الحقيقة إلّا أصل واحد هو «أصالة الظهور»، و لذا لو كان الكلام ظاهرا في المجاز و احتمل إرادة الحقيقة انعكس الأمر، و كان الأصل من اللفظ المجاز، بمعنى أنّ الأصل الظهور، و مقتضاه الحمل على المعنى المجازيّ، و لا تجري أصالة الحقيقة حينئذ. و هكذا لو كان الكلام ظاهرا في التخصيص أو التقييد. 🔉🔉 استاد در صوتی که در پست بعد👇 خواهد آمد، این مطلب را تبیین می کنند و می فرمایند که اصول لفظیه تعبدی نیستند، بلکه باید موافق با استظهار از کلام باشند. همچنین ایشان معتقدند که بر اساس عبارات شیخ در کتاب رسائل، شیخ انصاری هم همین مطلب را قبول دارد. @almorsalaat👇👇
osule-lafziye-taabodi-nistand.mp3
1.22M
🔉🔉 ♨️اصول لفظیه تعبدی نیستند/ اصالت الظهور مادر اصول لفظیه است/ شیخ معتقد به اصالت ظهور است. 🔰استاد علی فرحانی 📌گزیده ای از تدریس کتاب رسائل ⬇️لینک دانلود: b2n.ir/533657 @almorsalaat
♻️ تفاوت دیدگاه اصولی و ادبی درمورد زبان شناسی 🔰 حجت الاسلام سید مجتبی امین جواهری: 🆔: @smojtabaamin ♨️ این پست مشاوره یکی از کاربران محترم کانال با مشاور محترم حجت الاسلام سید مجتبی امین جواهری است درباره زبان شناسی موجود در علم اصول. 🌀 : با عرض سلام. بنده چندین سوال درمورد زبان شناسی موجود در علم اصول و تفاوت آن با ادبیات عرب _که همین موضوع را نیز متکفل است_ دارم. 🔅 چرا اصولیین فارغ از بررسی آراء اهل زبان (ادبا عرب) بعضی از قواعد نحوی را به وجدانیات ارجاع می دهند. به عنوان نمونه اختلاف میان زبان شناسان و اصولیین در مسأله ی دلالتِ نسبت اضافه بر تحقق اضافه _که این اختلاف به خاطر اختلاف در روش آن هاست_ را بیان میکنم: دانشمند اصولی قائل است که نسبت اضافی دال بر تحقق نسبتش نیست. «تهذيب الأُصول، جلد۱، صفحه ۵۲» اما دانشمند ادبی می گوید: نسبت اضافی دال بر تحقق نسبت اضافی هم می تواند باشد. «دلائل الإعجاز في علم المعاني، صفحه : ۳۶۰». سوال بنده مشخصا این است که در اختلاف میان اصولیون و دانشمندان ادبی چرا به قول ادبا بی توجهی شده است در حالی که مباحث زبانی نزد اصولیین انتزاعی است و حواله به ادله انتزعی می شود در حالی که ادبا به مطالعه دقیق عرف زبانی استناد می کنند! 🔅 اصولیون با حدوسط هایی مانند ارتکاز و وجدان چنین مقابله ای با دانشمندان ادبی می کنند، اساسا مقصود از ارتکاز و وجدان در مباحث زبان شناسی اصولیین چیست!؟ 🔅 حد و مرز و حریم اهل زبان و اصولی در چیست.؟ 🔅 و سوال آخر ایکنه چطور ممکن است که اصولیین قاعده ای را بر همه زبان ها حاکم می کنند بدون این که هر یک را بررسی کرده باشند؟ 🔷 : سلام و عرض ادب. خیلی مطلب مهمی رو پیگیری می کنید و بنده هم در حد سوادم نکاتی رو که به نظرم میرسه رو عرض عرض می کنم. 🔶 درباره مباحث الفاظ در علم اصول که وارد حوزه زبان شناسی می شود، پنج نکته حائز اهمیت را بیان می کنم سپس به بررسی اشکالی که به امام «ره»فرمودید می پردازم: 🔹 در علم اصول مباحث الفاظ "من جهت عامه" است یعنی مسائل مشترک زبان را بررسی می کنند که مربوط به ظرف اعتباری ذهن بشر و بر محور لغویت یا عدم لغویت در تفهیم و تفهم است. مواردی که وارد زبان خاص (عربی) می شود به دلیل آلی بودن علم اصول برای استنباط است و چون بعضی از مباحث در علوم مربوط به زبان خاص مثل صرف، نحو، لغت و... آن طور که مورد نیاز اصولی هست بحث نشده، به آن می پردازند. 🔹 متأسفانه علم اصول با تأثیراتی که از مکتب نجف پذیرفت در این زمینه به صورت غلطی از منطق و کلام الهام گیری کرده و از ظرف اعتباری زبان غافل بوده. مبنای بسیاری از مباحث زبانی به اشتباه مبتنی بر معرفت شناسی تقریر شده. مثل حدوسط حکایت که در اقسام وضع مرحوم آخوند خراسانی است و دیگران از آن استفاده کردند و حضرت امام خمینی با انتقاد از ایشان محور اقسام را بر تداعی معانی قرار داده و آن را تابع دلالت در ظرف اعتبار تبیین می کنند. به همین دلیل از نظر ایشان استحاله قسم رابع واضح البطلان است. چون استحاله در مستوای دلالت بی معنی است. 🔹 اگرچه ظرف اعتبار نادیده انگاشته شده و از ادله یا مبانی فلسفی و منطقی استفاده شده ولی این نکته نیز حائز اهمیت است که ذهن در امر دلالت، ویژگی های ثابت هم دارد. یعنی می توان قواعد عامی را بر مسائل زبان حاکم دانست که البته این قواعد حاصل برهان یا مباحث فلسفی و عقلی نیست و از بدست می آید. این ارتکاز عمومی در زبان بعضی از اصولیین همان "" است. مثل یا و... . به عبارت دیگر قوانین عام حاکم بر الفاظ در عین این که اعتباری است، دارای ثبوت نیز است. بنظرم دو مفهوم "" و "" را باید در این فضا از یکدیگر تفکیک کنید. سیره عقلائیه نیاز به برررسی و رصد جامعه یا عرف ندارد چون بر هر ذهن انسانی حاکم است ولی عرف بر محور پذیرش اجتماعی یک مسأله است. 🔹 اختلافات میان علما بیشتر در مورد صغریات این قواعد است. مثلاً ممکن است عده ای ناخودآگاه امری که همراه با قرینه در کلام است را به ذات دال و مدلول نسبت دهند در این صورت برای تبیین اشکال آن ها، ناچاریم به تجزیه یا پیراستن کلام بپردازیم تا عناصر مخفی آشکار شود. مثلا در کتاب مغنی بسیاری از معانی که موضوع له حروف بیان می شود همراه با قرینه ای بوده که از ذهن مصنف مخفی مانده. اختلافی که میان اصولیین و ادبا نقل کردید ظاهراً از همین دسته است. متن تقریر حضرت امام خمینی «ره» ناظر به این نیست که نسبت اضافی محال است بر تحقق نسبتش دلالت کند بلکه ایشان معتقدند به صورت عادی و فارغ از قرائن دیگر، ذهن انسان از صرف اضافه نمی تواند حکم به تحقق نسبت بکند. اگرچه ممکن است در مواردی این امر با قرینه یا عوامل دیگر حاصل شود. 🔹 تفاوت ظریفی در زاویه دید اصولی با ادبی وجود دارد و آن هم غرض علم اصول یعنی استنباط است. ادیب به توصیف کلام و لفظ می پردازد و اصولی به قدرمتیقن ها در دلالت، چون او به دنبال حجیت در کلام شارع است. البته بنده هم به این مطلب اشراف دارم که حجیت در مباحث الفاظ به معنای حجیت لغوی است نه حجیت شرعی ولی غرضم از بیان این نکته اشاره به روح حاکم بر مباحث الفاظ در علم اصول است. اصولی چاره ای ندارد از این که محدوده دلالت را بر دال فارغ از قرینه یا ضمائم دیگر ببیند تا بتواند قاعده عام در اختیار فقیه قرار دهد. اگرچه آیات و روایات بدون قرینه نیستند ولی این مسأله به ذهن فقیه کمک می کند تا هر آنچه غیر از دال اصلی در کلام است را در حکم قرینه تجزیه و تحلیل کند و در ادامه او می تواند خطابات شارع را فارغ از شئونات زمانی و مکانی تحلیل کند. 🔅 و اما اشکالی که به حضرت امام «ره» در نسبت تحلیل خود به وجدان هر صاحب زبان وارد کردید بنظرم خلاف مدعای خودتون بود. در این بحث که حضرت امام با قاطعیت دیدگاه خود را به وجدان عمومی نسبت دادند اتفاقا در مقام نقد اصولیون هستند. ایشان معتقدند مباحثی که اصولین در معنای حرفیه مطرح کردند مباحث منطقی یا فلسفی است و وجدان زبانی و ظرف اعتباری را نادیده انگاشته اند. بنابراین در همان پارگراف ابتدا اهداف فلسفی و منطقی را کنارگذاشته و می فرمایند من تنها به دنبال اثبات اصل این نوع از استعمال و دلالت حروف در کلام عرب، فارس و زبان های دیگر هستم. اتفاقا کسانی که با پیشفرض های فلسفی و معرفت شناسانه وارد این بحث شده اند مثل آخوند و مرحوم نائینی وجدان عمومی و زبانی بشر را نادیده گرفته اند. 👌 نکته آخر: این که در اختلاف میان اصولی و ادیب کلام کدام یک نافذ است؟ بنظرم باید به شیوه استدلال و قرائن کلام آن ها دقت کرد و ادیب بودن یا اصولی بودن در این مسأله کافی نیست. همانطور که امام در بحث حقیقت و مجاز از قول سکاکی بهره می برند و اتفاقا آن را در اعتبارات دیگر نیز سرایت می دهند که چیزی بیش از تشخیص سکاکی بود. @almorsalaat