eitaa logo
المرسلات
10.2هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
539 ویدیو
40 فایل
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد 📌تبیین دیدگاه های امام، رهبری، علامه طباطبایی، شهید مطهری 🔰آثار و دروس استاد علی فرحانی 📌آموزش دروس حوزوی 📞 ارتباط با ادمین: @admin_morsalat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰تحقیق قرآنی ♻️صعود شیطان به نشئۀ وجودی ملائکة الله و هبوطش به أسفل السافلین ♨️...در اولین روزهایی که به دلایلی سعی می کردم سؤالات و مشکلات اعتقادی ام را بدون واسطه از متن قرآن به دست بیاورم و حل کنم و قرآن را به قصد فهمیدن چندین دور بخوانم، یک سؤال ذهنم را درگیر کرده و خاطرم را بس مشوّش می ساخت: اینکه تمام آیاتی که به مسالۀ سجدۀ ملائکه و ابای شیطان پرداخته اند، هیچکدام بیان نفرموده که شیطان هم مورد خطاب امر به سجده بوده است. بله، بعد از تمام شدن قضیۀ ابای شیطان از سجده، خداوند متعال هنگام مؤاخذه و توبیخ او تصریح می کند که شیطان هم مأمور به سجده بوده: «قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ...» اما هیچ کجا بیان نشد که مثلا «و إذ قلنا لإبلیس و الملائکة اسجدوا لآدم»، همه جا می فرماید «وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ». وقتی خطاب تنها به ملائکه بوده است چطور شیطان هم مورد خطاب واقع شده است؟ گاهی در ذهن خود به جای شیطان به خداوند متعال جواب می دادم که: لأنّک أمَرتَ الملائکة بالسجده و أنا لستُ مِن الملائکة. شیطان که از جنس ملائکه نبوده « كَانَ مِنَ الْجِنِّ »، چطور خطابی که ملائکه را مأمور به سجده کرده است شامل ابلیس هم شده و سجده نکردنش موجب مؤاخذه و توبیخش از جانب الهی گشته است؟ 🔹این سؤال همچنان ذهن من را آشفته می کرد و خاطرم را می آزرد. بدتر اینکه پاسخی قانع کننده ای از اساتید برای آن پیدا نمی کردم و در آرامش خاطرشان در عین ندانستن پاسخ این سؤال مرا به تعجب وا می داشت. تا اینکه خدواند متعال منّت نهاد و توفیق حضور در جلسات استاد شیخ علی فرحانی «زید عزّه» در دانشگاه قم تحت عنوان را یافتم. ایشان ذیل توضیح تعبیر «طباقاً» در آیۀ «الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا» نکتۀ جالبی فرمودند که امید زیادی در دل من برای حل این سؤال به وجود آورد. آن نکته این است که: 🔺مراتب و سلسلۀ عالم هستی طبقه طبقه و هرم وار هستند و مراتب بالایی عالم احاطه و سیطرۀ با مراتب پایینی دارند (طباقاً هستند). رأس هرم، ذات لایتناهی پروردگار است و قاعدۀ هرم و مرتبۀ دنیای (پایین ترین و پست ترین مرتبۀ هستی) همین اسفل السافلینی است که ما انسان ها در آن زندگی می کنیم «ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ». 🔸هر کدام از مراتب و نشئات هرم هستی مختصّات و ویژگی های خاص به خود دارد و موجودات و ساکنان در هر مرتبه نیز متلبّس به ویژگی ها و خصوصیات خاصّ آن مرتبه می باشند و آن خصوصیات شناخته می شود. موجوداتی که قابلیت و استعداد حرکت و رشد و تکامل در وجودشان نهادینه شده اگر از مرتبه ای که در آن هستند حرکت صعودی و تکاملی خود را شروع و به عوالم فوقانی صعود کنند، به هر کدام از عوامل فوقانی که برسند مختصّات و ویژگی های موجودات آن نشئه را حائز شده و متلبّس به لباس ساکنین آن مرتبۀ می شوند. 🔹بعد ایشان با ظاهر اولی آیاتی چند در سوره های مبارکۀ «حجر»، «صافات»، «جن» نشان می داند که اجنه تحت سماء دنیا که مختصّات و ویژگی هایش در قرآن ذکر شده است زندگی می کنند و در همین اسفل السافلین که دار تکلیف است به سر می برند. و شیطانی که هم کیش و پیالۀ با ملائکة الله بود و در آن مرتبۀ شریف از عالم هستی به سر می برد روزی در همین اسفل السافلین بوده و با عبودیت و بندگی به آن نشئه و مرتبه از هستی که رتبۀ ملائکة الله بود رسیده است. 🔸اگر چه ایشان در آن جلسات این مساله را بالخصوص مطرح نکردند ولی از صبحت ایشان می توان فهمید که شیطان صیرورت و حرکت واقعی به سمت عوالم فوقانی برایش حاصل شد و متلبّس به خصوصیات و مختصّات ساکنین آن عوالم را گشت و جزو ساکنین آنجا به شمار می رفت به گونه ای که اگر دستوری برای آن نشئۀ از جانب اقدس پروردگار صادر می شد باطبع شامل او نیز می شد. 👍مؤید این نظر، روایاتی است که آیۀ « وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ» را به جن بودن ابلیس می زنند که ملائکه نمی دانستند ابلیس از جنیّان است و او را همجنس خود می پنداشتند و بعد که از سجدۀ بر آدم امتناع کرد فهمیدند که (کان من الجن) و همینطور روایات دیگری که بر این موضوع صراحت دارند: «قصص الأنبیاء «ع» ...عَنِ ابْنِ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع أَ كَانَ إِبْلِيسُ مِنَ الْمَلَائِكَةِ أَمْ مِنَ الْجِنِّ قَالَ كَانَتِ الْمَلَائِكَةُ تَرَى أَنَّهُ مِنْهَا وَ كَانَ اللَّهُ يَعْلَمُ أَنَّهُ لَيْسَ مِنْهَا فَلَمَّا أُمِرَ بِالسُّجُودِ كَانَ مِنْهُ الَّذِي كَانَ...‏».. . 👌جالب این است که جناب جمیل بن درّاج وقتی این حدیث را برای دوستش جناب طیّار نقل می کنند او باور نمی کند و می گوید اگر ابلیس از ملائکه نباشد امر الهی به سجده شامل حال او نمی شود. بعد که با هم به محضر امام صادق «ع» می روند جناب طیّار با بیانی بسیار محترمانه و با روشی ظریف و زیرکانه سؤال را به این شکل بیان می کند که: « تفسير العياشي عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ: ...فَدَخَلَ عَلَيْهِ الطَّيَّارُ فَسَأَلَهُ وَ أَنَا عِنْدَهُ فَقَالَ لَهُ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا فِي غَيْرِ مَكَانٍ فِي مُخَاطَبَةِ الْمُؤْمِنِينَ أَ يَدْخُلُ فِي هَذِهِ الْمُنَافِقُونَ» و امام «ع» که منظور او را می داند به زیبایی پاسخ او را می دهد: «فَقَالَ «ع» نَعَمْ يَدْخُلُونَ فِي هَذِهِ الْمُنَافِقُونَ وَ الضُّلَّالُ وَ كُلُّ مَنْ أَقَرَّ بِالدَّعْوَةِ الظَّاهِرَةِ». 📚بحار الأنوار، ج۱۱، ص: ۱۴۸ ✍️حجت الاسلام عباس افروزی ۰۱/۰۳/۰۱ لینک دانلود جلسات انسان در قرآن دانشگاه قم👇 https://eitaa.com/almorsalaat/4972 @almorsalaat