الو نمکتاب
[ 📙♡📘♡📗♡📕♡📔♡📓 ] #رمان_ظهور_و_سقوط_پهلوی قسمت چهارم ~مسـ🛫ــافرت از راه شوروی~ با پـ👴ـدر و مـ🧕ـاد
[ 📙♡📘♡📗♡📕♡📔♡📓 ]
#رمان_ظهور_و_سقوط_پهلوی
قسمت پنجم
~در مدرسـ🏠ــه «لِه روزه»~
»»» در شروع سال 2⃣ ام تحصیلی، من و محمدرضا و علیرضا و مهرپور و تیمورتاش به مدرسه شبانهروزی «لِه روزه» منتقـ🚕ــل شدیم.
مدرسه «له روزه» در کنار يك شهرك به نام «رول» (Rolle)، بین ژنو و لوزان، قرار داشت و وضع آن به کلی با
مدرسـ🏛ـه اول متفاوت بود.
☆~☆ در اینجا تقریبا محصل سوئیسی کم بود.
علت این امر گرانـ🏦ـی فوقالعاده مدرسه بود،
که در نتیجه تنها افراد بسیار متمول از سراسر جهان میتوانستند به آن راه یابند. 😐
➕ در مدرسه جدید، رویه محمدرضا عوض شد و او تجربه مدرسه قبل را به کار گرفت.
در مدرسهی قبل، همیشه دعـ👊ــوا میکرد و علت اصلی هم این بود که میخواست خود را به عنوان «ولیعـ💂♂ــهد» مطرح کند.
××× سوئیسیها هم طبعا او را با عنوان ولیعهد
مسخـ😅ــره میکردند.
♨️ در «لهروزه»، محمدرضا فهمید که این رویه بیفایده است و به جایی نمیرسد،
لذا شگرد جدیدی در پیش گرفت👀:
🔱 با تعدادی از شاگـ🙋♂ــردان، که به رابطه با او علاقـ😏ــه داشتند، مناسبات دوستانه برقرار کرد.
در صحـ🔈ــبتها همیشه تلاش میکرد تا خودش را به سطح آنها بکشد و چون آنها بلندقـ🕴ــدتر بودند و نمیخواست در کنارشان کوتـ🔽ـاه جلوه کند، گاهی با يك حركاتی روی پنجه پا بلند میشد.
👆 این حرکت در او ماندگار شد و بعدها، که به سلطنت رسید، در فیـ🎞ـــلمها دیده مشد که با ژسـ👨⚖ــت خاصی روی پنجه بلند میشود و پاشنه پا را بالا میآورد؟
✓☆✓☆ در مدرسه «لــهروزه» به هر دو یا سه محصل يك اتاق خواب میدادند،.،.،.،.،.
ولی به ولیعهد يك اتاق يك نفره داده بودند.
🍃 در مدرسه «لهروزه» هم، گرفتاری محمدرضــا شدید بود و مراجعات من برای حل مسـ📝ـــائلش تقریبا روزانه بود.
✓ من گاهی ۳-۴ ساعت برای حل مسائل ریاضی کار میکردم و گاه شـ🌑ـــب نیز بیدار میماندم.
✂️ ولی محمدرضا مطـ❌ـــلقا به فکر حل مسائل نبود و همانطور که قبلا اشاره کردم، حتی به فکر اینکه راهحل مسائل را بیاموزد نیز نبود.
اما برخلاف من، محمدرضا در کلیه رشتـ🚣♂ــههای ورزشی خیلی قـ💪ـــوی بود و شاید در بین شاگردان مدرسه بهترین بود و مـ🏅ــدالهای زیادی در ورزش گرفت.
⬅️ او به خودش فشار زیادی میآورد تا اول شود و چون دیده بود که از طریق زورگویی و دروس نظری نمیتواند موفق شود، راه ورزش را انتخاب کرده بود تا از سایرین متمایز شود. ➡️
☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~
{ در سال سوم تحصیل محمدرضا در مدرسه «لهروزه»، رضاخان اجازه داد که مادر و خواهرانش (شمس و اشرف) در تعطیلات تابستان، که فقط کلاسهای تقویتی دایر بود، به دیدنش بیایند}.
ادامه دارد...
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
🗓 @majboor_nistam
╚════ ✾" ✾"
📸 پیراهنی که نه برای دانشجو بود و نه خون روی آن خون انسان بود اما باعث تحریمهای اقتصادی علیه مردم شد
🔺احمد باطبی در ۱۸ تیر ۷۸ از لیدرهای آشوبگران بود، بعدها به آمریکا فرار و البته اعتراف کرد خون روی پیراهنی که میگفت متعلق به همکلاسیش است، خون انسان نبوده!
🔸باطبی در سال ۹۵ و بعد از پیروزی ترامپ یکی از ۳۰ نفری بود که با ارسال نامه، از ترامپ خواست تحریمهای ایران را افزایش دهد.
#دشمن_روباه_صفت
@majboor_nistam 👿
هدایت شده از ساحل رمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
......•°﴾ 🖤 ﴿°•......
°♡° هـر کـس تـو دنـیـا کـسـی داره... °♡°
✨¦ #به_تو_از_دور_سلام...
🎞¦ #کلیپ
🖤¦ #امام_جواد
╭┅──────┅╮
🥀 @Saheleroman
╰┅──────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
➕ دستاوردهای انقلاب در حوزههای
بهداشت، آموزش و کیفیت زندگی
#چی_شدیم
╭┅──────┅╮
🌹 @majboor_nistam
╰┅──────┅╯
هدایت شده از دو قدم مانده به صبح
قانون جدید نروژ انسان را یاد این بیت شعر میاندازد...
آینه چون نقش تو بنمود راست
خود شکن آیینه شکستن خطاست😊
حالا دوست عزیزی که اسمتون سلبریتی هست یا بلاگر باید خودِ خودت باشی .
#سلبریتی_بدون_روتوش
🌀 #منشور
--------🌼
•|شمـــــا هم در انتشـــار دانایے سهیمـ باشیـد|•
╭┅─────────┅╮
@mehrabane_man
╰┅─────────┅╯
الو نمکتاب
[ 📙♡📘♡📗♡📕♡📔♡📓 ] #رمان_ظهور_و_سقوط_پهلوی قسمت پنجم ~در مدرسـ🏠ــه «لِه روزه»~ »»» در شروع سال 2⃣
[ 📙♡📘♡📗♡📕♡📔♡📓 ]
#رمان_ظهور_و_سقوط_پهلوی
قسمت ششم
~آشنائی با ارنست پِرون~
⭕️ در مدرسه «لِهروزه» مستخـ👨🍳ــدمی وجود داشت که راهرو و اتاقها را تمیـ🚿ــز میکرد.
او ترتیبی داده بود که راهرو و اتاقهایی را نظافت کند، که ولیعهد هم در همان راهرو اتاق داشت. 😏
نام او ◀️ ارنست پِرون ▶️ بود.
💈خودش میگفت که سوئیسی است و خانوادهاش هم ساکن سوئیس است.
مدت کوتـ🕤ــاهی نگذشت که دیدم «ارنست پِرون» دائما در اتاقِ محمدرضا است.
~در برخورد با پِرون مشاهده کردم که او، که به ظاهر يك نظافتچی ساده است، در شعـ📖ـر و ادبیـ📚ـات و
فلسـ📝ـفه دارای معلومات سطح بالایی است~.
📖 در رمانخوانی مهارت عجیبی داشت و برای محمدرضا رمانهای جذاب💫 میخواند و نحوه قـرائت او طوری بود که ولیعهد را بیشتر جذب رمان میکرد.
☆ محمــدرضا شیفـ🤩ــته او شد و میگفت که هر شب🌒 باید از ساعت فلان بیایی و برای من فلان رمــان را قرائت کنی!
🎶 پِرون شاعر هم بود و شعرهای خوبی میسرود، البته در سطح شعرای متوسط و معمولی.
➕ رفاقت محمدرضا با پِرون تا سال ۱۳۱۵ ادامه داشت و زمانی که به ایـ🇮🇷ــران باز میگشتیم،
ولیعهد به پِرون قول داد که من از پدرم مصرا خواست که تو به ایران بیایی و با من باشی!
پِرون آشکارا از این مسئله خوشحال بود.🤨
🕷 در آن سالهـا در گنجایش فکری من نبود که به کُنه قضیه ارنست پِرون پی ببرم🧐 و فکر کنم که چرا او به چنین کاری، که به هیچوجه با شخصیت و سطح معلوماتش منطبق نیست، اشتغال دارد⁉️
❓چرا يك ادیب و شاعر (در سطح تحصیل کردههای دانشگاهیِ اروپا) نظافتچی ساده مدرسه «لِهروزه» است؟!
➕در اینجا مسئله مدیر مدرسه هم مطرح است،
که چرا اجازه میداد چنین فردی با چنین معلوماتی نظافتچی شود❗️
و چرا تسهیلات لازم را برای روابط گسترده او با محمدرضا، علیرغم مغایرت❌ آن با مقررات مدرسه فراهم میسازد؟!
➕ امروزه مشخص است: مدیر مدرسه،
➖ که يك بلژیکی بود،
➖ همسر آمریکایی داشت
➖ و يك فرد سیاسی بود
➖ و آنچنان که از صحبتهایش به یاد دارم، مشخص بود که با انگلیسیها میانه خوبی دارد.
🍁 روشن است که پِرون قبل از ورود ما،
با موافقت ➿مدیر مدرسه➿ و شاید با هدایت مستقیم خودِ او، توسط سرویس اطلاعـ📊ــاتی انگلیس، در مدرسه "کاشته شده بود"، تا بعدها به مرموزتـ😈ــرین و مؤثرترین چهره پشت پـرده دربار ایران تبدیل شود!
ادامه دارد...
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
🗓 @majboor_nistam
╚════ ✾" ✾"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
/\/\/\/\/\/\/\☺️🌼/\/\/\/\/\/\/\
°
•
.
چه حس خوبی🌊🌱!
امید به زندگیمون رفته بالااااا...♥️🕊
.
.
.
🇮🇷| #چی_بودیم_چی_شدیم
.🍃~🌸「@majboor_nistam」🌸~🍃.
[ 📙♡📘♡📗♡📕♡📔♡📓 ]
#رمان_ظهور_و_سقوط_پهلوی
قسمت هفتم
~ تیمورتاش و شــــــوروی ها ~
□ در اوایلی که در «له روزه» تحصیــــــل می کردیم ( اواخر سال ۱۳۱۱) اتفاق مهمــــــی افتاد که قابل ذکر است و آن مسئله عزل و توقیف «تیمورتاش» است.
◇ «تیمورتاش» وزیــــــر دربار مقتــــــدر رضاخان بود و در دوران قدرتـــ💪🏼ــــش به رضاخان خیلی
نزدیـــ🤝ـــك بود.
□ زمانی که مسئله تحصیـــ✍🏼ـــل ولیعهد در
سوئیــــس پیش آمد، نظر رضاخان این بود که تنها من با ولیعهد در سوئیس تحصیل کنم. ولی تیمورتاش (که رئیس هیئت اعزامی ولیعهد بود) تحت این عنوان که من هم می خواهم پسرم را برای تحصیــــــل به
سوئیــــس بفرستم، او را با ما آورد و «مهرپور» در همان
مدرســـ🏢ـــه ما درس می خواند.
◇ گفتم که در سفـــ✈️ـــر
سوئیـــــس،«تیمورتاش» با ژنـــــرال های روس و خانمهایشان خیلی گرم و خودمانی🤝 بود.
□ به سوئیــــــس که آمدیم، تا زمانی که «تیمورتاش» در سوئیــــــس بود، در هتل لوکســـ🏛ـــی در شهر لوزان زندگی میکرد. «تیمورتاش» شخصی به نام «دیبا» را
رئیــــــس محاسبـــ📋ـــات دربار و دست راست خودش کرده بود.
◇ چـــ🧐ـــرا او دیبا را انتخاب کرده بود؟ علت این بود که دیبا زنی داشت که رفيـــ💕ـــق «تیمورتاش» بود!
او دیبا و زنش را با خود به سوئیــــــس آورده بود و آنها در
آپارتمـــــان بغلی او زندگی میکردند و بین این دو آپارتمان دری بود که بدون رفتن به راهرو میتوانستند رفت و آمد👣 کنند.
□ به دیـــ👀ـــدار «تیمورتاش» که میرفتیم، می دیدیم که زن دیبا با آرایــــــش غلیظ و لبــــــاسهای بدننما نزد «تیمورتاش» میآید و متوجه شدم که روابط خاصـــ🙄 ـــی بین آنهاست.
◇ زن دیبا اهل قفقــــــاز بود و به زبان روســـــی تسلط داشت و فارســـــی را هم خوب بلد نبود.
«تیمورتاش» روســــی را خوب میدانست و آنها با هم به روســـــی
صحبـــــت می کردند.
□ زن دیبا جذابیتی نداشت و برای من عجیـــ🤔ـــب بود که «تیمورتاش»، که به زیباتریـــــن زنها دسترسی داشت، چــــــرا او را با خود به سوئیـــــس آورده؟!
◇ يــــــك روز به اتفاق «تیمورتاش» و زن دیبا در شهر لوزان به گردش🎡 پرداختیم.
به يك مغازه جـــ💍ـــواهر فروشی رفتیم و «تیمورتاش» به او گفت: «هر چه میخواهی بردار!».
آن زن هم هر نوع جواهــــــر گـــ💲ـــران قیمتی که پسندید برداشت. صحبت از میلیــــــون فرانك بابت قیمت جواهرات بود.🛍
□ «تیمورتاش» هم يك چـــ📝ـــك کشید و به جواهر فروش داد.
◇ بعدها، مطلع شدیم که
روزنامـــ📰ـــههای خارجی نوشتـــــهاند که «تیمورتاش» به علت خیانـــــت به شــــــاه ایـــــران و تمـــ📞ـــاس با شـــــوروی ها دستگیـــــر و زندانـــ🏛ـــی شده است.
□ مطلع شدم که «تیمورتاش» عــــــزل و در خانـــــه اش بازداشت است (خانه تیمورتاش بـــ🌳ـــاغ بزرگی در جــــــاده پهلوی نزديك پل تجریش بود، که هم اکنون نیز هست) و تحت نظـــ👀ـــر شهربانـــ🕴🏻ـــی است.
◇ بعدها برایم مشخـــ💡ـــص شد که «تیمورتاش» در بازگشت از مسافرتــــــی که به اروپـــ🌏ـــا داشته به مسکــــــو میرود و مدارکــــــی را به روسها میدهد.
انگلیســــی ها به رضاخان خبــــــر میدهند و او دستگیــــــر می شود. شـــــورویها مدتی برای آزادی «تیمورتاش»
تــــلاش کردند ولی این تلاشها بینتیجـــــه بود و «تیمورتاش» در زنـــــدان کشتـــ⚰ـــه شد.
□ حدود ۲۰ روز پس از مرگ «تیمورتاش» تمام خانــــواده اش به کاشمر (محل تولدش) تبعیـــ🚌ـــد شدند. این تبعید تا سقـــ⬇️ـــوط رضاخان ادامه داشت.
◇ بعدها محمدرضا آنها را خواست و مورد محبـــ💖ـــت قرارداد و به آنها شغـــ⚙ـــل محول کرد.
ادامه دارد...
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
🗓 @majboor_nistam
╚════ ✾" ✾"
#مستند #در_برابر_طوفان
⚡️قسمت 3
رده سنی : +14
🌪 💫 🌪 💫 🌪 💫 🌪 💫🌪
تاریخ خود روشن کننده بسیاری از حقایق است.
مستندی ۱۰ قسمتی و مفصل درباره زندگی محمد رضا شاه.
ببینید تا بتوانید کلاه خود را قاضی کنید.
🌪 💫 🌪 💫 🌪 💫 🌪 💫🌪
🍁لینک مشاهده مستند در برابر طوفان:
https://b2n.ir/s18215
🌪 💫 🌪 💫 🌪 💫 🌪 💫🌪
┏━━ ⚡️🌨 ━━┓
🎦 @majboor_nistam 🎦
┗━━ 🌨⚡️ ━━┛
هدایت شده از الو نمکتاب
رفقا
قراره هفتهای یک بار همراه باشیم با یک مستند جنجالی و در نوع خودش جذاب و بینظیر🤩
و البته یک شگفتانه هم برای شما همراهان عزیز داریم😯
این مستند ده قسمتی رو هر بزرگواری کامل مشاهده کنه 👀
🎁 در قرعه کشی ویژه کانال شرکت داده میشه
🎉🎊 این فرصت استثنایی رو از دست ندید 🎉🎊
┏━━ ⚡️🌨 ━━┓
🎦 @majboor_nistam 🎦
┗━━ 🌨⚡️ ━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
1⃣ لندن یک شهر باران خیز و قاعدتا بعد از گذشت ۷۰ سال از جنگ دوم جهانی باید برای بارندگی در این شهر فکری می شد چون بدیهی است که بخواهد چند ساعت باران بیاید. 😔
2⃣ شهرداری لندن و دولت انگلیس دست شان در جیب مردم است و درآمد مالیاتی آنها چند برابر پول نفت ایران است.
3⃣ به راحتی باران خانه های مردم را نابود می کند و هرگز نمی بینید که از صبح تا شب روزی هفت مرتبه !! بیایند گزارش بگیرند از بدبختی مردم. اصلا مثل ایران نیست. یا مردم در شبکه های اجتماعی مثل این خانم در کلیپ آخر از بدبختی خودش فیلم می گیرد یا چند خبر کوتاه محترمانه و نایس فقط خواهیم داشت. همان طور که صدا و سیما ایران هم رعایت حال ... می کند فقط چند ثانیه در خبر اشاره می کند که تکلیف ش را ادا کرده باشد👏👏👏
4⃣ خبرنگاران عزیز ایرانی هم که حتما وسط صحنه آنجا هستند. 😔 دقیقا مثل آنها که در حوادث ما راه می افتند و میگردند که یک نارسایی پیدا کنند و مخابره کنند.
*پی نوشت: در کلیپ آخر كه عربی است می گوید آب آمده داخل خانه تا پله دوم راه پله آب بالا آمده، داخل اتاق لباس ها رفته، همه چیز را نابود کرده. لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم
#غرب_بدون_روتوش
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
🗓 @majboor_nistam
╚════ ✾" ✾"
هدایت شده از ساحل رمان
|🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨
|✨🦋✨🦋✨🦋✨
|🦋✨🦋✨🦋✨
|✨🦋✨🦋✨
|🦋✨🦋✨
|✨🦋✨
|🦋✨
.
.
#من_هم_در_غدیر_شریکم
🌹امام رضا علیه السلام: کسی که عید غدیر را گرامی بدارد خداوند خطاهای کوچک و بزرگ او را می بخشد و اگر از دنیا برود در زمره شهدا خواهد بود...
🔖در عید غدیرخم به نیت فرج می خواهیم کتاب نذری بدیم:😍
🔰شیوه پرداخت نذورات:
1⃣درگاه نذورات:
https://idpay.ir/monasebat-ha
2⃣ پرداخت از طریق کارت بانکی:
6104337870530027
✴️ ارسال عکس واریزی ها به آیدی👇
༺🦋 @sahele_roman
#نذری_کتاب
ا🦋✨
ا✨🦋✨
ا🦋✨🦋✨
ا✨🦋✨🦋✨
ا🦋✨🦋✨🦋✨
ا✨🦋✨🦋✨🦋✨
ا🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨
هدایت شده از دو قدم مانده به صبح
آلمان را آب برد!
🌀 #منشور
#غرب_بدون_روتوش
--------🌼
•|شمـــــا هم در انتشـــار دانایے سهیمـ باشیـد|•
╭┅─────────┅╮
@mehrabane_man
╰┅─────────┅╯
💥💥💥💥💥💥💥💥💥
🤩و اینک اپلیکیشن جامع و رایگان تاظهور رسید🤩
•°|حتما تا الان لحظہهایی برات اتفاق افتادھ کہ بعد از اون زندگیت بہ دو قسمت قبل و بعد از اونلحظہ تقسیم شدھ. 🕜♻️
انگار کہ اون لحظہ چند تا کتابخوب رو یکـجا باهم خوندی📚✨
هر گزینہ اپلیکیشن «تاظهور» رو کہ باز کنے، لحظههاینابے دارھکه فکر و اندیشہ و حالدلترو عوض میکنہ🎈🍃
📲لینک دانلود اپلیکیشن: 👇
http://namaktab.ir/app/tazohoor.apk
╭┅──────┅╮
🇮🇷 @majboor_nistam
╰┅──────┅╯
الو نمکتاب
[ 📙♡📘♡📗♡📕♡📔♡📓 ] #رمان_ظهور_و_سقوط_پهلوی قسمت هفتم ~ تیمورتاش و شــــــوروی ها ~ □ در اوایلی که د
[ 📙♡📘♡📗♡📕♡📔♡📓 ]
#رمان_ظهور_و_سقوط_پهلوی
قسمت هشتم
←بازگشت به ایران→
پس از پایان تحصیـ👨🏻🎓ــلات متوسطه ما در مدرسه له روزه، از تهران دستور دادند که ولیعهد کمی زودتر از تاریــ📆ــخ مقرر و زودتر از بقیه به تهران مراجعت کند. علت آن بود که مســ🗺ــیر بازگشت ولیعهد به تهران تغییر کرده بود، یعنی او از راه یونان و ترکیـــه به کـشـــور بازگشت و بقیه ما از همان راهــــ🛣ـــی که رفته بودیم، یعنی از لهستان و روسـ🇷🇺ـیه مراجعت کردیم. علت این امر در سردی مناسبات سیاسی ایـــ🇮🇷ــران و شوروی بود.
پس از ورود به تهران، مدتی را در کــ🏯ـــاخ سعدآباد ساکن بودم. چند دفعه، موقعی که ولیعهد تنیــ🏓ـــس بازی می کرد، رضاخـــ👑ــان به کنار زمین بازی آمد و مرا احضار کرد و گفت: «برایم تعریف کن که این بازی چگونه است؟»
من هم برایش توضیــ🗣ـــح دادم، ولی زیاد توجه نمی کرد. فقط در موقع قدم زدن، هرگاه از جلوی من می گذشت می پرسید: «کی برده است؟»
اگر می گفتم ولیعهد، خوشــ😃ــش می آمد، وگرنه اخـــ😠ــــم می کرد. او در کنار زمین تنیس قدم می زد و در ضمن قدم زدن به کارهای مملکتی می پرداخت و هميشه يك امیر یا وزیــ🎖ـــر به دنبالش بود و گـــ📝ــــزارش می داد.
قبل از بازگشت به ایــ🇮🇷ـــران، در سوئیــ🇨🇭ــس از ولیعهد تقاضا کردم که شما طی این ۵ سال هزینــ💵ـــه تحصیل مرا پرداختید، حال اجازه دهید که برای تحصیل طــــ👨🏻⚕ـب به پاریــ🇫🇷ــس بروم. محمدرضا موافـــ🤝ــــق بود، ولی گفت که اجازه با من نیست، باید از پدرم بپرسم. ولیعهد در نامــ✉️ـــه ای مسئله را مطرح کرد و رضاخان پاسخ داد که به طور اصولی موافقم، ولی اول باید به تهران بیاید.
در تهران يك روز رضاخان مرا احضار کرد و گفت: «شنیدم چنین تقاضایی از پسرم کرده ای؟! مگر نمی دانی در دنیــ🌍ـــا فقط يك شغل وجود دارد که مفید است و بقیه اش مفت نمی ارزد و آن شغل سربازی است! تو هم نمی توانی استثناء باشی و باید خودت را به دانشکده افسری معرفی کنی!» من ضمن سلام دادن گفتم: «اطاعت می شود، همان طور است که می فرمایید!» خوشــ😃ـــش آمد و مرخص کرد. بعد از ظهر همین روز يك افسر به کـــ🏯ــــاخ آمد و مرا با خود برد، در حالی که هنوز دانشکده افسری در تعطیلات تابستانی قرار داشت.
دانشکده افسری🏢
به دانشکده افسری که وارد شدیم، بلافاصله افسر مسئول لباس سربازی تن من کرد و يك گروهــ👨🏻✈️ـبان را تعیین کرد تا به من در میدان دانشکده تعلیمات نظامی بدهد.
دوره رسمی دانشکده افسری که شروع شد، يك گروهان مخصوص، و در آن گروهان يك دسته مخصوص، برای ولیعهد ترتیب دادند. افسران و دانشجویان این گروهان منتخب بودند و فرماندهی آن را سروان محمود امینی ( برادر دکتر علی امینی) به عهده داشت.
در دوران دانشکده افسری، رضــــ👑ــاخان ولیعهد را به عنوان بازرس کل ارتش تعیین کرد و او نیز واحدهای نظامی را بازرسی می کرد و در تمرینات و عملیات نظامی شرکت می جست و ایراداتی می گرفت و دستوراتی میداد.
در آن زمان، رضاخان شخصی را به عنوان آجودان مخصوص ولیعهد انتخاب کرد به نام صنیعی. صنیعی در آن زمان سرگـ👮🏻♂ـــرد بود و از بهائی های طراز اول بود. او بعدها سپــ🏅ـــهبد شد و مدتی وزیر جنگ بود. صنیعی در تمام دوران ولیعهدی محمدرضا آجودان مخصوص او بود و در تمام مسائل بازرسی و حتی در زندگی خصوصی ولیعهد (البته نه خیلی خصوصی) مشارکـ🤝ــت داشت. مسلما رضاخان به بهائی بودن صنیعی توجه داشت و این مسئله در دربار پهلـــوی، به ویژه بعد که نقش تیمسار ایادی را خواهیم دید، قابل توجه است.
ادامه دارد...
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
🗓 @majboor_nistam
╚════ ✾" ✾"
⭕️ داعشیای به نام رضاخان
💢 «ویلیام داگلاس» آمریکایی در کتاب خودش نوشته است: ”افسران رضاخان سر جوانان لُر را قطع میکردند و بعد سینی آهنی گداخته شدهای را روی گردن بریدهی آنها میگذاشتند تا جنازه چند قدم بدود، سپس بر سر تعداد قدمهای آنها شرطبندی میکردند!“😑
📚منبع: کتاب سرزمین شگفتانگیز...، نوشتهی ویلیام داگلاس (قاضی دیوان عالی آمریکا)، صفحهی ۱۷۵
#پهلوی_بدون_روتوش
╭┅───────┅╮
🏘 @majboor_nistam
╰┅───────┅╯
هدایت شده از ساحل رمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◍⃟✨◍⃟✨◍⃟✨
فقط چند روز مانده به برگزیده شدن علی(ع) به پدری عالَم...✨
السلام علیک یا بابا!✋🏻
میخواهم بیشتر بشناسمت...
و این شناخت را فریاد بزنم...🗣
لابلای خشخش برگهای کتاب... 🍂📖
تقدیمش کنم به همه...💫
کتاب پدر...
برگی از دیوانِ
هزاردفترِ
منقبتِ
بابای عالم✨
💛: #غدیر
•••→{ @saheleroman }←•••
{ 💫 | 🎭 | 💫| 🎭 | 💫}
ارباب حلـــ💎ـــقهها...
برگرفته از کتاب #نقاب_ها
بخش دوم
⌈🎭° @majboor_nistam ○°.⌋
هدایت شده از نمکتاب
|🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨--------------
|✨🦋✨🦋✨🦋✨
|🦋✨🦋✨🦋✨
|✨🦋✨🦋✨
|🦋✨🦋✨
|✨🦋✨
|🦋✨
.
.
#من_هم_در_غدیر_شریکم
🌹امام رضا علیه السلام: کسی که عید غدیر را گرامی بدارد خداوند خطاهای کوچک و بزرگ او را می بخشد و اگر از دنیا برود در زمره شهدا خواهد بود...
🔖در عید غدیرخم به نیت فرج می خواهیم کتاب نذری بدیم:😍
🔰شیوه پرداخت نذورات:
1⃣درگاه نذورات:
https://idpay.ir/monasebat-ha
2⃣ پرداخت از طریق کارت بانکی:
6104337870530027
✴️ ارسال عکس واریزی ها به آیدی👇👇
༺🦋 @p_namaktab
#نذری_کتاب
غدیر
ا🦋✨
ا✨🦋✨
ا🦋✨🦋✨
ا✨🦋✨🦋✨
ا🦋✨🦋✨🦋✨
ا✨🦋✨🦋✨🦋✨
ا🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨--------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#در_مسیر_خوشبختی
♨️ #عرفه بهترین فرصت است؛
برای جبرانِ همهی شکستگیها!
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
هدایت شده از ساحل رمان
🛍 مغازه ها که "تخفیف" میزنن،
یه عده از فرصت استفاده میکنن
و هرچی که میخوان میخرن!🏃♂
🔸 سر چی؟
🔹 سر اینکه
قـراره دو تومـن💶 کمتـر پـول بدن!🤩
همه جا جار میزنن:
بدو!📣 بدو!📣
فرصـت استـثـنـایی‼️ جـا نمـونی!!🎈
•
•
•
•
•
امروز جا نمونیم (:
حرف چند هزار تومن نیست!
صحبت یه بینهایت زندگی شیرینه...❤️
💎#روز_عرفه
🌱🌸 @saheleroman 🌸🌱