eitaa logo
مدافعان بانوی دمشق.شهید مدافع حرم محمد رضا الوانی
167 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
157 فایل
.چی می شود پرچم حرم،برام کفن بشه. سلام من به بی بی شهادتین من بشه.بدون زینبی من نفس نمی کشم تا زنده ام از عشق بی بی دست نمی کشم https://eitaa.com/alvane ا
مشاهده در ایتا
دانلود
فَاَبکت کلِّ عَدُوٍ و صَدِیقٍ بریم کربلا ، کنار قبر مطهر سید الشهدا ، خدا را قسم بدهیم به آن بدن پاره پاره ای که روی زمین افتاده بود . عمه سادات آمد نیزه شکسته ها و شمشیر شکسته ها را از روی بدن کنار زد . نا زنین بدن برادر را دید . از روی تعجب صدا زد : ءَاَنت اَخی یعنی آیا تو برادر منی . اولین کسی که بعد از شهادت امام حسین در قتلگاه روضه خواند زینب بود آنقدر سوز ناک روضه خواند نوشته اند : «فَاَبکت کلِّ عَدُوٍ و صَدِیقٍ » طوری گریه می کرد که دوست و دشمن به حالش گریه می کردند اما نگذاشتند عقده دلش را باز کند تازیانه ها به دست گرفتند با تازیانه زینب را از کنار بدن برادر دور کردند از امام صادق عليه السلام نقل كرده است كه آن حضرت فرمود: "چون حسين عليه السلام كشته شد، كسان ما از هاتفي شنيدند كه مي گفت: امروز بلا بر اين امّت نازل گرديد و ديگر شادي و سرور نخواهند ديد تا قائم شما قيام كند و دلهاي شما را شفا دهد و دشمنان شما را بكشد و خون خواهي شما كند شب سوم امام زین العابدین(ع)امد بدن بابا را دفت کند. وقتی امام سجاد علیه السلام داخل قبر شد. بدن پاره پاره حسین(ع) را گرفت تا در میان قبر بخواباند. بنی اسد هم دور قبر ایستاده اند. امام زین العابدین(ع) می خواهد صورت بابایش را ببوسد، اما دید حسین(ع) سر ندارد، یک وقت دیدند صدای ناله آقا داخل قبر می آید. وقتی نگاه کردند دیدند آقا خم شده و لبهایش را به رگهای بریده گذاشته است. آی حسین! حسین! حسین!
استفاده از عمر در سیره حضرت امام::نقل كرده اند در آن هنگام كه امام در پاريس بود، خبرنگاران براى مصاحبه به محضرش مى آمدند. هنگامى كه دوربين هاى خود را نصب مى كردند تا براى مصاحبه آماده شوند، حدود ده دقيقه طول مى كشيد. در همين مدت ، امام به تلاوت آيات قرآن مشغول مى شد. برخى مى گفتند: خود را براى مصاحبه آماده كنيد. مى فرمود: چند دقيقه طول مى كشد تا مصاحبه گران آماده شوند، آيا اين چند دقيقه عمر و وقتم را تباه كنم ؟...امام خمينى ، از هر لحظه ، استفاده مى كرد. پر مطالعه و مانوس با كتاب بود. هر گاه فرصتى پيش مى آمد، به مطالعه مى پرداخت . از بيكارى و وقت گذرانى رنج مى برد. درباره ارزشى كه بر مطالعه مى نهاد، يكى از همراهانش نقل كرده است : تابستان ، به كوفه مى رفت و عصرها، راننده اش ، ايشان را براى اداى نماز مغرب و عشا به نجف مى آورد. روزى ، براى ديدن ايشان ، خدمت شان رسيده بودم . از قضا، آن روز، راننده ، يادش رفته بود كتاب ايشان را با خود بياورد. آقا، با ناراحتى به وى گفت : تو، كى ديده اى كه من بدون كتاب بنشينم ؟!تو كه مى دانى من هر جا باشم بايد كتاب همراهم باشد!؛ با اين كه وقتى به نجف مى رسيد، زمانى اندك تا اذان مغرب مانده بود، هميشه از همين فرصت كنم .
♦️ أَجِـرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجـِيرُ ♦️پناه ده ما را از آتش ای پناه دهنده 🌹🌹🌹 دعای مجیر دعایی است رفیع الشان مروی از حضرت رسول (صل الله علیه وآله وسلم) که جبرئیل (علیه السلام) برای آن حضرت آورد در وقتیکه در مقام ابراهیم (علیه السلام) مشغول به نماز بودند وکفعمی دربلد الامین ومصباح این دعا را ذکر کرده وفرموده هر که این دعا را در ایام البیض ماه رمضان (روز ۱۳و۱۴و۱۵) بخواند گناهانشان آمرزیده شود اگر چه بعدد دانه های باران و برگ درختان وریگ بیابان باشد وبرای شفای مریض وقضا دین وغنا و توانگری و رفع غم خواندن آن نافع است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یعنی این تصویر و این لحظه!😭 می‌گفتن اینها حقوق به دلار می‌گیرن کی حاضره دلار اینها رو بگیره و بره در چند متری داعش ؟ کی حاضره موقعیت 40متری داعش بره.
12.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥گفتار بد ▪️روایت تاثیر گذار از اهمیت نماز و مراقبت در گفتار در تجربه نزدیک به مرگ 👤تجربه‌گر: آقای میلاد دولت آبادی ✅کانال زندگی پس از زندگی👇 https://eitaa.com/joinchat/1979252750C33ed740bf9
18.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥بهشت و دوزخ برزخی ▪️مشاهده ی فضاهایی از بهشت و جهنم در برزخ توسط تجربه گر 👤تجربه‌گر: آقای میلاد دولت آبادی ✅کانال زندگی پس از زندگی👇 https://eitaa.com/joinchat/1979252750C33ed740bf9
درباره امام حسن مجتبی علیه السلام:یکی از فضایل امام مجتبی علیه السلام، سخاوت و بخشندگی بوده است. در روایت است که الجنه دارالاسخیا یعنی بهشت خانه سخاوتمندان است و در روایت عجیب دیگر امده که جوان فاسق سخاوتمند نزد خدا از مومن بخیل بالاتر است..خوشا بحال سخاوتمندان. در روایت دیگری امده که حاتم طایی بخشنده عرب،را در قیامت چون کافر بوده جهنم می بر ند ولی خدا به آتش خطاب می کند بترسان ولی نسوزان!امام مجتبی علیه السلام از ارزش سخاوت آگاه بودند که همیشه در حال بخشش بودند.گویند امام مجتبی علیه السلام مشاهده کردند که غلامی دارد نان می خورد و یک لقمه خود می خورد و یک لقمه به سگ خود می دهد ،امام از این سخاوت غلام خوششان امد و آن غلام را خریدند وآزاد کردند و باغی به ایشان بخشیدند
:) میان پای یه فیل کوچولو رو با طناب و میخ به زمین میبندن تا فرار نکنه! فیل هر چی تلاش میکنه نمیتونه میخ رو از زمین بکنه و خودشو نجات بده . وقتی که بزرگ میشه و قدرتش چند برابر ، دیگه برای فرار هیچ اقدامی نمیکنه ، چون قبلا تلاش کرده و نتونسته🍃 عامل زندانی شدن فیل میخ درون زمین نیست ، بلکه باوریه که نسبت به خودش و تواناییش پیدا کرده
سلام علیکم شب ۱۷ ماه مبارک رمضان شب معراج شب جنگ بدر اولین جنگ مسلمین و سلام سه هزار و سه فرشته در این شب بر امیر المومنین علیه السلام و بنای مسجد جمکران بدستور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مبارک باد ..داستان احداث مسجد جمکران:صدوق در کتاب ‌«مونس الحزین فی معرفه الحق و الیقین» و در روایت مشهوری که به‌نظر می‌آید تنها سند موجود و معتبر برای ساخت این مسجد باشد، آورده است: «شیخ حسن‌بن مثله جمکرانی گوید: من شب سه شنبه، ۱۷ ماه مبارک رمضان سال ۳۷۳ ق در خانه خود خوابیده بودم که ناگاه جماعتی از مردم به در خانه من آمدند و مرا از خواب بیدار کردند و گفتند: برخیز و مولای خود، مهدی(ع) را اجابت کن که تو را طلب کرده است. آنها مرا به محلی که اکنون مسجد جمکران است آوردند، چون نیک نگاه کردم، تختی دیدم که فرشی نیکو بر آن تخت گسترده شده، جوانی 30 ساله بر آن تخت تکیه بر بالش کرده و پیرمردی هم نزد او نشسته است، آن پیر، خضر نبی(ع) بود که مرا امر به نشستن کرد، حضرت مهدی(عج) مرا به نام خودم خواند و فرمود: برو به حسن مسلم (که در این زمین کشاورزی می‌کند) بگو، این زمین شریفی است و حق‌تعالی آن را از زمین‌های دیگر برگزیده است و دیگر نباید در آن کشاورزی کند. عرض کردم: یا سیدی و مولای! لازم است که من دلیل و نشانه‌ای داشته باشم و‌گرنه مردم حرف مرا قبول نمی‌کنند. امام فرمود: تو برو و آن رسالت را انجام بده، ما نشانه‌هایی برای آن قرار می‌دهیم، و همچنین نزد سید ابوالحسن‌الرضا (یکی از علمای قم ) برو و به او بگو حسن‌بن مسلم را احضار کند و سود چند ساله را که از زمین به دست آورده است، وصول کند و با آن پول در این زمین مسجدی بنا کند. به مردم بگو به این مکان رغبت کنند و آن‌را عزیز دارند و چهار رکعت نماز در آن گذارند. آنگاه امام(عج) فرمودند: هر که این دو رکعت نماز را در این مکان (مسجد جمکران) بخواند مانند آن است که دو رکعت نماز در کعبه خوانده باشد. چون به راه افتادم، چند قدمی هنوز نرفته بودم که دوباره مرا باز خواندند و فرمودند: بزی در گله جعفر کاشانی است، آن‌را خریداری کن و بدین مکان بیاور و آن‌را بکش و بین بیماران انفاق کن، هر بیمار و مریضی که از گوشت آن بخورد، حق‌تعالی او را شفا دهد. حسن‌بن مثله جمکرانی می‌گوید: من به خانه بازگشتم و تمام شب را در اندیشه بودم، تا اینکه نماز صبح را خوانده و به سراغ «علی المنذر» رفتم و ماجرای شب گذشته را برای او نقل کردم و با او به همان مکان شب گذشته رفتیم، و در آنجا زنجیرهایی را دیدیم که طبق فرموده امام علیه‌السلام، حدود بنای مسجد را نشان می‌داد. سپس به قم نزد سید ابوالحسن رضا رفتیم و چون به در خانه او رسیدیم، خادم او گفت: آیا تو از جمکران هستی؟ به او گفتم: بلی! خادم گفت: سید از سحر در انتظار توست. آنگاه به درون خانه رفتیم و سید مرا گرامی داشت و گفت: ای حسن‌بن مثله! من در خواب بودم که شخصی به من گفت: حسن‌بن مثله، از جمکران نزد تو می‌آید، هر چه او گوید، تصدیق کن و به قول او اعتماد نما، که سخن او سخن ماست و قول او را رد نکن. از هنگام بیدار شدن تا این ساعت منتظر تو بودم، آنگاه من ماجرای شب گذشته را برای وی تعریف کردم، سید بلافاصله فرمود تا اسب‌ها را زین نهادند و بیرون آوردند و سوار شدیم، چون به نزدیک روستای جمکران رسیدیم، گله جعفر کاشانی را دیدیم، آن بز از پس همه گوسفندان می‌آمد، چون به میان گله رفتم، همین‌که بز مرا دید به طرف من دوید، جعفر سوگند یاد کرد که این بز در گله من نبوده و تاکنون آنرا ندیده بودم، به هر حال آن بز را به محل مسجد آورده و آن را ذبح کرده و هر بیماری که گوشت آن‌را تناول کرد، با عنایت خداوند تبارک و تعالی و حضرت بقیه‌الله ارواحنا فداه شفا یافت. ابوالحسن رضا، حسن مسلم را احضار کرده و منافع زمین را از او گرفت و مسجد جمکران را بنا کرد و آن را با چوب پوشانید. سپس زنجیرها و میخ‌ها را با خود به قم برد و در خانه خود گذاشت، هر بیمار و دردمندی که خود را به آن زنجیرها می‌مالید، خدای‌تعالی او را شفای عاجل[سریع] می‌فرمود، پس از فوت سید ابوالحسن، آن زنجیرها ناپدید شد و دیگر کسی آنها را ندید...» چاپ نخست کتاب «مسجد جمکران المقدس» 
ما شب و روز انتظار تو را داشتیم، چرا دیر کردی؟ علی بن مهزیار گفت: چون به خدمت حضرت قائم (ع) رسيدم، حضرت به من فرمود: ما شب و روز انتظار تو را داشتیم، چرا دیر کردی؟ عرض کردم: کسی نبود که مرا به سوی شما راهنمایی کند. پس حضرت با انگشت به زمین زد و فرمود: اینچنین نیست، ولی شما به گردآوری اموال پرداختید و بر ضعفای مؤمنین تجبر به خرج دادید و قطع صله رحم کردید، پس اکنون چه عذری برای شما وجود دارد؟ گفتم: التوبه، التوبه. پس فرمود: ای پسر مهزیار، اگر نبود استغفار بعضی از ما برای بعضی(خود حضرت برای شیعیان استغفار می کنند)، هر آینه هرکس بر روی زمین بود هلاک می شد بجز خواص شیعه، آنان که اقوالشان با افعالشان شبیه است