eitaa logo
مدافعان بانوی دمشق.شهید مدافع حرم محمد رضا الوانی
167 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
145 فایل
.چی می شود پرچم حرم،برام کفن بشه. سلام من به بی بی شهادتین من بشه.بدون زینبی من نفس نمی کشم تا زنده ام از عشق بی بی دست نمی کشم https://eitaa.com/alvane ا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸هشتمین روز مرداد ماه را پُر برکت کنیم 🌸با صلوات بر حضرت محمد (ص) و خاندان مطهرش🌸 ✨ 🌸الّلهُمَّ ✨🌸صلّ ✨ 🌸علْی ✨ 🌸محَمَّد ✨ 🌸وآلَ ✨ 🌸محَمَّدٍ ✨ 🌸وعَجِّل ✨🌸 فرَجَهُم @alvane
✔زھــــࢪا ساכاٺ ✔: 📌امام رضا عليه السلام: هر كه غم و نگرانى مؤمنى را بزدايد، خداوند در روز قيامت گره غم از دل او بگشايد 📚ميزان الحكمه جلد 5 صفحه 280 : 🆔@alvane
۱۰ 🔹یکی از کارهایی که آرامش انسان رو میگیره 🔶فکر کردن به اینه که نکنه انتخابم اشتباه بوده باشه! 🚫 نه خواهر بزرگوار 🚫 نه برادر عزیز 🔷 انتخابت اشتباه نبوده. 🔹بله درسته آدم باید طبق دستورات دین تحقیق کنه و یه مورد مناسب رو برای ازدواج انتخاب کنه 🔺اما وقتی شما با شخصی ازدواج کردی خدا بهترین تقدیرات ممکن رو برای شما در رابطه با همین همسرتون رقم میزنه ✅✔️ ✅ بیشترین رشد ممکن رو برای شما در زندگی با همین فرد قرار میده. 🔺بله انتخاب همسر مهمه اما نه اینقدر که میگن! 🚫🔺🚫🔺 همش دست خداست. 🔸اگه شما انتخاب همسر رو خیلی سخت و حساس دونستی بعدش هر دقیقه به انتخابت شک میکنی 🚸 اینجوری آرامش زندگیت نابود میشه... سعی کن با همین همسری که داری به بیشترین رشد ممکن برسی.بايد قواعدش رويادبگيری 🌹🌷 چون خدا میدونه که چه کسی برای تو بهترین عامل رشد هست : 🆔@alvane
۱۳ 🔹مومن کیه؟ ✔️ کسی که دروغ نمیگه، فحش نمیده، آبروی کسی رو نمیبره، دزدی نمیکنه و... ✅ در حقیقت مومن کسی هست که آرامش کسی رو بهم نمیریزه. 😊 ✅ توی رفتار با خانواده تون به این نکته خیلی توجه کنید. به میزانی که به دیگران آرامش بدید در مقابلش آرامش و رضایت دریافت میکنید. ✔️🌺 خانواده ای که توش پر از آرامش باشه ✅✔️ اگه ده تا بچه هم داشته باشن، همه ی بچه ها به بهترین شکل ممکن تربیت میشن.😊😌 ⭕️ اما اگه خونه ای حتی پر از ثروت هم باشه اما آرامش نداشته باشه اگه یه دونه بچه هم داشته باشن 🚫 همون یه دونه، پدر و مادرش رو عذاب خواهد داد... 🔥🔥🔥 چقدر دنبال خونه ی آروم هستید : 🆔@alvane
8 🔶 قرار شد که هر یک از ما تلاش کنیم تا توی خانوادمون به سایر اعضای خانواده آرامش بدیم.😌 ⭕️ اصلی ترین چیزی که آرامش آدما رو میگیره "گناه" هست. 🔹خدا چرا به ما میگه که گناه نکنیم؟⁉️ بدش میاد که ما کیف بکنیم؟!😒⁉️ نه عزیزم! ⛔️ چون اولین ضربه ای که گناه به آدم میزنه اینه که آرامش آدم رو میگیره. 💢 مثلا کسی که دروغ میگه خیلی زود دچار استرس میشه. 🚸 انقدر واضح که روانشناسا با یه سری دستگاه ها این استرس رو اندازه گیری میکنن. 🔻آدم تا دروغ میگه مغزش بهم میریزه. آرامشش از بین میره. عزیزم ! خدا آدم رو خلق کرده و دوستش داره.💓💗 ✅ برای همینم اصلا نمیخواد آرامش آدم بهم بخوره. 🌺 اگه میخوای خونه آرومی داشته باشی مدام ببین حرف خدا چیه همونو انجام بده. 🚸 نگاه نکن که دیگران چی میگن. نگاه کن ببین خدا چی میفرماید 🔹اینجا آدم میفهمه که معنای این آیه قرآن چیه: الا بذکرالله تطمئن القلوب... فقط ذکر خداست که به آدم آرامش میده... 🔹🌺💢🔹💢🌺🔹 در مسیر آرامش قدم بذارید... : 🆔@alvane
۱۱ 🔹یه نکته ای که معمولا زیاد بهش دقت نمیشه اینه که 🔴 اصلا اینطور نیست که اگه یه نفر همسر خوبی نصیبش شد، حتما اینم خوب میشه. ⭕️ خیلیا بودن که حتی همسر امام هم بودن اما خائن و جهنمی شدن. 🔥🔥🔥 🚸 اصلا نمیشه گفت که هرکی همسر خوبی گیرش بیاد حتما عاقبت بخیر هم میشه! ➖آخرش آدم باید با خودسازی خودش رو قوی کنه. باید سعی کنه مقابل هواهای نفسانی خودش بایسته ✅ تنها راه رسیدن به سعادت هم همینه. ✔️مبارزه با دلم میخواد ها طبق برنامه ی پروردگار... 🔷 پس اگه همسر خوبی داری زیاد دلت رو خوش نکن و بی خیال نباش 🔶 و اگه همسر بدی هم داری زیاد ناراحت و مضطرب نباش. با توکل به خدا برو جلو. 💖 مراقب باش آرامشت رو از دست ندی... : 🆔@alvane
✅ خانواده محلّ کم و زیاد شدنِ رزق و روزی انسان هست 🌺 رزق و روزی انسان، قبل از این که به زرنگی و ساعات کارِ بیشترِ انسان بستگی داشته باشه ⬅️ به _خانوادش" بستگی داره 👆👆👆✔️ : 🆔@alvane
12 🌷 مهم ترین وظیفه ای که زن و شوهر ها و فرزندانشون نسبت به همدیگه دارن اینه که بهم آرامش بدن. ✅ توی خونه تمرین کنید هر طور شده آرامش همدیگه رو از بین نبرید. 💖 کاری کن که هر کی تو رو میبینه احساس آرامش کنه. همه ی ما دوست داریم که مومن باشیم. درسته؟ 🔶 خب مومن به کی میگن؟ 💗 مومن کسی هست که همه کنارش احساس امنیت کنن.😌 ⛔️ چقدر زشته که یه نفر اهل هیئت و بسیج و مسجد باشه بعد تا میاد خونه، زن و بچش ازش بترسن!😳 💢 این دیگه چجورشه؟! 😒 مثلا تو اسم خودت رو گذاشتی مومن؟! عجیبه! 🔶 مومن باید به دیگران و خصوصا اهل خونه آرامش بده... 🔹اگه خواستی ببینی چقدر مومن هستی، نگاه کن ببین که دیگران چقدر از بودن کنارت احساس ارامش میکنن... : 🆔@alvane
۹ " اطمینان از انتخاب " 🔴 بسیاری از نا آرامی های داخل خانواده به خاطر توجه کردن به حرفای دیگران هست. 🔹شما سعی کن درست زندگی کنی بعدش هر کی هرچی میخواد بگه برات مهم نباشه. 🚫 ممکنه بعضی از خناس ها بگن آره تو از شوهرت سری! 😈 حیف تو که با این آدم ازدواج کردی! تو لیاقتت بیشتر بود!😈 ⛔️ شروع میکنن حرفای مفت بزنن اصلا بهشون توجه نکن. ببین: این همسری که خدا بهت داده چه خوب باشه چه بد ✅ بهترین گزینه ی ممکن برای رشد معنوی شما بوده. 🌷خدا حواسش هست که شما با کسی زندگی کنی که طبق شرایطت بهترین گزینه ی ممکن باشه. ✔️ذره ای توی انتخابت شک نکن.... : 🆔@alvane
۷ 💢 موسیقی 💢 🔹یکی از چیزایی که آرامش آدم رو از بین میبره موسیقی هست. 🚫 خونه ای که صبح تا شب توش سر و صدای تلویزیون و ماهواره و انواع آهنگ ها باشه 🔊🎙📡 معلومه که نمیتونه آرامش داشته باشه. 😒 به طور کلی موسیقی آرامش آدم رو از بین میبره. 🔶 بعضیا میگن حاج آقا ما با آهنگ های آرامش بخش آروم میشیم!😌 باشه به فرض هم اگه اینطور باشه 🔴 خب این خیلی بده که آدم آرامش خودش رو به یه "عامل بیرونی" وابسته کنه. 🚫 مثل اون معتادی که برای آرامشش مجبوره بره سراغ مواد مخدر. 😒 🔹اصلا کاری به حلال و حرامش نداشته باش. حتی زیاد گوش کردن مداحی و... هم اثر منفی داره و آرامش آدم رو از بین میبره. 🌷 سعی کنید یه خونه ی کاملا آروم داشته باشید. ✅ بعد از یکی دو ماه ببینید چقدر رابطتون با همسرتون قشنگ تر میشه.😊 در مسیر آرامش قدم بذارید... : 🆔@alvane
🌸 💐 امام صادق(ع): 🍃 نخستین تحفه اى که به مؤمن داده میشود، آمرزش تشییع کنندگان پیکر اوست. 🕊 پنج شنبه۱۰ مرداد ورود پیکرهای مطهر ۲۶ شهید تازه تفحص شده از مرز سومار_استان کرمانشاه @alvane
1_7371577.mp3
7.9M
💢 در مسیر بندگی 🔹امام_صادق_علیه_السلام 🔹هشام_ابن_حکم 🔹داستان 🔹امام 🎤 استاد عالی @alvane
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇 💠 و درود خدا بر او فرمود : كارها چنان در سیطره ی تقدير است كه چاره انديشي به مرگ مي انجامد . 📒 نهج_البلاغه حکمت 16 🎇🌹🕊 🎇🌿🌹 🎇🎇🎇🎇 : @alvane
💌 دیروز ، امروز ، فردا 🔹پیام_معنوی @alvane
🌻🌻🌻🌻🌱🌱🌱🌱 پشت هر آدم موفق، 🌻🌱 کوهستانی سرد و تاریک از اهمیت ندادن به دیگران و نظرات‌شان است. شهید محمد رضا الوانی https://eitaa.com/alvane
🕊 ندیدم غریبی به تنهایی تو 💚 اگر شیعیانم در اجرای پیمان هم دل و، یک صدا می شدند من خیلی زودتر از اینها ظهور می کردم. 🕊 هر یک از ما به سهم خود از غربت امام زمان کم کنیم. 💚اللهم عجل لولیک الفرج💚 @alvane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5929064840160084544.mp3
5.78M
🔴مصاحبه با همسر #شهیدمصطفی‌صدرزاده 🕊"عند ربهم یرزقون" بودن شهدا یعنی میتونن از اون رزقی که خدا داده استفاده کنن تا از مردم گره باز کنن...
پـــــرواز: تـو که ؛ آهسته می‌خوانی قنوت گریه هایت را میان ربنای سبز دستانت دعــایــم کــن . . . : 🆔@alvane
✅بهترین زمان برای درمان چاقی، جوش صورت و کبد چرب، قبل از صبحانه است 👈درمان کبد چرب : آب هویج 👈درمان چاقی : آب کرفس 👈درمان جوش : آب سیب https://eitaa.com/alvane
شماره منزل شهید محمدرضا الوانی که به دستم رسید، تماس گرفتم. کمی طول کشید تا پاسخ تماس داده شود. خانمی آن طرف خط با حالتی سراسیمه و نفس نفس زنان جوابم را داد. بعد از سلام و احوالپرسی، خطاب به من گفت: امروز بعد از چند روز که از شهادت رضا می‌گذرد تصادفی به خانه آمدم. کلید را که به قفل در انداختم صدای گوشی را شنیدم، سراسیمه در را باز کردم به گمان اینکه «رضای من پشت خط است» که نبود... صحبت‌های اعظم فتحی همسر شهید مدافع حرم محمدرضا الوانی با بغض‌ها و اشک‌هایی همراه بود و من مات و مبهوت نمی‌دانستم چه پاسخی به ایشان بدهم تا کمی آرامشان کنم. روایت زینب‌گونه همسران شهدا از لحظات شهادت همسرانشان دلی پرتوان می‌خواهد. آنها را که در یک خط قرار می‌دهم می‌بینم همه‌شان از قبیله زینبیون هستند. زنانی که آرزو دارند عمه سادات اذن بدهد تا حتی فرزندانشان هم مدافع حرم شوند تا شاید اسلحه‌ای در جبهه مقاومت اسلامی بر زمین نماند. برا‌ی آنهایی که لباس رزم و نظام بر تن دارند، احتمال شهادت و هر اتفاقی دیگر در ذهن تداعی می‌شود. ابتدای آشنایی‌تان نگران شهادت همسر آینده‌تان نشدید؟ پیش از اینکه من با آقا رضا صحبت کنم خواهرشان که واسطه وصلتمان بود به من گفتند آقا رضا شهید زنده است! و شما قرار است با یک شهید زنده وصلت کنید. وقتی آقا رضا به خواستگاری آمد در همان صحبت‌های اولیه به من گفت 13 تا از بهترین دوستان من شهید شده‌اند ما هم در خط پرواز هستیم. من این راه را با تمام وجود پذیرفتم و اگر شما هم این مسیر را می‌پذیرید، یا علی و گرنه من به دنبال کسی هستم که هم همسرم باشد و هم همسنگر من. من هم در پاسخ ایشان گفتم من به این طرز تفکر و عقیده افتخار می‌کنم. این نوع نگاه با توجه به شرایط کنونی که در آن زندگی می‌کنیم، بسیار ارزشمند است و من به شخصیتی چون شما افتخار می‌کنم. در حقیقت دوست دارم با صاحب این طرز تفکر ازدواج کنم چراکه همه فکر و ذکر خودم هم همین مسائل است. اما حیف که برای ما زنان جهاد تعریف دیگری دارد و تنها با همراهی و همسنگری با شما به منصه ظهور خواهد رسید. آن روزها که من و آقا رضا با هم آشنا شدیم سال 1393 بود. او 32 سال داشت و اوضاع و احوال سوریه هم بحرانی بود. خوب به یاد دارم که مراسم عقد ما به خاطر مأموریت‌های آقا رضا در سوریه به تأخیر افتاد. قرار بود در روز عید غدیر عقد کنیم که در نهایت 3 روز بعد از عید‌غدیر یعنی در روز 4 مهر ماه سال 1393 مراسم عقد و ازدواجمان برگزار شد. وقتی عقد ما به خاطر حضور رضا در سوریه و دفاع از حرم حضرت زینب (س) به تأخیر افتاد دوستانم به شوخی می‌گفتند آقا رضا می‌خواهد به تو ثابت کند آنقدر به اعتقادات و کارش تعهد دارد که مراسم ازدواج خود را هم به خاطر حضرت زینب (س) و اهل بیت (ع) به عقب انداخته است. زندگی مشترک من و آقا رضا به دو سال هم نرسید و حاصل این زندگی محمدقاسم یک سال و سه ماهه است. نام محمدقاسم را هم خودش برای فرزندمان انتخاب کرد. ابتدا قرار بود اسم ایشان را محمد یا علی بگذاریم. رضا گفت ان‌شاءالله تا زمان به دنیا آمدن بچه، ببینیم چه اتفاقی پیش می‌آید. اما گویی قبل از ازدواج ما یکی از همرزمان و دوستانش به نام قاسم قریب به شهادت رسید. آقا رضا خیلی به ایشان ارادت داشت و بعد از شهادت این دوستش نام محمدقاسم را برای فرزندمان انتخاب کرد. گفت من این نام را به عشق دوست شهیدم، محمدقاسم انتخاب کردم. پس از همان ابتدای همراهی می‌‌دانستید با یک مدافع حرم وصلت می‌کنید؟ بله. زمانی که من با ایشان ازدواج کردم بارها به سوریه اعزام شده بود. هر بار هم بعد از یک دوره 45 روزه بازمی‌گشت و کمی بعد راهی می‌شد. در این مدت تعدادی از بهترین دوستانش به شهادت رسیده بودند اما ایشان هرگز در جلوی چشمان من بی‌تابی دوستانش را نکرد و خم به ابرو نیاورد. البته در وصیتنامه‌اش نوشته بود: «چقدر از داغ برادرانم سوختم و دلتنگ‌ لقایشان هستم» من تا یک هفته قبل از آخرین اعزام هم اشک آقا رضا را ندیده بودم. تا اینکه یک روز به زیارت قبور شهدا رفتیم و آنجا آقا رضا بی‌تابی کرد. مگر در گلزار شهدا چه اتفاقی افتاد؟ یک هفته قبل از آخرین اعزامشان برای اینکه فراغت و تفریحی باشد به شمال رفتیم. در آنجا به گلزار شهدا رفتیم. آقارضا سر مزار تک‌تک شهدای مدافع حرم و شهدای صابرین رفت و با آنها صحبت می‌کرد و از تک‌تک آنها التماس دعا داشت. وقتی سرمزار شهدا می‌رفتیم رضا خاطرات آنها را برایم ر : 🆔@alvane
وایت می‌کرد و از شاخصه‌های اخلاقی‌شان صحبت می‌کرد. همه شهدا را زیارت کردیم تنها سرمزار شهید روح‌الله عمادی نتوانستیم برویم. اما وقتی سرمزار شهید مدافع حرم سجاد طاهریان رفتیم، تازه متوجه عمق فاجعه شدم که آقا رضا چقدر داغدار هستند و چه سینه سوخته‌ای دارند. رضا بعد از خواندن فاتحه به سجده افتادند و بلند گریه کرد. وقتی صدای گریه ایشان را شنیدم از آنجا رفتم تا ایشان راحت باشند. رضا با سجاد درددل می‌کرد و من فکر می‌کنم همانجا بود که همسرم برات بهشتی شد‌نشان را گرفت. بعد از شهادت سجاد گویی رضا قد خم کرده باشد. نگاه رضا به شهدا نگاهی ملتمسانه بود. مشاهده حال و هوای آقا رضا نشان از این داشت که ایشان می‌دانست دیگر وقت آسمانی شدنش رسیده است و در نهایت به عشقش رسید. تصور می‌کردید همسر شهید مدافع حرم شوید؟ خودتان را با آن شرایط هماهنگ کردید؟ شهادت ایشان همیشه در ذهن من تداعی می‌شد اما هرگز به شرایطی که امروز و بعد از شهادت رضا در آن قرار گرفته‌ام فکر نمی‌کردم. من به موارد اخروی آن می‌اندیشیدم. امروز که افتخار همسری شهید مدافع حرم نصیب من شده است، خوب فکر می‌کنم و می‌دانم شرایط دشواری پیش رو دارم. باید صبر زینبی پیشه کنم و از خدا و اهل بیت (ع) امداد می‌جویم که بتوانم غم دوری و فراق ایشان را تاب بیاورم. وقتی با آقا رضا برنامه‌ تلویزیونی مدافعان حرم را نگاه می‌‌کردیم، متوجه حالت غبطه و حسرت در نگاهشان می‌شدم. انگار می‌گفت پس من کی؟! بعد رو به من می‌کرد و می‌گفت: خانم شما هم باید اینگونه (مثل همسران شهدا) صحبت کنید. من ناراحت می‌شدم. رضا می‌گفت: من فکر می‌کردم شما دیگر پخته شده‌ای انگار هنوز آمادگی پیدا نکردی. این همه می‌گویی «با‌بی‌انت و امی» این همه می‌گویی «انی سلمً لمن سالمکم»، پس اینها شعار بود. امروز دیگر زمان این رسیده که اهل عمل باشی. شوخی نیست. اهل بیت (ع) که از ما تنها شعار خالی نمی‌خواهند. باید در راه تحقق بند بند زیارت عاشورا جان بدهیم، خون بدهیم. این حرف‌های آقا رضا به خوبی به من می‌فهماند که این رفتن را دیگر بازگشتی نیست. محمدرضا در سجده آخر نماز‌هایش همواره این دعا را می‌خواندند که «اللهم اخرجنی حب الدنیا من قلوبنا و زدنی قلوبنا محبه امیرالمومنین(ع)» رضا می‌گفت اگر می‌خواهی پرواز کنی باید دل بکنی از دنیا و همه تعلقاتش. تا دل نکنی نمی‌توانی پرواز کنی و باید راه درست را برگزینی. ذکر رکوع نمازهای همسرم این بود: «یا هادی اهدنا صراط المستقیم» و من می‌دانستم «اللهم الرزقنا توفیق شهادت فی سبیلک»‌های همسرم در قنوت نماز‌هایش شهادتش را قطعی خواهد کرد. با وجودی که احساس می‌کردید امکان شهادتشان نزدیک است، آخرین وداعتان چطور گذشت؟ آخرین وداع خیلی سخت بود، بر عکس همه خداحافظی‌ها. همسرم حلالیت طلبید و من نمی‌دانستم چه باید جواب رضا را بدهم. همیشه با آب و قرآن بدرقه‌اش می‌کردم اما برای اولین بار خیلی با سرعت از ما جدا شد و من فرصت هیچ کدام از این کارها را پیدا نکردم. آقا رضا ساکش را برداشت و با دل کندن از همه تعلقات دنیوی چون پرنده‌ای به سرعت پرید و رفت. آقا رضا خیلی تند و سریع خداحافظی کرد تا وابستگی‌ها کار دستش ندهد. خداحافظی عجیبی بود. می‌خواهم خاطره آخرین فلافل خوردنمان را هم برای شما روایت کنم. خیلی جالب بود. همین اواخر رفتن رضا با هم بیرون از منزل بودیم. ایشان گفت بیا برویم فلافل بخوریم من گفتم نه برویم خانه تا من غذایی آماده کنم. اما آقا رضا گفت: خانم این آخرین فلافل عمر من است که می‌خواهم بخورم. دو بار این جمله‌اش را تکرار کرد. خوب به یاد دارم شب‌های جمعه همیشه دلش هوای باغ بهشت (گلزار شهدا) را می‌کرد. آماده که می‌شد به من می‌گفت حاضر شو برویم اگر نیایی خودم تنها می‌روم. من هم خیلی زود آماده می‌شدم. آنقدر نبودن‌هایش در خانه زیاد بود که وقتی به مرخصی می‌آمد دوست داشتم از تک‌تک لحظه‌هایی که هست، استفاده کنم. هر لحظه با ‌آقا رضا بودن برایم غنیمت بود. وقتی باغ بهشت می‌رفتیم مکان خاکسپاری‌اش را کنار مزار شهید غفاری به من نشان می‌داد و به من می‌‌گفت اینجا مزار من خواهد بود. مزار شهید محمدرضا الوانی. بعد از اعزام با هم در تماس بودید؟ بعد از آخرین اعزامش 20 روزی گذشت. در این مدت با هم در تماس بودیم. وقتی تماس می‌گرفت از حال و احوال خانواده جویا می‌شد از دلتنگی‌ و دوری حرف می‌زدیم. قبل از شهادتش با اصرار از من خواست که گذرنامه‌ام را آماده کنم تا همراه چند نفر از دیگر خانواده‌های رزمنده برای زیارت به سوریه برویم. خیلی برای این کار عجله داشت. انگار می‌دانست آخرین دیدارمان خواهد بود. وقتی همه مقدمات آماده شد با ایشان تماس گرفتم و گفتم ما آماده‌ایم. اما انگار خبری در راه باشد گفت باید صبر کنید. پیش خودم گفتم این همه عجله و اصرار آخر هم اینگونه پاسخ من را می‌‌دهد، بگذار از سوریه برگردد به او خواهم گفت. از پشت تلفن خوب نیست. انگار
آقا رضا می دانست زمان پرواز نزدیک است شهید محمد رضا الوانی https://eitaa.com/alvane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا