حتما بخونید.
شیرین هست اما لرزه به جونت میندازه
*بهشت كجاست؟؟؟*
بالاي هفت آسمان و جدا از هفت آسمان.چون آسمان روز قيامت از بين ميرود اما بهشت جاويدان است و سقف بهشت عرش پرودگار است.
____
*جهنم كجاست؟؟؟*
مركز آن طبقه هفتم زمين است،در جايي به نام سجين.جهنم كنار بهشت نيست كه بعضي ها ميپندارند.
زميني كه بر روي آن زندكي ميكنيم زمين اول است و شش زمين ديگر وجود دارد كه زير زميني است كه بر روي آن زندگي ميكنيم.
*سدره المنتهي چیست؟؟*
درختي بزرك و سترگ كه ريشه هاي آن در آسمان ششم است و به آسمان هفتم نيز ادامه دارد.برگ هايي همانند گوش فيل.
اين درخت بيرون از بهشت واقع شده كه پيامبر(ص) جبرئیل را در كنار اين درخت به صورت حقيقي و و واقعي رويت كرد.بار قبل هم جبرئیل را در مكه در مكاني به نام اجياد ديده بود.
_
*حورالعين چه کسانی هستند؟؟*
زنان مومنان در بهشت ،نه از انسان نه از ملا ئکه و نه از جن..اگر يكي از اين زن ها به زمين دنيا نگاه كند، مابين مشرق و مغرب را روشن ميكند.
_
*الولدان المخلدون چه کسانی هستند*
خدمتكاران اهل بهشت،نه انس نه جن و نه ملائک،پايين ترين درجه اهل بهشت ده هزار تعداد از اين خدمتكاران را دارند.
*اعراف کجاست*
ديوار بلندي است براي مسلماناني كه خوبي و بدي شان مساوي است،مدتي در كنار آن ديوار ميخورند و مي آشامند و سپس وارد بهشت ميشوند.
*مدت زمان روز قيامت چقدر است*
پنجاه هزار سال... ملائکه و روح در روزي كه مقدار آن پنجاه هزار سال است عروج مي يابند..روز قيامت پنجاه جايگاه است و هر جايگاهي هزار سال.
عايشه در اين مورد از پيامبر پرسيد روزي كه زمين و آسمان ها تغيير ميكند ما كجاييم؟؟؟
فرمودند: بر روي پل صراط.
هنگام عبور از اين پل صراط سه جايگاه وجود دارد(بهشت )(جهنم ) (و پل صراط)
همچنين فرمودند اولين نفراتي كه از اين پل رد ميشوند من و امتم هستیم.
*پل صراط کجاست*
بهشت و جهنم دوجایگاه دارد، كه براي رسيدن به بهشت بايد از مسير جهنم عبور كرد.
پل صراط بالا و به طول جهنم واقع شده كه اگر با موفقيت تا انتهاي اين پل را پيمودي در بهشت را رو به روي خود ميبيني كه پيامبر به استقبال بهشتيان ايستاده است .
*خصوصيات پل صراط* :
باريك تر از مو- برنده تر از شمشير- بسيار تاريك - زير آن جهنمي تيره و تار كه از عصبانيت در حال انفجار است.
تمامي گناهانت را بر روي پشتت حمل ميكني و اگر زياد گناهكار باشي عبورت را آهسته ميكند.امااگر كوله بار گناهت اندك باشد در يك چشم به هم زدن عبور خواهي كرد.
پل صراط چنگك هايي دارد كه زير پاهات را زخمي ميكند كه اين كفاره گناهان و كلمات و نظرات گناه آلود است.
شنيدن فريادهاي بلند كساني كه پاهايشان ميلغزند و به قعر جهنم سقوط ميكنندرامیشنوی .
رسول الله انتهاي پل در كنار در بهشت ايستاده و تو را در حالي كه بر روي پل شروع به راه رفتن ميكني ميبيند و برايت دعا ميكند و ميگويد اي خدا نجاتش بده.
آدمی مردماني را كه به قعر جهنم مي افتند و كساني كه نجات ميابندرامیبیند و اهميت نميدهد.
آدمی والدين خود را ميبيند اما توجهي نميكند.در آن لحظه آنچه كه برايش مهم است فقط و فقط نجات خودش است.
پس بر فتنه هاي دنيوي صبر كنيد كه سراب است.
تلاش كنيم و به همديگر ياري برسانيم تا در بهشتي كه پهناي آن به اندازه آسمان ها و زمين است همديگر را ملاقات كنيم.
بار خدايا ما را از عبوركنندگان از پل صراط قرار بفرما..
بعد از اين همه مطلب،آيا كسي ارزش آن را دارد كه به خاطرش كينه به دل كني و اعمالت را تباه كني..مخلوق را به خالق بسپار.
از خود بپرس چند سال از زندگي ام را گذرانده ام و چند صباحي از زندگي ام باقي است؟ آيا تضميني هست كه لحظه اي بعد زنده باشم؟
_
*بارخدايا،اين مطلب را صدقه اي جاري از من،پدر و مادرم و تمامي مسلمانان قرار بده.*
چرا میّت اگر به دنیا برمی گشت می خواهد صدقه بدهد؟؟؟
همانطور که الله تعالی می فرماید:
"سوره منافقین"
(رب لولا اخرتنی الی اجل قریب فاصدق واکن من الصالحین)
ترجمه:پروردگارا! ای کاش (مرگ) مرا مدت کمی با تأخیر میانداختی، تا (در راه تو) صدقه بدهم و از صالحان باشم.
ونگفت : بدنیا بازگردم تا نمازبخوانم یاروزه بگیرم بابه عمره بروم!!!
علماء می گویند : میت صدقه راانتخاب می کندچون اثربزرگی بعد ازمرگش می بیند.
پس زیادصدقه دهید چون فردمؤمن روز قیامت زیرسایه صدقه اش می باشد،
و همچنین از طرف مردگانتان نیز صدقه دهید چون آنها آرزو می کنند به دنیا برگردند وصدقه دهند وعمل صالحی انجام دهند
این آرزوی آنها رابراورده کنیدوفرزندانتان رانیز براین کارعادت دهیدتا صدقه بدهند.
*بهترین صدقه ای که الان انجام می دهی اینست که این پیام رابه نیت صدقه به دیگران نیز ارسال کنی.*
التماس دعا
#لذت_قرآن
هفته وحدت. انمالمومنون اخوه.
وحدت و همبستگی بین مسلمانان ضرورتی فطری، عقلی، شرعی، سیاسی و اجتماعی است که از مهمترین عوامل حفظ و بقای اجتماع اسلامی است و مسلمانان برای برخورداری از یک زندگی مطلوب، چارهای جز پذیرش آن ندارند. یکی از مؤلفههای اصلی تفکرات اسلامی امام(ع)، اتحاد میان مسلمانان بود و در بیان اهمیت این موضوع در اندیشه حضرت علی(ع) همین بس که ایشان در خطبه 192 نهجالبلاغه، اتحاد میان مسلمانان را موهبتی بیبدیل از جانب خداوند میداند و میفرماید: «آگاه باشید! که شما دست از رشته اطاعت کشیده و با زنده کردن ارزشهای عصر جاهلیت، دژ محکم الهی را درهم شکستید؛ در حالی که خداوند بر این امت اسلامی، بر وحدت و برادری منت گزارده بود که در سایه آن زندگی کنند؛ نعمتی که هیچکس نمیتواند بهای آن را تعیین نماید؛ زیرا از هر ارزشی برتر و از هر کرامتی والاتر است»بنابراین وحدت و اتحاد، اولاً؛ ضرورت عقلی است، ثانیاً؛ آیات فراوان و احادیث اهلبیت(ع) نیز آن را یک اصل حیاتی میدانند؛ اصلی که در جوامع اسلامی نتایج پربار و غیرقابل انکاری دارد که مسلمانان در سایه آن به خواستههای الهی و انسانی خویش دست مییابند... یکی از عوامل تفرقه..جهالت و کجفهمی و در حقیقت یکی از آسیبهای درونی وحدت مذاهب اسلامی است که رهبر انقلاب اسلامی بارها بر آن تأکید نمودهاند، ایشان میفرماید: «نمىخواهیم بگوییم اختلاف شیعه و سنى همیشه مربوط به استعمار بوده؛ نه، احساساتِ خودشان هم دخیل بوده؛ بعضى از جهالتها، بعضى از تعصبها، بعضى از احساسات، بعضى از کجفهمیها دخالت داشته؛ لیکن وقتى استعمار وارد شد، از این سلاح حداکثر استفاده را کرد.» جهالت از حقایق آموزههای دینی، سبب میگردد که از یک آموزه، تفسیرهای گوناگون و گاهی متناقض ارائه گردد. در سایهی این تفاسیر گوناگون، برخی سادهاندیشان، گروه مقابل خود را تکفیر مینمایند و خود را حق میپندارند. از اینجاست که زبان به تکفیر گشوده و اساس تفرقه در بین مسلمانان را بنیان مینهند.
اری توهین به عقاید مذهبی و آداب قومی،که از،جهالت است یکی از عوامل اصلی در ایجاد تفرقه در جوامع اسلامی هستند. لذا رهبر انقلاب اسلامی آن را به عنوان خط قرمز نظام اسلامی معرفی مینمایند و تأکید میکنند: «خط قرمز از نظر نظام اسلامى و از نظر ما، عبارت است از اهانت به مقدسات یکدیگر. آن کسانى که نادانسته، از روى غفلت، گاهى از روى تعصبهاى کور و بیجا، چه سنّى و چه شیعه، به مقدسات یکدیگر توهین میکنند، نمیفهمند چه میکنند. بهترین وسیله براى دشمن همینها هستند؛ بهترین ابزار در دست دشمن همینها هستند؛ این خط قرمز است.»لذا کسانی که مجلس عمرکشان می گیرند بدانند مخالف امام جامعه عمل کرده و دارند به دشمنان اسلام خدمت می کنند. هر مجلسی که باعث تفرقه بین شیعه و سنی شود ان مجلس گناه و معصیت است. و البته مامورین اطلاعات این مجالس را شناسایی کرده و با انها در زمان مناسب برخورد می نمایند.
دو سال پیش همسر جو بایدن
در اوج آشوبهای تهران
جایزه گرمی آمریکا رابرای
(تاثیرگذارترین ترانه در تغییرات اجتماعی) به شروین حاجی پور
اهدا کرد
🔴شروین حاجی پور مدیر روابط عمومی وزارت ارشاد شد!
😡همچنان مرده شور این وفاق ملی را ببرد.
😡خشت اول چون نهد معمار کج
تا ثریا میرود دیوار کج
.....
....
📌حدشوت حموت: دست کم 200 نفر از اعضای حزب الله در نتیجه انفجارهای رادیویی زخمی شدند.
📌وزارت بهداشت لبنان سطح هشدار را در بیمارستانهای لبنان افزایش داده است و از همه شهروندانی که صاحب پیجر هستند درخواست کرد که فورا آنها را دور بیندازند.
📌خبرنگار اسپوتنیک در لبنان:
حمله به دستگاه های ارتباطی ده ها مجروح برجای گذاشت و بیمارستان ها در اثر این حمله به شدت شلوغ شدند.
حمله الکترونیکی که دستگاه های ارتباطی لبنان را هدف قرار داد بیشتر مناطق لبنان را در بر گرفت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆این فیلم رو دیدم از خودم خجالت کشیدم
✨ لطفاً شما هم ببینید
♦️ اگر کسی سرسوزنی نسبت به ولایت، شک و شبههای دارد، راضی نیستم زیر تابوت من بیاید..💔💔
❌ اینها که صاحبان اصلی انقلاب هستند و طلبکاران نظامند، خودشان را بدهکار انقلاب میدانند، ولی اینهایی که از صدقهسری این نظام به خیلیجاها رسیدند، الآن طلبکارانه حرف میزنند.
💚 بیایید با جان و دلمون مطيع مقام معظم عظمای #ولایت باشیم، و اینقدر حرفهای حضرت آقا رو تفسیر به رأی نکنیم
#رهبری
#شهیدان_غیاثوندقیصری
پیامبر خدا در برخورد با دیگران بسیار با ادب بودند...
به چند نمونه از ادبِ برخورد پیامبر با دیگران اشاره میکنیم
«رسول خدا با هر کس روبه رو میشد، سلام میداد، هم به کوچک، هم بزرگ
هیچ گاه پای خود را پیش کسی دراز نمیکرد. هنگام نگاه، به صورت کسی خیره نمیشد، با چشم و ابرو به کسی اشاره نمیکرد، هنگام نشستن، تکیه نمیدادند
وقتی با مردم دست میداد و مصافحه میکرد، هیچ گاه دست خود را عقب نمیکشید، تا طرف مقابل دست خود را بکشد. هیچ خوراکی را مذمّت نمیکرد.به هیچ کس دشنام و ناسزا نمیگفت و سخن ناراحت کننده ای بر زبان نمیآورد و بدی را با بدی پاسخ نمیگفت. زیر انداز خود را به عنوان اکرام، زیر پای کسی که خدمتش میرسید پهن میکرد. از روز بعثت تا دم مرگ، هرگز در حال تکیه دادن غذا نخورد.. هدیه افراد را (هر چند اندک و ناچیز) قبول میکرد. بیشتر اوقات، رو به قبله مینشست. زانوهایش را پیش اشخاص، باز نمیکرد و بیرون نمیآورد. بر تندخویی غریبهها در سؤال و درخواست و سخن صبر میکرد. هیچ کس را ملامت و سرزنش نمیکرد و در پی کشف اسرار دیگران نبود...
خندههایش تبسم بود و هرگز قهقهه سر نمیداد. بسیار شرمگین و باحیا بود. سخن کسی را قطع نمیکرد. از جلوی خودش غذا میخوردو...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهار واحد اطلاعات فوق استراتژیک، توسط استاد حسن عباسی سوپر تئورسین جهان تشییع...
با دقت کنید گوش کنید
این اطلاعات برای ۱۲سال پیش هست!
چند سال جلوتر از زمان!
از جمله ویژگی های پیامبر خدا این است که پیامبر خدا خیلی خیلی بخشنده بودند
دو نفر از اصحاب رفتن خدمت پیامبر دیدن پیامبر ناراحت هستن چیزی نگفتند فردا رفتن و دیدن که پیامبر خوشحال هستن گفتن یا رسول الله دیروز آمدیم خدمت شما خیلی ناراحت بودید و ما رومون نشد که بپرسیم علت ناراحتی شما چی هست الان آمدیم شما خوشحال هستید پیامبر فرمودند:دیروز یک پولی پیشم مانده بود و نتوانستم که تقسیمش کنم امروز چون بین نیازمندان تقسیمش کردم خوشحالم...
بنابراین یکی از ویژگیهای پیامبر این بود که خیلی بخشنده بودند و خیلی انفاق میکردند امیرالمومنین خیلی انفاق میکردند و امام زمان هم وقتی حکومت تشکیل بدهد خیلی انفاق میکتد ماهم باید اینگونه باشیم انشاالله که پیروان خوبی باشیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❕عزیزانی که میگن “خواست پدر مادر بوده به دنیا اومدیم و ما اصلا اختیاری نداشتیم” این کلیپ رو ببینند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهار واحد اطلاعات فوق استراتژیک، توسط استاد حسن عباسی سوپر تئورسین جهان تشییع...
با دقت کنید گوش کنید
این اطلاعات برای ۱۲سال پیش هست!
چند سال جلوتر از زمان!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای دخترهای بدحجاب!
ای زنهای بدحجاب!
دم به دم گرفتار حقالناس میشید!
ای کاش شرابخور بودید ولی باحجاب بودید!
ای کاش حرامخور بودید ولی باحجاب بودید!
🌺🌺 اعمال(فردا) روز هفدهم ربیع الاول:
🌹 بنابر مشهور بين علماء اماميه، روز ولادت با سعادت حضرت خاتم الانبياء محمد بن عبد الله صلى الله عليه و آله است و معروف آن است كه ولادت با سعادتش در مكه معظمه در خانه خود آن حضرت واقع شده در روز جمعه در وقت طلوع فجر در عام الفيل در ايام سلطنت انوشيروان و نيز در اين روز شريف سنه هشتاد و سه ولادت حضرت امام جعفر صادق عليه السلام واقع شده و باعث مزيد فضل و شرافت اين روز گرديده بالجملة اين روز روز بسيار شريفى است و از براى آن چند عمل است:
🌺 اول: غسل
🌺 دوم: روزه، و از براى آن فضيلت بسيار است (و روايت شده كه: هر كه اين روز را روزه بدارد ثواب روزه يك سال خدا براى او بنويسد) و اين روز يكى از آن چهار روز است كه در تمام سال به فضيلت روزه ممتاز است.
🌺 سوم: زيارت حضرت رسول صلى الله عليه و آله از نزديك و دور
🌺 چهارم: زيارت أمير المؤمنين عليه السلام به همان زيارتى كه حضرت صادق عليه السلام كرده و تعليم محمد بن مسلم فرموده و بيايد إن شاء الله در باب زيارات
🌺 پنجم: در وقتى كه روز بلند شود دو ركعت نماز كند در هر ركعت بعد از حمد ده مرتبه إِنّا أَنْزَلْناهُ و ده مرتبه توحيد بخواند و بعد از سلام در مصلاى خود بنشيند و اين دعا بخواند...
🌺 ششم: آنكه مسلمانان اين روز را تعظيم بدارند و تصدق و خيرات بنمايند و مؤمنين را مسرور كنند و به زيارت مشاهد مشرفه روند و سيد در اقبال شرحى از لزوم تعظيم اين روز ذكر نموده و فرموده كه من يافتم طائفه نصارى و جمعى از مسلمين را كه تعظيم بزرگى از روز ولادت عيسى عليه السلام مىنمايند و تعجب كردم كه چگونه مسلمانان قانع شدند كه روز مولود پيغمبرشان كه اعظم از همه پيغمبران است به اين مرتبه از تعظيم باشد كه ادون از تعظيم نصارى است!
📚 مفاتیح
طایفه جمالیه!
ابن بطوطه جهانگرد که به کشورهای بسیار سفر کرده و شهرهای ايران را يكي پس از ديگري ميديده و جغرافيا، آب و هوا، تعداد دروازهها و اوضاع مردم و ... را مينوشته، تا به شهر «ساوه» ميرسد.
مينويسد: من در منطقه ساوه، بعضي از جوانها را با يك قيافه خاصي ديدم كه قيافه آنها، شكل سر و صورت، ادب و لباس پوشيدنشان جلب نظر ميكرد، انگار اينها يك جمعيت و دار و دسته خاصي بودند كه در ساوه زندگي ميكردند.
از شخصي پرسيدم: اينها كه قيافه خاص و لباسهاي مخصوصي دارند، اهل همين شهر هستند؟ گفت: بله. گفتم: اينها دينشان چه ديني است؟ گفت: مسلمانند. گفتم: اينها چه كساني هستند؟ گفت: اينها اسمشان طايفه «جماليه» است. گفتم: طايفه جماليه يعني چه؟
گفت: اينها همه مريد و تربيت شده «شيخ جمال ساوهاي» هستند كه به آنها ميگويند جماليه! گفتم: شيخ جمال كيست؟
آن وقت ابن بطوطه شرح حال شيخ جمال را كه از زبان مردم شنيده اين چنين نوشته است.
شيخ جمال آخوندي بود جوان، درس خوانده و با سواد، هر روز صبح براي درس دادن به طلبهها، به طرف محل درس حركت ميكرد، كاري هم به كار كسي نداشته، از آن مسيري كه نزديك به مدرسه بوده رد ميشده تا به مدرسه برسد و درس را شروع كند.
خانهاي در مسير راهش بود كه خانه زن جواني بود. زن شوهر داشت، شوهر زن به سفر رفته بود، چند ماه ميكشيد تا برگردد. اين زن گاهي كه جلوي در بوده، يا كنار پنجره نشسته بوده، اين شيخ جمال را ميديده و از آنجا كه اين شيخ خوش قيافه بوده، عاشق او ميشود؛ ولي هر چه فكر ميكند كه ما اين شيخ را چگونه به دام بيندازيم، چيزي به نظرش نميآمد، فكر هم ميكرد كه اگر يك روز در خانه را باز كند و جلوي شيخ را بگيرد و بگويد بفرماييد داخل، شيخ با اين تديني كه دارد ميگويد: برو گمشو! بنابراين بايد نقشه كشيد.
نقشه شيطاني
واي به روزي كه مرد و زن فكرشان فكر شيطاني شود، و بخواهند عليه يك انسان طرح بريزند. آن زن هوسباز يك پيرزني را در محل صدا كرد، گفت: من يك كاغذ به دستت ميدهم و مثلاً ده تومان هم به تو ميدهم كه اين كار را بكني! تو اين كاغذ در دستت باشد، برو جلوي در بنشين، شيخ جمال كه رسيد، با صداي محزون به او بگو: مادر! جوان من دو سه سال است كه به سفر رفته، خبر از او نداشتهام، ديشب نامهاش آمده، سواد خواندن ندارم، شما بيا در دالان اين خانه و اين نامه را بخوان تا خواهرش هم بفهمد برادرش چه نوشته است!. با گردن كج و صداي محزون، به شيخ گفت: از پسرم نامه آمده، براي خاطر خدا بيا داخل دالان براي من بخوان تا خواهرش نيز بشنود.
شيخ جمال كه وارد دالان شد، زن پشت در را قفل زد، به شيخ جمال گفت: اگر صدايت در بيايد ميروم روي پشت بام و فرياد ميزنم و مردم را جمع ميكنم به آنها ميگويم شيخ جمال آمده با من شوهردار زناي محصنه كند! صدايت در نيايد! گفت: چشم خانم! بيا برويم داخل اتاق! بفرماييد! گفت: من مدتي است كه عاشق تو هستم بايد آنچه كه ميگويم انجام بگيرد.
شيخ گفت: چشم، من هم شما را بيك نظر ديدم و عاشقت شدم، من هم هيچ حرفي ندارم، اما من كه ميروم مدرسه به طلبهها درس بدهم اول يك دستشويي ميروم و بعد وضو ميگيرم و بعد درس ميدهم! حالا اينجا فقط يك دستشويي ميخواهم بروم، وضو كه نميتوانم بگيرم، براي زنا كه آدم وضو نميگيرد. گفت: برو دستشويي، اما دستشويي بالاي پلههاست. گفت عيبي ندارد. رفت توي دستشويي، گفت: خدايا من كه نيازي به دستشويي نداشتم، من ميخواهم از دام اين شيطان فرار كنم، من با اين قيافه خوشگلم، خودم را زشت ميكنم براي ت
تيغي كه به همراه داشت و براي تراشيدن قلم از آن استفاده ميكرد را در آورد، اول با آفتابه آب ريخت روي سر خود، و كل اين موهاي زيبايش را تيغ زد، ابروهايش را با تيغ زد، محاسنش را با تيغ زد، قيافه بسيار زشتي پيدا كرد، با آن قيافه زشت و بد و سر و صورت خون آلود آمد جلو اتاق و گفت: خانم ما آماده ايم!.
زن وقتي در را باز كرد و چشمش به او افتاد، ديد عجب آدم زشت و بدگلي! چنان ناراحت شد كه گفت: سريع بيا من در را باز كنم، برو گورت را گم كن! در حياط را باز كرد و شيخ آمد بيرون.
از آن روز خدا زبان شيخ، گلوي شيخ و طنين صداي شيخ را عوض كرد و مردم عاشقش شدند، جوانها آمدند دست به دامنش شدند. گفت: اين جوانهايي كه ميبيني تربيت شدههاي شيخ جمال هستند! با «نه» گفتن زمين زندگي پاك ميشود، از اين زمين پاك زندگي دنيا، بهشت در ميآيد.
شب اول قبر ایه الهش شیخ مرتضی حائری
:حضرت آیت الله مرعشی نجفی می فرمودند
چند شب بعد از ارتحال آیت الله شیخ مرتضی حائری، او را در عالم خواب دیدم. حواسم بود که از دنیا رفته است. کنجکاو شدم که بدانم در آن
طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟
پرسیدم: آقای حائری، اوضاع تان چطور است؟
آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می آمد، رفت توی فکر و پس از چند لحظه،انگار که از گذشته ای دور صحبت کند شروع کرد به تعریف کردن… همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند… بدن خودم را از بیرون و به طور کامل می دیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشه ای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم .
ناگهان متوجه شدم که از پایین پاهایم، صداهایی می آید. صداهایی رعب آور و وحشت افزا! صداهایی نامأنوس که موهایم را بر بدنم راست می کرد.
به زیر پاهایم نگاهی انداختم. از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود. بیابانی بود برهوت با افقی بی انتها و فضایی سرد و سنگین و دو نفر داشتند از دور دست، به من نزدیک می شدند.
تمام وجودشان از آتش بود. آتشی که زبانه می کشید و مانع از آن می شد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم. انگار داشتند با هم حرف می زدند و مرا به یکدیگر نشان می دادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزیدن. خواستم داد بزنم ولی صدایم در نمی آمد. تنها دهانم باز و بسته می شد و داشت نفسم بند می آمد. بدجوری احساس بی کسی غربت کردم . در دل گفتم :خدایا به فریادم برس! خدایا نجاتم بده، در اینجا جز تو کسی را ندارم ….
همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم متوجه صدایی از پشت سرم شدم. صدایی دلنواز، آرامش بخش و روح افزا و زیباتر از هر نوای دلنشین! سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من میآمد. هر چقدر آن نور به من نزدیکتر میشد آن دو نفر آتشین عقبتر و عقبتر میرفتند تا اینکه بالاخره ناپدید گشتند. نفس راحتی کشیدم و نگاه دیگری به بالای سرم انداختم. آقایی را دیدم از جنس نور. نوری چشم نواز آرامش بخش. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمیتوانستم حرفی بزنم و تشکری کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید: آقای حائری! ترسیدی؟
من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسیدم، آن هم چه ترسی! هرگز در تمام عمرم تا به این حد نترسیده بودم. اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید حتماً زهره ترک میشدم و خدا میداند چه بلایی بر سر من میآوردند . بعد به خودم جرأت بیشتر دادم و پرسیدم
راستی، نفرمودید که شما چه کسی هستید؟
و آقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من مینگریستند فرمودند: من علی بن موسی الرّضا هستم. آقای حائری! شما ۳۸ مرتبه به زیارت من آمدید من هم ۳۸ مرتبه به بازدیدتان خواهم آمد، این اولین مرتبه اش بود؛ ۳۷ بار دیگر هم خواهم آمد...
[کرامات امام رضا علیه السلام از زبان بزرگان ؛ صفحه ۹۲]