eitaa logo
مدافعان بانوی دمشق.شهید مدافع حرم محمد رضا الوانی
167 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
145 فایل
.چی می شود پرچم حرم،برام کفن بشه. سلام من به بی بی شهادتین من بشه.بدون زینبی من نفس نمی کشم تا زنده ام از عشق بی بی دست نمی کشم https://eitaa.com/alvane ا
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 دوری از نامحرم 💠 🌸از صحبت با نامحرم بسیار گریزان بود. اگر میخواست با زنی نامحرم، حتی بستگانش صحبت کند، به هیچ وجه سرش را بالا نمیگرفت. 🌸به قول دوستانش، ابراهیم به زن نامحرم آلرژی داشت. #شهید_ابراهیم_هادی
قلب سلیم: تا حالا فک کردی داستان کدوم شهید جذاب تره یا آدم رو بیشتر متحول میکنه؟؟؟🤔 بد نیست یه دور لیست پایین رو ببینی گاهی واقعا انتخاب سخته مگه نه....؟ 💔شهیدی که با اذانش عراقی ها را هدایت کرد. 🕊 💔شهیدی که نشانی قبر خود را داد. 🕊 💔شهیدی که قرضهای یک نفر را داد. 🕊 💔شهیدی که بدنش با اسید هم از بین نرفت و پس از ۱۶ سال با پیکر سالم به میهن بازگشت. ۱۴ساله🕊 💔شهیدی که از بهشت برای فرزندش نامه نوشت. 🕊 💔شهیدی که در قبر خندید... 🕊 💔شهیدی که عراقی ها برایش ختم گرفتند... 🕊 💔شهیدی که روز تولدش شهید شد... 🕊 💔شهیدی که هر هفته مادرش را سر قبر صدا میزد... 🕊 💔شهیدی که لحظه خاکسپاریش خندید 🕊 💔شهیدی که غرور آمریکایی ها را شکست... 🕊 💔شهیدی که عکسش در اتاق رهبر است ۱۵ساله🕊 💔دو شهیدی که پیکرشان هنگام نبش قبر سالم بود... از دوران دفاع مقدس و از شهدای قبل از انقلاب که توسط ساواک شهید شد. 💔شهیدی که سیدحسن نصرالله سخنرانی خود را با نام او نامگذاری کرد. 🕊 💔شهیدی که قبرش بوی گلاب میدهد 🕊 💔شهیدی که پیکرش را کسی تحویل نگرفت. 🕊 💔شهیدی که سر بی تنش سخن گفت... 🕊 💔شهیدی که بخاطر فاش نکردن رمز بی سیم بدنش قطعه قطعه شد. 🕊 💔شهیدی که با وجود اینکه بدنش به استخوان تبدیل شده بود اما پاهایش درون پوتین سالم بود. 🕊 💔شهیدی که عاشورا متولد شد و اربعین به شهادت رسید. 🕊 💔شهیدی که با پیشانی بند " " ایرانی بودنش محرز شد از هستند🕊 💔شهیدی که بر بدنش عکس یک زن خالکوبی بود ایشان غواص بودند دوست نداشت کسی آن تصویر را ببیند برای همین جاویدالاثر شدند و پیکرشان در اروند ماند و علیرغم ذکر داستانشان همرزمانشان اسم ایشان را ذکر نکردند. 💔شهیدی که به حرمت مادرش در قبر خندید.... 🕊 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺 🏴🏴🏴🏴⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ کانال مدافعان بانوی دمشق .شهید محمد رضا الوانی به امید شفاعت شهید کلیک کن👇 https://eitaa.com/alvane
🔰به همراه مولایم با سپاهی از #شهیدان رجعت خواهم کرد ✳️جمله ای که بر مزار #یادمان شهید ذوالفقاری نقش بسته است. 🌸یک روز به همراهِ خودِ آقایم 🌸با شور و صفا به محضر مولایم 🌺از کرب و بلا محوِ تماشای خدا 🌺با لشکرِ خوبِ #شهدا می آیم 🍁یادمان: قطعه ۲۶ - ردیف ۱ - شماره ۲۵ در جوار مزار یادبود #شهید_ابراهیم_هادی 🌷 #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
🌿هرگاه شب جمعه شهدا را یاد کردید، آن‌ها شما را نزد سیدالشهدا(ع) یاد می‌کنند. # السلام علیک یا اباعبدالله السلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین وعلی اولاد الحسین وعلی اصحاب الحسین# بیاد #شهید_ابراهیم_هادی شادی ارواحش طیبه شهدا صلوات 🌺 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
💚 💖 🌺 برایم دعا کن دلم جان بگیرد 🌺 کمی عطر خوب شهیدان بگیرد 🍀 رسیده به بن بست ، کار دلم 🍀 مگر با دعای تو سامان بگیرد 🌺 نشسته ست بغضی میان گلویم 🌺 بگو بشکند بلکه باران بگیرد 🍀 چه دردی دلم را گرفته زِ دوری 🍀 بگو دیگر این درد پایان بگیرد 🌺 دعا کن برای جوانهای میهن 🌺 که دلهایشان رنگ ایمان بگیرد 🍀 تو هادیِ گمنام و معروفِ مایی 🍀 دعا کن که دلهای ما جان بگیرد ✅
★یقین دارم ⇜اگر گناه🔞وزن داشت! ⇜اگر لباسمان را #سیاه میکرد! ⇜اگر چین و چروک #صورتمان را؛ زیاد میکرد!!! بیشتر از اینها #حواسمان به خودمان بود... ❣حال آنکه #گناه ↵قد روح😇 را خمیده! ↵چهره #بندگی را سیاه! ↵و چین و چروک به پیراهن #سعادت مان می‌اندازد😔 ★چقد قشنگ بندگی💖کردی ابراهیم #رفیق_شهیدم؛ حواسم پرته🗯 پرت چیزای بیخود و موقتی... منو به خودم بیار😔✋ #شهید_ابراهیم_هادی #شبتون_شهدایی 🌙 🌹🍃🌹🍃
⭐️ یقینــ دارم ـــ اگر گناه⛔️ وزن داشت! ـــ اگر لباسمان را #سیاه مےڪرد! ـــ اگر چینــ وچروڪ #صورتمان را؛ زیاد مےڪرد!!! بیشتر ازاینها #حواسمان به خودمانـــ بود...👉 ❣حال آنڪہ #گناه ـــ قد #روح😊 را خمیده! ـــ چهره #بندگی را سیاه! ـــ وچین وچروڪ بہ پیراهنـــ #سعادتمان مےاندازد😔 ⭐️ چقدر قشنگ بندگی💖 ڪردے ابراهیمــ #برادر_شهیدمــ؛ حواسم پرته🗯 پرت چیزاے بیخود وموقتی... منو بہ خودم بیار😔✋ #شهید_ابراهیم_هادے🕊🌷
💠 برشی از کتاب #خدای_خوب_ابراهیم: 🌸 تو اوج درگیری و عملیات بودیم. شرایط خیلی سخت و روحیه نیروهای ما خراب بود. از همه طرف به سمت ما شلیک می‌شد. دشمن حلقه محاصره را کامل کرد. در این شرایط ابراهیم روی بلندی رفت و با صدای بلند فریاد زد: الله اکبر... اشهد ان لا اله الا الله... 🌸 وقتی اذان و نام خدا به گوش ما خورد چنان آرامش پیدا کردیم که گویی هیچ خبری نیست! دشمن هم با شنیدن نوای ملکوتی ابراهیم عقب نشینی کرد. وقتی ابراهیم پایین آمد، یکی از رفقا بهش گفت: خیلی عالی بود. با صدای شما آرامش پیدا کردیم. 🌸ابراهیم یاد‌آور شد که: من نبودم. این یاد خدا بود که آرامش ایجاد کرد: أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ آگاه باش که تنها با یاد خدا دل‌ها آرام و مطمئن می‌گردد. (رعد/۲۸) #شهید_ابراهیم_هادی🌷
دیدار خواهر  با فرمانده سپاه مشهد در فرودگاه هاشمی نژاد جهت زیارت پیکر پاک و مطهر 🌷 ✅خواهر شهید ابراهیم هادی در خصوص دیدار با پیکر مطهر و پاک شهید حاج قاسم سلیمانی گفتند: تابوت را در آغوش کشیدم فریاد زدم برادرم... برادرم ... برادرم... ابراهیم رفت خبر شهادتش آمد اما خودش برنگشت شما ارباًاربا برگشتی برادرم جگرم سوخت الان متوجه میشوم مادرم وقتی میگفت جگرم میسوزد چه حالی داشته ... سردار دلها با شهادت شما جگرم سوخت تا آخر ایستاده ام راهتان را ادامه خواهم داد تا شهادت ... چفیه متبرک به پیکر شهید سردار سلیمانی🌷
🌴ابراهیم همیشه قبل از دو رکعت نمـــاز میخوند، ازش پرسیدم چه نمازی می‌خـونـی⁉️ 🌴گفت: دو رکعت نماز📿 میخونم و از میخوام یه وقت تو مسـابقه حال کسی رو نگیرم❌ 🌷 📚 کتاب "سلام بر ابراهیم"
🔻 🔅ابراهیم جلو رفت و گفت:"کجایی پهلوون، مغازت چرا بسته‌ است؟! عمو عزّت آهی از سَرِ درد کشید و گفت: ای روزگار، مغازه رو از چنگ ما درآوردن. آدم دیگه به کی اعتماد کنه، پسر خود آدم که بیاد مغازه‌ی پدر رو بگیره و بفروشه، آدم باید چیکار کنه؟! بعد ادامه داد: من یه مدّت بیکار بودم تا اینکه یکی از بازاری‌ها این ترازو رو برام خرید تا کاسبی کنم. الان هم دیگه خونه خودم نمی‌رم تا چشمم به پسرم نیفته. منزل دخترم همین اطرافه، می‌رم منزل دخترم. ابراهیم خیلی ناراحت شد. گفت: "عمو بیا برسونیمت منزل." با موتور عمو عزّت را به خانه دخترش رساندیم. وضع مالی‌شان بدتر از خودش بود. ابراهیم درآمدِ کارِ خودش را به این پیرمرد بخشید. اصلا برایش مهم نبود که برای این پول یک ماه در بازار کار کرده و سختی کشیده. 📚 قسمتي از کتابِ سلام بر ابراهیم۲ () @alvane
❇خواهر :🌷 🛵یک روز موتور شوهرخواهرم را از جلوی منزل‌مان دزدیدند😱 عده ای دنبال دویدند و موتور را زدند زمین.🏍 🖇ابراهیم رسید و زخمی شده را بلند کرد.🌸 نگاهی به چهره زده اش انداخت و به بقیه گفت:😊 🙃🙂اشتباه شده! بروید. ابراهیم دزد را برد و خودش درمان زخمش شد.👏👏 😔آن از ابراهیم زده شد.😓 ⁉ابراهیم از زندگی اش سوال کرد؟⁉ 🛠 کرد و برایش درست کرد! طرف خوان شد، به رفت و...😇 🦋بعد از ابراهیم در جبهه شد...😭😭 ❌ گرفتن است! کنیم😊 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸 شهدا را با صلوات یادکنید 🌺🌸
‍ 💠 ارادت به از میان شهدای مدافع حرم، بسیاری بودند که ارادات و علاقه قلبی به داشتند. 🌷 همواره تصویر ابراهیم را در جیبش داشت، کتاب را خوانده بود و هر وقت از کنار تصویر او رد می شد سلام میکرد. 🌷 هرطور بود در راهیان نور به کانال کمیل می‌رفت و با ابراهیمش خلوت می‌کرد. 🌷 هرزمان یکی از اساتید دانشگاه که همرزم ابراهیم بود را میدید، از او میخواست چند جمله ای از ابراهیم بگوید. 🌷 که دیگر احتیاج به توضیح ندارد. نام جهادیش را گذاشته بود: ابراهیم هادی ذوالفقاری ابراهیم، تمام زندگی هادی شده بود. 🌷 بیشتر کتابهایی که درباره شهید هادی بود خوانده بود و در کنار مزار یادبودش عکس یادگاری گرفته بود. 🌷 از عاشقان ابراهیم بود. روی برخی داستانهای آموزنده او تمرکز خاصی داشت. 🌷 به عشق ابراهیم هادی، نام جهادی‌اش را سید ابراهیم گذاشت. مرتب کتاب ابراهیم را تهیه می‌کرد و می‌نوشت: «وقف در گردش» و به دیگران می‌داد. 🌷 نیز از شیفتگان ابراهیم هادی بود و هر هفته به مزار این شهید می‌رفت. 🌷 از هم محله‌ای‌های ابراهیم بود، او را الگوی خودش قرار داد و در مسیر ابراهیم قدم برداشت. 🌷 از مسئولان ایرانی فاطمیون نیز عاشق ابراهیم بود. یکی از مسئولان لشکر فاطمیون تعریف می‌کند: برای اوقات بیکاری رزمندگان احتیاج به کتاب داشتیم. تعداد زیادی از کتاب‌ها از جمله «سلام بر ابراهیم» به آنها هدیه شد. بعدها از برکات حضور ابراهیم در جمع مدافعان حرم بسیار شنیدیم و آنها علاقه‌مند به زندگی شهید شدند. 🌷 به کمک دوستانش و به تأسی از هیئت خیمه العباس را راه انداخته بود هرکسی با یک خو گرفت روز محشر از او گرفت @alvane
همیشه میگفت: بعد از توکل به خداوند، توسل به حضرات معصومین؛ خصوصا زهرا "س" حلال مشکلات است... ❤️
✍🏻 همیشه میگفت زیباترین شهادت را می خواهم! پرسیدم ، شهادت خودش زیباست ، زییاترین شهادت چگونه است؟ ابراهیم در جواب گفت ، زیباترین شهادت این است که جنازه ای هم از انسان باقی نماند...
❤️ 🔹خواهر شهید ابراهیم هادی تعریف میکرد که: یک روز موتور شوهر خواهرم را از جلوی منزل مان دزدیدند، عده ای دنبال دزد دویدند و موتور را زدند زمین. ابراهیم رسید و دزد زخمی شده را بلند کرد، نگاهی به چهره وحشت زده اش انداخت و به بقیه گفت: اشتباه شده! بروید. ابراهیم دزد را برد درمانگاه و خودش پیگیر درمان زخمش شد. آن بنده خدا از رفتار ابراهیم خجالت زده شد. ابراهیم از زندگی اش سوال کرد، کمکش کرد و برایش کار درست کرد. ️طرف نمازخوان شد، به جبهه رفت و بعد از ابراهیم در جبهه شهید شد... 🔹اگر مثل ابراهیم هادی هنر جذب نداریم، دیگران را هم دزدتر نکنیم.