🕊☀️سِیِّدِهْ☀️🕊:
#عاشقانہ_شهدا
همسر شهید مدافع حرم امین ڪریمے مےگوید:
دو شب قبل از اینکه امین حرفی از سفر به سوریه بزند،
خوابی دیده بودم که نگرانی من را نسبت به مأموریت دو چندان کرده بود😥😢
خواب دیدم یک صدایے که چهرهای از آن به خاطر ندارم،
نامهای برایم آورد✉️
که در آن دقیقاً نوشته شده بود:
"جناب آقای امین کریمی فرزند الیاس کریمی به عنوان محافظ درهای حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) منصوب شده است"💚
و پایین آن امضا شده بود...✍
#همسر_شهید
#همسران_شهدا
#شهید_امین_کریمی
کانال مردان بی ادعا. شهید محمد رضا الوانی
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷لطفا دوستان خودرا معرفی نماید 👇
✅✅@alvane🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🔱🔱🔱⚜⚜⚜⚜
#عاشقانه_شهدا💞
♥️محمـد آقا با برادرم دوست بود و با هم #هیئت میرفتند☺️ خانواده ایشون چند باری منو دیده بودن خیلےتمایل داشتند وصلتے💞 صورت بگیره. اما چون فاصله سنےمن و #محمد آقا زیاد بود قبول نمےکردم😕
♥️من متولد مرداد ۶۷ و محمد آقا شهریور۵۶ 📆 محمد آقا تو سفرے که به کربلا داشته در حرم #حضرت_عباس (ع) #متوسل به این بزرگوار شده و از ایشون همسر #مؤمن و محب اهلبیت (ع) را میخواد👌
♥️️همزمان با این موضوع #بـرادرم یک بار دیگه این موضوع رو به من گفت و خواست بیشتر فکر💬 کنم نمیدونم چیشد که #موافقت کردم که بیاد☺️
♥️از امام حسین(ع) هم خواستم هرچی خیر و #صلاحه پیش روم بذاره😇 وقتے محمد آقا به خواستگاریم اومد تازه از #کربلا برگشته بود💐
♥️اول صحبتهامون یه روایت برام گفت: « نجات و رستگاری در راستگویی است.» تا این حرف رو شنیدم یه کم #دلهره ای رو هم که داشتم برطرف شد😇
♥️گفت من #خواب دیدم که خدا به من ۲دختر دوقلو میبخشه😍 و همسری خوب و مهربان دارم، ولےهمه این چیزها رو میگذارمو #شهادت در راه خدا رو انتخاب میکنم✅ خوابهای محمد آقا همیشه #رؤیای_صادقه بود....
#شهید_محمد_پورهنگ🌷
#طلبه_شهید_مدافع_حرم
#سالروز_شهادت
🍃🌹🍃🌹
@alvane
مدافعان بانوی دمشق
#عاشقانه_شهدا
💞هیچ گاه برای خودش چیزی نمی گرفت. تمام #لباس ها و حتی کفش👠 را من برای ایشون میگرفتم.
💞برای اینکه منو خوشحال کنن یک تکه #سوغاتی برای خودشون میگرفتن. چون میدونست از این کار خیلی خوشحال میشدم☺️ حتی بیشتر از چیزهایی که برای من میگرفت.
💞تو #زندگی نشد من چیزی بخوام و ایشون بگه نه❌ البته هیچگاه چیزی که در #توان ایشون نبود را طلب نمیکردم.
#شهید_مرتضی_عطایی🌷
#شهید_مدافع_حرم
#عاشقانه_شهدا❤️
🌸بعد از هیئت رایه العباس، با لیوان چای روی سکوی وسط خیابان منتظرم میایستاد.❤️
🌸وقتی چای و قند را به من تعارف میکرد، حتی بچه مذهبیها هم نگاه میکردند.
🌸چند دفعه دیدم خانمهای مسنتر تشویقش کردند وبعضیهایشان به شوهرشان میگفتند: حاج آقا یاد بگیر! از تو کوچیک تره!
🌸ابراز محبت های این چنینی و میکرد و نظر بقیه هم برایش مهم نبود.
حتی میگفت: دیگران باید این کارا رو یاد بگیرن!
🌸ولی خیلی بدش میآمد از زن و مرد هایی که در خیابان دست در دست هم راه میروند.
میگفت:مگه اینا خونه و زندگی ندارن؟
اعتقادش این بود که با خط کش اسلام کار کن.
📚قصه دلبری
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
💕💕@alvane💞🍃🍃