۰
✅ برنامه روزانه رهبر بزرگوارمان (حفظه الله)
👈 غلام شاه پسندی از محافظان
رهبری در مورد برنامه روزانه ایشان گفت:
🕑 ایشان حدود یک تا یکونیم ساعت پیش از نماز صبح بیدارند که تهجد و عبادت شخصی ایشان است. روزهایش هم با هم فرق میکند، شبیه به هم نیست. ایام هفته فرق میکند. یک روز آقا بیشتر نماز میخوانند، یک روز بیشتر قرآن میخوانند، یک روز بیشتر دعا میخوانند، یک روز بیشتر ذکر میگویند...
🕓 بعدش نماز صبح را میخوانند، ایشان نماز صبح را به جماعت میخوانند و کمترین جماعتشان، آن شخصی است که همراه ایشان است و بیشترینشان هم هر کسی که توی آن ساختمان است، میآید. ایشان توی دفتر کارشان نماز میخوانند و همه کسانی که صبح در محل کار هستند ـ اعم از پاسدارها و دفتریهایی که آنجا هستند ـ نمازشان را با آقا میخوانند.
🕔 کوهنوردی
بعد از نماز صبح، ایشان هفتهای سه روز کوهنوردی میکنند و حداقل بین چهلوپنج تا شصت دقیقه به سمت بالا حرکت میکنند. این مسیر را حدود نیم ساعت تا چهلوپنج دقیقه برمیگردند.
بعضی از مواقع کوههایی دورتر هستند و برای اینکه به وضعیت کار ایشان لطمه نزند، آقا آن ساعت که باید تهجد و نماز و عبادت شخصی خودشان باشد را میآیند بیرون و در طول مسیر عبادتشان را انجام میدهند. پای کوه که میرسیم، نماز را آنجا میخوانیم. هنوز تاریک است و کسی بیدار نیست. یک ساعتی که بالا میرویم، هنوز آفتاب نزده است.
🕖 آن سه روز کوهنوردی وقتی از کوه پائین میآیند، بعد وقت اداری کار ایشان است و آن چهار روز دیگر را توی خانه ورزش میکنند.
پس از ورزششان از ساعت هفت، هفتونیم، ایشان در محل کار حاضر میشوند. اگر ملاقات خاصی نداشته باشند میروند منزل و صبحانه را در منزل با خانواده میخورند و بعد از صبحانه میآیند دفتر، کارشان انجام میشود.
🕗 اگر ملاقات داشته باشند، ملاقات با صبحانه شروع میشود. وقتی هفت صبح با آقا ملاقات هست، صبحانهشان را هم با آقا میخورند.
🕛 بعد از خوردن صبحانه و کار اداری، تا نماز ظهر، آقا توی دفتر است. اذان که گفته بشود، هر کاری که وجود داشته باشد، وسط سخنرانی هم که باشد، آقا قطع میکنند، میگویند نماز را بخوانیم بعد بیاییم؛ نماز اول وقت.
🕑 بعد از نماز، ادامه کار. اگر جلسات ادامه داشته باشد، ناهار را آقا با آن افراد جلسه، توی دفتر میل میکنند. اگر توی دفتر، ملاقاتی نبود، بین ساعت نماز تا یکی دو ساعت بعد از نماز، چون فاصله بین منزل آقا و دفتر به اندازة ده، بیست قدم است، در منزل غذایشان را میخورند و استراحتشان را میکنند، مجدد اولین برنامهای که دارند ساعت سه بعد از ظهر، چهار بعدازظهر است. ایشان میآیند در داخل دفتر هستند و مواقعی که بعدازظهر جلسه خاصی نباشد، ایشان توی کتابخانه شخصیشان به مطالعه میپردازند.
💠 هر زمانی که شما ایشان را ببینید، یا ذکر میگوید یا قرآن میخواند. ایشان به ما توصیه میکردند و میگفتند: «بچهها قرآن را زیاد بخوانید؛ قرآن نور است، قرآن را خیلی مطالعه کنید. من در جوانی هر سه روز یک دور قرآن میخواندم. یعنی روزی ده جزء. الآن دیگر اصلاً نمی شود، پیر شدهام، از نظر سنوسال، وضعیت، شغل، گرفتاریهای کاری، این همه مسائل کشور , واقعاً نمیتوانم قرآن بخوانم. خیلی از قرآن دور شدم. نُه روز، ده روز طول میکشد من یک دور قرآن را بخوانم.»
الآن که دور شده اند، روزی سه جزء قرآن میخوانند.
💠 همه افراد خانواده آقا حافظ کل قرآن هستند. منزل حضرت آقا یک خانواده پرجمعیتی است، خودشان، خانمشان و شش تا فرزند با ایشان زندگی کردهاند که همه الآن ازدواج کردهاند و رفتهاند؛ هر هشت نفر این خانواده حافظ کل قرآن هستند. مأنوس قرآن بودن یعنی این. کل افراد خانواده قاری و حافظ قرآناند.
🗞 یک روز با رهبری،ماهنامه
🇮🇷
📝 چک سفید خدا
🍃🌹🍃
🔻خدا در قرآن به دو گروه #چک_سفید داده و فرموده است خودتان مبلغش را بنویسید! یک گروه کسانی هستند که بر #مصیبتها #صبر میکنند. چون این افراد ثابت کردهاند که حقیقتا خدا را میخواهند. «إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ»(زمر، ۱۰).
🔺گروه دوم هم افرادی هستند که #نماز_شب میخوانند. «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ»(سجده، ۱۷) خداوند میفرماید هیچکس نمیتواند بفهمد برای اینها چه آماده کردهام!
👤 #آیت_الله_سیدحسن_عاملی
🇮🇷 کانال اساتید انقلابی و نخبگان علمی
@asatid_enghelabi ایتا و سروش
⭕️ قدرت نظام یا ضعف عدلیه!
🔹 ریاست محترم قوه قضائیه !
اخیرا اخبار نگران کننده ای از محتوای لایحه قوه جهت مقابله با بی حجابی بگوش می رسد مثلا :
▪️مبلغ جریمه کشف حجاب معادل قیمت یک ساندویچ معمولی است!
▪️ضابطین قضایی برای جریمه کردن هر فرد بی حجاب باید مستندات مربوطه را تهیه و نگه داری کنند.( چون ممکن است فرد بی حجاب به جریمه اعتراض کند!!)
▪️افراد بی حجاب می توانند به جریمه اعمال شده اعتراض کنند و اعتراض آنها باید در یک کمیسیون خاص بررسی شود و ابراز پشیمانی مجرم موجب لغو جریمه و پاک شدن سوابق آن خواهد شد.
▪️بر اساس این لایحه اگر زنی بدون رعایت پوشش شرعی و حتی در حالت برهنگی بدن در خیابان و اماکن عمومی حاضر شود نه پلیس و نه هیچ نهاد دیگری حق بازداشت یا جلوگیری از ادامه حضور او را نخواهد داشت و این فرد می تواند با آزادی کامل تا هر زمان که بخواهد با همان حالت در جامعه حضور داشته باشد و تنها به پرداخت جریمه ای معادل قیمت یک کیلو گوشت محکوم خواهد شد! ( که می تواند به این جریمه هم اعتراض کند و....)
▪️اگر چند حقوق دان متدین و انقلابی مسئول بررسی این لایحه شوند خطاها و نواقص بسیاری را در این لایحه ۳ صفحه ای خواهند یافت !
بزرگترین مشکل این لایحه آن است که نویسندگان آن نخواسته اند مفهوم «حرام سیاسی» را بپذیرند و به همین علت بی حجابی را در حد یک تخلف ساده رانندگی تنزل داده اند!
▪️این لایحه ( در صورت تصویب در مجلس ) نه تنها موجب بازدارندگی از بی حجابی نمی شود بلکه مسیر را برای عادی شدن بی حجابی و حتی برهنگی زنان هموار خواهد کرد چون بر اساس این قانون زنان می توانند در هرمکان عمومی و به هر شکلی که مایل باشند برهنه شوند و در صورت حضور پلیس و اعمال قانون با ارزانترین قیمت ممکن هزینه برهنگی خود را بپردازند!!
وقتی برخی از این زنان برای سگهای خود گردن بندهای طلا (معادل حقوق چند ماه یک قاضی دادگستری) می خرند ، پرداخت جریمه ای چند صد هزار تومانی برای برهنگی بدون مانع در مملکت امام زمان برایشان در حکم شوخی خواهد بود!
▪️این لایحه چنان دست ضابطان قضایی برای برخورد قانونی با بی حجابی و برهنگی زنان را می بندد که کمتر پلیسی برای اجرای آن رغبت خواهد کرد چرا که پلیس درک می کند نویسندگان لایحه بیش از آن که به فکر مواجهه با یک «حرام شرعی و سیاسی» باشد به فکر آرامش و راحتی بی حجابان بوده و به همین علت لایحه را به صورت یک جانبه به نفع شهوترانی آنها ( و به زیان سلامت روانی و معنوی جامعه) تنظیم کرده اند!
🔹 جناب اژه ای !
در صورت صحت این اخبار لطفا نام این لایحه را به شکل زیر تغییر بدهید:
«لایحه صیانت قضایی از بی حجابان»
و بر اساس سوابق طولانی امنیتی و قضایی خود بفرمایید:
▪️ آیا این لایحه می تواند وعده رهبر انقلاب مبنی بر جمع شدن قطعی بی حجابی را عملی کند؟
▪️نسبت لایحه فوق با این فرمایش رهبرانقلاب ( قدرت نظام باید جلوی فساد و فحشا را بگیرد!) چیست؟ به نظر شما تنظیم کنندگان این لایحه اعتنایی به دغدغه ها و دستورات رهبری داشته اند؟
✍دکتر محمد صادق کوشکی
@Akhbarevijeh1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#چادری شدن دختر ایرانی مقیم انگلیس در #مقتل شهید علی وردی (خیابان ورزش) در
#هیات #دختران_انقلاب
💢این دختر خانوم وقتی فیلم نحوه شهادت آرمان در صفحه دختران انقلاب را می بیند خانواده اش را از انگلیس رها میکند و میاد ایران و سراغ دختران انقلاب....به اتفاق دختران انقلاب و با بی تابی تمام و اشک چشم به ملاقات مادر آرمان میرود..... وقتی #مادر_آرمان برایش از ناراحتی آرمان به خاطر شنیدن خبر چادر کشیدن میگوید،تصمیم می گیرد #موهایش را کامل بپوشاند و به حمدالله در #هیات #دختران_انقلاب در #مقتل شهید به دست خانواده شهید آرمان علی وردی #چادری میشود...
✅و در آخر پیام این بانو به دنیا را به زبان انگلیسی ببینید...
#پیشاپیش_روز_دختر_مباااااارک🌷❤️
🇮🇷کانال #دختران_انقلاب را دنبال کنید
✅https://eitaa.com/joinchat/3435003923C863f1fbcfc
ذیقعده شد و بهار ایران آمد / در مشهد و قم دو گنج پنهان آمد
در روز یکم کریمه آل رسول (ص) / در یازدهم شاه خراسان آمد . . .
میلاد گلهای حضرت رسول (ص) مبارک باد
مردی از یاران امام جعفر صادق (علیه السلام) دختردار شد، حضرت نزد او رفت، دید خشمگین است، فرمود: «اگر خداوند به تو وحی کند که آیا می خواهی چیزی را من برای تو انتخاب کنم یا تو برای خودت انتخاب می کنی؟ چه پاسخ می دهی؟» آن مرد گفت: به خدا عرض می کنم: آنچه را تو برایم بپسندی و انتخاب کنی، می پسندم. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «اکنون خداوند فرزند دختر را برای تو انتخاب کرده است.» سپس فرمود: «آن عالم و ولی خدا (خضر علیه السلام) که همراه موسی (علیه السلام) بود و آن پسر بچه را کشت، خداوند از قول او فرمود: ما آن پسر را کشتیم چرا که بیم آن بود پدر و مادرش را به طغیان و کفر وا دارد، از این رو خواستیم پروردگارشان به جای او فرزندی پاک تر و با محبّت تر به آن پدر و مادر بدهد.»[10] (کهف/81) امام صادق (علیه السلام) در ادامه فرمود: «خداوند به آن دو، دختری عنایت کرد که از او و نسل وی هفتاد پیامبر به دنیا آمدند.» (قمی، سفینةالبحار، ج1، حرف «باء» و «نون»)
خاطره ای از شهید محمد حسین فهمیده
راوی : مادر شهید
داشتم خونه رو مرتب می کردم
حسین گوشهی آشپزخونه نشسته و به نقطهای خیره شده بود
اونقدر غرق افکار خودش بود که هر چی صداش کردم، جواب نداد
رفتم جلوش و گفتم: حسین... حسین ... کجایی مادر؟!
یهو برگشت و بهم نگاه کرد
گفتم: حسین جان! کجایی مادر؟!
خندید و گفت: سر قبرم بودم مامان...
از تعجب خندهام گرفت.
بهش گفتم: قبرت؟!.. قبرت کجاست مادر جون؟!
گفت: بهشت زهرا سلام الله علیها ردیف ۱۱ قطعه ۲۴ شماره ۴۴
چیزی نگفتم و گذشت ...
وقتی شهید شد و دفنش کردیم به حرفش رسیدم؛
با کمال تعجب دیدم دقیقاً همون جایی دفن شده که اون روز بهم گفته بود
پشتم لرزید، فهمیدم اون روز واقعاً سر قبرش بوده...
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید #محمدحسین_فهمیده😭🌹🙏
💠برنامه های سلوکی عارف كامل آیت الله العظمی بهجت در حرم بانوی کرامت
✍آيت الله العظمی بهجت(ره) از سال 1324 شمسی روزی دو ساعت به حرم حضرت معصومه میرفتند و یک ساعت ایستاده و یک ساعت نشسته زیارت میکردند و دعای جامعه کبیره و چند بار نیز به نیابت، امینالله میخواندند. تا سن نود سالگی هم در حرم مشغول راز و نیاز و عبادت بودند، گاهی می پرسیدند چرا این همه زیارت نامه طول می کشد؟می فرمودند: ما کسانی را دیدیم چهار ساعت زیارت حرمشان طول میکشید. وقتی می پرسیدند برای چی؟، میگفت خودم را در بهشت میبینم، چطور بیرون بیایم.
✅ ملائکه با صدای بلند زُوّار اذیت می شوند
آیت الله مسعودی خمینی؛ تولیت سابق حرم حضرت معصومه: آیت الله بهجت اصرار داشت نه تنها در حرمهای ائمه(ع)، بلکه در حرم فاطمه معصومه(س) نباید صدا را بلند کرد روزی در حرم به من فرمودند: به خدام و زوار بسپارید که در حرم فریاد نزنند و صدای خود را بلند نکنند، چون ملائکه در حال طواف هستند و از صدای بلند اذیت می شوند.
#مفاخر_گیلان
https://eitaa.com/joinchat/691798023C0216686926
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✝️ کشیش ارشد آمریکایی: رفتن به کربلا برای همه واجب است، اگر تا به حال کربلا نرفته اید، همین الآن برای رفتن به آنجا برنامه ریزی کنید.
📣 صحبتهای بسیار جالب «کِنِث جی. فلاورز» کشیش ارشد کلیسای دترویت درباره تجربه اش از زیارت حرم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام.
🤲 خداوندا! شفاعت و زیارت با معرفت سرور آزادگان جهان را نصیب ما بفرما
@ranggarang
با سلام و تحیات. باطلاع اعضا گروه می رسانم که سایت کتاب صرفی پور حاوی بیش از ششصد جلد کتب تالیفی حجه السللام محمد تقی صرفی پور امام جماعت مسجد امیرالمومنین بلوار شروع بکار کرده و کسانی که علاقه مند هستند تا با معارف اسلام اشنا شوند می توانند از سایت مذکور به نشانی..https://ketabsarfipoor.ir/..بازدید نموده و کتاب مورد علاقه خود را با فایل پی دی اف مطالعه یا دانلود نمایند. باتشکر فراوان
یاد آوری نماز یکشنبه ذی القعده و آثار آن 👇
توبه مقبول / گناهش آمرزیده / طلبکاران او در روز قیامت از او راضی شوند / با ایمان بمیرد/ دینش گرفته نشود / قبرش گشاده و نورانی گردد / والدینش از او راضی گردد/ مغفرت شامل حال والدین و ذریه او گردد/ توسعه رزق پیدا کند/ ملک الموت در موقع مردن با او مدارا کند / به آسانی جان دهد.
تمام مناقشات منطقه ای ایران از گور پهلوی بلند میشه؛
با فروش دشت ناامید، سر منشا رود هیرمند رو از دست داد!
با فروش آرارات یکی از مهمترین منابع طبیعی و آبی را نابود کرد!
با جدایی بحرین چاههای نفتی وسیع رو به انگلیسی ها واگذار کرد!
همین وطن فروشا الان برامون ژست وطن پرستی گرفتن!
رضا شاه، روحت شاد، رضا پالون، میفهمی که چی میگم؟😅
🔴 فوری/ افشاگری تکان دهنده و صریح حسین شریعتمداری از یک لایحه عجیب و فاجعه بار
⏪لایحه عفاف یا گسترش بیحجابی؟!
▪️حاج حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان با اشاره به بندهایی از لایحه عجیب و غریب قوه قضائیه برای مقابله با بیحجابی نوشت:
در این لایحه اولاً؛ وظیفه تصریح شده مقابله با جرم مشهود بیحجابی از ماموران سلب شده است!
ثانیاً؛ مجازات کشف حجاب، از دایره جرایم کیفری حذف شده و به جرایمی از نوع «تخلف»! آنهم با مجازات نقدی تقریباً ناچیز تبدیل شده است!
ثالثاً؛ امکان برخورد با این پدیده عفتسوز از سایر نهادهای ضابط قضایی مانند بسیج و سپاه گرفته شده و حال آنکه برخورد آنان با جرایم مشهود یک ماموریت قانونی و مصوب مجلس و فرماندهی کل قواست!
رابعاً مردم از انجام تکلیف دینی و قانونی امر به معروف و نهی از منکر نه فقط منع شدهاند، بلکه اقدام آنها در این زمینه بهگونهای یک اقدام مجرمانه نیز تلقی شده است! و مثلاً حق ندارند از تردد کشفحجابکنندگان در معابر عمومی و انظار عامه جلوگیری کنند!
▪️و اما، حالا به شاه بیت! ماده یک این لایحه نظری بیندازید! چه میبینید؟! مطابق این ماده، نیروی انتظامی در صورت مشاهده جرم مشهود کشف حجاب، حق کمترین برخورد و ممانعتی ندارد! خُب، باید چه کند؟ باید برای کشفحجابکننده پیامک بفرستد و به او تذکر بدهد! اگر مراعات نکرد چه؟ پیامک دوم! اگر بازهم... پیامک سوم! و...
▪️خودتان قضاوت کنید. آیا این فرمول پیشنهادی در لایحه یادشده غیر از رها کردن پدیده خانمانبرانداز و عفتسوز کشف حجاب و تشویق دشمن به بهرهگیری از زنان فریبخورده برای ادامه این راه پلشت، مفهوم و معنای دیگری دارد؟! آیا این ماده خندهدار نیست؟! البته که خندهدار نیست، بلکه بر احوال ملت و خون شهدا و شهید و شهادت و مجاهدتهای ۴۴ ساله ملت و... بایدگریست!
⭕️متن کامل در زیر
https://kayhan.ir/fa/news/265494
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اتفاقی کم نظیر در یکی از دبیرستان های استان مازندران تا آخر ببینید🍃
وصیتنامه شهید ناصرالدین باغانی / بخش اول
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
معرفی شهید :
سال 46 در خانوادهاي مذهبي و روحاني در قم به دنيا آمد. با شروع حوادث انقلاب و جهت ياري مردم به سبزوار رفتند.
پدرش نماينده دور اول مجلس از سوي مردم سبزوار گرديد.
ناصرالدين در شاخه جوانان حزب جمهوري مشغول فعاليت شد و در اين مدت، چهار بار برنده مسابقات قرآن كريم شد.
با سپري كردن دوران دبيرستان در دانشگاه امام صادق (ع) پذيرفته شد. خودش مي گفت: من دانشگاه امام صادق (ع) را به دانشگاه امام حسين (ع) تبديل كردم و مدرك قبولي را از دستان آقا ابا عبدالله گرفتم.
از عمليات بدر در جبهه حضور داشت ودر عمليات كربلاي 5 در حالي كه نوزده سال بيشتر نداشت در 65/12/21 به شهادت رسيد.
دستنوشته ها و وصيتنامه او بسيار عجيب است.
مقام معظم رهبری درباره ی این شهید بزرگوار ميگويند:
نوشتجات این شهید عزیز را مکرر خوانده ام و هر بار بهره و فیض تازه ای از آن گرفته ام.
بسم رب الشهداء و الصدیقین
اینجانب ناصرالدین باغانی بنده ي حقیر درگاه خداوند چند جمله ای را به رسم وصیت مینگارم. سخنم را درباره عشق آغاز میکنم:
هر آنکه نیست در این حلقه زنده به عشق
بر او نمرده به فتوای من نماز کنید
ما را به جرم عشق مؤاخذه میکنند گویا نمیدانند که عشق گناه نیست. اما کدام عشق!؟
خداوندا، معبودا، عاشقا، مرا که آفریدی، عشق به پدر و مادر را در من به ودیعت نهادی.
مدتی گذشت. دیگر عشق را آموخته بودم، اما به چه چیز عشق ورزیدن را نه، به دنیا عشق ورزیدم. به مال و منال دنیا عشق ورزیدم. به مدرسه عشق ورزیدم. به دانشگاه عشق ورزیدم.
اما همه اینها بعد از مدت کمی جای خود را به عشق حقیقی و اصیل داد. یعنی عشق به تو، فهمیدم عشق به تو پایدار است و دیگر عشقها، عشقهای دروغین است فهمیدم که لا ینفع مال و لا بنون فهمبدم که وقتی شرایط عوض شود "یفر المرء من اَخیه و صاحبته و بنیه و امه و ابیه و ... "
پس به عشق به تو دل بستم. بعد ازچندی که با تو معاشقه کردم به یکباره به خود آمدم! دیدم که من کوچکتر از آنم که عاشق تو شوم و تو بزرگتر از آنی که معشوق من قرار بگیری. فهمیدم که دراین مدت که فکر میکردم عاشق تو هستم اشتباه میکردم.
این تو بودی که عاشق من بودی و مرا میکشاندی. اگر من عاشق تو بودم باید یکسره به دنبال تو میآمدم. ولیکن وقتی توجه میکنم میبینم گاهی اوقات در دام شیطان افتاده ام ولی باز به راه مستقیم آمده ام. حال میفهمم که این تو بودی که عاشق بنده ات بودی و هر گاه او صید شیطان شده تو دام شیطان را پاره کردی. هر شب به انتظار او نشستی تا بلکه یک شب او را ببینی! حالا می فهمم که تو عاشق صادق بنده ات هستی. بنده را چه که عاشق تو شود.(عنقا شکار کس نشود دام باز گیر)
آری تو عاشق من بودی و هر شب مرا بیدار میکردی و به انتظار یک صدا از جانب معشوقت مینشستی اما من بدبخت ناز میکردم و شب خلوت را از دست میدادم و ميخوابیدم. اما تو دست برنداشتی و اینقدر به اینکار ادامه دادی تا بالاخره من گریزپای را به چنگ آوردی. من فکر میکردم که با پای خود آمده ام و چه خیال باطلی.
این کمند عشق تو بود که به گردن من افتاده بود. مرا که به چنگ آوردی تا به دور از هرگونه هیاهو با من نرد عشق ببازی و من در کار تو حیران بودم و از کرم تو تعجب میکردم آخر تو بزرگ بودی و من کوچک. تو کریم بودی و من لئیم. تو جمیل بودی و من قبیح. تو مولا بودی و من بنده و من شرمنده از این همه احسان تو بودم. کمند عشقت را محکمتر کردی. مرا به خط مقدم عشق بردی. در آنجا شراب عشقت را به من نوشاندی و چه نیکو شرابی بود. من هنوز از لذت آن شراب مستم.
اولین جرعه آن را که نوشیدم مست شدم و در حال مستی تقاضای جرعه ای دیگر کردم . اما این بار تو بودی که ناز میکردی و مرا سر میگرداندی پیاله ام را به طرفت دراز کردم و تقاضای جرعه ي دیگر کردم اما پیاله ام را شکستی. هرچه التماس کردم که جامی دیگر بده تا از حجاب جسمانی بیاسایم ندادی و زیر لب به من خندیدی و پنهانی عشوه کردی. اکنون من خمارم و پیاله به دست. هنوز در انتظار جرعه ای دیگر از شراب عشقت به سر میبرم.
ای عاشق من. ای اله من . پیاله ام را پر کن و مرا در خماری نگذار. تو که یک عمر به انتظار نشسته بودی حال که به من رسیده ای چرا کام دل بر نمیگیری.
تو که از بیع و متاع عشق دم میزدی چرا هم اکنون مرا در انتظار گذاشته ای؟!
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
ملاقات بانوی تازه مسلمان غربی با امام زمان (عج)
من وقتی مسلمان شدم، همه چیز این دین را پذیرفتم، به خصوص این که به شوهرم خیلی اطمینان داشتم و میدانستم بیجهت به دین دیگری رو نمیآورد. نماز و روزه و تمام برنامهها و اعمال اسلام را پذیرفتم و دیگر هیچ شکی نداشتم. فقط در یک چیز شک داشتم و هر چه میکردم دلم آرام نمیگرفت و آن مسئله آخرین امام و منجی این دین مقدس بود که...
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از هموطنان ایرانی یک سال در ایام محرم به انگلستان سفر کرده بود. یک روز که به منزل یکی از دوستان دعوت شده بود وقتی وارد حیاط منزل شد، با تعجب دید که آنجا نیز بساط دیگ و آتش و نذری امام حسین (علیهالسلام) برپاست، همه پیراهن مشکی بر تن کرده و شال عزا به گردن آویخته و عزادار حضرت سید الشهداء اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) هستند. در این میان متوجه یک زوج جوان که خیلی عاشقانه در مجلس امام حسین (علیهالسلام) فعالیت میکردند، شد و وقتی از حال آنها جویا شد، متوجه شد که آن دو مسیحی بودهاند و مسلمان شدهاند و هر دو پزشک هستند. مرد متخصص قلب و عروق و زن هم فوق تخصص زنان.
برایش جالب بود که در انگلستان، برخی از مردم این طور عاشق اهل بیت (علیهالسلام) باشند و مخصوصاً دو پزشک مسیحی، مسلمان شوند و با این شور و حال و با کمال تواضع در مجلس امام حسین (علیهالسلام) نوکری کنند. کمی نزدیکتر رفت، با آن زن تازه مسلمان شروع به صحبت کردن نمود و از او پرسید که به چه علت مسلمان شده و علت این همه شور و هیجان و عشق و محبت چیست؟
او گفت: «درست است، شاید عادی نباشد، اما من دلم ربوده شده، عاشق شدم و این شور و حال هم که میبینی به خاطر محبت قلبی من است.»
از او پرسید: «دلربای تو کیست؟ چه عشقی و چه محبتی!؟»
پاسخ داد: «من وقتی مسلمان شدم، همه چیز این دین را پذیرفتم، به خصوص این که به شوهرم خیلی اطمینان داشتم و میدانستم بیجهت به دین دیگری رو نمیآورد. نماز و روزه و تمام برنامهها و اعمال اسلام را پذیرفتم و دیگر هیچ شکی نداشتم. فقط در یک چیز شک داشتم و هر چه میکردم دلم آرام نمیگرفت و آن مسئله آخرین امام و منجی این دین مقدس بود که هرچه فکر میکردم برایم قابل هضم نبود که شخصی بیش از هزار سال عمر کرده باشد و باز در همان طراوت و جوانی ظهور کند و اصلاً پیر نشود. در همین سرگردانی به سر میبردم تا اینکه ایام حج رسید و ما هم رهسپار خانه خدا شدیم. شاید شما حج را به اندازه ما قدر ندانید. چون ما تازه مسلمانیم و برای یک تازه مسلمان خیلی جالب و دیدنی است که باشکوهترین مظاهر دین جدیدش را از نزدیک ببیند.
وقتی اولین بار خانه کعبه را دیدم، به طوری متحول شدم که تا به آن موقع این طور منقلب نشده بودم. تمام وجودم میلرزید و بیاختیار اشک میریختم و گریه میکردم. روز عرفه که به صحرای عرفات رفتیم، تراکم جمعیت آن چنان بود که گویا قیامت برپا شده و مردم در صحرای محشر جمع شده بودند. ناگهان در آن شلوغی جمعیت متوجه شدم که کاروانم را گم کردهام، هوا خیلی گرم بود و من طاقت آن همه گرما را نداشتم، سیل جمعیت مرا به این سو و آن سو میبرد، حیران و سرگردان، کسی هم زبانم را نمیفهمید، از دور چادرهایی را شبیه به چادرهای کاروان لندن میدیدم، با سرعت به طرف آنها میرفتم، ولی وقتی نزدیک میشدم متوجه میشدم که اشتباه کردهام. خیلی خسته شدم، واقعاً نمیدانستم چه کنم. دیگر نزدیک غروب بود که گوشه ای نشستم و شروع کردم به گریه کردن، گفتم خدایا خودت به فریادم برس! در همین لحظه دیدم جوانی خوش سیما به طرف من میآید. جمعیت را کنار زد و به من رسید. چهرهاش چنان جذاب و دلربا بود که تمام غم و ناراحتی خود را فراموش کردم. وقتی به من رسید با جملاتی شمرده و با لهجه انگلیسی فصیح به من گفت: «راه را گم کرده ای؟ بیا تا من قافلهات را به تو نشان دهم.» او مرا راهنمایی کرد و چند قدمی بر نداشته بودیم که با چشم خود «کاروان لندن» را دیدم! خیلی تعجب کردم که به این زودی مرا به کاروانم رسانده است. از او حسابی تشکر کردم و موقع خداحافظی به من گفت : «به شوهرت سلام مرا برسان». من بی اختیار پرسیدم: «بگویم چه کسی سلام رسانده؟» او گفت : «بگو آن آخرین امام و آن منجی آخرالزمان که تو در رمز و راز عمر بلندش سرگردانی! من همانم که تو سرگشته او شده ای!» تا به خودم آمدم دیگر آن آقا را ندیدم و هر چه جستجو کردم، پیدایش نکردم. آنجا بود که متوجه شدم امام زمان عزیزم را ملاقات کردهام و به این وسیله طول عمر حضرت نیز برایم یقینی شد.
از آن سال به بعد ایام محرم، روز عرفه، نیمه شعبان و یا هر مناسبت دیگری که میرسید من و شوهرم عاشقانه و به عشق آن حضرت خدمتش را میکنیم و آرزوی ما دیدن دوباره اوست.»
منبع: کتاب ملاقات با امام زمان در عصر حاضر، ابوالفضل سبزی، قم، عصر رهایی، 1385، ص 88.
نظرات دادستان کل در مورد مساله حجاب:منتظری با اشاره به مطالبه بهحق و جدی مردم برای مبارزه با مفاسد، بیان کرد: قوه قضاییه و دادستانی کل تکالیفی دارند اما پژوهشهایمان نشان میدهد که برخورد فیزیکی با مسئله حجاب در برخورد اول مضر است؛ البته تشویق دیگران به ولنگاری و فساد حساب جداگانهای دارد و باید برخورد شود؛ اخیراً لایحه برخورد با بدحجابی تحویل مجلس شده و در روزهای آتی در مورد آن تصمیمگیری میشود.
دادستان کل کشور با تأکید بر اینکه دشمن در مسئله حجاب با برنامه ورود کرده است، توضیح داد: دستگاه قضایی نسبت به این مسئله بیتفاوت نیست اما مشکلات و موانعی وجود دارند و در این لایحه قانونی نکات بازدارندهای پیشبینی شده که اگر به تصویب مجلس برسد به سمع و نظر همگان خواهد رسید.
منتظری با تأکید بر اینکه برخورد تند با بانوان بدحجاب اثری معکوس دارد، بیان کرد: جهاد تبیین آن است که این بانوان را آماده شنیدن مسائل و وجوه پنهان مسئله کنیم تا از اهداف تبلیغات دشمن آگاه شوند.
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
#به_وقت_طلوع
※ دعای طلب خیر
※ گاهی نمیدانی عاقبتِ انتخابت چه میشود!
※ گاهی میدانی انتخابت درست است، امّا ترس داری از آنچه در آینده ممکن است ثمرهی این تصمیم باشد!
※ گاهی همه چیز سرجایش است، ولی تو از خودت میترسی، که نکند جایی تلخی و سختی دنیا در کامت، تو را از پذیرش آنچه خدا برایت شیرین میداند، باز بدارد.
و باز علیبنالحسین علیهالسلام برای این روزهای تو نسخهی شفابخش پیچیده است:
• اللهم إنّی أستَخیرُکَ بعلمک
خدایا من به پشتوانهی علم مطلقت، از تو طلب خیر میکنم،
• فصل علی محمّد و آله وَ اقْضِ لی بِالْخِیَره
پس بر پیامبر و آلش درود فرست و آنچه خیر است را برایم مقدر کن.
• و اَلهمنا مَعرفه الإختیار
و الهام کن به من شناخت انتخاب درست را،
• واجعل ذلک ذَریعه إلی الرّضا بما قَضیْت لنا
تا با این انتخاب درست، راضی باشیم به آنچه برایمان مقدر نمودهای،
• و التَّسلیم لما حکَمْت
و مطیع باشیم به آنچه حکمت تو آنرا اقتضاء میکند،
•فَاَزِحْ عنا ریب الإرتیاب
و دور کن از ما شک و تردید را
• و أیِّدنا بیقین المُخلِصین
و قوت بده به ما با یقینی از جنس یقین مخلصان.
و...
※ دسترسی به متن کل دعا
Blog.montazer.ir
سرگذشت شهید سعید چندانی
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی استبصار، سعید چندانی متولد ۱۳۶۰، در استان سیستان و بلوچستان، منطقه سنی نشین، که مذهب او نیز سنّی حنفی بود.
او در سن حدود ۱۲ – ۱۳ سالگی، چند ماهی در حوزه اهل سنت، طلبه بود. و در کنار طلبگی در یک کارواش مشغول به کار بود. یک روز در کارواش برای او اتفاقی می افتد، و لگن او آسیب شدیدی می بیند. بعد از مدتی او را به بیمارستان می برند برای عمل جراحی. ولی متوجه میشوند که یک غدّه ی بدخیمی در بدن او وجود دارد. سپس او را به تهران اعزام میکنند. ولی دکترهای تهران هم او را جواب کردند. و هیچ امیدی به زنده بودن او نبود.
مادر بزرگوارش با حالتی مادرانه و متضرّعانه رو به درگاه خداوند متعال می آورند؛ و خواستار شفا یافتن فرزندشان میشوند.
شبی در خواب مشاهده میکنند که شخص بزرگواری تشریف می آورند و می فرمایند: «پسرتو ببر پیش پسرم تو قم».
مادرش بعد از بیداری پرس و جو میکند که آیا زیارتگاهی در قم داریم؟ میگویند: بله. حرم حضرت معصومه (س). مادرش میگوید: خانم نه. آقا. جواب میدهند: نه کسی نیست. (در ذهن مخاطبان چنین چیزی بود که مادرش حتما دنبال مقبره ای می گردد که کسی آنجا دفن شده است.) مادر بزرگوار سعید، وارد نمازخانه می شود. مشغول عبادت بود که خانمی از پشت سر تشریف می آورند و فقط می فرمایند:
«جمکران»
و سپس می روند. مادرش متوجه میشود که جمکران دوای درد سعید است.
به سرعت می رود بالا و به دکتر می گوید: « آقای دکتر؛ اگه جمکران قرصه، به من بده. اگه شربته، به من بده. اگه دارویی، پوشیدنی ای، نوشیدنی ای هست، به من بده… »
… به هر حال ایشان را راهنمایی میکنند به مسجد مقدّس جمکران. وقتی به قم رسیدند، مادر سعید، رو به حضرت معصومه (س) میکند و می گوید که: « خانم جان؛ سعید جان مریضه. بی حاله. من میرم و شفای سعید جان رو میگیرم و میام. »
وقتی به مسجدجمکران میرسند، در اتاقی ساکن میشوند…. … …
شب شهادت حضرت زهرا (س) بود. دو نفر وارد اتاق می شوند و در کنار سعید قرار می گیرند.
سعید خودش تعریف می کرد: « خوابیدم. بین خواب و بیداری دو نفر اومدن توی اتاقم. یه خانوم و یه آقا. با هم عربی حرف میزدن. من به اونا اعتنایی نکردم. آقا کنارم نشست و سلام کرد. پتو رو از روی سرم ورداشتم و از روی اجبار جواب دادم. آقا به نظرم آشنا اومد. خانومه، روبند و چادر سیاه داشت. چند دقیقه ای با هم صحبت کردیم راجع به یه موضوعی و با زبان عربی در صورتی که من عربی اصلا بلد نیستم ولی زبانشان را می فهمیدم.اون خانومه خودشو معرفی کرد و گفت: فاطمه زهراست (سلام الله علیها). و گفت که چون مادرت خیلی گریه و التماس میکنه، من سفارش شما رو به فرزندم مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) کردم».
با دستی که امام زمان (عج) بر بدن سعید میکشند، او شفا پیدا میکند و دیگر هیچ یک از علائم بیماری در او وجود ندارد…
*** مادرش در بدو ورود به مسجد، یک عهدی بسته بود: « اگه سعید شفا پیدا کنه، من پیرو شما میشم. »
آنها به عهد خود وفا کردند و شدند از شیعیان و پیروان راستین مولا علی علیه السّلام و ائمه ی بعد از ایشان.
بعد از بررسی های پزشکان، به سیستان و بلوچستان بر می گردند. جریان شفا یافتن سعید و شیعه شدنش، باعث شد موجی در آن منطقه پدید بیاید. موجی از شیعه گری. خیلی ها بواسطه ی این اتفاق شیعه شده بودند. و همین باعث شد که این اتفاق، به مذاق وهابیت ملعون خوش نیاید. یک روز به طرف او تیراندازی کردند که تیر، به گوشش اصابت می کند و گوشش آسیب می بیند. خانواده ی چندانی که جان سعید را در خطر میبینند، برای ادامه تحصیل او را به مشهد می فرستند.
*** سعید به خانواده گفته بود که من مدت کمی میهمان شما هستم و باید بروم… سعید چندانی به یکی از خادمین مسجد جمکران گفته بود که: «
سیّد؛ من رفتنی هستم و آقا علی بن موسی الرّضا (ع) فرمودند که بیا که جایگاه تو پیش ماست…
و دیدار ما تا زمان ظهور ولیّ الله أعظم أرواحنا فداه… » آری. او خود، قبل از شهادتش، خبر شهادتش و اینکه در کجا آرام می گیرد را به نزدیکانش گفته بود.
پس از مدتی، وهابیت ملعون، این شخص بزرگوار و عنایت شده را مسموم و مضروب کرد، و روح او در شب ۲۱ رمضان سال ۱۳۷۵ به ملکوت اعلا پیوست.
به راستی که سعید چندانی، خاری بود در چشمان منکران مهدویت و منکران زنده بودن حضرت مهدی أرواحنا فداه. علی الخصوص وهابیت ملعون
انا لله و انا الیه راجعون
رهبرا ، اماما ،تسلیت ..😩😩😩😩😩
به خدا پناه میبریم. جنگ ترکیبی فواحش و دواعش با اسلام ناب محمدی صل الله علیه وآله وسلم و جمهوری اسلامی ایران عزیز .
خدایا به بعضی مسؤلین ما غیرت بده .
ما را از برخورد فیزیکی و زدودن ننگ این فواحش متعفن از جامعه حسینی منع کرده اند و حتی تهدید به مواخذه قضایی!!
پناه بر خدا 😢😢😢😢😢😢
پروردگارا به رهبر معظم انقلاب اسلامی روحی فداه صبر و استقامت بیشتر عنایت بفرما تا با این بعضی مسؤلین فشل و ترسو به روش امام گونه شان عمل کنند .
آمین یا رب العالمین..
یاعلی