یک سالی بود در خانه ما بیشتر صحبت از #شهادت بود🕊
یک روزی گفت:
«خانم اگر من شهید شوم چه میکنی؟» گفتم:« خدا را شکر میکنم.»☺️
گفت:«اگر جنازه من را بیاورند دست روی صورت من میکشی😢؟» گفتم: «آقا شاید تو سر نداشته باشی.»
گفت: «خدا را شکر پیش امام حسین شرمنده نمیشوم.»🌹 گفت: «دستم چه؟» گفتم: «شاید دست هم نداشته باشی.»
گفت: «آن زمان هم خدا را شکر میکنم که شرمنده #حضرت_ابوالفضل نیستم.»🌹
بعد گفتم: «شاید تانک از روی شما رد شود و چیزی از تو باقی نماند.» گفت:« آن وقت پیش #علیاکبر شرمنده نیستم.»💔
بعد گفت: «اگر جنازهام برنگردد پیش خانم #فاطمه_الزهرا هستم
و به عروسم که از سادات است❤️ گفت: «شما از خانم فاطمه زهرا بخواهید اگر #شهید شدم جنازهام برنگردد...
شهید مدافع حرم رحیم کابلی 🌸
@alvane
💠من یک روز شهید میشوم
🌷 #حسین_ولایتی_فر در شش تیرماه 1375 در شهرستان #دزفول دیده به جهان گشود. هشت سالگی عضو #جلسات_قرآن مسجد حضرت مهدی(عج) شد. حضور چندین ساله در فضای مسجد و جلسات تاثیر به سزایی در شکل گرفتن #روحیات حسین گذاشت.
🌷در 20 سالگی جذب سپاه شد. دورههای #تکاوری را پشت سر گذاشته بود. محل خدمت حسین بعد از گذراندن دورههای ابتدایی #اهواز بود.
🌷در جمع رفقای هیئتی حسین لقب #سردار داشت. همیشه میگفت: «من یک روز شهید میشوم.»
🌷هیچوقت اهل ریا نبود، اما یکجا #ریا کرد آنجایی که گفت:«بذار تا ریا بشه تا بقیه یاد بگیرند، من میدانم شهید میشوم.» همیشه میگفت: «من یک روز #شهید میشوم.»
🌷حتی یکبار هم در همان سنین نوجوانی به علت بازیگوشی معلم او را از کلاس بیرون کرد. حسین هم میگوید: «حالا که مرا از کلاس بیرون میکنید حرفی نیست، اما حواستان باشد که دارید #شهید_آینده را از کلاس بیرون میکنید.»
🌷چند وقتی پیگیر اعزام به #سوریه شد؛ اما شرایط جوری نشد که بتواند #مدافع_حرم شود. سرانجام روز 31 شهریور ماه 97 در حمله تروریستها به مراسم رژه نیروهای مسلح اهواز، حسین ولایتی فر در سن 22 سالگی به #شهادت رسید.
#شهید_حسین_ولایتی_فر🌷
#سالگرد_حمله_تروریستی_اهواز
@alvane
مدافعان بانوی دمشق
#عاشقانه_شهدا💞
♥️محمـد آقا با برادرم دوست بود و با هم #هیئت میرفتند☺️ خانواده ایشون چند باری منو دیده بودن خیلےتمایل داشتند وصلتے💞 صورت بگیره. اما چون فاصله سنےمن و #محمد آقا زیاد بود قبول نمےکردم😕
♥️من متولد مرداد ۶۷ و محمد آقا شهریور۵۶ 📆 محمد آقا تو سفرے که به کربلا داشته در حرم #حضرت_عباس (ع) #متوسل به این بزرگوار شده و از ایشون همسر #مؤمن و محب اهلبیت (ع) را میخواد👌
♥️️همزمان با این موضوع #بـرادرم یک بار دیگه این موضوع رو به من گفت و خواست بیشتر فکر💬 کنم نمیدونم چیشد که #موافقت کردم که بیاد☺️
♥️از امام حسین(ع) هم خواستم هرچی خیر و #صلاحه پیش روم بذاره😇 وقتے محمد آقا به خواستگاریم اومد تازه از #کربلا برگشته بود💐
♥️اول صحبتهامون یه روایت برام گفت: « نجات و رستگاری در راستگویی است.» تا این حرف رو شنیدم یه کم #دلهره ای رو هم که داشتم برطرف شد😇
♥️گفت من #خواب دیدم که خدا به من ۲دختر دوقلو میبخشه😍 و همسری خوب و مهربان دارم، ولےهمه این چیزها رو میگذارمو #شهادت در راه خدا رو انتخاب میکنم✅ خوابهای محمد آقا همیشه #رؤیای_صادقه بود....
#شهید_محمد_پورهنگ🌷
#طلبه_شهید_مدافع_حرم
#سالروز_شهادت
🍃🌹🍃🌹
@alvane
مدافعان بانوی دمشق
🔹روز #شهادت حضرت معصومه (س) خدام، پرچم حرم🚩 را به منزل #شهید اوردند وخانواده شهیدزاهدپور🌷 میزبان #خادمان حضرت معصومه شدند.
🔸یکی ازخدام بنام آقای قلی ازهمرزمان👥 #شهیدزاهدپور بود. او درآن مراسم روحانی از ویژگیهای بارز شهید یاد کرد، ازخنده و شوخ طبعیهایش😅 از #نمازشب ها و راز و نیازش، ازمهارت وتخصصش👌
🔹از اینکه #فرمانده گردان صحن شد و ازهمه غم انگیزتر💔 صدای درخواست #کمک شهیدزاهدپور در بیسیم📞 بود که هنوز در گوش همرزمش طنین انداز است😔
#شهید_اسماعیل_زاهدپور 🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌷 #شهید_ولی_الله_فلاحی
🔰ریاست ستاد مشترک ارتش
🍂شهادت: ۱۳۶۰/۷/۷ - سانحه هوایی
🌸در #عملیات_ثامن_الائمه بودیم. به تیمسار گفتم لااقل کلاه خودی بر سر بذارید.
🌺با لبخندی گفت : تو از من خاطر جمع باش چون انسان #شهید نمی شود مگر آنکه قبل از #شهادت کامل شده باشد. ضمن آنکه من هنوز به آرزویم که رفع حصر آبادان هست نرسیدم.
🌼ساعاتی بعد هم به آرزویش رسید و هم شهادت.
@alvane
سردارهور:
˙·•°❁ #معرفی_شهدا ❁°•·˙
#شهید_فریبرز_معافی
در سال 1345 در تهران در خانواده ای مومن چشم به جهان گشود. در اوایل انقلاب در تهران در تمام راهپیمایی ها شرکت می نمود و شب ها به کمک دوستانش در کمیته و سپاه کارهای انقلابی می نمود .
در مسائل دین و اسلام بسیار کنجکاو بود و به علت پایین بودن سنش مانع رفتن او به جبهه می شدند. سرانجام با دستکاری شناسنامه توانست در سال 1360 به جنگ حق علیه باطل برود. ی
ک بار در جبهه از ناحیه پا مجروح شد اما طوری برخورد می کرد که کسی چیزی نفهمد تا از رفتن مجدد او به جبهه جلوگیری نکنند. در سال 1361در سومار چند تن از عراقیان را اسیر کردو با اصرار دوباره به خط مقدم برگشت که درآنجا به علت اصابت ترکش خمپاره به درجه رفیع #شهادت رسید
#روحمان_بایادش_شاد
#نشر_بمناسبت_سالروز_شهادت
🌹🕊 @alvane
#فرازی_از_وصیتنامه
#شهید_محمد_صادق_محمدی
👈 اگر ما شیعه علی هستیم پس باید سخنان او را معیار زندگی قرار دهیم.👌 به جای اینکه به بدن سوخته و یا پاره پاره و خون آلود من گریه کنید😭 صحنه کربلا را مقابل چشم خود قرار دهید، گریه کنید چونکه گریه و اشک ریختن به خاطر حسین 😭است که هر قطره اشک خروارها آتش خاموش می کند.
دنیا برای آنکس که آخرت و روز رستاخیز را شناخته باشد هیچ ارزشی ندارد و همچون بلبلی🕊 در قفس تنگ و در اتاق تاریک می باشد.
از خداوند تبارک و تعالی عاجزانه تقاضا دارم که آخرین لحظه عمر مرا #شهادت در راه خود قرار دهد🙏
👈بدانید آنروزی که ما تن به ذلت بدهیم در آخرت مورد خشم خدا قرار می گیرم.
چونکه حسین (ع) تن به ذلت نداد❤️و شجاعانه جنگید و خانواده اش به اسارت رفت
و در اسارت هم صابر بودند.🌷
در پایان از تمام مسلمانان، آشنایان طلب حلالیت می کنم والسلام✋
#روحمان_بایادش_شاد
#نشر_بمناسبت_سالروز_شهادتــــ
˙·•°❁ #معرفی_شهدا ❁°•·˙
#شهید_محمد_صادق_محمدی🌹🕊
در یکم فروردین ماه 1344،
در روستای زرانگوش بالا از توابع شهرستان دره شهر متولد شد😍. پدرش نورمراد، پاسدار بود . بعد از ازدواج💍 به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت.💙 بیست و نهم مهر 1367،
با سمت مسئول واحد مخابرات لشکر
در مهران هنگام درگیری🔫 با نبروهای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به #شهادت رسید.😔
پیکرش مدت ها در همان منطقه بر جا ماند و پس از 28 ماه مفقود بودن در میان خاکهای گرم و سوزان مهران در مهرماه 1369 تفحص و در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.🌷
🔰شهیدی که در قبر #اذان گفت
💠شهیدی که مزارش بارها توسط #رهبر زیارت شده است.
🌸پس از شهادت عبدالمهدی مغفوری در #عملیات_کربلای۴ ، پیکر پاکش را برای تشیع به #کرمان آورده بودند.
🌺خانواده شهید و سه فرزند دلبندش برای آخرین دیدار بر گرد وجود آن نازنین حلقه زدند.
🌼مادر خانم شهید مغفوری روایت می کند ، وقتی خواستم چهره مطهر و نورانی شهید را برای وداع آخر ببوسم، با کمال تعجب مشاهده کردم که لبان ذکرگوی آن شهید به تلاوت سوره مبارکه #کوثر مترنم است
🔹و پسرعموی شهید مغفوری هم از مراسم دفن این شهید خاطرهای شگفت دارد:
🔸وقتی میخواستیم شهید را به خاک بسپاریم با صحنه عجیبی مواجه شدیم،که به یکباره منقلبمان کرد، وقتی پیکر شهید را در قبر میگذاشتیم صدای #اذان گفتن او را شنیدیم.
✅مزار #شهید_عبدالمهدی_مغفوری در گلزار شهدای مسجد صاحب الزمان #کرمان قرار دارد و عاشقان راه عشق و #شهادت بر گرداگرد شمع وجودش پرواز می کنند.
#شهید_عبدالمهدی_مغفوری🌷
🌷﷽🌷
وقتی مادر به #شهادت پسر راضی میشود
هادی قنبری بارها به مادر گفته بود که «چون تو راضی نیستی، من شهیــــــ🌷ـد نمیشوم و الا تا حالا باید بارها شهید میشدم.»😊
آنقدر این حرف را تکرار کرده بود🌺 یکبار مادر دستهایش را بالا می برد🙏 و می گوید «خدایا اینها مال تو هستند، آرامش ندارند. اگر میخواهی آنها را ببری خودت میدانی.» یک هفته بعد هادی آسمانی شد و به دیدار معبود شتافت 🌷🕊
*دلبخواه یک شهیـــ🕊🌷ــد!
رضا چند ماه مجروح بود تا 6 ماه بعد که هادی در همان سال در سومار به شهادت رسید. 6 آبان سال 61 مصادف با ظهر عاشورا. در وصیتنامهاش نوشته بود👈 «دلم میخواهد زمانی که امام حسین(ع) به شهادت میرسد آن زمان شهید شوم.»
در خانواده ما مرسوم نیست کسی روز عاشورا در خانه پختوپز داشته باشد. خوب به خاطر دارم، عدس پلوی نذری برایمان آوردند🍜، مادر تا قاشق به دست گرفت،🥄 قاشق از دستش افتاد! یکباره حالی به او دست داد که حتی من هم ترسیدم. 😞مادر دلش شور افتاد.😭 انگار که ته دلش خالی شده باشد، یکدفعه با حسرتی گفت «ای داد و بیداد...» گویا آن لحظه هادی شهید شده بود.
مادر است دیگر. ضربان قلبش هم با بچههایش تنظیم میشود
روایتی از خواهر شهیدان
(شادی روح مادر شهیدان رضا و هادی قنبری )
#صلوات
#نشر_بمناسبت_سالروز_شهادت
#شهید_هادی_قنبری
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
@alvane