🌹💐🌹💐🌹💐🌹💐🌹💐🌹💐
💐
#شب_نیمه_شعبان سال 67 بود.
یکی دوساعت به غروب آفتاب بود که سرو کله هواپیماهای دشمن بعثی پیدا شد و #مقر_تخریب_لشگر_10 رو در حاشیه #شهر_بیاره عراق بمبارون کردند.
سی ، چهل نفری اونجا بودند و همه مصدوم شدند .
#شهید_رضا_استاد کنار چادر تدارکات در حال بستن بند پوتینش بود که راکت شیمیایی دشمن کنارش به زمین میخوره و پرت میشه توی چادر تدارکات.
ما با یه تعداد از بچه های رفته بودیم مقر توی خط رو جمع کنیم و قرار بود بچه هایی که در مقر عقب بودند سورو سات رو فراهم کنند برای #جشن_نیمه_شعبان.
نیم ساعت به مغرب بود که رسیدیم.
همه جا به هم ریخته بود.
هیچکس توی مقر نبود.
همه ی بچه ها خودشون رو به بلندی های اطراف رسونده بودند تا از صدمات #گاز_شیمیایی در امان باشند.
فقط یه رزمنده با لباس پلنگی در حالیکه صورتش غرق خون بود و به پشت روی وسایل چادر تدارکات افتاده بود جلب توجه میکرد.
وقتی بهش رسیدیم هنوز صورتش گرم بود.
شهید رضا رو لای پتو پیچیدیم و به #معراج_شهدا فرستادیم.
بچه هایی که بالاتپه ها رفته بودند با دیدن ما پایین اومدند.
فرماندهان مصلحت ندیدند بچه ها دیگه توی مقر بمونند.
آب ریزش از چشم ها و سرفه ها شروع شده بود.
چند تا مینی بوس اومد و یه تعداد از بچه ها نماز مغرب نخونده رفتند به سمت پاوه.
ما هم موندیم.
وقت نماز بود.
رفتم برای تجدید وضو سمت دستشویی ها.
آفتابه ها پر آب بود و با عجله یکی از آفتابه ها رو برداشتم و رفتم دستشویی..
غافل از اینکه آب داخل آفتابه ها در تماس با گازهای شیمیایی آلوده شده.
بیشتر توضیح ندهم.
نماز رو که خوندیم سوزش چشم و خارش پوست شروع شد و چند دقیقه بعد هم سرفه های پی در پی و حالت تهوع.
شب نیمه شعبان بود و همه چی به هم ریخت.
جمع ما پراکنده شد.
جشن نیمه شعبان ما توی مینی بوس بود که داشتیم عقب میرفتیم.
خیلی ها از شدت درد ناله میکردند. اصلا یادشون رفته بود امشب چه شبی است.
از شب نیمه شعبان تا به صبح روز نیمه شعبان به ما خیلی سخت گذشت.
ما رو با اتوبوس هایی که صندلی هاش رو برداشته بودند عقب فرستادند و نزدیک ظهر بود که رسیدیم بیمارستان امیرکبیر اراک.
به سربازان رزمنده امام زمان علیه السلام در روز نیمه شعبان سال 67 خیلی سخت گذشت.
۳۶ سال از اون روز میگذره
یاد همه ی اون سختی ها و تلخی ها بخیر.
♦️جامانده از اون روز: جعفرطهماسبی
🍃🍃🍃
@alvaresinchannel
💐#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
🔸 #شب_نیمه_شعبان_سال_65
اردیبهشت ماه #حسینیه_الوارثین
#بچه_های_تخریب_لشگر_10
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🍂
خیلی شاد بودند
چون سرباز امام زمان(ع) بودند
داشتند آماده میشدند برای شهادت..
چند روز بعد از میون همین بچه ها 6 نفر به معراج رفتند
باید هم شاد باشند
به قول امام عزیز
#شهدا_در_قهقه_ی_مشتانه_شان_عند_ربهم_یرزقونند
🎄🔸 @alvaresinchannel
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀
چی میبینید؟؟؟؟
بله..
سفره شام در حسینیه الوارثین #تخریب_لشگر_10..
شهدا کنار سفره..
غذای سفره امام زمان(ع) لوبیا پلو ویا قیمه لاپلو...
یک ظرف که دوتا قاشق داخلش قرار داره و ظرف ماست دو نفره...
سور وسات سفره همینه وبس..
سفره امام زمان باید به همین سادگی باشه..
این سفره ای بود که شهدا کنارش مینشستن...
#شب_میلاد_امام_زمان(ع)
حسینیه الوارثین اردیبهشت سال 65
افراد داخل عکس
🔸از سمت راست
شهید چهاردلی
سلیمان آقایی
صفری
سید ریحانی
شهید اربابیان
شهید صدیق
اسماعیل گوهری
قاسم مقیسه
حمید لطیفی
علیرضا شکاری
سیدنادر حسینی
🔸پشت سر
جعفرطهماسبی
علیرضا تقی پور
شهید مقدم
شهید صادقیان
🍂🍂 @alvaresinchannel
تذکر...
همسنگرانی که اون روز عصر و اون شب در مقر شهر بیاره عراق بودند و مصدوم شدند برای ما اون ایام رو روایت کنند...
منتظریم..
ادمین کانال
@alvaresin1394
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#فدائیان_مهدی
✅ شهدایی که فدایی مهدی(ع) شدند.
✍🏿✍🏿✍🏿 راوی: #جعفر_طهماسبی
#روز_13_فروردین سال 67 بود که با تعدادی از بچه ها رفتیم برای جمع کردن چادر بچه هایی که روز قبل شهید شده بودند.
روز سیزده بدر و از طرفی هم #شب_نیمه_شعبان بود گفتیم روحیه بچه ها عوض بشه . به مهدی صور اسرافیل اشاره کردم که چیزی بخون و اون هم روی ما رو زمین نگذاشت و شروع کرد سرود خوندن .
گفت برادر ها من هرچی میگم شما بگید. گرفت ، گرفت ..
مهدی خوند...فلق دوباره رنگ خون گرفت و همه بچه ها یک صدا میگفتند گرفت، گرفت و میزدند زیر خنده. و بعد هم چون شب نیمه شعبان بود با هم سرود" ای ولی عصر" رو خوندیم .
به مقر توی خط که رسیدیم همه چیز به ریخته و روی زمین خوابیده بود با کمک بچه ها چادرها رو روی پایه هاش بلند کردیم . چادرها که سر پا شد با منظره ای مواجه شدیم که اشک ها رو سرازیر کرد. دیدیم جانماز ها کنار هم در یک ردیف پهن شده و این حکایت میکرد که #دوستان_شهید_ما_برای_نماز_جماعت_ظهر_و_عصر مهیا شده بودند و وقت نماز مقر بمباران شده بود.
چادرها و وسایل شهدا رو جمع کردیم و به طرف شهر بیاره برگشتیم نزدیک غروب بود که به نزدیک مقرمون در بیاره رسیدیم.. دیدم ماشینها چراغ میزنند که جلو تر نرید . #دشمن_شیمیایی_زده. باز به دلمون بد اومد که اینبار هم مقر ما رو زده. تا جلوی مقر رسیدیم .
حاج احمد ماشین رو نگه داشت.
من زودتر از همه پایین پریدم و سر بالایی جلو مقر رو بدو بالا رفتم.
دیدم چادر تدارکات روی درخت آویزونه و یکی هم به پشت روی زمین افتاده.
دلم ریخت و بچه ها رو صدا زدم . دیدم کسی جواب نمیده.. وارد ساختمون شدم همه جا تاریک بود و صدایی از کسی نمیومد .. کف اطاق تعداد زیادی پتو افتاده بود . پتوها رو وارسی کردم. اطاق خالی بود. از ساختمون بیرون اومدم و بچه های دیگه هم رسیدند و همه جا رو وارسی کردیم. یکی از بچه ها صدا زد بچه ها رفتند بالای ارتفاع و کسی اینجا نیست. خاطرمون جمع شد که تلفات زیاد نیست. رفتیم سر وقت چادر تدارکات ... #شهید_رضا_استاد به پشت افتاده بود و صورتش خونی بود. اون رو داخل پتو پیچیدیم و به #معراج_شهدا بردند.
قرارمون بود که شب #نیمه_شعبان برای ولادت #امام_زمان (ع) جشن بگیریم که هواپیماهای دشمن برنامه ما رو به هم زدند. اون روز نزدیک 50 نفر از بچه ها ی تخریب لشگر 10 سیدالشهداء(ع) مصدوم شیمیایی شدند. یه تعداد که حالشون خراب بود و حالت تهوع داشتن با مینی بوس به بهداری فرستادیم و ما هم که حالمون زیاد بد نبود موندیم . نماز مغرب و عشا رو که خوندیم وضعمون به هم ریخت و سرفه های شدید و خارش پوست شروع شد ... حالت تهوع و درد چشم هم اضافه شد و مجبور شدیم که به بهداری مراجعه کنیم و ما رو فرستادند پاوه و بعد هم کرمانشاه و در نهایت در بیمارستان امیرکبیر اراک بستری شدیم .
✅ در #بمباران_دو_تا_مقر_تخریب_لشگر_ده_سیدالشهدا_علیه_السلام در 12 ماه شعبان و شب نیمه شعبان 14 تا شهید دادیم و بیش از پنجاه نفر هم مصدوم شیمیایی شدند. و گردان ما در تهران پخش بین دو تا بیمارستان شد. عده ای در بیمارستان لقمان... تعدادی هم در بیمارستان بقیه الله..
☘️☘️
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
@alvaresinchannel
تصویر مقر #تخریب_لشگر_10
در #شهر_بیاره_عراق
که در روز13 فروردین 67 و در #شب_نیمه_شعبان توسط هواپیماهی بعثی #بمباران_شیمیایی شده و عده زیادی مصدوم شدند
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹
#بمباران_شیمیایی
#مقر_بچه_های_تخریب_لشگر_10
13 فروردین 67
#شب_نیمه_شعبان
#بیاره_عراق
✍️✍️✍️ راوی: #اسدالله_سلیمانی
روز #بمباران_شیمیایی #مقر_تخریب_در_ بیاره من هم اونما بودم.
خبر #شهادت_بچه ها در مقر نزدیک خط رسیده بود و عده ای از بچه ها رفته بودند برای پیگیری کارهای آنها.
ما در#مقر_تخریب در بیاره مستقر بودیم.
نماز ظهر و عصر تمام شده بود ولی هنوز ماشین غذا نرسیده بود.
برخی بچه ها خودشان با بعضی خورا کیها که از چادر تدارکات و بقیه چادرها گیر می آوردند سیر می کردند.
من خودم یک مقدار از نوعی سبزی های بهاری که قابل خوردن بود خوردم
احنمال میدادم که هواپیماهای دشمن برای بمبارون پیداشون بشه. رفتم داخل ساختمان و ماسک شیمیایی رو به صورت زدم ودراز کشیدم با این کار میخواستم دیگران رو هم تشویق کنم که برای احتیاط هم که شده ماسک هاشون رو به صورت بزنند.
هنوز چند لحظه ای نگذشته بود که صدای شیرجه هواپیمای دشمن و صدای مهیب اصابت بمب روی زمین آمد،ولی انفجاری صورت نگرفت.
همه از داخل ساختمان بیرون ریختیم.
#چادر_تدارکات که مقابل ساختمان بود به درختی آویزان بود و پیکری غرق خون که بعدا فهمیدیم #شهید_رضا_استاد است اونجا روی زمین افتاده بود . و از بمبی که کنار چادر تدارکات به زمین اصابت کرده بود مواد سمی سفید رنگی فوران میکرد.
بدون معطلی بچه ها را به ارتفاع کنار ساختمان هدایت کردم.
وقتی از رفتن بچه ها مطمئن شدم با یکی دو نفر آمدیم پایین سمت ساختمان.
هنوز بچه های ش.م.ر سر بمب نرسیده بودند.
تعدادی از بچه ها از جمله حاج آقا تاج آبادی هم مجروج شده بودند. اینها را برداشتیم و به بهداری رسوندیم.
حاج تاج آبادی را خودم و بچه های دیگر را هم دوستان دیگر به بهداری رسوندند.
اکیپ خنثی سازی بمب آمدند و چاله بمب را با مواد پر کردند.
#پیکر_مطهر_شهید_رضا_استاد رو هم داخل پتو پیچیده و به #معراج_شهدا فرستادیم ..
فرمانده گردان تخریب از راه رسید و اسامی 20 نفر رو داد که برای ماموریت مین گذاری اعزام شوند
بچه هایی که قرار شد ماموریت بروند جدا کردم و لحظاتی بعد مینی بوس آمد و ما سوار شدیم و حرکت کردیم.
ظاهرا طوریمان نبود. ولی یک مقدار که با مینی بوس رفتیم حال بچه ها خراب شد و همه شروع کردن به استفراغ و...
تا اونجا یادم هست که با هر بدبختی بود خودمان را به بهداری رسوندیم
ابتدا لباس های آلوده بچه ها رو درآوردند و همه رو زیر دوش آب فرستادند تا خودشون رو بشورند.
بعد از دوش گرفتن یه لنگ دادن و همه رو داخل اتوبوس هایی که صندلی نداشت سوار کردند و به عقب فرستادند.
ماها رو یه راست بردند #بیمارستان_امام_رضای(ع) #مشهد ...
🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@alvaresinchannel
#جشن_تولد_شهید
گلزار شهدای تهران با حضور والده شهیدان فلاح و فرزانه و خادمان شهدا به همت فرهنگسرای رضوان.
جشن ولادت #شهید_محمد_مهدی_فلاح
که در #نیمه_شعبان پای به دنیا گذاشت.
@alvaresinchannel