eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
893 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
689 ویدیو
66 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
رزمندگان 12 اردیبهشت 65 زمین صبحگاه الوارثین چهارنفراز 5 شهید گردان تخریب درعملیات دراین عکس دیده میشوند @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 حاج آقا فضلی نقل میکرد سید محمد کم حرف و پرکار بود هرجا که سختی کار بیشتر میشد همونجا حاضر بود بهترین گزینه بود که بعداز شهادت به فرماندهی منصوب شد. 🔶 یک کار بی نظیر سال 66 انجام داد دشمن داشت پاتک میکرد که ارتفاع و رو در منطقه ماووت پس بگیرد. من از سید محمد یک خواهش کردم گفتم سید حالا که با این همه سختی این ارتفاعات رو گرفتیم بروید با مانع پاتک دشمن شوید و نگذارید دشمن ارتفاعات رو بالا بیاید. این رو که گفتم سید با صلابت گفت: تا تاریخ تاریخ است . ✅سردار شهید حاج سید محمد زینال حسینی فرمانده گردان تخریب لشگر10 و جانشین تیپ عاشورای لشگر 10 بود که در 15 تیرماه 1366 در عملیات نصر 4 بر فراز قله های مشرف به شهر ماووت به شهادت رسید @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 روزهای قبل از ،اسماعیل خدمت سربازیش توی تموم شد و تسویه حساب کرد و به تهرون اومد.. هنوز چند روزی نگذشته بود که قطعنامه پذیرفته شد و بعدش هم هجوم مجدد عراق به خاک کشورمون.. اسماعیل تا خبردار شد بدون اینکه اعزام بگیره و از طریق مراجع رسمی اعزام بشه بلا درنگ خودش رو به جبهه رسوند. اون موقع خیلی نیازمند بچه های با تجربه ای مثل اسماعیل بود. وقتی برای ماموریت برای مقابله با پاتک های دشمن به سمت پاسگاه زید میرفتیم توی مسیر به اسماعیل گفتم: اسماعیل خیلی مواظب خودت باش که چیزیت نشه.. او فقط میخندید تا اینکه اسماعیل ترکش بزرگی به پهلوش خورد و به شهادت رسید پیکرمطهر اسماعیل رو تحویل معراج شهدا دادیم و به سمت مقرمون برمیگشتیم . وسط راه یادم اومد که اسماعیل بدون اعزام به جبهه اومده بود و پلاک چنگی نگرفته و هیچ اوراق هویتی همراهش نبود. زود ماشین رو سر ته کردیم و برگشتیم معراج و به مسوولین معراج قضیه رو گفتیم و اونها هم سردخونه رو باز کردن و ما مجددا سراغ اسماعیل رفتیم و مشخصاتش رو روی کاغذ نوشتیم تا مبادا مجهول الهویه به عقب بره. یادش بخیر اسماعیل شهید دوم خانواده خوش سیر بود و اخویش ابراهیم در کربلای 5 به شهادت رسیده بود. اسماعیل چند روز بعد از عید فربان سال 67 به معراج رفت و جزء آخرین قربانیان بود ✍🏻✍🏻✍🏻 راوی: 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 @alvaresinchannel
▪️🌹▪️🌹▪️🌹▪️🌹▪️🌹▪️🌹 ▪️🌹▪️🌹 ▪️🌹 🔶 محمد فرد از همسنگرهای خوب ما بود کسی که با دیدنش قلبا خوشحال میشدی او یک لحظه آروم و قرار نداشت بعد از توی مقر قلاجه به جمع اضافه شد البته او قبلا هم جبهه بود از وقتی اومد تخریب مدام دنبال کارهای فرهنگی بود اولین باری که اومدیم تهران مرخصی ، موقع برگشت دیدیم ساکش رو پر کرده از سر بند و نوارهای پارچه ای که روش نوشته بود یا فاطمه الزهراء(س). اون پارچه ها رو تکه تکه کرد و تقریبا اکثر بچه های گردان روی لباس، بالای جیب پیراهن ها دوختند. بعد از عید سال 66 که تهران اومدیم در این چند روز که تهران بودیم پیگیر یک آرم و لوگو شد برای . و این آرم معروف رو طراحی کرد و روی پارچه های جیبی چاپ کرد و به جبهه آورد و با موافقت فرمانده شهید ما شهید زینال حسینی بچه ها روی جیب لباس هاشون دوختند. سال 66 بود و جنگ وارد مرحله تازه ای شده بود و فرماندهان این نیاز را احساس کردند که بچه های تخریب که در تهران که مشغول درس و زندگی بودند سازماندهی کرده و برای عملیات ها فراخوان کنند و به همین منظور با پیشنهاد شهید زینال حسینی و پیگیری برادر فرد دفتر پشتیبانی گردان در پادگان ولیعصر تهران با مسوولیت برادر فرد راه اندازی و شروع به کار کرد و در همین ایام پیشنهاد برای جمع شدن بچه های تخریب در تهران داده شد و این پیشنهاد چند روز بعد در موقعیت الوارثین توسط فرمانده تخریب مطرح شد و قرار شد این جلسه در تهران فعال شود . تیرماه سال 66 فرمانده ما به شهادت رسید و مردادماه سال 67 بعد از اتمام جنگ در منزل برادر فرد با حضور جمع زیادی از همسنگران تخریبچی لشگر10 برگزار شد که تا به امروز ادامه دارد. روح برادر عزیز و دوست داشتنی شاد باشه در جهلمین روز عروج ملکوتی این عزیز گردهم میائییم (جعفر طهماسبی) @ALVARESICHANNEL
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 این روزهای بچه های در 34 سال پیش 🍃🌷قبل از 🍃🌷 ✍🏿✍🏿✍🏿✍🏿 زمستان بود و تقریبا اکثر روزها بارونی بود شبها هوا خیلی سرد میشد روی چادر ها رو با پلاستیک پوشونده بودیم و بعضی بچه هاهم خارو خاشاک بیابون رو برای استتار روی چادر ها ریخته بودند تقریبا همه با چکمه توی مقر راه میرفتند. یه حموم صحرایی توی داشتیم که پنج تا دونه دوش داشت و مسوولش بود. فرمانده ما شهید اصرار داشت که حتما قبل از نماز صبح حموم گرم باشه برای اونهایی که نیاز به آب پیدا میکنند. چون شهید حاج عبدالله همزمان مسولیت و رو با هم داشت بچه های مهندسی هم در کنار مقر تخریب چادرها شون رو علم کرده بودند و روزهای خوبی با این عزیزان داشتیم. مسوولیت آموزش و تمرینات در آب با و بود. تقریبا اکثر شب ها رزم شبانه داشتیم . اون هم رزم های شبانه بچه های تخریب. آموزش های محتلفی بچه ها داشتند. جمع صد و چند نفری گردان ما همه مشغول بودند. مقر ما در کنار کارون برای خودش اسکله داشت. با نصب یه پل خیبری کنار کارون فضایی مهیا شده بود که بچه های تخریب کار غواصی در آب رو به سهولت بیشتری انجام دهند. چندین تیم از برداشت موانع در آب رو تمرین میکردند. با راهنمایی و کمک هشت پرهایی(خورشیدی) درست کرده بودند و با مواد منفجره اونها رو منهدم میکردند . این کار تمیرینی بود برای مواجهه غواصان تخریبچی با موانع هشت پر در ساحل . بچه های تخریب برای منهدم کردن در حداقل زمان نوارهایی انفجاری ابتکاری درست کرده بودند. داخل این نوارها خرج انفجاری C4 سی4 بود که دورنقطه اتصال جوش ها محکم میکردند و با چاشنی انفجاری وفتیله باروتی و آتش زنه(دستگاهی برای روشن کردن فتیله باروتی در آب) اون رو منفجر میکردند. با نظر بچه هایی که موانع دشمن رو در آنسوی اروند شناسایی کرده بودند میدان موانعی شبیه آنچه در شناسایی ها دیده بودند در ساحل کارون احداث شده بود و و تخریب و سایر (ع) در اون موانع تمرین عبور از موانع رو انجام میدادند و تقزیبا هرشب این مانور انجام میشد. یاد اون روزهای خوب بخیر 🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌺 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 1️⃣ به یاد شهدای حماسه ساز این روزها روزهای حماسه فتح المبین است عملیات فتح المبین در روز 2 فروردین 61 در غرب رودخانه کرخه با رمز یازهراء(س) آغاز شد در این عملیات حماسه های بزرگی به ثبت رسید که تصرف توپخانه دشمن که شاهرگ حیاتی یک عملیات است به دست رزمندگان و به مددالهی یکی از آن است. که مسکن و ماوای بچه های تخریب است در این منطقه قرار داد و سال ها به موقعییت معروف بود و سال آخر جنگ به موقعیت الوارثین تغییر نام یافت. نام شهید کهن برای بچه های نامی آشنا بود اما اینکه این سردار شهید در چه عملیات و چگونه به شهادت رسیده بود برای من که سالها در زمینه شهدا و زندگی نامه ی اون ها پیگیری میکردم و یا اینکه مزار این شهید در کجا این کشور قرار دارد هم مشخص نبود. تا اینکه پاییز سال گذشته در اردوی فرهنگی با تعدادی از همسنگران تخریبچی لشگر10 شرکت کردیم... روز دوم این اردو قرار شد با دوستان سری به الوارثین بزنیم و وسیله ای اجاره کردیم ودر این زیارت جمعی از پیشکسوتان تخریبچی با ما همراه شدند. وسط های روز بود که به موقعیت الوارثین رسیدیم و هر کسی سمت حسینیه الوارثین میرفت حال خودش رو داشت. حاج عباس عبادی که روزگای فرماندهی تخریب تیپ 110 خاتم الانبیاء(ص) رو داشت و از بچه های قدیمی تخریب و از یاران شهید بود و روزگاری هم معاون تخریب قرارگاه ثارالله و در کنار سردار شهید حاج حسین کربلایی فرماندهی این موقعیت رو داشت به محض ورودش به این سرزمین زانوهاش سست شد و به خاک افتاد و با گریه نام همسنگرانی که با اونها در این سرزمین خاطره داشت به زبان میاورد و اونها را صدا میکرد. ادامه دارد.........👇🏿👇🏿 @alvaresinchannel
🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂 🍃🍂🌺 🍃🍂🌺 ✍🏿✍🏿✍🏿 راوی : درگیری روی بالا گرفته بود و دشمن مقاومت میکرد . قبل از ظهر بود که شاخ شمیران سقوط کرد و اسیر زیادی گرفتیم..دشمن توانش رو گذاشته بود که رو حفظ کنه اما یکی دو ساعت از ظهر گذشته بود که دشمن شاخ سورمر رو هم رها کرد... عصر بود که آتش سنگین دشمن شروع شد و هواپیماها هم به کمک اومدند تا شاید دوباره مواضع از دست رفته رو پس بگیرند که موفق نشدند بود که یک تعداد از رفتند برای مین گذاری مقابل دشمن. دشمن آتیش سنگینی میریخت و هلکوپترهای دشمن هم مزاحم کار بچه های تخریب بودند... قرار شد ، هوا که تاریک شد بچه ها برای مین گذاری اقدام کنند... یک تعداد از بچه های تخریب در خط مستقر بودند تا اگر نیاز به وجود اونها شد آماده کار باشند. آتش دشمن یک لحظه قطع نمیشد و اطراف سنگر بچه های تخریب مقدار زیادی مین و مواد منفجره بود که هر لحظه احتمال انفجار میرفت. آتش دشمن یک طرف و نگرانی از انفجار هم از طرف دیگر فرماندهان را نگران کرده بود. به خاطر این که بچه ها روحیه شون حفظ بشه یک روز در میان نیروها عوض میشدند و از سنگر داخل خط به سنگر عقبه که در یکی از شیارهای بود میومدند.. 9_فروردین 67 دشمن اقدام به پاتک کرد و آتش فراوانی هم ریخت اما موفق به پس گرفتن مواضعش نشد و روز دهم فروردین که هوا روشن شد هواپیماهای دشمن هم سرو کله شون پیدا شد و بمباران شدید شیمیایی شروع شد...روزهای قبل هم با گلوله های توپ شیمیایی میزد اما روز دهم با هواپیما اومد. ما داخل شیارهای ارتفاع تیمور ژنان بودیم که هواپیماها برای بمباران شیمیایی شیرجه میزدند و مقرهای را بمبارون میکردند اما به چادرهای ما بمبی نرسید.... 🍃🍂🌺 🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 @alvaresinchannel
✍️✍️ راوی: دشمن برای بازپس گیری یک لحظه آروم و قرار نداشت.نگه داشتن خط پدافندی در فشارهای پی در پی دشمن ، دست کمی از عملیات نداشت.و سیدالشهداء(ع) برای مقابل خط پدافندی 3 کیلومتری در محدوده جاده و مامور شد و در این عملیات مین گذاری ، بعلت آتشباری دشمن در منطقه و رسیدن موج انفجار به ( ام 19 )که توسط بچه های تخریب کار گذاشته شده بود تعدادی از مینها منفجر شد ودر نتیجه انفجار ده ها کیلو مواد منفجره، به شهادت رسیدند که به معروف شدند.از این هفت شهید سه نفر از آنها( )به علت نزدیکی به کانون انفجار ابدان مطهرشون کاملا متلاشی شد به طوریکه بچه ها توانستند از محل انفجار مقداری گوشت له شده و دو تا ران پا پیدا کنند و به تحویل دهند. در آن شرایط سخت و زیر نور اندک ماه ، مجزا کردن تکه های بدن هر شهید کار مشکلی بود ولی به هر ترتیب این بدنهای پاره ،پاره شده به تهران برگشت و تحویل خانواده ها شد..... 🍀🍁🌹 🍀🍁🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
رزمندگان 12 اردیبهشت 65 زمین صبحگاه الوارثین چهارنفراز 5 شهید گردان تخریب درعملیات دراین عکس دیده میشوند @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 روزهای قبل از ،اسماعیل خدمت سربازیش توی تموم شد و تسویه حساب کرد و به تهرون اومد.. هنوز چند روزی نگذشته بود که قطعنامه پذیرفته شد و بعدش هم هجوم مجدد عراق به خاک کشورمون.. اسماعیل تا خبردار شد بدون اینکه اعزام بگیره و از طریق مراجع رسمی اعزام بشه بلا درنگ خودش رو به جبهه رسوند. اون موقع خیلی نیازمند بچه های با تجربه ای مثل اسماعیل بود. وقتی برای ماموریت برای مقابله با پاتک های دشمن به سمت پاسگاه زید میرفتیم توی مسیر به اسماعیل گفتم: اسماعیل خیلی مواظب خودت باش که چیزیت نشه.. او فقط میخندید تا اینکه اسماعیل ترکش بزرگی به پهلوش خورد و به شهادت رسید پیکرمطهر اسماعیل رو تحویل معراج شهدا دادیم و به سمت مقرمون برمیگشتیم . وسط راه یادم اومد که اسماعیل بدون اعزام به جبهه اومده بود و پلاک چنگی نگرفته و هیچ اوراق هویتی همراهش نبود. زود ماشین رو سر ته کردیم و برگشتیم معراج و به مسوولین معراج قضیه رو گفتیم و اونها هم سردخونه رو باز کردن و ما مجددا سراغ اسماعیل رفتیم و مشخصاتش رو روی کاغذ نوشتیم تا مبادا مجهول الهویه به عقب بره. یادش بخیر اسماعیل شهید دوم خانواده خوش سیر بود و اخویش ابراهیم در کربلای 5 به شهادت رسیده بود. اسماعیل چند روز بعد از عید فربان سال 67 به معراج رفت و جزء آخرین قربانیان بود ✍🏻✍🏻✍🏻 راوی: 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 این روزهای بچه های در37 سال پیش 🍃🌷قبل از 🍃🌷 ✅🔴 بهمن ماه 1364 ✍🏿✍🏿✍🏿✍🏿 زمستان بود و تقریبا اکثر روزها بارونی بود شبها هوا خیلی سرد میشد روی چادر ها رو با پلاستیک پوشونده بودیم و بعضی بچه هاهم خارو خاشاک بیابون رو برای استتار روی چادر ها ریخته بودند تقریبا همه با چکمه توی مقر راه میرفتند. یه حموم صحرایی توی داشتیم که پنج تا دونه دوش داشت و مسوولش بود. فرمانده ما شهید اصرار داشت که حتما قبل از نماز صبح حموم گرم باشه برای اونهایی که نیاز به آب پیدا میکنند. چون شهید حاج عبدالله همزمان مسولیت و رو با هم داشت بچه های مهندسی هم در کنار مقر تخریب چادرها شون رو علم کرده بودند و روزهای خوبی با این عزیزان داشتیم. مسوولیت آموزش و تمرینات در آب با و بود. تقریبا اکثر شب ها رزم شبانه داشتیم . اون هم رزم های شبانه بچه های تخریب. آموزش های محتلفی بچه ها داشتند. جمع صد و چند نفری گردان ما همه مشغول بودند. مقر ما در کنار کارون برای خودش اسکله داشت. با نصب یه پل خیبری کنار کارون فضایی مهیا شده بود که بچه های تخریب کار غواصی در آب رو به سهولت بیشتری انجام دهند. چندین تیم از برداشت موانع در آب رو تمرین میکردند. با راهنمایی و کمک هشت پرهایی(خورشیدی) درست کرده بودند و با مواد منفجره اونها رو منهدم میکردند . این کار تمیرینی بود برای مواجهه غواصان تخریبچی با موانع هشت پر در ساحل . بچه های تخریب برای منهدم کردن در حداقل زمان نوارهایی انفجاری ابتکاری درست کرده بودند. داخل این نوارها خرج انفجاری C4 سی4 بود که دورنقطه اتصال جوش ها محکم میکردند و با چاشنی انفجاری وفتیله باروتی و آتش زنه(دستگاهی برای روشن کردن فتیله باروتی در آب) اون رو منفجر میکردند. با نظر بچه هایی که موانع دشمن رو در آنسوی اروند شناسایی کرده بودند میدان موانعی شبیه آنچه در شناسایی ها دیده بودند در ساحل کارون احداث شده بود و و تخریب و سایر (ع) در اون موانع تمرین عبور از موانع رو انجام میدادند و تقزیبا هرشب این مانور انجام میشد. یاد اون روزهای خوب بخیر 🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌺 @alvaresinchannel
25 فروردین 1365 ✍️✍️ راوی: دشمن برای بازپس گیری یک لحظه آروم و قرار نداشت.نگه داشتن خط پدافندی در فشارهای پی در پی دشمن ، دست کمی از عملیات نداشت.و سیدالشهداء(ع) برای مقابل خط پدافندی 3 کیلومتری در محدوده جاده و مامور شد و در این عملیات مین گذاری ، بعلت آتشباری دشمن در منطقه و رسیدن موج انفجار به ( ام 19 )که توسط بچه های تخریب کار گذاشته شده بود تعدادی از مینها منفجر شد ودر نتیجه انفجار ده ها کیلو مواد منفجره، به شهادت رسیدند که به معروف شدند.از این هفت شهید سه نفر از آنها( )به علت نزدیکی به کانون انفجار ابدان مطهرشون کاملا متلاشی شد به طوریکه بچه ها توانستند از محل انفجار مقداری گوشت له شده و دو تا ران پا پیدا کنند و به تحویل دهند. در آن شرایط سخت و زیر نور اندک ماه ، مجزا کردن تکه های بدن هر شهید کار مشکلی بود ولی به هر ترتیب این بدنهای پاره ،پاره شده به تهران برگشت و تحویل خانواده ها شد..... 🍀🍁🌹 🍀🍁🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🥀 چی میبینید؟؟؟؟ بله.. سفره شام در حسینیه الوارثین .. شهدا کنار سفره.. غذای سفره امام زمان(ع) لوبیا پلو ویا قیمه لاپلو... یک ظرف که دوتا قاشق داخلش قرار داره و ظرف ماست دو نفره... سور وسات سفره همینه وبس.. سفره امام زمان باید به همین سادگی باشه.. این سفره ای بود که شهدا کنارش مینشستن... (ع) حسینیه الوارثین اردیبهشت سال 65 افراد داخل عکس 🔸از سمت راست شهید چهاردلی سلیمان آقایی صفری سید ریحانی شهید اربابیان شهید صدیق اسماعیل گوهری قاسم مقیسه حمید لطیفی علیرضا شکاری سیدنادر حسینی 🔸پشت سر جعفرطهماسبی علیرضا تقی پور شهید مقدم شهید صادقیان 🍂🍂 @alvaresinchannel
🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂 🍃🍂🌺 🍃🍂🌺 ✍🏿✍🏿✍🏿 راوی : درگیری روی بالا گرفته بود و دشمن مقاومت میکرد . قبل از ظهر بود که شاخ شمیران سقوط کرد و اسیر زیادی گرفتیم..دشمن توانش رو گذاشته بود که رو حفظ کنه اما یکی دو ساعت از ظهر گذشته بود که دشمن شاخ سورمر رو هم رها کرد... عصر بود که آتش سنگین دشمن شروع شد و هواپیماها هم به کمک اومدند تا شاید دوباره مواضع از دست رفته رو پس بگیرند که موفق نشدند بود که یک تعداد از رفتند برای مین گذاری مقابل دشمن. دشمن آتیش سنگینی میریخت و هلکوپترهای دشمن هم مزاحم کار بچه های تخریب بودند... قرار شد ، هوا که تاریک شد بچه ها برای مین گذاری اقدام کنند... یک تعداد از بچه های تخریب در خط مستقر بودند تا اگر نیاز به وجود اونها شد آماده کار باشند. آتش دشمن یک لحظه قطع نمیشد و اطراف سنگر بچه های تخریب مقدار زیادی مین و مواد منفجره بود که هر لحظه احتمال انفجار میرفت. آتش دشمن یک طرف و نگرانی از انفجار هم از طرف دیگر فرماندهان را نگران کرده بود. به خاطر این که بچه ها روحیه شون حفظ بشه یک روز در میان نیروها عوض میشدند و از سنگر داخل خط به سنگر عقبه که در یکی از شیارهای بود میومدند.. 67 دشمن اقدام به پاتک کرد و آتش فراوانی هم ریخت اما موفق به پس گرفتن مواضعش نشد و روز دهم فروردین که هوا روشن شد هواپیماهای دشمن هم سرو کله شون پیدا شد و بمباران شدید شیمیایی شروع شد...روزهای قبل هم با گلوله های توپ شیمیایی میزد اما روز دهم با هواپیما اومد. ما داخل شیارهای ارتفاع تیمور ژنان بودیم که هواپیماها برای بمباران شیمیایی شیرجه میزدند و مقرهای را بمبارون میکردند اما به چادرهای ما بمبی نرسید.... 🍃🍂🌺 🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 @alvaresinchannel
مقر در که در روز13 فروردین 67 توسط هواپیماهی بعثی شده و عده زیادی مصدوم شدند @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 ✍️✍️ راوی: دشمن برای بازپس گیری یک لحظه آروم و قرار نداشت.نگه داشتن خط پدافندی در فشارهای پی در پی دشمن ، دست کمی از عملیات نداشت.و سیدالشهداء(ع) برای مقابل خط پدافندی 3 کیلومتری در محدوده جاده و مامور شد و در این عملیات مین گذاری ، بعلت آتشباری دشمن در منطقه و رسیدن موج انفجار به ( ام 19 )که توسط بچه های تخریب کار گذاشته شده بود تعدادی از مینها منفجر شد ودر نتیجه انفجار ده ها کیلو مواد منفجره، به شهادت رسیدند که به معروف شدند.از این هفت شهید سه نفر از آنها( )به علت نزدیکی به کانون انفجار ابدان مطهرشون کاملا متلاشی شد به طوریکه بچه ها توانستند از محل انفجار مقداری گوشت له شده و دو تا ران پا پیدا کنند و به تحویل دهند. در آن شرایط سخت و زیر نور اندک ماه ، مجزا کردن تکه های بدن هر شهید کار مشکلی بود ولی به هر ترتیب این بدنهای پاره ،پاره شده به تهران برگشت و تحویل خانواده ها شد..... 🍀🍁🌹 🍀🍁🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 به روایت فرمانده لشگر10سیدالشهداء(ع) سید محمد کم حرف و پرکار بود هرجا که سختی کار بیشتر میشد همونجا حاضر بود بهترین گزینه بود که بعداز شهادت به فرماندهی منصوب شد. 🔶 یک کار بی نظیر سال 66 انجام داد . دشمن داشت پاتک میکرد که ارتفاع و رو در پس بگیرد. من از سید محمد یک خواهش کردم. گفتم سید حالا که با این همه سختی این ارتفاعات رو گرفتیم بروید با مانع پاتک دشمن شوید و نگذارید دشمن ارتفاعات رو بالا بیاید. این رو که گفتم سید با صلابت گفت: تا تاریخ تاریخ است . ✅سردار شهید حاج سید محمد زینال حسینی فرمانده گردان تخریب لشگر10 و جانشین تیپ سو کربلا لشگر 10 بود که در 15 تیرماه 1366 در عملیات نصر 4 بر فراز قله های مشرف به شهر ماووت به شهادت رسید @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 ✅ سی و هفت سال از عروجت گذشت از رزمندگان قدیمی موقع شهادت رفت گردان (ع) و روز اول بهمن 65 از پرکشید یادش گرامیباد و یاد برادر شهیدش سیر. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 این روزهای بچه های در ۳۸ سال پیش 🍃🌷قبل از 🍃🌷 ✍🏿✍🏿✍🏿✍🏿 زمستان بود و تقریبا اکثر روزها بارونی بود شبها هوا خیلی سرد میشد روی چادر ها رو با پلاستیک پوشونده بودیم و بعضی بچه هاهم خارو خاشاک بیابون رو برای استتار روی چادر ها ریخته بودند تقریبا همه با چکمه توی مقر راه میرفتند. یه حموم صحرایی توی داشتیم که پنج تا دونه دوش داشت و مسوولش بود. فرمانده ما شهید اصرار داشت که حتما قبل از نماز صبح حموم گرم باشه برای اونهایی که نیاز به آب پیدا میکنند. چون شهید حاج عبدالله همزمان مسولیت و رو با هم داشت بچه های مهندسی هم در کنار مقر تخریب چادرها شون رو علم کرده بودند و روزهای خوبی با این عزیزان داشتیم. مسوولیت آموزش و تمرینات در آب با و بود. تقریبا اکثر شب ها رزم شبانه داشتیم . اون هم رزم های شبانه بچه های تخریب. آموزش های محتلفی بچه ها داشتند. جمع صد و چند نفری گردان ما همه مشغول بودند. مقر ما در کنار کارون برای خودش اسکله داشت. با نصب یه پل خیبری کنار کارون فضایی مهیا شده بود که بچه های تخریب کار غواصی در آب رو به سهولت بیشتری انجام دهند. چندین تیم از برداشت موانع در آب رو تمرین میکردند. با راهنمایی و کمک هشت پرهایی(خورشیدی) درست کرده بودند و با مواد منفجره اونها رو منهدم میکردند . این کار تمیرینی بود برای مواجهه غواصان تخریبچی با موانع هشت پر در ساحل . بچه های تخریب برای منهدم کردن در حداقل زمان نوارهایی انفجاری ابتکاری درست کرده بودند. داخل این نوارها خرج انفجاری C4 سی4 بود که دورنقطه اتصال جوش ها محکم میکردند و با چاشنی انفجاری وفتیله باروتی و آتش زنه(دستگاهی برای روشن کردن فتیله باروتی در آب) اون رو منفجر میکردند. با نظر بچه هایی که موانع دشمن رو در آنسوی اروند شناسایی کرده بودند میدان موانعی شبیه آنچه در شناسایی ها دیده بودند در ساحل کارون احداث شده بود و و تخریب و سایر (ع) در اون موانع تمرین عبور از موانع رو انجام میدادند و تقزیبا هرشب این مانور انجام میشد. یاد اون روزهای خوب بخیر 🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌺 @alvaresinchannel
25 فروردین 1365 ✍️✍️ راوی: دشمن برای بازپس گیری یک لحظه آروم و قرار نداشت.نگه داشتن خط پدافندی در فشارهای پی در پی دشمن ، دست کمی از عملیات نداشت.و سیدالشهداء(ع) برای مقابل خط پدافندی 3 کیلومتری در محدوده جاده و مامور شد و در این عملیات مین گذاری ، بعلت آتشباری دشمن در منطقه و رسیدن موج انفجار به ( ام 19 )که توسط بچه های تخریب کار گذاشته شده بود تعدادی از مینها منفجر شد ودر نتیجه انفجار ده ها کیلو مواد منفجره، به شهادت رسیدند که به معروف شدند.از این هفت شهید سه نفر از آنها( )به علت نزدیکی به کانون انفجار ابدان مطهرشون کاملا متلاشی شد به طوریکه بچه ها توانستند از محل انفجار مقداری گوشت له شده و دو تا ران پا پیدا کنند و به تحویل دهند. در آن شرایط سخت و زیر نور اندک ماه ، مجزا کردن تکه های بدن هر شهید کار مشکلی بود ولی به هر ترتیب این بدنهای پاره ،پاره شده به تهران برگشت و تحویل خانواده ها شد..... 🍀🍁🌹 🍀🍁🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂 🍃🍂🌺 🍃🍂🌺 ✍🏿✍🏿✍🏿 راوی : درگیری روی بالا گرفته بود و دشمن مقاومت میکرد . قبل از ظهر بود که شاخ شمیران سقوط کرد و اسیر زیادی گرفتیم..دشمن توانش رو گذاشته بود که رو حفظ کنه اما یکی دو ساعت از ظهر گذشته بود که دشمن شاخ سورمر رو هم رها کرد... عصر بود که آتش سنگین دشمن شروع شد و هواپیماها هم به کمک اومدند تا شاید دوباره مواضع از دست رفته رو پس بگیرند که موفق نشدند بود که یک تعداد از رفتند برای مین گذاری مقابل دشمن. دشمن آتیش سنگینی میریخت و هلکوپترهای دشمن هم مزاحم کار بچه های تخریب بودند... قرار شد ، هوا که تاریک شد بچه ها برای مین گذاری اقدام کنند... یک تعداد از بچه های تخریب در خط مستقر بودند تا اگر نیاز به وجود اونها شد آماده کار باشند. آتش دشمن یک لحظه قطع نمیشد و اطراف سنگر بچه های تخریب مقدار زیادی مین و مواد منفجره بود که هر لحظه احتمال انفجار میرفت. آتش دشمن یک طرف و نگرانی از انفجار هم از طرف دیگر فرماندهان را نگران کرده بود. به خاطر این که بچه ها روحیه شون حفظ بشه یک روز در میان نیروها عوض میشدند و از سنگر داخل خط به سنگر عقبه که در یکی از شیارهای بود میومدند.. فروردین 67 دشمن اقدام به پاتک کرد و آتش فراوانی هم ریخت اما موفق به پس گرفتن مواضعش نشد و روز دهم فروردین که هوا روشن شد هواپیماهای دشمن هم سرو کله شون پیدا شد و بمباران شدید شیمیایی شروع شد...روزهای قبل هم با گلوله های توپ شیمیایی میزد اما روز دهم با هواپیما اومد. ما داخل شیارهای ارتفاع تیمور ژنان بودیم که هواپیماها برای بمباران شیمیایی شیرجه میزدند و مقرهای را بمبارون میکردند اما به چادرهای ما بمبی نرسید.... 🍃🍂🌺 🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 @alvaresinchannel
🔷 تصویر مقر در کنار جاده به شهر که در روز13 فروردین 67 توسط هواپیماهی بعثی شده و عده زیادی مصدوم شدند @alvaresinchannel
رزمندگان 12 اردیبهشت 65 زمین صبحگاه الوارثین چهارنفراز 5 شهید گردان تخریب درعملیات دراین عکس دیده میشوند @alvaresinchannel
41.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 در میدان صبحگاه دوکوهه قبل از سوار شدن بچه های گردان مسلم ابن عقیل(ع) لشگر27 به هلیکوپتر برای اعزام به منطقه ی مومنان جهاد بنمایید در راه خدا.... الله اکبر عاشقان مژده که نزدیک است فتح کربلا.... الله اکبر ❇️ خلبان شهید علیرضا سلمانی از رزمندگان قدیم بود که در تاریخ 6 مرداد 1367 درمنطقه عملیات مرصاد به شهادت رسید @alvaresinchannel