فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷رهبر انقلاب در دیدار دستاندرکاران همایش بینالمللی حضرت حمزه(ع)
✅حضرت فرمود بیمحابا میرویم تا لحظه شهادت
15 شوال سالروز شهادت حضرت حمزه(ع) عموی پیامبر گرامیباد.
@alvaresinchannel
26.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#اینجا_الوارثین است
میعادگاه عاشقان تخریبچی
چهارشنبه 13 اردیبهشت 1402
#حسینیه_الوارثین
هرکس که پیمان بلا دارد بیاید
هرکس هوای کربلا دارد بیاید
سی و هفتمین سالگرد شهدای عملیات سیدالشهداء(ع) گرامیباد.
@alvaresinchannel
#یادبادآن_روزگاران_یاد_باد
مانور فرهنگی رزمندگان لشگر 10 سیدالشهداء(ع)
به مناسبت عملیات سیدالشهداء(ع)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1402
پادگان دوکوهه- حسینیه شهید همت
روایتگری حاج محمد هادی فرمانده گردان المهدی(ع)
از محاصره 4 روزه رزمندگان این گردان در #جزیره_شلحه در عملیات کربلای5
@alvaresinchannel
#گزارش_تصویری
مانور فرهنگی رزمندگان لشگر 10 سیدالشهداء(ع)
به مناسبت عملیات سیدالشهداء(ع)
چهارشنبه 13 اردیبهشت 1402
#یادمان_شهید_اسکندرلو
روایتگری سردار فضلی از عملیات رزمندگان لشگر10
@alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
مانور فرهنگی رزمندگان لشگر 10 سیدالشهداء(ع)
به مناسبت عملیات سیدالشهداء(ع)
چهارشنبه 13 اردیبهشت 1402
#یادمان_شهید_اسکندرلو
روایتگری سردار فضلی از عملیات رزمندگان لشگر10
@alvaresinchannel
#سلام_بر_بدنهایی_که_بر_زمین_ماند
بعد از 20 روز پیکر #تخریبچی_شهید_اعتصامی از خاک فکه برداشته شد و اینگونه اثرش بر زمین ماند. این تصویر در خرداد ماه 65 مصادف با نیمه ماه رمضان بعد از انتقال پیکر شهید از کنار جاده فکه به ثبت رسید.
@alvaresinchannel
🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀
🌹🥀🌹🥀
🌹🥀
🌹
#شهدایی_که_بر_زمین_ماندند
#عملیات_سیدالشهداء_علیه_السلام
13 اردیبهشت 65 منطقه عمومی فکه
✍️✍️✍️ راوی : #قاسم_محمد_حسن
در تیمی بودیم که #اوس_اکبر(شهید اکبر عزیز زاده) دلاور فرمانده ما بود.
دونفر . دو نفر ما را برای هر گروهان تقسیم کرد.
ما در #گردان_زهیر بودیم ...
معبر قسمت #شهیدآقا_سید_مهدی_اعتصامی شد .
من و کاوه با هم بودیم
که از #معبر آنها عبور کردیم و رفتیم تا خاکیزی که آخرین نقطه بود....
ولی #شهید_اسکندر_لو و نیروهایش جلوتر هم رفته بودند تا دمار از دشمن دراورند....
به این علت در قسمتی که ما بودیم دیگر نباید کسی ارپی جی یا تیر بار می زد
چون امکان داشت بچه های خودمان را بزنیم....
#شهید اسکندرلو و #شهید حسین گرجی و...علمداران آن شب بودند که آسمانی شدند..
و بعد گفتند همه برگردند.
ما که باور برگشت نداشتیم..
پشت خاکریزی بودیم که از سه طرف می خوردیم
یک منور زدند......
دیدم کل دشت به عقب بر می گردند ... فهمیدم که ایضایی بوده و باید برگردیم.......
چیزی که از ۱۲اردیبهشت ۶۵ تا حالا مرا می رنجاند این است که #رزمنده_ای به پشت افتاده بود و زخمی شده بود و کمک می خواست که هیچ رقم نمی شد کاری کرد ....
او از درد فریاد می زد و کمک می خواست و #رزمندگان اگر خودشان را می توانستند نجات دهند کاری بزرگ می کردند......
هنوز صدای کمک خواستن (احتمالا آن شهید) در گوشم طنین انداز است....
خدا کند اقلا الان #راه_شهیدان را ادامه دهیم..
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌷🥀🌷🥀🌷🥀🌷🥀🌷🥀🌷🥀🌷
🌷🥀
#شهیدی_که_هیچگاه_فرزندش_رو_ندید
#شهید_نادعلی_طلعتی
#گردان_حضرت_علی_اکبر(ع) لشگر10
شهادت : 13 اردیبهشت سال 65
#عملیات_سیدالشهداء(ع)
🌷
🌷🌷🌷🌷
@alvaresinchannel
🌷🥀🌷🥀🌷🥀🌷🥀🌷🥀🌷🥀🌷
🌷🥀
#شهیدی_که_هیچگاه_فرزندش_رو_ندید
#شهید_نادعلی_طلعتی
#گردان_حضرت_علی_اکبر(ع) لشگر10
شهادت : 13 اردیبهشت سال 65
#عملیات_سیدالشهداء(ع)
✍️✍️✍️راوی: #حمید_پارسا
#پرده_اول
ناد علی، مهرماه 64 بود که با اعزام به #گردان_حضرت_علی_اکبر(ع) اومد. از اوایل بهمن 64 به مرخصی نرفته بود. نادعلی توی گروهان ما بود و شهید کشمیری مسوول دسته اش بود.
او آرپی جی زن بود و در عملیات امالرصاص(جزیره ای روبروی خرمشهر که در عملیات والفجر8 لشکر 10 سیدالشهداء(ع) در آن عملیات انجام داد که به عملیات امالرصاص مشهورشد) مردونه جنگید و بعد هم گردان علی اکبر(ع) وارد فاو شد.
چند مرحله عملیات کردیم و بعد هم ماموریت خط پدافندی بین جاده البحار و کارخانه نمک به گردان داده شد. خط پدافندی چه عرض کنم، هر دقیقه و ساعتش یک عملیات بود. توی همه این درگیریها نادعلی حضور داشت.
بعد از عید قرار شد خط پدافندی رو تحویل یک گردان دیگه بدهیم و بچهها که چهار ماه مرخصی نرفته بودند به مرخصی برند.
5 اردیبهشت بود که از فاو عقب اومدیم. یک عده بچهها مرخصی گرفتند و یک عده هم تسویه کردند. میدونستم نادعلی متاهله. قرار شده بود بعد از ظهر روز یازدهم اردیبهشت همه گردان مرخصی برند. برگههای مرخصی صادر شد. یک عده هم رفتند اندیمشک به صورت گروهی برای گردان بلیط قطار بگیرند و هماهنگ شده بود که قطار توی پادگان دو کوهه بچهها رو سوار کنه.
بچه های گردان حضرت علی اکبر(ع) مقابل حسینیه لشگر سیدالشهداء(ع) جمع شده و منتظر اومدن قطار بودند. دیدم نادعلی خیلی ابراز خوشحالی میکنه.
گفت: خوب وقتی داریم میریم مرخصی.!!!!!
پرسیدم: نادعلی دلت برای خونه خیلی تنگ شده؟
نادعلی با خوشحالی سرش رو مقابل گوشم آورد مثل اینکه حیا میکرد و میخواست حرفش رو کسی نشنوه؛
گفت: برادر پارسا، هفته دیگه خدا میخواد به من یک فرزند عطا کنه.
الان خانواده به من نیاز دارند و از اینکه دارم میرم کنارشون خوشحال هستم.
با نادعلی مشغول صحبت بودیم که مقابل حسینیه شلوغ شد و یکی صدا زد برادرها! مرخصی ها لغو و آماده باش اعلام شده.
من دویدم و خبرگرفتم و خبر این بود که دشمن در #جاده_فکه پیشروی کرده و به سوی اندیمشک در حرکت است. امام هم فرمودند به رزمندهها سلام من رو برسونید و بگویید به دشمن امان ندهید. سریع بچهها ساکها رو تحویل دادند و تجهیزات گرفتند و اتوبوسهای گل مالی شده اومدند توی پادگان دو کوهه و بچه ها سوار شدند و چند ساعت بعد گردان ما و گردان حضرت علی اصغر(ع) به فرماندهی شهید اسکندرلو توی #مقر_الوارثین (مقرتخریب لشگرده سیدالشهداء(ع) در جاده فکه نرسیده به سایت) مستقر شدند.
روز 13 اردیبهشت 65 گردان حضرت علی اکبر وارد عملیات شد و رفتیم به جنگ تیپ زرهی دشمن.
بعثیها آتش سنگینی توی منطقه ریختند و در گیرودار آتشباری دشمن #نادعلی_به_شهادت_رسید.
🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🍃🍃 @alvaresinchannel
سند #ایثار
بچه ها قرار بود 11اردیبهشت 65 تا 25 اردیبهشت یعنی قبل از ماه رمضان به مرخصی بروند..
@alvaresinchannel
🌷🥀🌷🥀🌷🥀🌷🥀🌷🥀🌷🥀🌷
🌷
#من_پسر_نادعلی_هستم
من همون بچه ای هستم که پدرم برای به دنیا اومدنش خوشحال بود و ساعت شماری میکرد
✍️✍️✍️ راوی: #حمید_پارسا
#پرده_دوم
نادعلی شهید شد و جنگ هم تموم شد و ما هم مشغول دنیا شدیم تا اینکه سال 86 به عنوان راوی در محل #یادمان_عملیات_سیدالشهداء(ع) در #فکه مشغول روایتگری بودم...از غربت بچه ها گفتم...از گرمی و حرارت زمین وهوا موقع جنگیدن گفتم ..از تشنگی و دویدن در رملها گفتم.از مردانگی #حسین_اسکندرلو گفتم و در آخر هم گریزی زدم به حکایت #نادعلی_طلعتی.
از حماسه و ایثار این دلاورمرد گفتم و تاکید کردم که بچه هایی که به این میدان نبرد آمدند با دستور امام اومدند و از همه هستی گذشتند تا دل امامشون شاد بشه و اشاره کردم که بدنهای خیلی از اونها هفته ها روی زمین داغ فکه زیر آفتاب افتاده بود.
حال خوبی پیدا شد و خیلی ها گریه میکردند .
کاروان همه دانشجو بودند و با همه وجود به شهدا عشق میورزیدند......
صحبت هام که تموم شد.دیدم یک جوان مودب و رشیدی جلو اومد و از من سووال کرد .
برادر پارسا؟؟؟؟میشه به من بگی #شهید_نادعلی_طلعتی کجا روی زمین افتاد و به شهادت رسید.
و من هم که خسته شده بودم برای اینکه سر کارش بگذارم یک نقطه دوردست توی رملها رو نشونش دادم.اما جوون ول کن نبود.
من ازش سووال کردم چقدر اصرار میکنی...درحالیکه بغضش رو قورت میداد گفت: من همون بچه ای هستم که پدرم برای به دنیا اومدنش خوشحال بود و ساعت شماری میکرد.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌺🌺@alvaresinchannel