eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
893 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
689 ویدیو
66 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 زاکانی: راه پیش‌روی ما تثبیت جهت‌گیری دولت شهید رئیسی است 🔹آب به لانۀ بعضی‌ها افتاده و احساس کردند خبری است. جریان انقلاب یکپارچه است. دولت را فرد اداره نمی‌کند، تیم اداره می‌کند. 🔹آقای جلیلی هم توانش را دارد، هم برنامه دارد و هم ایدۀ تغییر دارد و هم وعدۀ غیر نمی‎دهد و تلاشش حل مشکلات کشور است. @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 🔷 این تصویر رو به اونهایی که نشون بدید... این ها سوختند تا فرصت ها نسوزد سنگر ساز بی سنگر شهید 16 ساله اهل شهرری شهادت 10 تیرماه 1365 مهران ✅ نزدیک های ظهر بود که بعضی از دستگاه ها در حین خاکریز زدن به اطراف تپه ۱۷۷ و امام زاده حسن رسیدند. بلدوزری که فر بر روی آن نشسته بود جلوتر از همه بود . آتش سنگین توپخانه و توپ مستقیم تانکها، بمباران هواپیماها و مزاحمت هلیکوپترهای عراقی همه را کلافه کرده بود. تانک ها مدام آرایش می گرفتند و شلیک می کردند و دنبال این بودند که هراس در منطقه ایجاد کنند و نیروهای رزمنده عقب نشینی کنند . دستور رسید که از خاکریز زدن ممتد به جهت شرایط خاص و آتش سنگین صرف نظر شود قرار شد. خاکریز به صورت منقطع احداث شود. هر دستگاه در یک مسیر حدود ۳۰ تا ۴۰ متر خاکریز می زد و یک دسته از نیروهای رزمنده پشت آن قرار می گرفتند و جلوتر می رفت و خاکریز دیگری به همین صورت احداث می کرد. ادامه👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 🔷 بلدوزر با تانک سنگر ساز بی سنگر شهید 16 ساله اهل شهرری 🔴 شهادت 10 تیرماه 1365 مهران 🔶 نزدیک های ظهر بود که بعضی از دستگاه ها در حین خاکریز زدن به اطراف تپه ۱۷۷ و امام زاده حسن رسیدند. بلدوزری که بر روی آن نشسته بود جلوتر از همه بود . آتش سنگین توپخانه و توپ مستقیم تانکها، بمباران هواپیماها و مزاحمت هلیکوپترهای عراقی همه را کلافه کرده بود. تانک ها مدام آرایش می گرفتند و شلیک می کردند و دنبال این بودند که هراس در منطقه ایجاد کنند و نیروهای رزمنده عقب نشینی کنند . دستور رسید که از خاکریز زدن ممتد به جهت شرایط خاص و آتش سنگین صرف نظر شود قرار شد. خاکریز به صورت منقطع احداث شود. هر دستگاه در یک مسیر حدود ۳۰ تا ۴۰ متر خاکریز می زد و یک دسته از نیروهای رزمنده پشت آن قرار می گرفتند و جلوتر می رفت و خاکریز دیگری به همین صورت احداث می کرد. دشمن در منطقه درگیری خاکریز نداشت که رزمندگان اسلام با گرفتن خاکریز پشت آنها سنگر بگیرند. دشمنان بعثی در کانال ها سنگر گرفته بودند. راننده ها علاوه بر نگرانی از حجم بالای آتش نگران زیر پاشون هم بودند. وجود میدان های وسیع مین خاصه مین های ضد تانک و ضد خودرو حرکت را کند کرده بود. از طرف دیگر هوا را گرد و غبار زیادی فرا گرفته بود و باد هم به شدت از طرف شهر مهران می وزید و هر بیل خاک که جابجا می شد، گرد و خاک فراوانی ایجاد می کرد و میدان دید راننده ها راگرفته بود. این مشکل که پیش آمد به مسئول اکیپ ها ابلاغ شد که دستگاه ها پشت به دشمن خاکریز بزنند. این جا دیگر حداقل حفاظت برای دستگاه های مهندسی و راننده ها هم گرفته شد. دیگر راننده دستگاه در حین خاکریز زدن بیل دستگاه در مقابلش نبود و این حداقل سنگر از او گرفته شده بود. آتش تیربارهای دشمن مزاحمت فراوانی ایجادکرده بودند .نزدیک ظهر بود وتشنگی امان همه راگرفته بود. در منطقه درگیری، هنوز سلاح سنگین و تانک وارد نشده بود. شهید حسین دیهیم فر کانون توجه تانک ها شده بود. چندین تانک حرکات بلدوزر او را زیر نظر داشتند. یکی از دوستان می گفت خودم را به حسین رساندم، به سختی او مرا دید. چون زیر آتش و گرد و خاک، دید خیلی ضعیف شده بود. رفتم بالای دستگاه، دوشگای مقابل به شدت کار می کرد. هر لحظه امکان داشت گلوله دوشگا سینه ما را بشکافد، به حسین گفتم: حسین جان پایین بیا و قدری هم استراحت کن تا من کار را ادامه دهم. او اصلاً قبول نمی کرد و بدون توجه به اطراف سعی می کرد ارتفاع خاکریزها را زیاد کند. تقریباً سی یا چهل متر بیشتر به تپه ۱۷۷ باقی نمانده بود. حسین سعی می کرد خاکریز را به سمت تپه ۱۷۷ و امام زاده حسن متصل کند. وقتی اصرار مرا دید گفت. ام اگر امکان داره این کلمن را برایم کن… . من هم از دستگاه پایین آمدم و دویدم سمت منبع آب. هنوز به منبع آب نرسیده بودم که مستقیم تانک آمد، برگشتم یک لحظه دیدم دود زیادی از روی دستگاه به آسمان می رود، دویدم سمت حسین و دیدم لباس هایش دارد می سوزد. خودم را بالای دستگاه رسوندم. دیدم شلیک تانک بیل را پاره کرده و روغن داغ روی سر و صورت حسین پوست و گوشت را سوراخ کرده. دیدم چفیه دور گردنش آتش گرفته و داره میسوزه. چفیه حسین را خاموش کردم، ترکش ها از یک طرف و جراحت سوختگی، حسین را بی جان کرده بود. هر چه کردم نتوانستم حسین را از دستگاه پائین بیاورم. بقیه دوستان به کمک آمدند. و بدن بی جان حسین را از بلدوزر پائین آوردیم. حسین را که پایین گذاشتیم یک لحظه بیادم آمد که من رفتم برای حسین آب بیارم و حسین تشنه بود. و حسین با لب تشنه شهید شد… بچه های رزمنده آمدند پشت خاکریزی که حسین زده بود سنگر گرفتند و شاید به دقایقی انتقام حسین را گرفته و تانکی که به حسین شلیک کرده بود در آتش رزمندگان سوخت و افراد داخل آن به هلاکت رسیدند. باشهادت حسین دستگاه های مهندسی به اطراف تپه ۱۷۷ رسیده بودند و رزمندگان لشگرحضرت رسول و سیدالشهدا پشت خاکریزها استقرار پیدا کرده و مشغول دفع پاتک دشمن شدند. 🔷 راوی: جعفر طهماسبی @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 🔷 این تصویر رو به اونهایی که نشون بدید... این ها سوختند تا فرصت ها نسوزد سنگر ساز بی سنگر 🔷 روز 11 تیرماه سال 1365 بود لودر و بلدوزرها جلوتر از نیروها برای زدن خاکریز حرکت می‌کردند. هوا روشن و پاتک دشمن شروع شده بود. فاصله تانک‌ها با دستگاه‌های مهندسی شاید 100 متر بیشتر نبود. باد شدید هم شروع شد و تانک ها هم مستقیم به سمت لودر و بلدوزرها شلیک می‌کردند. با هر جابجایی خاک گرد و غبار بلندی ایجاد می‌شد. روی لودر سینه به سینه تانک‌ها خاکریز می‌زد که ناگهان ، لودر او رو نشانه رفت و به لودر اصابت و همزمان ترکشی، لوله هیدرولیک بازوهای لودر را پاره کرد و روغن داغ با حرارت مرگبار روی لودر ریخت. لودر شد یک پارچه آتش. خسرو صبوری هم پشت فرمان لودر؛ تا بچه ها بدادش رسیدند خسرو دیگر پشت فرمان نبود. فقط پاهای خسرو بود که روی پدالها قرار داشت. دو همسنگر بهت زده به باقی مانده رفیقشون نگاه می‌کنند. از سنگرساز بی سنگر شهید خسرو صبوری دو تا پای سوخته ماند که در گلزار شهدای امام زاده عقیل(ع) اسلامشهر در کنار برادر شهیدش به خاک رفت. 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
1367/4/12 مستقر در با شليك دو فروند موشك به سوي هواپيماي غيرنظامي جمهوري اسلامي ايران كه از عازم دوبي بود 290 تن انسان غيرنظامي را به كام مرگ فرستاد. @alvaresinchannel
دیدار با خانواده امروز و در روز 25 ذی الحجه روز نزول هل اتی و روز خانواده جمعی از پیشکسوتان تخریبچی لشگر10 سیدالشهداء(ع) با حضور در منزل شهید عباس بیات با والده این شهید عزیز دیدار نمودند... ✅ تخریبچی شهید عباس بیات در در روز 12 مرداد ماه 67 در پاسگاه زید مفقود شدند و بعد از دو ماه پیکر مطهر این شهید در اولین مبادله پیکرهای شهدا به میهن اسلامی باز گشت و در قطعه ۴۰ گلزار شهدای بهشت زهراء سلام الله علیها در خاک آرام گرفت.. @alvaresinchannel
یاد و خاطره شهدا و سرداران شهید (ص) در را گرامی میداریم. @ALVARESINCGANNEL
در سالروز حماسه یاد و خاطره شهدا و سرداران شهید (ع) در و را گرامی میداریم. @alvaresinchannel
یاد و خاطره شهدا و سرداران شهید در را گرامی میداریم. @ALVARESINCGANNEL
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیانات مقام معظم رهبری در خصوص انتخابات ✅با رای خود نائب امام عصر علیه السلام را مسرور کنیم @alvaresinchannel
به مناسبت سی و هشتمین سالگرد شهادت سردار شهید حاج مهدی عاصی تهرانی فرمانده مهندسی رزمی جهاد استان تهران و شهدای برگزار میشود 🔶زمان:پنجشنبه ۱۴ تیرماه از ساعت ۱۷ 🔷گلزار شهدای تهران _ قطعه ۵۳_ معبر مهران @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 🌹 —14تیرماه 1366 امشب رزمندگان لشگر10 سیدالشهدا(ع) به مواضع دشمن در یورش میبرند بچه های تخریب به گردان ها مامور شدند ملائکه آماده اند تا از میان جند الله شهدا را سوا کنند. قبل از حرکت از به طرف نقطه رهایی و همراهی با گردان ها با هم یه عکس یادگاری گرفتیم. اینکه گفتم موقعیت گردو به خاطر درخت های گردویی بود که توی عکس میبینید ایستاده از راست: شهید اللهیاری. جعفرطهماسبی-شهید رسول فیروزبخت-سلیمان آقایی. بالای وانت هم از راست شهید علی اصغر صادقی و شهید حمیدرضا دادو که ساعاتی بعد به شهادت رسیدند.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 در 14 تیرماه 1366 یاد و خاطره شهدای تخریبچی لشگر10 سیدالشهداء علیه السلام در گرامیباد @alvaresinchannel
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍁🍂🍁🍂🍁 🌹 🌳 جبهه سردشت 🌳 عملیات10 تیرماه و 14 تیرماه 66 @alvaresinchannel
🌿🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌿🌺 ✍️✍️✍️ راوی: شب با بچه های مامور به گردانها سوار وانت شدیم .مسیر ما از (نام یکی از مقر های لشگر10 درماووت) تا خط اول تقریبا طولانی بود و در مسیر که میرفتیم حرفهای نشون میداد بدجوری هوایی شده.و ورد زبونش شده بود که : . گاهی هم ازمن سووال میکرد. برادر جعفر؟؟؟ کم نیاد....حمید وظیفه کشیدن طناب معبر در میدون مین رو داشت.و این اولین ماموریت معبر زدن حمید بود . ساعت حدود 12 شب بود که به مسوولین گردانها معرفی شدیم.از نیمه شب گذشته بود که با ستون گردانها به سمت راه کارهای حرکت کردیم. نزدیک خط دشمن ستون نیروها نشستن و به اتفاق نزدیک شدیم. صدای تلق و تولوق میومد و دشمن داشت موانع مقابل سنگرهاش رو تقویت میکرد . قرار شد منتظر بمونیم که نیروهای دشمن رو ترک کنند. دستور رسید که بچه های تخریب معبرها رو باز کنند و بدون اینکه دشمن بفهمه با توکل به خدا و توسل به ائمه (ع) معابر باز شد و دستور آغاز عملیات صادر شد. نیروها رو از عبور دادیم . در گیری سختی بود. دشمن بر منطقه مسلط بود و آتش سنگینی روی معبر اجرا میکرد. مجبور شدیم با پشت تخته سنگی پناه بگیریم. هوا داشت روشن میشد و صحنه درگیری کاملا مشخص بود.گردان (ع) و (ع) هم وارد میدون شدند و زیر آتش فوق العاده سنگین از معبر گذشتن. نماز صبح رو فکر کنم بدو بخیز خوندیم . یکی دوساعت از روز گذشته بود که مواضع اولیه تثبیت شد و قرار شد های_تخریب برای ماموریت بعدی به عقب برگردند. همه اومدن غیر از حمید. که یکی ازبچه ها که صورتش غرق خون بود گفت : خمپاره خورد بین من وحمید و دیگه نفهمیدم چی شد. بچه های تخریب رو جمع کردیم وبه سمت عقب اومدیم. اکثر بچه ها مجروح بودند. از آخرین خاکریز که رد شدیم سنگر های_تخریب پیدابود و از اون دور معلوم بود که یکی مقابل سنگر ایستاده. نزدیکتر که شدیم دیدم (معاون تیپ کربل وفرمانده تخریب ل10). بعد از اینکه گزارش کار رو دادم سید حال اولین نفری رو که پرسید بود.گفت برادر چی شد. گفتم آقا سید: . تا اینوگفتم دیدم سید عقب عقب رفت وبه گونی های سنگر تکیه داد میشد غم رو ازچهره اش خوند. وبا حسرت و خیلی غلیظ گفت: 🌿🌺 🌿🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @alvaresinchannel