eitaa logo
آل یاسین
53 دنبال‌کننده
434 عکس
93 ویدیو
9 فایل
آرامش غنیمت است وترک آن خسارت . حضرت محمد «ص» بین این همه شلوغی ها آل یاسین آرامش من است . و من زنده ام به عشق تو یا صاحب الزمان«عج» کپی مطالب آزاد http://eitaa.com/joinchat/1176567826C4e8d2055f5
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 👏معامله با خدا 🌼 مردی داخل محله شد، و از بقال پرسید که قیمت موزها 🍌 چقدر است؟ بقال گفت: شش هزار تومان و سیب 🍎 هشت هزار تومان ... در این لحظه وارد مغازه شد که بقال او را می شناخت، و او نیز در همان منطقه سکونت داشت. 🌼 زن نیز قیمت موز و سیبها را پرسید و مرد جواب داد: موز کیلویی دو هزار تومان و سیب سه هزار تومان ...!!! زن گفت: الحمدلله و میوه ها را خواست... مرد که هنوز آنجا بود از کار بقال تعجب کرد وخشمگینانه 😡 نگاهی به بقال انداخت و خواست با او شود که جریان چیست ... که مرد بقال چشمکی به او زد تا دست نگه دارد و صبر کند تا زن از آنجا برود ... 🌼بقال میوه ها را به زن داد و زن با خوشحالی گفت الحمدلله بچه هایم میوه خواهند خورد و از آنجا رفت، هر دو مرد شنیدند که چگونه آن زن خدا را میکرد ... 🌼مرد بقال رو به مرد مشتری کرد و گفت: به خدا قسم من تو را گول نمی زنم بلکه این زن چهار تا دارد، و از هیچ کس کمکی دریافت نمیکند، و هرگاه میگویم میوه یا هرچه میخواهد ببرد ناراحت میشود ، اما من دوست دارم به او کمکی کرده باشم و اجری ببرم برای همین قیمت میوه ها را می گویم... 🌼من با خداوند معامله میکنم و باید رضایت او را جلب کنم . این زن هر هفته یک بار به اینجا می آید به الله قسم و باز به الله قسم هر بار که این زن از من خرید میکند من آن روز چندین برابر روزهای دیگر می برم در حالیکه نمیدانم چگونه چنین میشود و این پولها چگونه به من می رسد ... وقتی بقال چنین گفت ، اشک از چشمان مرد مشتری سرازیر شد و پیشانی بقال را به خاطر کار زیبایش بوسید ... 🌼هرگونه که دهی همانگونه پس می گیری نه اینکه فقط برای پس گرفتن آن بلکه بخاطر رضای الله چرا که روزی خواهد آمد که همه فقیر و درمانده در برابر الله می ایستند و دهنده پاداش خود را خواهد گرفت... 👌لذت برآورده نمودن حاجات دیگران را کسی نمیداند مگر آنکه آن را برطرف نموده باشد. 🔰پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرماید: «مَا نَقَصَتْ صَدَقَهٌ مِنْ مَالٍ». «هیچ مالی با کم نشده است. 🌼
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🕯🍂🕯 یه روزی هم میاد رو بَنِرای سطح شهر می‌بینیم نوشته « کاروان راهیان عشق » کاروانی که از و و زائـر راهی میکنه به سمت میبردمون به سمت حرم حضرت زینب و حضرت رقیه .. وقتی خوب دلمونو تکون دادیم و عقده ی این چندسال فراق رو جبران کردیم ، یکی مثل 🌹 که از یادگارای همین سالای جنگ با تکفیریا باشه برامون شروع میکنه به روایت کردن ... : . " اینجا که نشستید اسمش است ! قریه‌ای که توش حرم مطهر خانوم زینب قرار داره .. همینجا بود که مدال شهادت گردن 🕊🌷 ، اولین شهید مدافع حرم ، انداختند ...‌ تو همین خاک بود که 🕊🌷 به معشوقش ، امام حسین رسید .. " . بعد سوار اتوبوس میشیم و میریم بعد از اینکه نشستیم رو خاکا ، راوی میگه : " اینجا حلبِ همونجایی که 🕊🌷 رو به آسمون پرواز داد همینجا بود که 🕊🌷 ، فرمانده ایرانی لشگر فاطمیون ، سرشو گذاشت رو پاهای اربابش ! 🕊🌷 خبرنگاری که دختر سه ساله‌شو به دختر سه ساله‌ی ارباب سپرد و از دنیا خداحافظی کرد .. اینجا مقتلِ 🕊🌷ِ ، 🕊🌷 .. جوونایی همسن و سال شماها که از همون اول عادت کرده بودن به دل ندادن ... . مقصد بعدیمون ، جنوب غربِ حلب همونجایی که تروریستا محاصره‌ش کردن و نیروهای مقاومت رو محبور به عقب نشینی .‌.. همونجایی که وقتی آزاد شد ، همه سجده شکر بجا آوردیم .. هرچند برای آزاد شدنش شهید دادیم و اسیر ... یکیشون 🕊🌷 بود که با رفتنش چهار تا بچه‌ش شدن .. ولی کاری کرد که اون دنیا ، جلو حضرت زهرا سلام الله علیها ، سرشونو با افتخار بلند کنن و بگن : ما بچه های شهید بلباسی‌ایم !‌ " . مثل شلمچه ،‌ مثل هویزه ، مثل چزابه ، مثل طلاییه ... یه روزی حلب و خان طومان و زینبیه و ریف رو قدم قدم زیارت می کنیم ... یه روزی گذرمون بهشون میخوره .. . . [ هر زمان تو خیابونا چشمتون خورد به بَنِرا و تابلوهایی که ازتون دعوت کرده با این کاروان راهی شید ، بدونید به فاصله ی اندکی ، روزی میرسه که سرتاسر ایران نوشتن « کاروان راهیان قدس » کاروانی که این بار مقصدش فراتر از شلمچه و دمشقِ ! کاروانی که میره به سمت خود بهشت نماز میخونه تو مسجدالاقصی با امامت امام دوازدهم و با حضور تمام شهدا شهدایی که روزی برای زیارتشون چفیه‌هامون و چادرامون خاکی شد ... و دیر نیست اون روز ! روزی که با چشمای خودمون ببینیم که رو سر در‌ ورودی فلسطین نوشته : «ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین» ] ...✋